آغاز جنگ و اقدامات بهداشتی درمانی ارتش
ولی سرانجام پس از آنکه عملیات چند وجهی دشمنان قسم خورده ایران کاری از پیش نبرد و نظام جمهوری اسلامی با کمال قدرت در همه زمینه ها به پیش می رفت سرانجام صدام حسین در 1359/6/26 برابر 17 سپتامبر 1980 در مجلس ملی عراق حاضر شد و اعلام کرد موافقتنامه 6 مارس 1975 ملغی است مجلس عراق نیز در یک جلسه فرمایشی در همان شب موافقتنامه مزبور را باطل اعلام نمود و در 31 شهریور ماه 1359 ضمن حملات گسترده هوایی، نیروی زمینی خود را با استعداد 12 لشکر (5 لشکر پیاده، 5 لشکر زرهی، 2 لشکر مکانیزه) و 45 تیپ مستقل (10 تیپ پیاده، یک تیپ رزمی، یک تیپ مکانیزه، 3 تیپ نیروی مخصوص، 10 تیپ گارد ریاست جمهوری و 20 تیپ گارد مرزی) مأمور حمله به مرزهای جنوب غربی و غرب کشور جمهوری اسلامی ایران نمود. (2)و عمده قوای عراق در روزهای آغازین از محورهای شلمچه، طلائیه، تنگه چزابه و دزفول برای اشغال خوزستان وارد خاک ایران گردید.
در آن تاریخ سپاه پاسداران تازه تأسیس شده بود و امکانات رزمی و بهداشتی درمانی آن نیز دارای انسجام و تشکل لازم نبود. لذا با وجود گسترده گی منطقه عملیات، بهداریهای یگانهای مستقر در منطقه یعنی لشکر 92 زرهی اهواز و لشکر 77 پیاده خراسان و بیمارستانهای منطقهای اهواز، دزفول، کرمانشاه و سنندج با محدودیت امکانات و عدم آمادگی بار سنگین پذیرش مجروحین ومصدومین را بدوش گرفتند، ضمن اینکه به علت عدم رعایت قوانین بین المللی از طرف نیروهای متجاوز بعثی خود این تأسیسات زیر آتش دشمن و حملات هوایی قرار داشت.
از سوی دیگر با توجه به عدم اتصال خط مدیریت فنی و تخصصی اداره بهداری نزاجا به بیمارستانهای منطقه ای و یگانهای بهداری واحدهای رزمی وظیفه اداره بهداری نزاجا فقط ارسال دارو و اقلام پزشکی مورد نیاز منطقه بود و حداکثر ماهیانه 5 پزشک به منظور استقرار در بیمارستان اهواز و دزفول اعزام داشته و از درجه داران بهیار و تکنسین اطاق عمل و هم چنین دانش آموزان آموزشگاه بهیاری مرکز آموزش بهداری مطابق برنامه مدونی به منطقه اعزام می گردیدند، و لذا با توجه به کمبودهای موجود در بیمارستانهای نزدیک منطقه عملیات و هم چنین واحدهای رزمی درگیر، بیماران و مجروحین پس از انتقال به اهواز به بیمارستانهای غیر نظامی سطح شهر اعزام و درصورت عدم امکان پذیرش ازطریق راه آهن و هواپیماهای نیروی هوایی به بیمارستانهای تخصصی تهران اعزام می گردیدند.
تحول و شتاب در اقدامات بهداری نیروی زمینی
در تاریخ 1360/7/8 واقعه اسفبار سقوط هواپیمای حامل فرماندهان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران سبب شهادت رادمردانی چون سرلشکر ولی الله فلاحی - سرتیپ نامجو - سرتیپ فکوری، کلاهدوز، علی جهان آرا گردید. متعاقباً در جهت حصول پیروزی نهایی در تاریخ 1360/7/9 به فرمان امام خمینی «رحمه الله علیه» سرهنگ علی صیاد شیرازی (شهید بزرگوار سپهبد علی صیّاد شیرازی) به خاطر رشادتها و لیاقتهایش به فرماندهی نیروی زمینی منصوب گردید و در تاریخ 1360/8/15 با تدبیر و دستور ایشان رییس و معاونین اداره بهداری نیروی زمینی تغییر یافتند.
با استقرار مدیریت جدید در اداره بهداری نیروی زمینی و بررسی هایی که بعمل آمد مشخص گردید که نواقص زیر در بافت بهداشت و درمان یگانهای نیروی زمینی جهت پاسخگویی و تأمین نیازمندیهای رو به افزایش یگانهای عملیاتی وجود دارد:
عدم اتصال مدیریت فنی و تخصصی بین اداره بهداری نزاجا و بیمارستانهای منطقه ای.
عدم امکان بهره برداری از امکانات نیروی انسانی، تجهیزاتی و دارویی یگانهای بهداری نظامی خارج از منطقه عملیات جهت پشتیبانی مناطق عملیاتی.
مطابق روز نبودن آمارها و گزارشات یگانهای بهداری.
عدم تطابق نحوه توزیع امکانات تجهیزاتی و دارویی بین یگانها با شرایط جنگ.
عدم رعایت نظم بخصوص و عدالت در ارجاع مأموریتهای نیروی انسانی به مناطق عملیاتی.
عدم وجود برنامه مشخص برای پیش بینی تأمین نیازمندیهای نیروی متخصص پزشکی برای آینده یگانهای درمانی ارتش در ادامه جنگ و پس از پایان آن.
لذا به ابتکار فرماندهی محترم نزاجا تیمی بنام (تیم پزشکی بازرسی و ارزشیابی یگانهای بهداشتی درمانی نزاجا) متشکل از 8 نفر در تخصصهای مختلف تشکیل و از تاریخ 1361/5/6 مأموریت خود را آغاز و در چهار محور کلیه یگانهای بهداشتی درمانی نزاجا را در سراسر کشور اعم از منطقه عملیات و خارج از منطقه بازدید و شواهد عینی و مدارک مربوطه را ضبط و در هر محل دستورالعملی در جهت بهبود وضعیت بهداشت و درمان آن یگان صادر و در پایان بازرسی هر محور جلساتی جهت تجزیه و تحلیل و بهره برداری بهینه برای پشتیبانی یگانهای عملیاتی در تهران تشکیل و مأموریت در محور بعدی را آغاز می کردند. (3)
در پایان مأموریت تیم مزبوراقدامات اساسی زیر در جهت رفع نواقص کلی بهداشت و درمان نزاجا با طی مراحل ستادی آن به عمل آمد:
کلیه بیمارستانهای منطقه ای در تابعیت اداره بهداری نیروی زمینی قرار گرفت.
اعزام تیمهای پزشکی و جراحی به مناطق عملیاتی با بهره برداری از یگانهای غیر عملیاتی سرعت چشمگیری گرفت.
کلیه پزشکان فارغ التحصیل جدید مقرر شد دو سال در منطقه عملیات خدمت کنند سپس بتوانند در امتحان ورودی تخصصی شرکت نمایند.
با تزاید سهمیه تخصص دردانشگاهها تعداد بیشتری در هر سال برای طی دوره تخصصی به دانشگاهها اعزام گردید.
مأموریتهای منطقه عملیات پزشکیاران و تکنسینها با رعایت عدالت بین یگانهای بهداشتی درمانی انجام گردید.
برای تأمین نیازمندی تجهیزات، ابزار پزشکی و اقلام دارویی یگانهای عملیاتی از واحدهای بیمارستانی و درمانگاهها دور از منطقه عملیات در موارد بحرانی به سادگی استفاده گردید.
بیمارستانهای نیروی زمینی در خدمت رزمندگان دلیر نظام جمهوری اسلامی ایران( 4)
بیمارستانهای ثابت منطقه ای
بیمارستان منطقه ای 578 اهواز
این بیمارستان در اوائل جنگ تحت بمباران هوایی دشمن قرار گرفته و تخریب گردید، لذا کارکنان و تجهیزات آن به محل نیوساید سالن باشگاه شرکت نفت منتقل گردید و کارآیی آن به نسبت 50% کاهش یافت.
در سال 1362 محل اصلی این بیمارستان مختصر بازسازی شد و در سال 1366 اداره مهندسی نزاجا با تدبیرخود اقدام به ساخت ساختمان ضمیمه ای درمحل بیمارستان نمود.
از ابتدای جنگ تا پایان آن بر حسب ضرورت زمانی تیمهای جراحی و پزشکی توسط اداره بهداری نزاجا به این بیمارستان به صورت مأموریت اعزام و لوازم و تجهیزات و داروهای لازم را نیز تأمین می نمود. ضمناً این بیمارستان و دیگر بیمارستانهای موجود در محدوده مناطق عملیاتی پس از گزارش تیم ارزشیابی و واگذاری مدیریت بیمارستانهای منطقه ای به اداره بهداری نزاجا در اسرع وقت از امکانات بهداشتی درمانی بیمارستانهای دور از منطقه عملیات بهره مند گردیدند.
از سوی دیگر طبق هماهنگی بعمل آمده با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بیمارستانهای غیر نظامی سطح شهر همکاری لازم را برای پذیرش مجروحین و بیماران درهنگام اجرای عملیات شدید و افزایش مجروحین می نمودند و در صورت عدم تکافو با وسایل زمینی و هوایی به بیمارستانهای استانهای دیگر و یا تهران اعزام می گردیدند.
بیمارستان منطقه ای دزفول
بیمارستان منطقه ای 100 تختخوابی 520 کرمانشاه
این بیمارستان در تمامی طول جنگ و خصوصاً در سال 1365 که بمبارانهای هوایی دشمن و اصابت موشکها، شهر و بیمارستانهای داخل شهر را نا امن کرده بود خدمات ارزنده ای ارائه کرد. اداره بهداری نزاجا از طریق اعزام تیمهای جراحی، دارو و وسایل و تجهیزات پزشکی لازم را می نمود و در موارد لزوم بیماران و مجروحین به تهران و سایر شهرستانها اعزام می شدند.
بیمارستان 100 تختخوابی منطقه ای 524 سنندج
بیمارستان 100 تختخوابی منطقه ای 523 ارومیه این بیمارستان نیز از آغاز جنگ درانتهای خط زنجیرانتقال مجروحین بیمارستان کلاش و منطقه ای 536 پیرانشهر قرار داشت. در سال 1364 بر حسب ضرورت اطاق عمل آن گسترش یافت و بازسازی شد. در مجموع به علت درگیری کمتر این منطقه، فعالیت آن متوسط و درموارد ضرورت ارسال دارو و تیمهای پزشکی و جراحی از طریق اداره بهداری نزاجا انجام می گردید.
بیمارستان 50 تختخوابی منطقه ای پیرانشهر
این بیمارستان به علت موقعیت خاصی که داشت از همان ابتدای جنگ مورد حمله هوایی دشمن قرار گرفت، در سال 1364 در اثر اصابت موشک یک سوم ساختمان آن تخریب شده بعدها بخشی با بتون مسلح در زیر ساختمان آن ساخته شد که درموارد ضرورت با استفاده از ارسال دارو و تیمهای جراحی و پزشکی که توسط اداره بهداری نزاجا انجام می گرفت فعالیت مؤثر داشت.
در عملیات قادر (حاجی عمران) درتاریخ 64/6/18 و عملیات نصر 9 منطقه حاجی عمران در تاریخ 66/9/1 و کربلای 7 در تاریخ 65/12/13 این بیمارستان فعالیت خوبی داشته است.
تأسیس بیمارستانهای صحرایی جنوب
لذا در اواخر سال اول جنگ فکر ایجاد بیمارستانهای سنگری زیرزمینی در پشت خطوط اصلی جبهه که در خط انتقال مجروحین تأسیس گردید مورد استقبال قرار گرفت. ابتدا بیمارستانهای کوچکی ساخته شد و بعدها تبدیل به بیمارستانهای بزرگتری گردید و بعضی از آنها تا آخر جنگ و یا تا زمانی که فعالیتهای عملیاتی در منطقه وجود داشت به ارائه خدمات درمانی ادامه می داد.
با توجه به تفکیک وظایف نیروهای ارتش و سپاه تعدادی از این بیمارستانها توسط سپاه دایر شد و تعدادی نیز توسط ارتش دایر گردید و در مناطقی که عملیات مشترک ارتش و سپاه انجام می گردید، بیمارستانها مربوطه نیز با تشریک مساعی نیروهای ارتش و سپاه بوجود می آمد. و در سالهای اول جنگ در مناطقی که سپاه از این بیمارستانها دایر می کرد از تیمهای درمانی ارتش مأمور به بیمارستانهای سپاه می گردید.
بدین ترتیب بیمارستانهای صحرایی زیر به ترتیب زمانی در مناطق عملیاتی مستقر و خدمات لازم را به نیروهای رزمنده ارائه کردند:
بیمارستان کانکسی سیار 50 تختخوابی سپنتا
از امکانات برق کارخانه استفاده نموده و مدیریت امور لجستیک و ترابری و ثبت دفاع آمار مجروحین به عهده گردان خدمات بهداری 543 لجستیک پش منطقه 3 تهران بود.
اعزام مجروحین از جاده خرمشهر اهواز به بیمارستان مزبور و از آنجا با آمبولانس و اتوبوس به بیمارستان 578 منطقه ای اهواز انجام می گردید.
اعزام تیمهای جراحی و پزشکی به طور منظم از طریق اداره بهداری نزاجا انجام می گردید.
این بیمارستان تا 61/5/10 در خدمت رزمندگان منطقه بوده و در عملیات زیر به طور فعال ارائه خدمات می نمود:
عملیات فتح المبینــــــــــــــــــــ61/1/2 غرب شوش و دزفول
عملیات بیت المقدســــــــــــــــــــ61/2/10 جنوب غربی اهواز
عملیات آزادسازی خرمشهرــــــــــــــــــــ61/3/3
عملیات رمضانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ61/4/23
پس ازتاریخ 61/5/10این بیمارستان با تغییر محل عملیات رزمی، نوع فعالیت آن تغییر یافته و آماده پذیرش مجروحین شیمیایی گردید.
تغییرات مزبور سبب شد که دارای 427 تختخواب شامل یک آسایشگاه 150 تختخوابی و یک سالن 277 تختخوابی و درمانگاه اورژانس دارای 12 تختخواب بعلاوه 33 دستگاه حمام و سرویسهای لازم گردد.
درمواقع لزوم تیم پرستاری وتکنسین و پزشک لازم ازطرف اداره بهداشت و درمان و نزاجا و پشتیبانی منطقه 3 تأمین گردید.
سپس از تاریخ 65/9/1 به علت تغییر موقعیت واحدهای رزمی فعالیت بیمارستان متوقف گردید.
بیمارستان 50 تختخوابی چادری شهباز
نیازمندیهای بیمارستان با استفاده از امکانات تأسیساتی پادگانهای نزدیک تأمین و مجروحین و بیماران پس از اقدامات درمانی لازم به وسیله آمبولانس یا بالگرد به بیمارستان منطقه ای 580 دزفول منتقل می گردیدند.
مدیریت بیمارستان به عهده گردان خدمات بهداری 505 لجستیک کرمان بود. تیمهای جراحی و پزشکی به صورت مأموریتهای منظم از طرف اداره بهداشت و درمان نزاجا و پشتیبانی منطقه 2 تأمین می گردید.
تجربه نشان داد که عملکرد این بیمارستان چادری به علت ضعف آن درمقابل وزش باد و وضعیت کف چادرها و عدم امکان استتار از حمله هوایی دلخواه نبوده و رعایت شرایط استریل و ضدعفونی اطاقهای عمل و بخشهای مربوطه عملاً امکان پذیر نمی باشد. لذا این بیمارستان در تاریخ 61/11/30 پس از خدماتی که در تاریخ 61/11/17 در عملیات والفجر مقدماتی ارائه نمود تعطیل گردید.
بیمارستان صحرایی زیرزمینی چنانه (شهید مخبری)
با تجربه ای که از بیمارستان چادری کسب گردید در تاریخ 62/12/1 بیمارستانی با ظرفیت 60 تختخواب به صورت سنگری (زیرزمینی) در محور اندیمشک دهلران سه راهی چنانه ایجاد گردید. پشتیبانی منطقه 2 شیراز در دیماه 1362 مشغول آماده سازی محل آن شد و در 62/12/1 آماده پذیرش مجروحین گردید.
این بیمارستان به صورت راهرویی به عرض 5 متر بود که در طرفین آن کانکسهای بیمارستان صحرایی متحرک در سنگر قرار داده شده بود.
نیازمندیهای بیمارستان با استفاده از امکانات گردان 515 لوج کرمان جمعی پشتیبانی منطقه 2 شیراز مستقر در عین خوش و پادگان دزفول تأمین گردید.
سروان خدمات بهداری، شیخ الاسلامی و ستواندوم خدمات بهداری، نگارستانی در فعالیت این بیمارستان خدمات ارزنده ای نمودند. و سروان پزشک محمد حسین قدرت نماینده اداره بهداشت و درمان نزاجا در منطقه عملیات نیز بسیار فعال بود.
بعدها با تغییر محل یگانهای رزمی گردان خدمات بهداری لوج 573 شیراز جایگزین گردان 515 گردید و مسئولیت اداره بیمارستان را پذیرفت و بدین ترتیب در تاریخ 64/10/23 ستواندوم خدمات بهداری عبدالحسین رایگان ضمن قبول مسئولیت بیمارستان خدمات ارزنده ای ارائه نمود.
لازم به ذکر است که با کاهش اعزام مجروحین به بیمارستان، اعزام تیمهای پزشکی از طرف اداره بهداشت و درمان کاهش یافت و سرانجام در تاریخ 1365/7/26 در جلسه هماهنگی با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی مقرر شد رزیدنتهای جراحی، بیهوشی، ارتوپدی، چشم و جراحی مغز و اعصاب طرح یکماهه مصوبه سالیانه خود را بجای مأموریت در بیمارستانهای متفرقه در بیمارستانهای صحرایی ارتش بگذرانند و بدین ترتیب نیازمندی بیمارستانهای مزبور به کادر پزشکی بیشتر تأمین گردد.
در نهایت به علت مشکلاتی که وجود کانکسها در بیمارستان سنگری داشت، کانکسها از محل خارج و بجای آن از اطاقهای سوله ای در زیرزمین استفاده گردید.
بیمارستان مزبور به طور نسبی کارآیی خوبی داشت و در عملیات خیبر در طلایه در تاریخ 61/12/3 و در عملیات بدر در جزیره مجنون در تاریخ 63/12/20 خدمات ارزنده ای ارائه نمود. ضمناً تا آخرین روزهای دفاع مقدس آماده بکار بود و کارآیی خوبی داشت.
بیمارستان (زیرزمینی) صحرایی حمید (ایستگاه حمید)
نیازهای تدارکاتی بیمارستان به وسیله پشتیبانی منطقه 3 مستقر در اهواز تأمین می شد و تیمهای جراحی و پزشکی از طریق اداره بهداشت و درمان نزاجا تأمین می گردید.
در این محور سروان دکتر مرزبان نماینده اداره بهداشت و درمان نزاجا در ارائه خدمات بیمارستان به مجروحین فعالیت چشمگیر داشت.
بعدها جهت ارائه خدمات به مجروحین ش، م، ه پنج کانکس مجزا به صورت حمام شیمیایی هر یک دارای 12 دوش در محلی نزدیک بیمارستان احداث شد که از تانکرهای آب استفاده می کردند. بعلاوه دو سالن نیز هر یک به ظرفیت 200 تخت برای بستری کردن بیماران مزبور توسط پشتیبانی منطقه 3 روی زمین ساخته شد که از نظر استتار نقص داشت.
همین نقص استتار سبب شد که در تاریخ 63/12/25 این بیمارستان مورد حمله هوایی دشمن قرار گیرد و بدین ترتیب بکلی تخریب گردید.
این بیمارستان قبل از انهدام در حملات شیمیایی که در منطقه انجام شده بود خدمات ارزنده ای ارائه کرده بود، به طوریکه از ظهر روز 63/12/22 تا صبح 63/12/24، 412 نفر و تا شب همانروز جمعاً 720 نفر که در عملیات شرق دجله شرکت داشتند تحت درمان قرار گرفته و مرخص گردیده بودند.
در تاریخ 63/12/25 هواپیماهای عراقی حملات خود را به بیمارستان شروع کردند و مسئول توپ پدافندی مستقر در کنار بیمارستان برای حفظ آن تلاش بسیار کرد و در نهایت در همین راه به شهادت رسید و گرچه همه امکانات این پایگاه درمانی تخریب گردید ولی خوشبختانه کارکنان و مجروحین بموقع انتقال یافته و زیانهای جانی بوجود نیامد.
بیمارستان مزبور در پذیرش مجروحین عملیات والفجر ناحیه جنوب و عملیات خیبر طلایه و جزایر مجنون و عملیات بدر جنوب فعالیت قابل توجهی داشته و توانسته بود با پذیرش و درمان مجروحین و مصدومین ش، م، ه از تعداد اعزامهای خط جنوب به اهواز بکاهد و خدمات خوبی ارائه دهد.
بیمارستان صحرایی (زیرزمینی) حسینیه
ابتدا در اواخر سال 1362 در مجاورت قرارگاه خاتم الانبیاء در کنار جاده خرمشهر - آبادان یک مرکز اورژانس سنگری (زیرزمینی) جهت پذیرش مجروحین و بیماران یگانهای عملیاتی مجاور قرارگاه دایر گردید. اقلام مورد نیاز و تجهیزات آن طریق اداره بهداشت و درمان نزاجا تأمین می شد.
ستوانیکم دکتر بهروز توانا به عنوان هماهنگ کننده اداره بهداری نزاجا دراین منطقه تلاش بسیاری در راه اندازی و ارائه خدمات به مجروحین و بیماران نمود.
در اوایل سال 1363 بر حسب ضرورت این امکانات گسترش یافت و تبدیل به بیمارستان سنگری گردید. از 63/3/15 مدیریت و پشتیبانی لجستیکی آن به عهده پشتیبانی منطقه 3 تهران که درمنطقه مستقر بود گذارده شد.
نیازمندیهای تأسیساتی این بیمارستان از طریق محل قرارگاه خاتم الانبیاء تأمین می شد. بعدها در جلسه هماهنگی با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در تاریخ 65/7/26 واگذاری آمبولانس دارو، وسایل و کمک به اعزام رزیدنتهای جراحی و بیهوشی از طریق وزارت خانه مزبور تضمین گردید.
سرپرستی بیمارستان به عهده گروهان بهداری گردان 543 لجستیک و سروان حیدری مسئولیت بیمارستان را پذیرفت.
بیمارستان مزبور در عملیات بدر ناحیه جنوب در تاریخ 63/12/20 و هم چنین عملیات قدس1، 2، 3، 4، 5 در تاریخ 64/4/23 الی 64/5/17 و عملیات والفجر 8 و 9 در تاریخ 64/11/20 تا 64/12/25 با پذیرش مجروحین و بیماران و مداوای آنان و سپس اعزام به بیمارستان منطقه ای 578 اهواز نقش مؤثری در دفاع مقدس به عهده داشت.
سرانجام در تاریخ 65/10/7 با توقف عملیات رزمی از جنوب کشور امکانات آن به بیمارستانهای صحرایی غرب کشور انتقال یافت.
تأسیس بیمارستانهای صحرایی غرب
این بیمارستان در تاریخ 62/2/2 توسط گردان 513 لجستیک پشتیبانی منطقه 1 کرمانشاه به صورت سوله استتار شده در جاده کرمانشاه - سومار دایر گردید و در مقابل درب ورودی آن نیز از کانکسهای سیار رادیولوژی، آزمایشگاه و دندانپزشکی که به صورتی استتار شده بود استفاده گردید.
اداره بهداری نزاجا تأمین نیازمندیهای دارویی و اعزام تیمهای جراحی و پزشکی آن را به عهده گرفت. ضمناً در جلسه هماهنگی با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در تاریخ 62/11/10 توافق شد که آن وزارت خانه کمکهای لازم را در رفع نیازمندیها بخصوص در مواقع عملیات بنماید.
در تاریخ 64/2/9 بعضی از تجهیزات بیمارستانهای صحرایی جنوب که عملیات در آن مناطق کاهش یافته بود به این بیمارستان منتقل گردید.
با ادامه عملیات در این منطقه و شدت آن در تاریخ 65/7/26 در جلسه هماهنگی با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در بازرسی سماجا، آن وزارت خانه اعزام رزیدنتهای دوره های تخصصی جراحی و بیهوشی و واگذاری آمبولانس و دارو را به عهده گرفت، ولی در عمل نیازها به صورت مطلوب از آن طریق تأمین نگردید و لذا در 65/10/7 وسایل و لوازم اطاق عمل و اقلام مصرفی بیمارستانهای صحرایی سپنتا و حسینیه جنوب به این بیمارستان منتقل گردید.
سرانجام در تاریخ 65/10/10 نیروهای دشمن بعثی خارج از همه ضوابط بین المللی و انسانی در ساعت 16 منطقه را مورد تهاجم حملات بمبهای شیمیایی از نوع خردل قرار دادند. که به علت عدم امکان استفاده از ماسکها و لباسهای محافظ تعداد زیادی از کارکنان بیمارستان مصدوم گردیدند و تعدادی نیز به شهادت رسیدند.
تعدادی از مصدومین به محل تجمع مصدومین در شهر کرمانشاه منتقل و پس از انجام اقدامات اولیه با ترابری هوایی به تهران اعزام گردیدند.
در این حادثه تأسف آور یکی از پزشکان بیمارستان بنام دکتر هجرتی که رزیدنت جراحی دانشگاه تهران و جزء کادر ثابت ارتش جمهوری اسلامی ایران بود به شهادت رسید و دو نفر دیگر از پزشکان درتهران و هنگام اعزام به کشور بلژیک جهت مداوا به شهادت رسیدند و بیمارستان بنام دکتر هجرتی نامیده شد.
تعدادی هم از کارکنان و پزشکان دچار از کارافتادگی شده و نیروی انسانی آن مجدداً تأمین و به منطقه مراجعت نمودند. و در تاریخ 65/10/23 تیمهای جراحی و پزشکی جهت مداوای مجروحین ش، م، ه به منطقه اعزام گردیدند. متعاقب این اقدامات در عملیات کربلای 6 که با رمز یا فاطمه الزهرا (س) در تاریخ 65/10/23 آغاز گردید بیمارستان مزبور فعالیت چشمگیر داشت.
بدین ترتیب بیمارستان تا تاریخ 66/12/19 به فعالیت خود ادامه داده و نیازمندیهای عمده خود را از طریق پشتیبانی منطقه و اداره بهداری نزاجا تأمین می نمود.
بیمارستان صحرایی (زیرزمینی) نفت شهر
در تاریخ 65/9/22 بر حسب ضرورت گسترش داده شد و با توجه به انحلال بیمارستان صحرایی حسینیه جنوب امکانات آن به این بیمارستان منتقل گردید.
نیازمندیهای تیمهای جراحی و پزشکی آن توسط مأموریتهای محوله از طرف اداره بهداری نزاجا تأمین می گردید.
این بیمارستان در عملیات کربلای 6 در تاریخ 65/6/23 فعالیت چشمگیری داشت. ولی با توجه به ازدحام مجروحین در حین عملیات، مسئولین بیمارستان سعی می کردند بیشتر مجروحین را به واحدهای درمانی مراکز شهرهای امن منتقل نمایند.
بیمارستان صحرایی (زیرزمینی) پادگان ابوذر (سر پل ذهاب)
این بیمارستان در تاریخ 1362/7/11 در محوطه پادگان تیپ 3 لشکر 81 کرمانشاه و توسط پشتیبانی آن در نزدیکی شهر سر پل ذهاب به صورت سوله ای احداث گردید. نیازمندیهای آن توسط یگان عملیاتی مجاور آن تأمین می گردید.
تیمهای جراحی و پزشکی مورد نیاز آن با توجه به یگانهای عملیاتی مجاور آن از جمله سپاه پاسداران از طریق وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی تأمین گردیده و در صورت ضرورت اداره بهداری نزاجا نیز مأمورینی اعزام می نمود.
در 63/12/16 با توجه به بمباران هوایی منطقه، اعضاء بهداری سپاه منطقه را ترک نموده و تعدادی از تجهیزات اطاق عمل را هم به همراه خود منتقل نمودند. و تیمهای اعزام وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی نیز به مناطق دیگر اعزام گردیدند.
در نهایت در جلسه هماهنگی با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در سماجا وزارت خانه مزبور تأمین دارو و اعزام تیمهای رزیدنتهای جراحی و بیهوشی را پذیرفت.
سرانجام در تاریخ 66/12/21 سرپرستی بیمارستان به عهده پشتیبانی منطقه 1 بوده و کانکسهای 6 دوشه برای خدمت رسانی به مجروحین شیمیایی به آن اضافه شد.
تأسیس بیمارستانهای صحرایی شمال غرب
بیمارستان صحرایی کولان
این بیمارستان درتاریخ 62/7/27 در عملیات والفجر خدمات ارزنده ای ارائه نمود.
سرهنگ دکتر مجد جراح و رییس بیمارستان منطقه ای سنندج مدتی در این بیمارستان مستقر و خدمات ویژه ای ارائه نمود.
مجروحینی که نیاز به خدمات درمانی پیشرفته تری داشتند از طریق زمینی و یا بوسیله بالگرد به بیمارستان شهر مریوان و یا بیمارستان الله اکبر میان راهی سنندج و یا خود بیمارستان منطقه ای 524 سنندج منتقل می گردیدند.
در تاریخ 66/12/5 با توجه به شرایط منطقه داروهای درمانی ش، م، ه از طرف اداره بهداری نزاجا به بیمارستان ارسال می گردید.
در تاریخ 67/1/24 به علت گسترش درگیری در منطقه تعداد مجروحین اعزامی به بیمارستان کولان 1720نفر و مجروحین ش، م، ه پذیرش شده 1860 نفر بود. که با توجه به پیش بینی قبلی و احداث مرکز اورژانس در داخل پادگان مریوان که شامل حمامهای 12 دوشه و وانهای محلول شیمیایی بود و هم چنین تأمین اقلام دارویی مربوطه و کارکنان آموزش دیده درمان لازم برای کلیه مجروحان انجام گردید و تعدادی نیز به طور مستقیم از محل درگیری به بیمارستانهای میان راه توحید و الله اکبر اعزام می گردیدند.
بیمارستان صحرایی (زیرزمینی) کلاشین (شهدای بدر)
این بیمارستان در تاریخ 64/4/10 توسط پشتیبانی منطقه 4 به صورت سوله ای در حوالی اشنویه مجاور مرز ایران و عراق ساخته شد.
نیازهای ترابری و پشتیبانی این بیمارستان توسط پشتیبانی منطقه 4 تأمین می گردید. اعزام تیمهای جراحی و بیهوشی و گروه پزشکی به صورت مأموریت توسط اداره بهداری نزاجا انجام می گرفت.
این بیمارستان در تاریخ 66/1/6 در عملیات نصر 1 و در تاریخ 66/1/25 در عملیات کربلای 7 اقدامات مؤثری در درمان و جا به جایی مجروحین بعمل آورد.
سپس در تاریخ 66/3/12 در عملیات نصر 2
در تاریخ 66/3/27 در عملیات نصر 3
در تاریخ 66/3/31 در عملیات نصر 4
در تاریخ 66/4/3 در عملیات نصر 5
در تاریخ 66/5/10 در عملیات نصر 6
در تاریخ 66/8/29 در عملیات نصر 8
و در تاریخ 66/9/1 در عملیات نصر 9 بیمارستان فعالیت چشمگیری داشت.
تأسیس مرکز اورژانس در مناطق عملیاتی
اورژانس مصدومین شیمیایی گیلان غرب
این مرکز اورژانس به منظور پذیرش مصدومین حملات ش، م، ه در 50 کیلومتری غرب کرمانشاه در شهرستان گیلان غرب که با بمبارانهای دشمن ویران شده بود در ورزشگاه تختی شهر مزبور توسط پشتیبانی منطقه 1 ایجاد گردیده دارای 4 کانکس حمام 6 دوشه بوده و تا حدود 1000 بیمار را می توانست پذیرش نماید. تأمین نیازمندیهای آن به عهده پشتیبانی اعزام شده بود سرپرستی آن را به عهده داشت به طور کلی تأمین نیازمندیهای تیم پزشکی و دارویی آن به عهده اداره بهداری نزاجا بود.
این مرکز در عملیات کربلای 6 که همزمان با حملات شیمیایی دشمن بود فعالیت ارزنده ای داشت.
اورژانس درمانی تیپ 3 مریوان از لشکر 28 سنندج
اداره مهندسی نزاجا در کنار پادگان اقدام به ساخت و تأسیس یک مرکز اورژانس نموده که در پذیرش بیماران و درمانهای اولیه فعال باشد.
در تاریخ 67/2/1 در همین محل تعدادی کانکس حمام 12 دوشه جهت پذیرش مصدومین شیمیایی قرار داده شد.
در عملیات بیت المقدس 5 در تاریخ 67/1/22 که در مریوان انجام گرفت این مرکز اورژانس فعال بود. فاصله این مرکز اورژانس تا بیمارستان صحرایی کولان 8 کیلومتر بود و در عملیات فوق مصدومین شیمیایی به این مرکز اعزام گردیدند و درمانهای اولیه لازم را دریافت داشتند.
همکاری بهداریهای نزاجا با سازمانهای پزشکی نظامی دیگر
بیمارستان صحرایی شهید رضائیان در شمال غرب
این بیمارستان از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در 50 کیلومتری شمال غربی شهر مریوان به صورت سوله ای ساخته شده و استتار گردیده بود.
با توجه به استقرار تعدادی از یگانهای رزمی نزاجا در این منطقه در تاریخ های 64/1/7، 64/8/30، 65/1/25 و 65/10/7 تیمهای جراحی و پزشکی از طرف اداره بهداری نزاجا اعزام گردید. بعلاوه در تاریخ 65/10/10 تجهیزات بیمارستانی مورد نیاز از بیمارستان سپنتا به این بیمارستان انتقال داده شد.
بیمارستان شهید بقایی دزفول
در تاریخ 64/12/11 تیم پزشکی و جراحی از طرف اداره بهداری نزاجا به این بیمارستان که توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دایر و اداره می شد، اعزام گردید.
اقدامات و فعالیتهای اداره بهداشت و درمان نهاجا در طول هشت سال دفاع مقدس
2- همکاری در تأمین نیازمندیهای درمانی و بهداشتی مناطق عملیاتی در حد امکانات توسعه و تقویت آنها.
3- پذیرش، بستری و درمان مجروحین جنگ تحمیلی در مراکز درمانی تابعه نهاجا مستقر در مناطق عملیاتی و انجام عملیات جراحی مختلف.
4- انتقال مجروحین جنگی از مناطق عملیات به بیمارستانها و مراکز درمانی در سطح کشور توسط هواپیماهای نهاجا.
5- همکاری و نظارت درامر انتقال مجروحین اعزامی از مناطق عملیاتی و اعزام آنها به بیمارستانها و مراکز درمانی مستقر در منطقه.
6- ایجاد ستادهای تخلیه و درمان در پایگاههای یکم، دوم، هفتم و هشتم بویژه پایگاه چهارم با گنجایش 700 تختخواب و پایگاه پنجم با گنجایش 370 تختخواب به طوری که فقط در عملیات بیت المقدس و رمضان تنها از طریق ستاد تخلیه پایگاه پنجم هزاران نفر مجروح پس از انجام خدمات درمانی و پزشکی مورد نیاز طبقه بندی و به مراکز درمانی مختلف تخلیه شده اند.
7- تهیه و صدور دستورالعملها و آئین نامه های بهداشتی در زمینه بهداشت آب و مواد غذایی و نحوه پیشگیری و درمان در مقابل عوامل ش، م،ه .
8- آموزش نحوه استفاده از محتویات کیفهای کمکهای اولیه پزشکی در مقابل عوامل ش، م، ه و توزیع داروهای مربوطه بین پرسنل مستقر در منطق جنگی.
9- تهیه ماده دفع آلودگی (اس، تی، پی) برای اولین بار در اداره بهداشت و درمان نهاجا و دستورالعمل نحوه بهره برداری از ماده مذکور و ارسال آن به یگانهای ذیربط در رابطه با جنگهای شیمیایی.
10- ایجاد بخش درمان صدومین و مجروحین ش، م، ه در بیمارستان مرکزی نهاجا.
11- اعزام کادر پزشکی جهت فراگیری و بازآموزی نحوه درمان مجروحین و مصدومین حملات شیمیایی.
12- تهیه نشریات ضایعات جنگ افزارهای ش، م، ه - درمان هماتومهای خلف صفاقی - تخلیه هوایی و شرایط آن در جنگ تحمیلی و توزیع آن بین مبادی ذیربط.
13- بررسی و تحقیق درباره تهیه یک ماده ضدعفونی کننده که ضمن برخورداری از کیفیت علمی بالا از نظر اقتصادی نیز مقرون به صرفه باشد که پس از مدتها تلاش موفق به تهیه محلولی بنام داکن گردیده که جهت استفاده در جراحی ها و زخمهای عفونی در اختیار بیمارستانها و درمانگاهها قرار داده شد.
14- برگزاری اولین کنگره صدمات ناشی از جنگ (ترومای جنگ) به مدت 5 روز با شرکت پزشکان متخصص برای استفاده از تجربیات پزشکان به منظور تسریع در معالجه مجروحین وآموزش سایر همکاران برای ارائه خدمات درمانی و پزشکی بهتر به مصدومین، مجروحین و ارسال قطعنامه کنگره به مؤسسات بهداشتی و درمانی.
15- گروه بندی و تعیین RH خون کارکنان رزمنده.
16- اداره بهداشت و درمان نهاجا به علت نیاز مناطق عملیاتی با وجود همه تنگناها و مشکلات ناشی از جنگ تحمیلی موفق گردید با اعزام کادر پزشکی، تجهیزات، دارو و آمبولانس درمانگاههایی از قبیل درمانگاه خارک، بندر طاهری، اهواز و غیره را عملیاتی نماید که خدمات پزشکی ارائه شده وسیله اینگونه درمانگاهها در طول جنگ بسیار مؤثر بوده است.
17- اعزام کادر پزشکی، تجهیزات، دارو و آمبولانس به منظور ارائه خدمات پزشکی به سایتهای جنگی مثل رامشیر، سربندر، بندر امام، سایت تبوک - سایت بندر، قرارگاه فجر، قرارگاه رعد، جزیره مجنون - منطقه خیبر و غیره با وجود اینکه این مناطق فاقد سازمان مصوبه بوده اند.
18- اعزام کادر پزشکی، تجهیزات لازم به مناطق مختلف عملیاتی بویژه بیمارستان منطقه ای دزفول نهاجا.
19- توسعه و افزایش تختهای بیمارستان مرکزی با ضمیمه نمودن ساختمان سابق باشگاه افسران به منظور پذیرش مصدومین در بخشهای جراحی، ارتوپدی، و جراحی مغز و اعصاب در آغاز جنگ تحمیلی.
20- ایجاد بخش جداگانه جهت پذیرش و بستری و درمان اسرای عراقی در بیمارستان مرکزی.
21- ضد عفونی هواپیماها و آمبولانسهای حامل مجروحین و مصدومین پس از انتقال مجروحین.
22- ایجاد درمانگاهها در اردوگاه اسرای عراقی به منظور حفظ بهداشت انفرادی، اجتماعی و محیط زیست و تأمین نیازمندیهای پزشکی و درمانی اسرا به طوری که خدمات ارائه شده درمانگاه مورد تأیید هیئت بازدید کننده صلیب سرخ جهانی قرار گرفت.
23- عملیاتی نمودن بیمارستان 600 تختخوابی بعثت نهاجا در شرایطی که دشمن مزدور بعثی شهر تهران را مورد بدترین حملات موشکی قرار داده و حتی یک بخش از بیمارستان آماده پذیرش بیمار نبوده و از طرفی تنها بیمارستان نیروی هوایی مستقر در منطقه دوشان تپه تهران شدیداً در معرض حملات موشکی قرار داشت و چندین بار نیز شیشه های بیمارستان در اثر برخورد موشک به اطراف بیمارستان آسیب فراوانی دید به طوری که اداره بهداشت و درمان نهاجا بالاجبار تعدادی از بخشهای بیمارستان را تخلیه و بیماران را ترخیص نمودند. در این لحظات حساس با تلاش پیگیر و مستمر و عنایت خاص فرمانده وقت نیرو (سرلشکر شهید منصور ستاری) و با همکاری عوامل ذیربط در نهاجا بخشهای بیمارستان یکی پس از دیگری عملیاتی و مورد بهره برداری قرار گرفت.
24- اعزام و انتقال متخصصین تعمیر وسائل و تجهیزات پزشکی به بیمارستان پایگاه دزفول و سایر مناطق عملیاتی به منظور راه اندازی و عملیاتی نمودن و آماده بکار نگهداشتن تجهیزات مذکور و جلوگیری از صرف هزینه های سنگین و خروج ارز کشور و هدر رفتن بیت المال در موقعیت جنگی.
پوزش
از آنجا که هدف از تهیه این مجموعه سیاسگزاری و ذکر اسامی کلیه عزیزانی بود که در رسته بهداشت و درمان در هر درجه و سمتی که بودند در دوران دفاع مقدس در ارتش جمهوری اسلامی ایران در خدمت رزمندگان جان بر کف افتخار حضور و فعالیت داشتند و بسیاری از این انسانهای فداکار عضو و جمعی یگانهای رزمی و پشتیبانی بودند که در منطقه عملیات حضور دائمی داشتند. نظیر گردانهای بهداری لشکرها و گروهانهای بهداری تیپ های مستقل و گردانهای خدمات بهداری پشتیبانها و با تمام تلاشی که صورت گرفت اسامی این عزیزان به عنوان شناسنامه واحدهای مزبور در دوران دفاع مقدس به دست نیامد و اطلاعات ناقصی که از یکی دو یگان به دست آمد به علت ضایع شدن حق دیگران قابل درج در این مجموعه نبود. علیهذا ضمن نهایت پوزش از این رادمردان و انسانهای والا و شایسته برای اینکه وقفه ای در چاپ این مجموعه حاصل نشود به درج آنچه تا کنون به دست آمده است قناعت شد و ان شاءالله در چاپهای بعدی کتاب توفیق داشته باشیم با تکمیل این مجموعه دین خود را نسبت به این عزیزان و نظام جمهوری اسلامی ایران ادا نمائیم.
پینوشتها:
1. تراب زمزمی، عبدالمجید، ترجمه مژگان نژند، جنگ ایران و عراق، تهران: نشر سفیر، 1386، ص 22
2. جعفری، مجتبی، اطلس نبردهای ماندگار (عملیات نیروهای زمینی در هشت سال دفاع مقدس شهریور ماه 1359 - مردادماه 1367)، تهران: نوید طراحان، 1384، ص 15
3. شرح مفصل محورهای مأموریت تیم در فصل انتهایی کتاب ذکر گردیده است.
4. یادداشت های سرتیپ دکتر غلامرضا سیف اله، در 1309 در تهران متولد گردید. سال 1330 وارد دبیرستان نظام، سال 1332 در کنکور سراسری شرکت و در دانشکده داروسازی پذیرفته و ضمن خدمت در دانشکده افسری به صورت غیر بورسیه ادامه تحصیل داد. سال 1338 به عنوان دکتر داروساز در آمادگاه 501 تهران مشغول خدمت گردید. سپس به بیمارستان لشکر ارومیه منتقل و تا سال 1342 در آن محل خدمت نمود. مجدداً به آمادگاه 501 تهران انتقال یافت. سال 1359 تا 1360 به عنوان رئیس آمادگاه، از 1360/7/13 از طرف سرهنگ علی صیاد شیرازی فرمانده نزاجا، به سمت رئیس اداری بهداری نزاجا منصوب و تا پایان دفاع مقدس در این سمت خدمات برجسته و فوق العاده ای از خود باقی گذارد.
1. تراب زمزمی، عبدالحمید، ترجمه مژگان نژند، جنگ ایران و عراق، تهران: نشر سفید، 1368، ص 22
2. جعفری، مجتبی، اطلس نبردهای ماندگار (عملیات نیروهای زمینی در هشت سال دفاع مقدس شهریور 1359 - مردادماه 1367)، تهران، نودید طراحان، 1384، ص 15
3. سیف الله، سرتیپ دکتر غلامرضا (رئیس اداره بهداری نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس)، یادداشتهای شخصی و خاطرات چاپ نشده.
4. نامجوی نیک، سرتیپ 2 دکتر خسرو (معاون اداره بهداری نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس)، یادداشتهای شخصی و خاطرات چاپ نشده.
5. گاه شمار سیاست خارجی ایران نوازنی، بهرام، صفحه 250 - 253، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1381
6. جنگ ایران و عراق عبدالمجید تراب زمزمی. ترجمه مژگان نژند ص 22، تهران - زمستان 1368 نشر سفید.
7. اطلس نبردهای ماندگار، عملیات نیروی زمینی در هشت سال دفاع مقدس ص 15مجتبی جعفری. ارتش جمهوری اسلامی ایران. مرکز پژوهشهای دفاع مقدس، چاپ دوم، زمستان 1384
نامجوی نیک ، خسرو ، تاریخچه طب نظامی ، انتشارات ایران سبز ،1389
/ج