15 خرداد رخدادي که تبديل به تاريخ شد(1)
بنياد تاريخ پژوهي ايران معاصر
حافظه ي تاريخي ملت ايران به ياد دارد که سلطنت پهلوي از بدو تأسيس جز نابودي فرهنگ ملي، اعتقادات و باورهاي مردم و حذف مذهب از جامعه و واگذاري ذخاير کشور ومنافع ملي به بيگانگان علي الخصوص امريکا و انگليس و اسرائيل و عقب نگه داشتن ايران از قافله ي تمدن، سياست ديگري را تعقيب نکرد. اين رژيم از ابتدا به نام تجدد و ترقي، خواسته هاي به حق ملت ايران را براي استقلال، آزادي و پيشرفت و توسعه با گلوله پاسخ داده بود و با شهادت رهبران ديني و ملي چون آيت الله حاج آقا نور الله اصفهاني آيت الله سيد حسن مدرس، تهاجم به مسجد گوهرشاد و شهادت هزاران انسان بي گناه، دستگيري گسترده ي مبارزان و آزادي خواهان و شکنجه ي آنها در زندان و سر کوبي جنبش هاي آزادي خواهانه، در پي تأمين منافع حاميان خود در خارج از کشور بود. از همان ابتدا تضاد غير قابل ترديد نظام مشروطه ي سلطنتي را با باورهاي ديني و منافع ملي به اثبات رسانده بود، اما در پانزده خرداد سال 1342 فصل جديدي از تاريخ تحولات اين کشور گشوده شد.
آنچه در پانزده خرداد به وقوع پيوست، يک حادثه ي دردناک در بيان حوادث تاريخ اين مرز و بوم نبود. پانزده خرداد به تمام معنا آغاز يک تاريخ جديد در ايران بود. در زندگي اجتماعي انسان هزاران رخداد به وقوع مي پيوندند، اما همه ي آنها تبديل به رخدادهاي تاريخي نگرديده و تاريخ ساز نمي باشند. بي ترديد رخدادهاي تاريخي پيوند نزديکي با باورها و اعتقادات، بينش ها و گرايش ها و آرمان هاي يک جامعه دارند. پانزده خرداد به اين اعتبار يک رخداد تاريخي است، چون پيوند عميقي با آرمان هاي جامعه ي ايران دارد.
چرا رژيم مشروطه ي سلطنتي و در رأس آن شخص شاه، با امام خميني (ره) و پانزده خرداد مثل ساير رهبران مذهبي و ملي و ساير رخدادها برخورد نکرد؟!
شاه با کوله باري از تجربه ي سرکوب جنبش هاي ملي و مذهبي چگونه از درک ماهيت رهبري امام خميني (ره) و جنبش پانزده خرداد ناتوان شد؟ چرا اغلب گروه هاي سياسي چپ و راست تاريخ ايران، در تحليل پانزده خرداد و رهبري امام خميني (ره) باز ماندند و آن را جنبشي کور، بي برنامه، سنت گرا و ناتوان در آزادي ملت ايران از حاکميت رژيم استبدادي شاه تلقي کردند؟
پاسخ اين چراها و هزاران سوال ديگر را بايد در ماهيت نهضت امام خميني، آرمان هاي اين نهضت،روش مبارزه ي امام با نظام مشروطه ي سلطنتي، پايگاه اجتماعي امام در ميان مردم و گستره ي نفوذ جنبش و آرمان هاي امام خميني در جامعه جستجو کرد.
اگر چه پرداختن به همه ي اين چراها در ظرفيت مقاله نيست، اما براي اينکه نسل هاي جوان جامعه ي ما در معرض تحريف تاريخ قرار نگيرند، شمه اي از عظمت نهضت امام خميني (ره) را در آزادي و استقلال ملت ايران از لابه لاي اسناد و گزارشات آن دوران مرور مي کنيم. اين گزارشات که گزارشات رسمي کارگزاران نظام شاهنشاهي در برخورد با نهضت امام خميني است. از جهات مختلفي گوياي تفاوت اين نهضت با نهضت هاي گذشته ي تاريخ اين مرز و بوم مي باشد. اين تفاوت ها را از جهات مختلفي به شکل اجمالي مرور خواهيم کرد و اميدواريم که محققين منصف و وطن دوست با تفحص عميق و دقيق در اين مقطع تاريخي، نخواهند گذاشت ارزش هاي اين جنبش تاريخ ساز و رهبري آن و زحمات نياکان ما در اين مقطع تاريخي به دست تحريف گران حرفه اي تاريخ به باد فراموشي سپرده مي شود.
امام خميني (ره) رهبري متفاوت از رهبران گذشته
ساعت 3:30 دقيقه بعد از نيمه شب 15 خرداد، کاميون هاي نظامي با صدها کماندو و چتر باز و سربازگارد شاهنشاهي که تا زندان به اسلحه هاي گرم و سرد مجهز بودند، وارد قم شدند و در سکوتي ترس آور به سوي خانه ي امام خميني به راه افتادند. محاصره ي منزل يک مرجع تقليد تا به آن روزبه اين شکل سابقه نداشت. چنين برخوردي نشان مي داد که کارگزاران رژيم شاه، توانايي درک امام خميني و نهضت او را ندارند. وحشت رژيم پهلوي از نهضت امام خميني از اين جهت نيز بي ترديد است که براي دستگيري او با ارتشي کاملا مجهز وارد صحنه شده بود. اين ارتش نشان مي داد که رژيم توانايي محاسبه ي نيروهاي مردمي در پشت سر امام خميني را ندارد و امام از اين که چنين رژيم ترس آوري در مقابل او عاجز بود، نهايت استفاده را مي کرد. حتي شيوه ي دستگيري امام نشان مي داد که شاه از همان اول، مبارزه را به پيرمردي زيرک و با صلابت باخته است. اين باخت وقتي بر ملا شد که صداي امام خميني با طنين خاصي در کوچه هاي قم پيچيد که « روح الله خميني منم! چرا اينها را مي زنيد» ارتش شاه تصور نمي کرد که با آن دبدبه و کبکبه که دل شير را آب مي کرد با پيرمردي رو به رو شود که از همان اول آنها را چيزي نداند. رژيم شاه نقطه ضعف بزرگ خود را در مقابل رهبر هوشمندي چون امام آشکار کرد. اول اين که براي دستگيري يک پيرمرد آن لشکر عظيم را وارد صحنه کرد و دوم اين که از وحشت حمايت مردم، از اين پيرمرد، ماشين فولکس واگن سياه رنگي را که امام خميني (ره) را در آن نشانده بودند تا سر خيابان هل دادند و از آنجا او را با يک سواري که از پيش آماده کرده بودند، به تهران بردند.
امام خميني (ره) متوجه شد کهرژيم شاه درک درستي از ميزان توانايي نهضت و پشتوانه ي مردمي آن ندارد. اين مسئله را مي توان در گزارش هاي مقامات ساواک و شهرباني به خوبي مشاهده کرد.
رئيس شهرباني قم در گزارش خود به تهران، چگونگي دستگيري امام را اين گونه آورده است:
... ساعت 2/30 صبح (پس از نيمه شب) روز 42/3/15 سر کار سرهنگ بديعي رئيس ساواک قم تلفناً به اين جانب اطلاع داد که براي مذاکراتي فوراً به ساواک بروم. پس از رفتن به ساواک مشاهده شد سرکار سرهنگ مولوي نيز با عده اي از مأمورين ساواک تهران در آنجا هستند. موضوع دستگيري خميني مطرح گرديد تا با تبادل نظر يکديگر انجام گردد. سرکار سرهنگ مولوي اضافه کرد از طرف تيمسار رياست کل دستور شفاهي دارم که در اين مورد راهنمايي و همکاري کنيد. چون از چند روز قبل در حدود صد نفر از اهالي قريه ي جمکران گارد محافظ خميني را تشکيل داده بودند (1) و در وقايع دوم فرودين تا چند روز پس از آن خميني شب ها در منازل مختلف بيتوته مي کرد (2) چنين تصميم گرفته شد که خانه ي او و دامادش و پسرش دفعتاً تحت مراقبت قرار گرفته تا در صورتي که در يکي از منارل نبود فرصت مخفي شدن يا فرار نداشته باشد. ضمناً براي اينکه جلب توجه نشود ابتدا منزل خميني و دو منزل ديگر توسط گارد ساواک تهران و به راهنمايي مأمورين اين شهرباني و ساواک (قم) شناسايي شد و براي اينکه هيچ گونه وجود نداشته باشد، کروکي منزل خميني و دو نفر ديگر توسط شهرباني در اختيار مأمورين ساواک تهران گذارده شد.
سپس سر کار سرهنگ مولوي اظهار داشتند من شخصاً در شهرباني خواهم ماند تا چنانچه احتياجي به شرکت گروهان سر باز باشد به موقع داخل در عمل شوند و رئيس ساواک قم و رئيس شهرباني در ميدان جلو بيمارستان، اول کوچه منزل خميني باشند و با اينجانب در شهرباني ارتباط داشته باشند تا در صورت لزوم گروهان هم داخل در عمل شود.
ساعت 3/30 صبح، عده اي از مأموران ساواک تهران به طور متفرقه (3) به اتفاق راهنمايان ساواک قم و شهرباني به منزل خميني و دو منزل ديگر مورد نظر اعزام گرديدند و خميني را که در منزل دامادشان بود(4) دستگير نموده با فولکس ساواک قم تا جلو بيمارستان و از آنجا با اتومبيل سواري که از تهران به همين منظور آمده بود حرکت دادند.
در جريان دستگيري فقط يک نفر در منزل خميني قدري مجروح و يک نفر که قصد داد و فرياد داشته دستگير و از داد و فرياد او جلوگيري و پس از دستگيري خميني آزاد شد و پيش بيني مي شد که در منزل خميني عده اي مستحفظ وي باشند. (5) ليکن در موقع دستگيري غير از دو نفر مزبور در منزل وي کسي نبود و در منزل دامادش که خود وي دستگيري شد، اشخاص متفرقه اي ديده نشدند و افراد مورد نظر در مسجد سلماسي که در نزديکي منزل خميني است، بيتوته نموده بودند که متوجه دستگيري وي نشدند.(6) ضمناً خميني در آن موقع بيدار و لباس پوشيده، حاضر و خود را معرفي نمود که روح الله خميني من هستم به ديگران کاري نداشته باشيد.
بعد از اين که خميني با ماشين سواري ساواک تهران، منتقل شد آقاي مولوي نيز از شهرباني رسيده و پشت سر سواري مزبور با عده اي گارد ساواک به تهران عزيمت نمودند.
رئيس شهرباني قم- سرهنگ سيد حسين پرتو
امام خميني در پادگان هاي قصر و عشرت آباد
نامبرده ي بالا در تاريخ 42/3/15 به اتهام اقدام بر ضد امنيت داخلي مملکت دستگر و در حال حاضر در پادگان بي سيم بازداشت مي باشد، علي هذا خواهشمند است دستور فرماييد نسبت به صدور قرار بازداشت مشاراليه اقدام مقتضي معمول و نتيجه را به اين سازمان اعلام نمايند.
رئيس سازمان اطلاعات و امنيت کشور
سر لشکر پاکروان
اداره ي دادرسي ارتش نيز بي درنگ قرار بازداشت موقت امام را صادر کرد و در همان روز 15 خرداد 42 متن قرار به رؤيت امام رسانيده شد. امام به اين قرار اعتراض کرد. در متن قرار بازداشت موقت امام آمده است:
درباره ي روح الله الموسوي خميني که به اتهام اقدام بر ضد امنيت داخلي مملکت دستگير گرديده و تحت پيگرد مي باشد، به علت بيم تباني و اهميت بزه، قرار بازداشت موقت صادر و اعلام مي گردد و اين قرار در ظرف 24 ساعت طبق مقررات قابل اعتراض است.
بازپرس (1) لشکر (2) گارد- سرهنگ ستاد کوشا
موافقم: داديار دادگاه عادي لشکر (1) گارد
امام در زير اين قرار با خط خود نوشته است:
بسمه تعالي. به اين قرار اعتراض دارم. روح الله الموسوي الخميني. 42/3/15
سرهنگ ستاد کمال موشا، بازپرس (1)لشکر (1) گارد طي يادداشتي به پادگان قصر (بي سيم) قرار بازداشت موقت امام را چنين ابلاغ کرده است:
سرکار افسر نگهبان زندان پادگان قصر
طبق تقاضاي شماره 10456/ 313 – 42/3/15 سازمان اطلاعات و امنيت کشور درباره ي غير نظامي روح الله الموسوي خميني که به اتهام اقدام بر ضد امنيت داخلي کشور در تاريخ 42/3/15 در آن پادگان بازداشت گرديده قرار بازداشت موقت به علت بيم تباني و اهميت بزه که به روئيت نامبرده رسيده است صادر گرديد. دستور فرماييد برابر مقرارت مشاراليه را بازداشت و نتيجه را اعلام دارند.
در روز 18 خرداد 42 اداره ي دادرسي ارتش با تشکيل جلسه اي قرار صادر شده از طرف بازپرس(1) لشکر(1) گارد مبني بر بازداشت موقت امام را به اتفاق آرا تأييد کرد. راي صادر شده چنين است:
جلسه ي اداري دادگاه عادي به استناد مدلول ماده ي 166 قانون دادرسي و کيفري ارتش ساعت 1200 روز 42/3/18 به رياست سرهنگ ستاد خسرو پرويزي و به کارمندي سرهنگ مهندس مصطفي ايرواني توپچي باشي و سرهنگ ستاد احمد اخوان ذاکري تشکيل، پس از بررسي دقيق محتويات پرونده ي مقدماتي که عليه غير نظامي روح الله الموسوي خميني متهم بر اقدام بر ضد امنيت داخلي مملکت با توجه به اعمالي که اخيرا صورت گرفته و با رعايت مفاد پي نويس تيمسار دادستان ارتش در برگ 12 و اهميت بزه هيات دادرسان به اتفاق آرا قرار مورخه 42/3/15 صادره از طرف بازپرس (1) لشکر گارد بر بازداشت موقت متهم مزبور را تأييد و اعلام مي دارد...
امام حدود 19 روز يعني تا تاريخ 4 تيرماه 42 در اين زندان به سر برد. آنگاه به پادگان عشرت آباد منتقل شد و به مدت 24 ساعت در يک سلول که هواي آزاد در آن جريان نداشت گذرانيد.
همزمان با دستگيري امام، آقاي قمي از مشهدو آقايان محلاتي و دستغيب از شيراز دستگير و به تهران گسيل شدند.
در پي دستگيري امام بي درنگ تلگرافي از ساواک قم به تهران مخابره شد. متن تلگراف چنين است:
تيمسار رياست ساواک
خيلي خيلي خيلي فوري
با اقداماتي که شب گذشته انجام گرديد است، بيم آن مي رود که روز جاري در قم تظاهراتي به نفع خميني انجام گردد، يک گروهان سر باز گارد فعلا در قم هستند اجازه ي هيچ گونه اقدامي را ندارند و استعداد شهرباني قم نيز براي جلوگيري از حوادث بسيار کم است.
42/3/15/199 – بديعي (7)
رئيس شهرباني قم نيز تلگرافي به شهرباني کل کشور، اداره ي اطلاعات مخابره کرد. در اين تلگراف آمده بود:
ساعت 4 صبح امروز آيت الله خميني وسيله ي مأمورين ساواک مرکز به سر پرستي سر کار سرهنگ مولوي دستگير و به مرکز برده شد. براي پيش بيني و جلوگيري از حوادث احتمالي استدعاي صدور آموزش لازم به گردان مستقر در قم را دارد.
819/ 5/ 15/ 3/ 42 – سرهنگ پرتو (8)
گزارشات مذکور نشان مي دهد که رژيم شاه تصور مي کرد با خارج کردن رهبري جنبش از قم و دستگيري او، جامعه دچار تزلزل و ترديد شده و صداي نهضت خاموش خواهد شد. اما غافل بودند که نوع رهبري امام خميني از جنس رهبري هاي حزبي و گروهي نيست که با خارج شدن رهبر و سخنگوي حزب از صحنه ي سياسي، ارکان و سازمان آنها از هم بپاشد.
خبر توقيف امام، برق آسا و بدون هيچ سازماندهي سياسي و حزبي نه تنها در قم بلکه در سراسر ايران پيچيد و توفاني از خشم مردمي را بر انگيخت. اين خشم را مي توانيم در گزارشات رسمي نامدار نظامي و انتظامي و ارکان رژيم پهلوي به خوبي مشاهده کنيم.
در گزارشات شهرباني قم گوشه هايي از رويدادهاي خونين 15 خرداد آن شهر اين گونه بازگو شده است:
... پيرو شماره 5/819-42/3/15 و 5/896-42/3/20 پس از دستگيري (خميني) از ساعت پنج صبح روز 42/3/15 از تمام محلات و کوچه هاي شهر، جمعيت کثيري در حدود چهل هزار نفر از زن و مرد و بچه که اکثراً به اسلحه ي سرد مسلح بوده به طرف صحن مطهر و خيابان هاي اطراف آن به حالت اجتماع به حرکت در آمده و با شعارهاي «وامحمدا، آقا را دستگير کردند»، «يا مرگ يا خميني» هر آن به شدت تظاهرات و فعاليت آنان افزوده مي شد. با توجه به مفاد گزارشات مراتب زير به عرض مي رسد:
1- بلافاصله با توجه به احساسات تحريک شده ي مردم و قلت نيرو، پاس ها را جمع آوري و به کلانتري ها دستور آماده باش و در صورت لزوم دفاع داده شد.
2- ازسر کار سرهنگ (2) خواجه نوري و فرمانده ي گروهان مستقر در شهرباني و همچنين هنگ ژاندارمري استمداد شد که پاسخ دادند بدون دستور از مرکز و فرماندهي نمي توانند اقدامي بنمايند.
3- ساعت 5/30 مراتب تلفناً به اداره ي اطلاعات اعلام و تقاضاي نيرو و صدور دستور به فرماندهي واحد نظامي و ژاندارمري گرديد.
4- هنوز ساعت از 8/15 تجاوز نمي کرد که صداي شليک گلوله هاي پي در پي در حدود کلانتري (3) در شهر و محوطه ي شهرباني طنين انداز گرديد و بلافاصله از کلانتري (3) تلفناً اطلاع داده شد: پس از عبور گردان سرباز از جلوي کلانتري و حرکت به طرف شهرباني جمعيت متراکم در آنجا که به طرف شرکت نفت مي رفتند، عده اي به گردان و عده اي با چوب و چماق و چاقو به کلانتري حمله ور گرديده تا روي پله هاي داخل کلانتري به جلو آمده سايبان و تابلوي کلانتري و تعدادي دوچرخه ي مامورين را خرد (9) و با سنگ به مأمورين حمله ور، مأمورين براي دفاع و ارعاب مهاجمين مبادرت به تيراندازي هوايي نموده و نيز در حين حمله به کلانتري عده اي به افراد گردان حمله و عده اي از آنان را مجروح و آمبولانس نظامي که در آخر ستون حرکت مي نمودند آتش زده و به کاميون هاي حامل نيرو، با چوب و سنگ و غيره آسيب رسانده قصد حمله و خلع سلاح سربازان گردان را داشته و با اخطار مکرر فرمانده ي گردان(سرکار سروان بهروزي) از عمل خود دست بر نداشته که فرمانده ي گردان نيز قبل از رسيدن به شهرباني در خيابان شاه براي تفرقه ي جمعيت و نجات خودرو ها و سربازان، مبادرت به تيراندازي کرده که در نتيجه عده اي مجروح و مقتول مي گردند.
5- چون کلانتري (3) تقاضاي کمک فوري داشت از طرفي بيم آن مي رفت که جمعيت به دواير دولتي حمله ور گردند، لذا سروان جوادي (سرکلانتري) به عده اي پاسبان مسلح براي مراقبت ادارات دولتي و سروان هوشمند به اتفاق سي نفر سرباز براي کمک به کلانتري (3) و خارج نمودن کلانتري از مخاطره، اعزام؛ در خيابان ايستگاه حدود چهار راه شاه غفلتاً سروان جوادي و مأمورين مورد حمله ي قسمتي از جمعيت قرار گرفته و در نتيجه سروان جوادي و عده اي از مأمورين مجروح ناچار با تيراندازي هوايي جمعيت را متفرق و به مراقبت محل هاي ذکر شده پرداخته اند.
6- در همين موقع عده اي از ده هزار نفر متجاوز بوده به طرف شهرباني در حرکت و با دادن شعار ها و تحريک احساسات مردم به قتل و کشتار مامورين پليس و تخريب و آتش زدن عمارت شهرباني که بدون درب مي باشد، تا حدود پنجاه متري شهرباني نزديک شده با آرايشي که قبلاً با تعدا قليلي سرباز و پاسبان گرفته شده بود پس از اخطار با بلند گو به مردم و نصايح لازم چون متفرق نشده و به طرف سربازان و پليس با قمه و قداره و چاقو خنجر و چوب و ساير آلات برنده و حلب هاي نفت و بنزين قصد حمله داشته، در نتيجه ستوان يکم دبير زاده افسر اعزامي از مرکز از ناحيه ي لب مجروح و بلند گوي دستي آسيب ديده ناچاراً با شليک چند تير هوايي از طرف ستوان دبير زاده و سرهنگ (2) خواجه نوري مردم عقب نشيني و تا حدود چهار راه آذر رانده شدند. در همين موقع گردان اعزامي علي آباد پس از زد و خورد و شکستن محاصره ي مردم درچهار راه شاه به طرف شهرباني حرکت، مهاجمين با ديدن گردان اعزامي متفرق و به طرف صحن حرکت نمودند.
7- در صحن از صبح جمعيت انبوهي مجتمع و در مسجد اعظم نيز در حدود چهار هزار نفر زن با داشتن قمه و قداره در زير چادر ها براي رساندن به آشوب گران آماده بودند. بدواً ابوالقاسم وکيلي و عده اي ديگر... با سخنراني خود مردم را تحريک... سپس سيد مصطفي خميني پسر خميني صحبت و با آمدن آيات و اقداماتي که به عمل آمد، مردم به تدريج از صحن متفرق شدند.
8- از ساعت 10 که ژاندارمري نيز نيروي کمکي خود را اعزام داشت و با تقويت نيروي کلانتري ها و اقدامات سريع و عاجلي به عمل آمد و با استقرار سربازان و پليس و ژاندارم در نقاط حساس ومانور جت هاي جنگنده که در ارتفاع کم پرواز مي کردند و باعث ارعاب مجتمعين و مردم شده بودند به تدريج بدون زد و خورد و درگيري، مردم متفرق و آرامش نسبي بر قرار گرديد.
9- در مورد مجروحين و مقتولين فوراً به وسيله ي آمبولانس و ماشين هاي ديگر اقدام سريع معمول و مجروحين به بيمارستان نکويي. فاطمي اعزام و طبق دستور صادره در مورد مقتولين با تشريفات قانوني اقدام لازم معمول گرديد....(10)
رئيس شهرباني قم- سرهنگ پرتو (11)
رئيس شهرباني قم طي تلگرامي در خواست مي کند:
فرماندهي هنگ ژاندارمري شهرستان قم
خواهشمند است دستور هر چه زودتر دسته ي گاز اشک آور آن هنگ رابه منظور کمک به کلانتري (3) اعزام فرمايند. زيرا کلانتري در محاصره مي باشد.
رئيس شهرباني قم- سرهنگ پرتو
در گزارش ديگر شهرباني آمده است:
ساعت 8/15 صبح روز 42/3/15 در حاليکه... کاميون هاي حامل سرباز از خيابان تهران به طرف شهر حرکت مي کردند، ابتدا جمعيت انبوهي که در خيابان ها و کوچه هاي اطراف خيابان تهران تجمع داشتند با چوب و سنگ به طرف ماشين هاي سربازان حمله و يک آمبولانس ارتشي که در عقب کاميونها در حرکت بود دربين جمعيت گرفتار؛ طبق اطلاع، سرنشينان آمبولانس توسط جمعيت مجروح و آمبولانس مزبور را آتش زدند... و طبق اطلاع در چهار راه شاه و در نزديکي پل حضرتي بين سربازان و مردم تصادفي رخ داده که منتهي به تيراندازي توسط سربازان شده است.
در حمله اي که توسط جمعيت به کلانتري شد... چند نفر از مأمورين کلانتري به اسامي: 1- سر پاسبان شکوهي، 2- سرپاسبان(1) محمد قاسم جلالي، 3- پاسبان شماره(6) آبيار، 4- پاسبان رجبي، 5- سرپاسبان (3) ظهرابي، به وسيله سنگ وچوب از طرف جمعيت مضروب و نيز پاسبان شماره(109)به نام بي طرف با چاقو مجروح گرديد...
ساعت 12 ظهرسر کار ستوان يکم منظوري و سرکار ستوان دوم خير خواه با معيت 30 نفر سر باز جهت بر قراري نظم و جلوگيري از حملات احتمالي به کلانتري(3) وارد و اکنون در کلانتري آماده مي باشند...
کلانتري بخش(3)- سروان جهانگيري رياست شعبه اطلاعات 192/ 3-42/3/15
***
از صبح روز جاري شهر متشنج و چون حدود کلانتري(3) صداي شليک تير به گوش مي رسيد، به فرموده براي روشن شدن قضيه و تقويت کلانتري(3) به طرف[آن] حرکت و سربازان مشغول تير اندازي بودند. چون جمعيت به طرف کاميون هجوم آوردند، مأمورين براي ارعاب مردم مهاجم 13 تير شليک هوايي کرده و اين جانب مجروح که شرح جريان، صورت مجلس، يک نسخه آن به پيوست ارسال که به عرض برسد.
سروان جوادي
صورت مجلس:
ساعت 8/15 روز 42/3/15 که کاميون هاي حامل سرباز از خيابان تهران به طرف شهر در حرکت بودند جمعيت کثيري به طرف ماشين هاي ارتشي حمله و با سنگ و چوب به آنها پرتاب و سپس با شعارهايي به نفع خميني به طرف کلانتري حمله... که مأمورين ناچاراً مشغول تير اندازي هوايي شدند و در نتيجه سرپاسبان حسين صمدي هفت تير، سر پاسبان بيگدلي ده تير و پاسبان (60) محمد آبيار پنج تير و عباسعلي پاسبان (150) دو تير و حسين گودرزي شش تير و رحمت الله بي طرف (109) پنج تير و سر پاسبان اهل علي پنج تير و سر پاسبان تهراني سه تير و حسين ابراهيمي پنج تير که جمعا چهل و هشت تير فشنگ برنو تير اندازي شده و اشخاصي که به طرف کلانتري حمله ور شده بودند در حدود چهار هزار نفر بودند... و به علت قلت مامور در داخل کلانتري مواجهه و مقابله با اين جمعيت کثير امکان نداشت. فقط موفق به حفظ کلانتري و حفظ جان مأمورين و سلاح ها و اثاث دولت و جلوگيري از خونريزي در محوطه به عمل آمد... و با حضور مأمورين کمکي مهاجمين متواري شدند...
تلگرام زير از شهرباني کل کشور به قم مخابره شد:
شهرباني قم 2476/ 23320/ 5- 42/3/15 – خيلي خيلي فوري
... موضوع تير اندازي در کلانتري بخش(3) و آخرين وضعيت قم را فوراً رمزاً گزارش دهيد.
ضمناً سر کار و مأمورين مربوطه متفرق نشويد. در آنجا باشيد تا تيمسار مبصر به قم برسد.
سرهنگ صمديان پور
شهرباني تهران نيز در گزارش خود از قم خبر داده است:
... اطلاع رسيده از قم حاکي است يک جيپ نظامي آتش زده شده، خسارت کم است، مجروح چند نفر و حال آنها خوب است. مقتول 6 نفر و مجروح 24 نفر، تيراندازي قطع شده، محاصره ي کلانتري شکسته شده، پسر خميني براي جمعيت سخنراني کرده و گفته مردم متفرق شوند.
خبر دستگيري امام، تلفني به مقامات بر جسته ي روحاني، ملي و سياسي پايتخت رسيد. ساعتي بعد، اين خبر در سراسر تهران مثل بمب صدا کرد. توده هاي مسلمان با شنيدن اين خبر از خانه ها بيرون ريختند، مغازه ها و دکاکين تعطيل شد. شور و غلغله همراه با قهر وخشم و غضب سراسر پايتخت را فرا گرفت. دانشجويان کلاس ها ترک گفته در محوطه ي دانشگاه به تظاهرات پرداختند. واکنش بازداشت امام خميني در تهران قبل از هر جاي ديگر در دانشگاه بروز کرد. دانشجويان با تظاهرات دسته جمعي و شعارهاي انقلابي از دانشگاه خارج شدند و دامنه ي تظاهرات را به خيابان ها کشانيدند و با فرياد:«خميني را آزاد کنيد» شور و احساسات توده هايي را که هنوز از دستگيري امام بي خبر بودند برانگيختند. پليس دانشگاه را تعطيل کرد و با تانک و توپ در محاصره قرار داد.
بار فروشان تهران به محض دريافت خبر دستگيري امام دست از کار کشيده با چوب و آهن و کاردو...دست به تظاهرات خشم آگين زدند. رئيس پليس تهران طي تماسي تلفني با طيب، درخواست کرد که ميدان ها را از تظاهرات ضد دولتي باز دارد، ليکن شادروان طيب پاسخ داد که تظاهرات جنبه ي مذهبي دارد و براي او ممکن نيست که بتواند مردمي را که روي مبناي مذهبي به پا خواسته اند از حرکت باز دارد.
دامنه ي تظاهرات گسترش يافت، تظاهرات کنندگان خشمگين با هدف سر نگوني رژيم شاه به پا خاسته بودند و در راه تسخير مراکز دولتي و تصرف اداره راديو و تسليحات ارتش با همه ي نيرو تلاش مي کردند. رژيم شاه که پايه هاي لرزان سلطنت خود را در خطر مي ديد، به خونريزي وحشتناکي دست زد و از کشته ها پشته ساخت. ميزان قساوت و وحشي گري به پايه اي بو که برخي از درجه داران و سربازاني که براي سرکوب خونين مردم به خيابان ها آورده شده بودند، در بازگشت به پادگان اشک مي ريختند.
مأموران شهرباني و ساواک رويدادهاي روز 15 خرداد 42 در تهران را لحظه به لحظه گزارش کرده اند. برخي از اين گزارش ها که از اهميت بيشتري بر خوردار است به ترتيب ساعت گزارش در پي آمده است:
... ساعت 9:45
منبع خبر : سرگرد صادقي
شرح خبر: مأمورين در يک زد و خورد شديدي رو به رو شده، کلانتر بازار مجروح شده، رئيس پليس دستور تير اندازي داده...
***
...ساعت 10:15
...جمعيت فوق العاده زياد شده، از سه راه سيروس تا جلوي وزارت کشور مردم اجتماع دارند، در حدود صد پليس زخمي شده و چند ماشين پليس را شکستند. تعداد پليس خيلي کم است و قادر به حفظ نظم منطقه نيست.
***
...10:35
منبع خبر: سرگرد صادقي
شرح خبر: سربازها عقب نشيني نمودند، مردم به ماشين هاي آتش نشاني حمله نمودند، سرگرد صادقي خطاب به اداره ي پليس مي گويد: کمک، کمک، کمک کنيد...
***
ساعت 10:40
منبع خبر: سرگرد صادقي
شرح خبر: سربازها عقب نشيني کردند، پاسبان ها به تبعيت از آنها عقب نشيني مي نمايند. قبل از ورود سربازها روحيه ي مأمورين پليس بهتر بود. کمک کنيد، کمک، حمله خيلي شديد است مأمورين عقب نشيني مي کنند...
***
ساعت 10:45
منبع خبر:در بي سيم
شرح خبر: حمله خيلي شديد است. مأمورين به سرعت عقب نشيني مي کنند. اوضاع خيلي وخيم است. جلو راديو خيلي شلوغ است. دستور تير اندازي داده شد...
***
ساعت10:11
منبع خبر...
شرح خبر: به وزارت صنايع و معادن حمله شد. وزير وزارت صنايع و معادن تمناي کمک مي نمايد.
... تاريخ و ساعت ابلاغ 11/15 روز 42/3/15
صادر کننده ي دستور: سرگرد سجادي از ستاد پليس تهران
***
در اين ساعت (11:50) سعدي شمالي و جنوبي به وسيله ي سربازان اشغال و مغازه ها عموماً بسته اند. در خيابان سعدي و اسلامبول مأمورين انتظامي بدون توجه به نوع اجتماع و يا رهگذران، بدون جهت راه را بر عابرين سد کرده و عده اي زن و بچه و کاسب را که به طرف منزل خود مي روند مضروب مي نمايند: (12) در نتيجه جمعيت رو به تزايد است و عده اي زن و بچه مصدوم شده اند... در دانشگاه ساعت 11:55 جلوي هنرهاي زيبا عده اي حدود يکصد نفر از دانشجويان اجتماع کرده اند... و ضمنا تابلوي بزرگي که بر روي آن نوشته شده است: « خميني را ديشب گرفته اند» جلوي درب دانشگاه نصب شده است...
***
يک کاميون افراد نظامي در چهار راه مخبرالدوله و خيابان اسلامبول و نادري مستقر شده اند....
يک دسته ي 150 نفري از دانشجويان دانشگاه، به حالت اجتماع مشغول دور زدن در داخل خيابان هاي دانشگاه هستند و سعي دارند عده ي بيشتري را دور خود جمع نموده و سپس به طرف بازار حرکت کنند...
در ساعت 11:45 عده اي در حدود چهارصد نفر از کارگران معادن اطراف کارخانه ي سيمان، دست از کار کشيده و آماده ي حرکت و تظاهر هستند و مأمورين گزارش مي دهد که اين عده آماده ي حمله به طرف کارخانه و اطراف آن مي باشند....
عده اي قريب پانصد نفر از طرف بازار به طرف ميدان اعدام و ميدان شاهپور در حرکت هستند و شعار « مرده باد شاه » مي دهند و رئيس کلانتري 8 با مسلسل دستي به طرف جمعيت تير اندازي مي کند. عده ي زيادي براي اشغال اداره ي راديو در ميدان اراک به ساختمان راديو حمله نمودند و از طرف ژاندارم ها به آنها تير اندازي مي شود.
***
در ميدان گمرک و خيابان گلوبندک عده اي در حدود 200 نفر با حمل پرچم ملصق به عکس آيت الله خميني و تظاهر به نفع وي در حرکت هستند و عده ي آنها مرتب افزايش مي يابد. دکاکين مشغول بستن مي باشند و يک جنازه نيز روي دست دارند.
دسته اي مجهز با چوب و چاقو به تعداد يک هزار نفر، پس از آنکه نظم توپخانه را به هم زده و با تير اندازي پليس مواجه شدند، در حالي که پارچه ي آغشته به خوني را در پيشاپيش خود حرکت مي دهند وارد لاله زار گرديده، براي اين عده از طبقات فوقاني ساختمان هاي لاله زار چوب و تخته ريخته مي شود. در اينجا از قواي پليس خبري نيست.
***
يک عده ي 500 نفري در حالي که جنازه اي را به دوش دارند و لباس هاي آنان خوني و چوب هايي در دست آنها ديده مي شود، از سمت بازارچه قنات به سمت ميدان اعدام و بازار در حرکتند...
***
... در اين ساعت (12:05) تظاهرات کنندگان، اداره ي تسليحات ارتش واقع در جنب راهنمايي را آتش زدند. سطح آتش و دود محوطه ي ميدان سپه را پوشانيده است...
...تاريخ و ساعت وصول خبر: روز 42/3/15 – ساعت 12:15
وسيله ي بي سيم ارتش اطلاع داده شد که سالن محمد رضا پهلوي را هم آتش زده اند.
***
...تاريخ و ساعت وصل خبر: روز 42/3/15 – ساعت1:35
دانشجويان دانشکده ي کشاورزي داخل دانشکده اجتماع کرده و شعار«توهين به خميني توهين به ملت است» مي دهند...
... تاريخ و ساعت وصول خبر: 16:5 روز 42/3/15
منبع خبر: تهران جنوبي کلانتري18
شرح خبر: عده اي حدود دو تا سه هزار نفر به کارخانه ي پپسي کولا حمله، شيشه ها را شکسته، چند تلويزيون برده اند. تا اين ساعت کمکي نرسيده است. خود کلانتري نيز احتياج به کمک دارد. وضع خيابان هاي بخش غير عادي است.
***
در اين ساعت (16:20) اولين خيابان ارامنه بين مأمورين انتظامي و تظاهر کنندگان تصادم و دو نفر پسر بچه مورد اصابت گلوله واقع، که با تاکسي آنها را بردند.
در اين ساعت(شانزده) عده اي قريب يک هزار نفر از کسبه ي خيابان آذربايجان و کارون و قصر الدشت پس از خراب کردن کارخانه ي پپسي کولا، چوب به دست به طرف قصرالدشت جنوبي حرکت و شعار مي دهند: « مرگ بر شاه و زنده بادخميني»
حمله کنندگان به کارخانه ي پپسي کولا و ضمايم آن در قسمت مونتاژ تلويزيون هاي آر – سي – آ خساراتي وارد و چند دستگاه تلويزيون به غارت برده اند...
***
ساعت 17:15
در اين ساعت جمعي در حدود سي – چهل نفر از دانشجويان دانشگاه ضمن تظاهراتي اقدام به قطع تلفن هاي دانشگاه نموده و آنها شعاري به اين مضمون مي دهند:
« تا عزل شاه خائن نهضت ادامه دارد»
تعدادي از مهاجمين به اداره ي مجله ي تهران مصور حمله نموده و تعدادي از در و پنجره آن را شکسته ولي کارگران چاپخانه ي اين مجله و کارکنان آن به مقابل مهاجمين آمده و با نصايح، آنها را از ادامه ي خرابکاري باز داشتند...
... ساعت 17:20
در اين ساعت يک دسته از سربازان در حدود قنات آباد تا ميدان خيام اقدام به تفرقه جمعيتي که در آن حدود آماده ي تظاهرات و خرابکاري بودند نموده، در نتيجه ي تيراندازي يک بچه ي 4 ساله و يک بچه 8 ساله کشته شده و مردم براي اطلاع از وضع کشته شدگان هر لحظه از منازل خارج ولي سربازان به شدت دفاع و حمله مي کنند.
همچنين در اين نقطه يک جوان ديگر کشته شده است.
***
...تاريخ و ساعت وصول خبر : 42/3/15 – 17:15
منبع خبر: سرهنگ احترامي
شرح خبر: در حين مانور در خيابان شاه رضا جلو دانشگاه چند نفر مقتول و مصدوم شدند. مجروحين و مصدومين در خيابان افتاده اند.
***
... تاريخ و ساعت وصول خبر: 17:30 روز 42/3/15
منبع خبر: سرکار سرگرد غرائي، کلانتر بخش 14 شرح خبر: طبق اطلاع واصله تعدادي در حدود هشت هزار نفر از تظاهرات کنندگان در حالي که چراغ و پرچم در دست دارند به طرف ميدان ژاله در حرکت هستند و مأمورين کلانتري در حدود 15 نفر پاسبان و يک کاميون سر باز در محل مستقر مي باشند. تقاضاي کمک فوري دارند.
***
... ساعت 17:55
در اين ساعت مأمورين نظامي به عده اي از تظاهرات کنندگان در خيابان ناصرخسرو مقابل عمارت تلگراف تهران اقدام به تير اندازي نموده، در نتيجه دو نفر به قتل رسيدند.
ساعت 15 عده اي از خرابکاران در خيابان شاپور، اول ارامنه اقدام به تظاهرات نموده که قواي انتظامي مجبور به تيراندازي شد و در نتيجه دو کودک 11 و 9 ساله کشته شد و يکي ار تظاهر کنندگان با خون کشته شدگان در کنار مغازه ي خرازي فروشي طاهري که در محل حادثه مي باشد نوشت: اين خون دو کودک است. از ظهر تا ساعت 15 مجموعاً سه نفر در اين قسمت کشته شده اند.
ساعت 18 در ميدان سپه 4 عدد تانک و تعدادي جيپ حامل بيسيم مستقر و فعلاً در نواحي ميدان سپه آرامش بر قرار است.
ساعت 18 در حوالي پارک شهر مخصوصا قسمت شرقي و نزديک روزنامه ي اطلاعات مجموعاً عده اي در حدود دو هزار نفر به صورت دستجاب پراکنده ديده مي شوند. ولي از اين عده تظاهرات و خود نمايي به چشم نمي خورد.
***
تاريخ : 15/ 3/ 42
ساعت: 18:50
گوينده: معمار
گيرنده: نادري
وسيله ارتباط: تلفن
موضوع: تظاهرات
در خيابان سيروس دو نفر مجروح شدند...
در خيابان ري ازدحام است و صداي تيراندازي به گوش مي رسد.
طبق اطلاع خيابان شهباز و خيابان ژاله هنوز شلوغ است تيراندازي شد، عده اي مجروح شدند. تلفن ها از بهارستان به پايين قطع شده است...
ضمناً در خيابان شهباز که تظاهرات کنندگان با مأمورين انتظامي در زد و خورد بودند حدود 14 نفر زخمي مشاهده شده است...
***
... تاريخ: 42/3/15
ساعت: 19:20
گوينده:مأمورين ويژه
گيرنده: بخش 312
وسيله ارتباط: تلفن
موضوع: تظاهرات تهران
نيم ساعت قبل در اثر اجتماع عده اي خرابکاران در خيابان شهباز بين ايستگاه ناصري و دروازه دولاب، مأمورين انتظامي اقدام به تيراندازي و ممانعت از اعمال خرابکارانه آنها نمودند... فعلاً آرامش در آن حدود بر قرار ولي دستجات پراکنده در سرکوچه هاي ممتد به اين حدود ديده مي شوند و تعداد مجموع آنها به 600 نفر مي رسد...
گزارشات مذکور نشان مي دهد که علي رغم دستگيري امام و قطع رابطه ي او با مردم، چگونه سامان اجتماعي جنبش به شکل خود جوش، هدايت نهضت را به عهده مي گيرد و مانند يک روح واحد همه ي خواسته هاي دسته ها را به سمت مشخص رهبري مي کند.
پينوشتها:
. پندار واهي است که از ذهن وحشت زده ي رئيس شهرباني قم ريشه گرفته است. اهالي ساده دل جمکران داراي سازمان و تشکيلاتي نبودند تا « گارد محافظ خميني» را سامان دهند و اگر رخصت چنين کاري مي داد، بي ترديد بسياري از مردم به عنوان گارد محافظ بسيج مي شدند.
2. اين نيز دروغ ديگري است که از جانب رئيس شهرباني قم ساخته و پرداخته شده است. امام همزمان با جريان دوم فروردين 42 شبي را در خانه ي داماد يا فرزند خود ميهمان بوده است که جناب سرهنگ پرتو آن را به عنوان «بيتوته در منازل مختلف» تفسير کرده است.
3. در اصل: تفرقه.
4. چنانچه در چند صفحه پيش اشاره شد امام در خانه ي فرزندش شهيد سيد مصطفي خميني به سر مي برد.
5. اين پيش بيني نشان از ترس و وحشت رئيس شهرباني قم و ديگر مقامات دولتي از پايگاه مردمي امام دارد. آنها باور نمي کردند کسي که در سخنراني خود آن گونه بر سر شاه فرياد مي کشد، بدون گارد محافظ زندگي کند.
6. شگفت آور است که «گارد محافظ خميني» در فاصله ي 500 متري از محل زندگي امام با آسودگي خاطر به خواب رفته بودند! شگفت آور اين که مقامات شهرباني و ساواک اقدامي براي محاصره و دستگيري آنان به عمل نياوردند؟!
7. پرونده ي امام در ساواک قم؛ برگ شماره 124.
8. پرونده ي امام در شهرباني قم؛ برگ شماره 19.
9. در اصل «خورد»
10. « اقدام لازم در مورد مقتولين» 15 خرداد «با تشريفات قانوني» ظاهرا اشاره به دستوري دارد که براي سر به نيست کردن جسدهاي پاک شهداي آن روز صادر شده بود.
11. پرونده ي امام در شهرباني قم.
12. شاه در نطق خود در روز 17 خرداد 1342 در همدان اظهار داشت: «... ارتجاع به زن هاي بي دفاع در خيابان هاي تهران حمله کرد...» از گزارش بالا به دست مي آيد که اين سربازان خون آشام «گارد جاويد» بوده اند که حتي به زنان و کودکان بي دفاع نيز رحم نکردند و «عده اي زن و بچه و کاسب» را که نقشي در تظاهرات نداشتند و «به طرف منازل خود مي رفتند» مضروب و مصدوم کردند و شماري از آنان را به شهادت رسانيدند.
منبع: فصلنامه تخصصی 15 خرداد ش 3
ادامه دارد...
/ج