جهاد اقتصادی با رویکرد تولید در اقتصاد اسلامی

در آغاز سخن کلام را با این مبحث آغاز می کنم که جهاد اقتصادی با حرکت مستمر و دارای پشتوانه قوی دینی و اعتقادی همراه است. واژه اقتصاد در مکتب ما مقدس و قابل احترام است چه برسد به این که همراه با جهاد آورده شود جهاد فکر انسان را به سوی حرکت خستگی ناپذیر و دارای کوشش فراوان سوق می دهد وقتی اقتصاد همراه با جهاد
شنبه، 4 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جهاد اقتصادی با رویکرد تولید در اقتصاد اسلامی

جهاد اقتصادی با رویکرد تولید در اقتصاد اسلامی
جهاد اقتصادی با رویکرد تولید در اقتصاد اسلامی


 

نويسنده: روح الله مظاهری
منبع : اختصاصی راسخون



 
مقدمه
در آغاز سخن کلام را با این مبحث آغاز می کنم که جهاد اقتصادی با حرکت مستمر و دارای پشتوانه قوی دینی و اعتقادی همراه است. واژه اقتصاد در مکتب ما مقدس و قابل احترام است چه برسد به این که همراه با جهاد آورده شود جهاد فکر انسان را به سوی حرکت خستگی ناپذیر و دارای کوشش فراوان سوق می دهد وقتی اقتصاد همراه با جهاد آورده شود بدین معناست که حرکت اقتصادی باید با اخلاق همراه شود همان گونه که جهاد در قلمرو دین قابل فهم تر است تا در مقولات دیگر و این کلمه نوعی ترکیب دینی غیر قابل انکار به خود گرفته است. جهاد در کشور ما همراه با مجاهده در راه هدف معنا شده است همانگونه که در دوران دفاع مقدس این تعبیر برای ما معنا شد، حتما در مفهوم اقتصادی هم قابل معنا خواهد بود زیرا جزء فرهنگ دینی و ملی ما می باشد. با توجه به اشاره روایات و آیات شریف قرآن کریم ما را به این مفهوم راهنمایی می کند که دین رابطه غیر قابل انکاری با اقتصاد دارد و چه بسا ترکیبات نادرست اقتصادی انسان را از دین و دین مداری دور می سازد و تعاملات درست اقتصادی حرکت تکاملی انسان را بسوی خدا سرعت می بخشد مثل خمس و زکات که وجود آن در جامعه باعث تعالی معنوی و مادی آن است.تلغی عبادت از رفتارهای اقتصادی خود نمونه ای بارز از کوشش و جهاد اقتصادی است که دو جنبه دینی و دنیوی دربردارد. عدم توجه به اقتصاد در جامعه و خانواده در بردارنده مشکلات روحی و روانی فراوان و عدم دقت در آن تبعات فراوانی را در برخواهد داشت امید است با پرداختن به این موضوع گامی هر چند کوچک پیرامون اصلاح امور اجتماع و حرکت جهادی که غالباً در مقابله هجوم دشمن صورت می گیرد بردارم.
چکیده
در مجموع این مقاله پیرامون جهاد اقتصادی و تولید در اقتصاد اسلامی است در ابتدا با رابطه دین و اقتصاد شروع می شود با آیات و روایات ادامه پیدا می کند و به صورت تخصصی دارای عناوین متعددی از جمله ارزش کار در اسلام، آثار و عواقب بیکاری، مبغوض شدن نزد خدا و نزد پیامبر و امامن (ع)، عدم استجابت دعای بیکار، سربار جامعه شدن و دوری از رحمت حق، بزهکاری و آلودگی به فساد، بی اعتباری و از دست دادن وجه اجتماعی، آثار و فواید کار، تندرستی، آرامش روح و نشاط در زندگی، عزت و سربلندی، کار به منزله جهاد در راه خدا، نردبان کمال، نجات از آتش دوزخ و غیره... بحث و تبادل آراء دارد. در نهایت نتیجه مورد نظر را مورد تحلیل قرار می دهد
واژگان کلیدی: 1- جهاد 2- اقتصاد 3- دینی 4- کار 5- تلاش6- اسلام7- ایمان 8- تولید
بخش دوم: تولید در اقتصاد اسلامی
موضوع سوم: ارزش،کار و تولید از دیدگاه قرآن و روایت
مفهوم کار و شغل در حوزه اقتصاد:
در فرهنگ قرآن، واژه هایی که برای «کار اقتصادی» استعمال شده عبارتند از: «اسْتَأْجِرْهُ» (قصص/26)، «یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْض» (مزّمل/20)، لَتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُم (اسراء/12)، وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ (انفال/60)
ارزش کار در اسلام
قرآن
از آن جا که «کار» اهمیت فوق العاده ای در حیات فردی و اجتماعی بشر دارد، اسلام تأکید ویژه‌ای بر کار و تلاش انسان می کند.قرآن کریم به طور صریح همه‌ی بهره‌مندی‌های انسان را در گرو کار و تلاش او می داند:وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سعیَ (نجم/39). لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا اکْتَسَبْن (نساء/32)بافت ادبی آیات و به کار رفتن واژه هایی که در بالا از آن ها یاد شد، نشانه ای از اهمیت کار و تلاش و تولید در مکتب جاویدان اسلام می باشد.
روایات:
روی ابن عبِّاس قال: کان رسول الله (ص) إذا نظر إلی الرجل فأعجبه قال: هل له من حرفة؟ فإن قالوا: لا، قال: سقط من عینی. قیل: و کیف ذلک یا رسول الله؟ قال: لأنّ المؤمن إذا لم یکن له حرفة یعیش بدینه.(1) ابن عباس نقل می کند که رسم پیامبر اکرم (ص) این بود که وقتی با مردی برخورد می کرد که نیرو قوّتش مایه شگفتی آن حضرت می شد، سؤال می فرمود: آیا این شخص حرفه و شغلی دارد و به کاری مشغول است؟ اگر جواب منفی بود و از بیکاری شخص مطلع می شد، می فرمود: (این شخص) از چشم من افتاد. زمانی که از علتش سؤال می شد، حضرت بیان می کردند که: علت آن است که مؤمن اگر شغل و کار نداشته باشد چه بسا دین فروشی خواهد کرد، (تا لقمه نانی به دست آورد).روی أنس بن مالک أنّ رسول الله (ص) لمّا أقبل من غزوة تبوک استقبله سعد الأنصاری فصافحه النبیّ (ص) ثمّ قال له: ما هذا الذی اکنب یدیک؟ قال: یا رسول الله! أضرب بالمرّ و المسحاة فأنفقه علی عیالی، فقبّل یده رسول الله (ص) و قال: هذه یدّ لاتمسّها النار(2)انس بن مالک می گوید موقعی که رسول خدا (ص) از جنگ تبوک باز می گشت، سعد انصاری به استقبال او آمد حضرت با او مصافحه کرد و دست سعد را زبر و خشن یافت. فرمود: چه صدمه و آسیبی به دستت رسیده است؟ سعد گفت: یا رسول الله با طناب و بیل کار می کنم و سر و کارم با آب و چاه و بیل و طناب است و در آمدم را خرج معاش خانواده ام می نمایم. رسول اکرم مقابل افراد بی شماری که این صحنه را می دیدند، دست آن کارگر زحمت‌کش را بوسید و فرمود: این دستی است که آتش با آن تماس پیدا نمی کند».قال الصادق (ع): «یا هشام! إن رأیت الصفّین قد التقیا فلا تدع طلب الرزق فی ذلک الیوم.(3) «ای هشام! هرگاه دیدی دو گروه در حال جنگند از تلاش برای کسب روزی حلال در آن روز دست برمدار».قال الکاظم (ع): «رسول الله و أمیرالمؤمنین و آبائی کلّهم قد عملوا بأیدیهم، و هو عمل النبیّین و المرسلین و الصالحین(4)«امام کاظم (ع) فرمود: پیامبر خدا و امیرالمؤمنین و پدران بزرگوارم با دست های خود کار می کردند و کار و تلاش از سیره‌ی پیامبران و رسولان و صالحان است».الإمام الصادق (ع): اقرأوا من لقیتم من أصحابکم السلام و قولوا لهم: إنّ فلان بن فلان (جعفر بن محمّد (ع)) یقرئکم السلام و قولوا لهم: ...إذا صلّیتم الصبح و انصرفتم فبکّروا فی طلب الرزق، و اطلبوا الحلال، فإن الله عزّ و جلّ یرزقکم و یعینکم علیه(5)الإمام الصادق (ع): یا مفضّل! انظر إلی العصافیر کیف تطلب الکها بالنهار، صحیه لاتفقده و لا هی تجده مجموعاً مؤداً بل تناله بالحرکت و الطلب کذلک الخلق کله...(6) امام صادق (ع): ای مفضل به گنجشکان نگر که چگونه خوراک خود را در هنگام روز به چنگ می‌آورند، و چنان است که این خوراک یکجا آماده و در اختیار آن ها نیست، بلکه باید با حرکت کردن و به جستجو پرداختن به آن دسترسی پیدا کنند. وضع همه آفریدگان به همین گونه است؛ پس منزه است خداوندی که روزی آفریدگان خود را به اندازه مقدر کرد...و آن را چنان قرار نداد که از دسترسی به دور باشد زیرا آفریدگان به آن نیازمندند و چنان قرارنداد که به رایگان و بی هیچ تلاشی در دسترس آنان واقع شود، زیرا که در این چگونگی هیچ مصلحتی وجود نمی داشت. اگر نیازمندی های خوراکی به صورت یکجا و آماده وجود می داشت، چهارپایان به آن حمله می بردند و آن اندازه می خوردند تا شکم هاشان باد کنند و هلاک شوند؛ آدمی زادگان نیز با فراغی که برایشان پیش می آمد به نهایت ناسپاسی و سرمستی گرفتار می شدند و تباهی و زشت کاری سراسر زمین را فرا می گرفت.النبی (ص) فیما رواه الإمام الصادق (ع) آبائه: طلب الکسب فریضة بعد الفریضة.(7) پیامبر (ص) به روایت امام صادق (ع) از پدرانش فرمود: پس از نماز واجب، کار کردن (و داشتن کسب و کار) واجب است.الإمام علیِّ (ع): أوصیکم بالخشیة من الله فی السرّ و العلانیة، و العدل فی الرضا و الغضب و الاکتساب فی الفقر و الغنی...(8) امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: شما را به ترسیدن از خدا در آشکار و نهان و به اجرای عدالت در خشنودی و خشمناکی و به داشتن کسب و کار کردن در فقر و غنا سفارش می کنم.الإمام الصادق (ع) کان أمیرالمؤمنین یضرب بالمرّ و یستخرج الأرضین... و إنّ أمیرالمؤمنین أعتق ألس مملوک من ماله و کدّ یده.امام صادق (ع) فرمود: علی (ع) با بیل کار می کرد و شخم می زد... او از مال و دسترنج کار خویش هزار برده آزاد کرد.(9) الإمام الصادق (ع): إنّی لأعمل فی بعض ضیاعی حتّی أعرق. و إن لی من یکفینی، لیعلم الله عزّوجلّ أنّی أطلب الرزق الحلال.(10) امام صادق (ع) می فرمود: من در بعضی از زراعت هایم چندان کار می کنم که عرق از من بریزد، با اینکه کسی را دارم که به جای من کار کند، لیکن می خواهم که خداوند بداند که من خود برای طلب رزق حلال کار می نمایم.در برخی آیات و روایات، حرفه بزرگان دین بیان شده است تا پیروان آن ها انگیزه‌ی بیشتری برای کار و فعالیت داشته باشند:
قرآن:
وَ ما تِلْکَ بِیَمینِکَ یا مُوسی قالَ هِیَ عَصایَ أتَوَکَّؤُا عَلَیْها وَ أَهُشُّ بِها عَلی غَنَمی... (طه/17-18)قالَ إِنِّی أُریدُ أنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلی أنْ تَأْجُرَنی ثَمانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِکَ وَ ما أُریدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللهُ مِنَ الصَّالِحین. (قصص/27)و عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ... (انبیاء/80)
روایات:
حضرت آدم به کشاورزی، ادریس به خیاطی، نوح به نجاری و ابراهیم به زراعت و دامداری می پرداخت، یعقوب و ایوب هم دامدار بودند، شعیب و موسی شبانی و کارگری می کردند، داوود زره ساز بود، هود و صالح تجارت می کردند، لوط به کشاورزی اشتغال داشت، سلیمان با آن حکومت منحصر به فرد، حصیربافی می کرد و عیسی نیز به نجاری مشغول بود.(11)
آثار و عواقب بیکاری
بیکاری و تنبلی بذر شومی است که ثمری جز نگون بختی ندارد. در روایات، نتایج منفی زیادی برای آن بیان شده است و اندک تفکری پیرامون این پیامدهای ناگوار می تواند انگیزه‌ی انسان برای کار و تلاش را بیشتر نماید.
1.مبغوض شدن نزد خدا
الإمام الباقر (ع): قال موسی (ع): یا رب أیّ عبادک أبغض إلیک؟ قال: جیفة باللیل، بطّال بالنهار(12)امام باقر (ع) فرمود: حضرت موسی (ع) گفت: پروردگارا! از کدام یک از بندگانت بیشتر نفرت داری؟ خداوند فرمود: آن کس که شب ها چون مرداری در بستر خفته و روزها را به بطالت و تنبلی می گذراند.
2.مبغوض شدن نزد پیامبر و امامان معصوم (ع)
الإمام الباقر (ع): انّی لابغض الرجل ان یکون کسلاناً عن امر دیناه. و من کسل عن امر دنیاه فهو عن امر آخرته اکسل(13)
امام باقر (ع) فرمود: من از مردی که نسبت به کارهای دنیوی خویش تنبل و بی اعتنا باشد نفرت دارم؛ آن کس که در کار دنیای خویش تنبل باشد، در کار آخرتش تنبل تر خواهد بود.
3.عدم استجابت دعای بیکار
الإمام الصادق (ع): عن النبی (ص): إنّ أصنافاً من أمّتی لایستجاب دعائهم... و رجل یقعد فی بیته و یقول: یا ربّ ارزقنی! و لایخرج و لایطلب الرزق، فیقول الله عزّوجلّ له: عبدی! ألم أجعل لک السبیل إلی الطلب و التصرفّ فی الأرض بجوارح صحیحة.(14) امام صادق (ع) فرمود: از پیامبر (ص) چنین رسیده است: گروه‌هایی از امت من دعایشان مستجاب نمی شود... و مردی که در خانه می نشیند و می گوید: خدایا! روزی مرا برسان اما در جستجوی روزی از خانه بیرون نمی رود.خدای بزرگ به او می فرماید: ای بنده ی من! مگر بدن سالم به تو ندادم، تا به دنبال کار بروی و روزی خود را به دست آوری؟!
4.سربار جامعه شدن و دوری از رحمت حق
رسول الله (ص): ملعون من ألقی کلّه علی الناس(15)پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر کس بار زندگی اش را بر دوش دیگران اندازد و سربار مردم باشد، از رحمت خدا به دور است.رسول الله (ص): ملعون ملعون من یضیع من یعول(16)پیامبر اکرم (ص) فرمود: هرکس به عائله خویش نرسد، ملعون است، ملعون.
5.بزهکاری و آلودگی به فساد
الإمام علیّ (ع): إن یکن الشغل مجهدة فاتّصال الفراغ مفسدةامام علی (ع) فرمود: اگر کار زحمت دارد، بیکاری مدام نیز فسادآور است.(17)
6.بی اعتباری و از دست دادن وجهه اجتماعی
عن معاذ بن کثیر بیّاع الأکسیة، قال: قلت لأبی عبدالله (ع): إنّی هممت أن أدع السوق، و فی یدی شیء. فقال: إذا یسقط رأیک، و لایستعان بک علی شیء.(18) معاذ بن کثیر لباس فروش می گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: اکنون که پولی پس انداز کردم کار بازار را ترک کنم؟ فرمود: در این صورت، اعتبارت را از دست می دهی و دیگر کاری به تو سپرده نمی شود.در اینجا به برخی از پی آمدهای دیگر بیکاری اعم از فردی و اجتماعی اشاره می کنیم:1.هدر رفتن استعدادها و توانایی های جسمی و فکری2.وحشت فزاینده از اقدام به کار3.فرسودگی زودرس و از بین رفتن نشاط روحی و جسمی4.بدبینی به دیگران (به ویژه اگر توأم با فقر باشد)5.ایجاد دلسردی افراد کوشا و پر تلاش جامعه به ویژه اگر افراد بیکار از رفاه نسبی و احترام کاذب اجتماعی برخوردار باشند.

آثار و فواید کار و تلاش

1.تندرستی
 

رسول الله (ص): العافیة عشرة أجزاء، تسعة فی طلب المعیشة، و جزء فی سایر الأشیاء.(19) رسول اکرم (ص) فرمود: تندرستی 10 جزء دارد که 9 جزء آن در کار و تلاش برای کسب درآمد جهت هزینه های زندگی است و یک بخش آن در دیگر امور است.

2.آرامش روح و نشاط در زندگی
 

النبیّ (ص): إنّ النفس إذا أحرزت قوتها استقرّ.(20) پیامبر (ص) فرمود: هنگامی که انسان به روزی خود دست یابد، آرامش پیدا می کند.الإمام الصادق (ع): من لم یستح من طلب المعاش خفّت مؤنته و رخا باله و نعم عیاله(21)امام صادق (ع) فرمود: کسی که از کار کردن، عارش نشده و خجالت نکشد، مشکلاتش کم و فکرش آسوده می گردد و خانواده اش هم به روزی خود می رسند. نفس اشتغال به کار و احساس مفید بودن، تأثیر به سزایی در نشاط روحی و لذت بردن از زندگی دارد.و لو کفی الناس کلّ ما یحتاجون إلیه، لما تهنّأوا بالعیش، و لا وجدوا له لذة...(22) اگر تمام نیازمندی های مردم (بدون کار و تلاش) برایشان تأمین می شد، هرگز زندگی شان گوارا نمی شد و از آن لذتی نمی بردند.حضرت در ادامه آن به جناب مفضل فرمود: هرگاه شخصی میهمان گروهی شود و مدتی در میان آن ها بماند و بی هیچ زحمتی بخورد و بپوشد و پذیرایی شود، سرانجام از بی کاری دل زده می شود، و در صدد برمی‌آید تا خود را به کاری مشغول سازد؛ اکنون تصور کن اگر که همه‌ی عمر انسان چنین می گذشت چه بر سرش می آمد؟

3.عزت و سربلندی
 

«رسول الله (ص): اطلبوا الحوائج بعزّة الأنفس(23)خواسته های خود را با عزت نفس دنبال کنید.حضرت رسول (ص) مسلمانان را بر تمکّن مالی و عدم نیاز به دیگران تشویق و ترغیب می نمود و حتی انجام کارهای سخت و طاقت فرسا را بهتر از کمک گرفتن از این و آن می دانست.رسول الله (ص): لأن یأخذ أحدکم حبله فیحتطب بها علی ظهره أهون علیه من أن یأتی رجلاً أعطاه الله من فضله، فیسأله إعطاه أو منعه(24)رسول اکرم فرمود: اگر یکی از شما ریسمان های خود را بردارد و به کوه و بیابان رفته و پشته‌ای هیزم جمع کند (آن را بر دوش کشیده و به بازار ببرد و با پولش زندگی خود را تأمین کند)، بهتر و آسان تر از آن است که پیش کسی برود و از او چیزی طلب کند، بدهد یا ندهد.

4.کار به منزله جهاد در راه خدا
 

رسول الله (ص): الکادّ علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله.(25) پیامبر (ص) فرمود: کسی که در جهت تأمین نیازهای خانواده‌اش بکوشد، همانند مجاهدی است که در راه خدا جهاد می کند.رسول الله (ص): العثرة فی کدّ حلال علی عیل محجوراً أفضل عند الله من ضرب بسیف حولاً کاملاً لایجّف دماً مع إمام عادل(26)پیامبر (ص) فرمود: تلاش و کوشش در جهت به دست آوردن روزی حلال برای خانواده، نزد خداوند از یک سال کامل شمشیر زدن و ریخته شدن خون به همراه امام عادل با فضیلت تر است.

5.نردبان کمال
 

خداوند با ابزارهای مختلفی که در اختیار بشر گذارده است، به او اختیار داده تا با استفاده صحیح از آن ها پله های ترقی و کمال حقیقی را طی نماید. یکی از راه هایی که می تواند در مسیر رسیدن به کمال معنوی به انسان کمک کند، کار و تلاش در جهت حفظ کرامت انسانی می‌باشد.رسول الله (ص): نعم العون علی طاعة الله الغنیْ(27)پیامبر (ص) فرمود: بی نیازی از دیگران (در سایه کار و تلاش)، کمک خوبی در اطاعت از خدا می‌باشد.

6.نجات از آتش دوزخ
 

النبی فیما رواه الإمام الصادق (ع) عن آبائه: من بات کالاًّ من طلب الحلال بات مغفوراً له(28)هرکس شب را از طلب حلال با خستگی به روز برساند، آمرزیده است.در داستان سعد انصاری، زمانی که رسول خدا (ص)، دستان خشن او را بوسید، خطاب به حاضران فرمود:هذه ید لاتمسّها النار.(29) البته همه می دانیم هر تلاش و فعالیتی، مجوز عبور از پل صراط و دوری از آتش به شخص نمی‌دهد، بلکه شرایط و حدود شرعی آن باید رعایت شود، تا این ثمرات به بار بنشیند.

7.قرارگرفتن زیر چتر رحمت الهی در قیامت
 

عن رسول الله (ص) أنّه قال: تحت ظلّ العرش یوم لا ظلّ إلاّ ظلّه، رجل خرج ضارباً فی الأرض یطلب من فضل الله، یکفّ به نفسه، و یعود علی عیاله(30)پیامبر (ص) فرمود: روز قیامت، سایه‌ی عرش الهی بر سر کسی قرار می گیرد که با تکیه بر عنایات خداوندی از خانه خارج شده و برای تأمین مخارج زندگی خود و عائله اش، در روی زمین به تلاش و فعالیت می پردازد.

8.گشایش تمام درهای بهشت
 

با توجه به روایات، انسان های بهشتی در قیامت به فراخور کردارشان، هر کدام از درب خاصی وارد بهشت می شوند، اما هشت درب بهشت خداوند، به روی کسانی که به کسب و کار حلال مشغولند، باز است.النبی (ص): من أکل من کدّ یده حلالاً فتح له أبواب الجنّة بدخل من أیُّها شاء.(31) پیامبر (ص) فرمود: هر کس از دسترنج خود بخورد، درهای بهشت به روی او گشوده می شود، تا از هر دری که خواست وارد شود.

9.کفاره گناهان
 

در روایتی از رسول خدا آمده است که در آمرزش برخی از گناهان فقط به واسطه‌ی رنجی که در جهت کسب مخارج زندگی کشیده می شود، حاصل می گردد.النبیّ (ص): إنّ من الذنوب ذنوباً لایُکَفّرُها صلوة و لا صدقة و لا صوم، قیل: یا رسول الله! فما یُکَفّرُها؟ قال: الهمومُ فی طلب المعیشة.(32) رسول اکرم (ص) فرمود: پاره‌ای از گناهان است که هیچ نماز و صدقه و روزه‌ای، کفاره‌ی آنها نمی‌شود. پرسیدند: ای رسول خدا پس چه چیزی آن گناهان را پاک می کند؟ فرمود: ناراحتی‌ها و سختی هایی که انسان در جهت تأمین مخارج زندگی می کشد.

10.توانایی در یاری رساندن به مستمندان
 

الإمام علیّ (ع): فیما رواه الإمام الصادق (ع): کان الأمیرالمؤمنین (ع) یضرب بالمُرّ و یستخرج الأرضین... و إنّ أمیرالمؤمنین (ع) أعتق ألف مملوک من ماله و کدّ یمینه.(33) امام صادق (ع) فرمود: علی (ع) بیل می زد و زمین را احیا می کرد و با درآمد حاصل از دسترنج خود، هزار برده را آزاد کرد.علاوه بر امور ده گانه‌ی فوق، می توان موارد زیر را به عنوان فوائد و آثار کار بیان کرد که به صورت موجز به ذکر عناوین آن می پردازیم:
1.هدفمند شدن و استفاده بهینه از اوقات
بسیاری از افراد بیکار، خود را با انواع فعالیت های تفریح، تفننی و گاه بیهوده مشغول می سازند. در حالی که «کار» بهترین عاملی است که فعالیت های انسان را در جهت صحیح هدایت می‌کند.
2.تقویت اراده
از آن جا که کار، نوعی مقاومت در برابر تنبلی و مستی بوده و با نحوه‌ای از صبر و استقامت همراه است، به همین خاطر همانند عباداتی مثل جهاد، روزه و... می باشد که با نوعی تمرین و مقاومت همراه است.
3.تمرکز قوه‌ی خیال
همان طور که کار نیروی بدنی انسان را در اختیار می گیرد و با جهت دهی مطلوب از ضایع شدن آن جلوگیری می کند، می تواند قوه‌ی خیال انسان را نیز تحت اختیار خود گرفته و از افسار گسیختگی آن جلوگیری نماید. خیال انسان به گونه ای است که اگر در اختیار انسان قرار نگیرد، بر افکار انسان مسلط شده و او را در اختیار خود می گیرد و اگر محکوم انسان نباشد بر او حاکم خواهد شد و اصولاً نمی تواند بی طرف و بی نقش باشد.
4.واقع بینی و تعدیل آرزوها
انسان بیکار از سویی در پرتو توهمات، برای خود آینده ای افسانه‌ای در ذهن خویش، دست و پا می کند؛ و از سویی دیگر به خاطر دست نیافتن به آرزوهای خود و عدم موفقیت در زندگی، دچار سرخوردگی و نومیدی می گردد.اما در پرتو کار و تلاش و با وارد شدن در میدان عمل، با بسیاری از واقعیات و مشکلات و سنن الهی آشنا می شود، در نتیجه، آرزوها و برنامه های خود را با جهت «واقع بینی» ترسیم می نماید و به صورت ملموس متوجه می شود که برای رسیدن به مقصود، باید بر اساس «آنچه که موجود است» برنامه ریزی کرد نه «آنچه که در ذهن و خیال خود پرداخته است».
5.فکر و اندیشه‌ی منطقی
کار و تلاش، دیدگاه انسان را با قوانین عقلی و منطقی، منطبق می سازد. کمتر اتفاق می افتد که انسان های تلاش گر، موفقیت خود را از طریق راه های غیرمعقول و تخیلی دنبال کنند. برخلاف انسان های تنبل و گریزان از کار که معمولاً به «توفیقات شانس» می اندیشند.مثلاً برای کسب درآمد به جای روی آوردن به کار و تولید، به راه هایی همچون پیدا کردن نقشه گنج، قرعه کشی، برگه های بخت آزمایی و... فکر می کنند؛ و متأسفانه بعضی از همین افراد سر از قمار، تقلب، قاچاق و دزدی های گوناگون درمی آورند.
6.امیدواری به آینده و خودباوری
زندگی انسان همواره آمیخته با نگرانی ها و دغدغه های گوناگونی است و پیشرفت علم و تکنولوژی و ابزار مدرن زندگی نیز نتوانسته و نخواهد توانست این نگرانی ها را برطرف سازد و شاید بزرگترین گمشده‌ی بشر امروز، کیمیای گران قیمت امید باشد.کارهای حساب شده و موفق، از عوامل بسیار مهمی است که بسیاری از نگرانی ها را از بین برده و انسان را به آینده زندگی امیدوار خواهد نمود و البته این فایده کار، قبل از هر چیز در کتاب تجربه انسانی به ثبت رسیده است.

نشانه های سستی و تنبلی
 

تنبلی نشانه هایی دارد که با آن می توان افراد سست عنصر را از انسان های سخت کوش باز شناخت. برخی از علامت ها عبارتند از:
1.تسویف و تکیه بر آینده
النبیّ (ص): یا أباذرّ! إیّاک و التسویف بعملک، فإِنّکَ بیَومکَ و لَستَ بِما بَعدَهُ...(34) ای اباذر! از تأخیر در عمل بپرهیز، که امروز از آن توست و از فردا خبر نداری.الإمام علیّ (ع): ألا إنَّ الأیّام ثلاثة، یومُ مضی لاترجوه و یوم بقی لابدّ یأتی لاتأمَنهُ، فلأمَسُ موعظة و الیوم غنیمة و غَد لاتدری من أهله.(35) بدانید که روزها سه گونه اند: 1- روزی که گذشت و امیدی به بازگشت آن نداری. 2- روزی که مانده و هم اکنون در آنی. 3- روزی که می آید و اطمینان به آمدن آن نیست؛ پس دیروز پند است و امروز غنیمت و از فردا خبر نداری که از آن کیست (زنده ای یا مرده).الإمام الصادق (ع): إیّاکم و التسویف العمل، بادرو به إذا أمکنکم.(36) مبادا که برای پرداختن به کار، امروز و فردا کنید، هر وقت برایتان امکان کار پیدا شد، برخیزید.الإمام الباقر (ع): إیّاک و التسویف، فإنَّه بحر، یغرق فیه الهلکی(37)مبادا در عمل تأخیر کنید، که امروز و فردا کردن دریایی است که بسیاری از افراد در آن هلاک شدند.
2.توقع و تمایل به اینکه دیگران کارهایشان را انجام دهند
الإمام الصادق (ع): لاتکسل عن معیشَتِک فَتَکُون کلاًّ علی غیرکدر فراهم آوردن معیشت و خرج خود تنبل مباش، که بار دوش دیگری خواهی شد.النبی (ص): ... استَعفُّوا عن السئوال ما استطعتُم(38)... تا آن جا که می توانید خود را از درخواست کردن، دور نگاه دارید.
3.توجیه بیکاری
انسانی که تن به کار نمی دهد، در پاسخ دیگران یا وجدان خود که او را به خاطر تنبلی و از زیر کار در رفتن، ملامت می کنند، دست به توجیهات گوناگونی می زند. گاهی کار موجود را دون شأن خود می داند؛ حال آنکه در روایات می خوانیم:عن النبیّ (ص): أفضل الأعمال أحمَزُها(39)بهترین کارها، دشوارترین آن ها است.الإمام علی (ع): أفضل الأعمال ما أکرَهَت نَفسَکَ علیه(40)برترین اعمال آن است که نفس خود را به اکراه، بر آن واداشته ای.الإمام علی (ع): جعت یوم بالمدینة جوعاً شدیداً، فخرجت أطلب العمل فی عوالی المدینة، فإذا أنا بإمرأه قد جمعت مدران فظننتها ترید بله، فأتیتها، فقاطعتها علیه، کلّ ذنب علی تمرة فمددت ستّة عشر ذنوباً حتّی مجلت یدایامام علی (ع): روزی در مدینه سخت گرسنه شدم، در پی یافتن کار به قسمت های بالای شهر رفتم، ناگاه با زنی برخورد کردم که مقداری کلوخ گرد آورده بود. گمان کردم که می خواهد آن ها را با آب بخیساند، به همین جهت نزد او رفتم و قرار شد که در برابر هر دلو آب، یک دانه خرما به من بدهد. 16 دلو کشیدم و دستم تاول زد...(41)
4.سوء استفاده از واژه های دینی
گاهی می گوید من توکلم به خدا است، خدا روزی رسان است! دنیا ارزش این دویدن ها را ندارد، قوت لایموت را خدا می رساند، درحالی که این ها بهانه ای بیش نیست و تنها عامل رهایی از کار و مسئولیت ها است.(42)
حکایات
در اخبار حواریون (اصحاب و یاران حضرت مسیح (ع) آمده است که: آنان به دنبال عیسی می‌رفتند و چون گرسنه می شدند می گفتند: یا روح الله! گرسنه‌ایم و عیسی (ع) در هر کجا که بود – در بیابان یا در کوه- دست بر زمین می کوفت و به اذن خدا آبی بیرون می آمد و او آن را می نوشیدند، گفتند: یا روح الله! چه کسی از ما برتر است؟ ما که هرگاه (خوراک) بخواهیم به ما خوراک می دهی، و هرگاه (آب) بخواهیم به ما آب می نوشانی؛ و ما همه به تو ایمان آورده‌ایم و از تو پیروی کرده‌ایم.عیسی فرمود: از شما برتر کسانی اند که با دست خود کار می کنند و از کسب خود روزی می‌خورند.(43) مردی نزد امام صادق (ع) آمد و عرض کرد: از من برنمی آید که با دست خود کار کنم، توانایی کار تجارت و بازرگانی هم ندارم و من مرد نیازمند و بدبختی هستم. امام فرمود: برو کار کن و بر سر خود برای این آن بار ببر و از مردم خود را بی نیاز ساز.(44) امام علی (ع): روزی در مدینه سخت گرسنه شدم، برای پیدا کردن کار به محله های بالای مدینه رفتم. در آن جا زنی را دیدم که کلوخ هایی را جمع کرده بود و...(45) علی بن ابی حمزه از پدرش نقل می کند که گفت: امام کاظم (ع) را دیدم که در زمینی کار می‌کرد و پاهای او غرق عرق شده بود. عرض کردم: فدایت شوم! کارگرانت کجایند؟!فرمود: ای علی کسانی با دست خود در زمین خویش کار کرده اند که از من و پدرم بهتر بوده‌اند. گفتم چه کسانی؟ فرمود: رسول خدا و امیرالمؤمنین و پدرانم، که با دست خود کار می‌کردند.(46)روش رسول اکرم این نبود که برای دیگران کار بتراشد و اما خودش بیکار بماند.حتی در ماجرای کندن خندق، وقتی کارها را میان مسلمانان تقسیم نمود، خود نیز به جابه‌جایی خاک می پرداخت(47) رسول خدا (ص) در جنگ تبوک با جوان نیرومندی مواجه شد که شترانی با بار روغن به همراه داشت. عده ای از یاران حضرت گفتند: ای رسول خدا، اگر قدرت و توانایی این جوان و نیز دارایی که همراه دارد در راه خدا بود، نیکوتر نبود؟ رسول خدا آن جوان را نزد خود طلبید و به او فرمود: با این بار شترانت چه کار خواهی کرد؟ گفت: ای رسول خدا با این ها کسب و کار می کنم، تا از درآمدش اهل عیالم را بی نیاز گردانم و از اینکه آن ها دستشان به سوی دیگران دراز باشد خودداری کنم. و نیز با درآمد آن بدهی های خود را پرداخت کنم. زمانی که جوان از آن جمع دور می شود، حضرت به اصحاب خود فرمود: اگر راست بگوید پاداشی مانند پاداش جهاد و حج و عمره خواهد داشت.(48)
نتیجه گیری
جمع بندی مطالب این مقاله که پیرامون جهاد اقتصادی با رویکرد رابطه دین و اقتصاد در اسلام ما را به این مطلب سوق می دهد که توجه به مسائل اقتصادی در مبانی اسلام جامعه ای مستحکم و دارای ثبات روحی و روانی و پیشرفت را در پی خواهد داشت. آیات و روایات موجود پیرامون این موضوع الگوی رفتاری و گفتاری خوبی را برای ما زمینه سازی می کند، به صورتی که جامعه¬ای رو به کمال را تشکیل خواهد داد. که همان هدف نهایی انبیاء و اولیاء الهی بوده و است. در مکتب اسلام ایجاد اقتصاد سالم یک امر مقدس و همچون عبادت و جهاد در راه خدا نامیده شده است و جمع بین جهاد و اقتصاد دور از ذهن نخواهد بود امید است نامیدن سال 90 تحت این عنوان ما را در مسیر تعالی اقتصادی جامعه حرکت دهد. در پایان توفیق الهی را برای رهبر انقلاب و همه خدمت گزاران در این جهاد مقدس را خواستارم.

پي نوشت ها :
 

1. بحارالانوار، ج 100، ص 9.
2. اسد الغابه، ج 2، ص 269.
3. کافی، ج 5، ص 78، ح 7.
4. من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 162، ح 3593.
5. الحیاة، ج 5، ص 465.
6. الحیاة، ج 5، ص 428.
7. الحیاة، ج 5، ص 430.
8. بحارالانوار، ج 75 ب، ص 304.
9. کافی، ج 5، ص 74.
10. الحیاة، ج 5، ص 476.
11. بحارالانوار، 100، ص 56، ح 34.
12. همان، 73، ص 180، ح 8.
13. کافی، 5، 85، ح4.
14. الحیاة، 5، 493.
15. وسایل الشیعه، 12، 18.
16. الحیاة، 5، 491.
17. همان، 5، 493. ر.ک: ص 71 اخلاق اقتصادی.
18. کافی، 5، 149، ح 10.
19. کنز العمال، 4، 6، ح 9208.
20. کافی، 5، 89، ح 2.
21. بحارالانوار، 100، 7، ح 27.
22. الحیاة، 1، 635.
23. بحارالانوار، 56، ص 41.
24. نهج الفصاحه، ص 655، ح 2367.
25. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 168.
26. کنزالعمال، ج 4، ح 9209، ص6.
27. کافی، ج 5، ص 71.
28. بحارالانوار، ج 100، ص 2.
29. اسد الغابه، ج 2، ص 269.
30. مستدرک الوسایل، ج 13، ص 13، ح 14586.
31. بحارالانوار، 100، 10، ح 41.
32. جامع الاحادیث، 22، ص 35.
33. الحیاة، ج 5، ص 474.
34. الحیاة، ج 1، ص 573.
35. همان، ص 574.
36. همان، ص 575.
37. همان، ج 4، ص 437.
38. الحیاة، ج 4، ص 444.
39. بحارالانوار، ج 67، ص 191.
40. الحیاة، ج 1، ص 496.
41. همان، ج 2، ص 401.
42. در موضوع «توکل و کسب روزی» به توضیح این توجیه خواهیم پرداخت.
43. الحیاة، ج 5، ص 434.
44. وسایل الشیعه، ج 12، ص 23.
45. الحیاة، 5، 474.
46. کافی، 5، 75-76.
47. اسد الغابه، ج 1، ص 290.
48. جامع الاحادیث، ج 22، ص 160.
 

منابع:
1.قرآن
2.الحیاه-محمدرضا حکیمی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی،1360
3.اسدالغابه – ابن الحسن – علی بن محمد الجرزی ابن الاسیر- تحقیق خلیل مامون شیحا- بیروت- دارالمعرفه- 1386ق
4.البحار- محمد تقی مجلسی- موسسه الرساله - بیروت-1340ق
5.توحف العقول- علی بن حسین شعبه الحرانی- تهران- کتابچی- 1376
6.کافی- کلینی-محمد بن یعقوب بن اسحاق الکلینی- تهران-دارالکتاب اسلامیه – بی تا
7.کنزالعمال- حسام الدین برهان فوری- بیروت موسسه الرساله- 1412ق
8.نهج الفصاحه – مترجم ابوالقاسم پاینده – جاویدان- تهران-1374
9.وسایل الشیعه- محمد بن الحسن العم العاملی- تهران- اسلامیه-1367
10.مستدرک الوسائل- حسین نوری طبسی- قم- آل البیت- 1370
11.من لا یحضر الفقیه – علی بن حسین باب ویح قمی- تهران –دارالکتاب السلامی- 1349ش



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.