هفت اشتباه بزرگ در زندگي مشترک
همة ما در زندگي با استرس و فشار روبرو ميشويم، اصلاً اگر يک روز استرس نداشته باشيم بايد به اين شک کنيم که هنوز زنده هستيم يا اينکه جان به جان آفرين تسليم کرده ايم!
البته درست است که داشتن استرس جزيي از زندگي ماست اما واقعيت اين است که وقتي همين استرس و تنش از حدي بالاتر ميرود، آن وقت ديگر هيچکدام از ما چشم ديدن اين استرس را نداريم، حتي اگر قرار باشد ما را مطمئن کند که هنوز زنده ايم. اما چاره چيست؟ شايد با خود فکر کنيد که کاهش دادن استرس و تنش يکي از بهترين راهکارهايي است که بايد با تمام قوا به دنبال آن بود.
هر چند اين راهکار، راهي اصولي و درست به نظر ميرسد اما آنهايي که تمام انرژي و وقت خود را براي رسيدن به اين هدف صرف ميکنند، بهتر از هرکسي ميدانند که اين کار هميشه هم امکان پذير نيست و با ممکن است به هيچ شکلي با واقعيتهاي زندگي ما جور درنيايد. پس در اين شرايط چه ميشود کرد؟
به جز کاهش دادن استرسها ميتوان براي کنترل آنها و کاهش دادن عوارض آنها برنامهريزي کرد.
شايد با خود فکر کنيد من که برنامههايي براي اين موضوع دارم، اصلاً کارهايي را انجام ميدهم اما خب چه فايده که هر کاري ميکنم فايدهاي ندارد.
اگر شما هم با چنين مشکلي روبرو هستيد و احساس ميکنيد اين حجم استرس بر رابطه شما و همسرتان اثر گذاشته، پس شايد بد نباشد کمي به راهحلهايي که تا به امروز از آنها استفاده ميکرديد، بيندازيد و ببينيد آيا واقعاً آنها براي کاهش دادن استرس راهي درست هستند يا اينکه اگر ميخواهيد رابطه شما و همسرتان بيش از اين آسيب نبيند بايد به دنبال راههايي بهتر باشيد.
1. برداشتهايي نادرست و همراه با اغراق: گاهي اوقات جملات مورد استفاده ما در بگو مگوها بهترين نمونهها براي اين روش است: «تو هميشه مامانت اينها را به من ترجيح ميدهي.»، «تو فقط به خودت و خانوادة خودت فکر ميکني و براي من و خانوادهام ارزشي قائل نيستي.»، «تو در سفر هيچ وقت به نظرات من اهميت نميدهي.» اين کار هر چند دل ما را حسابي خنک ميکند و به نظر ميرسد به آرامش ما دارد کمک ميکند اما خب همان طور که خودتان هم ميدانيد اين آرامش پيش از طوفان است.
2. سکوت و پنهان کاري: در نظر داشتن مرزهاي خانواده و بيان نکردن مشکلات و مسائل با افراد بيرون از آن، يک موضوع است و کمک گرفتن از حمايت اجتماعي موضوعي ديگر. اگر هر مسالهاي که براي شما پيش ميآيد، علي رغم شدت بسيار ناراحتي و استرس شما، احتمالاً شما داريد از اين روش استفاده ميکنيد.
بهانة افراد در استفاده از اين روش، رازداري، پشتيباني از همسر و زندگي مشترک و البته دور نگه داشتن خود از نصيحت و سرزنش ديگران است. اما يادتان باشد دوري گزيدن زياد ميتواند خود منبع استرس زاي جديدي باشد.
البته همان طور که در هفته پيش هم به آن اشاره شد، انتخاب براي مطرح کردن مشکل با متخصص يا اقوام يکي از مسائلي است که بايد کمي در مورد آن دقيق بود.
3. مصرف نادرست از داروهاي آرام بخش و يا موارد مخدر: استفاده گاه گاهي از داروهاي آرام بخش و يا استفاده در زمانهاي خاص، شايد آسيب زا نباشد اما قطعاً اگر روشي ثابت باشد، ايجاد مشکل خواهد کرد.
علاوه بر عوارض جسماني اين روش، استفاده از آن باعث ميشود تا افراد به دنبال راههاي بهتر و موثرتر نباشند. متأسفانه يکي از موادي که شايد افراد زيادي از آن استفاده ميکنند، سيگار است.
درست است که سيگار در کوتاه مدت ميتواند آرامش ايجاد کند اما فراموش نکنيد که با اين انتخاب در واقع از چاله درآمده و به چاه ميافتيد.
4. قرباني بودن به هر قيمتي: گاهي اوقات افراد ترجيح ميدهند به هر صورتي شده، احساس قرباني بودن را در خود زنده نگه دارند. زماني که فرد احساس ميکند قرباني است، احساس گناهي در ارتباط با اشتباهات خود نداشته و ميتواند عصبانيت خود را حفظ کند، احساسي که گاهي اوقات موتور محرک افراد براي انجام فعاليتهايشان ميشود.
اما اين روش ميتواند در ارتباط با همسر، بسيار مخرب باشد. همسري که دائم احساس ميکند در مقابل همسرش بدهکار است و او قرباني است، شايد مدتي از دست خودش ناراحت باشد اما بعد از مدتي احتمالاً ناراحتي به سمت همسرش تغيير جهت خواهد داد.
5. صرفاً کسب اطلاعات و دانش: زماني که تنها به دنبال کسب اطلاع در مورد مشکل پيش آمده هستيم و توجهي به هيجانات درگير در آن نميکنيم، به احتمال بسيار زياد، با شکست روبرو خواهيم شد. چرا که در اين شرايط شايد بتوانيم راهي درست و خوب را پيدا کنيم اما احتمال زيادي وجود دارد که به خاطر ناديده گرفتن احساسات خود و يا همسرمان در زمان اجرا با مشکلاتي جدي روبرو شويم.
6. پشت گوش انداختن براي مدتي طولاني: همان طور که اشاره نيز شد، اجتناب و بي توجهي به موضوع استرس زا نه تنها بد نيست که در بسياري از اوقات لازم و ضروري است اما اگر قرار باشد براي مدتي طولاني چنين روشي را در نظر بگيريم، قطعاً با مشکل روبرو خواهيم.
گاهي اوقات در اوايل ايجاد مشکل زماني که ما آن را ناديده ميگيريم، مشکل پيش آمده هنوز چندان جدي نيست و توان ما ميتواند براي مقابله درست با آن کفايت کند
اما بعد از مدتي ناديده گرفتن، مشکل شديدتر شده و ديگر به اين آسانيها نميتوانيم از پس آن بر بياييم. نمونه آشناي آن اختلافات زن و شوهري است. آنها را نديد ميگيريم، از کمکهاي تخصصي استفاده نميکنيم و زماني به فکر ميافتيم که پايمان به دادگاه خانواده کشيده شده است.
7. مشغوليت با توان اضافه: گاهي اوقات افراد در زمان مواجهه با استرس و تنش، برنامه روزانه خود را کاملاً پر ميکنند تا ديگر زماني براي فکر کردن نداشته باشند.تصور کنيد عامل تنش زا موضوعي در رابطه بين همسران باشد، در اين شرايط همسران آن قدر خود را درگير موضوعات ديگر ميکنند تا فرصتي براي تعامل دوباره با همسر و تازه شدن مسائل وجود نداشته باشد. اين روش مانع مهمي بر سر راه پيدا کردن راهي مناسب است.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
البته درست است که داشتن استرس جزيي از زندگي ماست اما واقعيت اين است که وقتي همين استرس و تنش از حدي بالاتر ميرود، آن وقت ديگر هيچکدام از ما چشم ديدن اين استرس را نداريم، حتي اگر قرار باشد ما را مطمئن کند که هنوز زنده ايم. اما چاره چيست؟ شايد با خود فکر کنيد که کاهش دادن استرس و تنش يکي از بهترين راهکارهايي است که بايد با تمام قوا به دنبال آن بود.
هر چند اين راهکار، راهي اصولي و درست به نظر ميرسد اما آنهايي که تمام انرژي و وقت خود را براي رسيدن به اين هدف صرف ميکنند، بهتر از هرکسي ميدانند که اين کار هميشه هم امکان پذير نيست و با ممکن است به هيچ شکلي با واقعيتهاي زندگي ما جور درنيايد. پس در اين شرايط چه ميشود کرد؟
به جز کاهش دادن استرسها ميتوان براي کنترل آنها و کاهش دادن عوارض آنها برنامهريزي کرد.
شايد با خود فکر کنيد من که برنامههايي براي اين موضوع دارم، اصلاً کارهايي را انجام ميدهم اما خب چه فايده که هر کاري ميکنم فايدهاي ندارد.
اگر شما هم با چنين مشکلي روبرو هستيد و احساس ميکنيد اين حجم استرس بر رابطه شما و همسرتان اثر گذاشته، پس شايد بد نباشد کمي به راهحلهايي که تا به امروز از آنها استفاده ميکرديد، بيندازيد و ببينيد آيا واقعاً آنها براي کاهش دادن استرس راهي درست هستند يا اينکه اگر ميخواهيد رابطه شما و همسرتان بيش از اين آسيب نبيند بايد به دنبال راههايي بهتر باشيد.
1. برداشتهايي نادرست و همراه با اغراق: گاهي اوقات جملات مورد استفاده ما در بگو مگوها بهترين نمونهها براي اين روش است: «تو هميشه مامانت اينها را به من ترجيح ميدهي.»، «تو فقط به خودت و خانوادة خودت فکر ميکني و براي من و خانوادهام ارزشي قائل نيستي.»، «تو در سفر هيچ وقت به نظرات من اهميت نميدهي.» اين کار هر چند دل ما را حسابي خنک ميکند و به نظر ميرسد به آرامش ما دارد کمک ميکند اما خب همان طور که خودتان هم ميدانيد اين آرامش پيش از طوفان است.
2. سکوت و پنهان کاري: در نظر داشتن مرزهاي خانواده و بيان نکردن مشکلات و مسائل با افراد بيرون از آن، يک موضوع است و کمک گرفتن از حمايت اجتماعي موضوعي ديگر. اگر هر مسالهاي که براي شما پيش ميآيد، علي رغم شدت بسيار ناراحتي و استرس شما، احتمالاً شما داريد از اين روش استفاده ميکنيد.
بهانة افراد در استفاده از اين روش، رازداري، پشتيباني از همسر و زندگي مشترک و البته دور نگه داشتن خود از نصيحت و سرزنش ديگران است. اما يادتان باشد دوري گزيدن زياد ميتواند خود منبع استرس زاي جديدي باشد.
البته همان طور که در هفته پيش هم به آن اشاره شد، انتخاب براي مطرح کردن مشکل با متخصص يا اقوام يکي از مسائلي است که بايد کمي در مورد آن دقيق بود.
3. مصرف نادرست از داروهاي آرام بخش و يا موارد مخدر: استفاده گاه گاهي از داروهاي آرام بخش و يا استفاده در زمانهاي خاص، شايد آسيب زا نباشد اما قطعاً اگر روشي ثابت باشد، ايجاد مشکل خواهد کرد.
علاوه بر عوارض جسماني اين روش، استفاده از آن باعث ميشود تا افراد به دنبال راههاي بهتر و موثرتر نباشند. متأسفانه يکي از موادي که شايد افراد زيادي از آن استفاده ميکنند، سيگار است.
درست است که سيگار در کوتاه مدت ميتواند آرامش ايجاد کند اما فراموش نکنيد که با اين انتخاب در واقع از چاله درآمده و به چاه ميافتيد.
4. قرباني بودن به هر قيمتي: گاهي اوقات افراد ترجيح ميدهند به هر صورتي شده، احساس قرباني بودن را در خود زنده نگه دارند. زماني که فرد احساس ميکند قرباني است، احساس گناهي در ارتباط با اشتباهات خود نداشته و ميتواند عصبانيت خود را حفظ کند، احساسي که گاهي اوقات موتور محرک افراد براي انجام فعاليتهايشان ميشود.
اما اين روش ميتواند در ارتباط با همسر، بسيار مخرب باشد. همسري که دائم احساس ميکند در مقابل همسرش بدهکار است و او قرباني است، شايد مدتي از دست خودش ناراحت باشد اما بعد از مدتي احتمالاً ناراحتي به سمت همسرش تغيير جهت خواهد داد.
5. صرفاً کسب اطلاعات و دانش: زماني که تنها به دنبال کسب اطلاع در مورد مشکل پيش آمده هستيم و توجهي به هيجانات درگير در آن نميکنيم، به احتمال بسيار زياد، با شکست روبرو خواهيم شد. چرا که در اين شرايط شايد بتوانيم راهي درست و خوب را پيدا کنيم اما احتمال زيادي وجود دارد که به خاطر ناديده گرفتن احساسات خود و يا همسرمان در زمان اجرا با مشکلاتي جدي روبرو شويم.
6. پشت گوش انداختن براي مدتي طولاني: همان طور که اشاره نيز شد، اجتناب و بي توجهي به موضوع استرس زا نه تنها بد نيست که در بسياري از اوقات لازم و ضروري است اما اگر قرار باشد براي مدتي طولاني چنين روشي را در نظر بگيريم، قطعاً با مشکل روبرو خواهيم.
گاهي اوقات در اوايل ايجاد مشکل زماني که ما آن را ناديده ميگيريم، مشکل پيش آمده هنوز چندان جدي نيست و توان ما ميتواند براي مقابله درست با آن کفايت کند
اما بعد از مدتي ناديده گرفتن، مشکل شديدتر شده و ديگر به اين آسانيها نميتوانيم از پس آن بر بياييم. نمونه آشناي آن اختلافات زن و شوهري است. آنها را نديد ميگيريم، از کمکهاي تخصصي استفاده نميکنيم و زماني به فکر ميافتيم که پايمان به دادگاه خانواده کشيده شده است.
7. مشغوليت با توان اضافه: گاهي اوقات افراد در زمان مواجهه با استرس و تنش، برنامه روزانه خود را کاملاً پر ميکنند تا ديگر زماني براي فکر کردن نداشته باشند.تصور کنيد عامل تنش زا موضوعي در رابطه بين همسران باشد، در اين شرايط همسران آن قدر خود را درگير موضوعات ديگر ميکنند تا فرصتي براي تعامل دوباره با همسر و تازه شدن مسائل وجود نداشته باشد. اين روش مانع مهمي بر سر راه پيدا کردن راهي مناسب است.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج