یادی از شهيد بهمن قاضي تربتي

آنان كه معناي زندگي را در بندگي خدا و خدمت به خلق خدا يافته اند ؛ از سر و جان خود نيز خبر ندارند،چه رسد به تمام بازي هائي كه ديگران، عمري دل مشغول آنند. آنان مي دانند كه وقت، تنگ است و فرصت، اندك ؛ از همين روي در تمامي آنان حيات خويش به جان مي كوشند تا از اين رهگذر بهره اي برگيرند كه لايق پيشكش به حضرت دوست باشد.
يکشنبه، 2 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
یادی از شهيد بهمن قاضي تربتي

یادی از شهيد بهمن قاضي تربتي
یادی از شهيد بهمن قاضي تربتي


 






 

گفتگو با مهدي ممشلو
درآمد
 

آنان كه معناي زندگي را در بندگي خدا و خدمت به خلق خدا يافته اند ؛ از سر و جان خود نيز خبر ندارند،چه رسد به تمام بازي هائي كه ديگران، عمري دل مشغول آنند. آنان مي دانند كه وقت، تنگ است و فرصت، اندك ؛ از همين روي در تمامي آنان حيات خويش به جان مي كوشند تا از اين رهگذر بهره اي برگيرند كه لايق پيشكش به حضرت دوست باشد.

از آشنائي خود با شهيد بگوئيد.
 

هنوز هم در كوچه و بازار شهر و ديارمان، مردمي كه تابلوهاي نصب شده را مي بينند، تفسير زيبايي از شهادت دارند و به عشق شهيدان زندگي مي كنند، اگر وارد دانشگاه صنعتي اميركبير شويد، نام كتابخانه اين دانشگاه مزين به نام شهيد «بهمن قاضي» است و حدود چند صد جلد كتابي كه از منزل شهيد به كتابخانه هديه شده، حكايت از منش و سيره فرهنگي او دارد. او كه ياري انقلاب را در كوره پزخانه ها شروع كرده بود، با كارگران همنشين و همدم بود و ضمن تحصيل، كار در كوره پزخانه را جزو افتخاراتش مي دانست.
در بهمن ماه 1336 در يك خانواده مذهبي متولد شد. پس از طي تحصيلات ابتدائي و دبيرستان، در سال 1354 در دانشگاه صنعتي اميركبير (پلي تكنيك) پذيرفته شد و در كسوت دانشجويي و در راه آزادي از سلطه و استبداد سياه رژيم، با توجه به اطلاعاتي كه راجع به فقر و محروميت داشت، به مبارزه برخاست.
در سال 57 همراه با كارگردان كارخانجات، اعتصاب بزرگي را به راه انداخت و مديريت درخشان وي در كنار جوش و خروش انقلابي، باعث شد بين افراد همتراز خود، شهرت پيدا كند. در اين اثنا زلزله طبس اتفاق افتاد و او جزو اولين كساني بود كه خود را به منطقه زلزله زده رساند و در آوار برداري و كمك به مردم نقش بسزايي داشت. خودش مي گفت كه سازندگي را در همان جان آموخته است. تربيت همراه با تجربه و اخلاص و كار، برايش معناي ديگري پيدا كرده بود و كار وقتي لذت داشت كه مي ديد مي توان از جان خويش مايه گذاشت و ديگري را شاد و مسرور كرد. در واقع دستور كار خويش را همان جا يافته بود كه آباداني و عمران، وظيفه هر جواني است و اختصاص به گروه خاصي ندارد و زمان و مكان نمي شناسد. مي گفت، «چه مقدار از عمر را كه غفلت كرده ايم در حالي كه مي توانستيم اين كارها را انجام دهيم.
بعدها همين تفكر او را واداشت تا با ياري ديگران در عمران مكان هاي ديني و آموزشي بكوشد ؛ از جمله كوشش او در احداث حسينيه قلهك به اتفاق چند تن از برادران جهاد، يادگاري از ايشان و جمع دوستانش است و حجت الاسلام داوودي هميشه از او به خير و نيكي ياد مي كند.

از ديگر فعاليت هاي شهيد چه مي دانيد؟
 

رسيدگي به امور قشر مستضعف، از اهداف همه جهادگران است، اما ايشان علاوه بر جهاد، بيرون از جهاد نيز تشكيلاتي را هدايت و راهنمايي مي كرد. مسئول انبار كهريزك، از صندوق قرض الحسنه برايم تعريف مي كرد كه براي نوجوانان و جوانان قرار تأسيس کرده بود و با وجهي كه به صورت برنامه ريزي شده و به طور ماهانه از آنان مي گرفت و به صورت وام در اختيارشان قرار مي داد، جلوه زيبايي از ياري و تعاون را در اوان نوجواني به همسن و سالان خود مي آموخت و از فقر جلوگيري مي كرد و وام شرافتمندانه اي را در قالب صندوق قرض الحسنه در اختيارشان قرار مي داد. يادم نمي رود كه تعريف مي كردند كسي به خاطر نداشتن كار از اين صندوق وامي گرفت و بعدها صاحب مغازه شيشه فروشي شد و هميشه مي گفت، «من اين مغازه شيشه فروشي را از صندوق قرض الحسنه دارم.» ايشان مي گفتند بعد از شهادت شهيد قاضي، افرادي مراجعه و بدهي هاي خود به شهيد قاضي را تحويل آقاي مرادي مي دادند.

یادی از شهيد بهمن قاضي تربتي

در جبهه چه فعاليت هايي داشتند؟
 

در جبهه ابتدا در كنار رانندگان لودر و بولدوزر، در خط مقدم شركت مي كرد. جهادگران در اوايل جنگ بدون بي سيم و امكانات كافي به خط مقدم مي رفتند و ارتباط گردان يا گروهان با عقب اغلب قطع مي شد و آنها براي دريافت پيام ناچار مي شدند با خودروي در اختيار خويش رفت و آمد كنند و خسارات زيادي را متحمل شوند، لذا شهيد قاضي به فكر آموزش مخابرات براي گردان ها افتاد و با مديريت و هوشمندي ويژه اي كه داشت، پس از آموزش مخابرات، ساماندهي مخابرات قرارگاه و گردان هاي پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد را بر عهده گرفت ؛ به گونه اي كه بعد از آن، مشكل مخابرات و بي اطلاع ماندن از بين رفت و گردان هاي پشتيباني و مهندسي جنگ جهاد در تمام جبهه ها از عمليات رمضان به بعد داراي واحد مخابرات با تجهيزات كامل بودند. ايشان در عمليات هاي فتح المبين و بيت المقدس نيز در عرصه نبرد حضور داشت و در عمليات رمضان مسئوليت ايجاد تأسيسات بزرگي را در منطقه به عهده گرفت و با توجه به رشته مهندسيش، كار را به بهترين صورت به انجام رساند.
در طول اين مدت، هميشه از پيچيدگي هاي جنگ و ضرورت كاربرد فنون علمي در نبرد با دشمن سخن مي گفت و اعتقاد داشت كه آگاهي درباره مدارهاي الكترونيكي موشك ها و چگونگي ساخت آن ها، براي سنگرسازان بي سنگر در ميدان هاي نبرد بسيار حياتي است. شهيد بهمن قاضي در موضع فرماندهي مخابرات جهاد، آموزش را سازماندهي كرد و با تلاش هاي بي وقفه، اين كار را شتاب بخشيد.

ظاهرا ایشان جزو دانشجویان پیرو خط امام بودند.
 

بله، همان طور كه عرض كردم در سال 1354 به دانشگاه وارد شد، اما با توجه به اعلام تعطيلي دانشگاه ها، به تظاهرات و راهپيمايي هاي انقلاب پيوست و در تسخير لانه جاسوسي نيز شركت داشت. در سال 1365 پايان نامه اش را در دانشكده مهندسي برق ارائه كرد.

از نحوه شهادت ايشان چه مي دانيد؟
 

در شلمچه، رازي است كه وقتي بر خاك آن گام مي نهيم، باور مي كنيم كه چه شهداي بزرگي با خون خويش زمين شلمچه را عطرآگين نموده اند. شهيد مهندس حاج بهمن قاضي، علاوه بر دانشگاه اميركبير، در دانشگاه الهي نيز ورود يافت و در كنكور و آزمون الهي نيز نمره قبولي را به دست آورد. او كه سال ها در جبهه هاي نور عليه ظلمت شركت جسته بود، در شلمچه گل شهادت را پذيرا شد.

آيا سفارش خاصي به ياران خود نداشتند؟
 

وصيتنامه ايشان بسيار كوتاه است، گويا خيلي وقت نداشته است ؛ با اين همه مشحون از نكات نغزي است.
«محشر مقابل چشمانم است و در عين حال سياهي قلبم را نيز احساس مي كنم. خدايا! كمكم كن روسياه نباشم. وصيت مي كنم كه ترس از آخرت را در همه امور جاري زندگي وارد كنيد، حتي اگر در زندگي عادي عقب بيفتيد، ديگر وقت نيست.» از همين وصيت نامه مي شود فهميد كه جهادگران واقعا فرصت سرخاراندن هم نداشتند. كساني كه هميشه، چه قبل از عمليات، چه حين عمليات و چه بعد از عمليات كار مي كردند.

يعني حتي به مرخصي هم نمي رفتند؟
 

چرا مرخصي مي رفتند ؛ اما در شهر هم برنامه هاي رسيدگي به فقرا، محرومين و روستائيان برايشان در اولويت بود. رسيدگي به اين قشر محروم جزو اهداف مشترك همه جهادگران است. انصافا كسي باور نمي كند كه شهيد بزرگوار حتي براي نوشتن وصيتنامه هم بيش از اين وقت نداشته است.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 21



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.