حمله اتمي

عليرغم وضعيت اسفناک جمعيت غيرنظامي در داخل ژاپن و بروز قحطي و گراني که براي مردم غير قابل تحمل بود از طرفي و همچنين بروز شکست در جبهه هاي جنگ که يکي پس از ديگري اتفاق مي افتاد ، از سوي ديگر که ادامه جنگ را براي ژاپن عملي کاملا غير منطقي جلوه مي داد و نتيجه اي هم به غير از تلفات وحشتناک چه در ميان غيرنظاميان و چه
چهارشنبه، 29 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حمله اتمي

حمله اتمي
حمله اتمي


 

نويسنده: بهروز بهرامي




 
اصرار فرماندهان نظامي ژاپن به ادامه جنگ و دفاع به هر قيمت ممکن سرانجام متفقين را به تصميمي غير قابل تصور کشاند

پافشاري فرماندهان ژاپني
 

عليرغم وضعيت اسفناک جمعيت غيرنظامي در داخل ژاپن و بروز قحطي و گراني که براي مردم غير قابل تحمل بود از طرفي و همچنين بروز شکست در جبهه هاي جنگ که يکي پس از ديگري اتفاق مي افتاد ، از سوي ديگر که ادامه جنگ را براي ژاپن عملي کاملا غير منطقي جلوه مي داد و نتيجه اي هم به غير از تلفات وحشتناک چه در ميان غيرنظاميان و چه در خلال سربازان به دست نمي آورد ، اما سرسختي و پافشاري فرماندهان نظامي در ادامه جنگ به هر قيمت ، سرانجام سران متفقين را به اتخاذ تصميمي تاريخي و البته به شدت غيرانساني و جنايت بار کشاند....

آخرين عمليات نظامي
 

کشتي هاي جنگي و رزمناوهاي متفقين به قدري به بنادر بزرگ و اصلي ژاپن نزديک شده بودند که بمباران کارخانه ها، مراکز نظامي و ساير مراکز اقتصادي را به آساني انجام مي دادند . در يکسري عمليات که در هفته آخر جنگ انجام گرفت کشتي هاي متفقين ، طي پنج شبانه روز پشت سر هم ، شهرهاي بزرگ ژاپن را زير بمباران خود گرفته و خرابي و انهدامي که در اين شهرها ايجاد شد ، به راستي مردم ژاپن را براي ادامه زندگي کاملا مستأصل ساخته بود . اما در اين ميان اين فرماندهان نظامي ژاپن بودند که دست برداشتن از جنگ را در واقع جنايت تلقي مي کردند و تحمل همه مشکلات را براي مردم نوعي وظيفه ملي و ميهني مي دانستند . از سوي ديگر سران غير نظامي ژاپن هم از آن واهمه داشتند که اگر براي پايان دادن به جنگ وارد مذاکره شوند ، باعث اغتشاش در ميان فرماندهان نظامي شده و احتمالا نوعي کودتا باعث مي شد تا همه چيز در دست فرماندهان نظامي قرار گيرد . به همين دليل هم نخست وزير و وزيران ژاپني هيچگونه اقدامي را به تنهايي جهت پايان دادن به جنگ صلاح نمي دانستند و همين امر باعث شد که متفقين آخرين اولتيماتوم خود را اعلام کنند .

کنفرانس پوتسدام
 

کنفرانس پوتسدام در واقع نخستين کنفرانس ميان سران متفقين بود که پس از پايان جنگ در اروپا (در آلمان) برگزار شد . در اين کنفرانس و در تاريخ 23 ژوئيه و سال 1945 ، سران متفقين به ژاپن اخطار دادند که يا بدون هيچ قيد و شرطي هر چه زودتر تسليم شود و يا با تخريب غير قابل تصور مواجه گردد. البته سران ژاپن زماني که پيام اولتيماتوم را دريافت کردند ، هيچگونه پيش بيني نداشتند که تخريب غير قابل تصور چيست و چه معنا و مفهومي دارد ؟ تصور آنها اين بود که منظور سران متفقين از چنين تخريب ، احتمالا ادامه بمباران هوايي ، زميني و دريايي خواهد بود که روي شهرهاي ژاپن آتش فرو مي ريخت . اما واقعيت اين بود که درست ده روز قبل تر ، نخستين انفجار اتمي در تاريخ به عنوان يک آزمايش با موفقيت در صحراي نيومکزيکو در آمريکا تحت عنوان پروژه مانهاتان انجام گرفته بود . در حقيقت انفجاري که در اين حرکت آزمايشي به دست آمد معادل بيست هزار تن ماده تي ان تي بود ، ضمن آنکه انفجار از فاصله دويست کيلومتري هم ديده مي شد و پس از اين آزمايش موفقيت آميز بود که متفقين در اولتيماتوم خود به ژاپني ها ، از عبارت تخريب غير قابل تصور استفاده کرده بودند . اما فرماندهان نظامي ژاپن نه از چنين ماجرايي خبر داشتند و نه اينکه خيال تسليم بدون قيد و شرط را در سر مي پروراندند . به همين دليل هم در پاسخ خود به متفقين که دو روز بعد يعني در بيست و هشتم ماه ژوئيه و سال 1945 فرستاده شد ، اولتيماتوم متفقين را از اصل رد کرده و آن را غير قابل اجرا تلقي کردند .

بمب اتمي
 

پاسخ ژاپني هابراي متفقين راه چاره چنداني باقي نگذاشت . آنها مي دانستند که حمله نظامي به تک تک شهرهاي ژاپني که قاعدتا با مدافعين از جان گذشته ژاپني آنها را مواجه مي کرد ، گرچه سرانجام پيروزي را مانند آنچه در ايووجيما و اوکيناوا اتفاق افتاد ، از آن متفقين مي کرد ، اما بدون ترديد با تلفات بسياري هم همراه مي شد و اکنون که متفقين سلاحهاي تازه اي را صاحب شده بودند ، چنان نبردهاي پرتلفاتي چندان منطقي به نظر نمي رسيد . بنابراين متفقين بر آن شدند که پس از آخرين پاسخ ژاپني ها ، از نخستين بمب اتمي استفاده کنند . اما در کنار آن بر طبق تصميمي که در پوتسدام گرفته شد ، قرار بر آن شد که يگانهاي روسي هم براي نخستين بار از طريق منچوري در چين ، نظاميان ژاپني را مورد حمله قرار دهند تا ژاپني ها فشار را از دو سوي کاملا احساس کنند . از سوي ديگر متفقين در انتظار آن بودند که امپراتور جوان ژاپن يعني هيروهيتو هم به عنوان تنها غير نظامي که قادر بود تا حرفي بالاتر از سران نظامي ژاپن داشته باشد ، به نوعي در جريان دخالت کرده و در مقابل تلفات سنگيني که بر ملت ژاپن وارد مي آمد ، يک تصميم منطقي اتخاذ کند . تا آن لحظه متفقين حرکتي را از امپراتور ژاپن نديده بودند ، بنابراين اکنون حداقل اين انتظار را داشتند که او پس از نخستين بمب اتمي که بر ژاپن فرود مي آيد ، حرکتي را که از او انتظار مي رفت را انجام دهد . بنابراين دستور براي استفاده از نخستين بمب اتمي . از سوي متفقين گرفته شد متفقين تا آن زمان دو بمب اتمي را ساخته و آماده انفجار داشتند و هر دو را به جزاير ماريان واقع در اقيانوس آرام که در فاصله نزديکي از ژاپن قرار داشت ، انتقال داده بودند . بنابراين تصميم گرفته شد تا نخستين بمب اتمي در روز ششم اوت سال 1945 روي خاک ژاپن رها شود . براي اين کار متفقين يکي از بمب افکن هاي ب-29 را ويژه اين مأموريت خطرناک با تغييرات لازمي که در آن ايجاد کردند ، انتخاب نمودند . سرهنگ نيروي هوايي ، پل تيبتس به عنوان سرخلبان هواپيماي حامل بمب مذکور انتخاب شد که به کمک چند کمک خلبان و مهندس پرواز ، به انجام ماموريت اقدام کرد . پس از اوج گرفتن بمب افکن حامل بمب اتم که نام «انولاگي» را هم براي هواپيماي مذکور انتخاب کرده بودند ، قرار بر آن شد که هدف اصلي در ميان چند شهر ژاپني که انتخاب اوليه را تشکيل داده بودند ، بر اساس وضعيت جوي و هوايي مطلوب انتخاب شود و پس از حدود 45 دقيقه پرواز سرانجام اين پيغام به سرهنگ تيبتس رسيد که شهر هيروشيما به عنوان نخستين قرباني نگونبخت بمب اتمي انتخاب شده است و چنين شد که در ساعت هشت و پانزده دقيقه بامداد روز دوشنبه ششم ماه اوت سال 1945 ، نخستين بمب اتمي که نام رمزي «پسر کوچک» براي آن انتخاب شده بود ، در شهر هيروشيما منفجر شد . بر اثر اين انفجار سه چهارم از شهر در همان لحظه نابود شد ، ضمن آنکه نزديک به يکصد هزار نفر در همان لحظات اوليه انفجار جان خود را از دست دادند . اما تلفات در روزهاي بعدي با فراگيري آلودگي ادامه يافت تا به دويست هزار نفر رسيد .

بدون پاسخ
 

اما انتظاري که متفقين پس از انفجار نخستين بمب اتمي داشتند ، باز هم تحقق پيدا نکرد . در واقع اگرچه سران غير نظامي و شخص امپراتور به شدت از تلفات و خرابي ايجاد شده ناراحت و عزادار شده بودند ، اما باز هم حريف فرماندهان نظامي نمي شدند چرا که آنها اکنون حتي عصباني تر از گذشته به دنبال درگيري در يک نبرد آخري بودند که در آن کليه سربازان ژاپني جان خود را از دست بدهند و آنگاه با افتخار به شهادت برسند . و چنين شد که فرماندهان متفقين ، تصميم گرفتند براي آنکه عزم خود را کاملا جزم شده نشان دهند ، و ژاپني ها تصور نکنند که متفقين بلوف زده و بمب ديگري در اختيار ندارند ، هر چه زودتر بمب دوم را هم مورد استفاده قرار دهند . در واقع از همان ابتدا دانشمنداني چون آلبرت انيشتين و رابرت اوپن هايمر ، به دنبال روشهاي مختلف در انفجار اتمي بودند و بدين ترتيب تصميم بر آن گرفته شدکه دو بمبي که به عنوان نخستين بمب هاي اتمي مورد استفاده قرار مي گرفت ، از دو سيستم مختلف ساخته شود . در حقيقت نخستين بمب که روي هيروشيما انداخته شد بمب اتمي از نوع هيدروژني بود و براي دومين بمب اتمي ، اينشتين و اوپن هايمر سيستم پلاتونيومي را در نظر گرفته بودند و بدين ترتيب زماني که 72 ساعت از نخستين انفجار اتمي گذشت و همچنان از تسليم بدون قيد و شرط ژاپني ها خبري نشد آنگاه سرگرد نيروي هوايي چارلز سوئيني ، سوار بر بمب افکن ب-29 که به نام بوشکار براي آن انتخاب شده بود ، عازم شد تا دومين بمب اتمي را که اين بار رمز «مرد چاق» را براي آن برگزيده بودند ، روي شهر ناکازاکي رها کند . اين بار ناکازاکي که البته شهر کوچکتري نسبت به هيروشيما بود ، در لحظات اوليه دچار سي و پنج هزار کشته شد که البته اين تعداد چند روز بعد تا يکصد و ده هزار کشته افزايش يافت . البته لازم به ذکر است که در هر دو مورد يعني هيروشيما و ناکازاکي ، آلودگي و تلفات ناشي از آن تا سي سال بعد هم ادامه داشت .

تسليم
 

دومين بمب اتمي چنان ژاپني ها را تکان داد که امپراتور جان ژاپني ها ، اين بار با تمام قدرت در برابر فرماندهان نظامي ايستادگي کرد و طي پيامي شخصا تسليم بدون قيد و شرط را پذيرفت و اعلام کرد که حاضر نيست بيش از اين نابودي کشور و ملت خود را شاهد باشد . و بدين ترتيب و با توجه به نفوذ نظاميان روسي از طريق منچوري و جزاير ساخالين ، ژاپني ها ديگر کليه انگيزه خود را براي ادامه جنگ از دست دادند و سند تسليم بدون قيد و شرط ژاپن به امضاي نخست وزير ژاپن رسيد . و از چند روز بعد هزاران نظامي متفقين براي نخستين بار وارد شهرهاي ژاپن شدند و در برابر چشمان کنجکاو جمعيت ژاپن که سربازان غريبه را براي نخستين بار در طي هزار سال مشاهده مي کردند ، مکانهاي حساس را تصرف کردند و بدين ترتيب اشغال ژاپن آغاز شد . اما در يک اقدام غيرمنتظره ، متفقين و بخصوص فرمانده سپاهيان در جبهه ژاپن يعني ژنرال مک آرتور تصميم گرفتند تا امپراتور ژاپن پابرجا بماند و متفقين با ديسيپلين بيشتري به اداره امور بپردازند . طي سالهاي بعدي کاشف به عمل آمد که تصميم متفقين کاملا درست بود و ابقاي امپراتور هيروهيتو در ايجاد آرامش در ژآپن تاثير مثبت بسياري گذاشت . اما از طرف ديگر برخي از فرماندهان ژاپني به دليل رفتار نامناسب نسبت به اسراي متفقين و يا کشتار بي جهت در شهرهايي که فتح کرده بودند ، پس از پايان جنگ محاکمه شده و تني چند از آنها به اعدام محکوم شدند که حکم اعدام آنها خيلي زود به اجرا درآمد.
منبع: نشريه اطلاعات هفتگي شماره 3430



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط