درباره ي پوشاك (1)
نويسنده:نسيم نمازي
پوشاك ازنيازهاي اوليه و اساسي بشر محسوب مي شود. درست مثل خوراك، مسكن، امنيت و امثال آن، پوشاك و سير تحول آن در نظام اجتماعي ايران را مي توان از جنبه هاي مختلفي بررسي كرد، از جمله :
1. توصيف شكل و ظاهر لباس ها در دوره هاي مختلف تاريخ و پيدايش يا برافتادن سبكي خاص از پوشاك در ميان اقوام و حكومت هاي گوناگون ايراني، اتفاقاً بيشترين تحقيقاتي كه تاكنون درباره ي پوشاك ايرانيان صورت گرفته، در همين زمينه بوده است.
2. تأثير محيط در شكل دهي به ظاهر و جنس پوشاك، از قبيل محيط هاي كوهستاني يا جلگه اي، آب و هواي سرد و خشك يا گرم و مرطوب، كه در جغرافياي ايران زياد به چشم مي خورند.
3. نقش طبقات اجتماعي و به طبع مشاغل و وظايف وابسته به آن ها در شكل دهي به پوشاك، چنان كه لباس جنگجويان، درباريان، روحانيون و پيشه وران از شرايط خاص وضع طبقاتي آن ها تاثير مي گرفته است.
4. نقش مراسم سنتي و فرهنگي نظير مناسك مذهبي، جشن ها و سوگواري ها در انتخاب نوع و شكل و حتي رنگ پوشاك.
5. نقش دار و دسته هاي بين المللي خاصه در پي جنگ و ستيزها در اقتباس سبك هاي بيگانه ي پوشاك و يا صدور اسلوب بومي پوشاك به ديگران. در تاريخ پر كشمكش ايران، تأثير اين عامل كم نبوده است.
6. آنچه امروزه در بين انديشمندان مردم شناسي و جامعه شناسي از اهميتي شايان برخوردار است، توجه به پيام ها و راز و رمزهاي موجود در انواع پوشاك در ادوار مختلف و در ميان ملل گوناگون مي باشد. اين پيام ها خود از باورها، آداب، سنن و خاستگاه (مبدأ و محل پيدايش) قومي اين ملت ها برخاسته اند، كه يا به وضوح بيانگر يكي ازاين اصول بوده اند، و يا با زبان نمادين منظوري خاص را القاء مي كرده اند. شايد تلاش همين انديشمندان براي رمزگشايي اين پيام هاي نمايدن بوده است كه اصطلاح نوين «زبان پوشاك» را در ميان پژوهشگران اين رشته رايج ساخته است. تداخل وابستگي هاي ذهني و باورهاي قومي، ملي و مذهبي را درشكل گيري سبك لباس و هم چنين زيورآلات و آرايش مربوط به آن ها در تمام ادوار تاريخي ايران، بخصوص در ميان اقوام گوناگون ايراني، به خوبي مي توان دريافت . هر چند كه شناخت دقيق چگونگي اين تداخل نيازمند بررسي علمي برنامه ريزي شده است كه تاكنون صورت نگرفته است. برخي از انديشمندان، چنان نقش مهمي براي پوشاك و زيورآلات قايلند که حتي تعريف مجرد از انسان را بدون در نظر گرفتن لباس او، تعريفي صرفاً ذهني مي دانند، اين دانشمندان نقش پيامي را كه زيورآلات و هم چنين نحوه ي آرايش و پيرايش بدن القا مي كند، كمتر از نقش خود پوشاك نمي دانند، و اين عوامل را وسيله اي براي فهم و عميق تر منظور و خواست پوشنده ي آن ها، قلمداد مي كنند. به همين دليل است كه ارتباط پوشاك را با هنر، ادبيات، مذهب و نيز اقتصاد، طبقه و حتي هويت اجتماعي، نمي توان ناديده گرفت.
7. آيا تاكنون پرسش هايي از اين قبيل به ذهن شما نرسيده است كه : چرا مردم ظاهر خود را تغيير مي دهند ؟ آن ها چگونه و به چه طريق اين كار را انجام مي دهند ؟ درك و تفسير اطرافيان در قبال اين گونه تغييرات چيست ؟ انگيزه ي اين تغييرات از كجا سرچشمه مي گيرد؟ آيا اين تغييرات، ناشي از تحولات جامعه است يا از اعتقادات معنوي و ساختارهاي مادي زندگي ؟ منظور از داشتن «سليقه خوب» در پوشيدن لباس يا «شيك پوشي» چيست؟ آيا مي توان داشتن «سليقه خوب» در انتخاب پوشاك را به معني كوشش در تقليد از پوشاك طبقات مرفه اجتماع دانست ؟ چه رابطه اي ميان پوشاك فرد با ارزيابي اخلاقي درباره ي او وجود دارد؟ چه رابطه اي ميان تظاهر به پاكدامني يا تمايل به تحرك اميال شهواني با انتخاب نوع پوشاك و نيز رفتار مربوط به آن، وجود دارد؟ يكي از انديشمندان علوم اجتماعي اعتقاد دارند كه سبك هاي متنوع پوشاك دركل مي تواند به صورت نقاطي همگن در روي نموداري از خط راست قرار گيرد كه يك سوي آن حيا و شرم است و سوي ديگر آن بي حيايي و بي شرمي، يك سوي آن پوشيدگي تن است و سوي ديگرآن برهنگي و عرياني تن . يك سوي آن تناسب و هماهنگي و زيبايي و نجابت است و سوي ديگر آن ناسازگاري و ناهماهنگي و زشتي و زنندگي. يك سوي آن سنگيني و برازندگي است و سوي ديگر آن سبكي و جلفي.
8. آثار مكتوب اروپايي و آمريكايي درباره ي خاورميانه، از جمله عكس ها و آثار هنري، توصيف سبك هاي پوشاك و تصاوير پيكره هاي زنان پوشيده به لباس و... به دست آمده را اين طور بيان مي كنند كه بي ترديد مردم خاورميانه در بيشتر اوقات صرفاً به واسطه ي انواع پوشاك از مردم سرزمين هاي ديگر متمايز گشته اند، چنان چه همين نوع پوشاك، آنان را در جرگه ي ريزگونه هاي مختلف نژادي از قبيل جنگجويان بدوي، زنان روستايي و مردان ايلياتي بربر، قرار داده است و يا باعث شده كه با اصطلاحاتي ناشي از برداشت هاي صوري، دلخواهي و ساختگي از نوع پوشاكشان توصيف شوند. همچنين بازتاب چنين تصوراتي تا به امروز هم ادامه دارد حال به بررسي تاريخچه لباس در ادوار مختلف تاريخي مي پردازيم:
* ايران باستان
* ايران اسلامي.
* دوران معاصر
*پوشاك گروه هاي مذهبي
* عناصر مشترك پوشاك بانوان ايراني در طول تاريخ كه به بررسي هر كدام جداگانه پرداخته مي شود.
منبع:نشريه بانو، شماره25
1. توصيف شكل و ظاهر لباس ها در دوره هاي مختلف تاريخ و پيدايش يا برافتادن سبكي خاص از پوشاك در ميان اقوام و حكومت هاي گوناگون ايراني، اتفاقاً بيشترين تحقيقاتي كه تاكنون درباره ي پوشاك ايرانيان صورت گرفته، در همين زمينه بوده است.
2. تأثير محيط در شكل دهي به ظاهر و جنس پوشاك، از قبيل محيط هاي كوهستاني يا جلگه اي، آب و هواي سرد و خشك يا گرم و مرطوب، كه در جغرافياي ايران زياد به چشم مي خورند.
3. نقش طبقات اجتماعي و به طبع مشاغل و وظايف وابسته به آن ها در شكل دهي به پوشاك، چنان كه لباس جنگجويان، درباريان، روحانيون و پيشه وران از شرايط خاص وضع طبقاتي آن ها تاثير مي گرفته است.
4. نقش مراسم سنتي و فرهنگي نظير مناسك مذهبي، جشن ها و سوگواري ها در انتخاب نوع و شكل و حتي رنگ پوشاك.
5. نقش دار و دسته هاي بين المللي خاصه در پي جنگ و ستيزها در اقتباس سبك هاي بيگانه ي پوشاك و يا صدور اسلوب بومي پوشاك به ديگران. در تاريخ پر كشمكش ايران، تأثير اين عامل كم نبوده است.
6. آنچه امروزه در بين انديشمندان مردم شناسي و جامعه شناسي از اهميتي شايان برخوردار است، توجه به پيام ها و راز و رمزهاي موجود در انواع پوشاك در ادوار مختلف و در ميان ملل گوناگون مي باشد. اين پيام ها خود از باورها، آداب، سنن و خاستگاه (مبدأ و محل پيدايش) قومي اين ملت ها برخاسته اند، كه يا به وضوح بيانگر يكي ازاين اصول بوده اند، و يا با زبان نمادين منظوري خاص را القاء مي كرده اند. شايد تلاش همين انديشمندان براي رمزگشايي اين پيام هاي نمايدن بوده است كه اصطلاح نوين «زبان پوشاك» را در ميان پژوهشگران اين رشته رايج ساخته است. تداخل وابستگي هاي ذهني و باورهاي قومي، ملي و مذهبي را درشكل گيري سبك لباس و هم چنين زيورآلات و آرايش مربوط به آن ها در تمام ادوار تاريخي ايران، بخصوص در ميان اقوام گوناگون ايراني، به خوبي مي توان دريافت . هر چند كه شناخت دقيق چگونگي اين تداخل نيازمند بررسي علمي برنامه ريزي شده است كه تاكنون صورت نگرفته است. برخي از انديشمندان، چنان نقش مهمي براي پوشاك و زيورآلات قايلند که حتي تعريف مجرد از انسان را بدون در نظر گرفتن لباس او، تعريفي صرفاً ذهني مي دانند، اين دانشمندان نقش پيامي را كه زيورآلات و هم چنين نحوه ي آرايش و پيرايش بدن القا مي كند، كمتر از نقش خود پوشاك نمي دانند، و اين عوامل را وسيله اي براي فهم و عميق تر منظور و خواست پوشنده ي آن ها، قلمداد مي كنند. به همين دليل است كه ارتباط پوشاك را با هنر، ادبيات، مذهب و نيز اقتصاد، طبقه و حتي هويت اجتماعي، نمي توان ناديده گرفت.
7. آيا تاكنون پرسش هايي از اين قبيل به ذهن شما نرسيده است كه : چرا مردم ظاهر خود را تغيير مي دهند ؟ آن ها چگونه و به چه طريق اين كار را انجام مي دهند ؟ درك و تفسير اطرافيان در قبال اين گونه تغييرات چيست ؟ انگيزه ي اين تغييرات از كجا سرچشمه مي گيرد؟ آيا اين تغييرات، ناشي از تحولات جامعه است يا از اعتقادات معنوي و ساختارهاي مادي زندگي ؟ منظور از داشتن «سليقه خوب» در پوشيدن لباس يا «شيك پوشي» چيست؟ آيا مي توان داشتن «سليقه خوب» در انتخاب پوشاك را به معني كوشش در تقليد از پوشاك طبقات مرفه اجتماع دانست ؟ چه رابطه اي ميان پوشاك فرد با ارزيابي اخلاقي درباره ي او وجود دارد؟ چه رابطه اي ميان تظاهر به پاكدامني يا تمايل به تحرك اميال شهواني با انتخاب نوع پوشاك و نيز رفتار مربوط به آن، وجود دارد؟ يكي از انديشمندان علوم اجتماعي اعتقاد دارند كه سبك هاي متنوع پوشاك دركل مي تواند به صورت نقاطي همگن در روي نموداري از خط راست قرار گيرد كه يك سوي آن حيا و شرم است و سوي ديگر آن بي حيايي و بي شرمي، يك سوي آن پوشيدگي تن است و سوي ديگرآن برهنگي و عرياني تن . يك سوي آن تناسب و هماهنگي و زيبايي و نجابت است و سوي ديگر آن ناسازگاري و ناهماهنگي و زشتي و زنندگي. يك سوي آن سنگيني و برازندگي است و سوي ديگر آن سبكي و جلفي.
8. آثار مكتوب اروپايي و آمريكايي درباره ي خاورميانه، از جمله عكس ها و آثار هنري، توصيف سبك هاي پوشاك و تصاوير پيكره هاي زنان پوشيده به لباس و... به دست آمده را اين طور بيان مي كنند كه بي ترديد مردم خاورميانه در بيشتر اوقات صرفاً به واسطه ي انواع پوشاك از مردم سرزمين هاي ديگر متمايز گشته اند، چنان چه همين نوع پوشاك، آنان را در جرگه ي ريزگونه هاي مختلف نژادي از قبيل جنگجويان بدوي، زنان روستايي و مردان ايلياتي بربر، قرار داده است و يا باعث شده كه با اصطلاحاتي ناشي از برداشت هاي صوري، دلخواهي و ساختگي از نوع پوشاكشان توصيف شوند. همچنين بازتاب چنين تصوراتي تا به امروز هم ادامه دارد حال به بررسي تاريخچه لباس در ادوار مختلف تاريخي مي پردازيم:
* ايران باستان
* ايران اسلامي.
* دوران معاصر
*پوشاك گروه هاي مذهبي
* عناصر مشترك پوشاك بانوان ايراني در طول تاريخ كه به بررسي هر كدام جداگانه پرداخته مي شود.
منبع:نشريه بانو، شماره25