ارتباط استراتژيك موثر بر نوآوري سازماني
نويسندگان:پرويز احمدي
ناهيد نصيري واحد
ناهيد نصيري واحد
چكيده
بررسي تمام جنبه هاي نوآوري که برخي از آنها براي گروه ايران ترانسفو و برخي از آنها براي مشتريان آن گروه نوآوري به حساب مي آيند ، احتياج به منابع گسترده تحقيقاتي دارد. براي جلوگيري از تاثير منفي محدوديتهايي که در منابع لازم جهت انجام تحقيق وجود داشت وازآنجاکه نمود نوآوري سازماني در نوآوري محصول بيشتر است، براي کسب نتايجي مطمئن ودقيق،واحدهاي فروش وبازاريابي اين شرکت وطرح و توسعه وطراحي ومهندسي يكي از موسسات مرتبط با اين شركت که بيشترين نقش رادر نوآوري محصولي سازمان دارا هستند،محور مطالعه انتخاب شدند.
در اين تحقيق اولويت اول بررسي وجود نوآوري سازماني در شركت مذكور در تاريخ تدوين اين پژوهش است. اولويت دوم با بررسي عامل ارتباط استراتژيك موثر بر نوآوري سازماني است و اولويت سوم در اين تحقيق با بررسي تفاوت نظرات و نگرشهاي گروههاي طراحي و مهندسي و تحقيق و توسعه ،فروش و بازاريابي است؛ با اين هدف که اطلاعاتي در زمينه تفاوتهاي نگرشهاي نيروي انساني که عمده ترين منبع توسعه محصول و نوآوري هستند به مديران سطوح بالا جهت به کارگيري در تصميم گيريهاي آتي ارائه شود.
اين تحقيق درپي سنجش ميزان اهميت يكي از متغيرهايي است كه آندرياس هرمن، ترستن تامزاك و رنه بفورت در نتايج تحقيق خود به عنوان Determinants of Product Innovation در سال 2006 منتشر كردند.اين سه محقق كه نتايج به دست آمده تحقيق خود را در مجله مديريت نوآوري به چاپ رساندند، بيشتر به دنبال سنجش شاخصهاي موثر بر نوآوري، تقريبا در53 شركت آلماني ، انگليسي وفرانسوي و البته به قصد مقايسه آنها ،بوده اند.شركتهايي كه پروژه هاي عرضه محصول جديد و سابقه عرضه محصول جديد به بازار نيز داشتند.عمده هدف آنها سنجش و بررسي تعيين كننده هاي نوآوري بوده است نه سنجش وجود نوآوري.
ما نيز با توجه به تحقيق آندرياس هرمن، ترستن تامزاك و رنه بفورت ، تحقيق حاضر را با عنوان« طراحي؛ عامل ارتباط استراتژيك موثر بر نوآوري سازماني در يك گروه صنعتي» شروع كرديم.آنچه بديهي است امكان تكرار دقيق آن تحقيق به دليل محدوديتهايي چند از جمله كمتر نوآور بودن شركتهاي صنعتي در ايران را نداشتيم.
مروري برادبيات تحقيق
-1 معرفي و تجاري کردن محصول يا خدمت جديد يا بهبود اساسي در کاربرد محصولات و خدمات موجود .
-2 معرفي فرايند توليد جديد يا بهبود اساسي در فرايند هاي کاري موجود .
-3 گشودن درهاي بازار جديد .
-4 توسعه منابع جديد تامين کننده مانند مواد اوليه، تجهيزات و ديگر وروديها .
-5 ايجاد تغييرات اساسي در ساختارهاي صنعتي و سازماني .
نوآوري يک فرايند است که در اين فرايند ابتدا فرد اجازه مي دهد تصورش به آسمانها صعود کند، سپس آن را به زمين ميآورد و مهندسي مي کند ( مهندسي ايده) تا تبديل به ايده شود، سپس ايدهها را از طريق مديريت ايده به ايده هاي عملي، مفيد و مناسب تبديل مي کند. (خلاقيت ) به دنبال آن ايده ها را به کالا، خدمات و فرايند تبديل مي كند و نهايتا" با تجاري کردن محصولات، خدمات و فرايندهاي جديد يا توسعه يافته در بازار، فرايند نوآوري خاتمه مي يابد . به عبارتي خلاقيت لازمه نوآوري است اما بايد توجه داشت که ازخلاقيت تا نوآوري غالبا" راهي طولاني در پيش است که معمولا" اين راه را افراد کارآفرين تسهيل مي کنند .
انواع نوآوري
-1 درجه جديد بودن نوآوري؛
-2 جديد بودن در محصول، خدمت،فرايند و يا غير از اين موارد .
بر اساس فاکتور اول يعني جديد بودن، نوآوريها به طبقات متفاوتي دسته بندي شده اند که مهمترين طبقهبندي جديدبودن نوآوري را به دو دسته نوآوريهاي افزايش و راديكالي تقسيم مي كند.
منظور از نوآوري راديکالي، تغييرات جديد در محصول، فرايند و يا ساختارهاي سازماني است . البته در مورد اينکه منظور از تغييرات اساسي و بنيادي چيست،باز در بين محققان اختلاف نظر وجود دارد، اما معمولا" هرتغييري که توسط آن دانش جديدي خلق شده ويا از دانشهاي موجود در تکنولوژيهاي جديد بهره گرفته شود، جزء نوآوريهاي راديکالي است.البته با توجه به سطحي که نوآوري در آن بررسي مي شود (سطح شرکت، منطقه اي، ملي و يا جهاني )، درجه راديکال بودن نيز تغيير مي کند. به عنوان مثال استفاده از ليزر در تجهيزات پزشکي اولين بار يک نوآوري راديکالي درسطح جهاني بود که توانست به کمک دانش موجود، تکنولوژي جديد را رواج دهد.اماتوليدکالاي جديدمثل دوچرخه دريک کارخانه کبريت سازي نوآوري راديکالي درسطح شرکت محسوب مي شود.نوآوري افزايشي معمولا" به عنوان تغييرات اساسي در کالا يا ساختارهاي موجود تعريف شده است . اين مفهوم با بهبود مستمر نيز ارتباط تنگاتنگي دارد. به عبارتي تغييرات در وضعيت موجود که منجر به کاربرد جديدي شود را نوآوري افزايشي گويند. به گفته اي نوآوري اگر بر اساس کشش بازار ايجاد شده باشد، معمولا" از نوع افزايشي واگر براثر فشار تکنولوژيک باشداز نوع راديکالي است.
نکته مهمي که بايد به آن توجه کرد، ديدگاه غلطي است که باعث شکست بسياري از استراتژيهاي نوآوري شده است و آن اينکه نوآوري را تنها در قالب راديکالي نوآوري بدانيم و به نوآوري افزايشي توجهي نكنيم . در حالي که بسياري از نوآوريهاي بازار، ناشي از فعاليتهاي افزايشي نوآورانه است. در طبقه بندي ديگري که بسيار مورد توجه واقع شده است، نوآوري به صورت زير طبقه بندي شده است:
-1 نوآوري تکنولوژيک؛ 2- نوآوري سازماني.
تفکيک فوق بيشتر مبتني بر 5 گروه نوآوري است که شوچيتي معرفي کرده است. بر اين اساس گروه اول را جزء نوآوري تکنولوژيک و 3 گروه آخر را نوآوري سازماني نام نهاده اند . به عبارتي خلق محصولات، خدمات و يا فرايندهاي جديد و يا توسعه محصولات، خدمات و فرايندهاي موجود را نوآوري تکنولوژيک مي گويند و هر نوآوري غير از آن را نوآوري سازماني نام نهاده اند . ادامه اين تحقيق بر مبناي نوآوري تکنولوژيک و سازماني كه در ادامه شرح مختصري از آنها ارائه مي شود، بنا شده است .
الگوهاي تکامل فرايند نوآوري تکنولوژيک
مدل فشار علم
بر طبق اين مدل بيان مي شود که براي ايجاد بازار پيشرو، بايد تحقيقات علمي را بهبود و توسعه داد و تاکيد بر روي تحقيق و توسعه است و نياز بازار هم بر روي فعاليتهاي تحقيق و توسعه تعريف شده است و ماهيتي مستقل ندارد. يعني رمز موفقيت نوآوري طبق اين مدل، سرمايهگذاريهاي کلان در تحقيق و توسعه است.
در اين مدل هيچ پسخورد بين مراحل در نظر گرفته نشده است . بنابراين تنها جوابگوي، صنايع ساده اي مانند پتروشيميها خواهد بود .
مدل کشش بازار
مدل اتصالي
مدل يکپارچه و شبکه اي
منابع تامين کنندگان هم بخشي از منابع شرکتها در نظرگرفته شده است.در اين مدل تاکيدبرروي تحقيق و توسعه وساخت و توليد است. (طراحيهاي قابل توليد )
در مدل نسل پنجم بيشتر هدف يکپارچه کردن استراتژيهاي توسعه در بين سازمانهاي مختلف داخلي و خارجي شرکتها بوده است . به طوري که ذينفعان يک کالا يا خدمت، داراي استراتژيهاي نزديک به هم باشند . با استفاده از تکنيکهاي سازماني جديد مثل توسعه به طور موازي به جاي توسعه متوالي به سمت سازمانهايي با ديدگاه فرايندي، مي توان به اين ديدگاه جديد نوآوري دست يافت . تاکيد اين مدل بر روي انعطاف پذيري شرکت در برابر تغييرات و سرعت در توسعه است و تمرکز بيشتر بر روي کيفيت است تا قيمت تمام شده .
مدل زنجيره ارزش
-1 شناخت پتانسيل و نياز بازار کار .
-2 ابداع کردن يا ايجاد طرح تحليلي براي توليد محصول جديد .
-3 طراحي با جزئيات، تست کردن طرحها و طراحي مجدد .
-4 توليد .
بنابراين عمده ترين فعاليتهاي موثر بر فرايند نوآوري طبق اين مدل عبارتند از :
-1 تحقيق و توسعه؛
-2 تجهيز و مهندسي صنايع؛
-3 راه اندازي توليد و کارهاي قبل از توليد؛
-4 بازاريابي محصولات جديد؛
-5 کسب تکنولوژيهاي غيرفيزيکي و فيزيکي؛
-6 طراحي.
عوامل موثر بر شکل گيري فرايندهاي نوآوري
الف ) عوامل دروني شرکتها
ب ) عوامل بيروني شرکتها
عوامل دروني را " موتور نوآوري " نام نهاده اند که سيستم پيچيده عوامل داخلي تاثيرگذار بر فرايند نوآوري را شامل مي شود . عوامل داخلي شامل توانايي و قابليت يادگيري شرکتها براي توسعه و خلق محصولات و فرايندهاي جديد است .
عوامل خارجي نيز تواناييهايي است که قدرت رقابت و عرضه متناسب با نياز مشتريان را گسترش مي دهد.
آندرياس هرمن، ترستن تامزاك و رنه بفورت در نتايج تحقيق عوامل داخلي موثر بر نوآوري را توان تکنولوژيک سازمان ، تمايل مديران و کارکنان به رها كردن دانش موجود خود ،ارتباط استراتژيک سازمان با مشتريان، تامين کنندگان و رقبا ، عدم سرمايهگذاري خاص بر روي تکنولوژيهاي قبلي، تمرکز بر خواستههاي مشتريان ، تمرکز بر بازار با تکيه بر شايستگيهاي اساسي، بازارگرايي سازمان و قابليت يادگيري سازمان اعلام كرده اند. که در ادامه اثرات يك متغير از اين متغيرها را بر روي نوآوري سازماني در يك گروه صنعتي بررسي خواهيم كرد.
ارتباط استراتژيك سازماني
ارتباطات بين المللي : بهنگام کردن تکنولوژي از طريق ارتباطات تکنولوژي، نقش مهمي بر فرايند نوآوري شرکتها خواهد داشت . در واقع به دليل توسعه روزافزون تکنولوژي درساير نقاط جهان، نياز به ارتباطات قوي بين المللي با ديگر کشورها ست .
درجه سهولت جابه جايي و انتقال تکنولوژي يا علوم:تاثير مهمي بر سرعت نوآوري شرکتها خواهد داشت .
سهولت و راحتي دسترسي صنايع به قابليتهاي تحقيق و توسعه دولتي : اينکه دولت باتحقيق و توسعه سرمايه گذاري کند اما در اختيار صنايع قرار نگيرد، در نهايت باعث نوآور شدن شرکتها نخواهد شد .
وجود سيستمهاي ارزشي : اثر صداقت و اصول اخلاقي بر تشکيل شبکه ها و انتقال اطلاعات بين آنها بسيار مهم است.اگر اعتماددربين يک شبکه برقرارنشود، آن شبکه به شکست محکوم خواهد شد. دانش ملموس وثبت شده:مانند دانشي که در اسناد ثبت اختراعات ژورنالهاي علمي و تخصصي ثبت شده است .
تاثير اين متغير مستقل بر روي نوآوري سازماني با بررسي شاخصهايي چون دخالت تامين کنندگان ومشتريان در پروژههاي تحقيق و توسعه، تبديل شرکت به يک شبکه ازائتلافهاي مشتريان، تامين کنندگان و رقبا ،ميزان احاطه اين شرکت از نظر جغرافيايي ميزان رفت و آمد کارکنان و مديران بين مشتريان ، تامين کنندگان و رقباي شرکت سنجيده مي شود.
فرضيه: ارتباط استراتژيک سازماني شرکت بر نوآوري سازماني داراي تاثيرمعني داري است.
سوالات تحقيق
سوال تحقيق در مورد فرضيه
حجم نمونه و روش نمونه گيري
روش تحقيق
دراين تحقيق براي تجزيه و تحليل اطلاعات توصيفي ازتحليل آمار توصيفي و براي تحليل فرضيات از تحليل آمار استنباطي شامل آزمونهاي آماري اختلاف ميانگين يك نمونه اي براي بررسي وضعيت عوامل و تحليلهاي ضريب همبستگي براي بررسي ارتباطات اين عوامل با نوآوري سازماني استفاده خواهد شد.
همچنين براي تعيين روايي (قابليت اعتماد) ابزار تحقيق از روش آلفاي کرونباخ استفاده شد.
ابزار جمع آوري داده ها
پرسشنامه اين تحقيق شامل دو بخش است كه در بخش اول پرسشهاي جمعيت شناختي مطرح شده است. پرسشهاي جمعيت شناختي اطلاعاتي توصيفي در باره پاسخ دهنده كسب مي كنند.
پرسش هاي نگرشي از ديدگاهها، نظرات، باورها يا برداشتهاي پاسخ دهندگان در باره يك موضوع خاص سوال مي كنند.
نتيجه گيري
در پي سنجش اينكه آيا:
نتايج زير به دست آمده است:
از آنجايي كه فرضيه اين تحقيق ، از نظر نقش داشتن متغيردر نوآوري سازماني، مورد تاييدقرار گرفته است و به عنوان عاملي كه در نوآوري سازماني نقش دارد، مي تواند به عنوان يك شاخص مثبت در نوآوري سازماني مد نظر قرار گيرد.
بنابراين نتيجه گيري مي شود كه در اين سازمان نوآوري سازماني و ارتباط استراتژيك در حد كمتر از متوسط وجود دارد، لذا ضروري است كه توجه ويژه به آنها شود و در تصميم گيريها مد نظر قرار گيرد.
پيشنهادهاي کاربردي تحقيق
جهت سنجش نگرش مشتريان گروه دارد ولي در چارچوب طرحي منسجم ميتوانند نوآوري سازماني را از ابعاد بيشتري بسنجند.
به وسيله تكنيك آزمون اختلاف ميانگين يك نمونه اي، تفاوت معناداري بين ميانگين نظرات كارشناسان درمورد اين متغير موثر بر نوآوري سازماني شناسايي شد.
با توجه به اينكه در اين متغير ، تفاوت معنادار در ميانگين نظرات كارشناسان وجود دارد ، مي توان بيان كرد كه يكي ازمنشاء هاي بسياري از دوباره كاريها و اختلاف نظــرها در نوآوري محصولي گروه خواهد شد. چرا كه در واقع كارشناسان اين سه گروهنــد كه در خط مقدم نوآوري محصولي سازمان هستند، پس بهتر است آگاهانه به بررسي اين قضيه پرداخت تا اختلاف نظرات منجر به افزايش شكاف در مورد سايرارزيابيها نشود.
پيشنهادهايي براي مسئله وجود تفاوت معنادار در ميانگين نظرات كارشناسان وجود دارد:
- تشكيل كميته هاي نوآوري ، دواير فرايند يا محصولات جديد و گروههاي مسئول فرايند و محصول جديد.وظايف اين گروهها ايجاد و غربال كردن ايده هاي جديد ، همكاري با دايره تحقيق و توسعه ، فروش و بازاريابي خواهد بود.
- انجام تحقيقات دقيقتر ديگري براي درك ساير ابعاد اختلاف نظر.
- آموزشهاي متناسب با شرايط توسعه فرايندها يا محصولات جديد.
منابع ومآخذ:
1) بابايي – ابوالفضل (1383) بررسي موفقيت محصول سمند در شرکت ايران خودرو- پايان نامه کارشناسي ارشد (منتشر نشده) دانشگاه شهيد بهشتي ، دانشکده علوم اداري ، بخش مديريت
2)آقايي فيشاني – تيمور (1377) خلاقيت و نوآوري در انسانها و سازمانها – تهران – نشر ترمه
3) Michel(Mike)Robert,Product Innovation Strategy Pure and Simple, McGraw – Hill,1995
4) A. Herrmann , T. Tomczak and R. Befurt (2006), “ Determinants of radical product innovations ”,European Journal of Innovation Management Vol.9, No.1, pp.20-43
5)جهانگرد – نجمه(1382)ارائه چارچوب اندازه گيري نوآوري تکنولوژيکي در سطح شرکتها- پايان نامه کارشناسي ارشد (منتشر نشده) دانشگاه تربيت مدرس ، دانشکده فني مهندسي ، بخش مهندسي صنايع
6)Ali, A. (1994), “Pioneering versus incremental innovation: review and research propositions”, Journal of Product Innovation Management, Vol. 11, pp. 46-60.
7)Atuahene - Gima, K. and Ko, A. (2001), “An empirical investigation of the effect of market orientation and entrepreneurship orientation alignment on product innovation”, Organization Science, Vol. 12 No. 1, pp. 54-74.
8)Aiken, M. and Hage, J. (1968), “Organizational independence and intra-organizational structure”, American Sociological Review, Vol. 33, pp. 912-30.
9) سرمد- زهره (1384) روش هاي تحقيق در علوم رفتاري – تهران – نشر آگاه
http://emodiran.com
ماهنامه تدبیر، شماره 198
ارسال توسط کاربر محترم سایت : esfahaniran88
/ج