ارتباط استراتژيك موثر بر نوآوري سازماني
چكيده
امروزه فعاليتهاي اقتصادي جهان را تركيبي از سازمانهاي بزرگ، متوسط و كــوچك انجام مي دهند. همه اين سازمانها در محيطي متلاطم و بازاري به شدت رقابتي به دنبال پيروزي در برابر رقباي خود و ارضاي نيازهاي مشتريان خود هستند. برنامه ريزي استراتژيك در صورت تدوين و اجراي درست، ابزاري سودمند براي موفقيت شركتها در بازار رقـابت جهاني بوده و مي تواند آنها را سرپا نگه دارد.
به خاطر تفاوتهاي موجود بين سازمانهاي بزرگ و كوچك در زمينه هاي مختلف، تدوين، اجرا و ارزيابي برنامه استراتژيك نيز در آنها متفاوت است. در اين مقاله درصدد شناسايي اين تفاوتها در راستاي كمك به برنامه ريزي استراتژيك سازمانهاي كوچك است تا از اين طريق بخش عمده اي از موفقيت آنها در بازار رقابتي رقم بخورد.
مقدمه
امروزه فعاليتهاي اقتصادي جهان توسط سازمانهايي با اندازه هاي بزرگ، متوسط و كوچك انجام مي شود. اين سازمانها در محيطي درحال تغيير و بازاري رقابتي فعاليت مي كنند. بنابراين، براي كاميابي نيازمند برنامه ريزي استراتژيك هستند. وجود تفاوتهايي در اندازه، حجم و ماهيت فعاليت سازمانهاي بزرگ و كوچك، نحوه برنامه ريزي استراتژيك آنها را نيز ازهم متمايز كرده است به طوري كه اكثر مدل هاي ارائه شده در اين زمينه باتوجه به ويژگيهاي سازمانهاي بزرگ بوده و شايد به همين دليل آنها به راحتــي و در زمان دلخواه مي توانند اقدام به برنامه ريزي استراتژيك كنند. در صورتي كه مدل ها و مطالعات كمي در زمينه برنامه ريزي استراتژيك سازمانهاي كوچك ارائه شده است و تجربه اندك آنها در استفاده از اين نوع برنامه ريزي نيز حكايت از اين وضعيت دارد.
مقاله حاضر درنظر دارد تا با شناسايي تفاوتها برنامه ريزي استراتژيك بين سازمانهاي بزرگ و كوچك، به انجــام مطالعات و ارائه مدل هاي بيشتر براي سازمانهاي كوچك ياري رساند تا آنها با وقوف بر تفاوتهاي موجود بتوانند در راستاي كسب موفقيت بيشتر فعـــاليتهاي خود را به صورت استراتژيك برنامه ريزي كنند.
برنامه ريزي استراتژيك
1 - فراي و استونر (FRY AND STONER - 1995): برنامه ريزي استراتژيك، ابـزار مديريتي توانمندي است كه براي كمك به شركتهاي كوچك طراحي مي شود تا آنها به صورت رقابتي خود را با تغييرات پيش بيني شده محيط تطبيق دهند. خصوصاً، فرايند برنامه ريزي استراتژيك يك نگرش و تجزيه و تحليلي از شركت و محيط مربوط به آن ارائه مي كند - شرايط فعلي شركت را توضيح مي دهد و عوامل كليدي موثر بر موفقيت آن را شناسايي مي كند (FRY AND STONER, 1995,12).
2 - لرنر (LERNER-2000): برنامه ريزي استراتژيك فرايند تغيير سازماني مستمر و پيچيده است. اگر ويژگيهاي زير تركيب شوند، فرايند برنامه ريزي استراتژيك موفق و جامعي را تعريف مي كنند. برنامه ريزي استراتژيك:
نگاه به آينده دارد و تمركز بر آينده پيش بيني شده. به اين مسئله توجه دارد كه جهان بعد از 5 الي 10 سال چه تفاوتهايي با اكنون خواهد داشت. درصدد خلق آينده سازمان برمبناي آن چيزي است كه احتمال مي رود در آينده ايجاد شود؛
برمبناي تجزيه و تحليل روندها و سناريوهاي پيش بيني شده براي گزينه هاي ممكن در آينده است و نيز برمبناي تجزيه و تحليل داده هاي داخلي و خارجي است؛
منعطف و متمايل به ايجاد تصويري بزرگ از آينده سازمان است. برنامه ريزي استراتژيك سازمان را با محيطش تطبيق مي دهد، زمينه اي براي دسترسي به اهداف ايجاد مي كند، چارچوب و جهتي براي سازمان فراهم مي كند تا به آينده دلخواه خود برسد؛
چارچوبي به وجود مي آورد كه با تجزيه و تحليل كامل سازمان، محيط داخلي و خارجي و پتانسيل هاي سازمان در آن چارچوب مي توان به مزيت رقابتي دست يافت. اين امر سازمان را قادر مي كند تا به روندها، اتفاقات، چالشها و فرصتهاي به وجود آمده، ازطريق چارچوبي از بينش و ماموريت ايجاد شده توسط فرايند برنامه ريزي استراتژيك پاسخ دهد.
فرايندي نظري و كيفي است. برنامه ريزي استراتژيك، داده هاي نرم مانند: تجارب، نيات و ايده هاي موجود در گفتگوهاي روزانه سازمان را تركيب مي كند و درصدد ارائه يك بينش و هدف سازماني روشن است؛
به سازمان اجازه تمركز مي دهد، زيرا فرايندي پويا و مستمر از فعاليتهاي خود تحليلي است؛
فرايند يادگيري مستمر، در جريان و گفتگوي سازماني است كه به فراتر از دسترسي به يك سري اهداف از پيش تعيين شـــــده توسعه مي يابد. برنامه ريزي استراتژيك درصدد است روشي كه يك سازمان فكر و عمل مي كند را تغيير داده يك سازمان يادگيرنده به وجود آورد؛
وقتي موفقيت آميز باشد، تمام نواحي عملياتي را تحت تاثير قرار داده و به عنوان قسمتي از فلسفــه و فرهنگ سازمان درمي آيد (LERNER L.ALEXANDRA, 2002,1).
3 - پفر (PFEIFFER) : برنامه ريزي استراتژيك فرايند ايجاد و توسعه رويه ها و عمليات ضروري براي دستيابي به آينده است. وي بين برنامه ريزي بلندمدت كه به صورت واكنشي است و برنامه ريزي استراتژيك كه سازمان را مجــاز به خلق آينده اش مي كند، تفاوت قائل مي شود.
4 - مك كون(MCCUNE)
: برنامه ريزي استراتژيك فرايندي براي بازسازي و انتقال سازماني است. به نظر وي در برنامه ريزي بلندمدت اهداف و پيش بيني ها براساس فرض ثبات سازمانــــــي است، درحالي كه در برنامه ريزي استراتژيك، نقش سازمان در محيط آن بررسي مي شود. برنامه ريزي استراتژيك باعث مي شود تا سازمان فعاليتها و خدماتش را براي برآوردن نيازهاي درحال تغيير محيط تطبيق دهد. اين برنامه ريزي نه تنها چارچوبي براي بهبود برنامه ها ارائه مي كند بلكه چــارچوبي براي ساختاردهي مجدد برنامه ها، مديريت و همكاريها و نيز براي ارزيابي پيشرفت سازمان در اين زمينه ها ارائه مي كند. (Http://eric-web.tc.columbia.edu, 2002)
در دنياي رقابتي امروز برنامه ريزي استراتـــــژيك براي هر سازماني از اهميت فوق العاده اي برخوردار بوده، داراي ويژگيهاي منحصر به فردي است و نيز مدل هاي مختلفي از سوي نظريه پردازان مختلف ارائه شده است كه از آن جملــــــه مي توان به مدل هاي برنامه ريزي استراتژيك برمبناي نتيجه (_يا هدف)، مدل همسويي، برنامه ريزي سناريو، مدل برنامه ريزي ارگانيك (يا خود سازماني)، مدل اصلي مكتب طراحي، مدل رابسون، مدل استينر و... اشاره كرد. _(آقازاده، 1381)
ويژگيهاي برنامه ريزي استراتژيك
در يك گفتار ساده، يك برنامه استراتژيك مي تواند عملكرد را بهبود بخشد. اعضاي يك سازمان در لابلاي كارهاي وظيفه اي ثابت و چالشهاي روزانه سردرگم مي شود و ممكن است كه جهت اهداف سازمان را گم كنند و بينش خود را نسبت به آن از دست بدهند. يك برنامه استراتژيك مي تواند، نه تنها درك اعضا از اهــداف را بيشتر كند بلكه تفكر آينده گرا را برمبناي درك مشتركي از رسالت سازمان تحريك و ايجاد كند. همكاري بين اعضاي يك سازمان وقتي با مفروضات مشتركي نسبت به اهداف مشترك فعاليت كنند، بسيار موثر و اثـــربخش مي شود. و درنهايت اينكه، يك برنامه ريزي استراتژيك موفقيت آميز، برنامه اي است كه:
- به عمل ختم شود؛
- بينش مشتركي برمبناي ارزشها ايجاد كند؛
- فرايندي همگاني و مشاركتي است كه كاركنان و مديران احساس مالكيت مشترك نسبت به آن دارند؛
- مسئوليت در قبال جامعه را مي پذيرد؛
- نسبت به محيط خارجي سازمان حساس بوده و بر آن تمركز دارد؛
- برمبناي داده هاي با كيفيت بالا طرح ريزي مي شود؛
- بخش كليدي مديريت اثربخش است.(http://eric-web.tc. columbia.edu,2002)
سازمانهاي بزرگ و كوچك
1 مركز آمار ايران و بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران
, سازمانهاي بزرگ: صنايعي كه تعداد كاركنان آنها 10 نفر و بيشتر باشد.
, سازمانهاي كوچك: صنايعي كه تعداد كاركنان آنها كمتر از 10 نفر باشد.
1 وزارت صنايع و معادن - سازمان صنايع كوچك ايران
سازمانهاي بزرگ: صنايعي كه 50 نفر و بيشتر در آن كار كنند. سازمانهاي كوچك: صنايعي كه كمتر از 50 نفر در آن مشغول به كار باشند.
در يكي از كتابهاي انتشاريافته از سوي وزارت صنايع و معادن، تعاريف رسمي 13 كشور منتخب درخصوص سازمانهاي كوچك، متوسط و بزرگ در سال 2001 آمده است.F
ساختار توليد صنايع كـــــوچك و بزرگ را مي توان به صورت جدول (2) موردمقايسه قرار داد.
تفاوت برنامه ريزي استراتژيك بين سازمانهاي بزرگ و كوچك
تفاوتهاي برنامه ريزي استراتژيك در صنايع بزرگ و كوچك را مي توان به صورت جدول (3) در دو دسته فرايندي و محتوايي برشمرد.
تفاوتهاي فرايندي
- تعداد و تنوع زياد كالاها و خدمات، بخشها و واحدهاي گوناگون سازماني و وابستگي زياد و ارتباطات پيچيده آنها با هم و ساير ويژگيهاي صنايع بزرگ باعث پيچيدگي مضاعف كليه فرايندهاي كاري و بخصـــــوص فرايند برنامه ريزي استراتژيك در اين صنايع شده است؛ چرا كه در اين فرايند بايد تمام عوامل يادشده، موردبررسي قرار گيرند تا براساس نتايج اين بررسي، برنامه ريزي انجام شود. درحالي كه صنايع كوچك، كليه ويژگيها و عوامل مذكور را در مقياس كم و كوچك برخوردارند و نيازي به بررسيهاي زياد ندارند و به همين خاطر فرايند برنامه ريزي استراتژيك در آنها به طور ساده و مختصر قابل انجام است.
- به خــاطر بوروكراسي گسترده و تعداد زياد لايه هاي مديريتي ساختار سازماني صنايع بزرگ، فرايند برنامه ريزي استراتژيك در آنها از رسميت نسبتاً زيادي برخوردار است. چرا كه براي انجام بسياري از مراحل برنامه ريزي استراتژيك مانند تعيين اهداف، بررسي داخلي، بررسي محيطي و گرفتن اطلاعات لازم در اين موارد بايد نامه نگاريهاي زياد و پيگيريهاي مكرري صورت پذيرد. درحالي كه در صنايع كوچك لايه هاي كم مديران وبعضاً عدم وجود بيش از يك لايه مديريتي باعث سهولت فعاليتهاي مذكور، رسميت كمتر برنامه ريزي استراتژيك و همكاري بيشتر مديران و كارشنــاسان در تعيين استراتژي هاي سازمان مي شود.
- صنايع بزرگ براي دستيابي به يك برنامه استراتژيك منسجمي كه استراتژي هاي سازمان را شامل شــود، نياز به متخصصان و استراتژيست ها و مطالعات زيادي در مقايسه با صنايع كوچك دارند.
- سازمانها و شركتهاي بزرگ از واحدهاي بازرگانـــي و بخشهاي وظيفه اي مختلف با لايه هاي زياد مديران تشكيل شده اند. استراتژي هاي چنين سازماني درجهت برآورده ساختن اهداف بلندمدت و رسيدن به رسالت سازماني در چارچوب فرصتها و تهديدات محيطي و قوتها و ضعفهاي داخلي بايد درسطوح سه گانه كل موسسه، واحد بازرگاني استراتژيك و بخش وظيفه اي تعيين شوند تا هركدام از آنها مسير خود را به درستي بشناسند و با يك استراتژي كلي سردرگم نشوند. درحالي كه در صنايع كوچك وضع به گونه اي است كه اندازه كوچك، لايه هاي مديريتي كم و فعاليتها محدود هستند. در چنين شركتهايي كافي است استراتژي كل موسسه و حداكثر در صورت نياز استراتژي بخشهاي وظيفه اي تعيين شوند تا فعاليتهاي شركت براساس آنها به انجام رسند. بنابراين، استراتژي هاي صنايع بزرگ بايد در سه سطح و استراتژي ها صنايع كوچك كافي است در دو سطح تعيين شوند.
تفاوتهاي محتوايي
- براي تعيين رسالت در صنايع بزرگ، بايد با استفاده از ابزارهاي گوناگون، نظرات مديران سطوح مختلف و ذينفعان داخلي و خارجي درباره مشتريان، تامين كنندگان و كالاها و خدمات شركت دريافت شود و طي جلسات متفاوت و مستمر اين نظرات تلفيق شوند تا از آن طريق، رسالت شركت و بيانيه رسالت كه شامل وظايف شركت در قبال هريك از ذينفعان است، مشخص شود.
علاوه بر اينها، رسالت شركت بايد مشخص كند كه سازمان به چه فعاليتي مشغول است، درچه وضعيتي قرار دارد، رقباي آن چه كساني هستند، در آينده مي خواهد در چه وضعيتي قرار گيرد و به چه فعاليتهايي مشغول شود.
بيانيه رسالتي كه شامل اين موارد باشد بايد به تاييد مديريت عالي برسد و در داخل و خارج از سازمان ابلاغ شود تا راهنماي اعمال ذينفعان سازمان باشد. درحالي كه در صنايع كوچك، رسالت شركت معمولاً با نظر غالب موسسان و بنيانگذاران تعيين مي شود و در زمان برنامه ريزي استراتژيك احتمال دارد توسط استراتژيست ها كمي تعديل شده يا بدون تغيير بماند.
- سازمانها و شركتهاي بزرگ از يك طرف در داخل سازمان با انواع منابع، تجهيزات، كاركنان و مديران كه محيط داخلــــي آنها را تشكيل مي دهند و ازطرف ديگر در بيرون از سازمان با محيط وظيفه اي و عمومي مواجهند. همه اين محيطها امروزه درحال تغيير و دگرگوني سريع هستند و هركدام از اين تغييرات مي توانند اثرات مثبت و منفي بسياري بر يك سازمان بزرگ داشته باشند و حتي يك شركت بزرگ مي تواند خود تغييردهنده بعضي از عوامل محيطي باشند. بنابراين، استراتژيست هاي يك شركت بزرگ بايد تمــــــام اجزا و عناصر محيط را به صورتي دقيق بررسي كنند تا قوتها و ضعفهاي داخلي و فرصتها و تهديدهاي خارجي را معلوم كرده، دربرنامه استراتژيك لحاظ كنند. در حالي كه صنايع كوچك كافي است اثرات كلي تغييرات محيطي بر شركت بررسي و در برنامه هاي آن لحاظ شود و اين كار توسط مديران عالي هم كه اطلاعات زيادي از محيط دارند، عملي است.
نتيجه يك تحقيق داخلي
تفاوتهاي فرايندي:
2 - بين فرايند برنامه ريزي استراتژيك در صنايع بزرگ و كوچك، ازنظر ميزان سادگي (يا پيچيدگي) فرايند تفاوت معني داري وجود دارد.
3 - بين فرايند برنامه ريزي استراتژيك در صنايع بزرگ و كوچك، ازنظر ميزان رسميت فرايند تفاوت معني داري وجود دارد.
4 - بين فرايند برنامه ريزي استراتژيك در صنايع بزرگ و كوچك، ازنظر تعداد متخصصان موردنياز فرايند تفاوت معني داري وجود دارد.
5 - بين فرايند برنامه ريزي استراتژيك در صنايع بزرگ و كوچك، ازنظر زمان موردنياز فرايند تفاوت معني داري وجود دارد.
6 - بين فرايند برنامه ريزي استراتژيك در صنايع بزرگ و كوچك، ازنظر هزينه موردنياز فرايند تفاوت معني داري وجود دارد.
7 - بين فرايند برنامه ريزي استراتژيك در صنايع بزرگ و كوچك، ازنظر سطوح فرايند تفاوت معني داري وجود دارد.
تفاوتهاي محتوايي:
9 - بين فرايند برنامه ريزي استراتژيك در صنايع بزرگ و كوچك، ازنظر نحوه تعيين اهداف تفاوت معني داري وجود دارد.
10 - بين فرايند برنامه ريزي استراتژيك در صنـــــايع بزرگ و كوچك، ازنظر نحوه تجزيه و تحليل داخل شـــــركت تفاوت معني داري وجود دارد.
11 - بين فرايند برنامه ريزي استراتژيك در صنايع بزرگ و كوچك، ازنظر نحوه تجزيه و تحليل خارج از شركت تفاوت معني داري وجود دارد.
12 - بين فرايند برنامه ريزي استراتژيك در صنايع بزرگ و كوچك، ازنظر نحوه تعيين استراتژي هاي شركت تفاوت معني داري وجود دارد.
13 - بين فرايند برنامه ريزي استراتژيك در صنايع بزرگ و كوچك، ازنظر نحوه تعيين برنامه استراتژيك شركت تفاوت معني داري وجود دارد.
نتيجه گيري
پينوشتها:
علاقه مندان مي توانند جهت مطالعه و كسب اطلاعات بيشتر به مرجع زير مراجعه كنند: سازمان صنايع كوچك ايران، سياستهاي موفق توسعه صنايع كوچك (در 20 كشور صنعتي و درحال توسعه)، انتشارات كارآفرينان بصير، 1380 علاقمندان جهت مطالعه و كسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه مي توانند به مرجع زير رجوع كنند:
آقازاده هــاشم (1381)، طراحي و تبيين مدل برنامه ريزي استراتژيك براي صنايع كوچك (صنعت قطعه سازي خودرو) و مقايسه تطبيقي با صنايع بزرگ، دانشكده مديريت دانشگاه تهران، پايان نامه كارشناسي ارشد رشته مديريت بازرگاني به راهنمايي دكتر طهمورث حسنقلي پور.
1 - FRY L.FRED AND STONER R. CHARLES, “STRATEGIC PLANNING FOR THE NEW AND SMALL BUSINESS,” UPSTART PUBLISHING COMPANY, INC. 1995.
2 - LERNER L. ALEXANDRA, “A STRATEGIC PLANNING PRIMER FOR HIGHER EDUCATION,” http://www.des.calstate.edu/strategic.html,2002.
3 - “STRATEGIC PLANNING AND NEEDS ASSESSMENT”,
http://eric-web.tc.columbia.edu /admin- finance/strategic/chz.html.
4 - PARNELL A.JOHN, “STRATEGIC PLANNING EMPHASIS AND PLANNING SATISFACTION IN SMALL FIRMS: AN EMPIRICAL INVESTIGATION,” JOURNAL OF BUSINESS STRATEGIES, http://coba.shsu.edu, bs 1996.
5 - خاكي، غلامرضا،مقايسه سيستم هاي اطلاعاتي در صنايع كوچك، مجموعه مقالات سمينار نقش و جايگاه واحدهاي كوچك صنعتي در توسعه اقتصادي - اجتماعي كشور، 1373.
6 - ايماني راد، مرتضي، نقش صنايع كوچك در فرايند توسعه اقتصادي، مجموعه مقالات سمينار نقش و جايگاه واحدهاي كوچك صنعتي در توسعه اقتصادي - اجتماعي كشور، 1373.
7 - اميركبيري، عليرضا، «مديريت استراتژيك»، انتشارات ملك، 1377.
8 - آقازاده، هاشم (1381)، «طراحي و تبيين مدل برنامه ريزي استراتژيك براي صنايع كوچك (صنعت قطعه سازي خودرو) و مقايسه تطبيقي با صنايع بزرگ، دانشكده مديريت دانشگاه تهران، پايان نامه كارشناسي ارشد رشته مديريت بازرگاني به راهنمايي دكتر طهمورث حسنقلي پور.
http://emodiran.com
ماهنامه تدبیر، شماره 198
ارسال توسط کاربر محترم سایت : esfahaniran88
/ج