حماسه ي حسيني و تأثير آن بر انقلاب اسلامي ايران(4)

هيچ حادثه اي به جاودانگي و ماندگاري « کربلا» نمي رسد و در اين حد، در ذهن ها و زندگي ها زنده نيست و اينگونه فراگير زمان ها و مکان ها و انسان ها نگشته است و موج آن مثل عاشورا هميشه متلاطم نمانده است. رمز آن در چند مسئله نهفته است، از جمله:
چهارشنبه، 5 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حماسه ي حسيني و تأثير آن بر انقلاب اسلامي ايران(4)

حماسه ي حسيني و تأثير آن بر انقلاب اسلامي ايران(4)
حماسه ي حسيني و تأثير آن بر انقلاب اسلامي ايران(4)


 

نويسنده:عليرضا جعفرزاده(*)




 

9. ماندگاري
 

هيچ حادثه اي به جاودانگي و ماندگاري « کربلا» نمي رسد و در اين حد، در ذهن ها و زندگي ها زنده نيست و اينگونه فراگير زمان ها و مکان ها و انسان ها نگشته است و موج آن مثل عاشورا هميشه متلاطم نمانده است. رمز آن در چند مسئله نهفته است، از جمله:
1. خدايي بودن آن: حرکت حسين جهاد و شهادتش، انگيزه و محرکش همه و همه، براي خدا بود و هرچه که « لله» باشد، رنگ جاودانه مي گيرد. نور خدا خاموشي ندارد و جهاد براي حق، همواره امتداد مي يابد.
2. افشاگري هاي اسراي اهل بيت: هر انقلابيف يک بازو مي خواهد و يک زبان، خون و پيام، عمل و تبليغات. خطابه هاي زينب و سجاد و سخنان بازماندگان کربلا در دوران اسارت، نقش مهمي در افشاگري چهره دشمن و خنثي کردن تبليغات دروغين امويان و آگاهي مردم از ماهيت قيام و شخصيت سيدالشهدا و شهيدان عاشورا داشت و سبب شد امويان نتوانند پرده بر جنايات خويش بکشند و آن حادثه را از يادها ببرند.
3. احياگري هاي « ذکر»: در تعليمات ائمه، تأکيد فراوان شده که براي امام حسين و شهداي کربلا گريه کنند، نوحه بخوانند، شعر بسرايند، عزاداري کنند، به زيارت روند و بر تربت امام حسين سجده کنند. اينها همه سبب شده مکتب عاشورا و حادثه ي کربلا و مظلوميت امام حسين و شهداي کربلا، به صورت زنده و جاويد و فراگير باقي بماند.
انقلاب اسلامي در راستاي تعليمات حماسه حسيني با استفاده از « ياد»، « بکاء»، « زيارت»، « شعر» و « مرثيه» حرکت و انقلاب را در قلوب ملت هاي جهان ماندگار ساخت و کيفيت حوادث تلخ انقلاب و جنگ تحميلي و اوج
فداکاري ها و اخلاص رزمندگان اسلام و اوج خشونت و بي رحمي استکبار جهاني را نسبت به مردم مظلوم ايران و غربت و مظلوميت در اوج خود را به جهانيان نشان داد؛ افزون بر آنکه اينها همه و همه تحت تأثير اين حادثه و نهضت امام خميني در عصر حاضر بي نظير و ماندگار شد.

10. ايثار و فداکاري
 

از بارزترين مفاهيم و درس هاي عاشورا، « ايثار» است. ايثار، يعني فداکاري و ديگري را بر خود مقدم داشتن و جان و مال خود را فداي چيزي برتر از خويش کردن. در کربلا، فدا کردن جان در راه دين، فداکردن خود در راه امام حسين به خاطر حسين، تشنه جان دادن و ... از مصاديقي است که به روشني ديده مي شود.
امام حسين جان خود را فداي دين مي کند. اصحاب او، تا زنده اند، نمي گذارند کسي از بني هاشم به ميدان رود، تا بني هاشم زنده اند، آسيبي به حسين نمي رسد. شب عاشورا که امام بيعت را از آنان برمي دارد که جان خويش را نجات دهند، يکايک برخاسته، اعلام فداکاري مي کنند و مي گويند: زندگي پس از تو را نمي خواهيم و خود را فداي تو مي کنيم.(1) وقتي مسلم بن عوسجه بر زمين مي افتد، در آخرين لحظات به حبيب بن مظاهر وصيت مي کند تا زنده اي، مبادا دست از ياري حسين برداري، جانت را فداي او کن.(2) برخي از ياران امام حسين، هنگام نماز ظهر، جان خويش را سپر تيرهاي دشمن مي کنند و امام نماز مي خواند. عباس با لب تشنه
وارد فرات مي شود و چون مي خواهد آب بنوشد، ياد لب هاي تشنه ي حسين و اطفال او مي افتد و آب نمي نوشد و به خويش نهيب مي زند که آيا آب بنوشي، در حالي که حسين تشنه و در آستانه مرگ است؟(3)
امام حسين در آغاز حرکت به کربلا، فرمود: هرکه آماده است جان خويش را در راه ما نثار و ايثار کند، با ما حرکت کند:« من کان باذلا فينا مهجته... فليرحل معنا...»(4). همين فرهنگ بود که نوجواني چون حضرت قاسم را وا مي داشت که روز عاشورا خطاب به امام حسين بگويد:« روحي لروحک الفداء و نفسي لنفسک الوقاء»(5): جانم فداي جانت. در زيارت عاشورا نيز بر صفت ايثار ياران حسين تصريح شده است:« الذين بذلوا مهجهم دون الحسين»(6): آنان که از جان و خون خويش در راه حسين گذشتند.
امام خميني اين حماسه آفرين احياگر اسلام و رهرو راستين مکتب حسين مي فرمايد: « اسلام عزيز از شما اي گروه مسلمانان در هر لباس و شغلي که هستيد استمداد مي کند و وظيفه ي همه است که در نجات آن کوشش کنيد و ضربه هايي که از سلاطين جور خصوصاً در اين پنجاه سال حکومت ضد اسلامي و ملي دودمان پهلوي خورده است و مي خورد ميزان کنيد:« کلکم راع و کلکم مسئول»(7).
او به پا مي خيزد بر اين مصيبت مشترکي که دامنگير شيعه است؛ براي شيعه اي که در سکوت مي سوزد؛ براي اتحاد پنهاني که رهبري مي طلبد و
براي ملتي که با قلب هايي دردمند و جورکشيده در پي حقيقت روانند، با چه شکوه و عظمتي رهبري مي کند. اين جريان خسته تاريخ را با دعوت به اتحاد، اتحادي که به دست نمي آيد مگر در سايه ي کشتن هواهاي نفس و هم هدف شدن براي برپايي حکومت عدالت گر اسلامي، با حفظ وحدت کلمه که يک تکليف است براي همه، تکليفي الهي... .
امام خميني بزرگ، رهبر پرورش يافته ي مکتب قرآن، بر درد بزرگي که دامن گير اسلام شده است، براي فراموشي آزادگي، براي غارت ميراث فرهنگ اصيل اسلامي به پا مي خيزد و با تکيه بر مولا و مقتداي خويش، حسين مي فرمايد: محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است، فداکاري سيدالشهدا است که اسلام را براي ما زنده نگه داشته است.

11. شعارهاي عاشورا و شعرهاي حماسي
 

برخي از کلمات سيدالشهدا چه در فاصله ي مدينه تا کربلا و چه در روز عاشورا، داراي پيام هاي مؤثر و ديدگاه هاي الهام بخش براي جهاد و کرامت است. اين سخنان يا در ضمن خطبه ها آمده است، يا رجزها و اشعار آن حضرت حالت شعاري به خود گرفته است. مي توان هدف حسيني و انديشه ها و روحيه هاي عاشورايي را از آنها دريافت و آن بخش هاي فروزان را شعارهاي نهضت عاشورا دانست. برخي از اين شعارها چنين است:
1. « علي الاسلام السلام؛ اذا بليت الامة براع مثل يزيد»(8)( اين را در پاسخ مروان در مدينه فرمود که از آن حضرت مي خواست با يزيد بيعت کند).
2. « اني لا اري الموت الا سعادة و الحياة مع الظالمين الا برما»(9)( خطاب به يارانش در کربلا).
3. « الا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لا يتناهي عنه؟ فليرغب المؤمن في لقاء ربه محقا...»(10)( در کربلا خطاب به اصحاب خويش فرمود).
4. « انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي»(11)( در وصيت نامه سيدالشهدا به برادرش محمد حنفيه آمده است که آن را قبل از خروج به سوي مدينه نوشت).
5. « هيهات منا الذله، يابي الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون...»(12)( در خطاب به سپاه دشمن، پس از آنکه خود را سر دو راهي ذلت و شهادت محير ديد، فرمود).
6. « فهل هو الا الموت؟ فمرحبا به»(13)( در پاسخ عمر سعد که نامه اي به آن حضرت فرستاد و خواستار تسليم شدن بود).
7. « موت في عز خير من حياة في ذل»(14)( که مرگ سرخ، به از زندگي ننگين است).
8.« ان لم يکن لکم دين و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا دنياکم»(15)( در آخرين لحظات پيش از شهادت وقتي حضرت شنيد سپاه کوفه به طرف خيمه هاي حرم او حمله کرده اند، به پيروان ابوسفيان چنان فرمود).
9.« هل من ناصر ينصر ذريته الاطهار؟»(16) «هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله؟»(17)( وقتي سيدالشهدا اين نصرت خواهي و استغاثه را بر زبان آورد که همه ياران و بستگانش شهيد شده بودند).
از مجموعه ي اين جملات نوراني و حماسي که شعارهاي حسين در نهضتش به شمار مي آيد، تأکيد آن امام، بر مفاهيم و ارزش هاي زير به دست مي آيد: نابودي اسلام در شرايط سلطه يزيدي، حرمت بيعت با کسي چون يزيد، شرافت مرگ سرخ بر زندگي ذلت بار، اندک بودن انسان هاي راستين در صحنه امتحان، لزوم شهادت طلبي در عصر حاکميت باطل، زينت بودن شهادت براي انسان، تکليف مبارزه با سلطه ي جور و طغيان، اوصاف پيشواي حق، تسليم و رضا در برابر خواسته ي خداوند، همراهي شهادت طلبان در مبارزات حق جويانه، حرمت ذلت پذيري براي آزادگان و فرزانگان مؤمن، پل بودن مرگ براي عبور به بهشت برين، آزادگي و جوانمردي، ياري خواهي از همه و هميشه در راه احقاق حق و ....
بقا و جاودانگي عاشورا، در سايه ي همين تعليمات و آرمان هاست که در کلام آن حضرت جلوه گر است و نهضت هاي ضد ستم ضد استبداد، همواره از اين پيام ها و درونمايه ها الهام گرفته اند.
در کربلا، حسين بن علي و فرزندان و برادران و يارانش در ميدان هاي نبرد، رجز مي خواندند؛ رجزهايي که اصحاب امام در روز عاشورا مي خواندند، نمايانگر عقيده و هدفي بود که در راه آن از شهادت استقبال مي کردند، بلکه انگيزه جهادشان بود که در چه راهي و براي چه هدفي است و
نشان دهنده ي يقين، ثبات قدم، آگاهي و بصيرتشان بود؛ مثلاً حضرت اباالفضل گفته است:« و الله ان قطعتموا يميني اني احامي ابداً عن ديني».
استفاده از قالب نافذ و ماندگار شعر براي زنده نگهداشتن حماسه عاشورا و ياد امام حسين از ديرباز رواج داشته و مورد تشويق اهل بيت بوده است و مرثيه، از محورهاي عمده ي سروده هاي شاعران شيعي و علاقه مند به خاندان نبوت به شمار مي آمده و مي آيد.
شعرهاي حماسي که رزمندگان اسلام در جنگ تحميلي در ميدان هاي نبرد مي خواندند، نوعي تحرک و رواني در آنها ايجاد مي کرد. به کارگيري وزن و آهنگ در شعرهاي حماسي که مبارزان در ميدان هاي جنگ مي خواندند، براي تقويت نيرو و روحيه خود خيلي مؤثر بود و هم براي ترساندن دشمن. در اين سرودها و شعارهاي نظامي رزمندگان در ميانه ي جنگ، آن را مي خواندند و به شجاعت و قهرماني هاي خويش مي باليدند و دشمنان شان را به کشتن و تار و مار کردن تهديد مي کردند. اين سرودها در آن ميدان هاي نبرد، مانند يک سلاح پيکار مؤثر بود و رزم آوران همان گونه که بر تفنگ ها و تيرها و تانک ها اعتماد مي کردند، بر شعار و سرودهاي خود که برگرفته از حماسه ي حسيني بود نيز تکيه مي کردند.
در حقيقت شاعران عاشورايي احساس خويش را نسبت به آن حماسه در قالب شعر بيان مي کنند و از اين راه، بخشي از ادبيات غني شيعه در زبان هاي مختلف شکل مي گيرد؛ چه اينکه زبان عربي، از همان آغاز، پس از حادثه کربلا، آن ماجرا به شعر راه يافت و بازماندگان شهدا از اهل بيت به سرودن مرثيه پرداختند؛ سپس شاعران ديگر در سال ها و قرن هاي ديگر، همواره شعر را در ترسيم نهضت کربلا و مصيبت هاي اهل بيت به کار گرفتند.

پي‌نوشت‌ها:
 

*عضو هيئت علمي دانشگاه پيام نور.
1.موسوعة کلمات الامام الحسين؛ ص 100.
2. بحارالانوار؛ ج 45، ص 20.
3. همان؛ ص 41.
4. همان؛ ج 44، ص 366.
5. موسوعة کلمات الامام الحسين؛ ص 467.
6. بحارالانوار؛ ج 98، صص 293 و 296 و مفاتيح الجنان؛ زيارت عاشورا.
7. صحيفه نور؛ ج 2، ص 40.
8.موسوعة کلمات الامام الحسين؛ ص 284.
9. بحارالانوار؛ ج 44، ص 381.
10. ابن شهرآشوب؛ مناقب؛ ج 4، ص 68.
11. همان؛ ص 89.
12. نفس المهموم؛ ص 131 و مقتل خوارزمي؛ ج، ص 7.
13. موسوعة کلمات الامام الحسين؛ ص 382.
14. بحارالانوار؛ ج 44، ص 192.
15. همان؛ ج 45، ص 51.
16.ذريعة النجاة؛ ص 129.
17. بحارالانوار؛ ج 45، ص 46.
 

منبع:نشريه کنگره امام حسين (ع) و مقاومت، جلد2.
ادامه دارد...




 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما