عشق هرگز کافي نيست
عاشق شدن لزوماً به ازدواج خوب ختم نمي شود بدون دوست داشتن و هيجان و التهاب عاطفي نيز مي شود وارد زندگي مشترک شد
درباره کارکردن من هم نظرش را تغيير داده است. من مي خواهم در رشته تحصيلي خودم مشغول به کار شوم اما نامزدم مدتي است که مي گويد اصلا دوست ندارد همسرجوانش در محيطي پراز مرد کار کند.
او خيلي مغروراست وحتي اگر خودش مقصر باشد اين منم که بايد پيشقدم شوم و ابراز محبت کنم تا او کوتاه بيايد و البته معمولاً جبران مي کند.
الان قرار شده است تا قبل از عيد مراسم عروسي بگيريم و برويم سرخانه وزندگي خودمان. خانواده ها مي گويند اين اختلافات ناشي از دور بودن از هم است و وقتي زير يک سقف برويد، اين مسائل برطرف مي شود. آيا شما تاييد مي کنيد؟ اين را اضافه کنم که بسيار يکديگر را دوست داريم و تصور جدايي را نمي توانيم بکنيم. لطفاً راهنمايي کنيد.
در نامه اين دخترخانم تحصيل کرده که در مديريت زندگي عاطفي خود سردرگم مانده است، نقاطي خطرناک خود را به هر مشاوري نشان مي دهند، نامزد 27 ساله قصد دارد خود را به عنوان مرد صاحب قدرت خانه نشان دهد و اصول خانوادگي خود را کم کم به دختر نشان دهد و عجيب اين است که پسر از خانواده خود دختر است اما وقتي صحبت جنگ قدرت پيش مي آيد، خيلي از اصول چه بسا که قرباني شود.
1-تيپ شخصيتي آدم ها: مثلاً آدم هاي درونگرا در ابراز و دريافت عشق استانداردهاي خود را دارند يا مردان جاه طلب سراغ زني مي روند که به ارتقاي جايگاه آنها کمک کند يا بسياري از زنان به اين دليل از مردان جسور خوششان مي آيد که خودشان فاقد اين ويژگي لازم براي زندگي اجتماعي هستند، ما به طور ناخودآگاه جذب فرد يا مساله اي مي شويم که فاقد آن هستيم.
2-سن وسال و تجربه هاي عاطفي آنها: اگر ما در رابطه عاطفي خود مورد سوءظن بوده ايم چه بسا به خاطر دريافت اطمينان هر باج عاطفي اي بدهيم يا اگر در رابطه قبلي خود با مردي خسيس نامزد بوده ايم چه بسا کورکورانه به دنبال مرداني باشيم که خوش خرجند و دقيقاً به همين خاطر از بررسي ساير مسائلي که بايد مراقب باشيم، غافل شويم.
3-بسترخانوادگي و تجربيات عشق دريافت کردن از والدين؛ مثلاً اگر دختر عشق لازم وحمايت کافي از پدرش در کودکي و نوجواني دريافت نکرده باشد چه بسا براي دريافت اين حمايت از مردان سن بالاي دوران بزرگسالي خود هزينه هاي گزاف پرداخت کند يا مثلاً پسري که در خانه اي بزرگ شده است که دائم پدر به مادر زور مي گفته است چه بسا مانند سازي با پدر ظالم خود انجام دهد وخودش نيز در بزرگسالي نسبت به زنان زور بگويد يا تبديل به مردي شود که دائم در حال حمايت از زنان بي حامي است(ادامه نقش خردسالي خود که غمخوار مادر مظلوم و گريان بود) چنانکه مي بينيد اين مسائل خود را به خوبي در نحوه برخورد با مسائل عاطفي نشان مي دهند.
آيا به صرف اين نامه که چه بسا پس از يکي از دعواهاي رايج بين دختر و پسرها توسط دخترخانم نوشته شده است مي توان تا اين حد قضاوت کرد؟ البته که نه! بايد حرف هاي پسر را نيز گوش کرد. فرض ما براين است که اگر بخش هايي از اين نامه صحت داشته باشد، بايد در عاقبت اين نامزدي شک کرد. دقيقاً نامزدي براي فهم همين اختلافات است و اگراين دو نفر با مراجعه به بزرگ ترها، مشاورين يا زوج درمان ها نتوانستند به بهبودي قابل قبول در زمينه رابطه عاطفي خود برسند چه بسا بهترين کار، جرأت ورزيدن و اتمام اين نامزدي باشد، پيش از اينکه حرمت هايي غيرقابل جبران، دريده شود.
منبع: نشريه همشهري مثبت، شماره مسلسل 182.
سوال شما
درباره کارکردن من هم نظرش را تغيير داده است. من مي خواهم در رشته تحصيلي خودم مشغول به کار شوم اما نامزدم مدتي است که مي گويد اصلا دوست ندارد همسرجوانش در محيطي پراز مرد کار کند.
او خيلي مغروراست وحتي اگر خودش مقصر باشد اين منم که بايد پيشقدم شوم و ابراز محبت کنم تا او کوتاه بيايد و البته معمولاً جبران مي کند.
الان قرار شده است تا قبل از عيد مراسم عروسي بگيريم و برويم سرخانه وزندگي خودمان. خانواده ها مي گويند اين اختلافات ناشي از دور بودن از هم است و وقتي زير يک سقف برويد، اين مسائل برطرف مي شود. آيا شما تاييد مي کنيد؟ اين را اضافه کنم که بسيار يکديگر را دوست داريم و تصور جدايي را نمي توانيم بکنيم. لطفاً راهنمايي کنيد.
در نامه اين دخترخانم تحصيل کرده که در مديريت زندگي عاطفي خود سردرگم مانده است، نقاطي خطرناک خود را به هر مشاوري نشان مي دهند، نامزد 27 ساله قصد دارد خود را به عنوان مرد صاحب قدرت خانه نشان دهد و اصول خانوادگي خود را کم کم به دختر نشان دهد و عجيب اين است که پسر از خانواده خود دختر است اما وقتي صحبت جنگ قدرت پيش مي آيد، خيلي از اصول چه بسا که قرباني شود.
عشق
1-تيپ شخصيتي آدم ها: مثلاً آدم هاي درونگرا در ابراز و دريافت عشق استانداردهاي خود را دارند يا مردان جاه طلب سراغ زني مي روند که به ارتقاي جايگاه آنها کمک کند يا بسياري از زنان به اين دليل از مردان جسور خوششان مي آيد که خودشان فاقد اين ويژگي لازم براي زندگي اجتماعي هستند، ما به طور ناخودآگاه جذب فرد يا مساله اي مي شويم که فاقد آن هستيم.
2-سن وسال و تجربه هاي عاطفي آنها: اگر ما در رابطه عاطفي خود مورد سوءظن بوده ايم چه بسا به خاطر دريافت اطمينان هر باج عاطفي اي بدهيم يا اگر در رابطه قبلي خود با مردي خسيس نامزد بوده ايم چه بسا کورکورانه به دنبال مرداني باشيم که خوش خرجند و دقيقاً به همين خاطر از بررسي ساير مسائلي که بايد مراقب باشيم، غافل شويم.
3-بسترخانوادگي و تجربيات عشق دريافت کردن از والدين؛ مثلاً اگر دختر عشق لازم وحمايت کافي از پدرش در کودکي و نوجواني دريافت نکرده باشد چه بسا براي دريافت اين حمايت از مردان سن بالاي دوران بزرگسالي خود هزينه هاي گزاف پرداخت کند يا مثلاً پسري که در خانه اي بزرگ شده است که دائم پدر به مادر زور مي گفته است چه بسا مانند سازي با پدر ظالم خود انجام دهد وخودش نيز در بزرگسالي نسبت به زنان زور بگويد يا تبديل به مردي شود که دائم در حال حمايت از زنان بي حامي است(ادامه نقش خردسالي خود که غمخوار مادر مظلوم و گريان بود) چنانکه مي بينيد اين مسائل خود را به خوبي در نحوه برخورد با مسائل عاطفي نشان مي دهند.
بدون عشق هم مي شود؟
ازدواج يک قرارداد
آيا به صرف اين نامه که چه بسا پس از يکي از دعواهاي رايج بين دختر و پسرها توسط دخترخانم نوشته شده است مي توان تا اين حد قضاوت کرد؟ البته که نه! بايد حرف هاي پسر را نيز گوش کرد. فرض ما براين است که اگر بخش هايي از اين نامه صحت داشته باشد، بايد در عاقبت اين نامزدي شک کرد. دقيقاً نامزدي براي فهم همين اختلافات است و اگراين دو نفر با مراجعه به بزرگ ترها، مشاورين يا زوج درمان ها نتوانستند به بهبودي قابل قبول در زمينه رابطه عاطفي خود برسند چه بسا بهترين کار، جرأت ورزيدن و اتمام اين نامزدي باشد، پيش از اينکه حرمت هايي غيرقابل جبران، دريده شود.
منبع: نشريه همشهري مثبت، شماره مسلسل 182.
/ج