ماجراي جالب آقا شهرام جزايري

وضع مالي خانواده آن قدر خوب نيست كه شهرام بي نياز باشد اما آن قدرها هم دستش به دهانش مي رسد كه لااقل شغلي بهتر از يك بستني فروش خرده پا دست و پا كند. اما شهرام از همان بچگي مغرور است و كمك هيچ كس را قبول مي كند. از اين گذشته سرپرشور و نترسي هم دارد.
پنجشنبه، 31 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ماجراي جالب آقا شهرام جزايري

ماجراي جالب آقا شهرام جزايري
ماجراي جالب آقا شهرام جزايري


 

تهيه كننده: محمود كريمي شروداني
منبع: اختصاصی راسخون



 
شهرام جزایری عرب یک تاجر و فعال اقتصادی است که در سال ۱۳۸۱ در سن ۲۹ سالگی و در جریان بزرگ‌ترین و جنجالی‌ترین پرونده فساد اقتصادی ایران بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران بازداشت شد. او فعالیت تجاری خود را از دستفروشی شروع کرد.
***

آغاز ماجرا
 

وضع مالي خانواده آن قدر خوب نيست كه شهرام بي نياز باشد اما آن قدرها هم دستش به دهانش مي رسد كه لااقل شغلي بهتر از يك بستني فروش خرده پا دست و پا كند. اما شهرام از همان بچگي مغرور است و كمك هيچ كس را قبول مي كند. از اين گذشته سرپرشور و نترسي هم دارد. او اول، راهي عرصه قهرماني و ورزش و بعد خيلي زود بازنشسته مي شود. او به دنبال كسب ثروت در كوتاهترين زمان ممكن است. به سرش مي زند كه دندانپزشك شود، دانشجوي رشته دندانپزشكي دانشگاه كرمان هم مي شود اما آن جا هم ماندگار نيست. آخر با دندان كشيدن و جرم گيري كه نمي شود ميليونر شد و شهرام جزايري تاجر اينگونه متولد مي شود.

مكان: كرمان – زمان: 1375
 

شهرام 24 ساله شركت بذر كوير كرمان را تاسيس مي كند تا خرماي بم را به كشورهاي حوزه درياي خزر صادر كند اما ورشكست مي شود و پول هاي قرض گرفته از پدر را هم بر باد مي دهد. اين مي توانست پاياني بر روياهاي شيرين شهرام و مانعي سر راه ظهور پديده شهرام جزايري باشد. شهرام كه از خزر خير نديده بود اين بار به خليج آشناي فارس رفت و صادرات سير به كشورهاي عربي را پي گرفت. اين بار نه تنها شكست نخورد كه كارش گرفت و قرض هاي بالا آورده را هم پرداخت. او ظرف 5 سال تاجر بزرگ و معتبري شد و به خصوص در ميان تاجرهاي دوبي سري ميان سرها درآورد. او كه مراودات بازرگاني فراواني در قالب شركت هاي تجاري متعدد داشت، راه همنشيني با سياستمداران را در پيش گرفت و حتي مشاور اقتصادي مجلس ششم هم شد. جزايري البته هنوز در مطبوعات و رسانه‌ها جايي نداشت حتي با اين كه كارت عبور و مرور بدون بازرسي در مجلس را به دست آورده بود.

ماجراي جالب آقا شهرام جزايري

مكان: دوبي – زمان: 1380
 

همه چيز براي ورود يكي از ميليونر‌هاي خارجي به يكي از اعياني ترين شهرك هاي ويلايي دنيا هماهنگ شده است. قرار است يك تاجر بزرگ ايراني به همراه خانواده اش به يكي از واحدهاي اين شهرك بيايد و چند روزي را آن جا باشد. اما اين اتفاق هيچ وقت نمي افتد. چرا كه شهرام جزايري عرب در فرودگاه مهرآباد دستگير شده و تا چند سال بعد كه موفق به فرار از زندان مي شود، پايش به دوبي باز نمي شود. اين جاست كه شهرام جزايري معرف حضور همه ايرانيان مي شود: كلاهبردار نامبروان!

مكان: تهران – زمان: 1381
 

يك سال و يك هفته بعد از دستگيري آقا شهرام در فرودگاه، تمام اميدهاي خانم جزايري عرب، دختر عمو و همسر يكي از مفسدان اقتصادي بزرگ(لقب تازه شهرام جزايري) نقش بر آب شده است. دوستان و همكاران پرنفوذ او نه تنها كمكي به خلاص جزايري نكردند بلكه ده‌ها تن از آنها به دادگاه احضار شدند تا درباره هرگونه رابطه اي با شهرام جزايري توضيح بدهند. به اين ترتيب بزرگترين پرونده اقتصادي تاريخ جمهوري اسلامي گشوده شد و با روزها و هفته‌ها تحقيق و كارشناسي و نيز برگزاري 26 جلسه دادگاه، قاضي پرونده حكم را صادر كرد: «۲۷ سال حبس تعزيري، ضبط همه اموالي كه از طريق خلاف قانون به دست آمده، ۵۰ ضربه شلاق در انظار عمومي، ضبط وجوه مورد ارتشا.»

مكان: تهران – زمان: 1385
 

شهرام جزايري كه در تمام طول بازپرسي و محاكمه اعتماد به نفس عجيبي دارد و خود را فردي مفيد به حال اقتصاد و جامعه معرفي مي كند، به حكم اعتراض كرده و اين بار قاضي تجديد نظر 4 جلسه ديگر را براي اين پرونده 2 هزار صفحه اي باز مي كند. او در اين 4 سال در زندان اوين اقامت داشت و شايعه شده بود كه هتلي براي خود به راه انداخته است. بعد از اين كه دختر عمويش از او طلاق گرفت، مجددا ازدواج كرد و دختر دار هم شد. حتي با تاييد خبر در اختيار داشتن دو خط تلفن همراه در زندان، مقامات بلندپايه دولتي را هم به اعتراض واداشت. اسفند اين سال اوج اخبار پرونده جزايري است. چرا كه درج خبر كوتاهي در خبرگزاري‌هاي ايسنا و فارس، به سرعت ايران را دربر‌مي‌گيرد: «شهرام جزايري از زندان فرار كرد.» هيچ توضيح اضافه اي وجود نداشت و همه چيز قرار بود متعاقبا اعلام شود. البته بازار شايعات و اخبار درگوشي هم حسابي داغ بود. گويا شهرام كه با مأموران محافظ خود از شعبه قضايي مجتمع امور اقتصادي به سوي زندان هدايت مي شد تقاضا كرده كه براي ديدار با خانواده‌اش به منزل برود.
اعضاي خانواده شهرام در ايران نبودند و كسي از اين موضوع اطلاع نداشت. مأموران محافظ شهرام پس از ساعت‌ها انتظار شك مي كنند و يا الله گويان وارد خانه مي شوند. اما جزايري كه از قبل نقشه فرار را چيده، معطل نكرده و ماموران را شرمنده برجاي گذاشته است. كاشف به عمل آمد كه پيش از اين هم ماموران چند بار به جزايري اعتماد كرده بودند و او برخلاف دفعه آخر، فرار نكرده بود. به هر تقدير با فرار جزايري، مسوولان عاليرتبه نظام خواستار رسيدگي و دستگيري هرچه سريعتر شده و رئيس قوه قضائيه 3 مقام مرتبط با پرونده جزايري را بركنار كرد.

مكان: دوبي – زمان: 1386
 

تعطيلات نوروزي است اما مقامات قضايي و ماموران وزارت اطلاعات خواب و خوراك ندارند تا با دستگيري هرچه زودتر مجرم فراري، از خدشه دار شدن اعتماد شهروندان به دستگاه قضا و عدالت پرور جمهوري اسلامي جلوگيري كنند.
شهرام به عوض آن سفر ناكام به دوبي كه منجر به دستگيريش شد، باز هم به امارات آمده است. ماموران پليس ايران كه با هماهنگي پليس امارات به اين كشور سفر كرده بودند، رد شهرام جزايري را در يكي از هتل‌هاي دوبي پيدا مي كنند و به همراه ماموراني از پليس اين شهر به هتل مذكور مي روند. وقتي تيم اعزامي به هتل مي‌رسد، ماموران پليس دوبي به آنها مي‌گويند كه حق دستگيري جزايري را ندارند و اين كار بايد صرفا توسط اينترپل صورت بگيرد كه هماهنگي و رسيدن اينترپل هم يكي دو ساعتي طول مي‌كشد! ماموران ايراني از پليس دوبي مي‌خواهند كه لااقل تا رسيدن اينترپل مانع از خروج جزايري از هتل شوند و آنها نيز مي‌پذيرند. پس از آن چند نفر از ماموران پليس دوبي به اتاق شهرام مي‌روند تا مانع از خروج وي از هتل شوند ولي دقايقي بعد، ماموران ايراني كه در لابي هتل منتظر بودند در كمال ناباوري مي‌بينند كه جزايري از آسانسور بيرون آمد و به سمت درب خروجي هتل رفت و به اين ترتيب معلوم مي‌شود كه شهرام با ماموران پليس دوبي "هماهنگي‌هاي ويژه اي" كرده است. با مشاهده اين صحنه، ماموران ايراني به سمت جزايري مي‌روند تا مانع از خروج وي شوند ولي او كه پيشتر با اماراتي‌ها هماهنگ كرده بود از لابي هتل به پليس زنگ مي‌زند و مدعي مي‌شود چند نفر مزاحم او شده اند. بعد از اين تماس پليس دوبي كه براي دستگيري متهم، زمان زيادي براي رسيدن به هتل نياز داشت، اين بار بلافاصله سر مي‌رسد و با ممانعت از انجام وظيفه ماموران ايراني راه را براي خروج جزايري از هتل باز مي‌كند و بدين ترتيب او در مقابل چشمان ماموران ايراني و با مساعدت آشكار پليس دوبي سوار تاكسي مي‌شود و به سرعت محل را ترك مي‌كند.
پس از اين اتفاق ماموران پليس ايران هم قسم مي‌شوند كه حتي اگر يك روز هم از عمرشان باقي باشد، جزايري را دستگير كنند كه اين اتفاق ظرف دو هفته رخ مي‌دهد و جزايري در يكي از كشورهاي حاشيه خليج فارس دستگير مي‌شود. حالا اتهام فرار هم به جرايم جزايري اضافه شده است. او بار ديگر به زندان برمي‌گردد تا ادامه محكوميتش را طي كند و احتمالا ديگر هيچ گاه آزادي و رفاه سابق را نخواهد داشت.
اتهام: ۱- تحصيل مال از طريق نامشروع ۲- پرداخت رشوه به دفعات و به افراد مختلف ۳- تحصيل معافيت از خدمت نظام وظيفه عمومي به صورت متقلبانه ۴- اعمال نفوذ خلاف حق و مقررات قانوني ۵- تصرف غيرمجاز در اموال و وجوه توقيف شده ۶- خروج غيرمجاز از مرزهاي كشور.
مجازات: ۱- ۱۱ سال حبس تعزيري ۲- رد مبلغ ۴۸ ميليون و ۶۰۰ هزار و ۱۸۵ دلار آمريكا به بانك ملي ايران و صندوق ضمانت صادرات ۳- پرداخت جزاي نقدي معادل دو برابر مبلغ فوق الذكر (۹۷ ميليون و ۲۰۰ هزار و ۳۷۰ دلار آمريكا) به صندوق دولت جمهوري اسلامي ايران ۴ـ‌ محروميت از فعاليت بازرگاني در بخش صادرات و واردات و نيز محروميت از اخذ هرگونه تسهيلات بانكي اعم از ريالي و ارزي به مدت ده سال، محكوم شده است.

اقدامي به ياد ماندني
 

وقتي در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۸۵ مجتمع ویژه جرائم اقتصادی اعلام کرد که شهرام جزایری در جریان انتقال برای معرفی داراییهایش موفق شده‌است ماموران محافظ خود را فریب داده و بگریزد،
دادگاه شهرام جزایری در غیاب وی به کار خود ادامه داد و در ۷ اسفند ۱۳۸۵ او را به ۱۴ سال زندان، ۱۰ سال تبعید، ۱۰ سال محرومیت از فعالیت‌های بازرگانی و تجاری و جریمه نقدی ۱۲۲ میلیون و ۸۴۰ هزار و ۲۰۰ دلاری محکوم کرد.
محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضاییه در ۱۲ اسفند ۱۳۸۵ رئیس مجتمع ویژه جرائم اقتصادی و چند تن دیگر از مقامات مسئول در پرونده شهرام جزایری از جمله رئیس زندان اوین را برکنار کرد.

مكان: تهران – زمان: 1388
 

حسين شريعتمداري در يادداشت خود در روزنامه كيهان مدعي زد و بند‌هاي پنهان براي آزادي شهرام جزايري مي‌شود و مي‌نويسد: اين خبر با توجه به فساد اقتصادي اثبات شده و محكوميت تأييد شده شهرام جزايري، باوركردني نبود. اما بررسي‌هاي بعدي ترديدي باقي نگذاشت كه ماجرا صحت دارد و تعدادي از دست اندركاران صاحب مقام در قوه قضائيه، نه فقط زمينه‌هاي آزادي او را فراهم آورده اند، بلكه با خيال راحت تمامي قوانين را زيرپا نهاده و حكم آزادي اين مفسد اقتصادي را صادر و حتي ابلاغ نيز كرده اند. بلافاصله خبرنگاران به تكاپو مي‌افتند تا از مقامات مسوول صحت و سقم قضيه را جويا شوند. تا اين كه عليرضا جمشيدي در نخستين نشست خبري خود در سال 88، با بيان اين كه تمام زندانيان حق دارند تقاضاي مرخصي كنند و به درخواست آنها رسيدگي مي‌شود، اعلام كرد: تنها مساله اي كه در مورد شهرام جزايري وجود دارد، اين است كه آيا امكان فرار براي شهرام جزايري وجود دارد يا نه؟ پس از بررسي‌هايي كه توسط معاونت امور زندان‌ها انجام شد، اين گونه مطرح گرديد كه امكان فرار براي او وجود ندارد و وثيقه اي 150 ميليارد توماني براي او صادر شد كه جزايري، حدود 60 ميليارد تومان آن را سپرده است و بقيه را هنوز ارائه نكرده است. اما در ادامه اخباري از حفاظت اطلاعات قوه قضاييه و مجتمع قضايي امور اقتصادي به رئيس قوه قضاييه مي‌رسد كه چون شهرام جزايري بدهي خود را نپرداخته، احتمال بازنگشتن او وجود دارد و به همين دليل، آيت الله شاهرودي دستور توقف مرخصي او را صادر كرده است. تا اين لحظه اين پايان پرونده يكي از پديده‌هاي اقتصاد ايران است. پديده اي كه اعتماد همگان را به خود جلب كرده بود و حتي از سيستم بانكي وام 50 ميلياردي گرفته بود. در كنار همه اين داستان پر كش و قوس اما، مهمترين نكته ريشه يابي امكان ظهور و بروز چنين چهره‌هايي است. چهره‌هايي كه با استفاده از ضعف‌هاي سيستماتيك رشد و اعتبار و اعتماد عمومي را خدشه‌دار مي‌كنند.

حرف هاي جالب جزايري پس از دستگيري
 

شهرام جزایری در گفتگویی با «همشهری ماه» ضمن اظهار پشيماني از برخي اقدامات خود بزرگترين اشتباهش را نزديك شدن به آدم هاي سياسي دانست

ماجراي جالب آقا شهرام جزايري

در بخشی از این مصاحبه ادامه است:
*پرونده من بیشتر از آنکه یک پرونده اقتصادی باشد، پرونده‌ای است که رسانه‌ها برخلاف تصریح قانون آیین دادرسی کیفری قبل از صدور حکم جرم مرا قطعی تلقی و آنقدر علیه من تبلیغ کردند که قاضی صادرکننده حکم شهرامی را محاکمه و محکوم کرد که رسانه‌ها درست کرده بودند و مرا به اتهام اخلال در نظام اقتصادی به ۲۷ سال حبس محکوم کرد. وقتی به رای صادره اعتراض کردم و پرونده در شعبه۲۶ دیوان عالی کشور مطرح شد(که یکی از دقیق ترین شعبه‌های دیوان عالی کشور است و به پرونده‌های کلان اقتصادی رسیدگی می‌کند) مرا از اتهام بسیار سنگین اخلال در نظام اقتصادی کشور تبرئه و به صراحت اعلام کرد این گونه رای دادن خلاف اصول اولیه حکم دادن قضات است و به فتوا شبیه است تا قضاوت؛ زیرا شهرام جزایری هیچ یک از اموال دولتی و غیره را تضییع نکرده است و تمام اموال اصلی و سود تسهیلات بانکی را پرداخت کرده است و بهترین شاهد در این زمینه، عدم شکایت سیستم بانکی علیه شهرام جزایری بوده است.
*من اشتباهات زیادی داشته‌ام و از جوانی و ناپختگی خطاهای زیادی کرده‌ام که این بلاها را بر سر خود و خانواده‌ام آورده‌ام.۱۰ سال اسارت و زندانی شدن، نابودی کامل خود و خانواده‌ام و تحریک شدن افراد ذی نفع علیه من برخلاف واقعیات، به دلیل درست عمل نکردن من بوده و مسئولیت همه این شرایط بر عهده شهرام جزایری است که دارد تاوان می‌دهد.
*امروز که با شما مصاحبه می‌کنم تا دیگران راهی را که من رفتم نروند. زیرا پس از دستگیری و در پی محاکمات به دلیل قرص‌های اعصاب و آرام بخش برای کنترل فشارهای روحی، خنده‌های من کار دستم داد و علیه من تجهیز شدند، در حالی که من به هیچ وجه مقابل نظام جمهوری اسلامی نبوده‌ام بلکه برعکس عاشق ولایت و مطیع مطلق او بوده و هستم و به همین دلیل من اجازه سواستفاده به رسانه‌های بیگانه نداده‌ام. بسیاری از رسانه‌های بیگانه بارها با خواهر من در کانادا تماس گرفته و خواسته‌اند در مورد زندگی من گزارش تهیه کنند ولی خواهرم هر بار جواب داده: برادرم شهرام نیاز به حمایت شما ندارد، شهرام آدم مطیع نظام جمهوری اسلامی است. بنویسید خطایی کرده‌ام دوست دارم عادلانه به جرمم رسیدگی شود. شهرام فهمیده اشتباه کرده و به دنبال جبران گذشته است.
*جوانی که به سادگی پیر شد. من خیلی ساده زندگی کرده‌ام. در عمرم شب نشینی نرفته‌ام، عیاشی نکرده‌ام. ولگردی بلد نیستم. هشتاد تا مسافرت خارجی داشته‌ام که همه‌اش را با همسرم سفر کرده‌ام. من عاشق کشورم هستم جانم برای مملکتم می‌دهم. شهرام جزایری تا حالا یک نخ سیگار نکشیده، آدمی است که سرش به کار خودش است.
*بعد از صدور حکم برائت دیوان عالی کشور، اتهامات جدیدی مطرح شد که من به حکم قطعی به مدت چهار سالش مربوط به جرایم اقتصادی است، بقیه‌اش مربوط به خدمت سربازی و خروج غیرقانونی است.
*از شما می ‌خواهم کاری کنید که نام شهرام جزایری به قبرستان مرده‌های ورشکسته رفته و از توهمات ذهنی خارج شود.
*می‌خواهم پس از آزادی از دغدغه‌ها و استرس‌های تهران دور شویم و در مزرعه‌ای در لاویج در شمال کشور نزدیک آمل به کشاورزی و پرورش ماهی بپردازیم. می‌خواهیم کمبااین خریداری کرده و با آن گندم درو کنیم و لذت درو کردن گندم را با کلاه حصیری به تصویر می‌کشیم. آرزو می‌کنیم حوضچه پر از ماهی را بسازیم و در مزرعه‌مان برق و وسائل الکترونیکی وجود نداشته باشد، تلفن و وسایل ارتباط جمعی نداشته باشیم. با طلوع خورشید بیدار شویم و با غروب آن بخوابیم، هر کدام در کلبه‌ای کوچک و ساده زندگی را کنار خانواده‌مان سپری کنیم.
*من کسی هستم که در کمال عزت و قدرت مالی به بیش از هشتاد کشور از اروپا، آسیا و آمریکا سفرکرده‌ام، بهترین هتل‌ها اقامت داشتم، مهمان بزرگ‌ترین مدیران شرکت‌ها بوده‌ام اما برای افرادی مثل من هیچ کجا بهتر از مملکت خودش نیست و من دیگر هزینه‌های لازم برای ادامه زندگی در کشورم را پرداخت کرده‌ام و به هیچ وجه قصد مهاجرت به خارج از کشور را ندارم. مادر و پدر و خواهرم فعلا به طور موقت در کشور کانادا هستند که به طور قطع و یقین پس از آزادی من به وطنشان باز خواهند گشت و این بزرگترین آرزوی خانواده ماست که دوباره گرد هم جمع شویم؛ به خصوص در شهرستان اهواز مدتی را اقامت کنیم تا خاطره‌هامان تجدید شود. واقعا دل همه خانواده برای آن روزها و همسایه‌ها و ... تنگ شده است. این ۱۰ سال برای من ۴۰ سال گذشت. بهترین زمان زندگی‌ام را خودم تباه کردم، من تمام شدم. من سه فرزند دارم. آرزویم این است که بتوانم مثل هر پدری فرزندانم را در آغوش بگیرم.
*می‌خواستم یک کارخانه شکلات سازی بسازم و متاسفانه به این آرزویم نرسیدم و وقتی در کارخانه آلومینیوم سرمایه گذاری کردم همیشه آرزو داشتم ای کاش به جای آن شکلات ساز می‌شدم. هر چند که از لحاظ حجم سرمایه گذاری بسیار پایین تر بود و از نظر مالی می‌توانستم یک شکلات ساز خوب شوم . کوتاهی کردم و به آرزویم نرسیدم. این هم جز اشتباهاتم بود
*اولین وامی که گرفتم چهل میلیون تومان بود. من قبل از سررسید، بازپرداخت وامم را شروع می‌کردم. این در رای دیوان عالی کشور آماده است.
*قبلا توضیح دادم و مجددا عرض می‌کنم. از بسیاری از تلاش‌هایم کاملا پشیمان و نادمم خیلی از اوقات کارهایی را انجام دادم که اساسا لزومی نداشته اما به دلیل بی تجربگی و خامی و ناپختگی برای آنها وقت گذاشتم که نه تنها نتیجه نداشته بلکه برعکس مرا گرفتارتر کرده و برایم دردسر درست کرده و برای همین به همه جوانان ایرانی توصیه می‌کنم مسیری را که من رفته‌ام دنبال نکنند.
*به نظر من فردی که در کارهای اقتصادی فعالیت می‌کند که هیچ وجه نباید به افراد سیاسی نزدیک شود. این بدان معنی نیست که خدای ناکرده افراد سیاسی مورد احترام نیستند بلکه بالعکس ضمن احترام وافر به سیاسیون، اول به خودم و بعد به همه فعالان اقتصادی توصیه می‌کنم وارد عرصه سیاست نشوند، چون سیاست و اقتصاد دو مقوله فوق تخصصی و کاملا جداگانه است.
*از نزدیک شدن به آدم‌های سیاسی پشیمانم. هر چند که آنها سراغ من آمدند ولی چون نوع فعالیت سیاسی و اقتصادی به هم ارتباطی ندارد این کار من درست شود
*لبخندی که همیشه در دادگاه داشتم باعث تعجب خبرنگارها، عکاس‌ها و حضار شده بود. بعدها خیلی‌ها از من دلیل لبخند را می پرسیدند و خیلی‌ها مرا با آن لبخند می‌شناختند، غافل از اینکه به دلیل استفاده داروهای آرام‌بخش، بی‌خیال و راحت شده بودم و اساسا به قول معروف در باغ نبودم که چه بلاهایی به سرم می‌آید.
*آقای محسنی اژه‌ای چون قاضی مستقلی است و از رسانه‌ها تاثیر نمی‌پذیرد. هر پرونده‌ای را گرفته به سرانجام رسانده، رای قاطع می‌دهد و پرونده‌های مهم و ملی از جمله آقای کرباسچی را به بهترین نحو مدیریت و اداره کرد اما نمی‌دانم چرا هر چقدر برای ایشان نامه می‌نویسم تا حداقل به عنوان دادستان کل کشور در اجرای حکم کیفری دخالت کند، آن بزرگوار وارد نمی‌شود و امیدوارم بالاخره روزی برسد تا قاضی بزرگ و قاطعی مانند ایشان تکلیفم را یکسره کنند و از ایم بلاتکلیفی نجاتم دهند.
*در ایران هر کس کار کند می‌تواند پول دربیاورد. البته باید استعداد این کار داشته باشد. از هر سرمایه داری بپرسید می‌گوید ایران بهترین جا برای زندگی و کار اقتصادی است. در ایران بازار مصرف خوبی داریم. باعث تاسف است که بازار در انحصار کالاهای چینی، کره‌ای و ... قرار گرفته. ما خودمان می‌توانیم نیازهای بازار را تامین کنیم. فقط نیاز به فرهنگ داریم.
*تلخ ترین لحظه زندگی‌ام لحظه‌ای بود که مرا به اتهام اخلال در نظام اقتصادی به ۲۷ سال حبس محکوم کردند و شیرین‌ترین ‌اش روزی که از اتهام اخلال در نظام اقتصادی توسط دیوان عالی کشور تبرئه شدم و حکم خوش حسابی گرفتم.
*به همه مسوولان و حاکمان نظام مقدس جمهوری اسلامی پیام ندامت و پشیمانی شهرام جزایری را اعلام می‌نمایم و عرض می‌کنم که بعد از عدالت، عفو و بخشش برترین خصلت حاکمان است و رافت اسلامی که زینت و افتخار حاکمان فعلی ایران اسلامی است و به همین استناد نیز از شما جراید و رسانه‌ها خواهش می‌کنم موضوع این مصاحبه را سیاسی ندانید. بلکه بالعکس در دل‌های یک مسلمان به حج رفته بدانید و آگاه باشید خداوند فرموده همه بندگان من مورد مغفرت و آمرزش هستند.

داستان آشنايي كروبي با شهرام جزايري
 

مهدي كروبي در گفت‌وگو با ويژه‌نامه نوروزي «آفتاب يزد»، داستان آشنايي خود با شهرام جزايري را تشريح كرد: من از سال‌هاي پيش از پيروزي انقلاب، كمك‌هايي براي خانواده زندانيان سياسي ـ اعم از مذهبي و غيرمذهبي ـ جمع‌آوري مي‌كردم و هميشه يكي از اتهامات من در دادگاه‌هاي رژيم گذشته، اين بود كه با كمك مالي به خانواده زندانيان و زندانيان آزادشده، باعث تشويق آنها مي‌شوم و به اين جهت، بعضا شكنجه‌هاي زيادي به خاطر عدم افشاي نام كمك‌كنندگان تحمل كردم.
در آستانه انقلاب هم توزيع كمك بين اعتصابيون و خانواده‌هاي آنها به عهده اينجانب گذاشته شده بود، پس از انقلاب هم به دليل مسئوليت در كميته امداد و بنياد شهيد، صدها ميليون تومان و بلكه ميلياردها تومان كمك از افراد نيكوكار دريافت و عينا براي نيازمندان هزينه كرده‌ام. شما مي‌توانيد از مخالفان سياسي اينجانب سؤال كنيد كه بعضي از آنها تاكنون چقدر پول براي كمك به مستمندان و نيازمندان از اينجانب دريافت كرده‌اند. به صراحت بگويم كه اگر همين امروز هم شهرام يا بهرام نامي پيدا شود و بدون آن‌كه تقاضاي خاصي از من داشته باشد ـ و من هم سابقه منفي از او سراغ نداشته باشم ـ مبالغي براي كمك به افراد نيازمند در اختيار بنده بگذارد، با كمال ميل قبول خواهيم كرد. همان‌طور كه در جريان شهرام جزايري هم، او از من كوچك‌ترين توصيه‌اي براي انجام كارهاي خود نخواست و اوصلا نيازي هم به توصيه بنده نداشت، چون خوشبختانه آن‌قدر ارتباطات مؤثر با همه به خصوص دوستان آن‌طرفي داشت كه همه مشكلات او را حل مي‌كردند!

آيا مايليد توضيح دهيد، آشنايي شما با او چگونه بوده است؟
 

من نمي‌خواهم برداشت بعضي افراد كه مي‌گويند اصل قصه يك نقشه بوده است، بپذيرم، چون در يكي دو ملاقات كه او را ديدم، به نظرم انسان پيچيده و مغرضي نبود. اگر اشتباه نكنم يك يا دو ماه قبل از دستگيري شهرام جزايري، من عازم سفر به يكي از استان‌هاي محروم بودم. دو تن از چهره‌هاي محترم و شناخته‌شده كه هر دو آنها، هم‌اكنون مسئوليت مهمي هم دارند، به من گفتند در سفر به آن استان، افراد نيازمند زيادي به شما مراجعه مي‌كنند و شما هم بودجه‌اي براي كمك به آنها نداريد. شهرام جزايري مايل است مبلغي براي كمك به اين افراد پرداخت كند. من هم ابتدا سؤال كردم در برابر اين كار چه توقعي دارد كه آنها گفتند هيچ توقعي ندارند. جالب است بدانيد كه مدت كوتاهي پس از پرداخت اين مبلغ كه شهرام جزايري دستگير شد، مقامات قضائي از بنده استعلام كردند كه آيا ادعاي جزايري در اين مورد درست است كه خود من رسما اعلام كردم، بله اين مبلغ دريافت شده است.

آيا واقعا اگر باز هم چنين كمك‌هايي برسد، دريافت خواهيد كرد؟
 

حتما! به نظر شما اين كار بهتر است، يا اين‌كه به خاطر كينه‌توزي‌هاي سياسي و برخوردهاي نامطلوبي كه در سال‌هاي اخير انجام شد، عده‌اي از افراد كه ده‌ها سال، مبالغي در اختيار روحانيون مي‌گذاشتند، اكنون جرأت نمي‌كنند، هيچ پولي در اختيار بعضي از روحانيون بگذارند و نتيجه اوليه آن اين است كه از محل بودجه رسمي كشور، ميلياردها تومان براي رفع برخي نيازهاي حوزه‌ها اختصاص مي‌يابد كه من مطمئن هستم، بسياري از مراجع و علما با اين وضعيت مخالفند و آن را باعث خدشه به استقلال حوزه مي‌دانند.

اين داستان هم جالب است
 

ماجرای آیت‌الله بهجت و شهرام جزایری
 

حجت‌الاسلام غلامی، از اعضای سابق دفتر حضرت آیت‌الله بهجت ره نقل کردند: «روزی شهرام جزایری، بر اساس ارتباط‌هایی که ایجاد کرده‌ بود
از فرزند آیت‌الله بهجت درخواست ملاقات با آقا را داشت. اما وقتی این جریان به اطلاع حضرت آیت‌الله بهجت رسید وی مخالفت کرد»
شهرام جزایری با طرح ترفندی، روزی به مقابل مسجد حضرت آیت الله بهجت در قم می رود تا وقتی که حضرت آقا از نماز فارغ می شوند، از فرصت استفاده‌ کند و وارد دفتر یا منزل آقا شود و ملاقاتی انجام دهد. به همین منظور بیرون مسجد منتظر می‌ماند تا نماز تمام شود و آقا از مسجد بیرون بیایند.
حضرت آیت الله بهجت همیشه سرشان پایین بود و به کسی نگاه نمی‌کردند . وقتی از مسجد خارج شدند، یکی از دوستان و نزدیکان شهرام جزایری به آیت الله بهجت نزدیک شد و به آقا گفت: حضرت آیت الله؛ آقای شهرام جزایری از تجار خیـّر تهران هستند و فعالیت‌های خیریه فراوانی انجام می‌دهند و برای عرض ارادت و دست‌بوسی خدمت رسیده‌اند، در این هنگام آقا سر مبارک را بالا‌گرفتند و به شهرام جزایری نگاهی کردند و فرمودند: «برو و از کارهای خیری که انجام داده ای توبه کن!».
منابع ويژه نامه :
Rajanews.com
تابناك
مکتب نیوز
جوان آنلاین
مشرق نيوز
رهوا
آزادنگار
جوان
nedayeenghelab.com
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
همشهری ماه، شماره 25 اردیبهشت 88
Entekhab.ir
haraznews.com
آتی نیوز
earanian.blogfa.com
baztab.com
جهان نيوز
مجله بازتاب
ویکی‌پدیا
hnews.ir
جام جم
آینده
آفتاب آزاد
samenonline.ir
تريبون
کیهان
oneonline.ir
niksalehi.com
فارس
www.sokhangoo.ir
ایمنا
banki.ir
fardanews.com
raygah.blogfa.com




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط