8 رفتاري كه به قلب فرزندان خنجر مي زند

گاهي فكر مي كنيم با رفتارو كلام غير محبت آميز بهترين كار را در قبال فرزندان انجام مي دهيم، اما نه تنها آنها را مي رنجانيم. بلكه به نوعي اعتماد به نفس و عزت نفس آنها را نيز درهم مي شكنيم. در اين ميان تأثير كلام و گفتار به مراتب بيش از عملكرد ما است. والدين همواره حامي و پشتيبان فرزندان هستند و در بسياري از موارد خود را سپر بلاي فرزندان
شنبه، 11 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
8 رفتاري كه به قلب فرزندان خنجر مي زند

8 رفتاري كه به قلب فرزندان خنجر مي زند
8 رفتاري كه به قلب فرزندان خنجر مي زند


 

نويسنده: محمد گنجي




 
گاهي فكر مي كنيم با رفتارو كلام غير محبت آميز بهترين كار را در قبال فرزندان انجام مي دهيم، اما نه تنها آنها را مي رنجانيم. بلكه به نوعي اعتماد به نفس و عزت نفس آنها را نيز درهم مي شكنيم. در اين ميان تأثير كلام و گفتار به مراتب بيش از عملكرد ما است. والدين همواره حامي و پشتيبان فرزندان هستند و در بسياري از موارد خود را سپر بلاي فرزندان شان مي كنند؛ اما همه ي ما مي دانيم گاهي زخم هايي كه به دل مي نشيند از زخم خنجر نيز كاري تر است وبراي يك عمر بر دل و جان باقي مي ماند. در اين نوشتار تصميم داريم شما والدين عزيز را از رفتارها و گفتاري كه در بيشتر موارد بدون آگاهي كافي مورد استفاده قرار مي گيرد. اما تأثيرات منفي بر روح و قلب فرزندان مي گذارد، آگاه كنيم. پس به موارد زير دقت كنيد تا ناخودآگاه فرزندان تان را در هم نشكنيد.

1-شيوه صدا زدن
 

«پسر بد، احمق، ديوانه.» اين ها همگي عبارت هايي بسيار مضر هستند. بايد بدانيد والدين براي فرزندان به ويژه در دوران كودكي شان مانند الگوهاي مقدسي هستند. پس اگر با اسامي نامناسب فرزندان را مورد خطاب قرار دهيد آنها باور مي كنند كه به نوعي همان هستند كه شما مي گوييد. گفتني است اسامي نامناسب به نوعي شخصيت فرزندان را مورد حمله قرار مي دهند و هويت وي را هم مي شكند.

2-عدم پذيرش
 

«كاش هرگز متولد نشده بودي، هيچ كس تو را دوست ندارد و...»
عدم پذيرش يعني شما از بودن با فرزندتان احساس ناراحتي مي كنيد و تمايل داريد او را تنها بگذاريد. در مورد كودكان، وقتي كسي كه او را به اين دنيا آورده از بودنش ناراحت است، يعني واقعاً دوست داشتني نيست و خودش هم ممكن است بخواهد از دنياي شما بيرون برود و از آنجا كه حس مي كند. ديگران نيز او را نمي خواهند نمي تواند به جاي ديگري برود و ممكن است آرزو كند كاش واقعاً به دنيا نيامده بود. از عواقب اين احساس، انزوا و افسردگي و عدم لذت از زندگي است. فرزندان تمايل دارند بدون قيد و شرط توسط والدين مورد علاقه و محبت باشند. اينكه هيچ كس آنها را دوست نداشته باشد، اما والدين به آنها عشق بورزند براي شان كافي است، ولي نقطه ي مقابل آن را نمي توانند تحمل كنند. به جاي چنين برخوردهايي بهتر است به او بگوييد چقدر دوستش داريد، اما انتظار رفتارهاي بد را از چنين موجود دوست داشتني نداريد.

3-منفي بافي
 

«تو هيچ چيز نمي شوي، يك روز شكست مي خوري و...»
همه ي افراد گاهي در اوج هستند و گاهي نيستند. آنچه ما به عنوان والدين به فرزندان مي گوييم موجب ايجاد يك باور ذهني در آنها مي شود. اين باور آن قدر مرور مي شود كه روزي به حقيقت مي پيوندد. شايد براي تان عجيب باشد اما در يك تحقيق مشخص شد بيش از هشتاد درصد از زندانيان جوان افرادي بوده اند كه مادر يا پدرشان در كودكي آنها را بي خاصيت و مايه ي ننگ و سرشكستگي خود ناميده بودند. در عوض بهتر است بگوييد رفتار بد آنها چه عواقبي دارد و مي تواند براي خودشان و ديگران موجب بروز مشكل و ناراحتي شود.

4-ايجاد احساس گناه
 

«تو مرا پيركردي، من به خاطر تو اين زندگي جهنمي را تحمل مي كنم و...» اينها همگي مواردي هستند كه موجب ايجاد حس گناه در فرزندان مي شوند. در بسياري از موارد طلاق، والدين به گونه يي رفتار مي كنند كه فرزندان حس مي كنند اگر وجود نداشتند، شايد كار والدين به جايي نمي كشيد. اينها احساس هاي خطرناكي هستند كه سرزنش و انتقاد مداوم از خود و سرخوردگي را در پي دارند. البته فرزندان بايد بياموزند كه درقبال رفتارهاي شان، مسؤوليت پذير باشند و عواقب بد يا خوب رفتارهاي شان را بپذيرند؛ اما اينكه مشكل اعضاي ديگر خانواده به دليل وجود يا رفتار آنهاست، درست نيست. پس بهتر است حتي در مواردي كه از دست رفتارهايش عصباني مي شويد، به او بگوييد كنترل خود را از دست داديد و ازاين بابت متأسفيد، يا اينكه امروز خيلي خسته ايد وسعي مي كنيد در موقعيت مناسب تري با او در مورد مسايل صحبت كنيد.

5-كمال گرايي
 

«چرا تو هميشه دوم مي شوي؟ نمره ي هفده گرفتي ؟ چرا نتوانستي بيست بگيري؟ و...»
كودك وقتي احساس تهديدكند؛ يعني از آينده مي ترسد و ترس بزرگ ترين مانع در راه شكوفايي استعداد و شخصيت اوست. اينكه مرتب درصدد باشيد فرزندتان را به جلو و به سوي اهداف خاص هل دهيد تا به عقيده ي خودتان بهتر شود، كمكي به او نمي كند. در مقابل، پيامي كه به او مي دهيد اين است كه؛ «تو به اندازه ي كافي خوب نيستي و ما تو را قبول نداريم.» وقتي او فكر كند مورد پذيرش نيست، نمي تواند خودش را دوست داشته باشد و احساس كمبود مي كند. به اين ترتيب اعتماد به نفس او كاهش مي يابد و حتي نمي تواند از استعدادها و امكاناتي كه دارد به اندازه ي كافي استفاده كند.

6-مقايسه
 

«چرا نمي تواني مثل خواهرت باشي؟
وقتي من همسن تو بودم، نمراتم بهتر از تو بود و...» در مقايسه كردن شما به فرزندتان مي گوييد كه تو كمتر از ديگران هستي و به اين ترتيب او احساس خود كوچك بيني و تحقير مي كند. ممكن است اوايل يا در ظاهر بطور موقتي بيشتر تلاش كند تا رضايت شما را بدست بياورد؛ اما در واقع نسبت به ديگران، احساس بدبيني، نفرت و كينه پيدا مي كند. اين موضوع در ميان چند فرزند در يك خانواده بسيار جدي است و موجب حس كينه در ميان خواهر و برادران مي شود.

7-سرزنش و تحقير
 

«من به عقل تو شك مي كنم، بايد از خودت خجالت بكشي، خدا لعنتت كند و...»
در مقابله با چنين گفتاري معمولاً فرزندان سعي مي كنند حالت دفاعي بگيرند؛ اما در واقع از درون مي شكنند. شما با اين كار موجب تخليه ي منفي قدرت، توان و انرژي روحي و جسمي آنها مي شويد. او تصور مي كند كه توان انجام هيچ كاري را به درستي ندارد و در بسياري از موارد نيز واقعاً همين طور مي شود. او كم كم از نظر فكري و روحي ضعيف مي شود و حتي نمي تواند با همسن و سالان خود به خوبي ارتباط برقرار كند.

8-تهديد كردن
 

«اگرحرفم را گوش ندهي، همين جا رهايت مي كنم و مي روم. اگر دوباره اين كار را بكني، تو را از خانه بيرون مي اندازم و...»
در واقع تهديد به معني بزرگ جلوه دادن ناراحتي شما از يك موضوع است. او وقتي احساس تهديد كند؛ يعني از آينده مي ترسد و ترس بزرگ ترين مانع در راه شكوفايي استعداد و شخصيت اوست. او آسيب پذير خواهد شد و به قدري ضعيف مي شود كه از هر چيز و هر كسي مي ترسد و با هر مشكلي به گريه مي افتد. وقتي احساس كند شما كه به عنوان والدين مورد اعتمادترين افراد زندگي اش هستيد، مي خواهيد او را رها كنيد يا به او صدمه بزنيد، چگونه خواهد توانست به خودش و ديگران اعتماد كند و در آينده از زندگي با روابط سالم لذت ببرد؟ به همين دليل در چنين مواقعي كه به شدت از دست او عصباني مي شويد، به جاي اين تهديدها به او بگوييد بهتراست به اتاقش برود و چند دقيقه يي در تنهايي به كارهايش فكر كند. مطمئن باشيد با رعايت موارد بالا بهتر نتيجه مي گيريد، احساس احترام و صميميت بيشتري در خانواده و ميان شما و فرزندان تان ايجاد مي شود و رفتارهاي فرزندان تان از حالت لجبازي و فرسايشي خارج مي شود و انعطاف بيشتري از خود نشان مي دهند.
منبع:نشريه 7روز زندگي، شماره100.




 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما