وظايف انسانها در دوران غيبت
يک وظيفه عبارت است از عبوديت و اطاعت خداوند. چون عالم مالک و صاحب و آفريننده و مدبردارد و ما هم جزو اجزاء اين عالميم، لذا بشر موظف است اطاعت کند. اين اطاعت بشر به معناي هماهنگ شدن او با حرکت کلي عالم است؛ چون همه ي عالم (يسبّح له ما في السّموات و الارض »؛ «قالتا اتينا طائعين ». آسمان و زمين و ذرات

وظايف انسانها در دوران غيبت
يک ـ عبوديت و اطاعت خداوند
دو ـ تعالي در همه ابعاد
سه ـ قرار دادن دنيا در جهت رستگاري آخرت
چهار ـ وجوب تلاش و مبارزه
پنج -اميد به پيروزي در هر شرايط
اينها وظايف يک انسان به عنوان يک فرد، و وظايف يک مجموعه به عنوان حکومت است. عرض کردم، اينها مخصوص دوران قدرت نيست که چون الان قدرت حکومت در دست مجموعه ي مؤمنين بالله و مؤمنين به اسلام است، ما اين وظايف را داريم؛ آن وقتي هم که قدرت در دست اين مجموعه نبود، در دست دشمنانشان بود، در دست طاغوت بود، در دست مفسدين في الارض بود، همه ي اين وظايف بود؛ بعضي عمل مي کردند، بعضي عمل نمي کردند؛ بعضي بهتر عمل مي کردند، بعضي کمتر عمل مي کردند؛ اين وظايف الان هم بر عهده ي همه ي مسلمانها هست؛ البته بعضي وظايفشان بيشتر است، بعضي کمتر است. وظيفه ي اصلي همه ي انبيا و ائمه و اوليا اين بوده است که مردم را به همين وظايف آشنا کنند؛ چه در دوراني که مي توانستند قدرت را کسب کنند - بگويند برويد مجاهدت کنيد و قدرت را به دست بياوريد و اين گونه اداره کنيد -چه آن وقتي که نمي شد قدرت را به دست بياورند. همه هم تلاش ومبارزه کرده اند « و کأين من نبي قاتل معه ربيِون کثير» (1) جنگ و مبارزه ي سياسي و معارضه ي با دشمنان، چيزي نيست که اوّل بار دراسلام آمده باشد؛ نه، مال پيغمبران گذشته -انبياي بزرگ الهي، از زمان ابراهيم به اين طرف - است؛ شايد قبل از ابراهيم هم بوده که من اطلاعي ندارم. بنابراين، اين وظايف، وظايفي است که انبيا ما را به آن مي کشانند. البتّه درحکومت حق، در آن جايي که قدرت در دست بندگان خداست - مؤمنين بالله و مؤمنين به سبيل الله - اين وظيفه سنگين تر است؛ چرا؟ چون توانايي شما به عنوان جزيي از مجموعه ي حکومتِ دولت، با توانايي فردي مثل شما در بهترين حالات حکومت طاغوت قابل مقايسه نيست. فرض کنيم در حکومت طاغوت، آن اختناق و آن شدتها و آن گمراهيها و آن اضلال وسايل ارتباط جمعي . . . وجود نداشته باشد؛ امکانات بدهند و معارضه ي آن چناني هم نکنند؛ ازقدرتشان عليه شما هم استفاده نکنند؛ وضع کنوني - يعني وضع وجود يک قدرت اسلامي - شايد هزار مرتبه از بهترين حالاتي که در حکومت طاغوت ممکن است يک فرد براي ترويج و پيگيري و تحقق آرمانهاي الهي داشته باشد، بهترباشد. پس بايستي اين را قدر دانست.
ايجاد اين قدرت الهي و اسلامي، امر خيلي دشواري است. اين چيزي که الان پيش آمده و شما مي توانيد از طريق آن، اين هدفها را تحقق ببخشيد، آسان به دست نيامده است. صدها شرط و صدها موقعيت بايد رديف بشوند و کنار هم قرار بگيرند تا حادثه يي مثل انقلاب اسلامي بتواند رخ بدهد. اين طور نبود. که در هر زماني، درهر شرايطي، در هر کشوري، چنين حادثه يي بتواند پيش بيايد؛ نه، در تاريخ ما، در وضع زندگي ما، در مردم ما، در ارتباطات اجتماعي ما، در اعتقادات ما، در وضع حکومت ما، در وضع جغرافيايي ما، در ارتباطات سياسي و اقتصادي عالم، آن قدر حوادث فراوان کنار هم قرار گرفت تا شرايط آماده شد براي اين که انقلاب اسلامي به وجود بيايد و پيروز بشود؛ اين شرايط، آسان به دست نمي آيد. اين هم شرايط با همديگر مجتمع بشوند تا چنين چيزي پيش بيايد، چيز خيلي مستبعدي است. البتّه نه اين که ممکن نيست -قطعاً اگر شرايط را پيش بياورند؛ درهمه جا ممکن است - ليکن در کشور ما به هر حال اين شرايط پيش آمد و شد؛ و اين پديده ي خيلي مغتنم و ديرياب و عجيبي است، بايد قدر اين را دانست.
انقلاب اسلامي و تحقّق ظهور
ما در مرحله ي سوم هستيم
دو خطر بزرگ
پينوشتها:
1-آل عمران/146.
2-ديدار اقشار مختلف مردم به مناسبت ميلاد حضرت مهدي (عج)، 1376/9/25.
منبع :
شخصيت و سيره ي معصومين(علیهم السلام)در نگاه رهبر انقلاب اسلامي(جلد 7)
( شخصیت و سیره امام زمان (علیه السلام))
،ناشر موسسه فرهنگي قدر ولايت - 1383
/ج