منادي وحدت اسلامي در پاكستان

شهيد علامه مير عارف حسين حسيني هنگامي به صحنه آمد كه مسلمان ها وضع مذهبي و سياسي ناهنجاري داشتند. درست است كه مسلمان هاي شبه قاره هند به اسلام محبت مي ورزند ، لكن آنان از اسلام و تشيع تصور درستي نداشتند. در حقيقت اين نتيجه تسلط انگليسي ها بر شبه قاره هند بود كه قدر و منزلت علما را كم كرده و تا آن حد تنزل
شنبه، 28 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
منادي وحدت اسلامي در پاكستان

منادي وحدت اسلامي در پاكستان
منادي وحدت اسلامي در پاكستان


 

نويسنده:علامه سيد ساجد علي نقوي




 
شهيد علامه مير عارف حسين حسيني هنگامي به صحنه آمد كه مسلمان ها وضع مذهبي و سياسي ناهنجاري داشتند. درست است كه مسلمان هاي شبه قاره هند به اسلام محبت مي ورزند ، لكن آنان از اسلام و تشيع تصور درستي نداشتند. در حقيقت اين نتيجه تسلط انگليسي ها بر شبه قاره هند بود كه قدر و منزلت علما را كم كرده و تا آن حد تنزل داده بود كه افراد نسبتا قدرتمند محلي و منطقه اي مي توانستند يك روحاني را از مسجد بيرون كنند. هر چند آنها علما را استخدام مي كردند ، فعاليت هايشان پست و رذيلانه بود. رايج بودن زبان فارسي به عنوان زبان دفتري دولت و وجود اسلام ، نتيجه اهميت دادن به علما بود؛ لكن انگليس با توجه به اهميت علما خطري را احساس و سعي مي كرد تا از عظمت آن بكاهد ، لذا تنزل مقام و منزلت عملا باعث شد كه تبليغ ديني آنان چندان مؤثر نباشد.
مردم فقط با بعضي از مراسم آشنائي داشتند و حتي نهضت هاي انقلابي هيچ تأثيري بر آنها نداشتند. رفته رفته نهضت آزادي پاكستان شروع شد و با توجه انس و علاقه مردم به اسلام ، آنان در راه آزادي پاكستان از هيچ تلاش و قرباني و ايثار فروگذار نكردند. البته بعد از تشكيل دولت پاكستان ، همه وعده هائي كه به مردم داده شده بود ، همه ناديده گرفته شدند ، دست نشانده هاي غربي حاكم شدند و همه سياست هاي غربي كه در هندوستان رايج بودند ، در پاكستان نيز اجرا شدند. نهضت هاي اسلامي وجود داشتند و بعضي از آنها فعال هم بودند و توانستند نوجوان ها را از كفر مصون نگهدارند البته عيب اين نهضت ها وابستگي شان به شرق و غرب و يا شاهان عرب و غير عرب بود و نهضت هاي خالص اسلامي كه به افكار مردم ارتقاء بخشند ، وجود نداشتند.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ، در فكر و عمل مردم پاكستان تحول بزرگي ايجاد شد و پي بردند كه اسلام دين كامل و جامع زندگي است و سياست ، اقتصاد ، عبادت ، حكومت و تمامي ابعاد حيات بشري را در برمي گيرد. با انقلاب اسلامي ، تحول بزرگي در دنيا ايجاد شد.
در ابتداي انقلاب اسلامي ايران ، شيعيان پاكستان در زمان دولت ديكتاتور ژنرال ضياءالحق با توجه به شعار او كه نظام اسلامي را نافذ خواهد كرد (البته اين شعاري بيش نبود كه عاري از اخلاص بود) اين خطر را احساس كردند كه شعار ژنرال فقط براي استحكام قدرت و حكومت خويش است ، لذا در مقابل اقدامات او «نهضت اجراي فقه جعفري» را تاسيس كردند تا در صورت نفاذ اسلام ، فقه جعفري نيز نافذ شود. انتخاب اين مراسم براي نهضت از طرف مردم و در مقابل ضياءالحق بود كه مي خواست اسلام او گروهي باشد ، ولي ما بايد از اسم صرف نظر كنيم و وسعت فكر داشته باشيم و به انقلاب اسلامي نظر افكنيم. وقتي بعضي از برادران به تبديل اسم نهضت اعتراض كردند ، شهيد فرمودند: «هيچ مشكلي نيست چون ما بخشي از نهضت بزرگ اسلام هستيم كه به رهبري امام خميني به وقوع پيوسته است.»

منادي وحدت اسلامي در پاكستان

شهيد داراي اوصاف بزرگ اخلاقي بود. پشت سر هيچ كس حرف نمي زد و اگر كسي در حضور وي از كسي غيبت مي كرد، ايشان او را از اين كار منع مي كرد. نماز شب را ترك نمي كرد. خصوصيات رهبري را داشت. اگر از من بپرسيد ، خواهم گفت كه ايشان براي رهبري خلق شده بود.
شهيد عارف حسيني احساس مي كرد كه بدون وحدت و همدلي نظام عادلانه اسلامي نافذ نخواهد شد ، لذا در اين راه سعي فراواني كرد. با علما و فرق ديگر ارتباطات و جلساتي داشت. مردم در اين جلسات به مسائل ريز مي پرداختند ، ولي ايشان توانست تا حدي آنان را نزديك به هم كند. اين درست است كه مردم به اسلام عشق و علاقه داشتند ، ولي به ضياءالحق بدبين بودند. آنان در پي رهبري مخلص بودند. شهيد مردم را از دشمنان اسلام آگاه و به آنان تلقين فهماند كه دشمن آنان استعمار و دست نشانده هاي او هستند و اين در زماني بود كه مردم با استعمار آشنائي نداشتند و ما در همان مقطع در مقابل ضياءالحق مقاومت كرديم.
شهيد از انقلاب اسلامي درس گرفت و در جامعه پاكستان تحولي را ايجاد كرد و به شيعه و سني فرمود: «شما دشمن يكديگر نيستيد ، بلكه دشمن شما شرق و غرب و اسرائيل است». شهيد در زماني به پيروزي رسيد كه شيعه و سني دشمن يكديگر بودند.
نگاه ما به نهضت ها از زاويه شيعه و سني بود ، لكن شهيد حامي همه نهضت ها بود ، لذا از برادران افغاني نيز حمايت مي كرد و قبل از شهادت ، برنامه اي براي رفتن به افغانستان داشت تا از نزديك با مجاهدين ملاقات كند؛ لذا ما ايشان را شهيد انقلاب اسلامي ايران و افغانستان نيز مي دانيم و هميشه راه او را دنبال خواهيم كرد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 50



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.