دوره طلايي عمر شهيد تندگويان(2)
گفتگو با سيدعلي اصغر تقوي، پژوهشگر
درصحبت هاي تان راجع به شهيد تندگويان، بيشتر بر مسأله مكتبي بودن و مبارزه مكتبي ايشان تأييد ميكنيد...
از مبارزه شهيد با التقاطي ها در پالايشگاه آبادان بيشتربگوييد.آيا ماجراي خاصي در آن جا اتفاق افتاد كه نقش شهيد تندگويان در آن قابل ملاحظه بوده باشد؟ به هرصورت اگر در روشن شدن بحث به ما كمك ميكند، راجع به اين مسأله هم توضح بدهيد.
به غيرازمكتبي بودن به برخي از ويژگي هاي اخلاقي و فردي ايشان اشاره داشتند، آن چه ازاين خصوصيات را كه بارزتربه نظر ميرسد كمي بيشتر توضيح دهيد و بفرماييد كه ايشان چه ويژگي خاص ديگري داشتهاند؟
در خاطرات همسراين شهيد بزرگوار خواندهام كه:«يك باركه ساواك براي تفتيش به منزل ما ميآمد،شهيد تندگويان به آن ها سفارش كرده بود كه مادرم قلبش ناراحت است و استرس برايش ضرردارد و از آن ها خواهش كرده بود كه در مقابل مادرم با ايشان برخوردي نداشته باشيد.ازطرفي هم خودشان به مادرگفتند كه اين ها از دوستان من هستند و وقتي كه از در بيرون رفتند، گفتند كه تا شب برميگردم.» غرض اين بود كه بگوييم ايشان سعي داشتهاند كه همواره با يك هضم و دورانديشي خاصي خانواده را ازاسترس ها و فشارها حفظ كنند.به زندان ساواك هم كه ميافتند،تمام تلاش خودشان را ميكنند تا خانواده را از شكنجه هايي كه ميشدند،بي اطلاع بگذارند تا فشار كمتري به خانواده بيايد.يكي از شكنجه هايي كه ايشان در ساواك ميشوند، سوراخ شدن كف پاهاي شان با مته بوده است كه اتفاقاً بعدها ازآن به عنوان علامت شناسايي جسد شهيد تندگويان در عراق استفاده ميشود.
ويژگي هاي فردي ايشان البته قابل توجه است، خلااقيت از خصوصيات بارز شهيد بود كه همواره براي حل هر مشكلي روش و طرحي ارائه ميكردند و آن ها چه موجب پيشرفت كاري ايشان در شركت هاي مختلف ميشد،همين خلاقيت تندگويان بود كه براي توسعه شركت ها برنامه ارائه ميكردند و طرح ميدادند و وقتي طرح هاي ايشان موفق ميشد،پيشنهاد هاي تازهاي به آن بزرگواربراي مديريت پروژه ها و طرح هاي جديد از سرگرفته ميشد. دوران 40 روزه شهيد در سمت وزير نفت دولت شهيد رجايي از نمونه هاي اين كارآمدي است كه طراحي و برنامه ريزي وي را براي توسعه فعاليت ها و تحولات عمده درصنعت نفت آشكار ميسازد.
زبدگي و هوش سرشاراين شهيد از همان دوران تحصيلات ابتدايي زبانزد خاص و عام بود،هرچند دوران تحصيلات تندگويان از سال هاي اول ابتدايي تا دوران تحصيلات دانشگاهي هيچ گاه رنگي از رفاه نداشت،اما محمد جواد همواره كسب مقام بهترين را درزمينه هاي علمي در پرونده خود داشت. در فاصله بين سال هاي 1332 تا 1336 اوضاع سياسي اقتصادي كشور دگرگون شده و دراين سال ها اتفاقاتي روي داده بود كه بالاخره منجر به بروز جريان 15 خرداد 1342 گرديد. جمله اين اتفاقات تأثيرات بدي را بر وضع خانواده هاي جنوب شهر مثل خاني آباد تهران داشت. اين وقايع بر وضع زندگي شهيد تندگويان و خانوادهاش نيز بي تأثيرنبود.ركود كسب و كار ازيك طرف و مخالفت با رژيم شاه و بحران مالي خانواده از طرف ديگر، هم چنان به خانواده محمد جواد در آن سال ها فشار ميآورد، اما در همين سال ها وي با كسب معدل بيست، دوره دبستان را پشت سر گذاشت و اين درحالي بود كه در منطقه جنوب شهراين معدل درپايان دوره دبستان در آن موقع،نادر به نظر ميرسيد و محمدجواد درهمين ايام نفر اول مناطق جنوب شهر تهران شناخته شد.
چطور شد كه شهيد تندگويان به اسارت رفت و جريان اسارت ايشان چگونه بود؟ براي آزادي ايشان چه تلاش هايي صورت گرفت؟
البته گزارش هايي هم حاكي از اين بود كه دولت عراق براي آزادي وزير نفت جمهوري اسلامي ايران شرايط سختي را تعيين كرده بود كه با روحيه آن شهيد عزيز و اهداف و آرمان هاي ايشان و موقعيت خاص نظام سازگارنبود؛ لذا رايزني ها براي آزادسازي ايشان موفق نبود.
از شهادت تندگويان در زندان بعث عراق بگوييد و اين كه چگونه پيكرمطهر اين شهيد به كشور بازگشت؟
تا سال 1367، گزارش هاي متفاوتي مبني بر سلامتي اين تندگويان و ادامه حيات وي درزندان هاي بعث عراق به داخل كشور ميرسيد نامه دوم ايشان به خانوادهاش نيز درهمين سال به دست خانوادهاش ميرسد كه اتفاقاً درآن نامه به خانواده و همسرش دلداري داده بود.دركل،ازگفته هاي برخي از همراهان ايشان برميآيد كه اين شهيد عزيز تا سال 1368 نيز زنده بوده اند.
به طوركلي،اطلاع دقيقي ازتاريخ شهادت تندگويان در زندان عراق در دست نيست، چون كه درابتدا دولت بعث عراق از تحويل جسد واقعي اين شهيد خود داري ميكرد و با تحويل يك جسد ناشناس قصد تمام كردن ماجرا را داشت كه جمهوري اسلامي هيأتي را براي پي گيري موضوع و تحويل گرفتن جسد واقعي شهيد به عراق فرستاد.اين هيأت كه متشكل ازنمايندگان وزارت خارجه، پزشكي قانوني و خانواده شهيد تندگويان بود، به همراهي يك متخصص از صليب سرخ سرانجام جسد شهيد را از روي همان زخم هايي كه از ساواك در كف پاهايش باقي مانده بود شناسايي كردند، اما به دليل اين كه دولت عراق، جسد شهيد را- با هدف،مجهول ماندن تاريخ شهادتش -سه بار موميايي کرده،نتوانستند تاريخ دقيق شهادت ايشان را ذكركنند؛اين گونه است كه تاريخ درستي از شهادت اين شهيد عزيز در دست نيست.
به نظر شما چه درس و پيام خاصي از زندگي شهيد محمد جواد تندگويان ميتوان گرفت؟ با توجه به اين كه در ابتداي مطلب هم توصيه هايي براي جوانان داشتيد، مطالعه زندگي اين شهيد وبه طوركلي شهداي دفاع مقدس را تا چه اندازه براي جوانان مفيد ميدانيد و به آن ها توصيه ميكنيد؟
اين شهيد عزيز، هم آن شورجواني را داشت و هم در كنار آن شور براي افزودن بر شعور،مطالعات مكتبي را با تعمق در آثاربزرگان ديني و مكتبي تا نهايت امكان ادامه ميداد.اين گونه بود كه در زندان ساواك و درسلول هاي انفرادي شهرباني و تحت سخت ترين شكنجه ها،حاضر به ترك مواضع اصولياش نشد و تا آخرين قطره خون در زندان بعث عراق،ذرهاي و لحظهاي، رنگ تذبذب و التقاط به خود نگرفت و درآرمان هايش كه همان آرمان هاي اصيل اسلامي و انقلابي بود،ثابت قدم و استوارماند. البته و قطعاً اين گونه است كه خداوند اين ثبات قدم را در راه انديشه و آرمان ها به همه عطا نميكند،آن هايي از اين ويژگي خاص بهره مند ميشوند كه پيش از اين،درراه خدا تمام توان خودشان را براي مجاهده با نفس مصروف داشتهاند،تا مبادا لحظهاي در مبارزه با ظلم و باطل و در دفاع ازحق و حقيقت، نفس شان، آن ها را به خود وابگذارد. تحقيق و مطالعه در زندگاني اين شهداي عزيز بايد مورد توجه و عنايت مسؤولان امر باشد تا در سايه دقت آن ها درنگارش شرح حال و زندگي و آثار ايشان، مطالبي از زندگي شهدا در اختيار مردم و جوانان ما قرار گيرد، كه پيش از هر چيزآن ها را براي بارغبت خواندن اين آثار برانگيزد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 47