مقاوم سازی ساختمانها از تئوری تا عمل
کلیات:
هرچند بین کسانی که در تهیه ملزومات و آهن آلات و بتن عمداً کوتاهی مینمایند و آنان که در این مورد دریغ نمیورزند ولی به علت عدم اطلاع فنی لازم، ساختمان آنها در اجرا ضعیف است تفاوت بسیاری وجود دارد ولی شاید در هنگام وقوع زلزله، سرنوشت هر دوی آنها یکی، یعنی نتیجه تخریب ساختمان و بروز فاجعه انسانی و مالی باشد بنابراین لحاظ نمودن ضوابط قویتر اجرائی و نظارتی و کنترل مضاعف بسیار ضروری به نظر میرسد. در جائی که شهرداری گزارش مهندس ناظر مبنی بر عدم خلاف در متراژ ساختمان را با بازدید مضاعف عوامل شهرداری کنترل مینماید میبایست در مورد اصل بسیار مهمتر یعنی استحکام ساختمان، این کنترل مجدد و مضاعف نیز وجود داشته باشدت و تنها به گزارش مهندس ناظر اکتفا ننماید، چون شرایط ساخت و ساز و مسائل تحمیلی از طرف مالک و کارفرما، متأسفانه بنیانهای اینگونه نظارت را به کلی سست نموده است و نباید با طرح مسائل شعارگونه از واقعیت آن اجتناب نمود.
مسأله مهم بعدی، قطعات الحاقی و غیر باربر ساختمان مثل دیوارهای اطراف و تیغهها، دستانداز بام و بالکن و پنجره و شیشه مخصوصاً نماهای شیشهای میباشد که به علت عدم اتصال کافی به سازه ساختمان در اثر وقوع زلزله حتی مواقعی که ساختمان از نظر اسکلت مقاوم باشد، «احتمال جدائی و ریزش» آنها به داخل و خارج ساختمان وجود دارد و حتی در برخی موارد آوار و شیشه بر سر افرادی که در حال خروج از ساختمان هستند فرو ریخته و باعث جراحت و یا فوت آنها گردیده است. باید آییننامههای اجرائی برای اتصال کامل این عناصر به سازه ساختمان ارائه گردد و در مورد نماهای شیشهای نیز تجدیدنظر اساسی صورت پذیرد. مسأله مهم بعدی بازسازی ساختمانهای فرسوده میباشد که ظاهر شکیلی به آن میدهد و ضعفهای سازهای آنرا میپوشاند و این در حقیقت خواسته یا ناخواسته نوعی تقلب در ساخت و فروش به حساب میآید. در حالیکه شهرداریهای مناطق به هیچ وجه نباید به ساختمانهایی که استحکام واقعی سازهای ندارند اجازه بازسازی بدهد.
مقاومسازی:
در ساختمانهای اسکلت فلزی به علت ماهیت آن، اجرای مقاومسازی عملیتر است، لیکن به دلیل هزینه زیاد و تخریب قسمتهای زیادی از نازککاری و سفتکاری برای دسترسی به تیرها و ستونها و اتصالات، و همچنین چند واحدی بودن ساختمانها و عدم حصول توافق هماهنگ در این مورد بین مالکین واحدها، معمولاً از اجرای آن اجتناب میورزند، و در صورت اجرا نیز رسیدن به یک نتیجه ایدهآل ممکن نمیباشد.
در اینگونه موارد، گزینه بهتر، تخریب و نوسازی کامل ساختمان میباشد. به هرحال وضعیت فونداسیون و مقاومت آن در برابر نیروی زلزله نیز باید بررسی گردد.
مدارس:
به طور مثال اگر زلزله نسبتاً شدید در ساعت 11 صبح اتفاق بیفتد در ساختمانهای مسکونی قدیمی که عمدتاً به صورت دو طبقه مسکونی میباشند، تعداد 4 الی 5 نفر ساکن هستند در حالیکه در یک مدرسه بین 300 الی 800 نفر در حال تحصیل میباشند و چنین اتفاقی در اینگونه ساختمانها، فاجعه جبرانناپذیری را در پی خواهد داشت.
در یک بررسی کلی، ساختمانهای وابسته به وزارت آموزش و پرورش را که صرفاً جهت موارد آموزشی استفاده میگردند، میتوان به صورت ذیل تقسیمبندی نمود:
الف- مدارس بسیار قدیمی، که عمر آنها بیش از 30 سال است و متشکل از دیوار باربر و یا نیمه اسکلت فلزی میباشند. این نوع ساختمانها عمدتاً فاقد عناصر مقاوم در مقابل زلزله مثل بادبند و قاب خمشگیر میباشد و هیچگونه مقاومتی حتی در مقابل زلزلههای کم شدت نیز نخواهد داشت.
ب- مدارس نسبتاً جدیدتر، که عمر آنها بین 15 تا 30 سال است و عمدتاً به صورت اسکلت فلزی اجرا شدهاند لیکن نه دارای محاسبات و نقشههای مناسب بوده و نه در اجرای آنها رعایت اصول و استانداردهای لازم شده است و مقاومت آنها در مقابل زلزله به شبهات زیادی همراه است.
ج- مدارس جدید، که عمدتاً بعد از سال 67 الی 68 ساخته شدهاند به علت وجود و اعمال آییننامههای محاسباتی و اجرائی، از طرف سازمانهای ذیربط از وضعیت مناسبتری برخوردارند، لیکن به علت عدم کنترل دقیق اجرائی که ناشی از موارد مختلف است هنوز اطمینان کافی، حداقل نسبت به بعضی از آنها وجود ندارد.
د- ساختمان مدارس غیردولتی و غیرانتفاعی و آموزشگاههای خصوصی، که مجوز آنها آموزشی نبوده است و در انتخاب ساختمان این مؤسسات صرفاً کمیت و مقدار فضاهای مورد نیاز، بررسی شده و هیچگونه کنترل کیفیت و استحکام سازه در مورد آنها اصلاً و اساساً مطرح نبوده است. بنابراین ساختمانی که چه بسا برای استفاده مسکونی یا اداری (با بار زنده آییننامه 200 یا 250 کیلوگرم بر مترمربع) نیز فاقد استحکام مورد نیاز میباشد بعد از بازسازی مورد بهرهبرداری آموزشی (با بار زنده 350 کیلوگرم برای کلاسها و 500 کیلوگرم برای راهروها و 1000 کیلوگرم بر مترمربع برای مخازن کتاب) قرار گرفته است.
چه باید کرد:
1- تهیه و ارائه ضوابط و آییننامه و بخشنامههای اجرائی توسط سازمانهای ذیربط
2- بهرهگیری از مهندسان عمران دارای پروانه اشتغال به کار سازمان نظام مهندسی جهت انجام این امر مهم، که آنان پس از تهیه گزارش از وضعیت موجود، طرح و نقشههای اجرائی مقاومسازی را ارائه نمایند. حقالزحمه این موضوع میتواند به صورت ارائه سهمیه متراژ اضافی تشویقی (محاسباتی) مهندسین موردنظر تهاتر گردد.
3- بررسی و تأیید طرح و نقشه مربوطه در یک هیأت عالی نظارتی و یا توسعه مهندسان مشاور مورد تأیید وزارت مسکن و شهرسازی و شهرداری.
4- اجرای آن در زمان تعطیلی مدارس به خصوص در تابستان توسط گروههای اجرائی مجرب.
هزینههای مربوط به عملیات اجرائی شامل دستمزدها و مصالح مصرفی میباشد. هزینه مصالح مصرفی در چنین مواردی به نسبت کل هزینه ناچیز به نظر میرسد. (به طور مثال با نصب و جوشکاری یک لچکی به صورت ورق مثلثی کوچک به وزن تقریبی یک کیلوگرم، مقاومت برشی تکیهگاهی یک تیر اصلی را میتوان بسیار برابر افزایش داد).
ولی دستمزدها مقادیر بیشتری نسبت به مصالح را در بر میگیرند و در کل با هزینههای نسبتاً متوسط و معقولی، میتوان عمل مقاومسازی مناسبی را در چنین ساختمانهایی انجام داد.
در مراحل بعدی، این روش را میتوان برای مجتمعهای بیمارستانی و اداری و یا عمومی که با اربابرجوع بیشتری درگیر هستند انجام داد.
منبع:parsidoc.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :mosaieb_kh
/ج