خونين شهر در اشغال

در روز سي ام مهرماه سال 1359، علاوه بر يگانهايي كه به قواي مهاجم پيوسته بودند، تيپ 112 مرزي عراق وارد منطقه شد و تحت امر نيروهاي «محمره» قرار گرفت و موظف شد در مناطق اشغالي و متصرفه، پشت نيروهاي پيشرو مستقر شود. همچنين در روز 59/8/1نيروهايي از جيش الشعبي وگارد مرزي به منطقه خرمشهر وارد شدند و
دوشنبه، 10 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خونين شهر در اشغال

خونين شهر در اشغال
خونين شهر در اشغال


 

نويسنده:علي اكبر بهشتي




 
در روز سي ام مهرماه سال 1359، علاوه بر يگانهايي كه به قواي مهاجم پيوسته بودند، تيپ 112 مرزي عراق وارد منطقه شد و تحت امر نيروهاي «محمره» قرار گرفت و موظف شد در مناطق اشغالي و متصرفه، پشت نيروهاي پيشرو مستقر شود. همچنين در روز 59/8/1نيروهايي از جيش الشعبي وگارد مرزي به منطقه خرمشهر وارد شدند و به قواي دشمن پيوستند. طرح هجوم نهايي قواي عراقي به خونين شهر، از اولين دقايق بامداد دوم آبان ماه 1359 اجرا شد. با آغاز هجوم سنگين و پيشروي عراقي ها، نيروهاي مدافع در خيابان آرش براي جلوگيري از پيشروي دشمن با تمام وجود ايستادگي مي كردند. بچه ها كه تعداد آنها حدود 40 نفر بود، در ادامه مقاومت، با فشار سنگين دشمن، از نظر مهمات در مضيقه قرار مي گيرند و با بي سيم درخواست مهمات مي كنند، اما انتظار بي فايده است. فشار فرماندهان عراق به نيروهايشان در جهت پيشروي تشديد مي شود و بچه ها گام به گام عقب مي نشينند. گروهي ديگر از بچه ها پس از نبرد بي وقفه 48 ساعته و خستگي و كوفتگي شديد، در اوايل شب براي استراحت به مقر باز مي گردند.
ساعت 12 شب بي سيم به صدا در مي آيد و صداي جهان آرا به گوش مي رسد: "بچه ها بيائيد كه شهر دارد سقوط مي كند ". بچه ها شانزده نفري به سمت خيابان آرش حركت مي كنند. هوا تاريك و اوضاع چنان آشفته است كه خودي از غير خودي قابل تشخيص نيست. بچه ها كه از فرط خستگي توان ادامه كار را ندارند، در حدود ساعت 4 صبح به ساختمان فرمانداري بر مي گردند.در ساختمان فرمانداري هنوز چشم بچه ها بسته نشده كه باصداي تيراندازي مهاجمان، متوجه حضور دشمن در نزديكي خود شده و با آنان درگير مي شوند. عراقي ها براي پيشروي سماجت مي كنند. بچه ها با تيرباري كه روي ساختمان فرمانداري نصب شده است به مقابله با مهاجمان ادامه مي دهند. طولي نمي كشد كه تانكهاي دشمن از خيابان عشاير وارد مي شوند و محل استقرار بچه ها را زير گلوله مستقيم مي گيرند. مهم ترين هدف مهاجمين بستن پل است. نيروهاي محاصره شده در ميدان فرمانداري براي خروج از محاصره تلاش مي كنند.
براي شكستن مقاومت در خيابان آرش و ساختمان فرمانداري و فلكه فرمانداري، يگان زرهي دشمن از خيابان عشاير به سوي فلكه فرمانداري به حركت در مي آيد تا با به كارگيري مستقيم تانكها و تيربارهاي آنها‌، مقاومت نيروهاي اندك و بدون پشتيبان مردمي را در هم بشكند. سرانجام دشمن مي تواند پس از سي و سه روز نبرد پي در پي و اجراي طرحهاي متعدد و تلفات بسيار، خود را به ساختمان فرمانداري برساند و بر خرمشهر مسلط شود.
با استقرار نيروهاي دشمن در ساختمان فرمانداري و ساختمانهاي اطراف آن، مهاجمان كاملا بر پل تسلط مي يابند و رفت و آمد، انتقال مجروحان و رساندن مهمات به بچه ها غير ممكن مي شود. حتي عبور از كارون با بلم و قايق به سادگي ميسر نمي شود، زيرا كارون زير آتش خمپاره هاي دشمن قرار گرفته است.
دشمن با برخوداري از نفرات زياد و تجهيزات بسيار و پشتيباني كامل، باز هم جرئت پيشروي به سوي پل را ندارد و تلاش مي كند با تمركز آتش روي پل و نقاط احتمالي حضور رزمندگان، باقيمانده نيروهاي مردمي را به شهادت برساند يا مجبور به ترك شهر كند.

خونين شهر در اشغال

در پي استقرار نيروهاي دشمن در فرمانداري خرمشهر و تسلط بر پل، خبر اشغال خرمشهر در بغداد منتشر مي شود و خبرگزاري عراق در بعدازظهر، اين خبر را رسماً مخابره مي كند.
با وجود محاصره كامل، رزمندگان در اوايل شب موفق به بيرون راندن مهاجمان از فرمانداري و برطرف كردن چند ساعته تسلط دشمن از روي پل مي شوند. دشمن با ادامه حملات و براي كامل كردن اشغال شهر، با تلاش خود را به مسجد جامعه نزديك مي كند. دو سه گروه از بچه هاي شهر و نيروهاي اعزامي به مقاومت ادامه مي دهند و عده اي از نيروهاي باقيمانده در شهر سعي مي كنند به شيوه هاي مختلف از شهر خارج شوند.
در صبح روز سوم آبان 59، مسجد جامع تقريبا سقوط مي كند و عراقي ها به 30 متري مسجد مي رسند. همه شهر تخليه مي شود و نيروهاي مهاجم به طرف پل مي آيند. در ساعت سه و نيم بامداد چهارم آبان، از اتاق جنگ خبر مي آورند كه دستور رسيده شهر را تخليه كنيد چون مي خواهند شهر را بمباران كنند. عده اي از بچه ها در مقابل اين تصميم مقاومت مي كنند و در شهر مي مانند. باقيمانده نيروها با قايق از كارون عبور مي كنند تا خود را نجات دهند. در ساعت 7 صبح، عده ديگري از بچه ها كه به لب شط رسيده بودند، از كارون عبور مي كنند. عده اي از بچه ها كه از جريان تخليه شهر خبر ندارند،در شهر پراكنده اند. نيروهاي مهاجم به در محور 40 متري تا فلكه شهدا مي رسند. بچه ها در كوچه نزديك مسجد امام صادق (ع) موضع مي گيرند و با نيروهاي عراق درگير مي شوند. به جز اطراف پل و فرمانداري، ديگر خبري از درگيري نيست. دستور عقب نشيني صادر مي شود. خبر عقب نشيني براي مدافعان بسيار ناگوار است. گروهها و مدافعان ديگري در شهر هستند كه از دستور عقب نشيني اطلاعي ندارند. اما سرانجام با اتمام مهمات، در حدود ساعت ده صبح روز چهارم آبان، بخش اشغال شده خرمشهر را ترك مي كنند. هنگام خروج مدافعان از شهر، مهاجمان پل و اطراف پل را به شدت زير انواع آتش خود مي گيرند و چند نفر هنگام عبور از پل، مجروح يا شهيد مي شوند...
سرانجام در چهارم آبان 59، اشغال خرمشهر كه رزمندگانش نزديك به دو ماه نبرد و تلاش شبانه روزي كوشيدند تا از تجاوز دشمن به آنجا جلوگيري كنند؛ كامل مي شود ؛ اما حماسه آفرينان خرمشهر مي روند تا با خلق حماسه اي ديگر، خونين شهر را از چنگال دشمن رهايي بخشند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 19



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.