موقوفات شیخ صفی الدین اردبیلی بر اساس دفاتر تحریر دولت عثمانی

شیخ صفی الدین اردبیلی(650 ـ 735 ق / 1252 ـ 1334 م)، پیری است دارای احترام وافر در سرزمین های ایران و ترکیه که دولت صفوی نام خود را از او گرفته است. ایلخانیان حاکم بر ایران و حکومت های ترک بعد از آنان (تیموریان، آق قویونلوها و صفویان) درآمدهای گوناگونی را بر بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی وقف کرده بودند. دولت عثمانی هنگامی که در اوایل
دوشنبه، 30 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
موقوفات شیخ صفی الدین اردبیلی بر اساس دفاتر تحریر دولت عثمانی

موقوفات شیخ صفی الدین اردبیلی بر اساس دفاتر تحریر دولت عثمانی(1)
موقوفات شیخ صفی الدین اردبیلی بر اساس دفاتر تحریر دولت عثمانی


 

نويسنده: علی سنان بیلگیلی(2)
(1)
ترجمه : علیرضا مقدم (3)



 
چکیده
شیخ صفی الدین اردبیلی(650 ـ 735 ق / 1252 ـ 1334 م)، پیری است دارای احترام وافر در سرزمین های ایران و ترکیه که دولت صفوی نام خود را از او گرفته است. ایلخانیان حاکم بر ایران و حکومت های ترک بعد از آنان (تیموریان، آق قویونلوها و صفویان) درآمدهای گوناگونی را بر بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی وقف کرده بودند. دولت عثمانی هنگامی که در اوایل قرن هیجدهم (دوازدهم قمری) منطقه را به تصرف خود در آورد، موقوفات صفویان به بقعه جدشان را مورد تصدیق قرار داد و در دفاتر تحریر به ثبت رساند. این دفاتر از جمله منابع با اهمیتی هستند که وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی موقوفه شیخ صفی الدین را در دوره صفوی و عثمانی نشان می دهند. در بررسی کنونی سعی شده است با استناد به این دفاتر مواردی همچون شروط موقوفه شیخ صفی الدین اردبیلی، اقلام درآمدی و هزینه های آن (دخل و خرج)، ارزش اقتصادی، پرسنل و مقرری دریافتی آنها و مواد مورد نیاز و مصرفی مجموعه (درگاه، تربت، مسجد و عمارت) مطرح شود. از این رو متن دفاتر که به خط سیاق نوشته شده است قرائت شده و مورد ارزیابی قرار گرفته است. اطلاعات به دست آمده حاکی از آن است که موقوفه به اعتبار منابع درآمدی دارای اقتصاد نیرومندی بوده است.
کلیدواژه ها : شیخ صفی الدین اردبیلی، دولت عثمانی، دولت صفوی، موسسه وقفی.
مقدمه
رایج ترین موسسات اجتماعی و اقتصادی در جغرافیای اسلامی همانا موقوفات هستند. جغرافیای ایران نیز از این منظر بسیار غنی است. در رأس تمام موقوفات ایران، موقوفه شیخ صفی الدین اردبیلی قرار دارد. این موقوفه قبل از آنکه دولت عثمانی پس از تصرف منطقه اردبیل آن را در دفاتر ثبت کند، وجود داشت. عثمانیان نیز ـ همان گونه که از محتویات دفاتر بر می آید ـ آن را بر قرار سابق مقرر ساخته و حفظ کرده اند.

1ـ 1. هدف و اهمیت تحقیق

هدف این تحقیق بررسی موقوفاتی است که عثمانیان برای تربت، مسجد و عمارت شیخ صفی الدین اسحاق در اردبیل در نظر گرفته اند. همان طور که می دانیم روابط عثمانی ـ صفوی از شکل گیری تا فروپاشی دولت صفوی (قرون 10 ـ 12 هجری) همواره همراه با مناقشه و مجادله بوده است. این دو دولت ـ که قدرتمندترین رقیب و مخالف هم بودند ـ در زمینه های نظامی، سیاسی، اداری، دینی، علمی و اقتصادی همیشه در حال مناقشه و مخاصمه ای بیرحمانه بودند و از این رو زیان های سنگینی بر همدیگر وارد می¬کردند. در اواخر این کشمکش در سال 1137 / 1725، شهر اردبیل ـ که برای صفویان دارای تقدس بود ـ به تصرف عثمانیان در آمد. صفویان انتظار داشتند عثمانیان از آنجا که آنها را دشمن و رقیب خود می دانستند، ارزشی برای شهر مقدس اردبیل و به تبع آن درگاه شیخ صفی الدین پدر قایل نشوند. حال آنکه عثمانیان از زمان سلطان مراد دوم تکیه اردبیل را باارزش می شمردند و حتی در شدیدترین دوره های مجادله و مخاصمه، خللی در این نگاه پدید نیامد. از این رو زمانی که در سال 1137 قمری / 1725 میلادی، شهر را به تصرف خود درآوردند، موقوفاتی را برای بقعه شیخ صفی الدین در نظر گرفتند و برای تعمیر شهر کوشیدند و این نشان دهنده همان ارزشی است که بدانجا قایل بودند. مشخص شدن ویژگی های موقوفات عثمانیان ـ که همانا تداوم ویژگی های موقوفات دوره صفوی است ـ خود بیانگر اهمیت این تحقیق خواهد بود؛ زیرا متأسفانه در کشور ما (ترکیه)، منازعه عثمانی ـ صفوی بر خلاف واقعیات، تنها یک کشمکش و مناقشه مذهبی ارزیابی و دانسته می شود. وقف نامه های درگاه شیخ صفی الدین به لحاظ آشکار ساختن این داوری ها و آگاهی های اشتباه و نیز انعکاس حقایق تاریخی دارای اهمیت فراوانی هستند. علاوه بر این، منابع عثمانی ـ که دارای اطلاعات عموماً واقعی مانند دفاتر طاپو ـ (تحریر) هستند ـ می¬توانند خلاء منابع صفوی در زمینه اسناد وقفی را پر کنند و فعالیت های انجام گرفته در دوره صفوی را نشان دهند و بدین ترتیب یک خلاء مهم را پر و برطرف سازند.

1ـ 2. منابع تحقیق

درباره موقوفات شیخ صفی الدین تعداد بررسی هایی که مبتنی بر منابع باشند بسیار نیست. در ایران عمادالدین شیخ الحکمایی مقاله ای با عنوان «فهرست اسناد بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی در بایگانی مرکزی سازمان اوقاف و امور خیریه» در مجله میراث جاویدان(4) منتشر کرده و غلام رضا آقاخانی تحقیقی با عنوان صریح الملک، تصحیح سواد وقف نامه شیخ صفی الدین اسحاق اردبیلی(5) انجام داده است(6). با این وجود قیمتی ترین اثر درباره موقوفه شیخ صفی الدین اردبیلی در آرشیو عثمانی (نخست وزیری) در استانبول قرار دارد. عثمان غازی اوزگودنلی با استفاده از این اثر ـ که از نوع دفاتر اوقاف است ـ مقاله ای با عنوان «کتاب های بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی نوشته است(7). در بررسی کنونی، این دفتر اوقاف ـ که در قرن 12 ق / 18 م درباره درگاه شیخ صفی الدین تحریر شده است ـ اصلی ترین منبع مورد استناد خواهد بود. این دفتر در اثنای حاکمیت هفت ساله عثمانیان در اردبیل (1137 ـ 1143 / 1725 ـ 1732) نوشته شده است(8). همان طور که می دانیم عثمانیان بر اساس اصول معهود خود، زمانی که تصمیم می گرفتند منطقه تازه فتح شده ای را به اراضی خود ملحق سازند، آن را تحریر می کردند. بدین ترتیب هر نوع منبع درآمدی (نفوس و اراضی) را تثبیت و همراه با جزئیات در دفتری که بدان مفصل می گفتند، می نوشتند. اردبیل نیز از مناطقی بود که عثمانیان می خواستند در چهارچوب سیاست ایران ـ آذربایجان، در آن ساکن شوند. احیای موقوفات موجود در منطقه یکی از مهم ترین نشانه های سیاست اسکان آنهاست.
عثمانیان کار تحریر اردبیل را بلافاصله بعد از تصرف منطقه (1137 / 1725) شروع کرده و در اواسط 1728 م / 1140 ق به پایان برده اند(9). نتیجه این تحریر، دفتر اوقاف به شماره 896 و دفتر تحریر مفصل به شماره 902 است که در میان دفاتر تحریر مالیاتی(10) آرشیو عثمانی (نخست وزیری) در استانبول قرار دارد.
در این میان، دفتر شماره 902 در ارتباط با موقوفه، برخی یادداشت ها وجود دارد، اما در دفتر شماره 896 تمام شروط و شرایط موقوفه جای گرفته اند. دلیل تحریر این دفتر اوقاف از یک سو اهمیت معنوی موقوفه شیخ صفی الدین و از سوی دیگر بالا بودن میزان درآمدهای آن است. درآمدهای اختصاص داده شده به موقوفه از شهر و ناحیه اردبیل و نواحی سراب، میانه و پروانه انتخاب شده اند. اقلام درآمدی مربوط به شهر اردبیل و روستاهایش که در دفتر وقف ثبت شده اند، در دفتر مفصل قید نشده، اما روستاهای نواحی دیگر قید و مشخص شده اند.

مشخصات دفتر وقف شماره 896 :

TD 896 دارای تاریخ 1140 قمری (1728 م)، جلددار و بدون کاغذ ابر و باد و در ابعاد 55 × 20 سانتی متر است. در مجموع 69 صفحه دارد. نوشته با جمله «اوقاف شیخ صفی الدین اسحق قَدَسَ اللهُ سِرَّهُ الْعَزیز ...» در صفحه اول دفتر آغاز می شود که جمله ای دعایی و متناسب با مقام شیخ صفی الدین است. بعد از آن با جمله «اوقاف مزبور اسلوبِ اوقاف ماضیه اوزره ... ». خاطر نشان می شود که شکل وقف دوره صفوی حفظ شده است. سپس بیان می شود که موقوفه از مالیات هایی چون «عوارض دیوانیه، تکالیف عرفیه، شاقه و سایر سنجووات؟ ... » معاف و مسلم شده است.
در صفحات 1 ـ 3 دفتر، مقاطعه ها و اجاره ها؛ در صفحات 3 ـ 56 درآمدهای مالیاتی از نوع عشر و رسوم مربوط به نواحی بیرون شهر ثبت شده است. در صفحات 56 ـ 57 مخارج موقوفه ذکر شده است. در صفحه 58 تعداد 724 کتاب موجود در کتابخانه موقوفه(11) و نیز ظروف چینی موجود در بقعه ذیل عنوان «فغفوران محفوظ در دارالحدیث» ثبت شده اند. در صفحه 60، ذیل عنوان «تربه شریفدن طشریه جقلینجه اولان قپولری بیان ایدر» لنگه های در و پنجره و در صفحات 61 ـ 66 برخی موقوفات ایالت تبریز (اورمیه، خوی، گرگر، خلخال و مسجد صاحب الزمان (عج) در شهر تبریز) قید شده اند.
دیگر منابع مورد استفاده در تحقیق، دفاتر مهمه، برخی اسناد بایگانی و آثار و بررسی های تاریخی هستند.

1. شهر اردبیل

دشت اردبیل در دامنه کوه سبلان (ساوالان) قرار دارد. کوهها از چهار طرف آن را در بر گرفته و رودخانه بالیقلی سو آن را سیراب می کند. شهر قدیمی و ترک نشین اردبیل در جنوب غرب دریای خزر و در این دشت و بر سر راه های تجاری ـ تاریخی قرار دارد.
به درستی معلوم نیست شهر اردبیل در چه دوره ای و به وسیله چه کسی بنا شده است، با وجود این، حمداله مستوفی قزوینی(12) ، یاقوت الحموی(13) و اولیا چلبی(14) به ترتیب بانی آن را کیخسرو بن سیاوش کیانی، ملک فیروز و اردبیل بن اردمنی از ملوک هایکانیان ذکر کرده اند. در این میان رایج ترین باور آن است که اردبیل را فیروز پسر یزدگرد دوم ساسانی در قرن پنجم بنا کرده است.(15) اردبیل که پس از ساسانیان به تصرف ترکان خزر درآمده بود، در زمان حضرت عمر در 642 از سوی حذیفه بن الیمان به سرزمین های اسلامی منضم شد. اشعث بن قیس الکندی ـ که در زمان حضرت علی (ع) به عنوان والی آذربایجان تعیین شده بود ـ ضمن اسکان عشیره¬های عرب در آنجا، شهر را توسعه داد و مسجدی در آن بنا کرد(16). شهر بعد از آن در دست امویان و سپس عباسیان بود و در این مدت عموماً از سوی فرماندهان ترک مانند افشین و منکجور ـ که در خدمت عباسیان بودند ـ اداره می شد. با ضعف خلافت عباسی در اواخر قرن نهم میلادی (سوم هجری)، شهر تحت حاکمیت ساجیان درآمد.(17) در دوره سلجوقیان جمعیت ترک اردبیل افزایش یافت و در قرن سیزدهم میلادی (هفتم هجری) شهر تحت حمله و استیلای مغول قرار گرفت. در دوره ایلخانیان شهر دوباره برپا و جمعیت ترک آن باز بیشتر شد. در اواخر قرن 13م / 7 ق شیخ صفی الدین مانند ستاره ای درخشیدن گرفت و اردبیل به واسطه او شهرت یافت. در اوایل قرن پانزده تیمور، در اواسط همان قرن قره قویونلوها و در 1470 آق قویونلوها بر شهر حاکم شدند(18). در اوایل قرن شانزده با تشکیل حکومت صفوی، اردبیل «پایتخت مقدس» آن شد(19)
با اینکه از همان آغاز مخاصمه عثمانی ـ صفوی در اوایل قرن شانزده، عثمانیان در صدد تصرف اردبیل بودند، اما توانستند در دوره سلطان احمد سوم (1703 ـ 1730) به این آرزوی خود دست یابند. مصطفی پاشا ـ بیگلربیگی ارزروم و محافظ شیروان ـ با حمله ای که در دسامبر 1724 شروع کرد، در آگوست 1725 تبریز و به دنبال آن اورمیه و اردبیل را به تصرف خود درآورد(20). اما عثمانیان آن گونه که دلخواهشان بود نتوانستند در شهر جایگیر شوند و صفویان که از آغاز سال 1730 اردبیل را تهدید می کردند، در اواخر همان سال آن را محاصره کردند. به دنبال این امر، ابراهیم پاشا ـ محافظ گنجه ـ که مامور محافظت شهر شده بود، از مرکز درخواست کمک کرد. حکومت نیز سرخای خان حاکم شیروان و علی پاشا بیگلربیگی شکی را مامور دفاع از اردبیل کرد(21). با وجود این، نیروهای عثمانی نتوانستند در برابر حملات صفویان پایداری کنند و در اواخر فوریه 1731 اردبیل را تخلیه کرده و به باکو عقب نشستند.(22) در همان سال علی پاشا حکیم اوغلو دست به حمله زد و دوباره اردبیل را تصرف کرد. به مناسبت این حادثه در استانبول جشن برپا شد و به سلطان محمود عنوان غازی داده شد(23). علی پاشا مامور محافظت از شهر شد، اما از آنجا که بنا به عهدنامه کرمانشاهان (10 ژانویه 1732) باید اردبیل به صفویان تحویل می شد، در فوریه 1732 علی پاشا شهر را تخلیه کرد.(24) بدین ترتیب حاکمیت عثمانی در اردبیل پایان پذیرفت.

2. شیخ صفی الدین اردبیلی و فرزندانش

شیخ صفی الدین اسحاق ضمن آنکه نام اردبیل را در دنیای ترک و اسلام پرآوازه ساخت، نام خود را نیز به دولت صفوی بخشید که در جغرافیای ایران و آذربایجان تاثیری بزرگ بر جای گذارد. او فرزند امین الدین جبرئیل بود و در سال 650 قمری (1252 م) در اردبیل به دنیا آمد. به شیخ ابراهیم زاهد گیلانی انتساب جست و نزد او تربیت یافت و بعد از وفات وی به مقام شیخوخیت رسید. در دوره ایلخانان مورد حمایت غازان خان و وزیرش رشیدالدین قرار گرفت. با فعالیت های ارشادی که در آذربایجان، ایران، دشت قپچاق و کریمه انجام داد، در توران و ایران صاحب شهرت فراوانی شد. از این روست که اولیا چلبی(25) درباره او می گوید : «این شخص نخستینِ شاهان جمله ایران و توران است» و صفت «قطب عالم روحانی، ساکن کلبه سبحانی» را به وی می دهد. با مریدانی که در اطراف «حضرت شیخ صفی» گرد آمده بودند، طریقت «صفویه» و یا «اردبیلیه» شکل گرفت. به قول اولیا چلبی(26) «شیخ صفی بر ممالک عجم با قطبیت خود حکم راند» و در 12 محرم 735 (12 سپتامبر 1334) در اردبیل درگذشت و در مزار کنار درگاهش به خاک سپرده شد(27).
بعد از شیخ صفی الدین به ترتیب شیخ صدرالدین، خواجه علی، شیخ ابراهیم، شیخ جنید، شیخ حیدر، سلطان علی و شاه اسماعیل ـ که جملگی از احفاد او بودند ـ در راس طریقت قرار گرفتند. در زمان خواجه علی (1393 ـ 1429) برخی اراضی از سوی تیمور وقف درگاه صفویه شد(28). همچنین تیمور به دست اندرکاران حکومتی دستور داد که در امور خانقاه دخالت نکنند. این وضعیت که آن را نوعی خودمختاری می پندارند، سبب شد تا تعداد بسیاری از اهل تصوف در اطراف درگاه گرد آیند.(29) برخی از تاتارهای روم (قره تاتارها) نیز که تیمور آنها را از آناتولی کوچانده بود بسان کسان دیگری که می خواستند از امتیاز اراضی درگاه استفاده کنند، در اطراف آن گرد آمدند(30).
این طریقت از ابتدا منسوب به مذهب شافعی (اهل سنت) بود، اما بعد از خواجه علی، «خواه به تاثیر طرز زندگی و اعتقادات دینی ـ فرهنگی ترکمن ها و خواه به تاثیر افکاری که اهل سنت آن را باطنی گری توصیف می¬کردند»، به قزلباشی گری تمایل نشان داد. در زمان شیخ جنید (1447ـ 1460) این طریقت دارای اهداف سیاسی بود و در زمان شیخ حیدر به منتسبین آن، قزلباش (سرخ سر) گفته می شد.(31) سرانجام، نیز شاه اسماعیل (1494 ـ 1524) با سیاسی کردن قزلباشی گری و سازمان دهی مریدان و منتسبین، طریقت صفویه را تبدیل به دولت کرد (1501م). قبل و بعد از تشکیل نظام صفوی، ترکمن ها با مهاجرت از آناتولی به ایران جمعیت و ثروت بسیاری را با خود به اردبیل منتقل کردند.

3. مجموعه بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی

بقعه شیخ صفی الدین که در آن مزار شاه اسماعیل و بسیاری از افراد سلاله صفوی قرار دارد، مجموعه ای است متشکل از: مزار، تکیه، کتابخانه، مسجد و دیگر موسسات اجتماعی.(32) مجموعه با اضافه شدن رواق (قندیل خانه)، چینی خانه، مسجد جنت سرا، چراغ خانه، چله خانه و شهیدگاه، در زمان های مختلف توسعه یافته است.(33) بقعه که در اواخر سده هشتم از سوی شیخ صدرالدین و به وسیله یک معمار آذربایجانی به نام عوض محمد ساخته شده، دربردارنده نفیس ترین طرح ها و کنده کاری های معماری مقابرِ قرون وسطی است.(34) بر فراز مزار یک گنبد با زیربنای هشت ضلعی قرار دارد که با کاشی های فیروزه ای و سرخ رنگ تزیین شده است. صندوق مزار نیز با پارچه ای گرانقیمت پوشیده است. از گنبدها چراغ های طلا و نقره بسیاری آویزان است. در کنار مزار، مرقد شاه اسماعیل با درهای نقره اندود(35) و مسجدی ساخته شده در قرن دهم می¬باشد. قسمت شرقی مسجد، کتابخانه واقع است.(36) کتابخانه ـ که نسخه های بسیار کمیابی مانند دیوان سعدی از سوی طهماسب و عباس اول به آن اهدا شده بود(37) ـ به همراه اشیای ارزشمند موجود در بقعه، به هنگام اشغال روس ها از سوی آنها غارت شد(38)

4. شروط موقوفه شیخ صفی الدین اردبیلی

پیش از عثمانیان، موقوفه شیخ صفی الدین دارای وقف نامه ای بوده است که این وقف نامه، در دفتر تحریر موجود نیست. عثمانیان با در نظر گرفتن همین وقف نامه، شروط جدیدی را برای موقوفه تعیین کرده که این شروط در واقع بیانگر ماهیت و احکام موقوفه هستند. نوشته های موجود در دفتر ناظر بر اداره موقوفه بر اساس این شروط می¬باشد. برخی از این شروط عبارتند از:
الف ـ وقف با اساس قرار دادن شروط دوره صفوی مقرر شده است.
ب ـ اراضی از آنِ موقوفه، از اموال دولتی / میری (در سه نوع خاص، زعامت و تیمار) جدا شده است.
ج ـ در جمع آوری تمام درآمدها از قبیل اجاره و یا مالیات (تمام رسوم و حاصلات) به موقوفه به عنوان متصرف، آزادی عمل داده شده است.
د ـ افرادی که در موقوفه انجام وظیفه می کنند از تمام مالیات ها مانند عوارض ِ دیوانیه، تکالیف عرفیه، شاقه و سنجوات (ترازو و سنجش ها) معاف و مسلم گردیده اند(39)
هـ ـ از موظفین موقوفه که به شرط انجام امور محوله مقرری دریافت می داشته اند عبارتند از:
5 نفر (حفّاظ)، هر روز جمعه در مسجد درگاه به حاضران (محقّن ها) قرائت قرآن بیاموزند.
5 نفر (حفّاظ دیگر)، هر صبح در تربت شیخ به قرائت قرآن بپردازند.
30 نفر (اجزا خوان)، هر صبح در تربت شیخ یک جزء قرآن بخوانند.
1 نفر (معرّف)، هر روز جمعه قرائت قرآن را به حاضران (محقّن ها) آموزش دهد.
و ـ نیازهای موقوفه ـ که از سه قسمت تربت، مسجد و عمارت تشکیل می شد ـ به نسبت اقلام، مشخص و مجزا شده است(40)

5. درآمدها و هزینه های موقوفة شیخ صفی الدین اردبیلی

شیخ صفی الدین پایه های طریقت خود را بر روی اراضی وقف شده به درگاه، در اردبیل و اطراف آن بنیان نهاد.(41) در این دوره منابع درآمدی درگاه شیخ صفی الدین شامل درآمدهای وقفی، نذورات زائران و اعانه ها و کمک هایی مانند «آقچة چراغ» (Çerağ Akçesi) می شد. در دوره صفوی این موارد، وقف درگاه شده بود : در اردبیل : 200 خانه، 9 حمام، 8 کاروان سرای، یک بازار سنتی (سرپوشیده)، 100 مغازه، درآمدهای ارضی روستاهای کلخوران، تاجی بُیوک، طالحاب (تلخاب) و ابراهیم آباد به همراه مالیات گمرکی مأخوذ از ابریشم؛ در تبریز : 100 خانه، 100 مغازه، دو روستا و نیز املاکی در گیلان، آستارا و مغان.(42) اولیا چلبی(43) که در اواسط قرن یازدهم هجری از منطقه دیدن کرده است نیز از فراوانی موقوفات سخن می گوید. منجم باشی احمد دده(44) می نویسد که در روستای کلخوران از اجداد شیخ صفی الدین، قبور این اشخاص قرار دارد : صلاح الدین، قطب الدین، صالح و پدرش امین الدین. در قرن دوازدهم هجری این روستا 15 خانه و 4 مجرد جمعیت داشته است و مردمش موظف بودند سالانه 9800 آقچه مالیات بپردازند. در اطراف این روستا روستاهایی چون صفی آباد (کرکان)، خانقاه (بابا سیدان) وجود داشته اند که یادآور طریقت صفویه هستند.(45)
زمانی که عثمانیان اردبیل را متصرف شدند، موقوفات بقعة شیخ صفی الدین را که از زمان شاه اسماعیل اول تا آن زمان تداوم یافته بود، مقرر ساختند و محافظت کردند. چنان که از عبارتی در آغاز اسناد اوقاف نیز بر می آید «اوقاف مزبور اسلوب اوقاف ماضیه اوزره مفروز القلم ...»؛ شکل و صورت اوقاف بسان گذشته (یعنی دوره صفوی) حفظ شده است. در این میان عثمانیان در آغاز، همه درآمد 299 روستا و بخشی از درآمد برخی روستاها را به همراه درآمدهای مالیاتی 38 جماعت از شاهسون ها وقف کردند،(46) اما عصیان شاهسون ها، سبب تخریب منطقه، خالی شدن روستاها و در نتیجه پایین آمدن میزان درآمدهای موقوفه شد.
اینکه عثمانیان موقوفاتی را برای بقعه شیخ صفی الدین در نظر گرفتند را می توان تداوم همان «آقچة چراغ» دانست که هر ساله قبل از ظهور صفویان و با مقاصد سیاسی به تکیه اردیبل می¬فرستادند. از سوی دیگر می توان این عمل را یکی از ضروریات سیاست جذب عناصر ترکمن ـ با چهره خوشایندی که از خود به آنها نشان می دادند ـ و تسهیل اسکان و حاکمیت عثمانی در منطقه دانست. بعد از پایان یافتن سلطة اداری عثمانی نیز اوقاف بقعه، تداوم یافت و در دوره قاجار (در اواخر قرن سیزدهم) تمام اوقاف از مالیات معاف شد(47).
در دفتر تحریر شماره 902 که درباره منابع درآمدی موقوفات شیخ صفی الدین آگاهی می دهد، این نکته ثبت شده که درآمد رسم و عشر 12 روستا (220275 آقچه) از آنِ موقوفه است.(48) درآمدها و هزینه ها (دخل و خرج)ی ثبت شده در دفتر تحریر شماره 896 در ذیل آمده است.
الف ـ اقلام درآمدی موقوفه
اقلام درآمدی موقوفه را مقاطعه ها، اجاره ها، رسم ها و عشرها تشکیل می دهند.(49) بزرگترین ویژگی این وقف آن است که اراضی موقوفه از هرگونه کنترل دولتی برکنار و دارای آزادی عمل بوده اند؛ در همین چارچوب است که موقوفه «مِنْ کُلِّ الْوُجُوه» از انواع مالیات دیوانیه، تکالیف عرفیه و شاقه معاف و مسلم شده است.
الف ـ 1 ـ درآمدهای حاصل از مقاطعه (در خودِ شهر)
مقاطعة اراضی وقفی مبلغی است که سالانه از متصرف ملک به موقوفه داده می شود؛ بدین ترتیب که در این موارد عرصة ملک موقوفه است و بناها و درختان موجود در آن در تصرف و مالکیت متصرف. مقاطعه های موقوفه شیخ صفی الدین عبارت بوده اند از:
1. درآمد حاصل از مقاطعه بازارها : «بازار حنطه (گندم) و برگ و روغن و پیاز و پنبه فروش»، «بازار حلاجان جدید»، «بازار حلاجان عتیق»، «بازار ستر» و «میدان جولاه».
2. درآمد مقاطعه از تشکل های صنفی : «جماعت حلاجان»، «جماعت سلاخان»، «ذهبابان (زرگران)» و «مغازه قناد معصوم».
3. درآمد مقاطعه کارگاه¬های صنعتی: «بویاخانه (رنگرزی)»، «قصابخانه»، «کاغذخانه» و «دابرخانه» (تیرسازی)».
مجموع درآمدهای حاصل از مقاطعه 266400 آقچه ثبت شده است. در اصل این مقدار باید بیش از این می¬بود، اما به علت خراب بودن بسیاری از اقلام مقاطعه، درآمدهای مربوط به آنها ذکر نشده است.(50)
الف ـ 2 ـ درآمدهای حاصل از اجاره
اجاره مبلغی است که به دو شکل معجَّل (پیش) و مؤجَل (سالانه) از مسقفات و مستغلات اخذ می شود.
1ـ حمام ها : حمام های «معصوم بک» و «ظهری (ظهیری)» در محله تابر؛ حمام «امیران بک» در محله نیاردبیر؛ حمام «خان احمد» در محله دروازه؛ حمام های «چلبی و لولیره» در محله جومیلان؛ حمامی در نزدیکی آسیاب و حمام میدان کهنه. مجموع درآمد حاصل از اجاره این موارد 95200 آقچه بوده است.(51)
2ـ کاروانسراها : کاروانسرای صفی آباد (در محله تابر)، جدید (مشهور به خان سالسان)، احداثی، خیریخانه، اَحداثی شاه قباد، کُله‌گان، احداثی (در نزدیکی حمام خفافان)، یکتالو فروش (خفافان)، حاجی نیازی، شاه قباد، ملا محنتی، الاهی، کُله‌گان دیگر. مجموع درآمد حاصل از اجاره 123120 آقچه.(52)
3ـ مغازه های واقع در بازار سرپوشیده (چهارسوق) : بازار سرپوشیده قیصریه، سوق یکتا (به سبب یک طبقه بودن اینگونه نامیده شده است) و سوق بجقجی‌لر (چاقوسازان). مجموع اجاره دریافتی از مغازه های این بازارها 23400 آقچه بوده است.(53)
4ـ مغازه های منفرد در بازار، راسته ها و محله ها : مغازه های واقع در راسته(54) میدان (که محل کار دلالان و دیگر اصناف بوده است)؛ «بازار بقره و برگ» (گاو و آذوقه)؛ «بازار خفافان»؛ «بازار گُلاج دوز» (گلاج نوعی نان قندی است)؛ «بازار حداد» (آهنگران)؛ «بازار حنطة عتیق» (بازار قدیم گندم)؛ «بازار قدیم»؛ «بازار سراجان»؛ «بازار محاینه‌وِرن(55) » (بازاری که مغازه های آن برای مدت مشخصی به اجاره داده می شوند، بازار موقت)؛ و همچنین مغازه های واقع در جانب «بهره؟»(56) ، «حلواخانه»، «میدان» و «میزان حریر»، و نیز مغازه های واقع در «محله مجنلات؟ Mücenlat»،، «محله کازرو کوچه»، «رضاخان بک» و «صفی آباد» و طریق «محلة غرب». مجموع اجاره دریافتی 120000 آقچه بوده است.(57)
5ـ باغ ها : تمام باغ ها با نام های «مدرسه»، «دحانه»، «بایرام بک / شاه باغی»، «صارو خواجه»، «سیدی قاری» و «معبره (در محله تکه معصوم)» با عنوان «خالی» قید شده اند.(58)
6ـ خانه ها : خانه های آقابک، علی قلی، ارسلان، عیوجی، جبو علی، درویش، غربتان، حاجی گوکجه، خلیفه زیور، منصور، محمدصفی، محوجه، مهمان، میر قزیضی، مختار، سامی آباد، شهین شاه بک، درونی، جمیمی، سید حمید آیباردان، شحنه گان، تکه منصور، افضل غلاف، یغمن شعاد، آقایان (در محله نیاردبیر) و نیز دو خانه در نزدیکی آسیاب و محله قضاولو. درآمد حاصل از اجاره این خانه ها 1320 (59)آقچه بوده است. (60)
7ـ آسیاب ها : آسیاب های علی بک، چاوش، غربتان، حمید، حسن یارو، حجمه، اسماعیل، دوره‌سر، کلخران، کمال آباد، قزل آغاج، میرزا احمد، سید معصوم بک، شاه قباد، شیخ حمید، شیخ شاه بک. اجاره دریافتی از این آسیاب ها 900 آقچه بوده است(61)
الف ـ 3 ـ درآمدهای حاصل از مالیات (رسم و عشر)

1ـ مالیات موسوم به «رسم جفت (چفت)» و گونه‌های مختلف آن

در اردبیل و به علت اجرای نظام «رسم جفت» (که شیوه مالیات گیری کلاسیک در دوره عثمانیان بوده است)، روستاییان با توجه به شرایط و موقعیت خود، مکلف به پرداخت مالیات های جفت (50 آقچه)، نیم جفت (25 آقچه)، بناک (18 آقچه)، جبه / جبا (12 آقچه) و مجرد (6 آقچه) بودند(62). بدین ترتیب از 486 جفت 24300 آقچه ، از 151 نیم جفت 3775 آقچه، از 634 بناک 11412 آقچه، از 556 جبه 6672 آقچه و از 272 مجرد 1632 آقچه و در کل 47791 آقچه مالیات به حساب موقوفه اخذ می شد. بر اساس ارقام فوق و با توجه به وجود 1827 خانواده و 272 مجرد، تعداد رعایای موقوفه شیخ صفی الدین نزدیک 10000 روستایی بوده است(63)

2ـ مالیات مأخوذ از محصولات زراعی

این مالیات از محصولات کشت شده در اراضی بیرون شهر اردبیل حاصل می¬شود. گندم، جو، ارزن، زکرک (تخم کتان)، کرسنه (گاودانه، ماشک)، عدس، نخود، پنبه ، شلتوک، بستان (جالیز و صیفی جات)، میوه، سیر، پیاز، کتان و یونجه از جمله این محصولات هستند. بر اساس اصول مالیات عینی و نقدی، قیمت تحریر محصولات بدین شرح است : هر کیله گندم 40 آقچه، هر کیله جو 30 آقچه، هر کیله ارزن، زکرک و کرسنه 20 آقچه، هر کیله عدس و نخود 60 آقچه، هر من پنبه 100 آقچه، هر من شلتوک 10 آقچه. از آنجا که در بخش هزینه ها ـ مثبوت در دفتر وقف ـ استفاده از کیلة استانبول مشخصاً ذکر شده است، بنابراین باید هر کیله را برابر 215/24 کیلوگرم دانست. از سوی دیگر هر من تبریز 3 کیلوگرم است. از نوشته های دفتر می توان پی برد که از غلات به عنوان مالیات خمس آنها و از حبوبات عشر (یک دهم) آنها اخذ می شده است. بر این اساس پیش بینی شده است که از گندم 270000 آقچه (6750 کیله)، جو 102750 آقچه (3425 کیله)، ارزن 27200 آقچه (1360 کیله)، کرسنه 13700 آقچه (685 کیله)، عدس و نخود 8880 آقچه (158 کیله)، زکرک 4100 آقچه (205 کیله)، پنبه 1500 آقچه (15 من) و شلتوک2250 آقچه (225 من) مالیات نقدی (عینی) دریافت شود(64) علاوه بر این، مالیات مأخوذ از بستان 11420 آقچه، سیر و پیاز 5000 ، کتان و یونجه 8270 آقچه و میوه 300 آقچه قید شده است. همچنین از کاه ـ که در ساختمان سازی و تغذیه حیوانات کاربرد دارد ـ مالیاتی با نام «بهای کاه» دریافت می شده است. این مقدار مالیات در اردبیل 4440 آقچه، در سراب 3240 آقچه، در میانه 420 آقچه، در پروانه 1270 آقچه و در مجموع 9370 آقچه بوده است. کل مالیات ماخوذ از محصولات زراعی که در دفتر به ثبت رسیده است 460990 آقچه می¬باشد(65).

3ـ مالیات مأخوذ از حیوانات و زنبورداری

از کسانی که به زنبورداری (پرورش زنبور عسل) مشغول بودند، 20365 آقچه به عنوان «رسم کوّاره» و از صاحبان حیوانات کوچک سر (گوسفند و بز) 9789 آقچه به عنوان «عادت اغنام» مالیات گرفته می‌شد. نیز از گوسفندان و بزهای کسانی که از بیرون آمده و بر روی زمین یک سپاهی کار می‌کردند 13480 آقچه مالیات به عنوان «رسم قشلاق، آغل، اوتلاق (مرتع) و ییلاق (مرتع)» گرفته می شد. مجموع درآمدهای حاصل از دامداری و زنبورداری 43634 آقچه بود(66).

4ـ مالیات‌های متفرقه (بادِ هوا)

بادِ هوا نامی کلی است برای مالیات هایی مانند: رسم عروسیه (عروسانه)، جرم و جنایت، طاپو، یاوه، دشتبانی و ... . از عروسیه 7200 آقچه، از دشتبانی 34400 آقچه، از بادِ هوا 89700 آقچه و در مجموع 131300 آقچه برای موقوفه درآمد حاصل می شده است(67).

5 ـ درآمد حاصل از آسیاب

از آسیاب های موجود در 29 روستا در مجموع 4660 آقچه درآمد برای موقوفه حاصل می شده است.

6 ـ درآمد کلی

در دفتر، برخی از روستاها و مزارع با عنوان «خالی» قید شده اند. نیز بدون ذکر جزئیات اقلام مالیاتی، تحت عنوان «حاصل خمس غلات و عشر حبوبات و رسم»، تنها حاصل جمع داده شده است. بدین ترتیب 8/44 % از منابع درآمدی موقوفه را مقاطعه و عشرهای حاصل از مرکز شهر (630340 آقچه) و 2/55 % آن را مالیات و عشرهای حاصل از حومه شهر (777043 آقچه) تشکیل می دهد.(68)
ب ـ اقلام هزینه ای موقوفه
اقلام هزینه ای موقوفه را مقرری کارکنان و هزینه خرید وسایل مورد نیاز موقوفه (تربت، مسجد و عمارت) تشکیل می داده است.
ب ـ 1. هزینه کارکنان درگاه شیخ صفی الدین
در درگاه شیخ صفی الدین افرادی با عناوین متولی، ناظر وقف، خطیب، امام، واعظ، مدرس، حفّاظ، اجزاخوان، معرّف، معلم صبیان، قیم، فراش، تربه‌دار، کاتب اوقاف، جابی (تحصیلدار مالیات)، خزانه دار، حافظ کتب، کاتب کیلار(69) ، وکیل خرج، بوّاب، طباخ، خباز، صویُلجی (میراب) و سقا انجام وظیفه می کرده اند.(70) همچنین بر اساس نوشته اولیا چلبی(71) ، بقعه شیخ صفی الدین «صدها درویش تربه‌دار» داشته است. برخی از این کارکنان در تربت (مزار)، برخی نیز در مسجد و عمارت انجام وظیفه می کرده و در برابر این کار مقرری دریافت می¬داشته¬اند.(72) مجموع دریافتی روزانه کارکنان موقوفه 1235 آقچه بوده است. در محاسبات دفتر، هر سال را 354 روز در نظر گرفته¬اند، از این رو سالانه به موظفین 437190 آقچه مقرری پرداخت می شده است.
ب ـ 2. مخارج خرید ملزومات برای تربت و مسجد موقوفه شیخ صفی الدین
این مخارج شامل مبالغی است که صرف خرید «شمع عسل»، «شمع روغن»، «روغن ساده» (برای مصرف در چراغ ها و ...)، حصیر و فرش می شده است. برای سه مورد نخست روزانه 380 آقچه (سالانه 134520 آقچه) و برای حصیر و فرش سالانه 6000 آقچه هزینه، ثبت دفتر شده است(73).
ب ـ 3. مخارج خرید ملزومات عمارت موقوفه شیخ صفی الدین
این مخارج شامل مبالغی است که صرف خرید حنطه (گندم)، روغن، برنج، غنم (گوسفند)، عسل، زعفران، برگ (آذوقه، خوراکی و نوشیدنی) و حطب (هیزم) برای عمارت شیخ صفی الدین می شده است؛ عمارتی که اولیا چلبی(74) دربارة آن می گوید : «روز و شب نعمتش بر زائرانش مبذول است». برخی از موارد مورد نیاز روزانه و برخی نیز هفتگی خریداری و این چنین بر می آید که از ملزومات خریداری شده: آش، چلو گوشت و شله زرد پخته می شده. در دفتر مشخص شده که ملزومات برای کدام غذا خریداری شده است. بر این اساس برای آش: گندم و روغن؛ برای نان: گندم؛ برای پلو: برنج ، روغن و گوشت؛ و برای شله زرد: برنج، عسل و زعفران خریداری گردیده.(75) غذاهای پخت شده عبارت است از : آش دوغ (با گندم و ماست)؛ شله زرد (با برنج و شکر (عسل))؛ و چلو گوشت (با برنج و گوشت). هزینه مصرفی برای تمام این غذاها سالانه 524160 آقچه بوده است.
اشخاصی که از شهرها، قصبه ها و روستاهای دیگر به عمارت می آمدند، علاوه بر آنکه مورد پذیرایی قرار می گرفتند، به هنگام بازگشت نیز برای غذای راهشان «برگ» (آذوقه) از بیرون خریداری و به آنها داده می شد. هزینه سالانه این مورد 10620 آقچه می¬شد.
میزان هیزم لازم برای گرمایش و پخت غذا روزانه 200 من تبریز (باتمانِ تبریز) و سالانه 70800 من بوده است. با توجه به اینکه هر من هیزم 3 آقچه قیمت داشته، موقوفه سالانه 212400 آقچه برای خرید هیزم هزینه کرده است.
مجموع کلی و سالانه هزینه های عمارت 747180 آقچه محاسبه شده است(76)
ب ـ 4. هزینه کارکنان مسجد پیر عبدالملک
هزینه های مسجد پیر عبدالملک ـ واقع در محله نیاردبیر شهر اردبیل ـ نیز از سوی موقوفه شیخ صفی الدین تامین می شده. در مسجد مذکور یک امام ـ خطیب، دو مؤذن و یک قیم مشغول انجام وظیفه بوده¬اند. هزینه روزانه پرداختی به امام ـ خطیب 30 آقچه، موذن ها هر کدام 10 آقچه، قیم 10 آقچه و هزینه «شمعِ روغن» نیز 20 آقچه، که مخارج روزانه مسجد 80 آقچه و سالانه آن 28320 آقچه بوده است(77)
ب ـ 5. هزینه کارکنان مسجد ایمانی
مسجد دیگری که مخارج آن از طرف موقوفه شیخ صفی الدین پرداخت می شده، مسجد ایمانی ـ واقع در محله دابر ـ بوده است. در این مسجد نیز روزانه به امام ـ خطیب 30 آقچه، دو موذن هر کدام 10 آقچه و قیم 10 آقچه داده و هزینه «شمعِ روغن» هم 20 آقچه بوده است. مجموع مخارج روزانه مسجد 80 آقچه و سالانه آن 28320 آقچه می¬شده.(78)
ب ـ 6. باقیمانده با توجه به حساب درآمدها و هزینه ها
بر اساس آنچه در دفتر قید شده، مجموع درآمد موقوفه شیخ صفی الدین 1401495 آقچه و مجموع مخارج آن 1381530 آقچه.(79) و باقیمانده 19965 آقچه بوده است.(80) با وجود این بر اساس محاسبات ما درآمد موقوفه 1407383 آقچه و باقیمانده 25853 آقچه خواهد بود.
6. نتیجه
در بررسی مزبور نتایج زیر به دست آمده اند:
1ـ دولت عثمانی به رغم آنکه در طول قرن های دهم تا دوازدهم با دولت صفوی در حال رقابت و مخاصمه بوده است، با این وجود این برای جد صفویان ـ که در ایران، آذربایجان، آناتولی و مناطق دیگر صاحب نام و محبوب بوده ـ احترام لازم را پاس داشته است. اینکه کوچک چلبی زاده(81) می نویسد که سردار عثمانی نخواست تا اردبیل ـ مقر «اجداد شاهان عجم» و «دارالارشاد» ـ را تخریب کند و نیز همین دفتر وقف ـ که موضوع نوشته حاضر است ـ خود نشان دهنده این احترام است.
2ـ احمد یاشار اوجاق (1999, s. 8) اساس مناقشه عثمانی ـ صفوی را یک رقابت و یا خصومت سیاسی می داند و تاکید می کند که «مطالعه مساله از منظر دینی یک بررسی ناقص خواهد بود؛ لازم است که مساله به عنوان یک مناقشه اجتماعی و جدال بر سر قدرت مطرح و بررسی شود». اینکه عثمانیان وقف مزبور را حفظ کرده و برای تامین و تداوم آن منابع درآمدی قابل توجهی را اختصاص داده اند، دیدگاه اوجاق را تایید می کند. چرا که دولت عثمانی می توانست برای این موقوفه قزلباش منابع کم درآمدتری در نظر بگیرد و یا اینکه اراضی آن را به عنوان اموال دولتی (خاص، زعامت و تیمار) ضبط کند. بدیهی است که چنین وضعیتی حیات اقتصادی و اجتماعی منطقه را به طور شدید تحت تاثیر قرار می داد. اما از آنجا که حفظ موقوفه بر اساس «اسلوب ماضیه» می توانست در سیاست و تلاش عثمانیان در جهت اسکان در منطقه موثر باشد، لذا این حفظ و نگهداری نشان دهنده یک هماهنگی سیاسی با سیاست اسکان عثمانی است. به این دلیل که اجرای سیاست نابودسازی به عنوان یک برد و سود پنداشته نشده، بر عکس شاید که موقوفه و معافیت های مربوط به آن ـ خواه از روی سیاست و خواه از روی صمیمیت ـ در جهت کاهش واکنش مردم منطقه و منسوبین شیخ صفی الدین و حتی جلوگیری از عصیان آنها به عنوان یک ابزار مورد استفاده قرار گرفته است.
3ـ نوشته های دفتر نشان می دهند که موقوفه به اعتبار منابع درآمدی، یک اقتصاد توانمند داشته است. مجموع درآمد مالیاتی مرکز و حومة سنجاق اردبیل ـ شامل مقاطعه، اجاره، رسم و عشر ـ 4814207 آقچه بوده است.(82) نزدیک یک سوم این درآمد مربوط به موقوفه شیخ صفی الدین است. این نسبت با حدسی که ب. یِدی ییلدیز(83) درباره نیروی اقتصادی موقوفات در سطح امپراتوری عثمانی زده است : «در قرن هجدهم حجم درآمدهای وقفی برابر با یک سوم درآمدهای دولتی است»، هماهنگ است. این نتیجه نشان می دهد که عثمانیان همان سیاست اجتماعی و اقتصادی را که از قدیم در جغرافیای تحت حاکمیت خود اجرا می کرده اند، در جغرافیای ایران ـ آذربایجان نیز اجرا کرده اند.
4ـ اردبیل «پایتخت مقدس» صفویان بوده است. در اثنای حرکت نظامی عثمانیان در 1135 ق / 1723 م مردم بسیاری از شهرهای واقع در جغرافیای ایران ـ آذربایجان به علت ترس از قتل عام، شهرهای خود را ترک کردند.(84) اما از اطلاعات جمعیتی موجود در دفتر تحریر شماره 902 متوجه می شویم که این مهاجرت در اردبیل بسیار کم بوده است، چنانکه بر اساس اطلاعات همین دفتر، در سال 1140ق / 1728م جمعیت شهر تقریباً پانزده هزار نفر بوده است.(85) این جمعیت بیانگر وجود شهری بزرگ در مقایسه با آناتولی دورة عثمانی است. می¬توان حدس زد که وجود معنوی و مادی درگاه شیخ صفی الدین در عدم تحقق مهاجرت مردم، تاثیر اساسی را داشته است.
5ـ اینکه عثمانیان کارگاه های صنعتی و تجارت خانه ها را جزو منابع درآمدی موقوفه قرار داده اند، را باید یک رفتار آگاهانه در چهاچوب سیاست اسکان آنها دانست. چرا که نقش موقوفات در تامین و تسهیل فعالیت تجارت خانه ها و کارگاه های صنعتی شهرها و جلوگیری از خالی و خراب شدن آنها معلوم است. چنانکه وجود تعداد بسیار بیشتر تاسیسات صنعتی ـ تجاری فعال در مقایسه با تاسیسات غیر فعال در دفتر مربوط به موقوفه شیخ صفی الدین، دیدگاه فوق را تایید می کند. در تداوم فعالیت موسسات تولیدی و تجاری، تاثیر اختصاص درآمدهای بیرون شهری به موقوفه نیز دارای اهمیت است. در چنین شرایطی بوده که صنایع و تجارت شهری توانسته تداوم یابد و با اتکا به آن، شهر به لحاظ معماری، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی توسعه پیدا کند.

پي نوشت ها :
 

1 - ترجمه از این مقاله به زبان ترکی استانبولی:
Ali Sinan Bilgili, ‘’ Devletlik Pir: Şeyh Safiyyüddin –i Erdebili Vakfı’’, Türk Kültürü ve Hacı Bektaş Veli Araştırma Dergisi, S. 49, Ankara 2009, s. 47 – 94.
در این شماره قسمت نخست مقالة فوق که دربرگیرنده مقدمات و تحلیل های نویسنده از اسناد موجود در دفاتر عثمانی است، ترجمه شده است. قسمت دوم مقاله که شامل تصویر برخی از اسناد و ترجمه آنها و نیز جداول مربوطه است، در شماره بعد چاپ خواهد شد. تغییراتی بسیار جزئی در ترجمه مقاله صورت گرفته که البته با آگاهی نویسنده بوده است، از این رو مترجم سطور لازم می داند از آقای دکتر بیلگیلی به خاطر در اختیار گذاشتن اطلاعات تازه تر تشکر کند. همچنین مترجم سپاسگزار آقای عمادالدین شیخ الحکمایی است که با راهنمایی های ارزندة خود یاریگر مترجم بودند.
2 - استاد گروه آموزش علوم اجتماعی دانشکده آموزش کاظم قارابکیر دانشگاه آتاتورک ارزروم.
3 - عضو هیئت علمی گروه عرفان دانشنامه جهان اسلام.
4 - تهران، سال نهم، شماره 33 ـ 34، 1380.
5 - تهران: دانشگاه تهران، 1374.
6 - برای آگاهی بیشتر درباره تحقیقاتی که درباره اسناد مجموعه شیخ صفی الدین اردبیلی صورت گرفته اند رک: عمادالدین شیخ الحکمایی، فهرست اسناد بقعة شیخ صفی الدین اردبیلی (تهران : کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، 1387)، ص سی‌وسه و سی‌وچهار (ذیل عنوان اهمّ آثار فارسی دربارة اسناد بقعه) ـ مترجم.
‘’Şeyh Safiu’d-din Erdebilinin Türbesinde Bulunan Kitaplar’’, Ortaçağ Türk – İran Tarihi Araştırmaları, Kaknüs Yay., İstanbul 2006.
8 - برای آگاهی از چگونگی تصرف آذربایجان و از آن جمله اردبیل از سوی عثمانیان رک : مقاله مترجم این سطور در شمارة 70 (تابستان 1389) مجلة وقف میراث جاویدان با عنوان «وقف‌نامة زاویة بکتاشی در خوی»، ص 111 ـ 112.
9 - (Bilgili, 2004, s. 20)
10 - طاپو ـ تحریر دفترلری : TD.
11 - (Özgüdenli, 2006, s. 375 – 387)
12 - (1915، ص 81).
13 - (1397، ص 145).
14 - (1314، ج2، ص 274).
15 - (Bala, 1993, C. 4, s. 289; Muhammedoğlu, 1995, C. 11, s. 276; Muradov, 1983, s. 90)
16 - (El – Belazuri, 1987, s. 467 – 473)
17 - (Yıldız, 1979, s. 33; Yıldız, 2000, s. 184; Şeşen, 1998, s. 49; Muhammedoğlu, 1995, C. 11, s. 276).
18 - (Şerafe’d-din Ali Yezdi, 1991, s. 93 v.d.; Ebu Bekr-i Tihrani, 2001, s. 34 v.d; Hasan-ı Rumlu, 2006, s. 460 v.d; Roux, 2001, s. 205; Togan, 1993, C. 2, s. 103; Sumer, 1957, s. 430-443; Aka, 1995, s. 23; Hinz, 1992, s. 62).
19 - (اسکندر بیگ ترکمان، 1334 ـ1335، ص 10؛ Gündüz, 2008, s. 451).
20 - (تاریخ اسماعیل عاصم، 1282، ص 332).
21 - درباره فعالیت های عثمانیان در اردبیل نک :
BA, MD 132, hnr.1, s.75, tarih: Evail-i Ra 1137/ Aralık 1724; BA, MD 136, hnr.3, s.32, tarih: Evasıt-ı M 1142/Ağustos 1729; BA, MD 136, hnr.3, s.105, tarih: Evasıt-ı C 1142/Ocak 1730; BA, Cevdet Askeriye, Dosya No:1204, Gömlek No: 53953, tarih: 12 N 1141; BA, MD 136, hnr.2, s.123-124, tarih: Evahir-i C 1142/Ocak 1730.
22 - از حکمی که به سنجاق بیگیِ قراحصارِ صاحب یعنی علی پاشای گنج (جوان) ـ که مامور محافظت از اردبیل بود ـ فرستاده شده، می توان دانست که در فوریه 1731 شهر هنوز در دست عثمانیان بوده است. (BA, MD 136, hnr.3, s.346, tarih Evahir-i B 1143/fiubat 1731).
23 - (Uzunçarşılı, 1982, C. 4, s. 221; koçu, 1993, C. 1, s. 333).
24 - (Uzunçarşılı, 1982, C. 4, s. 222; Bilgili, 2002, s. 732)
25 - (1314، ج2، ص 275).
26 - (همانجا).
27 - (موسوی اردبیلی نجفی، 1338، ج1، ص 263؛ تاجبخش، 1340، ص 18؛ Öngören, 2008, s. 477 – 478; Babinger, 1993, C. 10, s. 64 – 65; Ekinci, 1997, s. 51 – 54).
28 - (فلسفی، 1345، ج3، ص 102؛ Togan, 1993, C.2, s. 112; Yazıcı, 1993, s. 53).
29 - (Ekinci, 1997, s. 55).
30 - (Bilgili, 2007, s. 212).
31 - (منجم باشی احمد، 1285، ج3، ص 179 ـ 180؛ موسوی اردبیلی نجفی، 1338، ج1، ص 79 ـ 81؛ Öngören, 2008, s. 461; Yazıcı, 1993, C. 10, s. 53 – 54; Uyar 2001, s. 91 -93).
32 - (موسوی اردبیلی نجفی، 1338، ج1، ص 79؛ Morton, 1974, p. 31).
33 - (موسوی اردبیلی نجفی، 1338، ج1، ص 318 ـ 319؛ Özgüdenli, 2006, s. 382).
34 - (Amanzade, 2002, C. 8, s. 173(.
35 - (BA, TD, 899, s. 59).
36 - (Tavernier, 1980, s. 44; Bala, s. 291).
37 - (Çağman ve Tanındı, 1996, s. 53; Aliyarlı, 1996, s. 678 – 679).
38 - (Özgüdenli, 2006, s. 384).
39 - (نک: سند 1).
40 - (نک: سند 2 و 3).
41 - (Nesibli, 2002, C. 6, s. 894).
42 - (Muradov, 1983, s. 92; Hinz, 1992, s. 10).
43 - (1314، ج2، ص 275).
44 - (1285، ج3، ص 179).
45 - (BA, TD 902, s. 54).
46 - (دفتر مفصل 135، شماره حکم 1، ص 164، تاریخ: اواسط رمضان 1141 / اکتبر 1728).
47 - (Binbaşı Nizami, 1995, s. 73).
48 - (جدول 4).
49 - برای آگاهی از ماهیت منابع درآمدی اوقاف رک :
Bahaeddin Yediyıldız, (2003), XVIII. Yüzyılda Türkiye’de Vakıf Müessesesi, Bir Sosyal Tarih incelemesi, Ankara, TTK Basımevi, s.95-122.
50 - (نک: جدول 5).
51 - (نک : جدول 6).
52 - (نک: جدول 7).
53 - (نک : جدول 8).
54 - در متون ترکی عثمانی به شکل «عرصته» نوشته می شده است.
55 - محاینه : معامله کردن با کسی به هنگام ها (لغت نامه دهخدا، ذیل واژه). در متن به اشتباه با «هـ» نوشته شده است.
56 - در متن به دو شکل «بهرون» و «بهروه» نوشته شده است که معنی خاصی را تداعی نمی کند. شاید بُهره باشد به معنی زمین فراخ و میانه وادی.
57 - (نک : جدول 9).
58 - (نک : جدول 10).
59 - در دفتر، تعداد خانه ها 26 (4 معمور و 22 خراب) و اجاره دریافتی 1440 آقچه قید شده است (نک: BA, TD 896, s. 2).
60 - (نک: جدول 11).
61 - (نک: جدول 12).
62 - برای آگاهی بیشتر رک: مقاله مترجم این سطور در شماره 70 (تابستان 1389) مجله وقف میراث جاویدان با عنوان «وقف‌نامة زاویة بکتاشی در خوی»، ص 118 ـ 119.
63 - (نک: جدول 13).
64 - این ارقام و اوزان میزان محصولی است که به عنوان مالیات (عشر و خمس) دریافت شده است. بنابراین برای به دست آوردن میزان واقعی محصول به دست آمده در این اراضی باید مقدار حبوبات را در ده و مقدار غلات را در 5 ضرب کرد.
65 - (نک : جدول 14).
66 - (نک : جدول 15).
67 - (نک : جدول 16).
68 - (نک: جدول 1 و 17؛ و سند 4).
69 - کلمه ای است فارسی که گویا ریشه ای یونانی دارد در معنی انبار آذوقه، سرداب و نهان خانه.
70 - برای اطلاعات بیشتر درباره وظایف موجود در موسسات وقفی نک :
Yediyıldız, 2003, s. 367 – 382; www.vgm.gov.tr, 13.02.2009
71 - (1314، ج2، ص 275).
72 - (جدول 18).
73 - (جدول 19).
74 - (همانجا).
75 - (نک : جدول 20).
76 - (نک : جدول 21).
77 - (نک : سند 5).
78 - (نک : سند 6).
79 - (نک : جدول2).
80 - (نک: سند 7).
81 - (1282، ص 332).
82 - (نک : جدول 3).
83 - (2003, s. 146 – 150).
84 - (Bilgili, 2004, s. 147 – 174).
85 - (BA, TD 902, s. 6 – 40; Bilgili, 2004, s. 151).
 

منابع
اسکندریگ ترکمان (1334ـ 134) : تاریخ عالم آرای عباسی، تهران، جلد 1 و2.
تاجبخش، احمد (1340) : ایران در زمان صفویه، تبریز.
فلسفی، نصرال (1345)، زندگانی شاه عباس اول، تهران.
مستوفی قزوینی، حمداله (1915)، نزهه القلوب، نشر G. LeStrange، لندن.
موسوی اردبیلی نجفی، فخرالدین (1338) : تاریخ اردبیل و دانشمندان، نجف.
یاقوت الحموی (1397 / 1977)، معجم البلدان، بیروت.
BA, Cevdet Askeriye, Dosya No:1204 Gömlek No:53953, tarih; 12 N 1141
BA, MD 132, hnr.1, s.75, tarih; Evail-i Ra 1137 (Aralık 1724)
BA, MD 136, hnr.2, s.123 ve 124, tarih; Evahir-i C 1142 (Ocak 1730)
BA, MD 136, hnr.3, s.105, tarih; Evasıt-ı C 1142 (Ocak 1730)
BA, MD 136, hnr.3, s.32, tarih; Evasıt-ı M 1142 (A.ustos 1729)
BA, MD 136, hnr.3, s.346, tarih; Evahir-i B 1143 (fiubat 1731)
BA, TD 896, tarih; 1140 (1728)
BA, TD 902, tarih; 1140 (1728)
AKA, İsmail (1995): Timurlular, Ankara, Turkiye Diyanet Vakfı Yay.
ALİYARLI, Suleyman (1996): Azerbaycan Tarixi, Uzaq Keçmişden 1870-ci İllere Qader, Bakı.
AMANZADE, Rahiye B. (2002): “XI-XVII. Yuzyıllarda Azerbaycan’da Abidevi Yapıların Özellikleri”, Türkler, Ankara, 8:166-174, Yeni Türkiye Yay.
BABİNGER, Franz (1993): “Safiy-ed-din”, İA, 10:64-65, İstanbul Milli Eğitim Basımevi.
BALA, Mirza (1993): “Erdebil”, İA, 4: 288-293, İstanbul Milli Eğitim Basımevi.
BİLGİLİ, Ali Sinan (2002): “Osmanlı Erdebil’i”, XIV. Türk Tarih Kongresi, 9-13 Eylül, Ankara.
----------------------- (2004): Osmanlı İran ve Azerbaycanı-I, 16. ve 18. Yüzyıllar Sosyal ve Ekonomik Tarih, Erzurum, Bozkır Yay.
----------------------- (2007): “Emir Timur’un Azerbaycan Faaliyetleri”, Ölümünün 600. Yılında Emir Timur ve Mirası Uluslararası Sempozyumu, (Edt.Abdulvahap Kara-Ömer İşbilir), 26-27 Mayıs 2005, İstanbul.
BİNBAŞI Nizami (1995): “Azerbaycan”, (Neş. Faris Şaşan), Türk Dünyası Araştırmaları, 98, İstanbul.
CAĞMAN, Filiz, Tanındı, Zeren (1996): “Osmanlı-Safevi İlişkileri (1578-1612) Çerçevesinde Topkapı Sarayı Müzesi Resimli El Yazmalarına Bakış”, Aslanapa Armağanı, İstanbul, Bağlam Yayınları.
EBU BEKR-İ TİHRANİ (2001): Kitab-ı Diyarbekiriyye, (Çev. Mürsel Öztürk), Ankara, TTK Yay.
EKİNCİ, Mustafa (1997): Erdebil Tekkesi’nin Kuruluşu, Gelişmesi ve Anadolu’daki Dini ve Siyasi Faaliyetleri, Şanlıurfa (Harran Ü. Basılmamış Dr. Tezi).
El-BELAZURI (1987): Fütuhu’l-Buldan, (Çev. Mustafa Fayda), Ankara, Kültür Bakanlığı Yay.
GÜNDÜZ, Tufan (2008): “Safeviler”, DİA, 35:451-457, Türkiye Diyanet Vakfı Yay.
HİNZ, Walther (1992): Uzun Hasan ve Şeyh Cüuneyd, (Çev. T. Bıyıklıoğlu), Ankara, TTK Yay.
KOÇU, Reşad Ekrem (1993): “Ali Paşa”, İA, 1:333, İstanbul Milli Eğitim Basımevi.
MORTON, A. H. (1974): “The Ardabil Shrine in the Reign of Shah Tahmasb”, Iran 12.
MUHAMMEDOĞLU, A. Salih (1995): “Erdebil”, DİA, 11: 276-277, Türkiye Diyanet Vakfı Yay.
MURADOV, V. (1983), Orta Asır Azerbaycan Şehirleri, Bakı.
MÜNECCİMBAŞI Ahmed Dede (1285): Sahaifu’l-Ahbar, İ‹stanbul, c.3.
NESİBLİ, Nesib (2002): “Osmanlı-Safevi Savaşları, Mezhep Meselesi ve Azerbaycan”, Türkler, Ankara, 6: 893-898, Yeni Türkiye Yay.
OCAK, A. Yaşar (1999): Osmanlı Toplumunda Zındıklar ve Mülhidler (15-17.Yüzyıllar), İstanbul, Tarih Vakfı Yurt Yay.
ÖNGÖREN, Reşat (2008): “Safeviyye”, DİA, 35: 460-462, Türkiye Diyanet Vakfı Yay.
----------------------- (2008): “Safiyyuddin-i Erdebili”, DİA, 35: 476-478. T. Diyanet Vakfı Yay.
ÖZGÜDENLİ, Osman G. (2006): Ortacağ Türk-İran Tarihi Araştırmaları, İstanbul, Kaknus Yay.
ROUX, J. Paul (2001): Moğol İmparatorluğu Tarihi, (Çev. A. Kazancıgil-A. Bereket), İstanbul, Kabalcı Yayınevi.
SÜMER, Faruk (1957): “Azerbaycan’ın Türkleşmesi Tarihine Umumi Bir Bakış”, Belleten, XXI/83: 430-443.
ŞERAFE’D-DİN ALİ YEZDİ (1991): Zafer-name-i Emir Timur, (Tercüme-i Zafer-name), (Yay. Tanju Oral), İstanbul, (M.U. Basılmamışl Doktora Tezi).
ŞEŞEN, Ramazan (1998): İslam Coğrafyacılarına Göre Türkler ve Türk Ülkeleri, Ankara, Türk Kültürü Araştırma Enstitüsü Yay.
TARİH-İ İSMAİL ASIM (KÜÇÜK ÇELEBİ-ZADE) EFENDİ (1282): İstanbul.
TAVERNİER, J.B. (1980): XVII. Asır Ortalarında Türkiye Üzerinden İran’a Seyahat, (Çev. E. Gültekin), İstanbul, Tercüman Yay.
TOGAN, A. Z. Velidi (1993): “Azerbaycan”, İA, 2: 91-118, İstanbul Milli Eğitim Basımevi.
UYAR, Mazlum (2001): “Safeviler Öncesi İran’da Tasavvuf ve Safevi Devletinin Ortaya Çıkışı”, Akademik Araştırmalar Dergisi, 7-8: 91-93.
UZUNÇARŞILI, İ. Hakkı (1982): Osmanlı Tarihi, Ankara, 4. TTK Yay.
YAZICI, Tahsin (1993): “Safeviler”, İA, 10: 53-59, İstanbul Milli Eğitim Basımevi.
YEDİYILDIZ, Bahaeddin (2003), XVIII. Yüzyılda Türkiye’de Vakıf Müessesesi, Bir Sosyal Tarih incelemesi, Ankara, TTK Basımevi.
YILDIZ, H. Dursun (1979): “Azerbaycan’da Hüküm Sürmuş Bir Türk Hanedanı, Sacoğulları”, Tarih Dergisi, İstanbul.
------------------------ (2000): İslamiyet ve Türkler, İstanbul, Kamer Yay.
فصلنامه وقف میراث جاویدان ش73



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.