جهاد، جلوه عشق امام به گمگشتگان ديار فراموشي

در جهان امروز و تاريخ فرداي كره ي زمين، انقلاب اسلامي ايران كهكشاني است كه راه كعبه را به گمگشتگان ظلمات كفر و شرك مي نماياند. كيست كه نداند اين كهكشان از كدام چشمه ي نور استفاده مي كند.
يکشنبه، 2 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جهاد، جلوه عشق امام به گمگشتگان ديار فراموشي

جهاد، جلوه عشق امام به گمگشتگان ديار فراموشي
جهاد، جلوه عشق امام به گمگشتگان ديار فراموشي


 






 

سنگرسازان بي سنگر در آئينه توصيف جهادگر شهيد سيد مرتضي آويني *
 

در جهان امروز و تاريخ فرداي كره ي زمين، انقلاب اسلامي ايران كهكشاني است كه راه كعبه را به گمگشتگان ظلمات كفر و شرك مي نماياند. كيست كه نداند اين كهكشان از كدام چشمه ي نور استفاده مي كند.
سراج منير حيات، «خميني سلام الله عليه» اگر چه از افق اين خطه ي مرتفع طلوع كرد، اما چشمه ي خورشيد تاريخ فرداي زمين است و نور هر چه هست. از اين پس از بحر بيكران وجود او مي جوشد كه به سرچشمه ي «نورالانوار » حقيقت اتصال يافته است. بزرگمرداني چون او در تاريخ بسيار نيستند و هم اينانند كه واسطه ميان آسمان و زمين مي شوند و روح ايمان و تقدس را در جان خاك مي دمند.زنهار اگر اينان نباشند، شيطان حاكميت خويش را جاودانه دركره ي زمين خواهد گستراند. خوشا ما مردم اين روزگار كه تعبير «كلمه ي طيبه» را در وجود او ديديم كه چگونه عصر خويش را در همين خاك كه طينت آفرينش همه ي ابناء بشر است، ثابت مي گرداند؛ اما شاخ و برگ تا آسمان مي گستراند. خوشا ما مردم اين روزگار كه ديديم ابراهيم را كه چگونه در مصاف ائمه كفر اولياء شيطان، پاي در آتش مي نهد، وليكن آتش براو «برد» و «سلام » مي شود و از ميان گلستان سر بر مي آورد. خوشا مردم اين روزگار كه حسين را در مصاف با يزيد ديدند و نيز ديدند كه چگونه بشر به مظهريت تام اسماء و صفات حق مي رسد و بر قله ي بلندترين مراتب عرفان مي نشيند ؛ اما هرگز داعيه ي «انا بشر مثلكم» را رها نمي كند.
ما بار ديگر عصر «بينات» را تجربه كرديم و راه و رسم زندگي پيامبران را در بزرگي از سلاله ي ابراهيم به چشم ديديم و حقيقت را از افسانه باز شناختيم و امروز اگر چه كالبد امام امت در ميان ما نيست ؛ اما حضور او چون آسمان بر سما گسترده است و شمس حيات معنويتش از وجود وسيع يار و برادرش،گستره ي تاريخي انقلاب اسلامي را تا افق آينده هاي دور، روشن داشته و هنوز باران حكمت فراگيرش، زمين هاي تشنه ي وجود ما را سيراب مي كند. و عشق خدائيش به خلق خدا، بدرمنيري است نگران شب هاي پر التهاب ما كه امانتداران اوئيم و ميراثدار جمهوري اسلامي، اين يادگار ارزشمندي كه در ميان ما نهاده است. تحفه ي الهي جمهوري اسلامي تحقق تاريخي استمرار وجود اوست و دراين هديه لاهوتي كه خود او واسطه ي نزول آن از غيب به عالم شهادت بود؛ از ميان يادگاران او نام هايي هست كه بيش از ديگران با ياد او پيوسته اند. «جهاد سازندگي» از اين زمره است.

جهاد، جلوه عشق امام به گمگشتگان ديار فراموشي

جهاد سازندگي ثمره اي بود كه او خود به دست خودش كاشته و خود به باغبانيش نشسته بود. جهاد سازندگي فرزند شخص او بود و صورت محقق همان عشقي كه به محرومين و مظلومين گمگشته ي ديار فراموشي داشت و جلوه ي مجسم آرمان مقدس او براي دستيابي به استقلال و مبارزه با فقر وتنگدستي و ساختن اين ويرانه اي كه بوم كور شاهنشاهي در آن آشيان ساخته بود. جهاد سازندگي جلوه اي ديگر بود از قيامي عظيم كه در فرد امام مظهريت يافته بود. براي نجات بشر شوم بخت امروز از غرقاب جاهليتي ديگر، جاهليتي كه بنيان خويش بر استضعاف محرومان مغضوب سلاطين نهاده است. سلاطين نقابداري كه چهره ي حقيقي خود را در پس نقاب موجه حقوق بشر پنهان داشته اند. جهاد سازندگي صورتي ديگر از تفسير عيني اين آيه ي مباركه بود كه «قل انما اعظكم بواحده ان تقوموالله مثني و فردا» آيتي كه بيش از همه در خور امامت نقش شد و خيل جوانان را به روستاها گسيل داشت تا نهال اميد را در خاك دل ها بنشانند و بذر استقلال را در همه ي مزارع بيفشانند. اين روح قيام بود كه بي خستگي، بيابان ها را پيمود، بر قله ها صعود كرد، از رودخانه ها گذشت و محرومان را حتي در آن سوي كوه هاي «بشاگرد»، در آشيانه ي باد يافت و آنان را به تقدير كرامتمند اين امت بزرگ پيوند زد؛ امتي كه بلاشك علمدار جهاد فرد است در طريق استقلال و نفي غرب و شرق.
جهاد سازندگي مظهر همه ي تلاش يك امت بود. براي در كف گرفتن سرنوشت خويش، يك حركت بزرگ جمعي بود كه با صفت خلوص و اخلاص تعريف مي شد و بر همين قياس بود كه همه ي تلاش هاي صادقانه، صدقه ي جهاد يافت و هر تلاش خالصانه ثمربخشي، «جهادي» نام گرفت. نام «جهادي» يادآور انسان هايي شد كه در طريق يك هجرت باطني به سوي قبله، از صخره هاي سنگي خودپرستي گذشته بودند و قدم به دشت هاي سر سبز ايثار و شهادت نهاده و مصداق اين توصيف اميرمؤمنان در نامه مالك اشتر واقع شده بودند كه:«اولئك اخف عليكم مؤونهو احسن لكمونه و احنا عليك عطفا و اقل لغيرك الفا...»
اي مالك اينانند كه هزينه شان بر تو سبك تر است و ياريشان برايت نيكوتر است و ميل و رغبتشان با تو بيشتر و الفتشان با ديگران كمتر است ؛ پس آنان را خاصه جلسات خود برگير. چه كسي بيشتر از شهدا مصداق اين توصيفند؟ حضور جهاد سازندگي در طول مدافعه ي مقدس هشت ساله اين امت در برابر تجاوز بيگانگان، نشان داد كه ياران حقيقي اسلام، آنان كه در آزمون خطر، بر دوستي و صدق و وفاداري خويش استوار مي مانند، چه كساني هستند. چه كسي مي توانست زيباتر از امام امت اين شجره اش را ه خود به دست خويش كاشته بود بستايد:« جهاد شمايل دنياي آزادي و استقلال در عرصه كار و تلاش و در پيكار عليه فقر و تنگدستي و ذلت است. اكنون كه استقلال سياسي اين نظام مقدس بعد از يك مدافعه ي طولاني جبهه هاي سياسي و نظامي به تمامي محقق گشته است ؛ جا دارد كه در اين كنگره ي سراسري جهادگران، آن عزم نخستين، يك بار ديگر در جهت دستيابي به استقلال كامل اقتصادي تجديد شود و جهاد سازندگي آگاهي و حضور خود را براي ساختن اين فرداي مستقل، همراه با ديگر اجزاي پيكره ي واحد اين نظام و با همان شور و اشتياق و وسعتي كه در طول هشت سال دفاع مقدس از خود نشان داده است، اعلام دارد.»
اماما! فرمودي چشم اميد من به شما سازندگان پرشور و نشاط اسلامي است و اكنون بر بيعت ما كه همچنان باقي است، يك بار ديگر شهادت دهيد. ما سازندگان پرشور و نشاط، همان سان كه شما مي خواستيد، خواهيم ماند و در زير آسمان بلند عنايات روح عظيم شما، وصي و برادرتان، رهبر معظم رهبري انقلاب اسلامي را در طي طريق شما در صراط مستقيم كتاب خدا و سنت و عترت رسول او، همچنان اطاعت خواهيم كرد. خداوند شفاعت شما را در حق ما و اين امت صادق و نستوه بپذيرد و ما را با شهدائي كه اكنون در جواب قرب و رزق شما جاي دارند، محشور گرداند.

پي نوشت ها :
 

* مقاله ارائه شده به گردهمائي جهادگران 1369
 

منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 21



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.