هدايت عمليات والفجر مقدماتي ( کربلا 11)

مرحله طرح ريزي و آمادگي عمومي براي عمليات کربلا 11 که ازاوايل آذرماه شروع شده بود، اوايل بهمن ماه به پايان رسيد. ولي درباره جزئيات هنوز مشکلاتي حل نشده باقي مانده بود. از جمله آنها عدم تکميل جاده هاي مواصلاتي، تهيه عکس هوائي، فراهم کردن تعدادي نفربر_ حداقل به تعداد مورد نياز_ براي مکانيزه کردن تعدادي از يگانها و مسائل
دوشنبه، 27 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هدايت عمليات والفجر مقدماتي ( کربلا 11)

هدايت عمليات والفجر مقدماتي ( کربلا 11)
هدايت عمليات والفجر مقدماتي ( کربلا 11)


 

نویسنده: سيد يعقوب حسيني




 
مرحله طرح ريزي و آمادگي عمومي براي عمليات کربلا 11 که ازاوايل آذرماه شروع شده بود، اوايل بهمن ماه به پايان رسيد. ولي درباره جزئيات هنوز مشکلاتي حل نشده باقي مانده بود. از جمله آنها عدم تکميل جاده هاي مواصلاتي، تهيه عکس هوائي، فراهم کردن تعدادي نفربر_ حداقل به تعداد مورد نياز_ براي مکانيزه کردن تعدادي از يگانها و مسائل ديگر بود. اما قاطعيت تصميم براي اجراي عمليات در دهه فجر_ 12 تا 22 بهمن_ آن چنان قوي بود که مشکلات و نارسائيهاي موجود نمي توانست مانع اجراي اين عمليات گردد. يک عامل مهم انساني نيز در اين امر تأثير فراواني داشت و آن وجود نيروهاي بسيجي بود. افراد اين نيروها معمولاً براي مدت 3 ماه به صورت داوطلب وارد ميدانهاي کارزار مي شدند و عملاً نيز به طور معمولي طاقت تحمل همين مدت را در جبهه ها داشتند. اگر مدت زمان طولاني تر مي شد روحيه آنان نسبت به مدت زمان 3 ماه معمول تضعيف مي گرديد. بنابراين فرماندهان يگان هاي سپاه پاسداران که نيروهاي بسيجي را تحت فرماندهي خود داشتند، مجبور بودند در آن مدت 3 ماه مأموريتهاي پيش بيني شده را طرح ريزي و اجرا نمايند و قبل از آنکه خستگي رواني بر افراد بسيج چيره شود، يک عمليات آفندي را انجام دهند. زيرا اصولاً عشق و علاقه افراد بسيجي براي عمليات آفندي بود و به طور کلي آمادگي رواني آنان براي عمليات پدافندي طولاني چندان قوي نبود. به همين جهت در طول مدت زمان جنگ مأموريت پدافندي عموماًً به عهده يگان هاي ارتشي بود. اين موضوع بويژه در سالهاي اول جنگ حالت کلي داشت. ولي در سالهاي بعد يگان هاي بسيجي در مأموريتهاي پدافندي نيز شرکت داده شدند.
با توجه به شرايط عمومي رواني نيروهاي بسيج که بيان شد در صورتيکه تأخير اجراي عمليات کربلا 11، بيش از حد معمول 3 ماه به طول مي انجاميد، در توان رزمي نيروهاي بسيج مردمي اثرات منفي برجاي مي نهد. بدين سبب فرماندهان يگان هاي سپاه پاسداران و بسيج مردمي اصرار مي کردند، عملياتي که طرح ريزي آن بيش از دو ماه به طول انجاميد هرچه سريعتر به مرحله اجرا درآيد لذا در اواسط بهمن ماه تصميم قطعي براي اجراي عمليات کربلا 11 گرفته شد. در 15 بهمن ماه به منظور حصول اطمينان از آمادگي يگانها جهت شروع عمليات، از آنها خواسته شد آمادگي خود را کتباً اعلام نمايند. معمولاًً در سيستم اداري و بويژه نظامي، اينگونه اقدامات بيشتر حالت مدرک گرفتن و احياناً سلب مسئوليت از خود را دارد. به هر حال طبعاً با شرايط رواني که وجود داشت اکثريت قريب به اتفاق فرماندهان اعلام آمادگي براي اين عمليات نمودند. گرچه متأسفانه تمام مکاتبات انجام گرفته در مدارک در دسترس ثبت نگرديده، اما نمونه ها مي توانند به طور نسبي بيانگر واقعيتها باشند. در پاسخ به نحوه آمادگي، توپخانه لشکري لشکر 16 زرهي که در پشتيباني قرارگاه عملياتي نجف بود، در 16 بهمن ضمن اعلام آمادگي اظهار داشت که فقط گردان 394 توپخانه که در کمک مستقيم تيپ جواد الائمه قرار خواهد گرفت، هنوز به منطقه عمليات تغيير مکان نکرده است. اين گردان با وسائل ترابري که فراهم شده _ منظور تريلر براي حمل توپهاي خودکششي _ بعد ازظهر امروز تغيير مکان خواهد کرد. حال با توجه به اينکه اين گردان طبق روش کاربرد توپخانه بايد منطقه را شناسائي مي کرد، حتي طرح تيرتوپخانه تهيه مي نمود و هدفها را تعيين و مشخصات آنها را معلوم مي کرد، آيا اين اعمال را انجام داده بود يا در مدت کوتاهي که براي شروع عمليات باقي مانده بود مي توانست انجام دهد، مسئله اي است که فقط فرمانده آن گردان مي توانست پاسخ دهد. نمونه ديگر نامه اي است که درباره رهائي گردان 201 تانک لشکر 16 زرهي از منطقه پدافندي در 15 بهمن نوشته شده، اين گردان بايستي در حمله با يگان هاي ديگر حمله ور سپاه شرکت مي کرد، ولي تا 15 بهمن هنوز در منطقه ديگري در خط پدافندي بود. در آن روز دستور داده شد از آن مأموريت رها گردد. نمونه ديگر آن که در 16 بهمن ماه قرارگاه مشترک عملياتي نجف يک طرح عملياتي خود را با تغييراتي که در آن داده بود به نام طرح عملياتي حوزه کربلا 11 منتشر کرد. در همان روز همين قرارگاه به تيپهاي يک و 3 زرهي لشکر 16 زرهي دستور داد، تعداد 4 دستگاه نفربر زرهي، 4 دستگاه خودرو مهمات بر از عناصر سازماني خود جدا نموده و در اختيار تيپ سيد الشهداء سپاه پاسداران قرار دهند. با آن آماري که درباره آمادگي رزمي اين تيپها ارائه شد معلوم است که اين اقدام تا چه حد در کاهش بيش از بيش توان رزمي آنها مؤثر است.
نمونه ديگر در روز 17 بهمن ماه _ روز آغازحمله _ فرمانده عملياتي لشکر 16 زرهي _ سرهنگ ستاد جمشيدي _ از تيپ 3 زرهي آن لشکر بازديد کرد، از جمله نواقص مهمي که مشاهده نمود، آن بود که تا ساعت 10:00 آن روز، هنوز قرارگاه تاکتيکي آن تيپ در نزديکي قرارگاه لشکر رسول الله (ص) که بايستي با آن همکاري کند داير نشده بود. گردان کمک مستقيم تيپ در مواضع آتش مستقر نگشته و تا ساعت 13/00 ارتباط تلفني بين قرارگاه هاي اصلي برقرار نشده بود.
گرچه نواقص ياد شده بالا که به عنوان نمونه بيان گرديد، آن چنان مهم نبودند که مانع عمليات يک نيروي چندين لشکري شوند. ولي مهم آن است که احتمالاًً در يگان هاي ديگر نواقص خيلي مهمتر از آنها وجود داشت که در مدارک ثبت نشده بود و ما قسمتي ازآنها را در بيان خاطرات رزمندگان يادآوري کرده ايم.
بالاخره تصميم نهائي براي ساعت و زمان حمله در 17 بهمن ماه گرفته شد و قرارگاه خاتم الانبياء _ قرارگاه مشترک نيروي زميني و سپاه پاسداران _ پيام زير را به تمام قرارگاههاي اجرائي ابلاغ کرد.
ساعت ( س) روز ( ر) طرح عملياتي شماره 1 کربلا 11 به شرح زير تعيين و ابلاغ مي گردد _ دستور فرمائيد وصول آنرا اعلام دارند.
و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم
اللهم اياک نعبد و اياک نستعين
قد تري ما انا فيه ففرج عني يا کريم
ساعت ( س) 21:30 روز ( ر ) 1361/11/17 رمز عمليات يا ا... يا ا... يا ا... به مظلوميت علي اصغر به ذوالفقار برنده ولي مومنين و قهاريت رب العالمين به پيش. امضاء.
فرمانده نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران _ سرهنگ توپخانه علي صياد شيرازي فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي _ برادر محسن رضائي
با ابلاغ ساعت و زمان عمليات، اين دستور سريعاً به تمام يگان هاي اجرائي ابلاغ شد و يگان هاي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران، براي يک حمله وسيع که تا آن روز سابقه نداشت، آماده شدند تا اين که روز 17 بهمن ماه نيز سپري شد و در ميدان کارزار لحظه اي را که دهها هزار رزمنده نيروي خودي و دشمن منتظر آن بودند، فرا رسيد و نبرد طبق طرح هاي تهيه شده آغاز شد. آهنگ يا ا... يا ا... يا ا... در ساعت 21:30 روز 17 بهمن ماه در تمام شبکه هاي ارتباطي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران که در اين نبرد شرکت داشتند، طنين انداز گرديد. پيشروي نيروهاي ايران در ارتفاعات صعب العبور ميشداغ و تپه هاي رملي اطراف آن به طرف غرب شروع گرديد.
درباره کليات نحوه مرحله اجرائي اين عمليات، خاطرات رزمندگان شرکت کننده در آن، تا حدودي بيانگر چگونگي اجراي اين عمليات مي باشد. درباره جزئيات نيز مدارکي در دسترس قرار گرفت که مي تواند نحوه اجراي اين عمليات را تا حدي روشن سازد. لذا به ذکر آن مي پردازيم و قبل از آن، به منظور روشن تر شدن استعداد يگان هاي خودي متمرکز شده براي اين عمليات، يادآور مي شود که طبق آخرين تغييرات در سازمان رزمي يگان هاي توپخانه که در روز قبل از شروع عمليات انجام گرفت. جمعاً 2 گردان و 1 آتشبار مستقل از يگان هاي توپخانه ارتش جمهوري اسلامي ايران، در پشتيباني اين عمليات قرار گرفت. علاوه برآنها، يگان هاي توپخانه سپاه پاسداران نيز بود که استعداد آنها براي ما مشخص نگرديد. توپخانه هاي ارتش شامل 4 گردان و دو آتشبار 105 ميليمتري 10 گردان 155 ميليمتري 3 گردان و 4 آتشبار 130 ميليمتري يک گردان 175 ميليمتري، يک گردان و يک آتشبار 203 ميلميتري و يک گردان و 4 آتشبار کاتيوشا بود که از 13 لشکر رزمنده نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران پشتيباني مي کردند.
جزئيات ترتيب گسترش نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران در شروع اين نبرد براي ما مشخص نگرديد. زيرا در مدارک موجود طرحهاي عملياتي يگان هاي اجرائي قرارگاهاي تابعه قرارگاه اصلي خاتم الانبياء وجود نداشت. همان گونه که در طرح ريزي عمليات بيان شد طبق طرح عملياتي شماره 1 کربلا 11 _ والفجرمقدماتي _ 3 قرارگاه عمده اجرائي براي اين عمليات سازمان دهي شده بودند که عبارت بودند از قرارگاه فجر در شمال که از شمال فکه تا چيلات و چنگوله مستقر شده بود و مأموريت اصلي آن پدافند در ارتفاعات حمرين و اجراي عمليات پوشش و فريب بود که مأموريت پوشش و فريب را نيز از شروع عمليات انجام داد و بنا بدستور قرارگاه خاتم الانبياء مأموريت آن قرارگاه فقط به عمليات پدافندي محدود گرديده بود.
در مراکز منطقه از شمال فکه ( معبر سميده) تا جنوب پاسگاه دويرج منطقه عملياتي قرارگاه نجف بود که طبق طرح عملياتي کلي عناصر اين قرارگاه مأموريت داشتند از ارتفاعات ميشداغ و تپه هاي رملي غرب آن عبور کنند و نيروهاي دشمن را تا غرب خط مرز عقب برانند و استحکامات عراق را در حوالي خط مرز منهدم سازند. در مرحله دوم پيشروي را به سمت غرب ادامه داده يا به سمت جنوب غرب متمايل شده شهر حلفائيه را از سمت شمال غرب مورد تهديد قرار دهند. در مرحله سوم پس از تأمين حلفائيه همراه با عناصر قرارگاه کربلا به سمت عماره و علي غربي پيشروي مي کنند. همين مأموريت را قرارگاه کربلا از جنوب پاسگاه دويرج تا تنگ چزابه برعهده داشت و در جنوب منطقه در محور عمومي بستان چزابه _ حلفائيه پيشروي مي کرد. هماهنگ با قرارگاه نجف به سمت حلفائيه و عماره و علي غربي حمله مي نمود.
براي امکان کنترل عمليات 3 خط پيشروي تعيين شده بود که خط اول بنام خط ظفر در عمق حدود 10 کيلومتري سرزمين عراق در غرب خط مرز بود. _ به خلاصه نقشه مراجعه شود_ خط دوم بنام خط توفيق در عمق حدود 30 کيلومتري خاک عراق و امتداد عمومي غرب حلفائيه بود و شهر حلفائيه هدف اصلي دراين خط بود. و بالاخره آخرين خط بنام خط نصر در امتداد کرانه شرقي دجله بود که شهر عماره هدف اصلي در آن خط بود و تغيير سمت به طرف شمال و پيشروي به سمت علي غربي، بر حسب نتيجه نهائي 3 مرحله اصلي اوليه بود. اين طرح کلي که در 24 آذر ماه تهيه و منتشر شد، مبناي اصلي عمليات مورد بحث قرار گرفت. با توجه به مدارک در دسترس چنين به نظر مي رسد که تا زمان اجراي عمليات تغييرات مهمي در آن داده نشده بود و همان طرح اجرا گرديد.
نکته اي را که قبل ازبيان نحوه اجراي اين عمليات بايد يادآور شويم اين است که اين منطقه نبرد از عوارض مهم شناخته شده طبيعي و مصنوعي _ به غيرازشهرهاي عماره و حلفائيه و باطلاق هورالعظيم و جاده مرزي_ عاري بود. چند پاسگاه مرزي ايران و عراق در خط مرز وجود داشتند که به علت تغييراتي که در 2 سال و نيم جنگ در منطقه ايجاد شده بود، تشخيص آن پاسگاه ها نيز مشکل گرديده بود. با توجه به اين که عموماً، عمليات به حالت شبانه و در تاريکي انجام مي گرفت، حفظ سمت حمله و تشخيص موقعيت بسيار مشکل و تا حدي غير ممکن بود. در عمل نيز اين مشکل نمايان شد و اغلب يگانها از مسير خود منحرف شدند.
نکته ديگر که دراين عمليات اصولاً مورد توجه قرار نگرفته بود، سرعت پيشروي پياده نظام در حمله شبانه، در زمينهاي صعب العبور و از مواضع و موانع مستحکم بود. طبق محاسبات کلاسيک نظامي در چنين شرايط ميدان نبرد سرعت پيشروي پياده نظام خيلي محدود بوده و از حدود متوسط 300 تا 500 متر در ساعت تجاوز نمي کند. در محاسبات و برآوردها بايد به اين نکته توجه شود. با اين حساب در صورتي که پياده نظام بتواند در 24 ساعت 12 ساعت مداوم حالت حمله و تهاجم را داشته باشد، در هر شبانه روز بيش از 6 کيلومتر نمي تواند پيشروي کند. مگراين که آن قدر نيروي مانوري تازه نفس و آتش پشتيباني زياد باشد که تداوم حمله بدون انقطاع و شبانه روزي ادامه يابد. اين وضعيت در عمليات مورد بحث در نيروهاي ما وجود نداشت و حتي در قرارگاههاي اصلي يگان احتياط منظور نشده بود.
به هر حال نبرد کربلا 11 يا والفجر مقدماتي از ساعت 21:30 روز 17 بهمن ماه با شرايطي که بيان شد آغاز گرديد. 30 دقيقه بعد از آغاز حمله، قرارگاه نجف اعلام کرد دو تيپ آن قرارگاه از معابر پيش بيني شده عبور کرده و در حال پيشروي مي باشند. سومين تيپ نيز در حال عبور از معابر خال، چومو وزليمي مي باشد. چند دقيقه بعد، قرارگاه کربلا نيزاعلام کرد، لشکر 8 نجف با دشمن درگير شده ولي لشکر امام حسن (ع) هنوز درگير نشده است. گرچه متأسفانه جزئيات طرح عملياتي براي ما روشن نگرديد، ولي با توجه به پيام هاي بالا چنين به نظر مي رسد که مواضع مقدم نيروهاي دشمن خيلي نزديکتر ازآن بوده که قبل از شروع عمليات برآورد گرديده بود. يا اين که نيروهاي خودي با راهپيمائي شبانه در همان شب خود را به نزديک مواضع دشمن رسانده بودند. قرارگاه نجف در پيام ديگري اعلام کرد، تيپ عمار از ساعت 22:15 با دشمن درگير شده است. اين تيپ جزو لشکر رسول الله بود.
در ساعت 21:15 لشکر امام حسن قرارگاه کربلا به ميدان مين بزرگ دشمن برخورد کرد و متوقف گرديد. يگان هاي خط شکن آن لشکر، ايجاد معبر درميدان دشمن را شروع کردند. در همان موقع، عناصري از تيپ 2 عاشورا جزو لشکر عاشورا جمعي قرارگاه نجف نيز با دشمن درگير شد، ولي متوقف نگرديده و به پيشروي ادامه داد.
در ساعت 22:15 قسمت اطلاعات قرارگاه نجف اطلاع داد که نيروهاي دشمن در منطقه لشکر محمد رسول الله به حالت فرار درآمده اند. در اين باره بايد يادآور شويم که طبق اصول پدافندي، عناصر سبک تأميني در خط مقدم مستقر مي شوند و به محض پيشروي نيروهاي حمله ور بدون درگيري عقب نشيني مي کنند. مأموريت اين عناصر سبک معمولاً کسب اطلاع از حمله طرف مقابل و گزارش مي باشد. دراين عمليات نيز گروهاي کوچک تأميني دشمن همين روش معمولي را بکار برده بودند و عناصراطلاعاتي لشکر، آن را به فرار دشمن تعبير کرده بودند. البته يادآوري اين نکته نيز ضروري است که اين افراد اطلاعاتي از افراد سپاه پاسداران و بسيج مردمي بودند و دوره هاي آموزش نظامي را طي نکرده بودند. اما به هر حال اين گونه اطلاعات نادرست، جز ايجاد ناهماهنگي، اثرات مثبتي درعمليات نمي تواند داشته باشد.
در ساعت 22:40 يکي از گردان هاي تيپ عمار از لشکر رسول الله جزو قرارگاه نجف، گزارش داد، به کانال احداثي نيروهاي عراق در نزديکي خط مرز رسيده است. چند دقيقه بعد قرارگاه کربلا نيز اعلام کرد، يک تيپ از لشکر 8 نجف از ميدان مين دشمن عبور کرده، ولي لشکرامام حسين هنوز در حال پاکسازي ميدان مين دشمن مي باشد.
در ساعت 22:50 يک اطلاع خام ديگر در شبکه اطلاعاتي خودي منتشر شد، مبني بر اين که طبق اخبار دريافت شده از پست شنود به توپخانه دشمن آماده باش داده شد و عناصر پياده دشمن در حال عقب نشيني هستند.
در حدود ساعت 23:00 عناصر لشکر امام حسن از قرارگاه کربلا موفق شدند در ميدان مين دشمن معابرايجاد کرده و از آن عبور کنند. اما بعد از مسافتي يک تيپ آن لشکر به ميدان مين ديگر دشمن برخورد کرد.
طبق گزارشاتي که يگانهاي حمله ور دادند، حدود ساعت 23:45 قسمتي از يگان هاي حمله ور از ميدانهاي مين و موانع اوليه دشمن گذشتند و به کانال هاي احداثي دشمن رسيدند. عناصري از کانالها نيز عبور کردند و از خط مرز گذشته و وارد خاک عراق شدند. چند دقيقه بعد از نيمه شب، لشکر امام حسن به کانال رسيد و روي آن پل برقرار کرد. اما در قسمت جنوب به ميدان مين ديگر دشمن برخورد نمود. برآورد گرديد عمق ميدان مين دشمن حدود يک کيلومتر مي باشد.
در ساعت 30 دقيقه بعد از نيمه شب _ 18 بهمن_ لشکر نجف قرارگاه کربلا از دومين کانال عبور کرد. اما گزارشات از دقت چنداني برخوردار نبود. به محض اين که يگاني حتي در حد دسته و گروهان مقداري پيشروي مي کردند، آن پيشروي به حساب تيپ و لشکر منظور مي گرديد. چنانکه 15 دقيقه بعد اعلام شد که فقط گرداني از عناصر لشکر نجف از کانال گذشته است.
در همين زمان قرارگاه نجف گزارش داد، عناصر مقدم تيپ جواد الائمه از رملها عبور کرده و در حال پيشروي به سمت کانال موازي خط مرزي مي باشد. اين پيام نشان مي دهد که در پيشروي يگانها از همان ساعت اول ناهماهنگي ايجاد شد. در حالي که بعضي از يگانها ازموانع دشمن عبور کرده و به خط مرز رسيده بودند، بعضي از يگانها هنوز در همان نقاط اوليه خط تماس بودند.
در ساعت 45 دقيقه بعد از نيمه شب، لشکر 21 پياده از شمال منطقه اطلاع داد، عناصر زرهي دشمن به سمت فکه در حال حرکت هستند. اين امر نشانه آن بود که نيروهاي تقويتي به سمت منطقه مورد تهديد نيروهاي ايران تغيير موضع مي دادند.
به طور کلي گزارشاتي که از يگان هاي حمله ور مي رسيد، با آن چه که در نتيجه نهائي عمليات حاصل شد، مطابقت چنداني نداشت. چنين به نظر مي رسد که علت اصلي اين تناقضات، گستردگي بسيار وسيع عمليات در جبهه اي به عرض 50 کيلومتر و شرکت چندين لشکر و تيپ و دهها گردان بسيجي تازه تشکيل شده دراين نبرد بود. زيرا هدايت چنين عمليات گسترده اي نياز به انضباط بسيار دقيق و شديد عملياتي دارد که مي توان گفت در واحدهاي بسيج بسيار ضعيف بود. اصولاً آن چنان يگان هائي که متناسب با عملياتي با آن گستردگي بود، نبودند ولي براي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران امکانات ديگري غير از نيروهاي بسيج وجود نداشت. اگر چه واحدهاي بسيج مردمي يکي از بزرگترين و مؤثرترين امتيازات نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي بود، ولي اين واحدها براي نبرد با ارتش کاملاً سازمان يافته و مجهز و منضبط عراق کارائي سرنوشت سازي نداشتند. چنان که در طول چندين سال جنگ، همين نتيجه حاصل شد و به طور کلي مي توان گفت در جنگهاي منظم بين دو ارتش متخاصم، موج انساني عامل تعيين کننده نمي تواند باشد. زيرا قدرت تخريبي آتشهاي جنگ افزارها به قدري قوي هستند که برتري عددي انساني را خنثي مي سازند. يک گردان توپخانه ورزيده به مهمات کافي مي تواند جلوي پيشروي يک تيپ طرف مقابل را سد کند. چند فروند هواپيماي بمباران با جنگنده مي توانند روحيه لشکري را تخريب نمايند.
پيشروي نيروهاي حمله ور ايران در ساعات اوليه با موانع و استحکامات سنگين دشمن مواجه شد. لذا ازهمان ساعات اول نتوانست دور کافي بگيرد و بدين جهت يگان هاي حمله ور تا ساعت يک بعد از نيمه شب _ 18 بهمن_ هنوز موفق نشده بودند به جاده مرزي ايران برسند و هنوز درکانالهاي عراقي در شرق جاده درگير بودند با توجه به اين که اصولاً مواضع اصلي پدافندي نيروهاي عراق در غرب خط مرز قرارداشت و در شرق آن فقط موانع و ميدان هاي مين با عناصر سبک تأميني مستقر بود، بنابراين در مدت بيش از 3 ساعت نبرد هنوز نيروهاي ايران موفق نشده بودند عناصر تأميني نيروهاي عراق را عقب برانند. زيرا بيشتر مدت زمان حمله صرف خنثي کردن موانع و بازکردن معابر در آنها مي گرديد. با اين وجود گاهي اطلاعاتي از دشمن به دست مي آمد يا منتشر مي شد که حاکي از وصول نيروهاي ايران به مواضع توپخانه دشمن و محاصره آن بود. چنان که در ساعت 01:10 يکي از ايستگاههاي مخابراتي پست شنود خودي خبري داد، مبني براين که يک واحد توپخانه دشمن در حال محاصره شدن است. به او دستور داده شد کمتر آتش کند تا بتوانند عقب نشيني نمايد. دراين باره بايد يادآوري نمود که در آرايش پدافندي معمولاً عناصري از توپخانه نيز در پشتيباني عنصر تأميني قرار داده مي شوند که معمولاًً چند قبضه تايک آتشبار مي باشند. در تجزيه و تحليل اطلاعات بايد به اين نکته توجه نمود. زيرا اگر غير از آن باشد ممکن است سبب اشتباهات زياد در برآورد کلي عمليات گردد و چنين تصور شود که مواضع اصلي پدافندي دشمن در هم شکسته شده و نيروهاي حمله ور به منطقه احتياط دشمن رسيده اند.
در ساعت 01:30 و حدود 4 ساعت بعد از شروع حمله، وضعيت کلي نيروهاي ما چنين بود که لشکرهاي نجف و امام حسن قرارگاه کربلا از کانالهاي شرق جاده مرزي عبور کرده و به جاده نزديک شده بودند. از عناصر قرارگاه نجف نيز فقط يک گردان از کانال نزديک مرز گذشته و وارد خاک عراق شده بود. در همين ساعت قرارگاه کربلا اعلام کرد پيشروي در يک محورخيلي خوب بوده ولي در محور ديگر عادي است و قرارگاه نجف نيز گفت: تيپ يک عمار از لشکر رسول الله از کانال اول عبور کرده و به کانال دوم رسيده و با دشمن درگير شده است و تيپ يک لشکر عاشورا هنوز به کانال نرسيده است.
گرچه طرح هاي عملياتي قرارگاههاي نجف و کربلا در دسترس قرار نگرفت، ولي بررسي گزارشات نشان مي دهد که لشکرهاي محمد رسول الله و عاشورا از عناصر قرارگاه نجف و لشکرهاي نجف و امام حسن از عناصر قرارگاه کربلا در خط مقدم حمله مي کردند و با وجود اين که تدبير کلي عمليات حمله جبهه اي بود، ولي در عمل، تدبيرحمله رخنه اي بکار گرفته شده بود. از لشکرهاي حمله ور فقط يک يا دو تيپ در خط مقدم حمله قرار داشتند و تيپها نيز هر کدام يک يا دو گردان خط شکن در رأس حمله آرايش داده بودند. بنابراين آرايش حمله تقريباً به صورت مثلث يا مثلث عکس بود. اين نوع آرايش معمولاً آرايش بسيار مناسبي در عمليات آفندي مي باشد و از خطرات جبران ناپذير احتمالي جلوگيري مي کند.
بررسي گزارشات نشان مي دهد که از ساعت 01:30 به بعد پيشروي نيروهاي حمله ور در حوالي کانالهاي عراقي نزديک به جاده مرزي با مشکلاتي مواجه شد و متوقف گرديد. نبرد با نيروهاي دشمن در حوالي همين کانالها با شدت آغاز شد. نيروهاي ايران تلاش مي کردند از کانالها بگذرند و وارد خاک عراق شوند و نيروهاي عراقي نيز متقابلاً در مقابل حمله نيروهاي ايران مقاومت مي کردند و مانع پيشروي آنها مي شدند. ضمناً به نظر مي رسد که خط اول مقاومت اصلي دشمن در حوالي خط مرز بود و يگان هاي عمده پدافندي وي در اين خط مستقر بودند.
براي مشخص شدن اين وضعيت گزارش قرارگاه نجف که در ساعت 01:45 ارسال شده کافي به نظر مي رسد. دراين گزارش وضعيت چنين بيان شده که : 3 گردان از تيپ عمار لشکر حضرت رسول از کانال اول عبور کرده و مشغول پاکسازي ميدان مين بين کانال ها است بقيه تيپ در حال عبور از کانال هستند. تيپ يک لشکر عاشورا مشغول پاکسازي ميدان مين جلو جاده خاکي مي باشد. تيپ جواد الائمه از رمل چومو ( شرق خط مرز) عبور کرده است. قرارگاه کربلا نيز در ساعت 02:00 بعد از نيمه شب اعلام کرد که لشکر نجف اشرف از کانال دوم نزديک مرز عبور کرده و به سمت جاده آسفالته در حرکت است ولي با دشمن درگير مي باشد و يگان هاي لشکر قدس (امام حسن) نيز به نزديک جاده آسفالته رسيده اند.
در ساعت 02:10 بعد از نيمه شب، اولين پيام مبني برعبور اولين يگان حمله ور از جاده، در شبکه ارتباط مبادله شد و حاکي از آن بود که يکي ازگردانهاي تيپ عمار لشکر حضرت رسول از جاده آسفالت گذشت. اما 20 دقيقه بعد قرارگاه نجف اعلام کرد با تيپ 2 عاشورا در حال پاک کردن ميدان مين و پيشروي به سمت کانال اول مي باشد و از تيپ عمار نيز يک گردان در حال عبور از کانال اول است. البته در آن شب تاريک تشخيص مواضع ناشناخته در منطقه بياباني امکان پذير نبود. ضمن اين که فرماندهان گردانهاي بسيج آگاهي چنداني از مواضع و استحکامات دشمن و خصوصيات منطقه و روش کسب اطلاعات نظامي نداشتند. لذا گزارشات آنان نمي توانست از دقت کافي برخوردار باشد. همين گزارشات متناقص سبب اشکالاتي در رده هاي بالاي فرماندهي مي شد. چنان که بر اساس همين گزارشات، از قول برادر محسن رضائي در ساعت 2 بعد از نيمه شب اعلام شد که لشکر امام حسن به خوبي پيشروي مي کند و در حال دور زدن تنگ چزابه مي باشد و واحد توپخانه دشمن در منطقه پاسگاه صفريه به تصرف نيروهاي خودي درآمده است. در حالي که در نتيجه نهائي عمليات، صحبت اين گونه گزارشات به ثبوت نرسيد. اين موضوع از جمله گزارشاتي بود که درباره انهدام نيروهاي دشمن شده بود و گفته مي شد که تيپ 704 حوالي صفريه منهدم شده و فرمانده تيپ نيز به اسارت درآمده است. توپخانه دشمن در منطقه پاسگاه رشيده درحال عقب نشيني است. درباره تيپ 704 برادر حاج همت فرمانده يکي از لشکرهاي سپاه پاسداران در ساعت 02:35 اعلام کرد که اين تيپ بکلي منهدم شده و يک گردان مکانيزه آن در محاصره نيروهاي خودي قرار گرفته است. 15 دقيقه بعد قرارگاه کربلا اعلام کرد، انهدام تيپ دشمن مورد تأئيد نمي باشد. همان گونه که يادآوري شد از حدود ساعت 01:30 بعد از نيمه شب به بعد حمله نيروهاي ايران از دورافتاد و با موانع سختي مواجه گرديد. تلاش نيروهاي حمله ور ما صرف برداشتن ميدانهاي مين و با عبور از کانالهاي احداثي دشمن شد. در نتيجه پيشروي نيروهاي حمله ور به صورت نبرد موضعي درآمد. بعضي ديگر از گردانهايي که با موانع سبکتر برخورد کرده بودند، مانند گرداني از تيپ عمار، توانسته بودند تا نزديکي جاده آسفالته برسند. ولي چنين به نظر مي رسد که اغلب گردان ها و تيپ ها تا ساعت 3 بعد از نيمه شب در شرق جاده مرزي درگير بودند و هنوز موفق به درهم شکستن مقاومتهاي اوليه دشمن و ورود به خاک عراق نشده بودن. در ساعت 3 بعد از نيمه شب قرارگاه کربلا وضعيت کلي را چنين اعلام کرد: يک گردان از لشکر امام حسن از پاسگاه شوشي عراق به سمت جنوب تغيير سمت داده تا عوامل دشمن را در پشت کانال اول پاکسازي کند. يک گردان نيز به سمت پاسگاه وهب عراق در حال پيشروي است. لشکر نجف پس از عبور از کانالها با يک گردان به سمت شمال حرکت کرده و چند گردان ديگر درحال پاکسازي پشت کانال _ غرب _ است و به ميدان مين برخوردار نموده است. بر اساس اين گزارشات برادر محسن رضائي در ساعت 03:10 بعد نيمه شب اظهار داشت 3 تا 4 گردان از تيپ عمار از کانال عبور کرده اند و دستور داده شد به هر طريقي هست خود را به جاده آسفالته برسانند. در همان ساعت، قرارگاه کربلا اعلام کرد: لشکرهاي نجف و امام حسن از دو کانال حوالي مرز عبور کرده اند. ولي قطعاً مشخص نيست به جاده آسفالته عراق رسيده اند يا نه. برادر غلامپور از قرارگاه کربلا نيز در همان ساعت اظهار داشت 2 گردان از لشکر امام حسن به جاده آسفالت رسيده، يگان مکانيزه آماده براي وارد شدن است. سعي مي کنيم با قرارگاه نجف الحاق حاصل کنيم. برادر محسن رضائي دستور داد، سعي کنيد قرارگاه لشکر 14 دشمن را منهدم سازيد.
در ساعت 03:15 قرارگاه نجف آخرين وضعيت را چنين اعلام کرد که يک گردان از تيپ يک عمارلشکر حضرت رسول از کانال دوم گذشته و يک گردان ديگر هم تلاش مي کند از آن کانال بگذرد و با يگان هاي قرارگاه کربلا در جنوب الحاق حاصل نمايد.
تيپ 2 لشکر عاشورا هنوز به کانال اول نرسيده است و درحال پاک کردن ميدان مين قبل از کانال مي باشد. تيپ جوادالائمه از معبر چمو عبور کرد ولي به کانال نرسيده و گزارش نموده وسايل مهندسي به جلو حرکت نمايد.
چنين به نظر مي رسد که از اين ساعت به بعد پيشروي نيروهاي ايران کاملاً متوقف گرديد و جريان حوادث منطقه بر عليه نيروهاي حمله ور ما تغيير جهت داد. به حدي که حتي ديگرارسال گزارشات منفي نيز بکلي متوقف گرديد. چنانکه از ساعت 03:15 تا ساعت 06:30 ديگر اخباري بين يگان هاي حمله ور و قرارگاههاي هدايت کننده مبادله نشد. اما از بررسي خاطرات رزمندگان که قسمتي ازآنها در پايان همين مطالب بيان شده است، چنين بر مي آيد که نيروهاي حمله ور ما با عدم موفقيت مواجه شدند. سازمان حمله بکلي از هم گسست. تعدادي از يگانها سمت حمله را گم کردند. تعدادي متحمل تلفات بسيار سنگيني شدند و بالاخره يگان هاي حمله ور با بي نظمي و ناهماهنگي به حالت عقب نشيني درآمدند. بعضي از آنها تا تپه هاي رملي شرق خط مرز و در حقيقت تا شرق موانع و مواضع دشمن عقب نشيني کردند.
بعد ازاين حوادث در ساعت 06:30 يعني بعد از 3 ساعت رکود، برادر رحيم از قرارگاه کربلا اطلاع داد: لشکرهاي نجف و امام حسن، پاسگاه وهب عراق غرب، پاسگاه صفريه ايران را دراختيار دارند و جاده بين پاسگاه وهب و کرانه نيز در اختيار يگان هاي خودي است و درغرب اين جاده حدود 500 متر خاکريز ايجاد شده است.
همان زمان برادر جعفري نيز از قرارگاه نجف گزارش داد، تيپ يک لشکر عاشورا و تيپ جوادالائمه در حدود جاده خاکي ( شرق خط مرز) مستقر هستند. يگاني که به غرب کانال نفوذ کرده بود به عقب کشيده شد. از انهدام تانک ها و نفربرهاي دشمن خبري نرسيده است و همين قرارگاه در گزارش نوبه اي شماره 40 اعلام کرد، قدر 1 شامل تيپ عمارازلشکر حضرت رسول از تپه دو قلو در جناح راست خود يک خاکريز عمودي بطرف جاده شني بشکل ذوزنقه اي احداث کرده است، قدر 2 شامل تيپ 2 لشکر عاشورا و تيپ جندالله از روبروي معبر چومو از راست به چپ تا آنجائي که رمل ها به طرف جاده پيشروي کرده ايجاد خاکريز مي نمايند.
نيروهائي که ازعناصر قدر 1 از کانال عبور کرده بودند عقب نشيني کرده و در پشت خاکريز پدافند مي نمايند.
بدين ترتيب حمله عظيم نيروهاي ايران که بيش از دو ماه براي آن تلاش شده بود با شکست مواجه گرديد و نيروهاي حمله ور ما با تحميل تلفات سنگين به تپه هاي رملي شرق خط مرز عقب نشيني نمودند. حتي نتوانستند تمام مناطق اشغال شده ايران را دراين منطقه از وجود دشمن پاک سازي نمايند. افکار بلند پروازانه تصرف عماره و علي غربي در عمق 60 کيلومتري خاک دشمن به سرابي مبدل گرديد. با آغاز روشنائي روز يگان هاي حمله ور ايران نه تنها قدرت آفندي خود را از دست دادند بلکه حتي نگران پاتک سنگين دشمن شدند. عناصراطلاعاتي گزارش دادند تيپ 10 زرهي عراق در حوالي تپه سبز واقع در تپه هاي رملي تنگ چزابه حدود 10 کيلومتري داخل خاک ايران براي حمله آماده مي گردد. اين پيان نشان مي دهد که نيروهاي ايران در محور اصلي بستان چزابه_ حلفائيه هيچ گونه تلاشي نداشته اند و طرح آن بوده که با عمليات احاطه اي از سمت شمال، تنگ چزابه را درحوالي پاسگاه مرزي سوبله تحت کنترل خود در آورند، ولي موانع متعدد دشمن و زمين رملي صعب العبور و ضعف هدايت عده ها اجراي اين عمليات را با عدم موفقيت روبرو ساخت.
درباره علل اساسي نتايج حاصله ازاين نبرد، داوري کردن بسيار مشکل است. زيرا در چنين عملياتي دراين سطح گسترده دهها عامل مثبت و منفي تأثير مي گذارند. فقط کساني که در ميدان کارزار حضور داشته و مسئوليتهائي را به عهده گرفته بودند، مي توانند آن علل را بيان کنند. اما به طور کلي از آنچه که از بررسي مراحل طرحريزي و آمادگي و نحوه هدايت عمليات و بويژه نظريات رزمندگان شرکت کننده درآن نبرد به دست مي آيد، چنين نشان مي دهد که اصولاً عمليات کربلا 11 از لحاظ مسائل کلي و اساسي شامل تدبيرکلي، احساسات سياسي نظامي، آمادگي رزمي، طرحريزي، انتخاب منطقه عمليات، انتخاب هدفهاي اصلي، روش هدايت عمليات، سازماندهي و غيره داراي نقاط ضعف زيادي بوده، به حدي که اين عمليات را ازنظرنظامي غير قابل قبول جلوه گر مي سازند چنان که در بررسي اين مسائل در جلسات شوراي فرماندهان، قبل از عمليات نيز احساس کلي فرماندهان نظامي همين بود. چنانچه به دقت به نکات ارائه شده بوسيله افسران توجه شود، روح آن کلمات نشان مي دهد که افسران به نتيجه مثبت اين نبرد به هيچ وجه اميد چنداني نداشتند. تنها عامل مهيج اين عمليات احساسات انقلابي رزمندگان بود.

ادامه عمليات بعد از مرحله اول
 

گفتيم که از سحرگاه روز 18 بهمن ماه نبرد، والفجرمقدماتي، بدون حصول به نتايج قابل ملاحظه اي متوقف گرديد. نيروهاي ايران فقط قسمتي از تپه هاي رملي غرب ميشداغ و شرق خط مرز و قسمت کمي از جاده مرزي عراق را تحت کنترل خود در آوردند. اين نتيجه نيزاگر عمليات قابل ادامه به طرف غرب و کشاندن نبرد به داخل خاک عراق نمي شد، از نظر کلي يک نتيجه منفي مي توانست باشد. زيرا بدون امتيازي سبب درگير شدن قسمتي از نيروهاي ما در زمينها و مناطقي مي شد که هيچ گونه ارزش عملياتي نداشت. بدين جهت قرارگاه خاتم الانبياء در 18 بهمن ماه تصميم گرفت، يک بار ديگر حداکثر تلاش موجود خود را بکار ببرد تا شايد حداقل اولين خط پيشروي تعيين شده در داخل خاک عراق به نام خط ظفر ( حدود 10 کيلومتري غرب خط مرز) را تصرف و تأمين نمايد. براي اين منظور در همان روز، اولين دستور بعد از مرحله اول عمليات را به نام دستور جزء بجزء شماره يک تهيه و صادر کرد که نظر به اهميت ويژه آن عيناً به شرح زير بيان مي گردد.

( دستور جزء بجزء شماره يک _ قرارگاه مشترک ارتش و سپاه پاسداران)
 

مدرک _ طرح عملياتي شماره يک کربلا 11 و تدابير ابلاغي قبلي
1-سازمان رزمي: بدون تغيير ( نسبت به طرح شماره يک کربلا 11)
2-آخرين وضعيت : آفند يگان هاي خودي برابر طرح عملياتي شماره 1 کربلا 11 در ساعت 21:30 روز 61/11/17 آغاز گرديد. قرارگاه نجف جاده شني موازي مرز را در منطقه خود تصرف و قرارگاه کربلا جاده آسفالته غرب خط مرز را بين رشيده و 3 کيلومتري جنوب پاسگاه وهب ( عراق ) را تأمين نمود. به علت وجود موانع متعدد در مسير پيشروي يگانها قرارگاههاي عمل کننده نتوانستند برابر برنامه پيش بيني شده خط ظفر را در مرحله يکم عمليات تأمين نمايند.
3-مأموريت: قرارگاه عملياتي خاتم الانبياء (ص) ضمن تحکيم مواضع متصرفي و تثبيت دشمن در منطقه فعلي در ساعت (س) روز (ر) بمنظور تأمين خط ظفر ادامه تک مي دهد و آماده مي شود تک را به سمت غرب و شمال غرب ادامه دهد.
4-قرارگاه عملياتي نجف
الف-درخط تماس فعلي دشمن را تثبيت و نسبت به تحکيم مواضع متصرفي و تجديد سازمان نيروها اقدام نمائيد.
ب-بلادرنگ نسبت به پيوستگي خط گسترش يگان هاي مربوط به قرارگاه کربلا اقدام نمايند.
پ-در ساعت (س) روز (ر) جهت تأمين خط ظفر تک نمائيد بعد از تأمين خط ظفر آماده اجراي تک به سمت شمال و شمال غربي باشيد.
5-قرارگاه عملياتي کربلا
الف-در خط تماس فعلي دشمن را تثبيت و نسبت به تحکيم مواضع متصرفي و تجديد سازمان نيروها اقدام نمائيد.
ب-بلادرنگ نسبت به پيوستگي خط گسترش يگان هاي مربوط با قرارگاه نجف اقدام نمائيد.
پ-در ساعت (س) روز (ر) جهت تأمين خط ظفر تک نمائيد.
بعد از تأمين خط ظفر آماده اجراي تک به سمت غرب باشيد.
6-قرارگاه عملياتي فجر-مأموريت بدون تغيير
7-ساير مطالب بدون تغيير
امضاء قرارگاه عملياتي خاتم الانبياء (ص)
از طرف فرمانده نيروي زميني: سرهنگ حسني سعدي-از طرف فرمانده سپاه پاسداران : برادر رحيم صفوي
بعد از انتشار دستور ياد شده از طرف قرارگاه اصلي هدايت کننده، عمليات قرارگاههاي عمده اجرائي که قرارگاه نجف و کربلا بودند، دستورات اجرائي را به يگان هاي تابعه خود ابلاغ کردند که خلاصه هر يک از آنها به شرح زير بود.

دستور قرارگاه عملياتي نجف
 

مدرک دستور جزء بجزء شماره يک قرارگاه خاتم الانبياء و تصميمات متخذه در ساعت 20:00 روز 61/11/18
-در سازمان رزمي تغييري داده نشده است.
1-يگان هاي قرارگاه مشترک نجف در مواضع جديد مشغول تحکيم و تثبيت مواضع بوده و آماده مي شوند بنا بدستور مراحل بعدي عمليات را اجرا نمايند.
2-قرارگاه نجف مأموريت دارد در ساعت 01:00 روز 61/11/19 با يگان هاي نجف 1 تک نموده منطقه بين خال تا مختصات 33-65 را از وجود دشمن پاک کند و با قرارگاه کربلا الحاق حاصل نمايد.
3-دستورات به يگانها
الف-نجف 1
(1) در ساعت 01:00 روز 61/11/19 تک کنيد منطقه بين خال تا مختصات 33-65 را از وجود دشمن پاک نمائيد.
(2) در جناح چپ با قرارگاه کربلا الحاق حاصل نمايند.
ب-نجف 2-مأموريت بدون تغيير، تک يگان هاي نجف را با آتش پشتيباني نمائيد.
4-دستورات هماهنگي (حذف شده)
امضاء قرارگاه مشترک نجف-سرهنگ ستاد لطفي-برادر جعفري
توضيح اين که چنين به نظر مي رسد که بعد از صدوراين دستور درباره ساعت حمله تجديد نظر شد و دستور داده شده به جاي ساعت 01:00 ساعت (س) روز 19 منظور شود و در دستورات تکميلي مأموريت قرارگاه نجف همان دستور اوليه يعني پيشروي تا خط ظفر تعيين و ابلاغ شد و قرارگاه نجف الزاماً دستور جزء بجزء شماره 2 خود را در 19 بهمن ماه تهيه و منتشر کرد که خلاصه آن بدين قرار بود.
1-سازمان رزمي بدون تغيير
2-آخرين وضعيت-حمله عناصر قرارگاه نجف يک برابر طرح عملياتي شماره 1 کربلا 11 آغاز شد يگان هاي حمله ور معبر چمو و تپه هاي اطراف تپه دوقلو را تصرف کردند و به علت وجود موانع متعدد در مسير پيشروي نتوانستند برابر طرح خط ظفر را در مرحله يکم تصرف و تأمين نمايند
3-مأموريت-قرارگاه نجف ضمن تحکيم و تثبيت مواضع پدافندي متصرفي در ساعت (س) روز 61/11/19 جهت تأمين خط ظفر تک نموده و بعد از تأمين آن آماده مي شود تک را به سمت شمال و شمال غربي ادامه دهد.
دستور قرارگاه عملياتي کربلا نيز بر مبناي دستورات قرارگاه خاتم الانبياء دستورات خود را منتشر کرد که علاوه برابلاغ مأموريت جديد نکته حائز اهميت آن، بيان وضعيت يگان هاي آن قرارگاه بود که چنين نوشته شده بود:
آفند يگان هاي خودي طبق طرح عملياتي شماره 2 امام مهدي (عج) در ساعت 21:30 روز 61/11/17 آغاز گرديد. در اين عمليات يگان هاي کربلا جاده آسفالته غرب خط مرز را بين جنوب پاسگاه رشيده و 3 کيلومتري جنوب پاسگاه وهب را تأمين نمودند. اما به علت وجود موانع متعدد در مسير پيشروي يگان ها، قرارگاه کربلا 1 نتوانست برابر برنامه پيش بيني شده خط ظفر را در مرحله يکم عمليات تأمين نمايد و در حال حاضر در پشت خاکريز احداث شده بين جاده شني و کانال اول روي خط مرز، تماس خود را با دشمن حفظ نموده است.
با توجه به مدارک ياد شده بالا معلوم مي شود که قرارگاههاي نجف و کربلا يگان هاي خود را در دو قرارگاه اجرائي جزء بنام نجف 1 و 2، کربلا 1 و 2 سازمان داده بودند و در مرحله اول عمليات فقط عناصر اجرائي نجف 1 و کربلا 1 يعني حدود نيمي از يگانها در حمله شرکت کرده و نيم ديگر اصولاً وارد عمل نشده بودند. به همين جهت در بررسي جريان حوادث فقط به نبرد يگان هاي لشکرهاي عاشورا و محمد رسول الله و امام حسن و نجف اشاره شده و به حضور عناصر لشکرهاي ديگر مانند علي ابن ابيطالب، ثار الله و وليعصر اشاره نگرديده است.
در روز 19 بهمن احتمالاًً حوادثي رخ داد که امکان حمله مجدد نيروهاي خودي را محدود ساخت بنحوي که حمله اجرا نشد و دستور داده شد، زمان حمله مجدد طبق همان دستور جزء بجزء شماره 1 ساعت (س) روز (ر) منظور شود. از جمله مشکلات، هنوز محدوديت جاده هاي مواصلاتي بود. چنانکه قرارگاه نجف در 20 بهمن طي گزارشي اظهار داشت که براي حرکت و تدارکات يگان هاي آن قرارگاه 3 راه مواصلاتي دو طرفه_ براي هر يگان اجرائي يک راه _ مورد نيازاست. اين نامه نشان مي دهد که در آن موقع چنين راهي وجود نداشته است.
بالاخره در20 بهمن ماه تصميم قطعي براي حمله مجدد نيروهاي ايران گرفته شد و زمان حمله ساعت 21:00 همان روز تعيين و ابلاغ گرديد.

جريان نبرد در مرحله دوم
 

مرحله دوم نبرد با رمز يا ا... يا ا... در ساعت 21:00 روز 20 بهمن ماه آغاز شد. عناصر قرارگاه کربلا شامل لشکرهاي 8 نجف و عناصر سپاه 3 صاحب الزمان که لشکرهاي امام حسن، ولي عصر (عج) و علي ابن ابيطالب بودند. در منطقه شمال تنگ چزابه و غرب ميشداغ پيشروي را به طرف غرب آغاز کردند. هدف اين لشکر وصول به خط ظفر در عمق ده کيلومتري غرب خط مرز در داخل خاک عراق بود. نظر به اين که حمله از خط تماس آغاز شد، در همان دقايق اول با دشمن اخذ تماس گرديد و نيروهاي دشمن نيزانتظار چنين حمله اي از طرف نيروهاي ما را داشتند و با آمادگي کامل به مقابله برخواستند.
طبق اولين گزارشات، نيروهاي دشمن در روزهاي قبل به غرب کانالهاي احداثي موازي خط مرز عقب نشيني کرده بودند. بدين جهت تا وصول به کانال مشکل زيادي در مقابل نيروهاي ايران قرار نداشت. چنانکه عناصري از لشکر محمد رسول الله جزو قرارگاه نجف که در شمال منطقه نبرد وارد عمل شده بودند ازکانالها گذشتند. در همين موقع دشمن آتش شديد خود را بر روي کانال ها متمرکز کرد. به نظر مي رسد اين عمل طبق طرحهاي قبلي و پيش بيني شده انجام شد تا نيروهاي ما را درحوالي کانالها منهدم سازد. اما متن بعضي از پيامهاي مبادله شده بين نيروهاي خودي چنين نشان مي دهد که متأسفانه نيروهاي ما از اصول تاکتيک پدافندي آگاهي چنداني نداشتند و اقدامات دشمن را به نوعي به نفع خود تعبير مي کردند. ضمن اين که اطلاعاتي بوسيله پست شنود يگان هاي ما منتشر مي شد که معلوم نيست عمدي از طرف دشمن پخش مي شد يا اينکه عمدي و براي تقويت روحيه افراد خودي انتشار مي يافت به هر حال اين اطلاعات چندان صحتي نداشتند. مثلاً درعين حال که شدت فوق العاده آتش دشمن بر روي يگانها ما روانه بود، پيامي از پست شنود منتشر شد که مهمات دشمن تمام شده و تلفات سنگيني به دشمن وارد گرديده است. شايد در ترجمه عربي اين پيامهاي دشمن اشتباهي رخ مي داد و منظور ازاين پيام در شبکه دشمن تمام شدن مهمات نيروهاي ما بوده است.
آتش دشمن در همان دقايق اول نيروهاي ما بقدري بود که برادر محسن رضائي به يگان هاي توپخانه دستور داد، آتش ضد آتشبار اجرا کنند. در ساعت 21:30 يعني 30 دقيقه بعد از آغازحمله، قرارگاه خاتم الانبياء اطلاع داد، همه نيروهاي خودي گسترش يافته و در سنگرهاي دشمن با عناصر دشمن درگير شده اند. قرارگاه نجف نيز اطلاع داد نيروهاي عراق به حالت عقب نشيني درآمده اند و هنگام عقب نشيني به ميدانهاي مين و کانالهاي خودشان برخورد کرده و متحمل تلفات سنگين شده اند. با توجه به پيشروي موفقيت آميز يگان هاي خودي -برحسب گزارشات ارسالي-برادر رحيم صفوي به يگانها دستور داد عناصر مکانيزه را نيز وارد عمل سازند، تا سبب تقويت روحيه پياده نظام گردد.
در ساعت 21:35 قرارگاه کربلا اعلام کرد که لشکر امام حسن بين کانال اول و دوم در تلاش است ولي عناصر لشکرهاي ولي عصر و علي ابن ابيطالب از کانال دوم عبور کرده اند. دراين هنگام عناصر تيپ 2 سلمان از لشکر محمد رسول الله نيز بين دو کانال درگير بود.
در ساعت 21:50 چنين برآورد شد که عناصر دشمن در مواضع مقدم پدافندي به غرب جاده آسفالت موازي خط مرز عقب نشيني کرده است. اما آنچه که از محتواي پيامهاي مبادله شده بين قرارگاهها نشان مي دهد، نيروهاي ايران تا ساعت 22 و يک ساعت بعد ازآغاز حمله هنوز در حوالي کانالهاي شرق جاده با نيروهاي دشمن درگير نبرد سختي بودند. آتشهاي سنگين دشمن در حوالي کانالها نيروهاي ما را به شدت مي کوبيد و اجازه پيشروي سريع به آنها نمي داد. چنانکه در ساعت 22:15 قرارگاه کربلا گفت: لشکر محمد رسول الله بين کانال اول و دوم درگير شده است. بر اساس پيامهاي مبادله شده چنين به نظر مي رسد که بين ساعت 22 و 23 تلاش نيروهاي ايران براي عبور از کانالها و ورود به خاک عراق در بعضي نقاط به نتيجه اي رسيد و تهديداتي براي مواضع پدافندي اصلي دشمن در غرب جاده آسفالت مرزي ايجاد شد. اما ارتش عراق براي تقويت واحدهاي مستقر در منطقه غرب ميشداغ يگان هاي تقويتي را از منطقه شرهاني و زبيدات به منطقه غرب ميشداغ گسيل داشت. چنانچه اطلاعات رسيده از پستهاي شنود قابل اعتماد باشد مشکلاتي براي نيروهاي دشمن در مواضع پدافندي ايجاد شد و بعضي از يگان هاي دشمن درخواست اجازه عقب نشيني کردند.
در ساعت 23:16 لشکر ولي عصر اطلاع داد همه يگان هاي آن لشکر از کانالها گذشته و به جاده آسفالته عراق رسيده اند و لشکر علي ابن ابيطالب نيز اطلاع داد از کانال دوم گذشته و به سمت جاده آسفالت در حال پيشروي است، اما عناصر قرارگاه نجف همچنان درحوالي کانالها با دشمن درگير بودند. لشکر محمد رسول الله در پشت کانال به ميدان مين دشمن برخورد کرده و متوقف شده بود. در ساعت 23:40 لشکر نجف قرارگاه کربلا نيز به جاده آسفالته رسيد.
بنابراين تمام عناصر قرارگاه کربلا از موانع بسيار سخت اوليه عبورکردند و به سمت خط ظفر پيشروي نمودند. اولين گزارش، از گرفتن تعدادي اسير توسط قرارگاه کربلا در طول اين عمليات اعلام شد. اين نکته فوق العاده حائزاهميت بود. زيرا در مرحله اول عمليات هيچ گونه اشاره اي به اسارت افراد دشمن نشده بود. با وصول يگان هاي قرارگاه کربلا به جاده آسفالته، طبق طرح به سمت جنوب تغيير سمت دادند، تا تنگ چزابه را از سمت غرب اشغال کنند و محور چزابه حلفائيه را آزاد سازند. تلاش قرارگاه کربلا بر اين شد که لشکرهاي حمله ور با يکديگر الحاق حاصل کنند و هماهنگي در هدايت عمليات قوي تر گردد.
وضعيت يگان هاي حمله ور ايران تا ساعت 24:00 اميدوارکننده بود. در پستهاي شنود نيز اخباري حاکي از بروز اختلال در سازمان دفاعي دشمن شنيده مي شد که طبعاً سبب تقويت روحيه نيروهاي ما مي گرديد.
اخباري که از وضعيت نيروهاي خودي در 25 دقيقه بعد از نيمه شب 21 بهمن ماه رسيد، چنين بود که به بعضي از يگان هاي دشمن دستور داده شده به غرب کانالها عقب نشيني کنند. در يگان هاي خودي به تيپ قمر بني هاشم دستور داده شد آماده باشد بجاي تيپ امام حسن درچزابه وارد عمل شود. زيرا تيپ امام حسن به ميدان مين برخورد و متوقف شده بود. عناصر لشکر وليعصر در حال عبور ازجاده آسفالته و پيشروي به طرف خط ظفر بود، لشکر نجف به طرف تنگ چزابه در حرکت بود. لشکر علي ابن ابيطالب در حال عبور از جاده آسفالت به طرف غرب بود. نيروهاي ايران به مواضع پدافندي اصلي دشمن رسيده بودند و نبرد نزديک را با دشمن آغاز کرده بودند. اما در قسمت شمالي منطقه، عناصر قرارگاه نجف هنوز در حوالي کانالهاي اول با دشمن درگير بودند. بعد ازنيمه شب که بيش از 3 ساعت از آغاز حمله گذشته بود، چنين استنباط شد که پيشروي نيروهاي ايران چندان سريع نبوده است و برآورد گرديد که اگر وضعيت به همين سرعت پيش برود، ممکن است يگانها نتوانند با قبل ازآغار روشنائي به خط ظفر برسند. لذا مسئله احداث خاکريز براي يگان هاي خودي مطرح گرديد. چنين به نظر مي رسد که عامل ديگر به وجود آمدن اين فکر برخورد به کانال يا کانالهاي ديگر دشمن در غرب جاده بود. در ساعت 01:20 از لشکرهاي علي ابن ابيطالب و وليعصر خبر رسيد که از جاده عبور کرده ولي با کانال ديگر مواجه شده اند و در سمت راست خود خاکريز تهيه مي رب) خود بود. زيرا در حال حرکت به سمت جنوب بوده و پهلو به دشمن داده بود. لشکر وليعصر روي جاده بود و تلاش مي کرد به طرف کانال بعدي پيشروي کند. لشکر امام حسن بکلي متوقف شده بود و تصميم گرفته شد به پيشروي ادامه ندهد. چنين به نظر مي رسد که در مجموع از ساعت يک بعد از نيمه شب به بعد پيشرفت عمليات رضايت بخش به نظر نرسيد. در ساعت 01:40 برادر محسن رضائي به يگانها دستور داد هر کجا را که گرفته اند، بايد محکم نگهدارند و جاده آسفالته را تحت کنترل بگيرند. آماده مقابله با تهديدات احتمالي دشمن از مقابل و جناحين باشند. در همين ساعت عناصر لشکر محمد رسول الله عضو قرارگاه نجف تازه توانسته بودند از کانالهاي شرق جاده عبور کنند. درحالي که قريب به 5 ساعت از آغاز نبرد گذشته بود و يگان هاي پياده نظام در مدت 5 ساعت تلاش طبعاً قسمت مهمي از توان خود را از دست داده بودند.
به نظر مي رسد تنها لشکري که پيشروي رضايت بخشي داشت، لشکر نجف بود که از شمال به سمت جنوب و به طرف تنگ چزابه در حرکت بود. اما اين لشکر نيز ازآن بيم داشت که از پهلوي غربي مورد حمله متقابل دشمن قرار گيرد. دراين باره برادر رشيد در ساعت 02:10 پيام فرستاد که لشکر نجف از جناح چپ خود مطمئن نيست. زيرا لشکر امام حسن هنوز نتوانسته پيش برود. اما نبايد اين قدر نگران چپ و راست باشد، بايد به جلو بروند.
پست شنود بعد از 6 ساعت عمليات، اعلام خطر کرد که دشمن تمام مکالمات راديوئي نيروهاي ايران را مي گيرد.
تلاش نيروهاي ايران در ساعت بين 03:00 تا 04:00 بعد از نيمه شب در حوالي جاده و شرق آن-حوالي کانالها-صرف خنثي کردن موانع و مواضع دشمن گرديد. در حالي که عناصر قرارگاه کربلا در اطراف جاده بودند، ولي عناصر قرارگاه نجف هنوز به جاده آسفالته هم نرسيده بودند. در اين مدت قسمتي از تلاش يگانها صرف جلو کشيدن وسائل سنگين مهندسي و احداث خاکريز بود که خود اين علل نمايانگر نگراني يگان هاي خودي از احتمال عدم وصول به خاکريزهاي دشمن در غرب کانالها بود. زيرا در نبردهاي قبلي نيروهاي ايران تلاش مي کردند خاکريزهاي دشمن را اشغال کنند و از همان ها براي مواضع پدافندي و مقابله با پاتکهاي دشمن استفاده نمايند. اما دراين نبرد هنوز نيروهاي ايران به خاکريزهاي اصلي پدافندي دشمن نرسيده بودند. بنابراين جهت پدافند تعجيلي براي شرايط اضطراري بايستي خودشان خاکريز احداث مي کردند.
از ساعت 04:00 صبح روز 21 بهمن به بعد وضعيت نيروهاي ايران رو به وخامت گذاشت. گرچه بعضي از يگانها پيامهائي از ادامه پيشروي مي دادند ولي بررسي کليات حوادث چنين نشان مي دهد که نيروهاي حمله ور ما دچار مشکلات سختي شده بودند. نيروهاي دشمن هرلحظه بيشتر تقويت مي شدند و آتش پشتيباني آنها قويتر و شديدتر مي گرديد. درحالي که اختلال و هماهنگي در يگان هاي ما بيشتر مي شد و فشار شديد دشمن نگراني فرماندهان را شديدتر مي کرد. به عنوان نمونه در ساعت 05:00 صبح پيامي مبادله شد که چنين بود: بعضي از يگانها به کانال کشاورزي رسيده اند. اما کسي نيست که آنها را هدايت کند و اطراف آنها کسي نيست. اين يگانها عناصر لشکر 8 نجف بودند که از شمال غربي بطرف غرب تنگ چزابه پيشروي کرده بودند. در همين ساعت پيام ديگر مبادله شد که چنين بوده است. لشکر ولي عصر در جاده آسفالته مانده، منطقه خيلي شلوغ است و هر عنصر عراقي که در منطقه مانده تيراندازي مي کند. در پاسخ اين پيام قرارگاه خاتم الانبياء دستور داد احتياط را وارد عمل کنند و به طرف هدفهاي قبلي پيشروي نمايند.
چنين به نظر مي رسد که از ساعت 05:00 وضعيت نيروهاي ايران کاملاًً بحراني شد. به حدي که قرارگاه خاتم الانبياء دستور داد عمليات مرحله دوم را اجرا کنند. درباره اين موضوع در اسناد و مدارک مطلبي نوشته نشده بود. ولي چنين به نظر مي رسد که منظور از مرحله دوم عمليات، عقب نشيني است. زيرا در ساعت 05:15 برادر رشيد پاسخ داد که دستور را صادر کردم ولي خيلي مشکل است هم عقب کشيدن و هم باقيماندن. از اين پيام چنين استنباط مي شود که نيروهاي ايران دچار آن چنان مشکلاتي شده بودند که نه مي توانستند پيشروي کنند و نه به عقب برگردند و باقي ماندن در همان مواضع نيز خطر انهدام را دربرداشت. بالاخره برادر رشيد از قرارگاه خاتم الانبياء درخواست کرد آنچه مقدور است، آتش به روي دشمن بريزند، تا او بتواند يگانها را به عقب بکشد. پاسخ داده شد که آنچه مقدور است درحال اجرا است. از اين ساعت به بعد لحظات بسيار سخت و بحراني براي نيروهاي ما آغاز شد. دشمن با حداکثر حجم آتش نيروهاي ما را مي کوبيد و موفق شده بود پيشروي نيروهاي ما را بکلي متوقف سازد و درآرايش آنها اختلال وسيعي ايجاد کند. چنين به نظر مي رسد که عقب نشيني نا منظم نيروهاي ايران از همان ساعت 5 صبح آغاز شده بود. گرچه درباره جزئيات اين لحظات حساس که جان هزاران رزمنده ما در معرض تهديد جدي قرار داده بود، مطالبي در اسناد در دسترس نوشته نشده است. فقط بعضي از رزمندگان در بيان خاطرات خود قسمتي از جريان اين لحظات حساس را در محدوده يگان خود بيان کرده اند. ولي آخرين پيامهاي مبادله شده بين دو نفر از فرماندهان سپاه پاسداران که در مدارک درج شده، مي تواند بيانگر کلي اين نبرد باشد. آن پيامها چنين است:
ساعت 06:50 از حسين به محسن در رابطه با وضع منطقه و تخليه زخميها و چگونگي ادامه وضعيت گفت: چه کنيم وضع بسيار گيج کننده شده، برادر محسن دستور داد همه را بسيج کنيد و حتماً برويد بچه هاي مردم را بياوريد.
ساعت 06:55 از حسين به محسن، بچه ها را داريم بر مي گردانيم، ولي خيلي سخت است بچه ها خيلي جلو رفته اند. برادر محسن در جواب گفت: خدا با ماست هيچ مسئله اي نيست. برگردند، هر چه از عراقيها در سر راه مي بينند با خودتان بياوريد زيرا خود عراقيها هم گيج شده اند و در منطقه جا مانده اند.
ساعت 07:50 قرارگاه نجف برادر همت به نيروها دستور دادند به مواضع اوليه مراجعت نمايند ولي قبلاًًً شهداء و مجروحين را هر چه زودتر تخليه کنند.
عمليات والفجر مقدماتي (کربلا 11) که با اميدهاي فراواني به نتايج مثبت آن در کل سرنوشت جنگ از اوايل آذرماه طرح ريزي شده بود 21 بهمن ماه بعد از 2 بار حمله شديد نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران با عدم موفقيت مواجه گرديد. نمونه اي از نتايج آن را در پيام زير مشاهده مي کنيم.
از قرارگاه عملياتي نجف 1 به قرارگاه عملياتي نجف. مرحله دوم عملياتي والفجر در ساعت 20:00 مورخه 61/11/20 آغاز شد. يگان هاي تک رو در ساعت اوليه از کانال اول و دوم دشمن عبور ولي به علت فشار شديد دشمن مجدداً به مواضع اوليه عقب نشيني نمودند. درحال حاضر تيپ سلمان در محل باقي مانده که سعي مي شود به عقب انتقال داده شود.
پاتک دشمن در ساعت 10:20 مورخه 61/11/21 به روي يگان هاي خودي آغاز گرديد. تانک هاي دشمن از مسافت دور آتش مي نمايند. دراين ساعت يک فروند هواپيماي دشمن به وسيله يگان هاي خودي سرنگون شد و در منطقه حوالي اورژانس سقوط کرد. طبق گزارشات واصله اخير يگان هاي باقيمانده درجلو نيز به مواضع عقب مراجعت کرده اند.
امضاء : سرهنگ جمشيدي -برادر همت
با عقب نشيني يگان هاي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران به مواضع قبل از آغاز حمله در روز 20 بهمن ماه، نيروهاي عراق همان مواضع قبلي خود را مجدداً اشغال کردند و از تعقيب نيروهاي ايران خودداري نمودند. بنابراين بعد از پايان اين مرحله عمليات بار ديگر نيروهاي هر دو طرف متخاصم در شرق خط مرز بين دو کشور به حالت پدافندي درآمدند. تنها تغييري که در اجراي عمليات والفجر مقدماتي در اين منطقه نبرد داده شد آن بود که نيروهاي ايران ارتفاعات ميشداغ را عملاً در اختيار خود گرفتند و مواضع پدافندي خود را به غرب اين ارتفاعات انتقال دادند. اما همان گونه که قبلاًًً يادآور شديم اين عمل امتياز تاکتيکي قابل توجهي براي نيروهاي ما ايجاد نمي کرد، بلکه از نظر نظامي نتيجه آن تا حدودي منفي بود. زيرا نيروهاي ما مجبور بودند قسمتي از توان رزمي خود را براي نگهداري منطقه اي درگير سازند که قبل ازآن بدون وجود چنين نيروئي همان نتيجه حاصل بود. همين مسئله بعداً سبب ايجاد مسائلي بين يگان هاي ارتش و سپاه شد. زيرا يگان هاي سپاه و بسيج معمولاً آمادگي رواني براي قبول مأموريتهاي پدافندي را نداشتند و علاقه مند بودند هرچه زودتر منطقه و مسئوليت پدافندي را به يگان هاي ارتش محول کنند و خود را از آن مأموريت رها گردانند تا براي عمليات آفندي بعدي آماده شوند. چنان که در 23 بهمن ماه يعني دو روز بعد از پايان نبرد والفجر مقدماتي، فرمانده قرارگاه قدر سپاه پاسداران به تيپ 3 لشکر 16 زرهي که درآن منطقه وارد عمل شده بود. دستور داد با يک گردان مکانيزه، قسمتي از يگان هاي لشکر حضرت رسول (ص) را در جناح راست قرارگاه کربلا تعويض کند. فرمانده نظامي نجف 1 که سرهنگ ستاد جمشيدي بود اين نکته را به قرارگاه نجف-قرارگاه مشترک لشکر 16 زرهي و سپاه پاسداران-گزارش داد.
بعد از پايان نبرد والفجر مقدماتي و ايجاد شرايط پدافندي درآن منطقه نبرد ادامه تلاش آفندي تقريباً متوقف گرديد. فقط تلاشهاي محدودي در بعضي نقاط مانند تپه دو قلو به وسيله يگانهائي در حد گردان تقويت شده انجام گرفت که درکل عمليات هيچگونه تأثيري نداشت و اين نبرد با همان نتايج به دست آمده بکلي متوقف گرديد. تا زمان نگارش اين مطالب که قريب 5 سال از تاريخ آن نبرد مي گذرد و جنگ با شدتي بيشتر ادامه دارد، توقف عمليات در منطقه نبرد مورد بحث همچنان ادامه داشته است. اين امر خود بهترين دليل برمشکلات فوق العاده عمليات آفندي در منطقه غرب ميشداغ و شرق عماره و حلفائيه مي باشد.
درباره علت عدم موفقيت نيروهاي ايران در اين نبرد که بزرگترين بسيج نيرو تا آن تاريخ براي آن انجام گرفته بود، امکان داوري بسيار محدود است. ممکن است انحرافي از راه عدل و انصاف به وجود آيد. زيرا اصولاً جنگ هميشه مانند سکه، دو روي دارد. يک روي آن خودي و پيروزي و روي ديگر آن دشمن و شکست است. چنانچه شکستي حاصل شد نبايد تمام مسئوليت آن را به عهده فرماندهان دانست. زيرا 50 درصد ديگر جنگ مربوط به عمليات دشمن است که در اختيار طرف مقابل نيست. اما تجزيه و تحليل نتايج حاصله به منظور کسب تجربيات براي زمان حال و آينده تاريخ، از ملزومات و ضروريات هر نبرد مقطعي و يا هر جنگ عمومي مي باشد و بايد به آن توجه شود.
درباره علل کلي ايجاد کننده نتايج حاصل از نبرد والفجر مقدماتي، ابتدا ما به يک نامه که يک شخصيت سياسي دراين باره نوشته است، اشاره مي کنيم.
برادر محمد رشيديان نماينده آبادان در مجلس شوراي اسلامي درباره نبرد والفجر مقدماتي نامه اي به شوراي عالي دفاع نوشته که خلاصه آن در اسناد در دسترس درج شده بود و چنين است:
1-ابزار و وسائلي که براي گروه تخريب ضرورت دارد مورد توجه قرار نمي گيرد و موقع حمله به فکر تهيه آنها مي افتند و اين عمل باعث لو رفتن حمله و طرحها مي شود و همه مي فهمند که زمان حمله نزديک است.
2-رفت و آمدهاي بي حساب اشخاص غير نظامي به جبهه ها موجب شناسائي محورهاي عملياتي مي گردد.
3-اسکان دادن افراد محلي در روستاهائي که در مسير جبهه ها و حتي در جبهه ها قرار دارند و با توجه به اين که بعضي از اينها افراد ضد انقلاب بوده و يا فراري عراق هستند و بستگانشان در عراق مي باشند خطرات زيادي در بر دارد.
4-تعدادي از گردانها و تيپهائي که در عمليات گذشته ضعف و شکست داشته اند حال رشدشان داده اند و تبديل به لشکر شده اند که اين هم يک نارسائي است مانند لشکر قدس ( منظور لشکر امام حسن)
5-پيشنهاد مي گردد که شوراي عالي دفاع قبل از هر عملياتي نارسائيهاي فوق را در نظر بگيرد و نواقص را هم که مورد توجه فرماندهان مي باشد برطرف کند تا شاهد پيروزيهاي بيشتري باشيم.
6-هيئت دولت و ساير مسئولين ستاد آماده باشي تشکيل دهند تا در صورت نياز جبهه ها به صورت هماهنگي اعمال نمايند.
امضاء با تقديم احترام: محمد رشيديان، نماينده آبادان
توضيح اين که برادر رشيديان اين نامه را به ستاد مشترک فرستاده بودند و ستاد مشترک نيز در تاريخ 27 بهمن ماه فتوکپي آن را براي نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران ارسال کرد. فرمانده نيروي زميني در پاسخ ستاد مشترک در 4 اسفند ماه چنين اظهار کرد : ضمن تشکر و سپاس از تذکرات برادر محمد رشيديان نماينده محترم آبادان در مجلس شوراي اسلامي، چون مسائل تنها مربوط به نيروي زميني نمي باشد، مراتب جهت در نظر گرفتن صدور اوامر مقتضي به قرارگاه خاتم الانبياء (ص) اعلام گرديد. خواهشمند است مقرر فرمائيد بندهاي 5 و 6 چکيده گزارش پيشنهاد شده بيان گرديده براي رفع نارسائي ها مسئله به شوراي عالي دفاع ارجاع گردد. فرمانده نيروي زميني-سرهنگ توپخانه علي صياد شيرازي.
کمي دقت در چگونگي تبادل اين گونه نامه ها نشان مي دهد که در روابط کلي فرماندهان هماهنگي چنداني وجود نداشته است و اين ناهماهنگي ها در رده هاي پائين تر قوي تر بوده است. عامل اصلي ايجاد اين ناهماهنگي، عدم وحدت کامل فرماندهي و دوگانه بودن نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران به صورت يگان هاي ارتش و يگان هاي سپاه پاسداران بسيج مردمي بوده است.
اما عوامل ديگر رواني و احساسي و فيزيکي نيز در اين نبرد مؤثر بودند که در شرايط عمومي تاکتيکي مسائل شامل وضعيت زمين نيروهاي خودي و نيروهاي دشمن اثرات سرنوشت سازي در اين نبرد داشتند که ما در جريان بررسي مسائل تا حدي که در امکان بوده به آنها اشاره کرديم و به منظور اختصار، از تکرار مطالب خودداري مي کنيم.
منبع: حسيني،سيد يعقوب ،عملیات والفجر مقدماتی،انتشارات هيئت معارف جنگ ،1389



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما