2500 يا 2510؟
نویسنده:حسين احتسابي
برگزاري جشن هايي پرخرج در کنار زاغه هاي مردم پاسارگاد
جشن هاي 2500 ساله در حقيقت پيشنهاد درباره نبود. صهونسيت ها که خود را به يهود پيوند داده بودند، عقيده داشتند کوروش کبير(سوروس) در سال 539 قبل از ميلاد آنها را از بند بابل آزاد کرده و بايد براي او بزرگداشت گرفت. محاسبه سال 1961 ميلادي به عنوان دو هزار و پانصدمين سالگرد فتح بابل به دست کورش هم کار مورخان يهودي بود در ايران جز شجاع الدين شفا، هيچ کدام ديگر از استادان تاريخ حاضر به تأييد اين تاريخ نشده بودند و در مورد آن شک و ابهام داشتند. اما صهيونيست ها خيلي علاقه مند بودند تا آزادي امروز خود! (يعني تأسيس دولت غاصب اسرائيل) را به آزادي آن روزها پيوند بزنند؛ چرا که مي گفتند در هر دو تاريخ به سرزمينشان برگشته بودند. آنها کنفرانس هايي برگزار کردند و خيابان هاي زيادي را در سرتاسر جهان به نام کورش نامگذاري کردند. در تمام مقالات خود هم کورش را از آن جهت که آنها را رها ساخته است بهترين پادشاه تاريخ معرفي کردند. يک جنگل مصنوعي را هم به نام او ثبت کردند و جنگل ديگر را هم گذاشتند براي نام شاه کنوني ايران که براي صهيونيست ها تداعي گر کورش بود؛ چرا که تنها متحد منطقه اي آنها به حساب مي آمد. او هنگام جنگ با اعراب براياشن مخفيانه نفت مي فرستاد تا در مقابل، نت هاي موسيقي جشن هاي 2500 ساله را دريافت کند. او هنر دوست ترين شاه دنيا بود.
در حقيقت جشن 2500 ساله يک پيشنهاد توريستي بود. صهيونيست ها معتقد بودند کسي براي ديدن آثار اسلامي به ايران نخواهد آمد. ايران بايد يک جشن ملي سالانه برگزار کند تا مردم جهان را براي حضور در آن جشن به ايران دعوت کند. از آنجا که مهرگان به فراموشي سپرده شده بود، اين زمان بهترين زمان بود. ندي کلک که بعدها شهردار اورشليم شد ايده جشن 2500 ساله را در سفر 14 روزه اش به تهران به اسدالله علم داده بود. در واقع صهيونيست ها مي خواستند با اين پيشنهاد گراميداشت سال مورد نظر خودشان را کامل بکنند. هر چند به دليل مشکلات مالي، جشن به جاي سال 1961(1340) در سال 1971(1350) برگزار شد و باز هم اين شجاع الدين شفا بود که حاضر شد براي شاه ثابت کند که آن تاريخ قبلي درست محاسبه شده بوده و دو هزار و پانصدمين سال فتح بابل و بنيانگذاري امپراتوري هخامنشي همين تاريخ جديد است!
10 ميليون بيننده، اين مراسم را از تلويزيون تماشا کردند. در اين جشن رؤساي جمهور، پادشاهان، نخست وزيران و هيأت هاي بلند پايه 69 کشور جهان همراه با گروه هاي متعدد ارکستر و موزيک و رقص از کشورهاي مختلف شرکت داشتند. صدها نوع غذا و نوشيدني سفارشي از خارج کشور وارد شد. به خصوص انتشار خبر صرف تخم هاي بلدرچين سر ميز صبحانه و خاويار ايران و شراب فرانسوي شتولافيت (Chateau Lafite) در ضيافت هاي روزانه مدعوين جو جامعه را ملتهب کرد. براي هر مهماني خاص اين مراسم 48 ميليون دلار هزينه شده و براي هر کدام به طور ويژه هتل، وسيله رفت و آمد و مهماندار تدارک ديده شده بود. در عين حال خيلي ها از مهماني ناراضي بودند؛ چرا که مي گفتند فلان شاه از هلي کوپتر برخوردار بود و ما با ليموزين بنز جابه جا مي شديم.
جيمز بيل در کتاب «عقاب و شير» مي نويسد: «محمد رضا شاه پهلوي با اين جشن هاي 2500 ساله دوره جديدي را در پادشاهي خود آغاز کرد؛ دوره جنون انجام کارهاي بزرگ. بسياري از معروف ترين و مقتدرترين چهره هاي جهان براي ستايش کشور شاه و بلکه مهم تر براي ستودن خود او به اين محل آمده بودند...و شاه احساس رضايت و خرسندي مي کرد که مهمانان در مورد اينکه چه کسي مجلل ترين اقامتگاه را گرفته، چه کسي محترم ترين مکان ار در ميزهاي ضيافت داشته و چه کسي از هلي کوپتر به جاي سفر با ليموزين هاي مرسدس استفاده کرده با هم دعوا مي کردند».
در سال 1345 که خرج هاي شاهانه براي جشن صورت مي گرفت، هر دلار آمريکا معادل 75 ريال ايران بود و هر دلار سال 1956 معادل 8/3 دلار امروزي است. هر دلار آمريکا هم اين روزها معادل 10000 ريال است. با اين حساب هر ريال خرج سال 1345 معادل 1110 ريال امروز بوده. حالا با توجه به جدول خرج هاي آن زمان که با تبديل به ريال الان نوشته شده مي توانيد به حجم ولخرجي ها پي ببريد. دقت کنيد که اينها فقط مربوط به شهر تهران است؛ در حالي که بيشتر خرج ها در شيراز انجام شد.
چراغاني خيابان ها 2000 ميليون تومان
آتش بازي ميدان شهياد (آزادي) 210 ميليون تومان
لوح تقديمي به شاه در افتتاح برج شهياد 1776 ميليون تومان
کارناوال شادي 330 ميليون تومان
مخارج پيش بيني نشده 200 ميليون تومان
پارک آرامگاه رضا خان 2220 ميليون تومان
مجموع هزينه هاي شهرداري 19980 ميليون تومان
تمام خرج هاي جشن بدون استثنا مستقيما به شرکت هاي پيمانکاري انگليسي، فرانسوي و اسرائيلي داده مي شد. هيچ شرکت پيمانکار داخلي صلاحيت شرکت در مناقصات را نداشت.
در يکي از اين اعتراض ها در چهارم آبان 1350 پليس وارد دانشگاه تهران شد و به ضرب و شتم دانشجويان معترض پرداخت. به خصوص خبر کتک خوردن دانشجويان دختر خيلي سروصدا کرد. امام (ره) در اعتراضش به اين جشن ها، همين سرکوب اعتراضات را نشانه گرفت: «شرکت نکنند در جشن ها، جايز نيست شرکت کردن در اين جشن ها . هر چه مي توانند از زير بار اين طور چيزها در بروند. اگر علماي ايران دسته جمعي اعتراض کنند همه شان را مي گيرند؟! اگر از تمام مملکت ايران، علماي ايران ــ که اقلاً 150 هزار نفر معمم در ايران دارد و آن همه ملا و مرجع و حجت الاسلام و آيت الله دارد ــ اگر اينها اعتراض کنند و اين مهر سکوت را بردارند و اين امضا را که به سکوت آنها امضا حساب مي شود، اين مهر را بردارند، سکوت را بردارند، همه آنها را از بين مي برند؟! آنها اگر مي خواستند از بين ببرند اولش خوب بود مرا از بين ببرند؛ نبردند هم؛ صلاحشان نمي دانند. اي کاش صلاحشان بود! من مي خواهم چه کنم اين زندگي را؟ مرگ بر اين زندگي من. آنها خيال مي کنند که من از اين زندگي خيلي خوشي دارم مي برم که تهديد من مي کنند؟ چه زندگي اي است که من دارم؟ بيايند؛ هر چه زودتر بهتر. لااقل گوش انسان از اين طور چيزهايي که مي شنود، هر روز مي شنود، هر روز ناله مردم را مي شنود، هر روز اطلاع مي دهند که دختر ها را چه کردند، دختر ها را کشتند، بعضي شان را سر ناهار ريختند آن قلدرها و چماق کش ها ريختند سرناهار، ديگ، نمي دانم آب جوش را ريختند به سر اين بيچاره ها. چه شده است؟ گفتند مثلاً مرده باد زيد، زنده باد زيد. اين آدم کشتن دارد؟! گفتند ما جشن 2500 ساله را مي خواهيم چه کنيم؟! جشن را آنها بايد بگيرند که زندگي دارند، آنها بايد بگيرند که يک حکومتي دارند که در تحت نظر آن حکومت در رفاه هستند، در پناه هستند. جشن براي حضرت امير (ع) بايد بگيرند که زير شمشير او مردم در پناه هستند، مردم در امان هستند؛ هيچ کس نمي ترسد در حکومت او الا از خودش؛ از حکومت نمي ترسد. اصلش حکومت عدل ترس ندارد؛ از خودش انسان بايد بترسد. اما اينجا اينطوري است؟...».
اما در قدم بعدي امام (ره) از اين فرصت استفاده کرد و به افشاي نقش صهيونيست ها در برگزاري اين مراسم پرداخت. ايشان با نامه نگاري به سران کشورهاي اسلامي از آنها خواست در اين مراسم شرکت نکنند؛ چرا که اسرائيل هم در اين مراسم حضور خواهد داشت. درست زماني که شاه که اميدوار بود با حضور همزمان اسرائيل و اعراب در اين مراسم به نوعي صلح بين اين دو برقرار کند و جايزه صلح نوبل بگيرد، با افشاگري هاي امام خميني (ره) مجبور به پاسخ به اعراب نسبت به حضور يا عدم حضور اسرائيل شد و با وجود که تمام مراسم را با چينش صهيونيست ها آماده کرده بود، ناچار شد براي آمدن شاهان عرب که پر جمعيت ترين گروه از مهمانان مراسم بودند اسرائيل را دعوت نکند.
واکنش رژيم در برابر موج اعتراض ها اين بود که علم رسماً به تلويزيون آمد و قول مساعد داد که باقيمانده کمک هاي مردمي براي برگزاري مجالس را صرف ساخت يک مسجد خواهد کرد.
سه نمونه از سندهاي مربوط به جشن هاي 2500 ساله
مرجع صدور: ساواک
توضيحات: موضوع: اظهارات آقاي هويدا ــ نخست وزير ــ در مورد جشن ها
برابر اطلاع روزنامه Le_mond چاپ پاريس مورخه 10 و 11 اکتبر به نقل قول از آقاي هويدا نوشته نخست وزير ايران اين امر را پذيرفته که مخارج جشن ها بسيار سنگين بوده و همين طور در شماره 10819 روزنامه jornal,Tehran مورخه 23 مهر ماه سال 50 نوشته که آقاي هويدا ضمن مصاحبه اي که با وي به عمل آمده بيان داشته است همان طور که يک زن زيبا خود را مي آرايد تا مورد توجه قرار گيرد ما هم خود را آراستيم که زيبا شويم و مورد توجه قرار گيريم.
ملاحظات: به فرموده جهت تحقيق نسبت به اينکه آيا آقاي هويدا چنين مطلبي را اظهار کرده است يا خير.
*ناراحتي صهيونيست ها از دعوت نشدن
از لندن به تاريخ 37/1/17 شماره 1248
جناب آقاي خلعتبري، وزير امور خارجه
سه شنبه 15 فروردين ماه به مناسبت انتشار کتاب JERUSALEM نوشته TEDDYKOLLEK، شهردار اورشليم ضيافت شامي در منزل برد وايدنفلد برگزار شد که اينجانب هم جزو مدعوين بودم و حسب العمول يهوديان سرشناس و هواداران بي چون و چراي اسرائيل هم همگي حضور داشتند.
در صحبت مختصري که با TEDDYKOLLEK داشتم نامبرده با خنده اظهار کرد که از دولت ايران گله مندم چون در سال 1961 جناب آقاي علم از من دعوت کردند به ايران بروم و راجع به برگزاري جشن هاي 2500 ساله با گردانندگان آن مراسم همکاري و همفکري کنم ولي ده سال بعد که اين مراسم برگزار شد و از تمام رؤساي ممالک و شخصيت هاي برجسته جهاني دعوت به عمل آمد تنها کسي که دعوت نشده من بودم. اينجانب هم درجواب گفتم که مانعي ندارد و براي جبران اين مطلب من از همين حالا از شما دعوت مي کنم که در مراسم جشن هاي پنج هزارمين سال شاهنشاهي ايران شرکت کنيد.
ضمن صحبت کوتاهي که با لرد وايدنفلد داشتم از نامبرده که عن قريب عازم اسرائيل است نظرش را در مورد تحولات اخير خاورميانه جويا شدم. جواب داد راه حلي براي خروج از بن بست فعلي به نظر رسيده که هم متضمن حفظ آبروي مناهم بگين و هم رعايت خواسته مردم اسرائيل است، اينست که اصل کلي «زمين يا صلح» و امتيازاتي که اسرائيل براي برقراري صلح مي تواند بدهد، به طريقي در اسرائيل مورد همه پرسي قرار گيرد.
75/ل ــ37/1/17
پرويز راجي [سفير معروف شاه در لندن]
*دردسر مراقبت از چادرهاي جشن هاي 25000 ساله شاهنشاهي
از: 18 ــ ر2
به: ح ــ ف ــ ز ــ ک (ر2)
موضوع: چادرهاي سران
پيرو شماره 7ق 220 ــ24 ــ23 ــ401 ــ57/10/6
به طوري که استحضار دارند چادرهاي سران از زمان جشن 2500 ساله بنا شده و داراي وسايل گران قيمت و بسيار نفيسي است. گرچه حفاظت داخلي چادرهاي مذکور به عهده کادر انتظامي است و يک نفر سرهنگ هم رئيس حفاظت آن محل است ولي با توجه به وضع فعلي اگر محل مذکور مانند ساختمان ساواک شيراز مورد هجوم واقع شود حتي يک لشکر هم قادر به حفاظت اين تأسيسات که بالغ 20 هکتار است نخواهد شد. استدعا دارد سريعاً به طريق مقتضي نسبت به خروج اشياي گران قيمت مجموعه مذکور بايسته معمول فرمايند. ضمناً موضوع در شوراي هماهنگي استان مطرح که در صورتجلسه شوراي مذکور قيد شده و کليه اعضاي شورا با نظريه ناحيه موافقت کرده اند.
ل ــ ناحيه ژاندارمري فارس ــ سر لشکر امير حسيني
گيرندگان:
جناب آقاي استاندار محترم استان فارس جهت استحضار و صدور اوامر مقتضي
ف ــ هنگ شيراز جهت آگاهي
منبع:همشهري جوان، شماره 249
جشن هاي 2500 ساله در حقيقت پيشنهاد درباره نبود. صهونسيت ها که خود را به يهود پيوند داده بودند، عقيده داشتند کوروش کبير(سوروس) در سال 539 قبل از ميلاد آنها را از بند بابل آزاد کرده و بايد براي او بزرگداشت گرفت. محاسبه سال 1961 ميلادي به عنوان دو هزار و پانصدمين سالگرد فتح بابل به دست کورش هم کار مورخان يهودي بود در ايران جز شجاع الدين شفا، هيچ کدام ديگر از استادان تاريخ حاضر به تأييد اين تاريخ نشده بودند و در مورد آن شک و ابهام داشتند. اما صهيونيست ها خيلي علاقه مند بودند تا آزادي امروز خود! (يعني تأسيس دولت غاصب اسرائيل) را به آزادي آن روزها پيوند بزنند؛ چرا که مي گفتند در هر دو تاريخ به سرزمينشان برگشته بودند. آنها کنفرانس هايي برگزار کردند و خيابان هاي زيادي را در سرتاسر جهان به نام کورش نامگذاري کردند. در تمام مقالات خود هم کورش را از آن جهت که آنها را رها ساخته است بهترين پادشاه تاريخ معرفي کردند. يک جنگل مصنوعي را هم به نام او ثبت کردند و جنگل ديگر را هم گذاشتند براي نام شاه کنوني ايران که براي صهيونيست ها تداعي گر کورش بود؛ چرا که تنها متحد منطقه اي آنها به حساب مي آمد. او هنگام جنگ با اعراب براياشن مخفيانه نفت مي فرستاد تا در مقابل، نت هاي موسيقي جشن هاي 2500 ساله را دريافت کند. او هنر دوست ترين شاه دنيا بود.
در حقيقت جشن 2500 ساله يک پيشنهاد توريستي بود. صهيونيست ها معتقد بودند کسي براي ديدن آثار اسلامي به ايران نخواهد آمد. ايران بايد يک جشن ملي سالانه برگزار کند تا مردم جهان را براي حضور در آن جشن به ايران دعوت کند. از آنجا که مهرگان به فراموشي سپرده شده بود، اين زمان بهترين زمان بود. ندي کلک که بعدها شهردار اورشليم شد ايده جشن 2500 ساله را در سفر 14 روزه اش به تهران به اسدالله علم داده بود. در واقع صهيونيست ها مي خواستند با اين پيشنهاد گراميداشت سال مورد نظر خودشان را کامل بکنند. هر چند به دليل مشکلات مالي، جشن به جاي سال 1961(1340) در سال 1971(1350) برگزار شد و باز هم اين شجاع الدين شفا بود که حاضر شد براي شاه ثابت کند که آن تاريخ قبلي درست محاسبه شده بوده و دو هزار و پانصدمين سال فتح بابل و بنيانگذاري امپراتوري هخامنشي همين تاريخ جديد است!
مراسم چگونه بود؟
10 ميليون بيننده، اين مراسم را از تلويزيون تماشا کردند. در اين جشن رؤساي جمهور، پادشاهان، نخست وزيران و هيأت هاي بلند پايه 69 کشور جهان همراه با گروه هاي متعدد ارکستر و موزيک و رقص از کشورهاي مختلف شرکت داشتند. صدها نوع غذا و نوشيدني سفارشي از خارج کشور وارد شد. به خصوص انتشار خبر صرف تخم هاي بلدرچين سر ميز صبحانه و خاويار ايران و شراب فرانسوي شتولافيت (Chateau Lafite) در ضيافت هاي روزانه مدعوين جو جامعه را ملتهب کرد. براي هر مهماني خاص اين مراسم 48 ميليون دلار هزينه شده و براي هر کدام به طور ويژه هتل، وسيله رفت و آمد و مهماندار تدارک ديده شده بود. در عين حال خيلي ها از مهماني ناراضي بودند؛ چرا که مي گفتند فلان شاه از هلي کوپتر برخوردار بود و ما با ليموزين بنز جابه جا مي شديم.
جيمز بيل در کتاب «عقاب و شير» مي نويسد: «محمد رضا شاه پهلوي با اين جشن هاي 2500 ساله دوره جديدي را در پادشاهي خود آغاز کرد؛ دوره جنون انجام کارهاي بزرگ. بسياري از معروف ترين و مقتدرترين چهره هاي جهان براي ستايش کشور شاه و بلکه مهم تر براي ستودن خود او به اين محل آمده بودند...و شاه احساس رضايت و خرسندي مي کرد که مهمانان در مورد اينکه چه کسي مجلل ترين اقامتگاه را گرفته، چه کسي محترم ترين مکان ار در ميزهاي ضيافت داشته و چه کسي از هلي کوپتر به جاي سفر با ليموزين هاي مرسدس استفاده کرده با هم دعوا مي کردند».
چقدر خرج برداشت؟
در سال 1345 که خرج هاي شاهانه براي جشن صورت مي گرفت، هر دلار آمريکا معادل 75 ريال ايران بود و هر دلار سال 1956 معادل 8/3 دلار امروزي است. هر دلار آمريکا هم اين روزها معادل 10000 ريال است. با اين حساب هر ريال خرج سال 1345 معادل 1110 ريال امروز بوده. حالا با توجه به جدول خرج هاي آن زمان که با تبديل به ريال الان نوشته شده مي توانيد به حجم ولخرجي ها پي ببريد. دقت کنيد که اينها فقط مربوط به شهر تهران است؛ در حالي که بيشتر خرج ها در شيراز انجام شد.
چراغاني خيابان ها 2000 ميليون تومان
آتش بازي ميدان شهياد (آزادي) 210 ميليون تومان
لوح تقديمي به شاه در افتتاح برج شهياد 1776 ميليون تومان
کارناوال شادي 330 ميليون تومان
مخارج پيش بيني نشده 200 ميليون تومان
پارک آرامگاه رضا خان 2220 ميليون تومان
مجموع هزينه هاي شهرداري 19980 ميليون تومان
تمام خرج هاي جشن بدون استثنا مستقيما به شرکت هاي پيمانکاري انگليسي، فرانسوي و اسرائيلي داده مي شد. هيچ شرکت پيمانکار داخلي صلاحيت شرکت در مناقصات را نداشت.
معترضان چه مي گفتند؟
در يکي از اين اعتراض ها در چهارم آبان 1350 پليس وارد دانشگاه تهران شد و به ضرب و شتم دانشجويان معترض پرداخت. به خصوص خبر کتک خوردن دانشجويان دختر خيلي سروصدا کرد. امام (ره) در اعتراضش به اين جشن ها، همين سرکوب اعتراضات را نشانه گرفت: «شرکت نکنند در جشن ها، جايز نيست شرکت کردن در اين جشن ها . هر چه مي توانند از زير بار اين طور چيزها در بروند. اگر علماي ايران دسته جمعي اعتراض کنند همه شان را مي گيرند؟! اگر از تمام مملکت ايران، علماي ايران ــ که اقلاً 150 هزار نفر معمم در ايران دارد و آن همه ملا و مرجع و حجت الاسلام و آيت الله دارد ــ اگر اينها اعتراض کنند و اين مهر سکوت را بردارند و اين امضا را که به سکوت آنها امضا حساب مي شود، اين مهر را بردارند، سکوت را بردارند، همه آنها را از بين مي برند؟! آنها اگر مي خواستند از بين ببرند اولش خوب بود مرا از بين ببرند؛ نبردند هم؛ صلاحشان نمي دانند. اي کاش صلاحشان بود! من مي خواهم چه کنم اين زندگي را؟ مرگ بر اين زندگي من. آنها خيال مي کنند که من از اين زندگي خيلي خوشي دارم مي برم که تهديد من مي کنند؟ چه زندگي اي است که من دارم؟ بيايند؛ هر چه زودتر بهتر. لااقل گوش انسان از اين طور چيزهايي که مي شنود، هر روز مي شنود، هر روز ناله مردم را مي شنود، هر روز اطلاع مي دهند که دختر ها را چه کردند، دختر ها را کشتند، بعضي شان را سر ناهار ريختند آن قلدرها و چماق کش ها ريختند سرناهار، ديگ، نمي دانم آب جوش را ريختند به سر اين بيچاره ها. چه شده است؟ گفتند مثلاً مرده باد زيد، زنده باد زيد. اين آدم کشتن دارد؟! گفتند ما جشن 2500 ساله را مي خواهيم چه کنيم؟! جشن را آنها بايد بگيرند که زندگي دارند، آنها بايد بگيرند که يک حکومتي دارند که در تحت نظر آن حکومت در رفاه هستند، در پناه هستند. جشن براي حضرت امير (ع) بايد بگيرند که زير شمشير او مردم در پناه هستند، مردم در امان هستند؛ هيچ کس نمي ترسد در حکومت او الا از خودش؛ از حکومت نمي ترسد. اصلش حکومت عدل ترس ندارد؛ از خودش انسان بايد بترسد. اما اينجا اينطوري است؟...».
اما در قدم بعدي امام (ره) از اين فرصت استفاده کرد و به افشاي نقش صهيونيست ها در برگزاري اين مراسم پرداخت. ايشان با نامه نگاري به سران کشورهاي اسلامي از آنها خواست در اين مراسم شرکت نکنند؛ چرا که اسرائيل هم در اين مراسم حضور خواهد داشت. درست زماني که شاه که اميدوار بود با حضور همزمان اسرائيل و اعراب در اين مراسم به نوعي صلح بين اين دو برقرار کند و جايزه صلح نوبل بگيرد، با افشاگري هاي امام خميني (ره) مجبور به پاسخ به اعراب نسبت به حضور يا عدم حضور اسرائيل شد و با وجود که تمام مراسم را با چينش صهيونيست ها آماده کرده بود، ناچار شد براي آمدن شاهان عرب که پر جمعيت ترين گروه از مهمانان مراسم بودند اسرائيل را دعوت نکند.
واکنش رژيم در برابر موج اعتراض ها اين بود که علم رسماً به تلويزيون آمد و قول مساعد داد که باقيمانده کمک هاي مردمي براي برگزاري مجالس را صرف ساخت يک مسجد خواهد کرد.
هدف چي بود؟
سه نمونه از سندهاي مربوط به جشن هاي 2500 ساله
وقتي نخست وزير بايد جواب پس مي داد
مرجع صدور: ساواک
توضيحات: موضوع: اظهارات آقاي هويدا ــ نخست وزير ــ در مورد جشن ها
برابر اطلاع روزنامه Le_mond چاپ پاريس مورخه 10 و 11 اکتبر به نقل قول از آقاي هويدا نوشته نخست وزير ايران اين امر را پذيرفته که مخارج جشن ها بسيار سنگين بوده و همين طور در شماره 10819 روزنامه jornal,Tehran مورخه 23 مهر ماه سال 50 نوشته که آقاي هويدا ضمن مصاحبه اي که با وي به عمل آمده بيان داشته است همان طور که يک زن زيبا خود را مي آرايد تا مورد توجه قرار گيرد ما هم خود را آراستيم که زيبا شويم و مورد توجه قرار گيريم.
ملاحظات: به فرموده جهت تحقيق نسبت به اينکه آيا آقاي هويدا چنين مطلبي را اظهار کرده است يا خير.
*ناراحتي صهيونيست ها از دعوت نشدن
از لندن به تاريخ 37/1/17 شماره 1248
جناب آقاي خلعتبري، وزير امور خارجه
سه شنبه 15 فروردين ماه به مناسبت انتشار کتاب JERUSALEM نوشته TEDDYKOLLEK، شهردار اورشليم ضيافت شامي در منزل برد وايدنفلد برگزار شد که اينجانب هم جزو مدعوين بودم و حسب العمول يهوديان سرشناس و هواداران بي چون و چراي اسرائيل هم همگي حضور داشتند.
در صحبت مختصري که با TEDDYKOLLEK داشتم نامبرده با خنده اظهار کرد که از دولت ايران گله مندم چون در سال 1961 جناب آقاي علم از من دعوت کردند به ايران بروم و راجع به برگزاري جشن هاي 2500 ساله با گردانندگان آن مراسم همکاري و همفکري کنم ولي ده سال بعد که اين مراسم برگزار شد و از تمام رؤساي ممالک و شخصيت هاي برجسته جهاني دعوت به عمل آمد تنها کسي که دعوت نشده من بودم. اينجانب هم درجواب گفتم که مانعي ندارد و براي جبران اين مطلب من از همين حالا از شما دعوت مي کنم که در مراسم جشن هاي پنج هزارمين سال شاهنشاهي ايران شرکت کنيد.
ضمن صحبت کوتاهي که با لرد وايدنفلد داشتم از نامبرده که عن قريب عازم اسرائيل است نظرش را در مورد تحولات اخير خاورميانه جويا شدم. جواب داد راه حلي براي خروج از بن بست فعلي به نظر رسيده که هم متضمن حفظ آبروي مناهم بگين و هم رعايت خواسته مردم اسرائيل است، اينست که اصل کلي «زمين يا صلح» و امتيازاتي که اسرائيل براي برقراري صلح مي تواند بدهد، به طريقي در اسرائيل مورد همه پرسي قرار گيرد.
75/ل ــ37/1/17
پرويز راجي [سفير معروف شاه در لندن]
*دردسر مراقبت از چادرهاي جشن هاي 25000 ساله شاهنشاهي
از: 18 ــ ر2
به: ح ــ ف ــ ز ــ ک (ر2)
موضوع: چادرهاي سران
پيرو شماره 7ق 220 ــ24 ــ23 ــ401 ــ57/10/6
به طوري که استحضار دارند چادرهاي سران از زمان جشن 2500 ساله بنا شده و داراي وسايل گران قيمت و بسيار نفيسي است. گرچه حفاظت داخلي چادرهاي مذکور به عهده کادر انتظامي است و يک نفر سرهنگ هم رئيس حفاظت آن محل است ولي با توجه به وضع فعلي اگر محل مذکور مانند ساختمان ساواک شيراز مورد هجوم واقع شود حتي يک لشکر هم قادر به حفاظت اين تأسيسات که بالغ 20 هکتار است نخواهد شد. استدعا دارد سريعاً به طريق مقتضي نسبت به خروج اشياي گران قيمت مجموعه مذکور بايسته معمول فرمايند. ضمناً موضوع در شوراي هماهنگي استان مطرح که در صورتجلسه شوراي مذکور قيد شده و کليه اعضاي شورا با نظريه ناحيه موافقت کرده اند.
ل ــ ناحيه ژاندارمري فارس ــ سر لشکر امير حسيني
گيرندگان:
جناب آقاي استاندار محترم استان فارس جهت استحضار و صدور اوامر مقتضي
ف ــ هنگ شيراز جهت آگاهي
منبع:همشهري جوان، شماره 249
/ج