جلوه هاي عاشورا در شعر دفاع مقدس(2)

نقش حضرت زينب کبري (س)در قيام سالار شهيدان و انتقال پيام کربلا و استمرار آن نقشي تاريخي و سرنوشت ساز است و اين بانوي قهرمان در کنار حضرت سکينه و ام ليلا عليه السلام بهترين الگويي است که در شعر دفاع مقدس، خواهران و مادران شهدا به درس آموزي از ايشان فراخوانده مي شوند:
يکشنبه، 12 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جلوه هاي عاشورا در شعر دفاع مقدس(2)

 جلوه هاي عاشورا در شعر دفاع مقدس(2)
جلوه هاي عاشورا در شعر دفاع مقدس(2)


 

نويسندگان: دکتر علي طاهري * و دکتر اميرحسن مغيث**




 

6. حضرت زينب (س)
 

نقش حضرت زينب کبري (س)در قيام سالار شهيدان و انتقال پيام کربلا و استمرار آن نقشي تاريخي و سرنوشت ساز است و اين بانوي قهرمان در کنار حضرت سکينه و ام ليلا عليه السلام بهترين الگويي است که در شعر دفاع مقدس، خواهران و مادران شهدا به درس آموزي از ايشان فراخوانده مي شوند:
قسم به خون شهيدان، حسين با ما بود
و راز قدرت ما ذکر نام آقا بود
کوير سينه ي من در تب عطش مي سوخت
و بي خبر که در آن سو هزار دريا بود
فرشتگان همه جا را طواف مي کردند
خدا ميان زمين و زمان هويدا بود
حسين عليه السلام پشت همين خاکريز مي جنگيد
نواي زينب کربلا همين جا بود
چقدر زينب از اين فتنه بي برادر شد
چقدر خيمه آتش گرفته برپا بود
چه سال ها که گذشت از نبرد عاشورا
چه شام ها که مرا کنج گريه مأوا بود
صداي زوزه خمپاره اي که مي آمد
چه سينه ها که به مهماني اش مهيا بود
به کربلاي معلاي صد شهيد قسم
که مقتداي شهيدان عزيز زهرا بود(1)
احياي دين ز خون شهيدان است
جان شهيد هديه به جانان است
اي مادر شهيد! صبوري کن
چون صبر تو نشانه ي ايمان است
تو پيرو سکينه و ليلايي
زينب براي صبر تو ميزان است(2)
سلام اي جنگجويان دلاور
نهنگاني به خاک و خون شناور سلام اي شيرزن هاي مبارز
شبيه زينب و زهراي اطهر(3)

7. اصحاب کربلا
 

کربلا گستره اي به اندازه ي هستي و وسعتي به تماميت تاريخ دارد. در واقعه ي کربلا حوادث و رخدادهاي بسياري بر کودکان و نوجوانان، جوانان، زنان و مردان گذشته است که شرح هريک، فصلي مفصل مي طلبد؛ از کودک شش ماهه و دختر سه ساله تا پيرمرد هفتاد ساله و صدها موضوع و واقعيت الهام بخش ديگر که طي روزگاران به شعر شاعران دفاع مقدس راه يافته و دفتر شعر ايشان را جلوه و جلايي ديگر داده و ياد ايشان را زمزمه کودکان چشم انتظار شهدا نموده است.
خانم خديجه پنجي در نامه اي کودکانه از زبان فرزند رزمنده يا شهيدي با ياد رنج و تحمل رقيه سه ساله به وي چنين مي نويسد:
اين چندمين نامه است بابا مي نويسم
در نامه ام عين همان را مي نويسم
از تشنگي، از صبر دريا مي نويسم
مادر برايم قصه اي از کربلا گفت
او از تحمل گفت از ياسي سه ساله
از دختري کوچک که نام او رقيه است(4)
ديگر اصحاب امام حسين عليه السلام آنگونه که در واقعه ي عاشورا حضور داشته اند، در شعر دفاع مقدس نيز حضور دارند؛ از اين دست مي توان به نمونه هاي زير اشاره کرد:
سلام اي جنگجويان دلاور
نهنگاني به خاک و خون شناور سلام اي پيرمردان مجاهد
دل از جان کنده همپاي پيمبر
به جبهه خود حبيب ابن مظاهر
به پشت جبهه سلمان و اباذر(5)
و مانند:
ماييم و دست و پا و سري از براي تيغ
مانده است روي شانه ما رد پاي تيغ
بايد که بوسه داد برهنه به لعل عشق
چون عابس رشيد به کرب و بلاي عشق(6)

8. بانگ « هل من ناصر» و « هيهات منا الذله»
 

نداي « هل من ناصر ينصرني» و شوق لبيک به اين نداي ملکوتي نيز جايگاه خاصي در شعر دفاع مقدس دارد. شادروان حسن حسيني در سوگ - غزلي حماسي، سيماي رزمنده اي را به تصوير مي کشد که براي رفتن به جبهه با مادر خود خداحافظي مي کند و به او مي گويد که براي پيوستن به تبار لاله ها و به عزم لبيک به فرياد « هل من ناصر ينصرني» حسين زمان و به عشق کربلا و عاشورا راه جبهه را در پيش گرفته است:
مي روم مادر که اينک کربلا مي خواندم
از ديار دوست يار آشنا مي خواندم
بانگ « هل من ناصر» از کوي جماران مي رسد
در طريق عاشقي روح خدا مي خواندم(7)
شعار ستم ستيزي و تسليم نشدن در برابر ظلم که در کربلا با عبارت « هيهات منا الذله» از حنجر مقدس ابي عبدالله طنين انداز شد، همواره در گوش آزادگان جهان زمزمه گر است و در هميشه تاريخ، پيروان خويش را به تسليم نشدن در مقابل ظلم فرا مي خواند:
پيکار عليه ظالمان پيشه ي ماست
اندر ره دوست مردن انديشه ي ماست
هرگز ندهيم تن به ذلت هرگز
در خون زلال کربلا ريشه ي ماست(8)
ما مرد نبرديم چه برنا و چه پير
در مکتب ما مرگ حقير است حقير
بر منبر نيزه، اين چنين گفت حسين عليه السلام
مردانه بجنگ يا دليرانه بمير(9)

9. پيروزي خون بر شمشير
 

يکي از باورهاي محوري انقلاب ضد استکباري، باور جوهردار پيروزي خون بر شمشير است. اين مضمون عارفانه، حقيقتي است متعالي که در ظرف الفاظ نمي گنجد و کلام جز در گسترده نمادين خود، معني آن را برنمي تابد:
آنان که حلق تشنه به خنجر سپرده اند
آب حيات از لب شمشير خورده اند
بار امانتي که فلک بر نتافتش
بر دوش جان نهاده در اين راه برده اند(10)

10. حسرت در واماندگي از قافله شهيدان
 

گرچه شعر دفاع مقدس غالباً حول محور وقايع هشت سال جنگ تحميلي- که براي ما مقوله اي اعتقادي بوده است- دور مي زند و از دنيايي سخن مي گويد که همه ارض آن کربلا و همه ايامش عاشورا بوده و امروز به ظاهر آن موضوع پايان يافته است؛ اما آتش شعر دفاع مقدس هنوز نيز زبانه مي کشد تا رسالت خويش را در زنده نگاه داشتن پيام، هدف، فلسفه و انگيزه هشت سال دفاع و شهادت و ايثار و انتقال فرهنگ مجاهده و جهاد و عشق و ايثار ارزش هاي والاي آن به نسلي که از نزديک آن همه رشادت و مقاومت را لمس نکرده اند و در گوش لحظه هايي که با شتاب تمام از ساحت خون و شهادت فاصله مي گيرند، طنين انداز گرداند؛ بنابراين مشاهده مي شود که شعر اين دوره آميخته با نوعي افسوس و دريغ از گذشته اي است که در گذر زمان رنگ مي بازد و به بوته فراموشي سپرده مي شود و ديگر زمينه ي چنان تعالي و صعود به قله هاي جهاد و شهادت را نمي يابد.
چهره ي شاهدان غبار گرفت
عشق را موج انفجار گرفت
چفيه، پوتين، پلاک، سنگر کو؟
زير گبار، ديده ي تر کو؟
جبهه و جنگ يادمان رفته است
آن دل تنگ يادمان رفته است
سر به چاه امل فرو برديم
ديگران کاشتند و ما خورديم
يادمان رفت مرد ميدانيم
در ره دين گذشته از جانيم(11)

مثنوي حسرت
 

باز امشب کربلا در کربلاست
در درون سينه ام آتش به پاست
مثل عاشوراست روزي آتشين
روز لاهوتي ترين زخم زمين
نيست امشب غير حسرت حاصلم
بار ديگر زخم مي خواهد دلم
کاش مي شد دود و خاکستر شوم
لاله اي باشم که تا پرپر شوم(12)

مثنوي عاشقي
 

سبکباران خراميدند و رفتند
مرا بيچاره ناميدند و رفتند
رها کردند از زندان زبانم
دعا کردند سرگردان بمانم
شهادت آسمان را نردبان بود
شهادت نردبان آسمان بود
چرا برداشتند اين نردبان را
چرا بستند راه آسمان را(13)

آخرين سوار
 

اي مردمان خوب! خوبان بي شمار
امشب دلم پر است از دست روزگار
ديگر فنا شدم در زير پاي شهر
ديگر دلم گرفت از اين همه حصار
پر شد تمام شهر از آتش خزان
کاري نمي کني اي نازنين بهار؟
ياران يکي يکي، رفتند و اي دريغ
من ماندم و غزل، من ماندم و شعار
اي صبح دلپذير! دستم به دامنت
آيينه ي دلم خوابيده در غبار
پا در گلم هنوز، اي زخم سينه سوز
با من سخن بگو از کربلاي چار
از آن شب شگفت از لحظه ي عروج
از تير مستقيم از موج انفجار
شور شلمچه باز افتاده در دلم
اي ابر خاطره لختي دگر ببار
يادم نمي رود آن شعله هاي عشق
آن حلقه هاي دود، آن سيم خاردار
شرمنده ي توام اي اولين شهيد
دست مرا بگير اي آخرين سوار(14)
منابع
1. از طراوت سرخ: اشعار برگزيده يازدهمين کنگره شعر دفاع مقدس.
2. اوليايي، مصطفي؛ يادي از آن روزها؛ تهران: دانشجو، 1384.
3. حسن لي، کاووس؛ گونه هاي نوآوري در شعر معاصر ايران؛ تهران: ثالث، 1383.
4. حماسه قلاقيران: مجموعه اشعار سومين کنگره دفاع مقدس، ايلام، 1372.
5. رحمدل، غلامرضا؛ گزيده ادبيات معاصر؛ تهران: نيستان، ش 66، 1378.
6. سعيدي راد، عبدالرحيم؛ گزيده ادبيات معاصر؛ تهران: نيستان، ش 77، 1379.
7. شاهرخي، محمود و مشفق کاشاني؛ مجموعه شعر جنگ؛ تهران: اميرکبير، 1367.
8. شقايق هاي اروند: مجموعه اشعار ششمين کنگره شعر دفاع مقدس، آبادان، 1375.
9. مجموعه مقاله هاي سمينار بررسي ادبيات انقلاب اسلامي؛ تهران: سمت، 1373.

پي نوشت ها :
 

*استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد همدان.
**استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد همدان.
1. علي عشق؛ شقايق هاي اروند؛ مجموعه اشعار ششمين کنگره ي شعر دفاع مقدس آبادان؛ ص 195-196.
2. جواد محدثي؛ مجموعه شعر جنگ( مادر شهيد)؛ ص 259.
3. محمدحسين شهريار؛ مجموعه مقاله هاي سمينار براي ادبيات انقلاب اسلامي.
4. خديجه پنجي؛ از طراوت سرخ: اشعار برگزيده يازدهمين کنگره شعر دفاع مقدس( شعرنامه)؛ ص 20.
5. شهريار؛ مجموعه مقاله هاي سمينار بررسي ادبيات انقلاب اسلامي؛ 1373.
6. محمدحسن حجتي( پريشان)؛ حماسه قلاقيران؛ ص 76-78.
7. مجموعه مقاله هاي بررسي سمينار ادبيات انقلاب اسلامي؛ ص 214.
8. محمدرضا سهرابي نژاد؛ مجموعه مقاله هاي بررسي سمينار ادبيات انقلاب اسلامي؛ ص 210.
9. محمدرضا سهرابي نژاد؛ قلاقيران؛ ص 155.
10. مجموعه مقاله هاي بررسي سمينار ادبيات انقلاب اسلامي؛ ص 216.
11. منيره درخشنده؛ از طراوت سرخ( شعر فراموشي)؛ ص 51.
12. علي اصغر سيدآبادي؛ قلاقيران؛ ص 159-160.
13. قادر طهماسبي( فريد)؛ قلاقيران؛ ص 192-194.
14. عبدالرحيم سعيدي راد؛ گزيده ي ادبيات معاصر؛ ص 12.
 

منبع: نشريه كنگره امام حسين عليه السلام و مقاومت ج 3



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.