اعجاز قرآن از نظر علوم روز
************
وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيءٍ حَيّ (انبياء/30)
************
پيامبراكرم (ص) فرموده: «كل شي خلق منالماء»
طبق آية فوق و فرموده پيامبر، همة موجودات منشأ هستي خود را از آب گرفته اند. مرحوم صدوق از جابربن يزيد جعفري ــ كه از بزرگان تابعين به شمار مي رود ــ از امامباقر (ع) پرسش هايي دارد، ازجمله در رابطه با آغاز آفرينش جهان مي پرسد امام در جواب مي فرمايد:
«اول شي خلقه من خلقه، الشي الذي جميع الاشيا منه، و هوالماء»
«نخستين آفريده اي كه خدا خلق كرد، چيزي است كه تمامي اشياء از آن است و آن آب است».
مرحوم كليني در روضه كافي روايتي از امامباقر (ع) آورده كه در جواب مرد شامي فرموده: «نخست آن چيزي را آفريد كه همة چيزها از آن است و آن چيز كه همة اشياء از آن آفريده شده، آب است درنتيجه خدا نسبت هرچيزي را به آب رساند، ولي براي آب نسبي كه بدان منسوب شود قرار نداد».
هم چنين محمد بن مسلم ــ كه شخصيتي عاليقدر به شمار مي رود ــ از امام
صادق (ع) چنين روايت كرده است: «كان كل شي ماء و كان عرشه عليالماء».
آيه شريفه:
************
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ (هود/7)
************
دلالت دارد كه پيش از پيدايش جهان هستي، از آسمان ها گرفته تا زمين، آب پديد آمده است، زيرا در تعبير«وكان عرشه عليالماء» واژه «عرش» كنايه از عرش تدبير و منظور، علم خداي متعال است به همة مصالح و شايستگيها و بايستگيهاي هستي، در برههاي كه جز آب چيزي نبوده است درنتيجه آيه كنايه از آن است كه خداي تعالي بود و هيچ چيز با او نبود، و خداوند پيش از آفرينش جهان ابتدا آب، سپس همه مخلوقات را از آب آفريد.
قرآن كريم در چند جا اشاره دارد كه ريشة زندگي، هم در منشأ و پيدايش و هم در صحنه هستي و تداوم حيات، همه از آب است ميفرمايد:
************
وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيءٍ حَيًّ (انبياء/30)
************
وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مََّاءٍ (نور/45)
************
درباره انسان مي گويد:
************
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا (فرقان/54)
************
مقصود از اين آب همان آبي است كه سرمنشأ همة موجودات است چنانچه در آيات فوق آمده، يا منظور از آب، نطفه است چنانچه در آيه:
************
خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ (طارق/6)
************
أَلَمْ نَخْلُقْكُّمْ مِنْ مَاءٍ مَّهِينٍ (مرسلات/20)
************
مقصود از «پست» بدبو و نفرتآور، برحسب ظاهر است ولي بيش تر مفسرين بر اين عقيدهاند كه منظور از «ما» همان پديده نخستين است.
اول ما خلق الله الماء «نخستين چيزي كه خدا آفريد آب بود»
كه تمامي پديده ها از آن ريشه گرفته اند، زيرا بذر نخستين موجود زنده تنها از آب پاشيده شد، همان بذر اوليهاي كه به صورت حيوان ساده تك سلولي(آميب) شكل گرفت و به سوي جانداراني كه اعضاي پيچيده با بيش از يك ميليون سلول پيشرفت كرد.
اما چگونگي پيدايش حيات ــ در آب اقيانوسها، درياها و باتلاقها ــ از نكات مبهمي است كه هنوز علم تجربي بدان دست نيافته است از اينرو است كه تئوري تكامل جانداران ــ به هرشكل و فرضيه اي كه تاكنون مطرح شده ــ به بررسي مرحله پس از پيدايش نخستين سلول زنده پرداخته است، اما برهه پيش از آن هنوز مجهول مانده است همين اندازه معلوم گشته كه حيات به اراده الهي ــ كه بر تمامي مقدرات هستي چيره است ــ به وجود آمده است و اين امر مسلمي است كه از پذيرش آن گريزي نيست، زيرا كه هم تسلسل باطل است و هم خود آفريني محال دانش تجربي روز هم خود آفريني را باطل مي شناسد.
دچار سينه تنگي و خفقان شدن با افزايش ارتفاع
************
فَمَنْ يرِدِ اللَّهُ أَنْ يهْدِيهُ يشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يؤْمِنُونَ (انعام/125)
************
ــ نكتة آيه: كسي كه در جو بالا و بالاتر برود دچار احساس سينه تنگي خفقانآور مي شود:
آيه وضعيت كسي كه اسلام را خوش نمي دارد، وضعيت وي در برخورد با اسلام را به وضعيت كسي تشبيه مي كند كه رفتهرفته در جو بالا و بالاتر مي رود و دچار سينه تنگي خفهكننده مي شود.
از سطح دريا تا ارتفاع 3000متر اكسيژن به اندازه كافي وجود دارد و انسان مي تواند به طور عادي و طبيعي تنفس و زندگي كند. از ارتفاع 3000متر به بالا اكسيژن به اندازه كافي وجود ندارد و فشار جو كاسته مي شود. از آن جا كه ميان فشار جو بر بدن و فشارخون و مايعات بدن تعادل و توازن وجود دارد، از ارتفاع 4500 يا 4800متري به دليل كمبود اكسيژن و پائين بودن فشار جو انسان دچار تنگي نفس مي شود. چنان چه بالا رفتن را ادامه بدهد، از ارتفاع 7500متري به بالا احساس تنگي نفس وارد مرحلة خفه شدن مي شود. به ارتفاع 15000متري كه برسد توان تحمل پائيني فشار جو و كمبود اكسيژن را ندارد و درصورت نداشتن پوشاك و امكانات ويژه فضا بيهوش شده و ميميرد. به اينترتيب چنانكه در آيه آمده كسي كه در جو رو به بالا ميرود به نقطة سينه تنگي خفهكننده مي رسد. و خداوند همين وضعيت را براي سينه كساني كه با دين در ميافتند پيش ميآورد و آن را رجس مي نامد و رجس به معني: زشتي و پليدي زننده و فرومايه گانه است.
درختان، گياهان، ميوه ها
************
وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيرُ صِنْوَانٍ يسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يعْقِلُونَ (رعد/4)
************
ــ نكات آيه:
1.مزرعه هاي كوچك كنار هم ناهمگون هستند.
2.صفات و خصوصيات ميان درختان به صِنو و غيرصِنو بودن آن ها بستگي دارد.
3.در موارد مزبور نشانه هايي وجود دارد.
1.مزرعه هاي كوچك كنار هم ناهمگون هستند:
در زمان حضرت محمد، انسان مي دانست كه خاك هاي زمين باهم فرق مي كنند، ولي اين كه خاك دو مزرعه كوچك چسبيده به هم نيز دقيقاً يكي نيستند، از علم امروزي بشر است كه با امكانات پيچيده علمي امروزي، آن را به دست آورده است.
2.صفات و خصوصيات ميان درختان به صنو و غيرصنو بودن آن ها بستگي دارد:
درختي كه از درخت ديگر روئيده باشد، صِنْو ناميده مي شود و درختي كه از بذر رويئده باشد غيرصنو ناميده مي شود.
آيه صفات و خصوصيات درختان را به صنو و غيرصنو بودن آن ها مربوط مي داند. واقعيت هم همين است. درخت صِنو (يعني درختي كه از درخت ديگري روئيده باشد) تمامي صفات و خصوصيات وراثتي درخت مادر خود را در بردارد. يعني ازنظر رنگ، طعم، مزه و غيره دقيقاً مانند درخت مادر است. ولي درختي كه از بذر روئيده باشد، صفات و خصوصيات آن تركيبي است از صفات و خصوصيات درخت مادر به علاوه صفات و خصوصيات درخت پدر (كه به درخت مادر تلقيح شده است).
3.در موارد مزبور نشانه هايي وجود دارد:
(منظور از وجود «نشانه ها»، وجود هدايت خداوندي است). آيه اين موضوع را مطرح مي كند كه درصورت نبودن هدايت پشت پديده ها اگر بنا مي بود چيزي برويد، در يك خاك و از يك آب منطقاً مي بايست فقط يك نوع گياه مي روييد، نه اين كه مثلاً درخت خرما در انواع خاك ها برويد.
چنان كه مي دانيم در موجودات زنده ازجمله گياهان عنصري وجود دارد كه گياه را هدايت مي كند. اين عنصر كه ژن ناميده مي شود اطلاعاتي از ويژگيهاي پديده خود را با خود دارد كه بنابر آن اطلاعات، پديده خود را هدايت مي كند.
باغ در بلندي
************
وَمَثَلُ الَّذِينَ ينْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِّنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَينِ فَإِنْ لَّمْ يصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (بقره/265)
************
(«بِصارَهْ» به معني: نگاه كردن به خوبي يا بدي و درستي يا غلطي و زشتي يا زيبايي چيز مشخصي است. و «بَصير»: كسي است كه به خوبي يا بدي، زشتي يا زيبايي، درستي يا نادرستي چيزي نگاه مي كند و اندازه خوب و بدي آن را مي شناسد. و منظور از بصير بودن خداوند پس از اين مثال اين است كه همانگونه كه خداوند به موقعيت خوب و بد يك باغ نگاه مي كند و آن را مي شناسد، همانگونه نيز به موقعيت خوب و بد كارهاي ما نگاه مي كند و آن را مي شناسد).
نكتة مورد نظر ما در آيه اين است كه آيه مي گويد باغي كه در ربوهًْ قرار داشته باشد با بارش سنگين دوچندان ثمر مي دهد و اگر بارش سنگين به آن نبارد با بارشِ كمِ نيز ثمر خود را مي دهد. ربوهْ به زمين مسطحي كه در ارتفاع بالاتر از ارتفاع تل قرار داشته باشد گفته مي شود. پژوهشهاي علمي نشان ميدهد كه بهترين محيط براي رشد و باردهي درختان ميوه و درختان ثمردهنده، محيطي است كه در ارتفاع ميان300 تا 600متر از سطح دريا قرار دارد. و اين همان بلندي و ارتفاعي است كه در زبان عربي رَبوَهًْ ناميده مي شود و آيه از آن صحبت مي كند. محيط كِشتي كه در چنين ارتفاع هايي قرار دارد اين ويژگي ها را دارد: وزش باد و نسيم و تجديد هوا، مرطوب بودن جو، در معرض تابش خورشيد قرار داشتن، لطيف بودن جو، فراواني آب، انبار نمودن آب به اندازه لازم، باران هاي سنگين آفت هاي آن و آنچه رشد گياهان را مختل مي كند، مي شويد (چون آب از بلندي به زمين هاي پست حركت مي كند و در آن ارتفاعات نمي ماند)، امكان نفوذ ريشه هاي درختان به اعماق كه به نوبة خود ريشك هاي زيادتري را مي رويانند و مواد غذايي بيش تري را مي مكند و به نوبه خود ثمر درخت زيادتر مي شود، و مقاومت درخت در
برابر بادها و وزش هاي تند نيز بيش تر مي شود.
به اين ترتيب باغي كه در ربوهًْ (در ارتفاع ميان 300 ــ تا 600متر بالاي سطح دريا) قرار دارد، با بارش سنگين ثمر خود را دوچندان مي دهد، و اگر بارش سنگين به آن نبارد با بارش كم نيز به دليل وجود ويژگي هاي نامبرده در آن محيط ها بازهم درخت ثمر خود را مي دهد.
ماده سبز گياهي
************
وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُّتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيةٌ وَجَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَينْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يؤْمِنُونَ (انعام/99)
ــ نكات آيه:
1.همة گياهان ماده سبز درست مي كنند كه آن به نوبة خود دانه و ثمر درست مي كند:
در سلول گياهي كيسه هاي غشايي هست كه در آن موادي درست مي شود كه كلروفيل ناميده مي شود. كلروفيل به معني «ماده سبز گياهي و سبزينه» است كه معادل آن در عربي «خَضِر» است (يعني همان چيزي كه در آيه مطرح شده است). اين ماده سبز (خضر) انرژي نوري خورشيد را جذب مي كند و به انرژي شيميايي تبديل مي كند.
ريشه هاي گياه، آب و مواد معدني را از خاك مي مكند كه به طرف برگ ها رسانده مي شوند و برگ ها نيز از هوا دي اكسيد مي گيرند، بعد خَضِر (يعني كلروفيل ها)، مواد غذايي مورد نياز درخت را توليد مي كنند كه به سراسر آن صادر مي شود و بدنة درخت و ميوه و ثمر آن را درست مي كند.
كيسه غشايي (كلروپلاست) كه در سلول قرار دارد به طور متوسط يك پانصدم ميليمتر است. سلول برخي از گياهان صدها عدد از آن دارند. درون آن انبوهي غشاء وجود دارد، كه در آن ها خَضِر (ماده سبز، كلروفيل) وجود دارد.
2.نخل، انگور، زيتون و انار تركيبات مشترك زيادي دارند ولي همانند نمايي نمي كنند:
ثمر نخل و انگور و انار و زيتون ضمن اين كه همانند نمايي نمي كنند تركيبات مشترك زيادي دارند. ازجمله:
همة آن ها روغن، آب، پروتئين، مواد معدني و مواد قندي دارند.
آتش از درخت سبز
************
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِي خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يحْيي الْعِظَامَ وَهِي رَمِيمٌ ــ قُلْ يحْييهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ ــ الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ (يس/78-80)
************
(«انشاء» به معني: پديد آوردن و پرورش دادن چيزي است. فعل «تُوقِدوُن» فعل از مصدر ايقاد از باب افعال به معني آتش زدن است).
آيه مي گويد هنگامي كه از درخت (يعني از چوب و هيزم آن يا از نفت و غيره كه از درخت مي آيد) آتش مي زنيد، آتش زدن آن از درخت سبز قرار داده شده است.
مي دانيم كه آتش براي روشن شدن و روشن ماندن و سوختن و سوزاندن نياز به اكسيژن دارد و اكسيژن نيز از درخت سبز مي آيد.
جنبش، پرورش و رشد دانه
************
...وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ (حج/5)
************
(زمين در آيه البته مجاز است و منظور از آن دانه است. در مقدمه راجع به مجاز بحث شده است).
ــ نكته آيه: با نازل شدن آب بر زمين، زمين به جنبش در مي آيد، پروريده مي شود و مي روياند:
در خاك دانه هاي بسيار ريزي وجود دارد كه ما آن ها را نمي بينيم. قطر آن ها ازجمله حول و حوش 3 هزارم ميليمتر است. هركدام از آن ها از معادن مختلف تشكيل شده اند و شكل هريك از آن ها به شكل صفحه صفحه (لايهلايه) روي هم است. از آن جاكه دانه ها از معادن مختلف تشكيل شده اند همين كه باران بر آن ها ببارد صفحه ها بار الكتريسيته مختلف به خود مي گيرند و اين باعث ايجاد جنبش آن صفحه ها مي شود. و جنبش آن ها باعث نفوذ آب ميان آن ها مي شود. بعد دانه ها با مواد غذايي درون خود كه از مادر به ارث برده اند پروريده مي شوند و بعد مي رويند. دقيقاً همان مراحل و وضعيتي كه قرآن گفته است.
نگهداري محصول در خوشه خود
************
قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ (يوسف/47)
************
پادشاه مصر خواب 7 گاو فربه مي بيند كه 7 گاو لاغر آن ها را مي خورند و خواب 7 خوشه سبز و 7 خوشه خشك را مي بيند. يوسف در تأويل خواب وي مي گويد: 7 سال افزون مي كاريد و توليد مي كنيد. غير از بخشي از آن كه مي خواهيد بخوريد بقيه را در خوشة خود باقي بگذاريد، و 7 سال خشكسالي پس از آن خواهد آمد. نكتة مورد نظر ما در آيه اين است كه يوسف مي گويد: غير از بخشي از آن محصول كه مي خواهيد بخوريد بقيه (كه براي انبار و ذخيره نمودن است) را در خوشه خود باقي بگذاريد. و امروزه بررسي هاي علمي نشان مي دهد كه بهترين روش نگهداري درازمدت حبوبات رها نمودن آن ها در خوشة آن ها است، براي نرسيدن هوا به آن و نگهداشتن رطوبت طبيعي خود.
دليل تنوع گياهان و درختان
************
...وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيءٍ مََّوْزُونٍ (حجر/19)
************
ــ نكتة آيه: هرنوع گياهي در تعادل و توازني آفريده شده است:
همة درختان و گياهان از مواد اساسي مشتركي ساخته شده اند ازجمله: كربن ــ اكسيژن ــ نيتروژن و فسفر. تنها اختلاف ميان انواع گياهان و انواع درختان با همديگر در اندازه هريك از عناصر مزبور در آن هاست. يعني هركدام از آن ها در تعادل و توازني از عناصر مزبور هستند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع:
پناهی ، حسین /فیض آبادی،حمیده ، بيولوژي در قرآن- ش10 ، انتشارات فیض دانش ،1389
/ج