بررسي تطبيقي اخلاق کشاورزي در اسلام غرب (3)

حقيقت اين است که نوع نگاه اسلام به مسئله ي کشاورزي و اساساً به طبيعت، با نوع نگاه دنياي مدرن و صنعتي به آن کاملاً متفاوت است. به تعبير ديگر، در مباني بحث با يکديگر ناسازگارند. در ادامه، به اختصار به برخي از اين مباني اشاره مي کنيم:
چهارشنبه، 12 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي تطبيقي اخلاق کشاورزي در اسلام غرب (3)

بررسي تطبيقي اخلاق کشاورزي در اسلام غرب (3)
بررسي تطبيقي اخلاق کشاورزي در اسلام غرب (3)
نويسندگان‌: علي رمضاني*
سيد محمود نبويان**




 

1. ديدگاه اسلام درباره ي کشاورزي
 

حقيقت اين است که نوع نگاه اسلام به مسئله ي کشاورزي و اساساً به طبيعت، با نوع نگاه دنياي مدرن و صنعتي به آن کاملاً متفاوت است. به تعبير ديگر، در مباني بحث با يکديگر ناسازگارند. در ادامه، به اختصار به برخي از اين مباني اشاره مي کنيم:

2ـ1.عناصر مبنايي نگاه اسلام به طبيعت
 

2ـ1ـ1.خدا خالق انسان و عالم است
 

در منطق اسلام، عالم و طبيعت مخلوق خداي متعال و آيتي از آيات الهي است. مشاهده مطالعه ي طبيعت و تفکر در آن، انسان را به سوي خالق يکتا رهنمون مي سازد. شايد يکي از اسرار تأکيد متون ديني بر اين مطالعه و تدبر و تعمق، اين باشد که طبيعت نمايانگر خالق خويش است. از اين روي، خداوند در قرآن کريم درباره ي اسرار آفرينش و نشانه هاي خويش در عالم مي فرمايد: «اينها نشانه هايي است براي کساني که مي شنوند»؛(22) «براي آنها که تفکر مي کنند»؛(23) «براي صاحبان مغز»؛(24) «آيا با چشم بصيرت نمي نگريد؟»(25)
بنابراين اگر انسان چشمي بينا، گوشي شنوا، فکري بيدار و دلي هوشيار و روحي آماده ي پذيرش و تشنه ي حقايق داشته باشد، مي تواند از طريق مطالعه ي طبيعت به خالق آن پي ببرد. قرآن درباره ي کساني که چنين بهره اي نمي برند مي فرمايد:
«وَ کَأيِّن مِن آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الأرضِ يَمُرُّونَ عَلَيها وَ هُم عَنها مُعرِضُونَ»(يوسف: 105)؛ و (اين مردم بي خرد) چه بسيار بر آيات و نشانه ها (ي قدرت حق) در آسمانها و زمين مي گذرند و از آن روي مي گردانند.

2ـ1ـ2.جايگاه انسان در عالم از منظر اسلام و نحوه ي تعامل او با طبيعت
 

دنياي جديد، تا حدود زيادي متأثر از عدم شناخت صحيح انسان و ابعاد وجودي وي است. اين کج فهمي، زمينه ي انحطاط جوامع غربي و بلکه بشريت امروز را سبب شده است؛ از اين روي، ناچاريم بر نظر اسلام در معرفي حقيقت انسان تأکيد کرده، قدري بيشتر درنگ کنيم. از منظر قرآن، انسان مرکب از جسم و روح است(26) و وجود روح ناديدني نه تنها قطعي و ثابت، بلکه قوام انسان و انسانيت وي به وجود آن است. آن چيزي که «من» واقعي و حقيقي انسان است، همان روح اوست و جسم براي او نقش مرکب و ابزار دارد. در مسأله ي دوگانگي روح و جسم، و اينکه بعدي غير مادي به نام روح در انسان وجود دارد قرآن مي فرمايد:
«ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِن رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمعَ وَ الأبصارَ وَ الأفئِدَةَ قَليلاً ما تَشکُرُونَ»(سجده: 9)؛ سپس آن (نطفه بي جان) را نيکو بياراست و از روح (قدسي الهي) خود در آن بدميد، و شما را داراي گوش و چشم ها و قلب ها (با حسّ و هوش) گردانيد، باز بسيار اندک شکر و سپاسگزاري نعمتهاي حق مي کنيد».
در بينش اسلامي، روح متمايز از بدن است، اما تأثير متقابلي ميان اين دو وجود دارد. از طرف ديگر، روح تمام حقيقت انسان را تشکيل مي دهد؛ به گونه اي که مي توان از منظر قرآني، شخصيت انسان را همان روح او دانست. اين حقيقت در اين آيه به خوبي بيان شده است:
«قُل يَتَوَفَّاکُم مَلَکُ المَوتِ الَّذي و ُکِّلَ بِکُم ثُمَّ إِلي رَبِّکُم تُرجَعونَ؛ (سجده: 11) بگو فرشته ي مرگ که مأمور قبض روح شماست، جان شما را خواهد گرفت و پس از مرگ به سوي خداي خود باز گردانيده مي شويد».
روح در هنگام مرگ از بدن گرفته مي شود؛ در حالي که بدن به حال خود باقي است و چيزي از آن کم نمي شود.(27) البته آنچه هنگام وفات تماماً گرفته مي شود، روح است نه بدن؛ زيرا خطاب «کم» در «يتَوَفّاکم»، خطاب به حقيقت انسان است که عبارت از روح و جان و نفس اوست و بدن غير از آن بوده و در وجود و شخصيتش تابع روح است. اين آيه از روشن ترين آياتي است که بر تجرد نفس و دوگانگي نفس و بدن دلالت مي کند؛ به گونه اي که نفس و روح، نه جزو بدن است و نه حالتي از حالات آن.(28) از آنچه بيان شد به دست مي آيد که انسان نه تنها، منحصر در جسم مادي نيست؛ بلکه اساساً انسان اين جسم مادي نيست. حقيقت انسان روح الهي است که از جانب او در اين بدن مادي و فاني دميده شده است و با فناي بدن نيز باقي مي ماند و قوام انسان و ايستايي قيامت و حيات ابدي او به آن وابسته است.

2ـ1ـ3.آزادي انسان در بهره برداري از طبيعت؛ حدود و شرايط
 

آيا انسان مجاز است از زمين و طبيعت به طور نامحدود و بي قيد و شرط بهره برداري کند؟ دانستيم که از منظر اسلامي، انسان خليفه ي خدا روي زمين (بقره: 30) و البته بنده ي اوست. و اين دو وجه، با يکديگر فطرت انسان را مي سازد. انسان در مقام «عبد» خدا بودن، بايد مطيع مشيت او باشد، اما در مقام خليفةاللّهي بايد فعّال باشد. انسان در اين مقام، پل ميان مُلک و ملکوت، و واسطه و ابزاري است که مشيت خداوند از طريق او در اين جهان تحقّق مي يابد. انسان در اسلام، هم داراي عقل است و هم دل و هم اراده. انديشه ي توحيدي، در فطرت وي نهفته است که درعهد ألست بسته شد؛ چنين انديشه اي، خواست و اراده ي انسان را تابع اراده و مشيت خداوند قرار مي دهد و همين مسئله سعادت دنيا و آخرت وي را تضمين مي کند. علوم برخاسته از چنين انديشه اي نيز در جهت سعادت وي و همنوعان و ديگر مخلوقات خواهد بود. از منظر اسلامي، خداوند انسان را از خاک آفريد و آن گاه از روح خود در وي دميد.
اسلام براي انسان کرامت قائل است؛ اما اين به معناي تأييد سرشت طغيانگر که در مقابل خدا و ديگر مخلوقات او طغيان کند نيست، بلکه ناشي از آن است که او خليفه ي خدا در زمين است و مي تواند اراده و مشيت الهي را در جهان اجرا کند. انسان قدرت دارد که بر همه ي مخلوقات ديگر سلطه يابد؛ اما مسئوليت نيز دارد که از همه ي اين مخلوقات مراقبت کند.(29)
اما انسان غربي با تمدن جديد و مباني فلسفي محفوف در آن، سرِ جنگ و ناسازگاري با خود، جهان و حتي با طبيعت دارد و برون رفت از اين وضعيت، جز با تغيير بنيادين در برداشت از ماهيت انسان ممکن نيست. در تمدن سنتي، انسان خليفةالله است و حرمت دارد و در عين حال که بر محيط طبيعي سلطه ي نامحدود ندارد، در برابر خداوند مسؤول است و...از اين روي، قصد جنگ و ستيزه جويي با خود و جهان طبيعي نخواهد داشت؛ زيرا هرگز توازن خويش را از دست نمي دهد.
بي شک، از منظر اسلامي رابطه ي ميان انسان و طبيعت و زمين و نيز حيوانات، داراي حدود و ثغوري است و انسان در اين زمينه وظايفي اخلاقي به عهده دارد که بيان خواهد شد.

2ـ1ـ4.کشاورزي در اسلام
 

از امور مقدّس و مورد تأکيد اسلام، مسئله ي کشاورزي است. هم در آيات قرآن و هم در روايات معصومان عليهم السلام بر اين امر تأکيد شده است. افزون بر همه ي اينها، سيره ي عملي بزرگان دين در انجام دادن امور کشاورزي نيز مي تواند دليلي بر اهميت آن باشد. براي نمونه مي توان از نخلستان هاي امام علي عليه السلام و کشاورزي امام صادق عليه السلام و...نام برد. قرآن کريم(30) و روايات فراواني بر اين مسئله تأ کيد دارند که براي نمونه به برخي از آنها اشاره مي شود:
محمدبن عطيه مي گويد از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمود:
«انّ الله عزّ و جل احب لانبيائه من الاعمال الحرث و الرعي لئلّا يکرهوا شيئاً من قطر السماء؛ همانا خداوند در ميان کارها، براي انبياي خود کار کشاورزي و دامپروري را برگزيد تا از هيچ قطره ي آسماني نا خشنود نباشد».(31)
در روايات متعدد ديگري نيز کشاورزي، کيمياي بزرگ،(32) برترين کارها،(33) حلال ترين و پاک ترين عمل،(34) مال و ثروت برتر،(35) ناميده شده و کشاورزان، گنج هاي مردمان معرفي شده اند.
از ديدگاه اسلام، آب، خاک و هوا نيز ارزش زيادي دارند. آب از نعمت هاي بزرگ خداست که حيات تمام موجودات بدان وابسته است. قرآن کريم مي فرمايد:
«وَ جَعَلنا مِنَ الماءِ کُلَّ شَيءٍ حَيٍّ أفَلا يُؤمِنُونَ؛ و از آب هر چيز زنده اي را آفريديم؟ پس چرا باز (مردم طبيعت و ماده پرست) به خدا ايمان نمي آورند».(انبياء: 30)
از اين روي، انسان ها موظفند از اين نعمت عظيم الهي به طور صحيح استفاده کنند؛ براي مثال، اسراف نکنند و آب ها را آلوده نسازند. در روايات نيز بر اين مسئله تأکيد شده است. در روايتي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله از بول کردن در آب جاري نهي کردند.(36) همچنان که امام صادق عليه السلام فرمود: «وَ لا تُفسِد عَلَي القَومِ مَاءَهُم؛ آب مردم را آلوده نکن».(37)
آلودگي هوا نيز از مسائلي مي باشد که اسلام به شدت از آن نهي کرده است. رسول اکرم صلي الله عليه و آله حتي از ريختن سمّ در سرزمين مشرکان نهي فرموده است. از امام صادق عليه السلام نقل است که: پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله از خوردن سير، به خاطر بوي بدش، نهي کرد و سپس فرمود: هر کس سير بخورد به مسجد وارد نشود.(38) در روايتي ديگر حضرت علي عليه السلام سفارش فرمود که هر کس چيزي بخورد که بوي بدش مردم را اذيت کند به مسجد نيايد.(39)
بنابر نظر کارشناس، آلودگي هوا سه پيامد اصلي «باران اسيدي، تخريب لايه ي ازن، و گرماي زمين» را در مقياس بين المللي به دنبال داشته است.(40)

2ـ2.وظايف عملي انسان ها در برابر طبيعت و محصولات کشاورزي
 

2ـ2ـ1.مصرف بهينه
 

از منابع ديني به خوبي استفاده مي شود که خداي متعال تمام نعمت هاي خود، اعم از خوردني ها و نوشيدني ها و پوشيدني ها و...را براي انسان و استفاده ي او آفريده است:
«ألَم تَرَوا أنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأرضِ وَ أسبَغَ عَلَيکُم نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً وَ مِنَ النَّاس مَن يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيرِ عِلمٍ وَ لا هُدي وَ لا کِتابٍ مُنير (لقمان: 20)؛ آيا شما مردم به حس مشاهده نمي کنيد که خدا انواع موجوداتي که در آسمان ها و زمين است را براي شما مسخّر کرده و نعمت هاي ظاهر و باطن خود را براي شما فراوان فرموده؟ و (با اين وجود) برخي از مردم از روي جهل و گمراهي و بي خبري از کتاب روشن (حق) در (دين) خداي متعال مجادله مي کنند».
و نيز:
«وَ مِنَ الأنعامِ حَمُولَةً و فَرشاً کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيطانِ إنَّهُ لَکُم عَدُوٌّ مُبينٌ(انعام: 142)؛ و از بعضي چهارپايان استفاده باربري و سواري کنيد. از آنچه روزي شما کرده بخوريد و پي اغواي شيطان نرويد، که او شما را دشمني آشکار است».
از آيات و روايات به دست مي آيد که همه ي دنيا براي انسان و استفاده ي او خلق شده است و انسان حق دارد از طبيعت و موهبت خدادادي آن بهره ببرد. اما نکته ي مهمي که متأسفانه انسان غربي از آن غفلت کرده است و همين غفلت موجب پيدايش بحران هاي متعدد در زندگي بشر شده، آن است که اين «حق بهره مندي»، بي حد و حصر و نامحدود نيست. انسان حق دارد از زمين و طبيعت استفاده کند، ولي نه به اين شکل که از زمين و موهبت هاي آن به منزله ي ابزاري براي پاسخ دادن به اشتهاي مادي و حيواني سيري ناپذير خود بهره جويد، و نه به قيمت گرسنگي بخش قابل توجهي از انسان ها. بنابراين، استفاده ي بيش از حد از طبيعت به گونه اي که موجب محروميت ديگران شود، جايز نيست. از اين روي، قرآن تصريح مي کند که در قيامت از انسان درباره ي چگونگي بهره مندي از نعمت ها پرسش خواهد شد:
«ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ يَومَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ (تکاثر: 8)؛ آن گاه در آن روز از نعمتها شما را باز مي پرسند».
بديهي است از منظر اسلامي، محدوديتي در توليد نيست، بلکه اسلام همت در توليد، و قناعت در مصرف را توصيه مي کند.
همچنين نبايد بهره مندي از طبيعت، به آسيب رساندن به نظام طبيعت بينجامد. اسلام براي عملي کردن اين امر مهم و بهينه سازي مصرف، راه کارهاي خوبي ارائه کرده است که از جمله ي آنها مي توان به «اعتدال در مصرف»،(41) «عدم اسراف و تبذير»،(42) «سپاس گذاري و شکر عملي نعمت ها»،(43) و «عدم کفران نعمت»(44) اشاره کرد.

2ـ2ـ2.ضرورت تحصيل و نگهداري آب و هواي سالم و زمين حاصل خيز
 

اسلام به داشتن آب و هواي سالم براي جامعه و نيز زمين حاصل خيز تأکيد دارد. در روايتي از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله چنين آمده است:
«ثلاث يجلين البصر، النظر إلي الخضره و إلي الماء الجاري و إلي الوجه الحسن؛ سه چيز مايه ي روشني ديده اند: نگاه به سبزه، به آب روان و به روي نيکو».(45)
از اين روايت به دست مي آيد که روان ساختن جوي صاف و آب پاکيزه و ساختن فضاي سبز و بوستان و گلستان، مطلوب اسلام است؛ همچنان که در روايات زيادي بر غرس درخت و درخت کاري تأکيد شده است.(46) در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است که حضرت فرمود: «زندگي بدون داشتن سه عامل اصلي حيات، گوارا نيست؛ هواي پاک و تميز، آب فراوان و گوارا، زمين حاصل خيز و قابل کشت و زرع».(47)
بنابراين از منظر ديني، اصل هوا، آب و زمين حاصل خيز، امانت الهي براي حيات انسان و موجودات ديگرند. از اين روي، وظيفه ي همگان، حفظ و نگهداري اين سرمايه هاي حياتي است؛ بايد از آلوده کردن آنها بپرهيزيم و در تصفيه ي آب سالم و پاسداشت هواي پاک به هر شکلي که ممکن است بکوشيم. همچنين لازم است با شناسايي عواملي که حاصل خيزي زمين را هدف قرار مي دهند و نيز با آموزش لازم جهت استفاده ي صحيح از زمين هاي حاصل خيز و سفره هاي زيرزميني آب، از اين نعمت هاي الهي استفاده ي بهينه کرده، براي احيا، تسطيح، کويرزدايي و...زمين گام برداريم.

خلاصه و نتيجه ي بحث
 

اين نوشتار در صدد بررسي اخلاقي مسائلي از کشاورزي مي باشد که در دوره ي جديد و در پي کشاورزي صنعتي به وجود آمده است. گفته شد که براي انسان چهار نوع رابطه متصور است: رابطه ي با خدا، رابطه ي با خود، رابطه ي با طبيعت و رابطه ي با جامعه. انسان خليفه و جانشين خدا در زمين و در عين حال، عبده و بنده ي اوست. عبد بودن خليفه اقتضا دارد که اراده ي معبود را در زمين پياده کند. و اين اراده چيزي جز آباداني و عمران زمين نيست. انسان اجازه دارد و بايد از طبيعت و زمين بهر بجويد، ولي اين کامجويي از طبيعت نامحدود و مطلق نيست، بلکه مشروط به شرايطي است. انسان موظف است در عين استفاده ي از زمين و موهبت هاي الهي آن، از تخريب آن اجتناب جويد؛ طغيان و سرکشي نکند؛ زياده طلب نشود و هدف خود را سيطره ي بر طبيعت ـ به هر شکل و به هر قيمت ـ قرار ندهد؛ به حقوق ديگر موجودات از انسان و غيره احترام بگذارد؛ اسراف نکند و در حقيقت در ملک خدا، آن گونه که او دستور و اجازه داده است، تصرف کند.
در ادامه، به رويکرد انسان جديد و معاصر به کشاورزي صنعتي اشاره شد که با مباني خاص خود، نفي خدا و ربوبيت او، سيطره ي مطلق بر طبيعت و ديگر موجودات، ثروت و لذت به مثابه ي هدف غايي و...همراه بوده است. همچنين به بحران هايي که اين رويکرد ايجاد کرده است، مانند: بحران آب، بحران محيط زيست، گرم شدن هوا، انحطاط اخلاقي و...اشاره شد. در پايان با توجه به تأکيد اسلام بر کشاورزي و لزوم تغذيه ي مردم از محصولات زمين و طبيعت، به ديدگاه ها و داوري اسلام درباره ي مسائل مورد بحث اين نوشتار پرداخته شد.

پي‌نوشت‌ها:
 

* دانش آموخته حوزه علميه،‌ دانشجوي دكتري مباني نظري اسلام.
** استاديار موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)
1.ر.ک: بقره: 22/اسراء: 12/جاثيه: 12 و 13.
2.Gray L. Comstock, Agricultrul ethics, Routledge Encyclopedia of philosophy, Vol.l, P.126.
3.Comstock, Ibid, P.126.
4.براي مطالعه ي تفصيلي در اين زمينه ر.ک: علي رمضاني، جامعيت قرآن (پايان نامه)،ص 181-91.
5.ناصر مکارم شيرازي با همکاري جمعي از دانشمندان، پيام قرآن، ج 10، ص 90-89.
6.Comstock, Ibid, P.127-128.
7.Comstock, Ibid, P.126-12
8.Ibid.
9.شبکه جهان سوم «جهاني شدن کشاورزي و رشد ناامني غذايي»، سياحت غرب، ش32، صص 131-130.
10.همان، ص 140-131.
11.پرنس چارلز، «کشاورزي سنتي در چنبره ي جهاني سازي»، سياحت غرب، ش 34، ص 117.
12.رورجونز، «جهان آينده و عطش آب شيرين»، سياحت غرب، ش 41،ص 123.
13.سامشوار سينگ، «بحران آلودگي سفره هاي زيرزميني»، سياحت غرب، ش 21، ص 143.
14.رور جونز، «جهان آينده و عطش آب شيرين»، سياحت غرب، ش 41،ص 124.
15.COmstock, Ibid, P.126.
16.براي مثال، شرکت کوکاکولا تنها در سال 2004، 283 ميليارد ليتر آب مصرف کرده، و ميزان بهره وري اش از اين آب 1 به 2/7 است؛ يعني به ازاي استفاده ي از 7/2 ليتر آب آشاميدني سالم، يک ليتر فرآورده توليد مي کند و بقيه آب ها صرف شست و شوي بطري ها، دستگاه ها و تجهيزات اين شرکت مي شود. در حالي که در دنيا از هر پنج نفر، يک نفر دسترسي به آب سالم ندارد! (ر.ک: آميت سريواستاوا، «کوکاکولا از نگاهي ديگر»، سياحت غرب، ش 40، ص 126). به راستي آيا چنين اقدامي از نظر اخلاقي قابل توجيه است؟!
17.براي مطالعه ي بيشتر ر.ک: پل کروگمن، هراس از خوردن غذا، همان، ش 51، ص 111-108.
18.Satish kumar.
19.ساتيش کومار، «در حسرت نان سالم»، سياحت غرب، ش 35، ص 153-151.
20.ليبي کوايد، «رويکرد والدين به مصرف غذاهاي ارگانيک»، سياحت غرب، ش 46، ص 108.
21.ر.ک: منوچهر دبيرسياقي، در غرب چه مي گذرد؟، ص 148.
22.يونس: 67.
23.رعد: 3.
24.طه: 54.
25.ذاريات: 21.
26.مومنون: 12ـ16/ سجده:10ـ11/ ر.ک: محمدحسين طباطبايي، آغاز پيدايش انسان، ص 7ـ 9/ر.ک: عبدالله جوادي آملي، انسان در اسلام، ص 30ـ32/احمد واعظي، انسان از ديدگاه اسلام، ص 26ـ36.
27.محمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 12، ص 154.
28.محمدحسين طباطبايي، همان، ج16، ص 252 / براي مطالعه ي بيشتر ر.ک: جعفر سبحاني، اصالت روح از نظر قرآن، ص 25ـ30/ر.ک: محمدتقي مصباح، معارف قرآن (خداشناسي ـ کيهان شناسي ـ انسان شناسي)،ص 349ـ 359.
29.ر.ک: سيدحسين نصر، جوان مسلمان و دنياي متجدّد، صص 49-44.
30.واقعه: 63.
31.محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار، ج 100، ص 65، ح 8.
32.شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، ج 9، ص 34.
33.محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار، ص 69، ح 26.
34.همان، ص 68، ح 24.
35.شيخ صدوق، الامالي، ص 530.
36.شيخ طوسي، التهذيب، ج 1، ص 34.
37.کليني، الکافي، ج 3، ص 65.
38.شيخ طوسي، الاستبصار، ج4، ص 92.
39.شيخ طوسي، التهذيب، ج 3، ص 255.
40.عليرضا پورخباز، عمده ترين آشفتگي هاي زيست محيطي قرن حاضر، ص 16.
41.بقره: 143.
42.انعام: 141/انبياء: 9 /اسراء: 27.
43.ابراهيم: 7/آل عمران: 144
44.نحل: 112/ابراهيم: 28
45.نهج الفصاحه، ج 1، ص 292.
46.براي نمونه ر.ک: نهج الفصاحه، ج 1، ص 497.
47.محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار، ج 75، ص 234.
 

منابع
ـ نهج الفصاحه الحاوي لقصار کلمات الرسول الأکرم صلي الله عليه و آله، تحقيق غلامحسين مجيدي، تهران، مؤسسه ي انصاريان، 1379.
ـ طباطبايي، محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، تهران، دار الکتاب الاسلاميه، 1376ق.
ـ طباطبايي، محمدحسين، آغاز پيدايش انسان، تهران، بنياد فرهنگي امام رضاعليه السلام، 1361.
ـ طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، بيروت، دار احياء تراث العربي، 1379ق.
ـ طوسي، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، نجف، مکتبةالأمين، 1376ق.
ـ مکارم شيرازي، ناصر، با همکاري جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1362.
ـ مطهري، مرتضي، عدل الهي، تهران، صدرا، 1373.
ـ رازي، فخرالدّين، مفاتيح الغيب (التفسير الکبير)،استانبول، العامره، 307ق.
ـ سبزواري نجفي، محمدبن حبيب الله، ارشاد الأذهان في تفسير القرآن، بي جا، دارالتعارف للمطبوعات، 1419ق.
ـ شريف لاهيجي، محمدبن علي، تفسير شريف لاهيجي، تهران، علمي، 1381ق.
ـ طبرسي، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ترجمه ي ابوالقاسم گرجي، تهران، دانشگاه تهران و مرکز مديريت حوزه ي علميه ي قم، 8-1367.
ـ سبحاني، جعفر، اصالت روح از نظر قرآن، قم، مؤسسه ي امام صادق عليه السلام، 1377.
ـ مصباح يزدي، محمدتقي، معارف قرآن (خداشناسي ـ کيهان شناسي ـ انسان شناسي)، قم، مؤسسه ي در راه حق، 1367.
ـ جوادي آملي، عبدالله، انسان در اسلام، قم، رجا، 1372.
ـ واعظي، احمد، انسان در اسلام، قم، دفتر همکاري حوزه و دانشگاه، 1377.
ـ جوادي آملي، عبدالله، اسلام و محيط زيست، قم، مرکز نشر اسراء، 1386.
ـ نصر، سيدحسين، جوان مسلمان و دنياي متجدّد، تهران، طرح نو، 1374.
ـ الزبيدي، محمدمرتضي، تاج العروس من جواهر القاموس، بيروت، دار المکتبة الحياة، بي تا.
ـ الجوهري، اسماعيل بن حماد، الصحاح، تحقيق احمد عبدالغفور عطار، بيروت، دارالعلم للملايين، 1990.
ـ ابن منظور، لسان العرب، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1416ق.
ـ الراغب اصفهاني، الحسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، تهران، المکتبة المرتضوية لإحياء آثارالمرتضوية، بي تا.
ـ ابن مسکويه، تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق، قم، بيدار، 1371.
ـ نراقي، ملامهدي، جامع السعادات، قم، اسماعيليان، بي تا.
ـ دبير سياقي، منوچهر، در غرب چه مي گذرد؟، قزوين، انتشارات بحرالعلوم، 1375.
ـ شبکه جهان سوم «جهاني شدن کشاورزي و رشد ناامني غذايي»، سياحت غرب، ش 32،قم، مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، اسفند 1384.
ـ ليبي کوايد، «رويکرد والدين به مصرف غذاهاي ارگانيک»، سياحت غرب، ش 46، قم، مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، ارديبهشت 1386.
ـ کروگمن، پل، «هراس از خوردن غذا»، سياحت غرب، ش 51، قم، مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، مهر1386.
ـ چارلز، پرنس، «کشاورزي سنتي در چنبره ي جهاني سازي»، سياحت غرب، ش 34، قم، مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، ارديبهشت 1385.
ـ جونز، رور،«جهان آينده و عطش آب شيرين»، سياحت غرب، ش 41، قم، مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، آذر 1385.
ـ سريواستاوا، آميت، «کوکاکولا از نگاهي ديگر»، سياحت غرب، ش 40، قم، مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا وسيما، آبان 1385.
ـ کومار، ساتيش، «در حسرت نان سالم»، سياحت غرب، ش 35، قم، مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، خرداد 1385.
ـ سامشوار سينگ، «بحران آلودگي سفره هاي زير زميني»، سياحت غرب، ش 21، قم، مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، فروردين 1384.
ـ مکارم شيرازي، ناصر با همکاري جمعي از دانشمندان، پيام قرآن، قم، مدرسه الامام علي بن ابيطالب عليه السلام، 1374.
ـ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، الوفاء،1404ق
ـ عاملي، شيخ حر، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه ي آل البيت، 1409ق.
ـ برقي، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، قم، دارالکتب الاسلاميه،1371.
ـ شيخ صدوق، محمد بن علي، الامالي، تهران، انتشارات کتابخانه ي الاسلاميه، 1362.
ـ شيخ طوسي، محمد بن حسن طوسي، التهذيب، تهران، دارالکتاب الاسلاميه، 1365.
ـ شيخ طوسي، الاستبصار، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1390ق.
ـ پورخباز، عليرضا و پورخباز، حميدرضا، عمده ترين آشفتگي هاي زيست محيطي قرن حاضر، مشهد، آستان قدس رضوي، 1381.
ـ محدث نوري، حسين بن محمدتقي الحرالعاملي، مستدرک الوسائل، بيروت، مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، 1408ق.
ـ Gary L. Comestock, Agricultural ethics, Routledge Encyclopedia of philosophy, Vol.1,P.126.
معرفت اخلاقي (1)

ارسال توسط کاربر محترم سایت : aziztaeme



 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط