اشعاری در وصف علامه شهید عارف حسینی

باز هم آمد برون دست نفاق از آستين باز خون عاشقي را ريخت دشمن بر زمين باز هم با نقشه ها و حيله هاي شرق و غرب دشمن چون گرگ زد بر جان چون يوسف كمين آنكه عمري را دفاع از مكتب و رهبر نمود با زبان انقلاب انگيز و كلك آتشين عالمي والامقام ، علامه بااقتدار
شنبه، 28 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اشعاری در وصف علامه شهید عارف حسینی

اشعاری در وصف علامه شهید عارف حسینی
اشعاری در وصف علامه شهید عارف حسینی


 






 
باز هم آمد برون دست نفاق از آستين
باز خون عاشقي را ريخت دشمن بر زمين
باز هم با نقشه ها و حيله هاي شرق و غرب
دشمن چون گرگ زد بر جان چون يوسف كمين
آنكه عمري را دفاع از مكتب و رهبر نمود
با زبان انقلاب انگيز و كلك آتشين
عالمي والامقام ، علامه بااقتدار
پيرو خط امام و حامي مستضعفين
آبروي خلق پاكستان به تاييد امام
مسلمين چون حلقه انگشتر و او چون نگين
سيد عارف حسين آن نور چشمان حسين
عارف والاتبار از نسل خيرالمرسلين
خواست با قتلش كند خاموش ، دشمن نور حق
ليك خونش مشعل دين را دهد نوري مبين
اين جنايت ها ز دشمن سر زده است و باز هم
مي زند سر، اين نباشد اولين و آخرين
شيعيان را قتل او در هاله ماتم نشاند
جامه بر پيكر سياه آمد سراسر مسلمين
بارالها خون آن مظلوم را ممزوج كن
با دگر خون ها كه شد جاري پي احياي دين
روح آن علامه را محشور كن روز جزا
با شهيد مسجد و محراب ، اميرالمؤمنين
نصرت اسلام و طول عمر روح الله را
(احمدي) مي خواهد از الله رب العالمين
شاعر: عباس احمدي

*******
 

سيد عارف حسين آن مرد دين
جانب جنت روان شد باليقين
او شهيد راه پاك و راستين
حق او شد رحمه للعالمين
شهسوار علم و دين عارف حسين
سعي او بود اتحاد مسلمين
قتل او جان و دل مردم بسوخت
پاكباز و پاك بين و پاك دين
حجت الاسلام ملك پاك بود
محكم و ستوار چون حبل المتين
صبح صادق ، صبح كاذب شد بر او
پيكرش با خاك و خون آمد عجين
او فقيه فقه پاك جعفري
فقه و حكمت را به هم كرده قرين
ساكن «پيوار» شد عارف حسين
او كه بوده مردمان را مستعين
بهر فقه و حكمت و درس علوم
در نجف شد معتكف با شاه دين
حوزه علميه قم مسكنش
واعظ حق و امين مومنين
قطعه هاي ماده تاريخ وفات
گفته آمد در ثنايش اين چنين
سيد عارف حسين مشهور شد
اتحاد مسلمين راشد معين
الحسيني كنج تنهايي گرفت
قيمتش آمد بهشت عنبرين
سيد عارف حسين با اشتياق
همسفر گرديد با روح الامين
الحسيني پاك خير انديش شد
گلشن جنت بر او حصن حصين
سيد عارف حسين خيرات كرد
جان خود را در ره حق اليقين
الحسيني «اختر خوبي» توئي
والي ملك شهادت را امين
وعده حق را تو لبيك آمدي
ساقي كوثر به تو شد همنشين
اي دو صد رحمت به اين عارف حسين
مؤمنين او را شدند از مخلصين
«اين رها» شد خادم مخدوم دين
او شهيدان را بود از خادمين
به نقل از مجله رضاكار، 1988/9/19

اشعاری در وصف علامه شهید عارف حسینی

*******
 

بار ديگر آسمان در ماتم خوبان گريست
اهل عالم شد غمين با چشم خون افشان گريست
در بهشت جاودان هر چند كه جاي غم نبود
زين عزا اهل بهشت با حوري و غلمان گريست
هند و پاكستان نه تنها زين مصيبت اشك ريخت
از بخارا تا به بلخ و كابل و لبنان گريست
مصر و شام از ملت اسلام در اقصي نقاط
از يمن تا روم و ري با ملت ايران گريست
خاص و عام از كشور ايران زمين در اين عزا
يكصدا با روح حق ، قلب مسلمانان گريست
سيد والاتباري از تبار صالحان
شد شهيد راه حق هر صاحب وجدان گريست
سيدالسادات پاكستان كه بود (عارف حسين)
مرد و زن ، پير و جوان در ماتمش نالان گريست
فاضل و كامل رئيس و رهبر اسلام و دين
كه از فراقش مسلمين با ناله و افغان گريست
شيعه و سني عزدار است بهر اين شهيد
جملگي يكسان برايش پيرو قرآن گريست
شاخه پر بار قرآن بود از احكام آن
از براي قطع شاخه ، مرد با ايمان گريست
ماه ذيحجه به عالم چون محرم يا صفر
گشت با محنت قرين ، هر جاعزاداري گريست
صبح روز جمعه بود و بيست و يك از ماه حج
قلب پاكش شد هدف ، زين غم دل قرآن گريست
سال عمرش را بجو از حرف (ما) اين عارفان
مثل ما هر كس شنيد از سينه سوزان گريست
عارف دين خدا و اهل عرفان بود وي
در عزايش اهل عرفان ديده گريان گريست
ملت مظلوم پاكستان نه تنها در عزاست
در عزا بنشست دنيا ودل ايران گسست
شد عزاي عام اعلان بر همه ايران زمين
زين مصيبت مردم از دست جهانخواران گريست
ما همه ياران اسلاميم و ايران عزيز
ز آن قلوب ما همه بر عارف يزدان گريست
عامل اين جرم باند نوكر وهابيان
آنكه از وي امتان در كعبه سبحان گريست
اين بلاغي ز آستان بلخ در قم شد مقيم
با همه روحانيون ايراني و افغان گريست
شاعر: بلاغي
23/ذيحجه/1408 هجري قمري ـ قم
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 50



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.