جهاد اقتصادی با رویکرد جایگاه توکل و نقش آن در کسب روزی

در آغاز سخن کلام را با این مبحث آغاز می کنم که جهاد اقتصادی با حرکت مستمر و دارای پشتوانه قوی دینی و اعتقادی همراه است. واژه اقتصاد در مکتب ما مقدس و قابل احترام است چه برسد به این که همراه با جهاد آورده شود جهاد فکر انسان را به سوی حرکت خستگی ناپذیر و دارای کوشش فراوان سوق می دهد وقتی اقتصاد همراه با جهاد
شنبه، 4 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جهاد اقتصادی با رویکرد جایگاه توکل و نقش آن در کسب روزی

جهاد اقتصادی با رویکرد جایگاه توکل و نقش آن در کسب روزی
جهاد اقتصادی با رویکرد جایگاه توکل و نقش آن در کسب روزی


 

نويسنده: روح الله مظاهری
منبع : اختصاصی راسخون



 
مقدمه
در آغاز سخن کلام را با این مبحث آغاز می کنم که جهاد اقتصادی با حرکت مستمر و دارای پشتوانه قوی دینی و اعتقادی همراه است. واژه اقتصاد در مکتب ما مقدس و قابل احترام است چه برسد به این که همراه با جهاد آورده شود جهاد فکر انسان را به سوی حرکت خستگی ناپذیر و دارای کوشش فراوان سوق می دهد وقتی اقتصاد همراه با جهاد آورده شود بدین معناست که حرکت اقتصادی باید با اخلاق همراه شود همان گونه که جهاد در قلمرو دین قابل فهم تر است تا در مقولات دیگر و این کلمه نوعی ترکیب دینی غیر قابل انکار به خود گرفته است. جهاد در کشور ما همراه با مجاهده در راه هدف معنا شده است همانگونه که در دوران دفاع مقدس این تعبیر برای ما معنا شد، حتما در مفهوم اقتصادی هم قابل معنا خواهد بود زیرا جزء فرهنگ دینی و ملی ما می باشد. با توجه به اشاره روایات و آیات شریف قرآن کریم ما را به این مفهوم راهنمایی می کند که دین رابطه غیر قابل انکاری با اقتصاد دارد و چه بسا ترکیبات نادرست اقتصادی انسان را از دین و دین مداری دور می سازد و تعاملات درست اقتصادی حرکت تکاملی انسان را بسوی خدا سرعت می بخشد مثل خمس و زکات که وجود آن در جامعه باعث تعالی معنوی و مادی آن است.تلغی عبادت از رفتارهای اقتصادی خود نمونه ای بارز از کوشش و جهاد اقتصادی است که دو جنبه دینی و دنیوی دربردارد. عدم توجه به اقتصاد در جامعه و خانواده در بردارنده مشکلات روحی و روانی فراوان و عدم دقت در آن تبعات فراوانی را در برخواهد داشت امید است با پرداختن به این موضوع گامی هر چند کوچک پیرامون اصلاح امور اجتماع و حرکت جهادی که غالباً در مقابله هجوم دشمن صورت می گیرد بردارم.
چکیده
در مجموع این مقاله پیرامون جهاد اقتصادی و جایگاه توکل و نقش آن در کسب روزی است در ابتدا با اهمیت توکل نشانه ایمان، خداوند انسان متوکل را دوست دارد، توکل نشانه پرهیزکارترین انسانهاست، توکل نشانه نیرومند ترین انسانهاست، مایوس شدن شیطان از انسان متوکل ، توکل برترین اعمال ، تکیه برزور و توان خود، تکیه بر علم و ثروت ، تکیه بر روزگار و زمانه، تکیه بر امیدواری به غیر خدا، و غیره... بحث و تبادل آراء دارد. در نهایت نتیجه مورد نظر را مورد تحلیل قرار می دهد
واژگان کلیدی:1- جهاد 2- اقتصاد3- دینی4- کار 5- تلاش6- اسلام7- توکل 8- رکن 9- خدا 10- دیگران
جایگاه توکل و نقش آن در کسب روزی «اهمیّت، نشانه های وجود، عوامل تقویت»
تعریف: توکل از ماده وکالت و در منطق قرآن به معنای اعتماد و تکیه کردن بر خدا است؛ و او را ولی و وکیل خود قرار دادن و بر اثر آن از حجم مشکلات و انبوه موانع نهراسیدن؛ و این یکی از نشانه های مهم ایمان است و از عوامل پیروزی و موفقیت در مبارزه‌ها و سختی ها.(1)

اهمیت توکل:

1.نشانه‌ی ایمان

... وَ عَلَی اللهِ فَتَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین (مائده/23). إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُون (انفال/2)و قال علی (ع): الإیمان أربعة أرکان: التوکّل علی الله و الرضا بقضاء الله و التسلیم لأمر الله، و التفویض إلی الله. قال العبد الصالح (ع): أفوّض أمری إلی الله، فوقاه الله سیّئات ما مکروا(2)«ایمان چهار پایه دارد: 1- توکل بر خدا. 2- راضی به قضاء الهی. 3- تسلیم در برابر فرمان او. 4- واگذاردن کارها به او.بنده‌ی صالح (مؤمن آل فرعون) گفت: کارم را به خدا واگذاردم... و خدا او را از عواقب نیرنگ‌های آنان نگه داشت.»

2.خداوند انسان متوکل را دوست دارد

... فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ (آل عمران/159)

3.توکل، نشانه‌ی پرهیزگارترین انسان ها

الإمام الصادق (ع) عن آبائه، عن الرسول (ص): من أحبّ أن یکون أتقی الناس فلیتوکّل علی الله(3)«هرکس دوست دارد با تقواترین مردم باشد، باید توکل و اعتمادش تنها بر خدا باشد».

4.توکل، نشانه‌ی نیرومندترین انسان ها

الإمام الرضا (ع): من أحبّ أن یکون أقوی الناس فلیتوکّل علی الله(4)«هرکس دوست دارد نیرومندترین مردم باشد، باید توکل و اعتمادش تنها بر خدا باشد».قال رسول الله (ص): یا أباذر! إن سرّک أن تکون أقوی الناس فتوکّل علی الله(5)«ای اباذر! اگر دوست داری نیرومندترین مردم باشی، پس تنها بر خدا توکل کن.»

5.مأیوس شدن شیطان از انسان متوکل

إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ (نحل/99). الإمام الصادق (ع) قال: إبلیس خمسة أشیاء لیس لی فیهنّ حیلة و ساتر الناس فی قبضتی.1.من اعتصم بالله عن نیّة صادقة، و اتّکل علیه فی جمیع أموره. 2. و من کثر تسبیحه فی لیله و نهاره. 3. و من رضی لأخیه المؤمن ما یرضاه لنفسه. 4. و من لم یجزع علی المصیبة حین تصیبه. 5. و من رضی بما قسم الله له و لم یهتمّ لرزقه(6)ابلیس گوید: من پنج دسته را نمی توانم در دام خود بیفکنم، اما دیگران در چنگ من هستند.1-کسی که با صدق نیت به خدا پناهنده شود و در تمام کارهایش بر او توکل کند. 2-کسی که در شبانه روز، زیاد تسبیح گوی خدا باشد. 3- کسی که آنچه را برای خود می‌پسندد، برای برادر مؤمنش نیز بپسندد. 4- کسی که به هنگام مصیبت، بی تابی نکند. 5- کسی که بدانچه خدا روزی اش کرده راضی باشد و غم روزی را نخورد.

6.توکل، برترین اعمال

الإمام علیّ (ع): إنّ النبیّ سأل ربّه لیلة المعراج فقال: یا ربّ! أیّ الأعمال أفضل؟ فقال: لیس شیء أفضل عندی من التوکّل علیّ و الرضا بما قسمت(7)رسول خدا (ص) در شب معراج از حضرت حق پرسید: پروردگارا! کدام یک از اعمال برتر است؟ خداوند فرمود: نزد من هیچ عملی برتر از توکل بر من و راضی بودن بدان چه من قسمت کرده‌ام نیست.

تکیه گاه های شکستنی:

انسان دشمن قسم خورده‌ای دارد که تا بن دندان مسلح است و شبانه روز با روش های گوناگون می کوشد تا شخص مسلمان (و مؤمن) را از صراط مستقیم به بیراهه بکشد.(8) هیچکس به تنهایی قادر به دفاع از خود و شناخت و مبارزه با ابلیس و انسان های دست نشانده‌ی او نخواهد بود.در زندگی خود دیده ایم و یا لااقل در منابع معتبر خوانده ایم که چه انسان های به ظاهر بزرگی، به واسطه‌ی نداشتن تکیه گاهی نیرومند، مقدمات نابودی و دور شدن از انسانیت خود را رقم زده‌اند.به عنوان نمونه به برخی از تکیه گاه های شکستنی اشاره می کنیم:

1.تکیه بر زور و توان خود

کنعان، پسر نوح قدرت پاهای خود را دید که حاضر نشد بر کشتی نوح سوار شود... وَ کانَ فی مَعْزِلٍ یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا وَ لاتَکُنْ مَعَ الْکافِرینَ * قالَ سَآوی إِلی جَبَلٍ یَعْصِمُنی مِنَ الْماءِ قالَ لاعاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکانَ مِنَ الْمُغْرَقین. (هود/42-43).

2.تکیه بر علم و ثروت

قارون ابتدا در صف مؤمنان به تورات و موسی (ع) بود و از نظر اطلاعات و آگاهی از تورات، معلومات قابل ملاحظه‌ای داشت اما به جای این که به خالق و دهنده‌ی علم و ثروت تکیه کند، به علم و دارایی اش اتکاء کرد، تا جایی که در مقابل پیامبر زمانش ایستاد و در نهایت، مرگ عبرت انگیزش درسی برای همگان شد.إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسی فَبَغی عَلَیْهِمْ وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لاتَفْرَحْ إِنَّ اللهَ لایُحِبُّ الْفَرِحین (قصص/76)

3.تکیه بر روزگار و زمانه

الرضا، عن آبائه (ع) قال علیّ (ع): من وثق بالزمان صرع(9)«هرکس به روزگار و زمانه‌ی خود اتکاء و اعتماد کند، به زمین می خورد؛ چرخ روزگار در حال چرخیدن است و نمی توان به آن تکیه کرد.»

4.تکیه بر امیدواری بر غیر خدا

همان گونه که هیچ یک از قدرت، ثروت، فکر، عقل بشری و... قابل اعتماد برای توکل نیستند، اتکاء به انسانی همانند خود ما نیز نادرست است، چرا که او نیز فقیر بوده و قدرت و فکرش محدود است. به همین خاطر در روایات از اتکاء به غیر خدا، به شدت نهی شده است.عن أبی عبدالله (ع): أوحی الله عزّوجلّ إلی داود... ما اعتصم بی عبد من عبادی بأحدٍ من خلقی عرفت ذلک من نیّته إلاّ قطعت أسباب السماوات من یدیه و أسخت الأرض من تحته و لم أبال بأیّ وادٍ هلک.(10) خداوند به داود نبی وحی نمود هر بنده ای از بندگان من که در دلش توجه و امید به غیر من باشد و به یکی از مخلوقات من پناه برده و او را بر مقدرات خود حاکم گرداند، همه‌ی اسباب و وسایل دنیا را از او قطع کرده و خواهم گرفت و زمین را در زیر پایش سست خواهم کرد و باکی ندارم که او کجا هلاک خواهد شد.
به چه کسی باید توکل نمود؟
برای اتکاء باید به دنبال کسی گشت که تمام دشمنان پیدا و پنهان انسانیت را بشناسد و راه مقابله با آن ها را به ما آموزش دهد. به دنبال تکیه گاهی هستیم که همه هدایت شدگان از آدم و نوح تا خاتم و اولادش، همه و همه به او پناه برده باشند؛ او کسی نیست جز خداوند که برخی از اوصافش در زیر آمده است:
1.علم و آگاهی مطلق
... وَسِعَ رَبُّنا کُلَّ شَیْءٍ عِلْماً عَلَی اللهِ تَوَکَّلْنا... (اعراف/89)رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکیلاً (مزمل/9)
2.قدرت مطلق
وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرضِ وَ کَفی بِاللهِ وَکیلاً (نساء/132)لَهُ مَقالیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرضِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللهِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُون (زمر/63)... إِنَّ اللهَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ (حج/18)
إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَی اللهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُون (آل عمران/160)
3.شنوا و دانا
... وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم (انفال/61)
4.زنده ای که نمی میرد
وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذی لایَمُوت (فرقان/58)
5.مهربان و دلسوز
قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنا... (ملک/29)
6.آگاه از اعمال بندگان
وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرضِ... فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون (هود/123)
7.صلاح و ضرر ما را بهتر از خودمان می داند
... و عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاتَعْلَمُون (بقره/216)
8.بهترین حافظ و نگهبان
... فَاللهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمین (یوسف/64)

حقیقت توکل بر خدا

انسان برای دست یابی به اهداف زندگی، به اسباب مادی و روحی نیاز دارد و هر چه هدف بزرگتر باشد، این نیاز افزون تر خواهد بود. از سوی دیگر پدیده هایی چون سستی اراده، غم و اندوه، نومیدی، دودلی و سرگردانی و... در تضعیف قوای روحی مؤثرند به گونه ای که اگر انسان از سوی منبع پرقدرتی تقویت روحیه نشود، در بیشتر صحنه های زندگی بازنده خواهد بود؛ اما اگر سر رشته‌ی امور خویش را به مسبب الاسباب سپرده و بر او دل ببندد، قطعاً مورد حمایت او قرار می گیرد.... وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُه... (طلاق/3)پس خداوند شخص متوکل را بر تمام سبب سوزان چیره می سازد، به گونه ای که دیگر از هیچ شخص و هیچ چیز جز خدا نمی ترسد و با قوت قلب و نشاط و امیدواری، زندگی خویش را در مسیر عبودیت ادامه می دهد.سأل النبیّ عن جبرئیل: ما التوکّل علی الله عزّوجلّ؟ فقال: العلم بأنّ المخلوق لایضرّ و لاینفع و لایعطی و لایمنع و استعمال الیأس من الخلق، فإذا کان العبد کذلک لم یعمل لأحد سوی الله و لم یرج و لم یخف سوی الله و لم یطمع فی أحد سوی الله فهذا هو التوکّل(11)«جبرئیل در پاسخ به سؤال رسول اکرم (ص) درباره توکل بر خداوند متعال پاسخ داد: توکل یعنی دانستن (و معتقد بودن بر) این مطلب که مخلوق نه می تواند زیانی بزند و نه سودی برساند، نه اعطاء می کند و نه جلوگیری مینماید و بر کندن چشم امید از خلق می باشد؛ هرگاه بنده چنین باشد، دیگر برای احدی جز خدا کار نمی کند و امید و بیمش از کسی جز خداوند نیست و چشم طمع به هیچ کس جز خداوند ندارد؛ این است توکل.»
«ارکان توکل بر خدا» یا (علامت های انسان متوکل)

1.استناد امور و اتفاقات به خداوند

این کار سبب می شود تا سکینه‌ی قلبی و آرامش درونی، به حد مطلوب در شخص متوکّل به وجود آید و اضطراب و تشویش در او از بین رفته، به راحتی در راه حصول نتیجه گام بردارد.الإمام علی (ع): التوکّل التبرّی من الحول و القوه و انتظار ما یأتی به القدر(12)حقیقت توکل یعنی بریدن از توان خود و دیده دوختن به آنچه قضا و قدر الهی پیش می آورد.

2.از داشته ها و روی آورد روزگار خیلی به خود نمی بالند و از برگشت و ادبار آن نیز دچار دلهره و اضطراب نمی شوند.

لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لاتفرحوا علی ما آتاکم و الله لایحب کل مختال فخور (حدید/23)انسان متوکل تا حد امکان برای رسیدن به مطلوب کوشش می کند اما نتیجه کار را به خدا واگذار می نماید؛ و اطمینان دارد که خداوند او را در رسیدن به مطلوب کمک خواهد کرد.

3.معنای الوهی دادن به اتفاقات زندگی

در عین تلاش فراوان در رسیدن به مقصود، اگر نتیجه موافق طبعشان نبود و با وضع نامطلوبی مواجه شدند، باور دارند که خیر واقعی را خداوند می داند و آن حکیم مهربان، رسیدن به آن مطلوب را مصلحت ندیده است.... وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاتَعْلَمُون (بقره/216)

4.نباختن خود در گرفتاری ها و امیدوار بودن به خدا

انسان متوکل، در بن بست ها و سختی ها خود را نباخته و به لطف و نصرت خداوند حتی در آن شرایط سخت هم کاملاً امیدوار است.وَ أَیُّوبَ إِذْ نادی رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ * فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَیْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِکْری لِلْعابِدینََ * وَ إِسْماعیلَ وَ إِدْریسَ وَ ذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصَّابِرینَ * وَ أَدْخَلْناهُمْ فی رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحینَ * وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ * فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ (انبیاء/ 83 الی 88)

5.تلاش و فعالیت

با مطالعه دقیق در منابع دینی به این نتیجه خواهیم رسید که توکل ممدوح، هرگز با کار و کوشش برای رسیدن به مطلب، منافاتی ندارد، بلکه در مفهوم صحیح توکل، استفاده از ابزارها و اسباب نهفته است.خداوند در دستور نماز خوف در جنگ، به مؤمنین دستور می دهد که عده ای پشت سر هم نماز بخوانند و عده ای دیگر برای مواجه و مقابله با دشمن آماده باشند تا دشمن فرصت حمله به آنها را پیدا نکند:وَ إِذا کُنْتَ فیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَکَ وَلْیَأخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْیَکُونُوا مِنْ وَرائِکُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْری لَمْ یُصَلُّوا فَلْیُصُلُّوا مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَةً واحِدَةً وَ لاجُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ کانَ بِکُمْ أَذیً مِنْ مَطَرٍ أوْ کُنْتُمْ مَرْضی أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَکُمْ وَ خُذُوا حِذْرَکُمْ إِنَّ اللهَ أَعَدَّ لِلْکافِرینَ عَذاباً مُهینا (نساء/102)یعقوب نبی (ع) زمانی که فرزندانش را به مصر می فرستد تا به حضور عزیز مصر رسیده و از او گندم بخرند، وصیت می کند که همه از یک درِ واحد وارد نشوید:وَ قالَ یا بَنِیَّ لاتَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَة وَ ما أَغْنی عَنْکُمْ مِنَ اللهِ مِنْ شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ (یوسف/67)علامه طباطبایی در المیزان در این باره می فرماید:«معنای توکل این نیست که انسان نسبت امور را به خودش و یا به اسباب، قطع و یا انکار کند، بلکه معنایش این است که خود و اسباب را مستقل در تأثیر ندانسته و معتقد باشد که استقلال و اصالت، منحصراً از آن خدای سبحان است؛ در عین حال سببیت غیر مستقله را برای خود و برای اسباب قائل باشد.به عنوان مثال در داستان یعقوب می بینیم که او در عین توکلش بر خدا، اسباب را لغو و مهمل ندانسته و به اسباب عادی تمسک می جوید. نخست با فرزندانش درباره‌ی برادرانشان گفتگو می‌کند. سپس از آن ها پیمان خدایی می گیرد. آن گاه بر خدا توکل می کند و همچنین در وصیتی که به فرزندان خود دارد، سفارش می کند تا در بدو ورود به شهر مصر همه از یک در وارد نشوند، بلکه از درهای متعدد وارد شوند و آن گاه بر پروردگارش توکل می کند.»(13) الإمام علیّ (ع): ... أفلح من نهض بجناح(14)هرکس با پر و بار (ابزار و کار) به کار برخیزد، کامیاب شود.النبی (ص): تداووا فإنّ الله عزّوجلّ لم ینزل داء، ألاّ و أنزل له شفاء(15)درمان کنید! که خدای بزرگ دردی نمی فرستد مگر اینکه برای آن شفا هم فرستاده است.مقصود این است که چون این جهان، جهان اسباب است، باید این قانون را – که خود قانون الهی است- محترم شمرد و برای هر کاری در پی اسباب آن رفت؛ مثلاً به هنگام بیماری به پزشک مراجعه نمود و دارو خورد، در حقیقت درمان و شفا از خدا است، زیرا دارو و اثر آن نیز از خدا و آفریده‌ی خدا است.همان گونه که امام صادق (ع) نیز می فرماید:أبی الله أن یجری الأشیاء إلاّ بالأسباب(16)«خداوند هر چیز را جز از راه اسباب طبیعی آن عملی نمی سازد.»

تعریف جامع از توکل

توکل نوعی رابطه‌ی فرد با خدا است که شخص با توجه به اعتقادی که به قدرت علم و حکمت، رأفت، رازقیت و... خداوند دارد، در تمام حرکات و سکنات، حضور خدا را در نظر گرفته و در تمام لحظات برای موفقیت خود در مسیر بندگی خدا، از او استمداد می جوید. فرد متوکل ضمن استفاده از اسباب و علل مادی و غیرمادی (همچون دعا، استعاذه، انجام فرائض و نوافل و...) توفیق رسیدن به نتیجه را مشروط به خواست و مشیت الهی دانسته، ضمن استناد امور و اتفاقات، به خواست خداوندی برای حصول نتیجه تنها به خدا تکیه کرده و به او امید دارد و در نهایت، اطمینان دارد که خواست خداوند در جهت خیر و صلاح او است.

چگونه ریشه‌ی توکل را در خود تقویت کنیم؟

1.تقویت ایمان
از آنجا که توکل یکی از ارکان ایمان است، لذا رابطه‌ی تنگاتنگی با ایمان دارد. در قرآن نیز، توکل در مورد افراد مؤمن مطرح شده است.
2.تقویت یقین به حقانیت خداوند
باید سعی کرد در ایمان و باورهای اعتقادی خود، به مرحله‌ی یقین نزدیک و نزدیک‌تر شد. یعنی در حقانیت خداوند و ربوبیت تکوینی و تشریعی او شک و شبه ای نداشته و ثابت قدم باشیم.علیّ (ع): التوکّل من قوّة الیقین(17)توکل نتیجه یقین است.لذا باید رفتارها حاکی از ایمان و اعتقاد به خدا باشد.
3.قطع طمع از دیگران
در بینش توکل مدارانه، همه‌ی کارها به دست خدا است و دیگران در نتیجه بخشی کارها نقش مستقلی ندارند. اگر انسان چشم امیدش به غیر خدا باشد، باعث پایین آمدن حرمت و ارزش و کرامت انسانی می گردد.قرآن کریم: ... وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُه ... (طلاق/3)الإمام علیّ (ع): حسبک من توکّلک أن لاتری لرزقک مجریاً إلاّ الله سبحانه(18)
4.واهمه نداشتن از هیچ کسی جز خداوند
من التوکّل أن لاتخاف مع الله غیره(19)در توکل، این حقیقت نهفته است که انسان به جز خدا از هیچ کسی خوف و هراس نداشته باشد.
5.راضی بودن از وضع زندگی
باید به آنچه خداوند برای او مقدر کرده است، راضی باشد و به مقدرات الهی بدبین نباشد. تصور نکند که چرا خداوند ما را در چنین شرایطی قرار داده است.
نتیجه گیری
جمع بندی مطالب این مقاله که پیرامون جهاد اقتصادی با رویکرد جایگاه توکل و نقش آن در کسب روزی ما را به این مطلب سوق می دهد که توجه به مسائل اقتصادی در مبانی اسلام جامعه ای مستحکم و دارای ثبات روحی و روانی و پیشرفت را در پی خواهد داشت. آیات و روایات موجود پیرامون این موضوع الگوی رفتاری و گفتاری خوبی را برای ما زمینه سازی می کند، به صورتی که جامعه¬ای رو به کمال را تشکیل خواهد داد. که همان هدف نهایی انبیاء و اولیاء الهی بوده و است. در مکتب اسلام ایجاد اقتصاد سالم یک امر مقدس و همچون عبادت و جهاد در راه خدا نامیده شده است و جمع بین جهاد و اقتصاد دور از ذهن نخواهد بود امید است نامیدن سال 90 تحت این عنوان ما را در مسیر تعالی اقتصادی جامعه حرکت دهد. در پایان توفیق الهی را برای رهبر انقلاب و همه خدمت گزاران در این جهاد مقدس را خواستارم.

پي نوشت ها :
 

1.تفسیر نمونه، 15، 541.
2. تحف العقول عن آل الرسول، 446.
3. بحارالانوار، 67، 291، ح 30.
4. الحیاة، 1، 704.
5. بحارالانوار، 74، 89.
6. بحارالانوار، 68، 136، ح 18.
7. ارشاد القلوب، 1، 199.
8. حجر/39، اعراف/16-17.
9. امالی صدوق، 447.
10. بحارالانوار، 68، 157.
11. بحارالانوار، ج 68، 138، ح 23.
12. میزان الحکمه، ج 4، ص 3657.
13. المیزان، 11، 296.
14. الحیاة، ج 1، 560، ح 1.
15. همان، 561، ح 3.
16. همان، ح 4.
17. عیون الحکم و المواعظ، ص 34.
18. همان، ص 231.
19. میزان الحکمه، ج 4، ص 57/36.
 

منابع
1.قرآن
2.ارشاد القلوب – محمد دیلمی، تحقیق هاشم میلانی، تهران، دارالاسوه، 1417ق
3.امالی صدوق- شرح کمره ای، تهران، کتابچی ، 1370
4.الحیاه-محمدرضا حکیمی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی،1360
5.البحار- محمد تقی مجلسی- موسسه الرساله - بیروت-1340ق
6.تفسیر نمونه-مکارم شیرازی،دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، بیتا
7.تحف العقول- علی بن حسین شعبه الحرانی- تهران- کتابچی- 1376
8.جامع الاحادیث- محمد باقر آخوندی، نشر رحمت، قم ، 1375
9.عیوم الحکم و مباعز- فخرالدین رازی، موسسه الصادق، تهران، 1373
10.میزان الحکمه- محمد ری شهری قم، حوزه علمیه ، دفتر تبلیغات ، مرکز انتشارات، بیتا
11.نهج البلاغه، محمد دشتی، موسسه تبلیغاتی امیرالمومنین، قم ، 1376



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.