کلیات دانش مدیریت پروژه
نويسنده:سعید آتشباری
انجمن مدیریت پروژه که انجمن حرفهای و تخصصی مدیران پروژه به شمار میآید هشت زمینه آگاهی را مشخص کرده است که لازم است هر مدیر پروژه با آنها تا حدودی آشنا باشد تا بتواند در کار خود مؤثر باشد. برای آنکه مؤسسه مدیریت پروژه کسی را به عنوان متخصص مدیریت پروژه تأیید کند شخص باید امتحانی را بگذراند که تمام این هشت زمینه را در برمیگیرد. هشت زمینة مورد نظر عبارتند از:
۱) مدیریت زمانبندی/زمان؛ یعنی مدیریت پروژه به منظور تحقق اهداف زمانی. این موضوع معمولاً متضمن استفاده از روش مسیر بحرانی و یا زمان بندهای گانت است.
۲) مدیریت هزینه: روشهای مورد استفاده به منظور اجرای پروژه با بودجة مقرر آن
۳) مدیریت کیفیت: استفاده از ابزارها و شیوههای مدیریت کیفیت کلی و زمینههای مربوطه در مدیریت پروژهها به منظور تضمین انجام درست و مقتضی کار
۴) منابع انسانی: مدیریت جنبة انسانی پروژهها متضمن پرداختن به رفتار افراد سهیم در اجرای پروژه و همچنین جزء اداری نیروی انسانی است که مشتمل است بر حقوق و مزایا، پیروی از مقررات دولتی در ارتباط با اقتضائات فرصتهای اشتغال برابر و غیره
۵) قرارداد/تدارکات: مدیر پروژه باید بتواند نسبت به تأمین مواد و اجناس مورد نیاز اقدام کند. علاوه بر این هنگامی که پیمانکاران بیرونی (خارج از پروژه) بخشی از کار پروژه را انجام میدهند ممکن است نیاز به عقد قرارداد باشد.
۶) ارتباطات: این موضوع متضمن داشتن مهارتهای مناسب است. به منظور برقراری ارتباط با افراد مورد نظردر زمان مقتضی با به کارگیری روش مناسب گاهی ارتباطات مکتوب مناسبت دارد و در اوقاتی دیگر تنها ارتباطات رودررو باید به کار گرفته شوند.
۷) مدیریت محدوده: محدوده پروژه همان مقدار کاری است که انجام میشود. تغییرات محدودهای خارج از اختیار، معمولاً به قحطی از هزینه و زمانبندی منجر میشوند و هزینه و زمان پروژه را بیشتر میکنند. مدیران پروژه باید بدانند چگونه محدودة کار را اداره کنند تا از چنین پیامدهایی پرهیز شود.
۸) مدیریت مخاطره (ریسک): قانون مورفی میگوید که هر آغاز غلط به پایان غلط منتهی خواهد شد. این موضوع محققاً در پروژهها مصداق دارد و ناتوانی در اداره و مدیریت مخاطرات میتواند منجر به مصایب شود. بحث مفصل پیرامون همة این زمینهها خود به کتابی بزرگتر از این نیاز دارد، بنابراین از برخی از مواد فوق به اجمال بحث خواهد شد.
الف) ویژگی برنامه در هر مرحله از چرخة عمر تغییر میکند.
ب) تردید و ابهام مربوط به زمان و هزینه نهایی با تکمیل هر مرحله کاهش مییابد. بدبختانه بسیاری از پروژهها چرخة عمرشان شبیه آن چیزی است که در شکل ۱۰۳ نشان داد شده است. یکی از دلایل اولیه این شکست توسل به شیوهای است موسوم به شیوة آمادة آتش به هدف که در آن فشار بر این است که باید به کار چسبید و با آن به پیش رفت و به این موضوع که کاری که باید انجام شود واقعاً چیست و چه فایدهای دارد بسیار کم توجه میشود. طبق تعریف جوران، مدیریت پروژه واقعاً عبارت است از حل مسأله در مقیاسی بزرگ و نخستین گام در حل تمام مسائل ایجاد اطمینان نسبت به تعریف و شناخت درست مساله است. در غیر این صورت احتمال دارد که انسان مسأله غلطی را درست حل کند. شناخت و تعریف نیازها و اقتضائات پس از آن ضرورت پیدا کرده است که پروژه گرفتار مصیبت و فاجعه شده است و این ناتوانی در تشخیص نیازها در ابتدای کار، دقیقاً همان چیزی است که اولین دلیل مصیبت و گرفتاری است.
مراحل چرخة عمر، مرحله مفهوم: مرحله مفهوم پروژه مقطعی است که در آن شخص به تعریف و شناخت نیازی میپردازد که باید رفع شود، این نیاز میتواند مربوط به محصول یا خدمت جدیدی باشد از جمله ساختمانسازی، نوسازی، حرکت از مکانی به مکان دیگر، یک خدمات بانکی جدید، فعالیت تبلیغاتی، برنامه تحقیقاتی و نظایر اینها. در مرحله مفهوم شناخت و تعریف مسألهای که باید حل شود بسیار نامشخص است. در واقع باید توجه داشت که پیش از رفتن به مرحله بعدی ممکن است انجام یک مطالعه امکان سنجی به منظور توضیح و روشن کردن تعریف پروژه ضرورت داشته باشد.
به هر حال داستانهای وحشتناکی از برخی از شرکتهای بزرگ منقول است که در دام ارسال محصولات پیش از تکمیل مرحله آزمایشی افتاده و هزینههای بسیاری را در رابطه با محصولات معیوب توزیع شده متحمل شدهاند.
پیشنهاد میشود عیبیابیها در مراحل مهم پروژه انجام شوند، بطوریکه بتوان از آموختهها هم برای پروژه فعلی و همچنین برای پروژههای آینده استفاده کرد. معمولاً به عیبیابی حسابرسی میگویند که واژهای ملایمتر از عیبیابی به نظر میرسد.
منبع: http://ictworld.blogsky.com
ارسال توسط كاربر محترم :mohammad_43
۱) مدیریت زمانبندی/زمان؛ یعنی مدیریت پروژه به منظور تحقق اهداف زمانی. این موضوع معمولاً متضمن استفاده از روش مسیر بحرانی و یا زمان بندهای گانت است.
۲) مدیریت هزینه: روشهای مورد استفاده به منظور اجرای پروژه با بودجة مقرر آن
۳) مدیریت کیفیت: استفاده از ابزارها و شیوههای مدیریت کیفیت کلی و زمینههای مربوطه در مدیریت پروژهها به منظور تضمین انجام درست و مقتضی کار
۴) منابع انسانی: مدیریت جنبة انسانی پروژهها متضمن پرداختن به رفتار افراد سهیم در اجرای پروژه و همچنین جزء اداری نیروی انسانی است که مشتمل است بر حقوق و مزایا، پیروی از مقررات دولتی در ارتباط با اقتضائات فرصتهای اشتغال برابر و غیره
۵) قرارداد/تدارکات: مدیر پروژه باید بتواند نسبت به تأمین مواد و اجناس مورد نیاز اقدام کند. علاوه بر این هنگامی که پیمانکاران بیرونی (خارج از پروژه) بخشی از کار پروژه را انجام میدهند ممکن است نیاز به عقد قرارداد باشد.
۶) ارتباطات: این موضوع متضمن داشتن مهارتهای مناسب است. به منظور برقراری ارتباط با افراد مورد نظردر زمان مقتضی با به کارگیری روش مناسب گاهی ارتباطات مکتوب مناسبت دارد و در اوقاتی دیگر تنها ارتباطات رودررو باید به کار گرفته شوند.
۷) مدیریت محدوده: محدوده پروژه همان مقدار کاری است که انجام میشود. تغییرات محدودهای خارج از اختیار، معمولاً به قحطی از هزینه و زمانبندی منجر میشوند و هزینه و زمان پروژه را بیشتر میکنند. مدیران پروژه باید بدانند چگونه محدودة کار را اداره کنند تا از چنین پیامدهایی پرهیز شود.
۸) مدیریت مخاطره (ریسک): قانون مورفی میگوید که هر آغاز غلط به پایان غلط منتهی خواهد شد. این موضوع محققاً در پروژهها مصداق دارد و ناتوانی در اداره و مدیریت مخاطرات میتواند منجر به مصایب شود. بحث مفصل پیرامون همة این زمینهها خود به کتابی بزرگتر از این نیاز دارد، بنابراین از برخی از مواد فوق به اجمال بحث خواهد شد.
● چرخة عمر پروژه
الف) ویژگی برنامه در هر مرحله از چرخة عمر تغییر میکند.
ب) تردید و ابهام مربوط به زمان و هزینه نهایی با تکمیل هر مرحله کاهش مییابد. بدبختانه بسیاری از پروژهها چرخة عمرشان شبیه آن چیزی است که در شکل ۱۰۳ نشان داد شده است. یکی از دلایل اولیه این شکست توسل به شیوهای است موسوم به شیوة آمادة آتش به هدف که در آن فشار بر این است که باید به کار چسبید و با آن به پیش رفت و به این موضوع که کاری که باید انجام شود واقعاً چیست و چه فایدهای دارد بسیار کم توجه میشود. طبق تعریف جوران، مدیریت پروژه واقعاً عبارت است از حل مسأله در مقیاسی بزرگ و نخستین گام در حل تمام مسائل ایجاد اطمینان نسبت به تعریف و شناخت درست مساله است. در غیر این صورت احتمال دارد که انسان مسأله غلطی را درست حل کند. شناخت و تعریف نیازها و اقتضائات پس از آن ضرورت پیدا کرده است که پروژه گرفتار مصیبت و فاجعه شده است و این ناتوانی در تشخیص نیازها در ابتدای کار، دقیقاً همان چیزی است که اولین دلیل مصیبت و گرفتاری است.
مراحل چرخة عمر، مرحله مفهوم: مرحله مفهوم پروژه مقطعی است که در آن شخص به تعریف و شناخت نیازی میپردازد که باید رفع شود، این نیاز میتواند مربوط به محصول یا خدمت جدیدی باشد از جمله ساختمانسازی، نوسازی، حرکت از مکانی به مکان دیگر، یک خدمات بانکی جدید، فعالیت تبلیغاتی، برنامه تحقیقاتی و نظایر اینها. در مرحله مفهوم شناخت و تعریف مسألهای که باید حل شود بسیار نامشخص است. در واقع باید توجه داشت که پیش از رفتن به مرحله بعدی ممکن است انجام یک مطالعه امکان سنجی به منظور توضیح و روشن کردن تعریف پروژه ضرورت داشته باشد.
● مرحله تعریف و برنامهریزی
● مرحله طراحی:
● مرحله توسعه یا عملیات اجرایی
●مرحله کاربرد:
به هر حال داستانهای وحشتناکی از برخی از شرکتهای بزرگ منقول است که در دام ارسال محصولات پیش از تکمیل مرحله آزمایشی افتاده و هزینههای بسیاری را در رابطه با محصولات معیوب توزیع شده متحمل شدهاند.
● مرحله پس از اتمام:
پیشنهاد میشود عیبیابیها در مراحل مهم پروژه انجام شوند، بطوریکه بتوان از آموختهها هم برای پروژه فعلی و همچنین برای پروژههای آینده استفاده کرد. معمولاً به عیبیابی حسابرسی میگویند که واژهای ملایمتر از عیبیابی به نظر میرسد.
●نظام مدیریت پروژه:
منبع: http://ictworld.blogsky.com
ارسال توسط كاربر محترم :mohammad_43