روزنه هاي اميد در فضاي نااميدي زن ايراني در فرهنگ منحط رژيم پهلوي (2)
فعاليتهاي خستگي ناپذير دختران عصمتيه، نگراني ساواک خوزستان را فزوني بخشيد، ماموران چشم و گوش بسته رژيم شاه بجاي اينکه از کارهاي بيهوده و نافرجام خود پند بگيرند و دريابند که زدن و بستن و زنداني کردن نمي تواند پيروان راستين اسلام و امام را از خروش و خيزش بازبدارد و مبارزه را به بن بست بکشاند، بار ديگر به دستگيري و بازداشت «دختران عصمتيه» دست زدند. ساواک پيش از دستگيري آنها چنين گزارش مي دهد:
با عرض مراتب فوق و با عنايت به نظريه سازمان اطلاعات و امنيت خوزستان به منظور پيشگيري از متواري شدن ياد شده فوق و احتمالا چند نفر ديگر در صورت تصويب، اجازه فرمايند از طريق سازمان اطلاعات و امنيت خوزستان نامبرده را دستگير و به کميته مشترک ضدخرابکاري اعزام تا اقدامات مقتضي به عمل آيد...(1)
در زير اين گزارش، مقامات ساواک مرکز، موافقت خود را براي دستگيري نامبرده چنين اعلام کرده اند: «اقدام شود56/2/3».
به دنبال اين موافقت، پرويز ثابتي، معاون ساواک تهران، طي تلگرافي به ساواک خوزستان دستور داد:
...با دستگيري شخص مورد بحث و اعزام وي به کميته مشترک ضد خرابکاري تهران، موافقت حاصل است. نتيجه اقدامات معموله را اعلام دارند...(2)
به دنبال اين دستور، ساواک خرمشهر در تاريخ56/2/8طي گزارشي به ساواک تهران نوشت:
...فرد مورد نظر، ساعت17روز2 به اتفاق چند نفر از اعضاي خانواده اش به منظور شرکت در جشن عروسي برادرش، احمدجهان آرا، خرمشهر را به مقصد اهواز ترک و قرار است روز جمعه 2/9 مراجعت نمايد؛ لذا پس از مراجعت يادشده در اجراي مفاد تلگراف معطوفي، اقدام و نتيجه اعلام خواهد شد. ضمنا از بررسي هاي معموله احتمال داده مي شود با دستگيري سوژه يکي از مرتبطين وي که دختر خاله اش نيز مي باشد، متواري گردد، لذا در نظر است مشاراليها، همزمان نيز با سوژه اصلي دستگير گردد...(3)
در پي اين گزارش و دريافت موافقت از تهران، سرانجام در روز چهارشنبه 4خرداد 1356ساعت 6صبح، ماموران ساواک خرمشهر به منزل سيدهدايت جهان آرا يورش بردند و صديق جهان آرا به همراه دختر خاله اش، صديقه امام زاده دستگير کردند و به کميته مشترک ضدخرابکاري بردند. شهرباني خرمشهر طي گزارشي به رياست شهرباني کشور و کميته مشترک ضدخرابکاري اعلام کرد:
...اعزام و معرفي صديقه جهان آرا و صديقه امام زاده
...ساعت ...13روز جاري(56/3/4)ساواک خرمشهر نامه شماره65-65-1356/3/4 نامبردگان بالا را جهت تحويل به کميته مشترک ضدخرابکاري در مرکز به اين شهرباني اعزام نموده، بدينوسيله ضمن ارسال فتوکپي نامه هاي شماره فوق الذکر و صورت جلسه بازرسي از منزل مشاراليها و اشياي مندرج در صورت جلسه، يادشده نيز همراه سه نفر از ماموران مراقب بنامهاي 1- سرپاسبان دوم محمدحسين پرنده پولادي 2- سرپاسبان دوم سيداحمدنافع 3- سرپاسبان سوم کبري زينعلي، روز جاري [به] وسيله قطار سريع السير اعزام و معرفي مي گردند...(4)
تعقيب و دستگيري دو دختر دانش آموزي که جز برگزاري مراسم دعا و نيايش و نشر احکام اسلام و آموزش درسهايي از قرآن، فعاليتي نداشتند، نمايانگر اين نکته است که رژيم شاه و دستگاه جاسوسي آن از روي آوردن نسل جوان به اسلام و تشکيل حکومت اسلامي سخت بيمناک بوده و اين واقعيت را بخوبي دريافته بودند که اعتقادات ديني ملت ايران، بويژه نسل جوان و گرايش آنان به حکومت اسلامي، بزرگترين خطر براي رژيم بي بند و بار پهلوي است و اگر ملتي، آگاهي اسلامي يافت و اسلام راستين را شناخت، در برابر رژيم ستمگر و بي اعتنا به قوانين و احکام اسلامي، آرام نخواهد ماند. و اصولا پايبندي يک ملت به موازين اسلامي و شناخت ريشه اي اسلام، زمينه ساز سقوط رژيم هاي لاييک و سکولار خواهد بود؛ از اينرو، رژيم شاه پيوسته مي کوشيد تا ملت ايران- بويژه نسل جوان- را از اسلام راستين، دور و به اسلام يک بعدي، تشريفاتي و بي محتوا سرگرم سازد.
ساواک، درباره صديقه جهان آرا پس از بازداشت، چنين گزارش مي دهد :
...گزارشات واصله از طريق منابع اطلاعاتي حاکي بودکه نامبرده بالا داراي ارتباطات مشکوکي مي باشد و از طرفي چون دو تن از برادران وي(محمدعلي و علي جهان آرا) از اعضاي مخفي گروه به اصطلاح مجاهدين راستين خلق مي باشند. احتمال دارد به برادران خود پيوسته و زندگي مخفي آغاز نمايد؛ براين اساس مشاراليها در شهرستان خرمشهر شناسايي و دستگير- و چون مقتضيات امنيتي ايجاب مي نمود که تحقيق و رسيدگي پرونده اتهامي وي در مرکز انجام گيرد- به تهران اعزام و با صدور قرار تامين روز 56/3/7بازپرسي شعبه 12دادستاني ارتش بازداشت و ضمن رويت قرار صادره نسبت به آن اعتراضي ننموده است، لکن نظر به تحقيقات انجام شده و رفع بيم تباني از ناحيه متهمه، مراتب به دادستاني ارتش اعلام و نامبرده با صدور قرار تبديل تامين، روز56/4/8آن بازپرسي از زندان آزاد مي گردد. ضمنا در بازرسي از منزل مسکوني وي تعدادي کتب برابر صورت جلسه پيوست، کشف و ضبط گرديده است...
نامبرده در جريان تحقيقات معموله، ضمن اظهار عدم وابستگي به گروههاي مخرب و برانداز، اظهار مي دارد در اول سال چهارم دبيرستان بودم که برادرم(محمدعلي جهان آرا) در تابستان همان سال از زندان آزاد شد. در اين هنگام شروع به آگاه نمودن من به مسائل اجتماعي وسياسي کرد و بدين منظور تعدادي کتب ديني و مذهبي به من ارائه و توصيه کرد آنها را عميقا مطالعه کنم؛ مانند بازگشت به سوي قرآن، تمدن بزرگ اسلام و همچنين در اواسط همان سال به توصيه و سفارش مادرم در عصمتيه که محل تدريس دروس مذهبي بود، ثبت نام کردم و درس مذهبي را نيز شروع کردم...با وجود اين برنامه و صحبتهاي برادرم در من زمينه مذهبي و انقلابي به وجود آمد؛ حتي تصميم داشتم که از برادرم پيروي کرده و راهي را که او رفته [است] بروم؛ ولي اکنون بعلت اينکه وقوف و آگاهي من نسبت به مسائل اجتماعي بيشتر شده علاوه بر انصراف، نادم و پشيمانم...
با توجه به محتويات پرونده و تحقيقات انجام شده به استحضار مي رساند، دلايل و مدارک مستندي که عضويت يا فعاليت متهمه را به نفع گروههاي خرابکار و برانداز به اثبات برساند، بدست نيامده است. اينک که پرونده امر تکميل گرديده در صورت تصويب جهت هرگونه اقدام قانوني به اداره دادرسي نيروهاي مسلح شاهنشاهي ارسال گردد...(5)
چنانکه پيش تر اشاره شد، موقعيت خوزستان و نگراني رژيم شاه از قيام مردم آن استان موجب شد که ساواک و ديگر مراکز دولتي از فشار بيش از حد بر عناصر و گروههاي مبارز- بويژه مذهبي- خودداري ورزند و همراه با ترديد و قدرت نمايي، روشهاي مسالمت جويانه را در پيش بگيرند و تا آنجا که خطر جدي احساس نکنند يک سلسله فعاليتهاي سياسي را ناديده بگيرند و از ايجاد سر و صدا در منطقه پيشگيري کنند؛ از اينرو، دستگاه جاسوسي شاه(ساواک) با اينکه از ايده و آرمان صديقه جهان آرا و همراهان او بخوبي آگاه بود و مي دانست که نامبرده به پيروي از گروه «حزب الله» خوزستان و «ارتش انقلابي خلق مسلمان ايران» هدف براندازي رژيم شاه و تشکيل حکومت اسلامي را دارد بخود جرأت نداد که او را بيش از يک ماه زنداني کند؛(6)
از اينرو در تاريخ56/4/8 او را همراه با صديقه امام زاده با گرفتن التزامي، مبني براينکه«...مِن بعد به هيچ وجه و تحت هيچ شرايطي مرتکب اعمال و رفتار خلاف مصالح و امنيت کشور نشود...»،(7) آزاد کرد و مانند گذشته، رفتار و کردار او را تحت کنترل قرار داد. بي ترديد مقامات ساواک مي دانستند که اظهار پشيماني و التزام کتبي نامبرده، جنبه فورماليته و تاکتيک دارد و يک انسان باورمند مسلمان وآگاه به اصول اسلامي با يک بازداشت و تهديد از آرمان هاي خويش دست نمي کشد، چنانکه گزارشهاي بعدي ساواک درباره نامبرده و ديگر بانوان مبارز استان خوزستان که مدتي را در زندانهاي رژيم شاه گذرانده بودند- مانند معصومه اژدرافشار و صديقه امام زاده- اين نکته را به درستي آشکار مي سازد:
...در ساعت2روز56/6/15معصومه اژدرافشار در جلسه متشکله در حسينيه حاج عبود خرمشهر با حضور حدود هشتصد نفر بانوان و دوشيزگان شرکت و در ابتدا شروع به قرائت دعاي جوشن کبير نموده و قسمتي از آن را به دوشيزه صديقه امام زاده و صديقه جهان آرا واگذار نموده است. پس از پايان قرائت دعاي مورد بحث، معصومه اژدرافشار چراغها را خاموش و شروع به سخنراني مذهبي درباره امام جعفر صادق نموده و عنوان داشته:
سرزده به منزل مردم رفته وآنان را با لباس منزل به زندان مي برند. امام زمان! جوانهاي مبارز ما را از گرفتاري نجات بده. معصومه اژدرافشار افزوده ما راه نجات مي خواهيم، ما راه سلامت مي خواهيم.
سپس اشعاري توسط بتول کازروني خوانده شد...اشعار قرائت شده توسط بتول کازروني، رنگ و بوي سياسي داشت...(8)
در گزارش ديگري با عنوان «جلسه مذهبي» درباره دختران عصمتيه بويژه دوشيزگاني که مدتي دستگير و به کميته مشترک ضدخرابکاري در تهران گسيل شده بودند، چنين آمده است:
...درساعت9روز56/12/2جلسه مذهبي دختران عصمتيه خرمشهر در حسينيه خراسانيها، واقع در شاه آباد، کوي سيروس به شرح زير تشکيل گرديده است:
1. دوشيزه مکيه عقيلي به حدود15نفر دختر کم سواد از روي جزوه، قرآن و مسائل ديني تعليم داد.
2. دوشيزه امام زاده به حدود6نفر از دختران ترک تحصيل کرده از جمله پري و فريده رمضاني، عربي تعليم داده است.
3. دوشيزه فاطمه به حدود هشت نفر از دختران خردسال قرآن درس ميداد.
4. در ساعت10:30 روز مذکور، صديقه جهان آرا به اتفاق بتول کازروني و يک دوشيزه ديگر به حسينيه وارد و سپس دوشيزه امام زاده شروع به قرائت دعاي ندبه نموده و مابين دعا يک نفر از دوشيزگان حاضر در جلسه شروع به سخنراني مذهبي، درباره شهادت امام حسين نموده و اظهار داشت اگر به کسي ظلمي شود نبايد به انتظار قيامت بنشيند؛ مي بايست در همين دنيا انتقام خود را بگيرد؛ تا در قيامت اجر خود را دريافت کند...(9)
سرانجام با پديدار شدن انقلاب اسلامي، اين پرورش يافتگان مکتب انقلابي اسلام نيز با شهامت بيشتري وارد صحنه شدند و به نداي امام و روحانيان متعهد، لبيک گفتند و همگان را به پيروي از روحانيان جهادگر فراخواندند و ديري نپاييد که آرمان مقدس خويش را- که همانا برپايي حکومت اسلامي بود- تحقق بخشيدند. ساواک خوزستان، زير عنوان «فعاليت دختران عصمتيه» چنين گزارش داده است:
...اخيرا دختران عقيل زاده و جهان آرا و مليحه ميربهريسي و بتول کازروني، ضمن تماس با دوشيزگان و بانوان مقيم خرمشهر، مبادرت به تبليغ به نفع روحانيون و عليه دولت مي نمايند وآنان را تشويق مي کنند؛ چنانچه درآينده در خرمشهر فرصتي به دست آمد، مي توانند بصورت دسته جمعي به تظاهرات بپردازند. دختران مذکور سعي دارند با همکلاسان خود بطور انفرادي به مذاکره پرداخته و گاهي جهت گفتگوي بيشتر، آنان را به منزل موسوي زاده که يکي از بستگان معصومه اژدرافشار مي باشد، برده و درباره وقايع اخير کشور به بحث و گفتگو مي پردازند.
نظريه شنبه: دختران عصمتيه تحت تاثير تبليغات سو، معصومه اژدرافشار و وقايع اخير کشور، مبادرت به چنين اعمالي نموده اند...(10)
بدين سان مبارزات گروههاي اسلامي به بار نشست و قسمت اعظمي از آنها به درياي خروشان ملت پيوستند، بدون اينکه مانند برخي از افراد و جريانها، مطالبات سالها مبارزه خود را از ملت ايران طلب کنند و خود را طلبکار ملت و نظام اسلامي را وامدار خود بدانند و چه مظلومانه و گمنام راه امام پوييدند و در راه خدا کوشيدند و بر سرپيمان خود با خدا و خلق استوار و پايدار ايستادند. نام و يادشان جاودانه باد.
منبع:نشريه 15 خرداد شماره 19
درباره صديقه جهان آرا
با عرض مراتب فوق و با عنايت به نظريه سازمان اطلاعات و امنيت خوزستان به منظور پيشگيري از متواري شدن ياد شده فوق و احتمالا چند نفر ديگر در صورت تصويب، اجازه فرمايند از طريق سازمان اطلاعات و امنيت خوزستان نامبرده را دستگير و به کميته مشترک ضدخرابکاري اعزام تا اقدامات مقتضي به عمل آيد...(1)
در زير اين گزارش، مقامات ساواک مرکز، موافقت خود را براي دستگيري نامبرده چنين اعلام کرده اند: «اقدام شود56/2/3».
به دنبال اين موافقت، پرويز ثابتي، معاون ساواک تهران، طي تلگرافي به ساواک خوزستان دستور داد:
...با دستگيري شخص مورد بحث و اعزام وي به کميته مشترک ضد خرابکاري تهران، موافقت حاصل است. نتيجه اقدامات معموله را اعلام دارند...(2)
به دنبال اين دستور، ساواک خرمشهر در تاريخ56/2/8طي گزارشي به ساواک تهران نوشت:
...فرد مورد نظر، ساعت17روز2 به اتفاق چند نفر از اعضاي خانواده اش به منظور شرکت در جشن عروسي برادرش، احمدجهان آرا، خرمشهر را به مقصد اهواز ترک و قرار است روز جمعه 2/9 مراجعت نمايد؛ لذا پس از مراجعت يادشده در اجراي مفاد تلگراف معطوفي، اقدام و نتيجه اعلام خواهد شد. ضمنا از بررسي هاي معموله احتمال داده مي شود با دستگيري سوژه يکي از مرتبطين وي که دختر خاله اش نيز مي باشد، متواري گردد، لذا در نظر است مشاراليها، همزمان نيز با سوژه اصلي دستگير گردد...(3)
در پي اين گزارش و دريافت موافقت از تهران، سرانجام در روز چهارشنبه 4خرداد 1356ساعت 6صبح، ماموران ساواک خرمشهر به منزل سيدهدايت جهان آرا يورش بردند و صديق جهان آرا به همراه دختر خاله اش، صديقه امام زاده دستگير کردند و به کميته مشترک ضدخرابکاري بردند. شهرباني خرمشهر طي گزارشي به رياست شهرباني کشور و کميته مشترک ضدخرابکاري اعلام کرد:
...اعزام و معرفي صديقه جهان آرا و صديقه امام زاده
...ساعت ...13روز جاري(56/3/4)ساواک خرمشهر نامه شماره65-65-1356/3/4 نامبردگان بالا را جهت تحويل به کميته مشترک ضدخرابکاري در مرکز به اين شهرباني اعزام نموده، بدينوسيله ضمن ارسال فتوکپي نامه هاي شماره فوق الذکر و صورت جلسه بازرسي از منزل مشاراليها و اشياي مندرج در صورت جلسه، يادشده نيز همراه سه نفر از ماموران مراقب بنامهاي 1- سرپاسبان دوم محمدحسين پرنده پولادي 2- سرپاسبان دوم سيداحمدنافع 3- سرپاسبان سوم کبري زينعلي، روز جاري [به] وسيله قطار سريع السير اعزام و معرفي مي گردند...(4)
تعقيب و دستگيري دو دختر دانش آموزي که جز برگزاري مراسم دعا و نيايش و نشر احکام اسلام و آموزش درسهايي از قرآن، فعاليتي نداشتند، نمايانگر اين نکته است که رژيم شاه و دستگاه جاسوسي آن از روي آوردن نسل جوان به اسلام و تشکيل حکومت اسلامي سخت بيمناک بوده و اين واقعيت را بخوبي دريافته بودند که اعتقادات ديني ملت ايران، بويژه نسل جوان و گرايش آنان به حکومت اسلامي، بزرگترين خطر براي رژيم بي بند و بار پهلوي است و اگر ملتي، آگاهي اسلامي يافت و اسلام راستين را شناخت، در برابر رژيم ستمگر و بي اعتنا به قوانين و احکام اسلامي، آرام نخواهد ماند. و اصولا پايبندي يک ملت به موازين اسلامي و شناخت ريشه اي اسلام، زمينه ساز سقوط رژيم هاي لاييک و سکولار خواهد بود؛ از اينرو، رژيم شاه پيوسته مي کوشيد تا ملت ايران- بويژه نسل جوان- را از اسلام راستين، دور و به اسلام يک بعدي، تشريفاتي و بي محتوا سرگرم سازد.
ساواک، درباره صديقه جهان آرا پس از بازداشت، چنين گزارش مي دهد :
...گزارشات واصله از طريق منابع اطلاعاتي حاکي بودکه نامبرده بالا داراي ارتباطات مشکوکي مي باشد و از طرفي چون دو تن از برادران وي(محمدعلي و علي جهان آرا) از اعضاي مخفي گروه به اصطلاح مجاهدين راستين خلق مي باشند. احتمال دارد به برادران خود پيوسته و زندگي مخفي آغاز نمايد؛ براين اساس مشاراليها در شهرستان خرمشهر شناسايي و دستگير- و چون مقتضيات امنيتي ايجاب مي نمود که تحقيق و رسيدگي پرونده اتهامي وي در مرکز انجام گيرد- به تهران اعزام و با صدور قرار تامين روز 56/3/7بازپرسي شعبه 12دادستاني ارتش بازداشت و ضمن رويت قرار صادره نسبت به آن اعتراضي ننموده است، لکن نظر به تحقيقات انجام شده و رفع بيم تباني از ناحيه متهمه، مراتب به دادستاني ارتش اعلام و نامبرده با صدور قرار تبديل تامين، روز56/4/8آن بازپرسي از زندان آزاد مي گردد. ضمنا در بازرسي از منزل مسکوني وي تعدادي کتب برابر صورت جلسه پيوست، کشف و ضبط گرديده است...
نامبرده در جريان تحقيقات معموله، ضمن اظهار عدم وابستگي به گروههاي مخرب و برانداز، اظهار مي دارد در اول سال چهارم دبيرستان بودم که برادرم(محمدعلي جهان آرا) در تابستان همان سال از زندان آزاد شد. در اين هنگام شروع به آگاه نمودن من به مسائل اجتماعي وسياسي کرد و بدين منظور تعدادي کتب ديني و مذهبي به من ارائه و توصيه کرد آنها را عميقا مطالعه کنم؛ مانند بازگشت به سوي قرآن، تمدن بزرگ اسلام و همچنين در اواسط همان سال به توصيه و سفارش مادرم در عصمتيه که محل تدريس دروس مذهبي بود، ثبت نام کردم و درس مذهبي را نيز شروع کردم...با وجود اين برنامه و صحبتهاي برادرم در من زمينه مذهبي و انقلابي به وجود آمد؛ حتي تصميم داشتم که از برادرم پيروي کرده و راهي را که او رفته [است] بروم؛ ولي اکنون بعلت اينکه وقوف و آگاهي من نسبت به مسائل اجتماعي بيشتر شده علاوه بر انصراف، نادم و پشيمانم...
با توجه به محتويات پرونده و تحقيقات انجام شده به استحضار مي رساند، دلايل و مدارک مستندي که عضويت يا فعاليت متهمه را به نفع گروههاي خرابکار و برانداز به اثبات برساند، بدست نيامده است. اينک که پرونده امر تکميل گرديده در صورت تصويب جهت هرگونه اقدام قانوني به اداره دادرسي نيروهاي مسلح شاهنشاهي ارسال گردد...(5)
چنانکه پيش تر اشاره شد، موقعيت خوزستان و نگراني رژيم شاه از قيام مردم آن استان موجب شد که ساواک و ديگر مراکز دولتي از فشار بيش از حد بر عناصر و گروههاي مبارز- بويژه مذهبي- خودداري ورزند و همراه با ترديد و قدرت نمايي، روشهاي مسالمت جويانه را در پيش بگيرند و تا آنجا که خطر جدي احساس نکنند يک سلسله فعاليتهاي سياسي را ناديده بگيرند و از ايجاد سر و صدا در منطقه پيشگيري کنند؛ از اينرو، دستگاه جاسوسي شاه(ساواک) با اينکه از ايده و آرمان صديقه جهان آرا و همراهان او بخوبي آگاه بود و مي دانست که نامبرده به پيروي از گروه «حزب الله» خوزستان و «ارتش انقلابي خلق مسلمان ايران» هدف براندازي رژيم شاه و تشکيل حکومت اسلامي را دارد بخود جرأت نداد که او را بيش از يک ماه زنداني کند؛(6)
از اينرو در تاريخ56/4/8 او را همراه با صديقه امام زاده با گرفتن التزامي، مبني براينکه«...مِن بعد به هيچ وجه و تحت هيچ شرايطي مرتکب اعمال و رفتار خلاف مصالح و امنيت کشور نشود...»،(7) آزاد کرد و مانند گذشته، رفتار و کردار او را تحت کنترل قرار داد. بي ترديد مقامات ساواک مي دانستند که اظهار پشيماني و التزام کتبي نامبرده، جنبه فورماليته و تاکتيک دارد و يک انسان باورمند مسلمان وآگاه به اصول اسلامي با يک بازداشت و تهديد از آرمان هاي خويش دست نمي کشد، چنانکه گزارشهاي بعدي ساواک درباره نامبرده و ديگر بانوان مبارز استان خوزستان که مدتي را در زندانهاي رژيم شاه گذرانده بودند- مانند معصومه اژدرافشار و صديقه امام زاده- اين نکته را به درستي آشکار مي سازد:
...در ساعت2روز56/6/15معصومه اژدرافشار در جلسه متشکله در حسينيه حاج عبود خرمشهر با حضور حدود هشتصد نفر بانوان و دوشيزگان شرکت و در ابتدا شروع به قرائت دعاي جوشن کبير نموده و قسمتي از آن را به دوشيزه صديقه امام زاده و صديقه جهان آرا واگذار نموده است. پس از پايان قرائت دعاي مورد بحث، معصومه اژدرافشار چراغها را خاموش و شروع به سخنراني مذهبي درباره امام جعفر صادق نموده و عنوان داشته:
سرزده به منزل مردم رفته وآنان را با لباس منزل به زندان مي برند. امام زمان! جوانهاي مبارز ما را از گرفتاري نجات بده. معصومه اژدرافشار افزوده ما راه نجات مي خواهيم، ما راه سلامت مي خواهيم.
سپس اشعاري توسط بتول کازروني خوانده شد...اشعار قرائت شده توسط بتول کازروني، رنگ و بوي سياسي داشت...(8)
در گزارش ديگري با عنوان «جلسه مذهبي» درباره دختران عصمتيه بويژه دوشيزگاني که مدتي دستگير و به کميته مشترک ضدخرابکاري در تهران گسيل شده بودند، چنين آمده است:
...درساعت9روز56/12/2جلسه مذهبي دختران عصمتيه خرمشهر در حسينيه خراسانيها، واقع در شاه آباد، کوي سيروس به شرح زير تشکيل گرديده است:
1. دوشيزه مکيه عقيلي به حدود15نفر دختر کم سواد از روي جزوه، قرآن و مسائل ديني تعليم داد.
2. دوشيزه امام زاده به حدود6نفر از دختران ترک تحصيل کرده از جمله پري و فريده رمضاني، عربي تعليم داده است.
3. دوشيزه فاطمه به حدود هشت نفر از دختران خردسال قرآن درس ميداد.
4. در ساعت10:30 روز مذکور، صديقه جهان آرا به اتفاق بتول کازروني و يک دوشيزه ديگر به حسينيه وارد و سپس دوشيزه امام زاده شروع به قرائت دعاي ندبه نموده و مابين دعا يک نفر از دوشيزگان حاضر در جلسه شروع به سخنراني مذهبي، درباره شهادت امام حسين نموده و اظهار داشت اگر به کسي ظلمي شود نبايد به انتظار قيامت بنشيند؛ مي بايست در همين دنيا انتقام خود را بگيرد؛ تا در قيامت اجر خود را دريافت کند...(9)
سرانجام با پديدار شدن انقلاب اسلامي، اين پرورش يافتگان مکتب انقلابي اسلام نيز با شهامت بيشتري وارد صحنه شدند و به نداي امام و روحانيان متعهد، لبيک گفتند و همگان را به پيروي از روحانيان جهادگر فراخواندند و ديري نپاييد که آرمان مقدس خويش را- که همانا برپايي حکومت اسلامي بود- تحقق بخشيدند. ساواک خوزستان، زير عنوان «فعاليت دختران عصمتيه» چنين گزارش داده است:
...اخيرا دختران عقيل زاده و جهان آرا و مليحه ميربهريسي و بتول کازروني، ضمن تماس با دوشيزگان و بانوان مقيم خرمشهر، مبادرت به تبليغ به نفع روحانيون و عليه دولت مي نمايند وآنان را تشويق مي کنند؛ چنانچه درآينده در خرمشهر فرصتي به دست آمد، مي توانند بصورت دسته جمعي به تظاهرات بپردازند. دختران مذکور سعي دارند با همکلاسان خود بطور انفرادي به مذاکره پرداخته و گاهي جهت گفتگوي بيشتر، آنان را به منزل موسوي زاده که يکي از بستگان معصومه اژدرافشار مي باشد، برده و درباره وقايع اخير کشور به بحث و گفتگو مي پردازند.
نظريه شنبه: دختران عصمتيه تحت تاثير تبليغات سو، معصومه اژدرافشار و وقايع اخير کشور، مبادرت به چنين اعمالي نموده اند...(10)
بدين سان مبارزات گروههاي اسلامي به بار نشست و قسمت اعظمي از آنها به درياي خروشان ملت پيوستند، بدون اينکه مانند برخي از افراد و جريانها، مطالبات سالها مبارزه خود را از ملت ايران طلب کنند و خود را طلبکار ملت و نظام اسلامي را وامدار خود بدانند و چه مظلومانه و گمنام راه امام پوييدند و در راه خدا کوشيدند و بر سرپيمان خود با خدا و خلق استوار و پايدار ايستادند. نام و يادشان جاودانه باد.
پي نوشت ها :
1- همان، سندشماره42
2- همان، سند شماره43
3- همان، پرونده «دختران عصمتيه» ص75
4- همان، سندشماره44
5- همان، سندشماره45
6- در آن روزهاي خفقان بار اگر کسي را به اتهام براندازي و تشکيل حکومت اسلامي، در جايي جز در استان خوزستان بازداشت مي کردند، بي ترديد ساليان دراز او را با محاکمه- و چه بسا بي محاکمه- در زندان نگاه مي داشتند و گاهي نيز به اعدام محکوم مي ساختند.
7- همان، پرونده «دختران عصمتيه»
8- همان، سندشماره46
9- همان، سندشماره47
10- همان، سندشماره48
منبع:نشريه 15 خرداد شماره 19