انتقاد پذيري راهي براي زند گي بهتر
تهيه و تنظيم: محمد رضا مقدادي
عده ي کمي از افراد با آغوش باز پذيري انتقاد هستند. هر کدام از ما اگر به طور ناگهاني انتقادي بشنويم، ناراحت مي شويم و در خيلي مواقع حالت تدافعي به خود مي گيريم. واکنش ما به انتقاد، بستگي به تجربه يي دارد که در گذشته ي نزديک يا دور ( به طور مثال در زمان کود کي) کسب کرده ايم. تجربه ي کود کي ما از انتقاد و طريقه ي رفتار والدين، در بزرگسالي نقشي بسيار مهم در برخورد ما با انتقاد دارد، اما چرا افراد حتي در برابر انتقاد هايي که گاهي خودشان بر آن ها واقف هستند، عکس العمل منفي يا نامناسب نشان مي د هند؟
براي چند لحظه، فکر کنيد و تجاربي که از انتقاد هاي گذشته در ذهن تان بر جا مانده به خصوص آن هايي که به دوران کود کي شما مربوط مي شود را مرور کنيد. ببينيد آن را با کدام يک از اين موارد مترادف مي بينيد، چون از تاريکي مي ترسيديد، کود کي ترسو و بزدل لقب گرفتيد؛ وقتي کاري را به خوبي انجام نداديد، دست و پا چلفتي خطاب شديد؛ براي آن که لباس تان را کثيف کرديد به سختي سرزنش شديد و هزاران مثال ديگر.
يکي از عناصر اصلي انتقاد، القاب است. کمتر پدر و مادري به اين اصل مهم توجه مي کنند که آن ها بايد از رفتار فرزندشان انتقاد کنند، نه اين که شخصيتش را زير سؤال ببرند. بنابراين، خاطره هايي که از انتقاد هاي گذشته به ياد داريم و در ذ هن ما باقي مانده، عناوين ناخوشايندي است که به ما لقب داده اند.
« تو مايه ي دردسر هستي، تو هيچ وقت به پاي خواهرت نمي رسي، تو به جايي نخواهي رسيد و ...» جمله هايي از اين قبيل به اين معنا نيست که شما کار اشتباهي انجام داده يا حرف ناپسندي زده ايد، بلکه اين باور را القا مي کند که شما نادان و بد هستيد. دومين عاملي که ما را در کود کي و بزرگسالي، نسبت به انتقاد حساس مي کند، احساس طردشد ن است. وقتي کسي از ما انتقاد مي کند، آن را برخوردي دوستانه که هد فش منافع ماست به شمار نمي آوريم، بلکه به حساب مخالفت شخص، تنبيه، بي محبتي و گاهي نفي کرد ن کامل خود مي گذاريم. در واقع ما تقريباً انتقاد را امري منفي و غير دوستانه تلقي کنيم.
تجارب کود کي همواره به ما آموخته اند که انتقاد را طرد شد ن تلقي کنيم و اين باور با حوادثي که بعد ها در زند گي مارخ داده، تقويت شده است. ما آموخته ايم به منتقدان خود شک کنيم، هميشه جمله يي را پيش بيني کنيم و اين تصور را داريم که بايد در برابر انتقاد کننده از خود د فاع کنيم. از اين رو، همين که احساس مي کنيم کسي از ما انتقاد دارد، حالت تدافعي به خود مي گيريم. گاهي فکر مي کنيم که ممکن است طرف مقابل قصد برتري طلبي داشته باشد و بخواهد برتري خود را به نحوي به ما ثابت کند، بنابراين اين طور به نظر مي رسد که با قبول انتقاد او، ما بازنده و او برنده خواهد شد. به همين دليل است که انتقاد، همچون زمين مين گذاري شده، محيطي حساس و احتياط آميز است.
در اين صورت، فرد مقابل هم حالت د فاعي کمتري به خود مي گيرد و هم شما خودتان را قبول داريد و از خود متنفر نمي شويد. در بعضي مواقع، ممکن است با انتقاد هايي مواجه شويد که به نظرتان غير اصولي است يا اين که خودتان از قبل قصد برطرف کرد ن آن مورد را داشته ايد. در اين گونه مواقع، طرز برخورد منطقي شما، بسيار مهم است. اگر کسي از شما انتقادي کرد که شما خودتان هم از آن خبر داشتيد و در صدد رفع آن بوديد، مي توانيد بگوييد: «بله، من خيلي پرخاشگر هستم. اما سعي دارم روي خود کار کنم.» شما احتمالاً تا کنون به اين موضوع پي برده ايد که کنار آمد ن با بعضي از جنبه هاي وجودي مشکل تر از بعضي ديگر است و جنبه هايي وجود دارد که ما ترجيح مي د هيم، هيچ وقت آن ها را نبينيم. اين ها همان حيطه هايي هستند که مي توان نام آن را « د گمه هاي متلاشي شده» گذاشت.
همه ي ما نقاط آسيب پذيري داريم، بعضي از کلمات يا عبارت ها آن قدر حساس هستند که فقط اشاره به آن ممکن است ، شما را از درون متلاشي کند. کلماتي که موجب رنجش، احساس شکست يا خشم شديد شما مي شود. اين کلمات ممکن است اشاره يي به ظاهر، کليات وجودي، رنگ، طرز لباس پوشيد ن، لهجه يا اشاره به تاريخچه ي گذشته ي تحصيلي، خانواد گي ، اجتماعي و ... شما يا اشاره به کفايت شما در زمينه يي خاص مثلاً در قالب يک مادر، آشپز، دوست، روشنفکر، راننده و ... باشد. کلمه يا عبارت هر چه که باشد تأثيرش را روي شما بر جاي مي گذارد. اصلاً ممکن است حرف هاي گفته شده بي معني باشد ولي برداشتي که شما از ان مي کنيد، روي تان تأثير منفي بگذارد. يکي از راه هايي که با توسل به آن مي توانيم با قاطعيت با اين نوع حرف ها برخورد کنيم، اين است که بکوشيم از حساسيت به آن ها بکاهيم . به اين معنا که به انتقاد گوش د هيم و آن را سبک و سنگين کنيم. چرا که هيچ لزومي ندارد زود به دست و پا بيفتيم و نا اميدانه بکوشيم از خود آد مي جديد و بي نقص بسازيم. از طرفي نيازي به اين نيست که نصايح ديگران را به کلي نشنيده بگيريم. ما مي توانيم از ديد گاه هاي اطرافيان، صرف نظر از رابطه يي که با آنان داريم، چيزهاي زيادي بياموزيم.
منبع:7 روز زند گي شماره 108
براي چند لحظه، فکر کنيد و تجاربي که از انتقاد هاي گذشته در ذهن تان بر جا مانده به خصوص آن هايي که به دوران کود کي شما مربوط مي شود را مرور کنيد. ببينيد آن را با کدام يک از اين موارد مترادف مي بينيد، چون از تاريکي مي ترسيديد، کود کي ترسو و بزدل لقب گرفتيد؛ وقتي کاري را به خوبي انجام نداديد، دست و پا چلفتي خطاب شديد؛ براي آن که لباس تان را کثيف کرديد به سختي سرزنش شديد و هزاران مثال ديگر.
يکي از عناصر اصلي انتقاد، القاب است. کمتر پدر و مادري به اين اصل مهم توجه مي کنند که آن ها بايد از رفتار فرزندشان انتقاد کنند، نه اين که شخصيتش را زير سؤال ببرند. بنابراين، خاطره هايي که از انتقاد هاي گذشته به ياد داريم و در ذ هن ما باقي مانده، عناوين ناخوشايندي است که به ما لقب داده اند.
« تو مايه ي دردسر هستي، تو هيچ وقت به پاي خواهرت نمي رسي، تو به جايي نخواهي رسيد و ...» جمله هايي از اين قبيل به اين معنا نيست که شما کار اشتباهي انجام داده يا حرف ناپسندي زده ايد، بلکه اين باور را القا مي کند که شما نادان و بد هستيد. دومين عاملي که ما را در کود کي و بزرگسالي، نسبت به انتقاد حساس مي کند، احساس طردشد ن است. وقتي کسي از ما انتقاد مي کند، آن را برخوردي دوستانه که هد فش منافع ماست به شمار نمي آوريم، بلکه به حساب مخالفت شخص، تنبيه، بي محبتي و گاهي نفي کرد ن کامل خود مي گذاريم. در واقع ما تقريباً انتقاد را امري منفي و غير دوستانه تلقي کنيم.
تجارب کود کي همواره به ما آموخته اند که انتقاد را طرد شد ن تلقي کنيم و اين باور با حوادثي که بعد ها در زند گي مارخ داده، تقويت شده است. ما آموخته ايم به منتقدان خود شک کنيم، هميشه جمله يي را پيش بيني کنيم و اين تصور را داريم که بايد در برابر انتقاد کننده از خود د فاع کنيم. از اين رو، همين که احساس مي کنيم کسي از ما انتقاد دارد، حالت تدافعي به خود مي گيريم. گاهي فکر مي کنيم که ممکن است طرف مقابل قصد برتري طلبي داشته باشد و بخواهد برتري خود را به نحوي به ما ثابت کند، بنابراين اين طور به نظر مي رسد که با قبول انتقاد او، ما بازنده و او برنده خواهد شد. به همين دليل است که انتقاد، همچون زمين مين گذاري شده، محيطي حساس و احتياط آميز است.
چگونه انتقاد پذير باشيم
در اين صورت، فرد مقابل هم حالت د فاعي کمتري به خود مي گيرد و هم شما خودتان را قبول داريد و از خود متنفر نمي شويد. در بعضي مواقع، ممکن است با انتقاد هايي مواجه شويد که به نظرتان غير اصولي است يا اين که خودتان از قبل قصد برطرف کرد ن آن مورد را داشته ايد. در اين گونه مواقع، طرز برخورد منطقي شما، بسيار مهم است. اگر کسي از شما انتقادي کرد که شما خودتان هم از آن خبر داشتيد و در صدد رفع آن بوديد، مي توانيد بگوييد: «بله، من خيلي پرخاشگر هستم. اما سعي دارم روي خود کار کنم.» شما احتمالاً تا کنون به اين موضوع پي برده ايد که کنار آمد ن با بعضي از جنبه هاي وجودي مشکل تر از بعضي ديگر است و جنبه هايي وجود دارد که ما ترجيح مي د هيم، هيچ وقت آن ها را نبينيم. اين ها همان حيطه هايي هستند که مي توان نام آن را « د گمه هاي متلاشي شده» گذاشت.
همه ي ما نقاط آسيب پذيري داريم، بعضي از کلمات يا عبارت ها آن قدر حساس هستند که فقط اشاره به آن ممکن است ، شما را از درون متلاشي کند. کلماتي که موجب رنجش، احساس شکست يا خشم شديد شما مي شود. اين کلمات ممکن است اشاره يي به ظاهر، کليات وجودي، رنگ، طرز لباس پوشيد ن، لهجه يا اشاره به تاريخچه ي گذشته ي تحصيلي، خانواد گي ، اجتماعي و ... شما يا اشاره به کفايت شما در زمينه يي خاص مثلاً در قالب يک مادر، آشپز، دوست، روشنفکر، راننده و ... باشد. کلمه يا عبارت هر چه که باشد تأثيرش را روي شما بر جاي مي گذارد. اصلاً ممکن است حرف هاي گفته شده بي معني باشد ولي برداشتي که شما از ان مي کنيد، روي تان تأثير منفي بگذارد. يکي از راه هايي که با توسل به آن مي توانيم با قاطعيت با اين نوع حرف ها برخورد کنيم، اين است که بکوشيم از حساسيت به آن ها بکاهيم . به اين معنا که به انتقاد گوش د هيم و آن را سبک و سنگين کنيم. چرا که هيچ لزومي ندارد زود به دست و پا بيفتيم و نا اميدانه بکوشيم از خود آد مي جديد و بي نقص بسازيم. از طرفي نيازي به اين نيست که نصايح ديگران را به کلي نشنيده بگيريم. ما مي توانيم از ديد گاه هاي اطرافيان، صرف نظر از رابطه يي که با آنان داريم، چيزهاي زيادي بياموزيم.
حرف آخر
منبع:7 روز زند گي شماره 108