بازانديشي نهضت پانزده خرداد در پرتو تاريخ تحولات سياسي ـ اجتماعي دوران معاصر ايران (6)

دکتر نامدار: يک سؤال ديگر هم مطرح است که چرا رژيم هاي غيرمردمي و جريان هاي منورالفکري در تمام جنبش هاي اجتماعي اي که روحانيت، رهبري آنها را بر عهده دارد، وقتي توده ها به خيابان مي ريزند و بساط اينها و جريان هاي منتسب به آنها را جمع مي کنند از يک اصطلاح استفاده مي کنند و مسئله جالب اين است که در فتنه اخير هم
چهارشنبه، 12 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بازانديشي نهضت پانزده خرداد در پرتو تاريخ تحولات سياسي ـ اجتماعي دوران معاصر ايران (6)

بازانديشي نهضت پانزده خرداد
بازانديشي نهضت پانزده خرداد در پرتو تاريخ تحولات سياسي ـ اجتماعي دوران معاصر ايران (6)


 






 


 

دکتر نامدار: يک سؤال ديگر هم مطرح است که چرا رژيم هاي غيرمردمي و جريان هاي منورالفکري در تمام جنبش هاي اجتماعي اي که روحانيت، رهبري آنها را بر عهده دارد، وقتي توده ها به خيابان مي ريزند و بساط اينها و جريان هاي منتسب به آنها را جمع مي کنند از يک اصطلاح استفاده مي کنند و مسئله جالب اين است که در فتنه اخير هم از آن اصطلاح استفاده کردند؛ بعد از 15 خرداد هم اين اصطلاح را به کار بردند و آن اين است که به مردم پول داده شده که به صحنه بيايند. در اينجا وقتي بساط آنها در 9 دي جمع شد گفتند که به مردم کيک و سانديس داده شده و درباره 15 خرداد هم همين داستان را داريم و شاه هم از اين قضايا استفاده مي کند و دو روز بعد از 15 خرداد در نطقي که در همدان انجام مي دهد مي گويد کساني که در 15 خرداد دستگير شده اند اقرار کرده اند که نفري 25 ريال پول گرفته اند که فقط به خيابان بيايند و بدوند و شعار دهند و بگويند زنده باد فلاني. بعد جالب اين است که وقتي اين مطرح مي شود نقض غرض مي شود؛ يعني فرصت جديدي به دست مبارزان مي آيد و مي آيند از اين استفاده مي کنند ومي گويند که به شاه بگوييد که ببين تو چقدر مملکت ويران و ورشکسته اي درست کرده اي که مردمش اين قدر بدبخت اند که براي 25 ريال حاضرند جانشان را مقابل گلوله قرار دهند. چرا در اکثر تاريخ نگاري هاي جريان هاي وابسته به سلطنت و جريان منورالفکري هر جايي که در مقابل مردم و رهبري مردمي، کم مي آورند اصطلاح پول گرفتن را به کار مي برند؟ آيا چنين چيزي در تاريخ هست؟ سندي در اين حوزه داريم يا اين از آن فرارهاي به جلويي است که متأسفانه عموماً تاريخ نگاري رسمي در دوره مشروطه و پهلوي در ايران اعمال کرده و اکنون هم يک سلسله از اين رگه ها در تاريخ نگاري کشور ما هست و در وقايع اخير هم خودش را نشان داده است.
دکتر حقاني: به نظر من بخشي از اين برمي گردد به عدم درک پيوند مردم با مفاهيم ديني و روحانيت شيعه و بخشي از آن هم فرار به جلو يا فرار از واقعيتي است که شما به آن اشاره کرديد. وقتي در 15 خرداد پيوستگي مردم را با حضرت امام و نهضت ايشان مي بينند چطور مي خواهند آن را تحليل کنند؟ زماني آنها دين را افيون توده ها، مذهب را عقب مانده و حوزه را قبرستان مي دانستند. شما حتي تا اين اواخر يعني تا سال 57 مي بينيد مجتبي طالقاني به پدرش، آيت الله طالقاني، نامه مي نويسد که من به دنبال مکتب مبارزه مي گردم. اسلام مکتب مبارزه نيست، مارکسيسم را انتخاب کرده ام و مي رود مارکسيست مي شود؛ يعني چنين تفکري در آنها وجود دارد. حالا اگر ببينيد که در رأس يک حرکت ضداستعماري، ضد استبدادي و ضد استکباري، جريان ديني قرار دارد چطور مي خواهند آن را براي خودشان تحليل بکنند؟ فکر مي کنم سران اين جريان مي دانند که اين حرف ها بي پايه و سخيف است که دين را افيون توده ها بدانند يا روحانيت را پاسدار قدرت حاکم بدانند. همان حرف هايي که تحت عنوان زر و زور و تزوير متأسفانه به خود برخي از نيروهاي مذهبي در آن دوره داده مي شد؛ اين را مي خواهند چطور توجيه کنند؟ اساس تئوري آنها بر اين بنا شده است؛ حالا آن تئوري دچار فروپاشي شده است. من فکر مي کنم که در سطح رهبري براي فريب گروه هايي که پيرامون آنها حضور دارند اين پاسخ را مي دهند. هم در آن وقايع و هم در اين بحث هاي اخير که شما فرموديد صدها شبکه ماهواره اي و هزاران سايت دارند داد مي زنند که نظام، مقبوليت و مشروعيت خود را از دست داده است و مردم هر روز دارند بيشتر از اين نظام فاصله مي گيرند. بعد شما يکدفعه تظاهرات 22 بهمن را مي بينيد؛ چطور مي خواهند آن را توجيه کنند؟ همه اينها روش هاي جنگ نرم و جنگ رواني است. يکي از اين روش ها اين است که بگويند کيک و سانديس دادند. يکي از روش ها اين است که بگويند در راهپيمايي روز 22 بهمن 1388 چند صدهزار نفر جمعيت در ميدان آزادي بودند در حالي که شواهد نشان مي دهد که بالاي 3 ــ 2 ميليون نفر جمعيت در آنجا بود. متأسفانه يکي از دکترهاي جامعه شناسي از يکي از دانشگاه هاي امريکا تحليلي درباره تحولات اخير ايران داشت و مي گفت که کل جرياني که با نظام همراه هستند دو ميليون نفر بيشتر نيستند؛ آنها هم يا اطلاعاتي هستند يا بسيجي يا سپاهي و يا خانواده شهيد؛ ببينيد درک آنها تا چه اندازه بي اساس، سست و ساده لوحانه است! بعضي ها از درک عاجزند و نمي توانند بفهمند؛ يعني يک حصاري از لحاظ فکري و ايدئولوژيک دور خودشان کشيده اند که نمي توانند ببينند. بعد که بين باور خود و آنچه در جامعه رخ مي دهد اين تناقض را مي بينند بايد آن را به نحوي توجيه کنند. ديگر ناجوانمردانه ترين شکلش همين است که بگويند پول گرفته اند.
دکتر روحاني: بله؛ در مورد پيرايه اي که آقاي دکتر نامدار به آن اشاره کردند حقيقت اين است که اگر شما در طول تاريخ نگاه کنيد مي بينيد که در هر مقطعي از زمان، چه در حرکت هاي ديني و چه در حرکت هاي مردمي يکي از حربه هايي که دشمن به کار مي گرفت همين پيرايه بستن بود؛ اين چيزي است که به عنوان يک حربه هميشه مورد استفاده دشمن بوده است. آنجايي که سرنيزه و سرکوب جواب نمي داد از اين مسئله استفاده مي کردند و گاهي خوب نتيجه مي گرفتند. در دوران حضرت علي (ع) کار تبليغات بر ضد آن حضرت به جايي مي رسد که وقتي حضرت علي شهيد مي شود و مردم شام مي شنوند که در محراب عبادت شهيد شده است مي گويند علي مسجد رفت چه کار کند؟ در محراب چه کار داشت؟ يعني تا اين حد اين حربه کارآيي داشته که عليه حضرت هم تأثير مي گذارد. شما مي بينيد که شيخ فضل الله نوري را به عنوان يک آدم مستبد ضد آزادي خواهي معرفي مي کنند. تبليغات به حدي وسيع است که اصلاً صدايش به جايي نمي رسد. شما به تاريخ نگاه کنيد! کمتر شخصيتي وجود دارد که در طول تاريخ در مبارزات ضد استعماري و ضد استبدادي نقشي ايفا کرده باشد و در تاريخ او را به رشوه خواري يا وابستگي به بيگانگان متهم نکرده باشند؛ از ميرزاي شيرازي شروع کنيد تا ميرزا آشتياني و شيخ فضل الله نوري و ديگران و حتي مدرس؛ درباره آقاي مدرس گفته اند که ايشان از آلمان رشوه گرفته بودند. از اين مسائل در تاريخ زياد مي بينيم. چنين چيزهايي هميشه وجود داشته است. درباره آيت الله کاشاني کار را به جايي رساندند که فرمود لکه حيضم کردند. در نامه اي که در روز 27 مرداد به مصدق مي نويسد اين اتهامات را گوشزد مي کند. يادم است در سال 1339 به اتفاق يکي از روحانيان که از علاقه مندان به آقاي کاشاني بود قرار شد برويم خدمت آقاي کاشاني. يک تاکسي گرفتيم و رسيديم در خانه ايشان؛ گفتند آقا منزل هستند، ماشينشان هست. راننده تاکسي گفت خانه اين انگليسي مي خواهيد برويد؟ ولش کنيد! آيت الله کاشاني نستوه و ضد انگليسي را که پدرش را در مبارزه با انگليس استعمارگر از دست داده بود اين طوري نابود کردند. حقيقت اين است که اتهام حربه اي بوده که هميشه از آن استفاده مي کردند. در جريان 15 خرداد رژيم شاه به گونه اي وحشت زده و بيمناک شده بود که براي سرکوب نهضت با توپ و تانک به جنگ مردم آمد. اکثر گزارش هاي خارجي نشان مي دهد که قيام مردم به حدي عميق و براي رژيم خطرناک بوده است که براي سرکوب آن از توپ و تانک استفاده کردند. بعد از آن کشتار، شاه دستپاچه مي شود و براي اينکه يک چيزي بگويد اين مطلب را مطرح مي کند (که بهترين راه همين است) که بگويند عبدالقيس جوجو از مصر آمده پول آورده و ...بعد هم شما اگر کتاب نهضت را مطالعه کنيد مي بينيد تمام گزارش هايي را که ساواک از زبان مردم نوشته بود در آن کتاب آورده شده است. اين گزارش ها به خوبي رشد و آگاهي مردم ايران در آن زمان را به نمايش مي گذارد. در اين گزارش ها نوشته شده است که مردم به اين مسئله مي خنديدند که خميني که ماهي چند ميليون به حوزه هاي علميه شهريه مي دهد حالا محتاج مثلاً يک ميليون تومان باشد که از خارج بگيرد تا بلوا راه بيندازد، اين چيزي بود که دشمن مي خواست از آن استفاده بکند. حالا رژيم شاه در جريان 15 خرداد خيلي دستپاچه شده بود و به صورت مسخره اي يک چيز را سوژه کرد که مردم نفري 25 ريال گرفته بودند؛ اين موضوع خيلي به ضررش تمام شد و ناچار شد آن را جمع کند، اما دشمنان ايران و قلم به مزدان وابسته به بيگانه اين اتهام شاهانه را در هر مقطعي نشخوار مي کنند و مي کوشند وانمود کنند که قيام 15 خرداد با تحريک ملاکين صورت گرفته است. زهرا شجيعي در کتاب نخبگان سياسي ايران مي نويسد که «بلواي 15 خرداد به دست تني چند از ملايان که از ملاکين پول گرفته بودند به وجود آمد. دولت تلاش کرد متجاسرين را بدون خونريزي از صحنه کنار بزند که اينها کار را به درگيري کشاندند»! اين گونه دروغ ها، پيرايه ها و تحريف گري ها امروز نيز به شدت دنبال مي شود.
دکتر نامدار: در حوزه مسائل مربوط به اصلاحات ارضي اصطلاحاتي را فرموديد که به نظر من مسئله درستي است و نياز هم دارد در اين حوزه مطالعه دقيقي بشود؛ آن چيزي که شاه انجام داده بود نه ايده بکري بود که از ذهن مترقي ايشان در بيايد نه تحت مفهوم اصلاحات ارضي بود. پيش از اينکه اصلاحات ارضي باشد تقسيم اراضي بود که در حقيقت براي خودش معنايي داشت و درست هم بود. پيش از اينکه اصلاحات ارضي باشد تقسيم اراضي بود. اصلاحات ارضي معناي وسيعي دارد يعني اصلاحاتي که در حقيقت براي ايجاد تحول در حوزه توليد علي الخصوص در حوزه توليد کشاورزي اتفاق مي افتد که اتفاقاً اصلاحات ارضي ضد تقسيم اراضي است؛ يعني وقتي شما مي خواهيد اصلاحات ارضي بکنيد يکي از روش هايش اين است که تمام اراضي اي را که مالکيت منفک دارد و اين مالکيت منفک بخشي از بهره وري زمين را از بين مي برد يک سطح و يکپارچه کنيد تا بازدهي توليد را بالا ببريد و بهره برداري بيشتري بکنيد. وقتي شما عملاً زمين را به قطعات کوچک در بين خانواده ها تقسيم مي کنيد و هر کس را مالک اين قطعات کوچک مي سازيد ضد قضيه اصلاحات ارضي داريد کار مي کنيد. اين را هم از نظر علمي خيلي ها گفتند. همين طور پيرامون کاري که شاه در حوزه تقسيم اراضي در ايران انجام داد تحليل هايي انجام گرفته که قوي ترين آنها کتابي است که در نقد اين کار نوشته شده (ما آن را ننوشته ايم خود خارجي ها و خود کارگزاران تقسيم اراضي آن را نوشته اند يعني با وجود اينکه نسخه، نسخه آمريکايي بود ولي خود آمريکايي ها نوشتند و اين را تحليل کردند) به نام ديکتاتوري و توسعه سرمايه داري در ايران نوشته فرد هاليدي و نطق ها و همچنين نطق ها و نوشته هاي حسن ارسنجاني، وزير کشاورزي دولت اميني و متولي اجراي طرح تقسيم اراضي، که اين نوشته ها درباره آثار سوئي است که اين تقسيم اراضي (نه اصلاحات ارضي) در نابودي کشاورزي ايران داشت و اثرات شومي که بر فضاي اقتصادي ايران باقي گذاشت؛ يعني اقتصاد معيشتي ايران را نابود کرد و اقتصاد مصرفي و مونتاژي را جايگزين آن نمود؛ چون اصلاً اقتصاد ايران در اين دوره اقتصاد معيشتي است. اصلاحات ارضي در حقيقت طرحي بوده که از قبل به شکل خيلي مترقي تري در کشورهايي مثل مکزيک، برزيل، امريکاي جنوبي تا حدودي اجرا شده بود و علتش حرکت هايي بود که نهضت هاي چپ در آنجا شروع کرده بودند؛ براي اينکه از اين فضا استفاده کنند و به تعبير خودشان شرايط فئودالي را تبديل به شرايط سرمايه داري کنند و فضا براي جنبش هاي سوسياليستي فراهم نشود؛ همان ايده را آوردند و در آسيا و هند هم آن را اجرا کردند منتها خودشان اجرا کردند و موفق بودند براي اينکه اصلاحات ارضي انجام دادند ولي تقسيم اراضي نکردند؛ يعني در خود هند اصلاحات ارضي اتفاق نيفتاد. اما وقتي اين طرح به ايران آمد از نظر من يک پيش زمينه اي بود براي ورود به فضاي توليد سرمايه داري در غرب. اکثر آنهايي که تحليل کردند اين را قبول کردند که اگرچه اين طرح به بهانه جلوگيري از پيشروي کمونيسم در آسيا عملياتي شد اما آن چيزي که در ايران اتفاق افتاد عموماً تحت عنوان تقسيم اراضي اتفاق افتاد نه اصلاحات ارضي و تفاوتشان را هم من خدمت شما عرض کردم.
تنها زمزمه مخالفتي که با طرح تقسيم اراضي بود ظاهراً مخالفت آيت الله بروجردي در مرحله ابتدايي اين طرح در سال 1338 است. تنها دليلي که مي خواهند روحانيت را مخالف اين طرح و همراه با ملاکين معرفي کنند همين مخالفت هاي آقاي بروجردي بود که با اجرا شدن اين طرح مخالفت کرده بود که اين مخالفت دلايل خودش را دارد. ببينيم چرا آقاي بروجردي مخالفت کرد؛ دليلش چه بوده است؟ خوب بعدها دوباره وقتي اين طرح مطرح شد قرار شد اميني مجري اش بشود. اميني، وزير کشاورزي خودش را مأمور انجام اين کار مي کند. نطق هاي حسن ارسنجاني را نمي دانم در اين حوزه خوانده ايد يا نه. بعدها که اين طرح بدون حسن ارسنجاني اجرا شد يکي از بزرگ ترين منتقدهاي اجرايي اين طرح بود. او مي گفت ما قرار بود اصلاحات ارضي کنيم، قرار نبود تقسيم اراضي کنيم؛ اين تقسيم اراضي اصلاً کشاورزي را نابود کرده است. در اينکه اين طرح آمريکايي است هيچ ترديدي نيست. هيچ کسي در تاريخ به آن شک نکرد. آن چيزي که الان براي ما مطرح است اين است که چرا امام در رابطه با اصلاحات ارضي سکوت کرد؟ آيا امام موافق بود يا مخالف بود؟ اگر مخالف بود چرا سکوت کرد و درباره اين بحث نظر نداد؟ اگر موافق بود اين ادعا چيست که بعضي ها پخش کردند که اصلاً عده اي از ملاکين به کمک روحانيت با اين طرح مخالفت کردند؟ تنها نشاني که ما در تاريخ داريم که کسي با طرح اصلاحات ارضي در روحانيت به طور علني مخالفت کرده باشد فقط مرحوم آقاي بروجردي است آن هم در سال 1338. ما هيچ سند ديگري نداريم که روحاني خاصي به شکل سازماندهي شده با وجهه عمومي اي که دارد با اين موضوع مخالفت کرده باشد. اين هميشه براي خود من هم سؤال بود. مخصوصاً آن زماني که جنابعالي آن اسناد مربوط به اصلاحات ارضي را جمع کرده بوديد و به شکل يک کتاب مستقل هم در آورديد براي خود من سؤال بود که در يک جاهايي از حضرت امام اشاره اي مي ديديم که مي فرمود اين طرح، طرح خوبي است، منظورش طرح اصلاحات ارضي است نه تقسيم اراضي. فرموده بودند طرح اصلاحات ارضي طرح بسيار خوبي است اما شاه، کننده اين کار نيست و با اين کار کشور ايران را نابود مي کند (نزديک به اين مضامين). بعدها عده اي تحليل کردند که چگونه اصلاحات ارضي (تقسيم اراضي) اقتصاد معيشتي ايران را نابود کرد. براي هر دهقان طوري زمين را تقسيم اراضي کردند که اين حداقل معيشت را براي يک خانواده مثلاً چهارنفره تأمين نمي کرد؛ بعد از يک مدتي آن دهقان مجبور بود دست از سر اين زمين بردارد و آن را به همان تعاوني هاي کشاورزي که ارباب ها در آن سهم عمده داشتند بدهد. حالا اينها داستان هايي است که به اندازه کافي در تاريخ ايران تحليل شده است. شما از جنبه تاريخي يک مقدار بحث بفرماييد.
دکتر حقاني: من يک نکته را ابتدا بگويم اساساً اعتقادي به اين ندارم که غربي ها در ايران در هيچ دوره اي در صدد انجام اصلاحات به معني واقعي کلمه بودند چه برسد به اصلاحات ارضي.
دکتر نامدار: تقسيم اراضي اصلاحات اراضي نيست.
دکتر حقاني: حالا آن هم يک بحثي دارد. من چند نکته به نظرم مي رسد که خدمتتان خواهم گفت. ببينيد 150 سال در ايران شعار دادند که مي خواهند به دروازه هاي سعادت و تمدن برسند، غربي بشوند، از فرق سر تا ناخن پا فرنگي بشوند و ...اينها هم همين طور به ما مي گفتند. بالاخره ما به کجا رسيديم؟ عمده کارهايي که اينها کردند با حمايت نيم بند انگليسي ها (از مشروطه بگيريد تا بقيه کارهايشان) فقط ساختار شکني و تخريب ساختارهاي موجود است. حالا احتمال دارد ساختار موجود ما ايراداتي داشته باشد که دارد ولي در مقابل حرکتي که شما مي خواهيد براي بهسازي و بازسازي يکدفعه انجام دهيد و وارد مي شويد و يک طرحي پيشنهاد مي دهيد که آن طرح همه چيز کشور را به هم مي ريزد...آن گاه چه خواهد شد؟ ببينيد ما در مشروطه داشتيم مي رفتيم که عدالتخانه ايجاد کنيم. به شکل طبيعي، معني عدالتخانه را همه مي فهمند، بندهايش مشخص است، تفاسيرچند پهلو از آن نمي شود ليکن از عدالتخانه بحث مشروطه درآمد، يکي قانون اساسي انگليس را ملاک قرار مي داد، يکي قانون اساسي بلژيک را ملاک قرار مي داد، يکي مي گفت نه قانون اساسي ما قرآن است و ده ها مسئله اي که شما مي بينيد در آن دوره پيش آمد. نظر من اين است که ما در آستانه مشروطه مي خواستيم يک تجربه بومي کسب کنيم که نگذاشتند. آخوند خراساني مي گويد از 1317 نسبت به مسائل ايران نگران شديم. نگراني وجود داشت ولي تشديد شد. 1317 مقطعي است که انجمن اخوت در ايران فعاليت مي کند؛ هم فعاليت درويشي دارد، هم فعاليت ماسوني دارد. انواع و اقسام گروه ها فعال اند. حاج آقا اشاره کردند که هر عالمي را که مبارزه ضد استعماري داشته است يک طور خراب مي کنند. اوج اين مسئله 1317 تا 1320 است. بعدش هم ادامه دارد ولي اوجش اين زمان است. از چه کسي انتقام مي گيرند؟ از ميرزا حسن آشتياني انتقام مي گيرند، از مرحوم شيخ فضل الله نوري انتقام مي گيرند، از آخوند خراساني انتقام مي گيرند. نمي دانم مرحوم مامقاني يا شربياني است که نامه مي نويسند مي گويند در ايران چه شده؟ مگر ايراني ها تغيير مذهب داده اند که اين همه دارد به دين و علماي دين در ايران حمله مي شود؟ اينها احساس خطر کردند بعد هم مي بينند اين ساختار موجود يعني ساختار رژيم قاجار نمي تواند از پس اين همه مشکل و معضل برآيد. هم از شرايط بين المللي درکي ندارد و هم افراد تا بن دندان نفوذ کرده اند.
دکتر نامدار: نظام قاجار را همان روشنفکرها اداره مي کردند.
دکتر حقاني: بله؛ منتها بحث من اين است که قاجاريه توان اداره اين ماجرا را ندارد و علما اين را فهميدند و اتفاقاً براي همين است که علي اصغرخان اتابک، صدراعظم مشروطه را تکفير مي کنند و مي گويند آقا اين را بيرون بيندازيد. مي روند به دنبال کسي مي گردند که حداقل به بيگانه وابستگي نداشته باشد؛ يک مقدار عرق ملي داشته باشد. دنبال يک چنين گزينه هايي مي گردند. حالا نمي خواهم از بحث منحرف بشويم. به همان بحث اصلاحات ارضي برگرديم. منتها نبايد فراموش کرد که هر وقت ما خواستيم يک تحول بزرگ را تجربه کنيم اينها به اسم اصلاحات يا به هر اسمي وارد شدند و مسير را تغيير دادند. مشروطه هم همين طور با کودتاي رضاخاني از دست ملت ايران گرفته شد. ما اگر دقت بکنيم در مواضعي که شهيد مدرس دارد، مي بينيم وقتي افرادي نظير اينها به نحوي دنبال اعاده مشروطيت هستند (حالا منظور من اين نيست که بخواهيم نظام سلطنتي را تعظيم بکنيم اينها نگاهشان اين طوري نيست واقعاً نه دنبال براندازي سلطنت هستند نه به دنبال تقديس و تکريم پادشاه و سلطنت) اينها مي خواهند قاعده اي را که قدرت را محدود مي کند و رضاخان دارد آن را از بين مي برد دوباره احيا بکنند؛ يعني ما خودمان در آستانه يک تصميم گيري هستيم و رضاخان به ما تحميل مي شود. به نظرم اين چيزي هم که آمريکايي ها در 1339 و بعد در دهه 40 و بعد هم در دهه 50 دنبال مي کردند همين بود؛ يعني مي ديدند که ايران در آستانه يک تحول قرار دارد و اگر ما خودمان اين تغييرات را در ايران ايجاد نکنيم احتمال دارد اين جريان بيايد و غلبه کند. اين نگاه کلي من به اين گونه طرح هاست. بنابراين اينها هر کاري کردند جنبه ضد اصلاحات دارد و جنبه اصلاحاتي ندارد. يک بحثي در اصلاحات ارضي مطرح است که به نظر من امام هوشمندانه با اين ماجرا برخورد کرد. ما بالاخره در اسلام يک اصلي داريم به نام اصل مالکيت؛ اين را نمي توانيم رد بکنيم. اگر کسي از راه مشروع مالک يک چيزي شده باشد اسلام اين را به رسميت مي شناسد. در آن ماجرا بين اين مسئله قرار گرفتند که آيا بايد چشم را روي ظلم خوانين يا بعضي از مالکين بست يا روي اصل مالکيت؟ بالاخره مي بينيد ما نمي توانيم هر دوي اينها را انکار کنيم. ما فئودال و فئوداليسم نداشتيم؛ هر کسي هم مي گويد داشته ايم درک درستي از جامعه ايران ندارد. ولي بعضي از مالکين ما ظالم بودند همه مالکين که ظالم نبودند. اتفاقاً بعضي از مالکين آدم هايي بودند که در راستاي رشد اقتصاد ملي در ايران فعاليت مي کردند. شما چطور با اين برخورد مي کنيد؟ اگر بياييد از اين طرح حمايت بکنيد، آن بحث طرح تقسيم اراضي، مسئله مالکيت را زير سؤال مي بريد، اگر نکنيد هم متهم مي شويد به اينکه با خوانين همدستي داريد و از آنها پول مي گيريد و متهم مي شويد به اينکه در مظالم آنها شريک هستيد چون آنها بالاخره حرفشان چنين مضاميني داشت. به نظرم امام از کنار اين ماجرا هوشمندانه عبور مي کنند. علتش اين است که واقعاً به اصلاحات واقعي در سيستم شاهنشاهي اعتقاد داشتند يعني مايل بودند که ظلم و ستمي وجود نداشته باشد. اما آيا مبارزه با اين ظلم و ستم لزوماً با تقسيم زمين ها برطرف مي شد؟ اجراي تقسيم اراضي نشان داد که داستان، الغاي رژيم ارباب و رعيتي نبود. واقعاً چنين نگاهي حداقل در آن دوران وجود نداشت. مشخص بود با تقسيم زمين ها، ظلم وستم به زارعان برطرف نمي شود. امام قائل به اين بود که بعضي از اين خوانين ظالم اند و اتفاقاً در ظلمشان، دولتي ها و مأموران شاه هم شريک اند. خان ها در روستا با چه نيرويي کارشان را پيش مي بردند؟ با اسلحه ژاندارم شاه پيش مي بردند. ژاندارم کارش را با چه کسي پيش مي برد؟ با وکيل و نماينده آن شهر؛ دست همه آنها در دست حکومت است و حکومت دارد اين مسائل را خودش پيش مي برد اساساً خود پهلوي ها بزرگ ترين زميندارهاي ايران بودند؛ ما زمينداري نظير شاه در ايران سراغ نداريم اصلاً کسي در ايران نيست که به اندازه شاه زمين داشته باشد...
منبع: نشريه 15 خرداد شماره 23



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.