رابطه دختر و پسر ، قبل از ازدواج (1)

باتوجه به مقدمۀ مقاله، سعی کردیم ابتدا ریشه های اصلی یک ارتباط نامشروع، بین دوجنس مخالف را مورد بررسی وتعریف قرار دهیم،وسپس دستورات ونظر قرآن کریم ونظرات برخی نویسندگان محترم را دراین مجموعه داخل کنیم تادانشجوی جوان بتواند ازاین مطالب استفاده کرده وبهرۀ لازم را ببرد، ودر زندگی فعلی خود،هدف وروش بهتری راتعیین کندوآینده ای روشن را برای خودرارقم بزند.
دوشنبه، 14 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رابطه دختر و پسر ، قبل از ازدواج (1)

رابطه دختر و پسر ، قبل از ازدواج (1)
رابطه دختر و پسر ، قبل از ازدواج (1)


 

نویسنده : اصغرصفدریان
منبع : اختصاصی راسخون




 

چکیده
 

باتوجه به مقدمۀ مقاله، سعی کردیم ابتدا ریشه های اصلی یک ارتباط نامشروع، بین دوجنس مخالف را مورد بررسی وتعریف قرار دهیم،وسپس دستورات ونظر قرآن کریم ونظرات برخی نویسندگان محترم را دراین مجموعه داخل کنیم تادانشجوی جوان بتواند ازاین مطالب استفاده کرده وبهرۀ لازم را ببرد، ودر زندگی فعلی خود،هدف وروش بهتری راتعیین کندوآینده ای روشن را برای خودرارقم بزند.
کلید واژه ها:رابطه،دختروپسر،ازدواج،معاشرت،نامشروع،عشق ، دوستی

مقدمه
 

درچنددهه ی اخیر،بخصوص درسالهای پس ازپیروزی انقلاب اسلامی ،روابط میان دختران وپسران جوان ونوجوان ،درکشور ما همواره به صورت یک مسئله ومعضل اجتماعی مطرح بوده است.اولیای خانه ومدرسه ،پیوسته به وضع حادی بااین مسئله روبرو بوده اند که چگونه می توان دختروپسر ویابه عبارتی آتش وپنبه را تا رسیدن به زمان مناسب برای ازدواج ،ازیکدیگردورنگه داشت؟ برای آنان وبخصوص اولیای دختران ،این سوال همواره مطرح بوده است که چه کنند تا نوجوان وجوان خانواده به شکل نامتعارف ونامشروع باافراد غیر همجنس ،رابطه برقرار نسازند ،دوستی وعشق آنان راچگونه چاره ساز باشند.چگونه وباچه زبانی آنان رابه راه راست هدایت کنند ؟.تصورنوجوان درموردجنس مخالف ونیزطرز تلقی آنان دراین مورد خاص، مسائلی رابوجود می آورد .گواینکه بعضی ازپسران، داشتن دوست دختررا نوعی توفیق وقدرت اجتماعی تلقی می کننند.ازاین روبرای نشان دادن قدرت خویش ،سعی می کنند به نحوی بادختری رابطه برقرار سازند .دختران نیز داشتن رابطه باپسران رانوعی جاذبه به شمار می آورند .درعین حال اغلب دختران قصد شان ازایجاد رابطه باپسران، ازدواج است. برای اکثرقریب به اتفاق دختران، دوستی ورابطه بایک پسر به هیچ رویک دوستی معمولی نیست، بلکه این دوستی ورابطه درتصور وذهن آنان همان چیزی است که قطعاً منجربه ازدواج خواهدشد.این تصورنادرست جوانان ونیز واقعیتهای گوناگون موجود درجامعه ما،سبب شده که نوجوانان وجوانانی که به طریق غیر مشروع وغیر متعارف بافردی ازجنس مخالف، رابطه دوستانه برقرار کنند.قرآن کریم نوری همواره تابان است که براندیشه ی بشر تابید،وراه انسانها راروشن ساخت،این کتاب منبع عظیم معرفتی وسفره ی الهی است،که میتواند نسلهای بشررا از زلال معرفت خویش سیراب سازد، ومقام دانش ودانشمندان را ارج نهد وعالمان وجاهلان رامساوی نمی داند، بلکه بااشارات متعدد به مباحث علوم تربیتی و... وروح وروان انسان بلکه با اشاره به مسائل فراروان شناسی، حس کنجکاوی وپرسشگری انسان را تحریک می کند وزمینه رشد علوم رافراهم می سازد.بااین مقدمات ملاحظه می شود که بحث برسر ارتباط بین دختر وپسر درجامعه ما،یک بحث ضروری برای حفظ سلامت فردی واجتماعی درجامعه است، که لازم است این مطلب از زوایای گوناگون ومهم ترازهمه ازنگاه قرآن کریم موردتحلیل وبررسی قرار گیرد. درجامعه نمی توان پرده ای ضخیم میان دوجنس کشید وآنان را ازیکدیگرجداساخت، ازاین رو باید حدود ارتباط رابرای نوجوان وجوان ترسیم کرد. می باید شیوه های برخورد باایشان را به آنان یاد داد. می باید مفهوم عشق را به آنان تعلیم داد وقداست آن رابرای آنان توضیح داد و آن را سپری برای حفظ کرامت و ارزش انسانی و الهی آدمی بکارگرفت. مادرمباحث آتی درابتدا تعریفی از عشق به میان می آوریم تامنشا اصلی این رابطه مشخص شود وسپس به تحلیل و بررسی روابط دختر وپسرقبل ازازدواج می پردازیم.
1-عشق را تعریف و منشا،اقسام وآثار آنرا نام ببرید؟2-رابطه راتعریف ونگاه قرآن تحلیل هاو نگاه افراطی نسبت به آنرا بنویسید؟ 3-علت، پیامدو وضعیت مطلوب در مورد دوستی دختروپسر را بنویسید؟4-آیین معاشرت وراههای ارتباط دخترو پسر را بنویسید؟

عشق
 

عشق اصلی ترین میل وگرایش انسانی است که انسان را سریع تر از هر چیزی به خوشبختی کامل می رساند.عشق عامل بهسازی وتصفیۀ روح وروان بوده وهمواست که به زندگی زیبایی می دهد. عشق بالاترین مقام رادرزندگی دارد ودرپرتوآن زندگی لذت بخش می باشد.اگرانسان به این مقام برسددیگربدونه عشق نتوان زندگی کرد.

1-تعریف عشق
 

معنای لغوی عشق: درکتابهای لغت چند معنا برای واژه(عشق) ارائه شده که دراینجا به معنای مشترک بین آن ها اشاره می کنیم:عشق عبارت است از علاقه شدید یا محبت از حدگذشته(1) معنای اصطلاحی: علاقه به شخصی یاشیئی وقتی که به اوج شدت برسد ،به گونه ای که وجود انسان را تسخیر کند و حاکم مطلق وجود او گردد عشق نامیده میشود(2) در زبان عربی واژه عشق در اصل ازماده عَشَقَه است و عشقه نام گیاهی است که درفارسی به آن پیچک می گویند که به هر چیز برسد دور آن می پیچد، مثلاً وقتی به گیاهی دیگرمی رسد، دور آن چنان می پیچدکه تقریباً آنرا محدود و محصور می کند و در اختیار می گیرد. یک چنین حالتی اثرش این است که برخلاف محبت عادی، انسان راازحال عادی خارج می کند، خواب وخوراک را از او می گیرد،وتوجه رامنحصر به همان معشوق می کند،یعنی اورا ازهمه چیزمی بُرد و تنها به یک چیز متوجه می کند.این تعریف عشق بیانگرحال معشوق است(3)

2-منشأعشق
 

مقصودازمنشأعشق این است که دریک رابطه عاشقانه چه چیزی باعث می شودکه یک شخص عاشق دیگری شود.آیاعلت اصلی این رابطه غیرعادی نقص وکمبود دریکی وکمال و خوبی در دیگری است که سبب کشش اوبسوی خودمی شود؟یاخیر، علت این رابطه،شباهت است یعنی شکل هم بودن؟ در پاسخ به این پرسش دیدگاههای گوناگونی مطرح است که به گذری اجمالی برآنها بسنده می کنیم.الف-منشا اُرگانیکی: یعنی عشق از تراوش غدد جنسی حاصل می شودکه دراین صورت بااستفاده ازعلم پزشکی قابل کم وزیاد می باشد.(4)ب-هدف جنسی منع شده منشأ عشق است (دیدگاه فروید):یعنی علت عشق آن است که ما از طرفی مُصرانه خواستار رابطه جنسی هستیم و از سوی دیگر نیز، از دست یافتن به این هدف منع شده ایم که درنتیجه اصطکاک این دو برخورد، محبت ومهربانی حاصل می شود: ازاین رو اگر رابطه جنسی کاملاً آزاد می بود، هیچ گاه کسی عاشق نمی شد.ج- عشق یک منشأفطری دارد.د-تمایل انسان به کمال، منشأعشق است.(5)

بررسی:
 

دراینجااین مطلب قابل ذکراست که منشأ عشق به چنددلیل نمی تواند اُرگانیکی یاهدف جنسی منع شده باشد.الف- عشق منحصر درعشق شهوانی و جنسی نیست؛ زیرا موارد زیادی پیدا می شودکه خلاف این باشد : مانند عشق انسان به خدایا به خود و یا به گل.... .ب- اگرمنشأعشق تراوش غدد جنسی باشد، باید افراد پیر هرگز عاشق نشوند، در حالی که خیلی ازافراد سن زیادی دارند و درعین حال عاشق هستند.ج- اصلاًعشق شهوانی وجنسی عشق نیست، بلکه یک رابطه غریزی است که در همۀ موجودات وجود دارد.براساس عقیدۀ صحیح، عشق یک منشأ فطری داردکه دراثرشناخت انسان نسبت به خوبی های موجود دریک شخص یایک شیء وازسوی دیگر،نقصان آنها دروجود خود اصل می شود وهرچه این شناخت کامل ترشود، این علاقه بیشترمی شود تا جایی که انسان را وارد معرکۀ عشق می کند،وانسان حاضرمی شو دبرای بدست آوردن آن خوبی ها،همۀ هستی خودرا فداکند.د- واژۀ عشق درقرۀن مجید، حتی برای یکبارهم بکار نرفته است؛امابااین حال کلمات وواژههایی که بااین مفهوم مترادف ورساننده معنای آن می باشد، به شکلهای گوناگون آمده است،مانند:حب،ود،مودت،و... .

3-اقسام عشق
 

پیش ازبیان اقسام عشق و بیان دیدگاه قرآن کریم دربارۀ آن ذکر چند نکته لازم است:یکم:انسان اگرکسی رادوست داشته باشد،خویشاوندان و دوستان او را نیز دوست می دارد و حتی شهر، لباس، باغ، نوشته و سایرچیزهایی که بااوارتباط دارند،درنظرش محبوب است.دوم:امور وامیال فطری از جهت شدت وضعف دارای مراتبی هستندکه هرمرتبه ای از آنها دارای اسم وآثارخاصی می باشد و این مراتب در افراد بشر مختلف است ؛ازجمله این امورمحبت است،که مراتب آن طبق تفسیرالوسی به شرح ذیل است :
1-هوی: نخستین مرتبۀ محبت تمایل داشتن.
2-علاقه: مبتنی است که همیشه همراه ودرون قلب است.
3-کلف: محبت شدیدراگویند.
4-عشق: حب شدید یاافراط درمحبت راگویند.
5-شعف: مرحله ای که عشق به تمام زوایای قلب نفوذکند.
6-تدله: مرحله ای که عشق عقل انسان رامی رباید.
7-هیوم: مرحلهایی که عشق انسان ر ابی قرار وبی اختیارمی کند،واورا به هرسوی می کشاند.(6)

تقسیم دیگرعشق
 

باتوجه به منشأعشق، عشق به اقسام زیرتقسیم می شود:
1-حقیقی،2-مجازی،3-سرابی؛جنسی وکاذب.
1-عشق حقیقی: به عشقی گفته می شودکه معشوقش حقیقی باشد: یعنی زیبایی های اونا محدود باشد و دارای هیچ گونه نقصی نباشد،وبه دیگر سخن عشق یعنی پروازانسان بسوی بی نهایت یعنی اتصال قطره به دریا (والذین امنوااشدحبالله)(7) و{لی}کسانی که ایمان آورده اندخدارا بیشتر دوست دارند.

-عشق مجازی:
 

عشق وعلاقه ای واسطه ای به موجودات درراه خدا است که هدف ازآن رسیدن به عشق حقیقی می باشد: یعنی وسیله ای است برای رسیدن به معشوق حقیقی،و در واقع بخاطر معشوق حقیقی ابراز علاقه می کند، مانند عشقی که حضرت یعقوب را از درون می سوزاند(قالوا تالله تفتا تذکر یوسف حتی تکون حرضا اوتکون من الهالکین) (8)(فرزندان)گفتند: به خدا سوگند، پیوسته یوسف را یاد می کنی تا بیمار مشرف به مرگ شوی،یا هلاک گردی.
3-عشق سرابی؛ جنسی وکاذب
عشق بغیر از معشوق حقیقی است، به گونه ای که هدف از آن خاموش شدن غریزه ی جنسی وکام گرفتن از معشوق می باشدنه رسیدن به معشوق حقیقی،ومنشأآن شهوت است مانند:(قد شغفها حبا...(9) و زنان در شهر گفتند زن عزیز مصر از غلام جوانش تمنای کامجویی از وجودش کرده و محبت یوسف در دلش جای گرفت، قطعا ما او را در گمراهی آشکاری می بینیم.

آثارعشق
 

آثار عشق حقیقی:
1-رسیدن به درجات عالی انسانیت یا همان کمال نهایی
2-لذت بردن ازعبادت
3-رهایی ازگناه
4-سلامت وآرامش روحی وروانی
5-اطلاع بعضی از اسرار غیبی
6-رسیدن به مقام استجابت دعا
7-حلاوت سختیهای زندگی
8-بندگی وعبودیت و...
در قرآن و سنت به تمامی آثار عشق به خداوند و اولیاء خدا ،اشاره شده است، ولی به جهت اختصار از ذکر آنها صرف نظر می کنیم.
آثارعشق سرابی جنسی
عشق سرابی مانند راهزنی ماهر دارای آثار نامطلوب فردی واجتماعی است که به برخی ازآنها اشاره می کنیم:
1-دوری ازحق وحقیقت
2-مانع رسیدن انسان به کمال واقعی
3-کشیدن انسان به سوی انحراف وگناه و سقوط او از انسانیت
4-به انحطاط کشیدن فرد وجامعه
5-زودگذر بودن آن
6-سلب آرامش روحی و روانی ازفرد وجامعه
7-فروپاشی کانون گرم خانواده
8-ایجاد روحیۀ طغیان وسرکشی درانسان
9-دوری انسان از طاعت وبندگی
10-تیرگی قلب و.....

بررسی وتحقیق درمورد رابطه
 

1. مراد از روابط دختر و پسر، رابطه‏اي است كه خود رابطه، هدف است و مقدمه چيز ديگري نيست. رابطه‏اي كه خودرابطه هدف نيست، همانند رابطه و معاشرت دختر و پسري كه نسبت خويشاوندي دارند و يا رابطۀ علمي، شغلي و اقتصادي بين دختر و پسر،که در اينجا مورد بحث نيست.
2. در اين رابطه، جنسيت طرفين، موضوعيت دارد؛ يعني نگاه آن دو به هم، جنسيتي است.
3. دراين رابطه، احساسات و عواطف طرفين، حرف اصلي را مي‌زند.
4. در اين رابطه، يك در هم تنيدگي بين غريزه جنسي و قواي عاطفي طرفين وجود دارد و تفكيك آن دو در بسياري از مواقع، امكان‌پذير نيست.پس منظور ما از رابطه و دوستي دختر و پسر، «رابطه‏اي است صميمانه و گرم و اغلب پنهاني كه احساسات و عواطف طرفين در اين ارتباط، دخالت جدي دارد و نگاه آن دو به هم، نگاه جنسيتي باشد؛ نه نگاه پاك انساني و اغلب از طريق ديدارهاي مخفيانه، رد و بدل كردن نامه، تلفن و ... ايجاد مي‏گردد». سه ديدگاه در باره رابطه دختر و پسر وجود دارد:1. ديدگاه افراطي؛ در اين نگرش، هر گونه ارتباطي با جنس مخالف، آزاد و بدون مانع است(رويكرد ليبراليستي).فرويد و پيروان وي مدعي هستند كه اخلاق جنسي کهن، بر اساس محدوديت و ممنوعيت است و تمام مشكلات بشر به دليل ممنوعيت‏ها، محروميت‏ها، ترس‏ها و وحشت‏هاي ناشي از اين ممنوعيت‏هاست که در ضمير باطن بشر جايگزين شده است.بِرتراند راسل نيز همين مطلب را اساس قرار مي‏دهد و در کتاب «جهاني که من مي‏شناسم»، مي‏گويد: «اگر از انجام عملي [رفتار جنسي] زياني متوجه ديگران نشود، دليلي نداريم که ارتکاب آن را محکوم کنيم».2. ديدگاه تفريطي؛ بر پايه اين رويكرد، هر گونه ارتباط و پيوند با جنس مخالف، مردود و مورد نكوهش مي‏باشد. اين ديدگاه، نقطه مقابل ديدگاه افراطي است.راسل در جاي ديگر مي‏گويد: «پدران کليسا از ازدواج به زشت‌‏ترين صورت ياد کرده‏اند. هدف رياضت اين بوده که مردان را متقي سازد. بنابراين، مي‌گفتند: ازدواج که عمل پستي شمرده مي‏شد، بايستي منعدم شود».3. ديدگاه اعتدالي؛ بر اساس اين ديدگاه، نه آزادي مطلق و رها پذيرفته شده است و نه محدوديت و منع هر گونه رابطه؛ بلكه ارتباط بين دو جنس مخالف، در يك چهارچوب [Context] مشخص، تعريف شده است.ارتباط مجاز، ارتباطي است حداقلي و به دور از هر گونه انگيزه شهوي و عاطفي و رابطه‏اي است كه در آن، نفس رابطه مقصود نباشد و نگاه دو جنس به هم، نگاه انساني باشد و نه جنسيتي. ديدگاه اسلام، ناظر به نگرش سوم، يعني ديدگاه اعتدالي است.

روابط دختر و پسر از نگاه قرآن كريم
 

قبل از بحث «آسيب شناسي روابط دختر و پسر»، اشاره‏اي گذرا به ديدگاه قرآن كريم در مورد اين بحث خواهيم داشت.(10)

تحلیل روانشناختی،قرآنی رابطه دختروپسرچیست؟
 

عقل وعاطفه دونیروی ضروری برای زندگی بشری هستند که به انسان عطاشده اند.خالق هستی به اقتضای شرایط وشرح وظایف زن ومرد،آن دورا حکیمانه میان آنها تقسیم کرده است که هریک باتفاوتهای طبیعی موقعیت های ویژه ای رابرای زندگی انسانی فراهم آورده اند.درمورد وجوداین تفاوتها میان روان شناسان دیدگاههای متفاوتی اِرایه شده است.برخی می گویند:ازنظرروانی بین زن ومرد تفاوتهای قابل ملاحظه ای دیده می شود، بطورکلی مردبرون گراست، اوفعال ومایل است بردنیای اطراف چیره شود:درنتیجه فکر وملموسات دراو بیش ازشعورواساس رشد می کند،درحالی که زن بیشتردرون گراوغیر فعال است واحساس براو چیره است.(11)در مورد نوع رابطه میان زن ومرد ازنظر یونگ،روان کاو مشهورمسئلۀ جبران مطرح است. توضیح اینکه:میان رابطه زن ومرد حالتی مکمل گونه وجود دارد،تاتضادگونه. اوبیان می کندکه مردان وزنان اگردر درون خودحالتهای تضاد، مثلاً مردحالت زنانگی وزن حالت مردانگی داشته باشد،نه تنها باعث جذب وعشق نمی شود بلکه باعث همرنگ شدن می گردد.ازاین روهرچه باآن درخارج روبرو هستیم ،رابطه ای تکمیلی است که توسط دوست داشتن میان دوجنس مخالف حاصل می شودوتمام کمبودهای وجودی رانیز برطرف می کند.(12)به هرحال وجود مرد وزن درکناریکدیگر درصورتی که همراه باارتباطی سالم ودور ازاضطراب باشد خودعاملی دربرقراری اعتدال روحی روانی است که باعث می شودافراد از زندگی خودلذت ببرند.

جمع بندی:
 

آنچه دراین مقال موردنظراست،مطلق برخوردهای میان دختروپسر وبرقرارکردن رابطه اعم ازگفتاری وغیره می باشد که همراه بااهداف متفاوتی صورت می پذیرد.ازآنجاکه بشرموجودی بالطبع اجتماعی می باشد ولازمه جدایی ناپذیرزندگی انسان ورود به عرصۀ اجتماع و برقرارکردن تعاملات میان افراداست،درنظام ترصیم شده درقرآن کریم نیز بدان پرداخته شده ورابطۀ آنها بعنوان دونیمه مکمل هم درنظام آفرینش جایگاهی رابه خود اختصاص داده است.ولی دراینجاپرسشی مطرح می شودکه آیا جامعۀ مورد نظر قرآن بسته ومنحصر به حضورمرد درعرصۀ اجتماع است ویا جامعۀ بازورهاشده بوده وباهرگونه ایجاد رابطه میان افرادموافق است ویااینکه جامعه مورد نظر آن جامعه ای همراه باارتباطاتی نظام مند وکارشناسی شده وهدفمند می باشد که براساس همین هدفمندی احکام اجتماعی وفردی آن انشا شده است؟درمواردی ازآیات قرآن چگونگی ارتباط میان افرادجامعه زن ومرد،به گونه ای حکیمانه بیان شده است که بابررسی آنها می توان دربارۀ نگاه قرآن به موضوع به جمع بندی مناسبی دست یافت.ذکراین نکته خالی ازلطف نیست که ازنگاه قرآن کریم رابطۀ سالم میان زن ومرد باعث ایجادآرامش وسکون نفس می گردد.آرامشی که تمام دانشمندان مختلف تربیتی سال ها برای رسیدن به قاعده ای که به آن بینجامد فعالیت می کنند،ولی براثرتکبعدنگری نسبت به انسان تاکنون راه حلی نهایی ارایه ننموده اند.درآیه ای ازقرآن کریم چنین آمده است(ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها).(13)دراین آیه شریفه رسیدن به آرامش نتیجه یک تعامل سالم میان مرد وزن بنام ازدواج دانسته شده است. ازسوی دیگر ازنگاه قرآن باتوجه به آیۀ یادشده یکی ازمهمترین اهداف خلقت بشر به دوگونه زن ومرد آرام بخشیدن و ماندگاری نسل انسانی است، ازاین روقوانین مطرح دراین نظام الهی نباید بااین هدف اولیه خلقت مغایر باشد، بلکه باید تکمیل کننده ودرراستای این هدف تعریف وانشاءشود.

طرح آیات ارتباط
 

1-(قل للمومنین یغضوا من ابصارهم ویحفظوافروجهم ذلک ازکی اهم ان الله خبیر بما یصنعون).(14)این آیه شریف به تمام مومنان دستورمی دهد که درهنگام ارتباط بازنان ازنگاه مستقیم برحذر باشند.می فرماید:)ای پیامبر)به مردان مومن بگو :چشمهایشان راازنگاه حرام فروکاهند، و دامانشان را (درامورجنسی)حفظ کنند. دراین آیه حفظ فرج بمعنا ی جلوگیری از نظر افکندن به آن است(15)ذکرحفظ فرج پس از فروبستن چشم ذکر معلول بعد علت است. زیرا هرکس به چشم چرانی عادت داشته باشد بدونه شک آثارسوء آن از جمله ازدست دادن عفت دامنگیر او خواهد شد، وچون به غض بصر(پوشاندن چشم) عادت کنند بدونه شک اثرآن که حفظ فرج باشد به دنبال آن خواهد آمد.(16)
2-(وقل للمومنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها).(17)
درادامه دستوربه مردان برای چگونه ارتباط برقرارکردن روی سخن رابه نیمۀ دیگر افراد اجتماع کرده و وظایف مفصل تری رابرای آنها برمی شمارد:

الف-(قل للمومنات یغضضن من ابصارهن)
 

این قسمت زنان مومن رابه بازداشتن چشم خودازنگاه به نامحرم امرمی کند،زیرا نظر افکندن به محیط های شهوت آلود باعث ایجاد اختلال درسیستم عصبی شده وذهن بیننده رابرای مدتی به خود مشغول می کند و همان گونه که درآیه قبل بیان شد بازتاب وآثاراین عمل زیر پاگذاشتن عفت وسلامت انسانی است.همان گونه که گذشت نگاه از جمله عواملی است که می تواند غریزۀ جنسی رابه تحرک درآورد، (فروید) منشأتمام بیماریهای عصبی راغریزۀ جنسی می داندو تظاهرات مرضی در اینگونه بیماران را فعالیتهای جنسی بیمارگونه آنها بیان می کند.(18) ازدیدگاه این روانکاو، عوامل برانگیختگی میل جنسی مشتمل برعوامل بیرونی ودرونی است.فکرزیاد،دقت زیاد،وبیش ازاندازه بریک موضوع جنسی ازجمله عوامل درونی تحریک میل جنسی بشمارمی آید،این همان چیزی است که دراین آیه شریفه دردوکلمه پرمغز بیان شده است که عمل به آن بیمه شدن جامعه انسانی دربرابر انحراف رابه دنبال دارد.ازجمله عوامل بیرونی درتحریک جنسی افراد جذبه های موجوددرجنس مخالف است به عبارت دیگر آنچه باعث جلب نظر می شود ، زیبایی جنس مخالف وبروز دادن ودرمعرض قراردادن این زیبایی است .این لذت درنگاه که بعلت زیبایی فرد مقابل ایجادمی شود به مرور زمان حالت صعودی پیدا می کند واگراین حالت به ناامیدی بینجامد، چیزی جزدرد و اندوه را به دنبال نخواهداشت. باتوجه به این بیان معنا وهدف آیه ازبیان غض بصر وحفظ فرج به نهایت وضوح می رسد ومعلوم می شودکه این حکم نیزدرراستای همان هدف کلی خلقت که رساندن جامعه به آرامش روانی است،وضع شده است.

ب-(ولایبدین زینتهن الاماظهرمنها)
 

زنان مومن بایددربارۀ آشکارشدن زینتها نهایت دقت رابکار بندند.آنچه دراین مسئلۀ مهم است وبرخی ازمفسران نیز برآن تأکیددارند،این است که اظهارمحل زینت مراد ازنهی خداونداست نه خود زینت زیرا اظهارزینت حرام نیست، بلکه آنچه حرام است به نمایش گذاردن محل آنهاست.(19)علت بیان این حکم بعیدنیست که ناظربه یکی ازغرایزمهم نهفته درزنان بنام تبرج وخودآرایی باشد.همۀ زنان بطورطبیعی به خودآرایی ودل ربایی تمایل دارند. به این مسئله درآیه دیگرچنین اشاره شده است:

ج-(ولاتبرجن تبرج الجاهلیه الاولی(20)
 

شهیدمطهری دراین باره می گوید(اماعلت اینکه دراسلام پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمایی وخودآرایی مخصوص زنان است .ازنظرتصاحب قلبها ودل ها،مردشکاراست وزن شکارچی،هم چنان که ازنظر تصاحب جسم وتن زن شکاراست ومردشکارچی.میل زن به خودآرایی ازاین نوع حس به شکارچی گری اوناشی می شود.در هیچ جای دنیا سابقه نداردکه مردان لباسهای بدن نما وآرایش های تحریک کننده بکار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خودمی خواهد دلبری کند ومرد رادلباخته وبه دام خوداسیر کند).(21)وجود غریزۀ تبرج وآثارآن ازدید دانشمندان و روانشناسان نیزپنهان نمانده است.(لمبروزو)روانشناس معروف ایتالیایی دراین باره می گوید:درزن علاقه به دلبر بودن و دل باختن، موردپسند بودن و مایۀ خرسندشدن بسیار شدید است. درجای دیگر می گوید: یکی از تمایلات عمیق وآرزوهای اساسی زن آنست که درچشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و بوسیلۀ حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات،خوش آهنگی صداوطرزتکلم مطبوع قرارگرفته، احساسات آنها راتحریک وروحشان رامجذوب سازد.(22)پس وجودغریزۀ خودآرایی درزنان امری مسلم می باشد. حال خداوند حکیم ازآنجا که به این مسئله علم وآگاهی داشته وپیامد آنرا دراجتماع انسانی می دانسته است، بایک حکم (منع اظهارزینت) جامعه روبه سعادت بشری راازخطر انحراف جنسی و در نتیجه بروز اختلالات روانی نجات داده است، البته دراین مورد راه افراط رادرپیش نگرفته وجایی راکه احتمال ریبه وخطر انحراف نبوده استثنی کرده است.

د-(ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن)
 

درادامه آیه خداوندموضوع پوشش رامطرح کرده ومی فرماید: باید اطراف مقنعه خود را برسینه های خود انداخته و فضاهای خالی را پر کند. از نظر اسلام تمام بدن زن جزء عورت او بشمار میرود، یعنی تمام اندام زن باعث تحریک جنس مخالف می شود. فیزیولوژیست ها و روانشناسان درمقام مقایسه زن ومرد به این مطلب تصریح کرده و گفته اند:میان زن و مرد درتمام سلول های آنها تفاوت وجود دارد. در توضیح آیه بایدگفت: زن مظهرجمال و مرد مظهر شیفتگی است وطبعاًبیش ازمرددرمعرض چشم چرانی قرارمی گیرد.جهت حفظ سلامت روانی جامعه برحفظ پوشش وعدم تحریک غرایز در روابط اجتماعی تأکیدشده است. اینکه درآخرآیه می فرماید:)لعلکم تفلحون)نشانگر این مهم است که عدم تحریک غرایز در روابط اجتماعی به رستگاری وسعادت افرادجامعه می انجامد.

ه-(ولایضربن بارجلهن لیعلم مایخفین من زینتهن)
 

زنان مومن نباید به گونه ای پا برزمین بکوبند که زینتهای آنها به صدا درآیدوباعث جلب نظرافرادجامعه گردد.این نیز درراستای غریزۀ تبرج وخودآرایی صادرگردیده و باعث نوعی پیشگیری ازاختلالات روانی دراجتماع است.
3-(یانساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولامعروفا)(23)دراین آیه شریف،خداوند شرط دیگررا در رابطه میان فردی بیان می کند. در مورد ارتباط زن ومرد آنچه مهم بنظر می رسد، اینست که باتوجه به ویژگی های خاص زنان درلطافت و ظرافتهای جسمی وروحی و...نباید در روابط اجتماعی و سازمانی جذابیت زن واسطه ارتباط قرار گیرد، چه جذابیت چهره چه جذابیت کلامی . برای رعایت این امرقرآن کریم دراین آیه چگونگی ارتباط کلامی زنان بامردان رامطرح کرده است،البته ممکن است کسی گمان کند که این آیات خاص زنان پیغمبر (ص)اسلام است.ولی این برداشت به چنددلیل مردود وآنچه مورد نظرآیه است عمومیت حکم می باشد،زیرا اولاً:در آیه علت حکم بیان شده وتوسعه و محدوده حکم دارومدار دلیل حکم است ودلیل مذکوردرآیه دلیل عام وگسترده می باشد. می فرماید:)فیطمع الذی فی قلبه مرض)که تعمیم آن نشان می دهد احکام مذکوربه زنان پیغمبر(ص)اختصاص ندارد. ثانیاً:این حکم خداوند زنان پیامبر(ص)را مخاطب قرارداده نشان از غلظت وشدت حکم نسبت به زنان دیگراست،زیرازنان پیامبر(ص)از لحاظ حقوقی حکم مادرمومنان رادارند،ازاین رو اساساًبعد ازپیامبر(ص) ازدواج با آنها حرام است.افزون برآن هیبت پیامبرخدا(ص) بر همسرانش سایه افکن است ولذا کسی جرأت نمی کندخیال هوسرانی درارتباط باآنها درسربپروراند، ازاین رو ضعیفترین موردی که احتمال سوء استفاده درموردآن مطرح می شود زنان پیامبر(ص)است وخداوند باموردخطاب قراردادن آنها حکم رابه طریق اولویت به همۀ جامعه سرایت داده است.(24)دراین آیه خداوندازخضوع وطنازی زنان درگفتار باغیرمحارم که ممکن است درغالب شوخی ولطیفه گویی مصداق پیداکند نهی کرده است. زیرا اینگونه ارتباط باعث حرکت شهوانی گردیده وافکاراجتماع رابه خودمشغول می کند وهمانگونه که گفته شدبرخی روانشناسان اینگونه رفتارهاراباعث ایجاد فکرزیادودقت بیش ازاندازه دانسته ومعتقدندکه موجب فعالیتهای جنسی ودرنتیجه اضطراب وتشویش روانی می گردد، وجامعه ای اینچنین،بیمار،راکدوبه دورازفعالیت رو به رشدی است که باهرعامل بیرونی آسیب می پذیرد.باتوجه به این آیات که قوانین ومقررات مربوط به پوشش زن وشیوۀ رفتار اودراجتماع رامطرح کرده ونیز باتوجه به احکامی که مالکیت زن را به رسمیت شناخته وبسیاری ازحوادث تاریخی مستند اززمان حکومت نبوی وعلوی ودیگرائمه که درتاریخ بیان گردیده،اصل ارتباط میان زن ومردازنگاه قرآن امری مسلم وثابت شده است. ونگاه دین نگاهی اعتدالی وقراردادن شرایط ارتباط به هدف جلوگیری ازهرج ومرجهای روحی –روانی اجتماع می باشد.

بررسی مولفه های ارتباط :
 

هرارتباطی مولفه هایی دارد که برخی ازآنها عبارتنداز:
1-برقرارکنندگان ارتباط
2-پیام:همان محتوای ارتباط است که منظورارتباط کنندگان راروشن می کند.
3-رسانه:منظورشیوۀ خاص برقراری ارتباط است
4-کانال :آنچه ارتباط برقرارکنندگان رابه هم پیوندمی دهد ورسانه رادرخودجای می دهد.
5- انگیزهارتباط:دراین بحث می تواندعشق ورزی وابرازعلاقه باشد.
وجوداین مولفه هانشان دهندۀ ارتباطی هدفمنداست.
آنچه ازآیات شریف استفاده شدشرایط برقرارکنندگان ارتباط است ولی ازفحوا ی این آیات فهمیده می شود که پیام ارتباط نیز باید به گونه ای بایدباشد که باعث تحریک شهوات جنسی گردد.زیرادرغیراینصورت هدف ازوجودشرایط تامین نمی گردد.ازبرخی آیات استفاده می شودکه تعدادی ازشرایط یادشده مانند پوشش زن ناظر به ارتباط حضوری زن ومرد است وشرایطی مانند نوع سخن گفتن می تواند ناظر به ارتباط اعمی (حضوری وتلفنی)باشد،البته بیان علت حکم می تواند ناظر به محتوای ارتباطات نامه ای نیز باشد.زیرا بکاربردن جملات شهوت انگیز نیز مشمول نهی یادشده می شود.به هرحال آنچه ازنگاه قرآن مهم است سالم سازی جامعه است لذا بایدازهرگونه ارتباطی که منجربه ازبین رفتن آرامش روحی افرادجامعه می گردد خودداری شود.

نگاه افراطی به ارتباط
 

درموردارتباط میان دختروپسر درمحیط اجتماع وعرف مردم ضرب المثلی وجوددارد که دختررابه پنبه وپسررا به آتش مانند می کنندکه بدونه شک درصورت نزدیک شدن آن دو به یکدیگرپنبه شعله ورمی شود.این ضرب المثل بعنوان یک گزاره رفتاری ویک الگوی اجتماعی درمیان افرادجامعه وجوددارد .خانواده ها بااین گزاره رفتاری به تربیت وخط دهی فرزندان احتمام می ورزند درحالی که این سخن به معنای نادیده گرفتن اراده واختیارانسان وپایین آوردن شخصیت والای انسانی افراد درحدجمادات است که امری غیرصحیح وبه دور ازدلیل می باشد.آنچه مهم می نمایداین است که باید رفتارها وارتباطات دارای مرز وهمراه بارعایت اصول برخاسته ازشرع باشد که دراین فرض ارتباط هیچ معنی ندارد درتربیت فرزندمهم این است که معرفت بخشی مناسب وبه جاانجام پذیرد یعنی والدین بایدتلاش کنند نوجوان وجوان خودرا درخودنگهداری بصیرت لازم ببخشند.(25)یعنی لازم است والدین علت نهی ویا امرخودرادرمورد رفتارهای مختلف بیان کنندتافرزند دریک سردرگمی تربیتی قرار نگیرد امری که درموارد مختلف مورداهتمام قرآن کریم بوده وبعنوان اصلی متقن مورداشاره قرار گرفته است.قرآن درهرزمینه ای نخست معرفت بخشی می کند ودرمرحله بعد حکم خاص آن رابیان می کند.(26) درنتیجه لازم است برای ساختن جامعه ای سالم ومتعادل دروهلۀ اول به افرادشناخت وبینش رفتاری صحیح داده شود تارفتارهاکوکورانه وآسیب پذیرنباشد.

پیامد دورشدن ازواقعیت
 

دورشدن ازواقعیت موجودمیان تفاوتهای فردی دربین زن ومرد وپیروی ازاصول متقن وتک بعدنگری افراد درمیان جوامع غربی پیامدهای جبران ناپذیری رابرای زنان جامعه بهمراه داشته است.توضیح اینکه:جنبش اجتماعی دهه 1960 م به تغییرات بنیادی درکیان خانواده انجامید.جنبش آزادی زنان آنها رابه کاربیرون ازخانه ترغیب نمود.جنبش ضدفرهنگی رهیافتهای جدیدی درروابط جنسی مطرح کرد که درنتیجه آن زوجهای بسیاری بدونه ازدواج باهم زندگی می کردند .دراین زمان خانوادههای نامتعارفی ازقبیل خانوادههای تک والدینی وزندگی همجنس گرا هابه پدیده شایع تبدیل گردید.برخی پیامدهای این خانوادهها درغرب عبارتنداز:
1-افزایش چشمگیرشمارکودکان نامشروع
2-افزایش چشمگیرمسائل روان پریشی بین کودکان ووالدین مجرد
3-افزایش خط خشونت وآزار کودکان
4-افزایش مشکلات مربوط به سلامت کودکان ووالدین مجرد
5-افزایش آسیب های آموزشی تحصیلی
6-افزایش احتمال استفاده ازموادمخدرهمراه باهزینه های اجتماعی آن
7-افزایش میزان جرایم اجتماعی(27)
بایدتذکرداد که اینگونه پیامدها باراقتصادی واجتماعی سنگینی بردولتهاتحمیل کرده است.

پي‌نوشت‌ها:
 

1.روابط دختر وپسر،ج1،ص75
2.جاذبه ودافعه امام علی (ع)شهیدمطهری
3. روابط دختر وپسر،ج1،ص76
4.روانشناسی عشق ورزیدن،ص28
5.جاذبه ودافعه امام علی(ع) شهیدمطهری
6.روابط دختر وپسر،ج1
7.بقره،165تفسیرالمیزان ج1ص406
8.یوسف854
9.یوسف30
10.محمدجعفر عزیزی سایت جامعه شناسی
11.مجله کتاب زنان (اسلام وروابط دختروپسر)علی زینتی،ش 24،سال1383
12.تحلیلی تربیتی برروابط دختروپسردرایران،دکترعلی اصغراحمدی
13.روم21
14.نور30
15.المیزان ذیل آیه 30نور
16.روابط دختر وپسر،ج1
17.نور31
18. روابط دختر وپسر،ج1
19.المیزان
20. احزاب33
21. مجموعه آثارمرتضی مطهری،ج19ص436
22.روابط دختر وپسر،ج1
23. احزاب 32
24. روابط دختر وپسر،ج1
25.تحلیل تربیتی برروابط دختروپسر ص69
26. روزنامه کیهان ش 18395 ت10آذر84
27.روابط دختر وپسر

ادامه دارد...




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما