حساسيت هاي غرب به گسترده نفوذ انقلاب اسلامي(7)

پيروزي انقلاب اسلامي ايران سرآغاز تحقق وعده الهي براي رهايي مستضعفان بود. اين انقلاب همچون مشعل فروزاني راه رهايي ملت ها را از قيد و بند استکبار جهاني روشن کرد و به گفته شهيد والامقام محمدجواد باهنر «انقلاب ايران اسلام عزيز را در دنيا حيات تازه اي بخشيد.»(1)
چهارشنبه، 12 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حساسيت هاي غرب به گسترده نفوذ انقلاب اسلامي(7)

حساسيت هاي غرب به گسترده نفوذ انقلاب اسلامي(7)
حساسيت هاي غرب به گسترده نفوذ انقلاب اسلامي(7)


 

نويسنده: حميد حاذق نيکرو (دانشجوي دكتري اطلاعات راهبردي فرهنگي)




 

جستارهايي پيرامون پروژه «اسلام هراسي» و «ايران هراسي» غربي ها عليه انقلاب اسلامي
 

4.تبيين معنا و مفهوم صدور انقلاب
 

پيروزي انقلاب اسلامي ايران سرآغاز تحقق وعده الهي براي رهايي مستضعفان بود. اين انقلاب همچون مشعل فروزاني راه رهايي ملت ها را از قيد و بند استکبار جهاني روشن کرد و به گفته شهيد والامقام محمدجواد باهنر «انقلاب ايران اسلام عزيز را در دنيا حيات تازه اي بخشيد.»(1)
در اين خصوص آقاي گيز لاکرافت دانشمند آلماني شرکت کننده در همايش بين المللي گفت و گوي فرهنگ ها «حافظ، گوته و پوشکين» با اعلام اين مطلب گفت: «اسلام در دهه هاي اخير به الگو و مکتب نيرومندي تبديل شده که در سايه آن، مبارزه شديد با ماديگري و براي احياي معنويت جريان دارد.»
تجديد حيات جوامع اسلامي و رشد روزافزون معنويت و بيداري ملت هاي تحت ستم در سايه پيروزي انقلاب اسلامي باعث شد تا ماشين جنگ رواني غرب با تمام قدرت و توان خويش فرآيند مخدوش سازي چهره انقلاب اسلامي را با شيوه ها و ابزارهاي مختلف در پيش گيرد تا در ارزش هاي اسلامي و امکان اجراي آنها در قرن بيستم شک و ترديد ايجاد کند. يکي از توطئه هاي استعماري آنان تحريف و وارونه جلوه دادن صدور انقلاب بود به گونه اي که هدف از صدور اتقلاب را که دعوت به اسلام بود به معناي تجاوز به سرزمين ديگران و جنگ و زورگيري معرفي کردند.
امام خميني (س) در مقام تبيين معنا و مفهوم صدور انقلاب اسلامي تصريح مي کنند:
ما که مي گوييم اسلام را مي خواهيم صادر کنيم معنايش اين نيست که ما سوار طياره بشويم و بريزيم به ممالک ديگر؛ يک همچو چيزي نه ما گفتيم و نه ما مي توانيم؛ اما آنکه ما مي توانيم اين است که مي توانيم به وسيله دستگاه هايي که داريم به وسيله همين صدا و سيما، به وسيله مطبوعات، به وسيله گروه هايي که به خارج مي روند اسلام را آن طوري که هست معرفي کنيم. اگر آن طوري که هست معرفي بشود مورد قبول همه خواهد شد.(2)
شهيد محمدجواد باهنر مي گويد: صدور انقلاب صدور تجاوز و جنگ و به معناي گرفتن زمين هاي ديگران نيست...صدور انقلاب به معناي صدور پيام و صدور رسالت انقلاب است؛ صدور ارزش هايي مانند استقلال، عدم وابستگي، خودکفايي، خصلت هاي انساني پاک، ايمان، شرف، افتخار حمايت از مستضعفان و...(3)
امام خميني (س) در جايي ديگر به منظور جلوگيري از هرگونه برداشت غلط از معناي صدور انقلاب خاطرنشان مي سازند که معني صدور انقلاب ما اين است که اين بيداري اسلامي در همه ملت ها ايجاد شود و صدور انقلاب با زور و کشورگشايي نيست بلکه در پرتو اسلام و اخلاق اسلامي است.
ايشان مي فرمايند:
اينکه مي گوييم بايد انقلاب ما به همه جا صادر بشود اين معني غلط را از او برداشت نکنند که ما مي خواهيم کشورگشايي کنيم. ما همه کشورهاي مسلمين را از خودمان مي دانيم. همه کشورها بايد در محل خودشان باشند. ما مي خواهيم اين چيزي که در ايران واقع شد و اين بيداري که در ايران واقع شد و خودشان از ابرقدرت ها فاصله گرفتند و دست آنها را از مخازن خودشان کوتاه کردند، اين در همه ملت ها و در همه دولت ها بشود. آرزوي ما اين است...(4)
همچنين مقام معظم رهبري با اشاره به ضرورت شناسايي مفاهيم جديد انقلاب و عرضه آنها به مشتاقان و طالبان حقيقت در سطح جهان مي فرمايند:
انقلاب اسلامي و نظام اسلامي مفاهيم بکر و تازه اي در دنيا دارد. مفاهيمي دارد که اگرچه مشترکاتي با دنيا دارد اما اختصاصاتي دارد که اين را از شبيه خودش در مکاتب گوناگون و جريان هاي فکري و نحله هاي فکري دنيا جدا مي کند؛ بايد آن را در بياوريم و پايش هم بايستيم و بيان کنيم.(5)
ايشان مي فرمايند:
ماييم و تفکر و معارف اسلامي. ماييم و پيام انقلاب اسلامي. ما بايد بتوايم اينها را درست به دنيا برسانيم. انقلاب اسلامي ايران در عين داشتن اهداف سياسي و اجتماعي نگاه خاصي به جهان بيني و تمدن اسلامي داشت. اين رويداد در بيداري مسلمانان جهان و نوزايي باورهاي ديني نقش عمده اي ايفا کرد.(6)
حضرت امام (س) مي فرمايند:
صدور انقلاب به لشکرکشي نيست بلکه مي خواهيم حرفمان را به دنيا برسانيم که يکي از آن مراکز، وزارت امور خارجه است که بايد مسائل ايران و اسلام و گرفتاري هايي که ايران از شرق و غرب داشته است، به دنيا برساند و به دنيا بگويد که مي خواهيم اين گونه عمل کنيم.(7)
از منظر امام راحل (س) مفهوم صدور انقلاب در واقع شناخت و انتقال ارزش هاي الهي و معنوي آن و رساندن اين رسالت به گوش جهانيان است که اين هدف بايد در محورهاي تبيين مفاهيم و معارف اسلامي برگرفته از انقلاب اسلامي در جهان و دعوت به آن، معرفي و تبيين فرهنگ و تمدن اسلامي ــ ايراني، فراهم آوردن زمينه هاي مناسب براي گفت و گوي فرهنگ ها و ملت ها، تقويت وحدت ميان امت اسلامي و احياي فرهنگ اهل بيت (ع) از طريق هنر و ادبيات مناسب و به روز و با بهره گيري از تمامي امکانات تبليغي، رسانه اي، ارتباطات جمعي و...تحقق يابد.
ايشان در اين خصوص همواره به مسائل روز دنيا و نقش جمهوري اسلامي در حمايت از محرومان و مستضعفان جهان و کمک به ملت هاي دربند به منظور رهايي و تلاش در جهت وحدت زير سايه کلمه «لا اله الا الله» تأکيد داشتند و يکي از سياست هاي خارجي اصولي را تلاش در جهت صدور انقلاب و تبيين مواضع عدالت خواهانه و اسلام محور و همچنين رمز ماندگاري در مسير درست انقلاب را تداوم در اين مبارزه تا پيروزي نهايي بر مستکبران و فراگير شدن اسلام مي دانستند. کلام نافذ امام خميني (س) در اين باره بسيار راه گشاست که مي فرمايند:
ما که نهضت کرديم، براي اسلام نهضت کرديم. جمهوري، جمهوري اسلامي است. نهضت براي اسلام نمي تواند محصور باشد در يک کشور، و نمي تواند محصور باشد در حتي کشورهاي اسلامي. نهضت براي اسلام همان دنباله نهضت انبيا است. نهضت انبيا براي يک محل نبوده است. پيغمبر اکرم اهل عربستان است...دعوتش مال همه عالم است.(8)
تأکيد حضرت امام همواره بر دوري از الگوگيري و متأثر شدن از فرهنگ هاي بيگانه و حفظ روحيه انقلابي و ايمان براي الگو شدن در ميان ساير کشورها بود.
با اين ايمان، با اين انقلاب و روح انقلابي شما ان شاءالله پيروز مي شويد، پيروزي را به آخر مي رسانيد و ان شاءالله از کشورهاي خودتان به کشورهاي خارجي، کشورهاي اسلامي سرايت مي کند.(9)
از اقدامات مهم در خصوص بهره گيري از اين موقعيت (تبيين معنا و مفهوم صدور انقلاب) توجه به سخن و پيام نو انقلاب است که براي دنيا ويژه است. رهبر انقلاب در اين باره مي فرمايند:
انقلاب، دو جهت داشت؛ يک جهت، مبارزه با استبداد داخلي و حکومت فاسد وابسته اي [بود] که مردم و کشور را بدبخت و بيچاره کرده بود. انقلاب مي خواست کشور و ملت را نجات دهد؛ در دامن اسلام، مردم اداره شوند و حکومت، اسلامي باشد. جهت ديگر، وجهه سخن و پيام نو براي دنيا و بشريت است؛ اين چيزي است که دنيا را به خود جذب کرد و الا فلان متفکر اروپايي يا غربي يا آفريقايي يا آمريکاي لاتين که امام و انقلاب و نظام اسلامي و حرکت مردم را ستايش مي کند، او که داخل کشور ما نيست تا از حکومت، چيزي فهميده باشد؛ پيام جهاني و انساني اسلام است که او را به ستايش وادار مي کند. جنبه دوم، بسيار مهم است؛ ما بايد بتوانيم اين را بيان کنيم.(10)
از جمله اين اقدامات (حفظ و صدور پيام و سخن نو براي دنيا و بشريت)، پايداري و مقاومت در راه حفظ انقلاب است که امام (س) مي فرمايند:
ملت ما در اين انقلابي که کرده است، تا حالا استقامت کرده است و بحمدالله تا حالا پيروز شده است. شما پيروزيد در دنيا، شما مطرح شده ايد در دنيا، در همه گوشه هاي دنيا، دولت هاي دنيا از شما يک نحو هراسي دارند که مبادا يک وقت ملت هايشان مثل شما بشود. شما تا حالا پيروزيد. استقامت کنيد تا پيروزي نهايي به دستتان بيايد.(11)

نتيجه گيري
 

انقلاب اسلامي ايران، که برخي از آن به عنوان آخرين انقلاب قرن بيستم ياد مي کنند و برخي آن را انقلاب دوران پست مدرن مي دانند، بدون ترديد يکي از مهم ترين وقايع تاريخي قرن بيستم مي باشد که خود سازنده بسياري از حوادث تاريخي و تحولات سياسي و اجتماعي است. اين واقعه نه تنها موجب سرنگوني نظام شاهنشاهي و تحولات بنيادين در عرصه هاي اجتماعي و سياسي در ايران شد، بلکه در خارج از مرزهاي ايران نيز بازتاب ها و آثار فراوان و متنوعي را از خود به جاي گذاشت. بسياري از نظريه پردازان غربي معتقدند انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي که به دنبال اين انقلاب بر ايران حاکم شد، الگو و نمونه مناسبي براي کشورهاي مسلمان نبوده و هيچ يک از ملت ها و کشورهاي مسلمان خواهان ايجاد نمونه اي مشابه نظام جمهوري اسلامي ايران در کشور خود نيستند؛ بنابراين اين انقلاب، تأثير مثبتي در جهان اسلام نداشته است و به تعبيري انديشه صدور انقلاب که توسط حضرت امام (س) مطرح شد، به شکست انجاميده است.(12)
در حالي که به نظر مي رسد بر عکس آنچه اين نظريه پردازان تصور کرده اند، اسلامي و ايدئولوژيک بودن اين انقلاب، موجب تأثير ويژه آن در جهان اسلام و کشورها و ملت هاي مسلمان شده است؛ در اين زمينه مي توان به تأثيرات شگرف و مهم انقلاب اسلامي ايران بر مبارزات مردم فلسطين که يکي از همين کشورهاست، اشاره کرد.
انقلاب ايران در بيرون از مرزهاي اين کشور نيز مورد توجه مبارزان و کساني که طرفدار دگرگوني و تغيير در ساختار سياسي کشورهايشان بودند قرار گرفت. الگوبرداري از مبارزات ملت ايران براي سرنگوني دولت هاي دست نشانده در منطقه و جهان شروع شد و جنبش ها و احزاب زيادي در گوشه و کنار جهان با الهام از پيروزي انقلاب ايران به وجود آمد.

بازتاب عمومي انقلاب اسلامي در بين سران و دولت ها
 

مطالعه و بررسي واکنش دولت هاي جهان که همگي عضو سازمان ملل هستند اعم از دولت هاي غربي، شرقي، جهان سوم و حتي دولت هاي اسلامي، نشان مي دهد که در مجموع دولت هاي معاصر عموماً از پيروزي انقلاب اسلامي (اين تحول و رخداد عظيم تاريخي) استقبال به عمل نياوردند و با نوعي حيرت، سرگرداني و حتي شگفتي به اين پديده نوظهور که براي هيچ کدام از آنها قابل پيش بيني و تصور نبود نظر مي افکندند. از طرف ديگر هر کدام از آنها به نوعي نگران اثرات انقلاب بر جامعه خود و آينده ثبات نظام حاکم بر کشورشان بودند.

ملت ها
 

از آنجا که انقلاب اسلامي، انقلابي مردمي و در واقع از مردمي ترين انقلاب ها بوده است، طبيعتاً توجه ملت ها را بيشتر به خود جلب نموده و آنها را تحت تأثير قرار داده است لذا آنها نيز با نگرشي مثبت از انقلاب اسلامي استقبال کرده اند. اين استقبال و عطف توجه با درجاتي متفاوت عموميت داشته است و انقلاب اسلامي با نسبتي معکوس نسبت به دولت ها مورد استقبال ملت ها قرار گرفته است. هر اندازه که ملت ايران در نيل به اهداف انقلابي خود با ملت هاي ديگر وجه اشتراک داشته، به همان نسبت استقبال گسترده تر بوده است.

نظام بين الملل
 

انقلاب اسلامي در زماني شکل گرفت که نظام جهاني بر پايه غرب محوري نزديک به چهار قرن به عنوان يک امر بديهي و تثبيت شده توسط جامعه جهاني پذيرفته شده بود. هر نوع تحولي که در اين نظام در ابعاد گوناگون فکري، فرهنگي، اقتصادي و گفتمان هاي جديد مطرح مي گرديد، نشئت گرفته از غرب بود و هيچ گاه غرب محوري را به چالش نکشيده بود؛ حتي انقلاب هاي بزرگ جهان که در خارج از جهان غرب به وقوع پيوست مانند آنچه در 1949 در چين و يا در 1959 در کوبا رخ داد تابعي از نظام هاي فکري و قانونمندي هاي برخاسته از غرب بوده است؛ در حالي که انقلاب اسلامي به عنوان تحولي جديد توانست نظام جهاني غرب محور را در ابعاد مختلف به چالش بکشاند. از اين ابعاد مي توان به عنوان اطلاعات استراتژيک فرهنگي نام برد:
1.احياي اسلام به عنوان يک مکتب جامع و جهاني؛
2.فروپاشي نظام دو قطبي و ايجاد چالش براي نظام هاي طراحي شده در غرب؛
3.تغيير گفتمان منازعات جهاني؛
4.خيزش جهاني مستضعفان عليه مستکبران؛
5.طرح اسلام سياسي به عنوان گفتمان جديد؛
6.نفي نظام غرب محور؛
7.جهان اسلام به عنوان قدرت مطرح در نظام جهاني؛
8.تغيير معيارهاي قدرت در نظام بين الملل؛
9.طرح سه عنصر معنويت، اخلاق و عدالت در نظام بين المللي؛
10.آغاز تهاجم جهان اسلام؛
11.بازگشت به شکوه و عظمت تمدن اسلامي؛
12.تغيير گفتمان انقلاب؛
13.جمهوري اسلامي به عنوان يک الگو از نظام سياسي اسلامي و قدرت منطقه اي؛
14.رهبران انقلاب اسلامي به عنوان الگوهاي جديد رهبري؛
15.طرح الهيات رهايي بخش.

پي نوشت:
 

1.محمد جواد باهنر، مباحثي پيرامون فرهنگ انقلاب اسلامي، «نقش قيامتي انقلاب اسلامي»، فرهنگ اسلامي، 1387، ص 95.
2.صحيفه امام، ج 18، ص 364.
3.محمد جواد باهنر، همان، ص 366 ــ 364.
4.صحيفه امام، ج 13، ص 218.
5.مقام معظم رهبري، 17 /11/ 1380.
6.همان.
7.صحيفه امام، ج 19، ص 414.
8.صحيفه امام، ج 10، ص 446.
9.صحيفه امام، ج 9، ص 152.
10.مقام معظم رهبري، 17 /11/ 80.
11.صحيفه امام، ج 16، ص 508.
12.باري روزن (گردآورنده)، همان، «احياي مجدد اسلام در گذشته و حال با تأکيد بر ايران»، نيکي آرکدي، ص 53 ــ 52.
 

منبع: نشريه 15 خرداد شماره 23



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما