ماجراي جالب آقا شهرام جزايري
تهيه كننده: محمود كريمي شروداني
منبع: اختصاصی راسخون
منبع: اختصاصی راسخون
شهرام جزایری عرب یک تاجر و فعال اقتصادی است که در سال ۱۳۸۱ در سن ۲۹ سالگی و در جریان بزرگترین و جنجالیترین پرونده فساد اقتصادی ایران بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران بازداشت شد. او فعالیت تجاری خود را از دستفروشی شروع کرد.
***
اعضاي خانواده شهرام در ايران نبودند و كسي از اين موضوع اطلاع نداشت. مأموران محافظ شهرام پس از ساعتها انتظار شك مي كنند و يا الله گويان وارد خانه مي شوند. اما جزايري كه از قبل نقشه فرار را چيده، معطل نكرده و ماموران را شرمنده برجاي گذاشته است. كاشف به عمل آمد كه پيش از اين هم ماموران چند بار به جزايري اعتماد كرده بودند و او برخلاف دفعه آخر، فرار نكرده بود. به هر تقدير با فرار جزايري، مسوولان عاليرتبه نظام خواستار رسيدگي و دستگيري هرچه سريعتر شده و رئيس قوه قضائيه 3 مقام مرتبط با پرونده جزايري را بركنار كرد.
شهرام به عوض آن سفر ناكام به دوبي كه منجر به دستگيريش شد، باز هم به امارات آمده است. ماموران پليس ايران كه با هماهنگي پليس امارات به اين كشور سفر كرده بودند، رد شهرام جزايري را در يكي از هتلهاي دوبي پيدا مي كنند و به همراه ماموراني از پليس اين شهر به هتل مذكور مي روند. وقتي تيم اعزامي به هتل ميرسد، ماموران پليس دوبي به آنها ميگويند كه حق دستگيري جزايري را ندارند و اين كار بايد صرفا توسط اينترپل صورت بگيرد كه هماهنگي و رسيدن اينترپل هم يكي دو ساعتي طول ميكشد! ماموران ايراني از پليس دوبي ميخواهند كه لااقل تا رسيدن اينترپل مانع از خروج جزايري از هتل شوند و آنها نيز ميپذيرند. پس از آن چند نفر از ماموران پليس دوبي به اتاق شهرام ميروند تا مانع از خروج وي از هتل شوند ولي دقايقي بعد، ماموران ايراني كه در لابي هتل منتظر بودند در كمال ناباوري ميبينند كه جزايري از آسانسور بيرون آمد و به سمت درب خروجي هتل رفت و به اين ترتيب معلوم ميشود كه شهرام با ماموران پليس دوبي "هماهنگيهاي ويژه اي" كرده است. با مشاهده اين صحنه، ماموران ايراني به سمت جزايري ميروند تا مانع از خروج وي شوند ولي او كه پيشتر با اماراتيها هماهنگ كرده بود از لابي هتل به پليس زنگ ميزند و مدعي ميشود چند نفر مزاحم او شده اند. بعد از اين تماس پليس دوبي كه براي دستگيري متهم، زمان زيادي براي رسيدن به هتل نياز داشت، اين بار بلافاصله سر ميرسد و با ممانعت از انجام وظيفه ماموران ايراني راه را براي خروج جزايري از هتل باز ميكند و بدين ترتيب او در مقابل چشمان ماموران ايراني و با مساعدت آشكار پليس دوبي سوار تاكسي ميشود و به سرعت محل را ترك ميكند.
پس از اين اتفاق ماموران پليس ايران هم قسم ميشوند كه حتي اگر يك روز هم از عمرشان باقي باشد، جزايري را دستگير كنند كه اين اتفاق ظرف دو هفته رخ ميدهد و جزايري در يكي از كشورهاي حاشيه خليج فارس دستگير ميشود. حالا اتهام فرار هم به جرايم جزايري اضافه شده است. او بار ديگر به زندان برميگردد تا ادامه محكوميتش را طي كند و احتمالا ديگر هيچ گاه آزادي و رفاه سابق را نخواهد داشت.
اتهام: ۱- تحصيل مال از طريق نامشروع ۲- پرداخت رشوه به دفعات و به افراد مختلف ۳- تحصيل معافيت از خدمت نظام وظيفه عمومي به صورت متقلبانه ۴- اعمال نفوذ خلاف حق و مقررات قانوني ۵- تصرف غيرمجاز در اموال و وجوه توقيف شده ۶- خروج غيرمجاز از مرزهاي كشور.
مجازات: ۱- ۱۱ سال حبس تعزيري ۲- رد مبلغ ۴۸ ميليون و ۶۰۰ هزار و ۱۸۵ دلار آمريكا به بانك ملي ايران و صندوق ضمانت صادرات ۳- پرداخت جزاي نقدي معادل دو برابر مبلغ فوق الذكر (۹۷ ميليون و ۲۰۰ هزار و ۳۷۰ دلار آمريكا) به صندوق دولت جمهوري اسلامي ايران ۴ـ محروميت از فعاليت بازرگاني در بخش صادرات و واردات و نيز محروميت از اخذ هرگونه تسهيلات بانكي اعم از ريالي و ارزي به مدت ده سال، محكوم شده است.
دادگاه شهرام جزایری در غیاب وی به کار خود ادامه داد و در ۷ اسفند ۱۳۸۵ او را به ۱۴ سال زندان، ۱۰ سال تبعید، ۱۰ سال محرومیت از فعالیتهای بازرگانی و تجاری و جریمه نقدی ۱۲۲ میلیون و ۸۴۰ هزار و ۲۰۰ دلاری محکوم کرد.
محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضاییه در ۱۲ اسفند ۱۳۸۵ رئیس مجتمع ویژه جرائم اقتصادی و چند تن دیگر از مقامات مسئول در پرونده شهرام جزایری از جمله رئیس زندان اوین را برکنار کرد.
در بخشی از این مصاحبه ادامه است:
*پرونده من بیشتر از آنکه یک پرونده اقتصادی باشد، پروندهای است که رسانهها برخلاف تصریح قانون آیین دادرسی کیفری قبل از صدور حکم جرم مرا قطعی تلقی و آنقدر علیه من تبلیغ کردند که قاضی صادرکننده حکم شهرامی را محاکمه و محکوم کرد که رسانهها درست کرده بودند و مرا به اتهام اخلال در نظام اقتصادی به ۲۷ سال حبس محکوم کرد. وقتی به رای صادره اعتراض کردم و پرونده در شعبه۲۶ دیوان عالی کشور مطرح شد(که یکی از دقیق ترین شعبههای دیوان عالی کشور است و به پروندههای کلان اقتصادی رسیدگی میکند) مرا از اتهام بسیار سنگین اخلال در نظام اقتصادی کشور تبرئه و به صراحت اعلام کرد این گونه رای دادن خلاف اصول اولیه حکم دادن قضات است و به فتوا شبیه است تا قضاوت؛ زیرا شهرام جزایری هیچ یک از اموال دولتی و غیره را تضییع نکرده است و تمام اموال اصلی و سود تسهیلات بانکی را پرداخت کرده است و بهترین شاهد در این زمینه، عدم شکایت سیستم بانکی علیه شهرام جزایری بوده است.
*من اشتباهات زیادی داشتهام و از جوانی و ناپختگی خطاهای زیادی کردهام که این بلاها را بر سر خود و خانوادهام آوردهام.۱۰ سال اسارت و زندانی شدن، نابودی کامل خود و خانوادهام و تحریک شدن افراد ذی نفع علیه من برخلاف واقعیات، به دلیل درست عمل نکردن من بوده و مسئولیت همه این شرایط بر عهده شهرام جزایری است که دارد تاوان میدهد.
*امروز که با شما مصاحبه میکنم تا دیگران راهی را که من رفتم نروند. زیرا پس از دستگیری و در پی محاکمات به دلیل قرصهای اعصاب و آرام بخش برای کنترل فشارهای روحی، خندههای من کار دستم داد و علیه من تجهیز شدند، در حالی که من به هیچ وجه مقابل نظام جمهوری اسلامی نبودهام بلکه برعکس عاشق ولایت و مطیع مطلق او بوده و هستم و به همین دلیل من اجازه سواستفاده به رسانههای بیگانه ندادهام. بسیاری از رسانههای بیگانه بارها با خواهر من در کانادا تماس گرفته و خواستهاند در مورد زندگی من گزارش تهیه کنند ولی خواهرم هر بار جواب داده: برادرم شهرام نیاز به حمایت شما ندارد، شهرام آدم مطیع نظام جمهوری اسلامی است. بنویسید خطایی کردهام دوست دارم عادلانه به جرمم رسیدگی شود. شهرام فهمیده اشتباه کرده و به دنبال جبران گذشته است.
*جوانی که به سادگی پیر شد. من خیلی ساده زندگی کردهام. در عمرم شب نشینی نرفتهام، عیاشی نکردهام. ولگردی بلد نیستم. هشتاد تا مسافرت خارجی داشتهام که همهاش را با همسرم سفر کردهام. من عاشق کشورم هستم جانم برای مملکتم میدهم. شهرام جزایری تا حالا یک نخ سیگار نکشیده، آدمی است که سرش به کار خودش است.
*بعد از صدور حکم برائت دیوان عالی کشور، اتهامات جدیدی مطرح شد که من به حکم قطعی به مدت چهار سالش مربوط به جرایم اقتصادی است، بقیهاش مربوط به خدمت سربازی و خروج غیرقانونی است.
*از شما می خواهم کاری کنید که نام شهرام جزایری به قبرستان مردههای ورشکسته رفته و از توهمات ذهنی خارج شود.
*میخواهم پس از آزادی از دغدغهها و استرسهای تهران دور شویم و در مزرعهای در لاویج در شمال کشور نزدیک آمل به کشاورزی و پرورش ماهی بپردازیم. میخواهیم کمبااین خریداری کرده و با آن گندم درو کنیم و لذت درو کردن گندم را با کلاه حصیری به تصویر میکشیم. آرزو میکنیم حوضچه پر از ماهی را بسازیم و در مزرعهمان برق و وسائل الکترونیکی وجود نداشته باشد، تلفن و وسایل ارتباط جمعی نداشته باشیم. با طلوع خورشید بیدار شویم و با غروب آن بخوابیم، هر کدام در کلبهای کوچک و ساده زندگی را کنار خانوادهمان سپری کنیم.
*من کسی هستم که در کمال عزت و قدرت مالی به بیش از هشتاد کشور از اروپا، آسیا و آمریکا سفرکردهام، بهترین هتلها اقامت داشتم، مهمان بزرگترین مدیران شرکتها بودهام اما برای افرادی مثل من هیچ کجا بهتر از مملکت خودش نیست و من دیگر هزینههای لازم برای ادامه زندگی در کشورم را پرداخت کردهام و به هیچ وجه قصد مهاجرت به خارج از کشور را ندارم. مادر و پدر و خواهرم فعلا به طور موقت در کشور کانادا هستند که به طور قطع و یقین پس از آزادی من به وطنشان باز خواهند گشت و این بزرگترین آرزوی خانواده ماست که دوباره گرد هم جمع شویم؛ به خصوص در شهرستان اهواز مدتی را اقامت کنیم تا خاطرههامان تجدید شود. واقعا دل همه خانواده برای آن روزها و همسایهها و ... تنگ شده است. این ۱۰ سال برای من ۴۰ سال گذشت. بهترین زمان زندگیام را خودم تباه کردم، من تمام شدم. من سه فرزند دارم. آرزویم این است که بتوانم مثل هر پدری فرزندانم را در آغوش بگیرم.
*میخواستم یک کارخانه شکلات سازی بسازم و متاسفانه به این آرزویم نرسیدم و وقتی در کارخانه آلومینیوم سرمایه گذاری کردم همیشه آرزو داشتم ای کاش به جای آن شکلات ساز میشدم. هر چند که از لحاظ حجم سرمایه گذاری بسیار پایین تر بود و از نظر مالی میتوانستم یک شکلات ساز خوب شوم . کوتاهی کردم و به آرزویم نرسیدم. این هم جز اشتباهاتم بود
*اولین وامی که گرفتم چهل میلیون تومان بود. من قبل از سررسید، بازپرداخت وامم را شروع میکردم. این در رای دیوان عالی کشور آماده است.
*قبلا توضیح دادم و مجددا عرض میکنم. از بسیاری از تلاشهایم کاملا پشیمان و نادمم خیلی از اوقات کارهایی را انجام دادم که اساسا لزومی نداشته اما به دلیل بی تجربگی و خامی و ناپختگی برای آنها وقت گذاشتم که نه تنها نتیجه نداشته بلکه برعکس مرا گرفتارتر کرده و برایم دردسر درست کرده و برای همین به همه جوانان ایرانی توصیه میکنم مسیری را که من رفتهام دنبال نکنند.
*به نظر من فردی که در کارهای اقتصادی فعالیت میکند که هیچ وجه نباید به افراد سیاسی نزدیک شود. این بدان معنی نیست که خدای ناکرده افراد سیاسی مورد احترام نیستند بلکه بالعکس ضمن احترام وافر به سیاسیون، اول به خودم و بعد به همه فعالان اقتصادی توصیه میکنم وارد عرصه سیاست نشوند، چون سیاست و اقتصاد دو مقوله فوق تخصصی و کاملا جداگانه است.
*از نزدیک شدن به آدمهای سیاسی پشیمانم. هر چند که آنها سراغ من آمدند ولی چون نوع فعالیت سیاسی و اقتصادی به هم ارتباطی ندارد این کار من درست شود
*لبخندی که همیشه در دادگاه داشتم باعث تعجب خبرنگارها، عکاسها و حضار شده بود. بعدها خیلیها از من دلیل لبخند را می پرسیدند و خیلیها مرا با آن لبخند میشناختند، غافل از اینکه به دلیل استفاده داروهای آرامبخش، بیخیال و راحت شده بودم و اساسا به قول معروف در باغ نبودم که چه بلاهایی به سرم میآید.
*آقای محسنی اژهای چون قاضی مستقلی است و از رسانهها تاثیر نمیپذیرد. هر پروندهای را گرفته به سرانجام رسانده، رای قاطع میدهد و پروندههای مهم و ملی از جمله آقای کرباسچی را به بهترین نحو مدیریت و اداره کرد اما نمیدانم چرا هر چقدر برای ایشان نامه مینویسم تا حداقل به عنوان دادستان کل کشور در اجرای حکم کیفری دخالت کند، آن بزرگوار وارد نمیشود و امیدوارم بالاخره روزی برسد تا قاضی بزرگ و قاطعی مانند ایشان تکلیفم را یکسره کنند و از ایم بلاتکلیفی نجاتم دهند.
*در ایران هر کس کار کند میتواند پول دربیاورد. البته باید استعداد این کار داشته باشد. از هر سرمایه داری بپرسید میگوید ایران بهترین جا برای زندگی و کار اقتصادی است. در ایران بازار مصرف خوبی داریم. باعث تاسف است که بازار در انحصار کالاهای چینی، کرهای و ... قرار گرفته. ما خودمان میتوانیم نیازهای بازار را تامین کنیم. فقط نیاز به فرهنگ داریم.
*تلخ ترین لحظه زندگیام لحظهای بود که مرا به اتهام اخلال در نظام اقتصادی به ۲۷ سال حبس محکوم کردند و شیرینترین اش روزی که از اتهام اخلال در نظام اقتصادی توسط دیوان عالی کشور تبرئه شدم و حکم خوش حسابی گرفتم.
*به همه مسوولان و حاکمان نظام مقدس جمهوری اسلامی پیام ندامت و پشیمانی شهرام جزایری را اعلام مینمایم و عرض میکنم که بعد از عدالت، عفو و بخشش برترین خصلت حاکمان است و رافت اسلامی که زینت و افتخار حاکمان فعلی ایران اسلامی است و به همین استناد نیز از شما جراید و رسانهها خواهش میکنم موضوع این مصاحبه را سیاسی ندانید. بلکه بالعکس در دلهای یک مسلمان به حج رفته بدانید و آگاه باشید خداوند فرموده همه بندگان من مورد مغفرت و آمرزش هستند.
در آستانه انقلاب هم توزيع كمك بين اعتصابيون و خانوادههاي آنها به عهده اينجانب گذاشته شده بود، پس از انقلاب هم به دليل مسئوليت در كميته امداد و بنياد شهيد، صدها ميليون تومان و بلكه ميلياردها تومان كمك از افراد نيكوكار دريافت و عينا براي نيازمندان هزينه كردهام. شما ميتوانيد از مخالفان سياسي اينجانب سؤال كنيد كه بعضي از آنها تاكنون چقدر پول براي كمك به مستمندان و نيازمندان از اينجانب دريافت كردهاند. به صراحت بگويم كه اگر همين امروز هم شهرام يا بهرام نامي پيدا شود و بدون آنكه تقاضاي خاصي از من داشته باشد ـ و من هم سابقه منفي از او سراغ نداشته باشم ـ مبالغي براي كمك به افراد نيازمند در اختيار بنده بگذارد، با كمال ميل قبول خواهيم كرد. همانطور كه در جريان شهرام جزايري هم، او از من كوچكترين توصيهاي براي انجام كارهاي خود نخواست و اوصلا نيازي هم به توصيه بنده نداشت، چون خوشبختانه آنقدر ارتباطات مؤثر با همه به خصوص دوستان آنطرفي داشت كه همه مشكلات او را حل ميكردند!
از فرزند آیتالله بهجت درخواست ملاقات با آقا را داشت. اما وقتی این جریان به اطلاع حضرت آیتالله بهجت رسید وی مخالفت کرد»
شهرام جزایری با طرح ترفندی، روزی به مقابل مسجد حضرت آیت الله بهجت در قم می رود تا وقتی که حضرت آقا از نماز فارغ می شوند، از فرصت استفاده کند و وارد دفتر یا منزل آقا شود و ملاقاتی انجام دهد. به همین منظور بیرون مسجد منتظر میماند تا نماز تمام شود و آقا از مسجد بیرون بیایند.
حضرت آیت الله بهجت همیشه سرشان پایین بود و به کسی نگاه نمیکردند . وقتی از مسجد خارج شدند، یکی از دوستان و نزدیکان شهرام جزایری به آیت الله بهجت نزدیک شد و به آقا گفت: حضرت آیت الله؛ آقای شهرام جزایری از تجار خیـّر تهران هستند و فعالیتهای خیریه فراوانی انجام میدهند و برای عرض ارادت و دستبوسی خدمت رسیدهاند، در این هنگام آقا سر مبارک را بالاگرفتند و به شهرام جزایری نگاهی کردند و فرمودند: «برو و از کارهای خیری که انجام داده ای توبه کن!».
منابع ويژه نامه :
Rajanews.com
تابناك
مکتب نیوز
جوان آنلاین
مشرق نيوز
رهوا
آزادنگار
جوان
nedayeenghelab.com
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
همشهری ماه، شماره 25 اردیبهشت 88
Entekhab.ir
haraznews.com
آتی نیوز
earanian.blogfa.com
baztab.com
جهان نيوز
مجله بازتاب
ویکیپدیا
hnews.ir
جام جم
آینده
آفتاب آزاد
samenonline.ir
تريبون
کیهان
oneonline.ir
niksalehi.com
فارس
www.sokhangoo.ir
ایمنا
banki.ir
fardanews.com
raygah.blogfa.com
***
آغاز ماجرا
مكان: كرمان – زمان: 1375
مكان: دوبي – زمان: 1380
مكان: تهران – زمان: 1381
مكان: تهران – زمان: 1385
اعضاي خانواده شهرام در ايران نبودند و كسي از اين موضوع اطلاع نداشت. مأموران محافظ شهرام پس از ساعتها انتظار شك مي كنند و يا الله گويان وارد خانه مي شوند. اما جزايري كه از قبل نقشه فرار را چيده، معطل نكرده و ماموران را شرمنده برجاي گذاشته است. كاشف به عمل آمد كه پيش از اين هم ماموران چند بار به جزايري اعتماد كرده بودند و او برخلاف دفعه آخر، فرار نكرده بود. به هر تقدير با فرار جزايري، مسوولان عاليرتبه نظام خواستار رسيدگي و دستگيري هرچه سريعتر شده و رئيس قوه قضائيه 3 مقام مرتبط با پرونده جزايري را بركنار كرد.
مكان: دوبي – زمان: 1386
شهرام به عوض آن سفر ناكام به دوبي كه منجر به دستگيريش شد، باز هم به امارات آمده است. ماموران پليس ايران كه با هماهنگي پليس امارات به اين كشور سفر كرده بودند، رد شهرام جزايري را در يكي از هتلهاي دوبي پيدا مي كنند و به همراه ماموراني از پليس اين شهر به هتل مذكور مي روند. وقتي تيم اعزامي به هتل ميرسد، ماموران پليس دوبي به آنها ميگويند كه حق دستگيري جزايري را ندارند و اين كار بايد صرفا توسط اينترپل صورت بگيرد كه هماهنگي و رسيدن اينترپل هم يكي دو ساعتي طول ميكشد! ماموران ايراني از پليس دوبي ميخواهند كه لااقل تا رسيدن اينترپل مانع از خروج جزايري از هتل شوند و آنها نيز ميپذيرند. پس از آن چند نفر از ماموران پليس دوبي به اتاق شهرام ميروند تا مانع از خروج وي از هتل شوند ولي دقايقي بعد، ماموران ايراني كه در لابي هتل منتظر بودند در كمال ناباوري ميبينند كه جزايري از آسانسور بيرون آمد و به سمت درب خروجي هتل رفت و به اين ترتيب معلوم ميشود كه شهرام با ماموران پليس دوبي "هماهنگيهاي ويژه اي" كرده است. با مشاهده اين صحنه، ماموران ايراني به سمت جزايري ميروند تا مانع از خروج وي شوند ولي او كه پيشتر با اماراتيها هماهنگ كرده بود از لابي هتل به پليس زنگ ميزند و مدعي ميشود چند نفر مزاحم او شده اند. بعد از اين تماس پليس دوبي كه براي دستگيري متهم، زمان زيادي براي رسيدن به هتل نياز داشت، اين بار بلافاصله سر ميرسد و با ممانعت از انجام وظيفه ماموران ايراني راه را براي خروج جزايري از هتل باز ميكند و بدين ترتيب او در مقابل چشمان ماموران ايراني و با مساعدت آشكار پليس دوبي سوار تاكسي ميشود و به سرعت محل را ترك ميكند.
پس از اين اتفاق ماموران پليس ايران هم قسم ميشوند كه حتي اگر يك روز هم از عمرشان باقي باشد، جزايري را دستگير كنند كه اين اتفاق ظرف دو هفته رخ ميدهد و جزايري در يكي از كشورهاي حاشيه خليج فارس دستگير ميشود. حالا اتهام فرار هم به جرايم جزايري اضافه شده است. او بار ديگر به زندان برميگردد تا ادامه محكوميتش را طي كند و احتمالا ديگر هيچ گاه آزادي و رفاه سابق را نخواهد داشت.
اتهام: ۱- تحصيل مال از طريق نامشروع ۲- پرداخت رشوه به دفعات و به افراد مختلف ۳- تحصيل معافيت از خدمت نظام وظيفه عمومي به صورت متقلبانه ۴- اعمال نفوذ خلاف حق و مقررات قانوني ۵- تصرف غيرمجاز در اموال و وجوه توقيف شده ۶- خروج غيرمجاز از مرزهاي كشور.
مجازات: ۱- ۱۱ سال حبس تعزيري ۲- رد مبلغ ۴۸ ميليون و ۶۰۰ هزار و ۱۸۵ دلار آمريكا به بانك ملي ايران و صندوق ضمانت صادرات ۳- پرداخت جزاي نقدي معادل دو برابر مبلغ فوق الذكر (۹۷ ميليون و ۲۰۰ هزار و ۳۷۰ دلار آمريكا) به صندوق دولت جمهوري اسلامي ايران ۴ـ محروميت از فعاليت بازرگاني در بخش صادرات و واردات و نيز محروميت از اخذ هرگونه تسهيلات بانكي اعم از ريالي و ارزي به مدت ده سال، محكوم شده است.
اقدامي به ياد ماندني
دادگاه شهرام جزایری در غیاب وی به کار خود ادامه داد و در ۷ اسفند ۱۳۸۵ او را به ۱۴ سال زندان، ۱۰ سال تبعید، ۱۰ سال محرومیت از فعالیتهای بازرگانی و تجاری و جریمه نقدی ۱۲۲ میلیون و ۸۴۰ هزار و ۲۰۰ دلاری محکوم کرد.
محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضاییه در ۱۲ اسفند ۱۳۸۵ رئیس مجتمع ویژه جرائم اقتصادی و چند تن دیگر از مقامات مسئول در پرونده شهرام جزایری از جمله رئیس زندان اوین را برکنار کرد.
مكان: تهران – زمان: 1388
حرف هاي جالب جزايري پس از دستگيري
در بخشی از این مصاحبه ادامه است:
*پرونده من بیشتر از آنکه یک پرونده اقتصادی باشد، پروندهای است که رسانهها برخلاف تصریح قانون آیین دادرسی کیفری قبل از صدور حکم جرم مرا قطعی تلقی و آنقدر علیه من تبلیغ کردند که قاضی صادرکننده حکم شهرامی را محاکمه و محکوم کرد که رسانهها درست کرده بودند و مرا به اتهام اخلال در نظام اقتصادی به ۲۷ سال حبس محکوم کرد. وقتی به رای صادره اعتراض کردم و پرونده در شعبه۲۶ دیوان عالی کشور مطرح شد(که یکی از دقیق ترین شعبههای دیوان عالی کشور است و به پروندههای کلان اقتصادی رسیدگی میکند) مرا از اتهام بسیار سنگین اخلال در نظام اقتصادی کشور تبرئه و به صراحت اعلام کرد این گونه رای دادن خلاف اصول اولیه حکم دادن قضات است و به فتوا شبیه است تا قضاوت؛ زیرا شهرام جزایری هیچ یک از اموال دولتی و غیره را تضییع نکرده است و تمام اموال اصلی و سود تسهیلات بانکی را پرداخت کرده است و بهترین شاهد در این زمینه، عدم شکایت سیستم بانکی علیه شهرام جزایری بوده است.
*من اشتباهات زیادی داشتهام و از جوانی و ناپختگی خطاهای زیادی کردهام که این بلاها را بر سر خود و خانوادهام آوردهام.۱۰ سال اسارت و زندانی شدن، نابودی کامل خود و خانوادهام و تحریک شدن افراد ذی نفع علیه من برخلاف واقعیات، به دلیل درست عمل نکردن من بوده و مسئولیت همه این شرایط بر عهده شهرام جزایری است که دارد تاوان میدهد.
*امروز که با شما مصاحبه میکنم تا دیگران راهی را که من رفتم نروند. زیرا پس از دستگیری و در پی محاکمات به دلیل قرصهای اعصاب و آرام بخش برای کنترل فشارهای روحی، خندههای من کار دستم داد و علیه من تجهیز شدند، در حالی که من به هیچ وجه مقابل نظام جمهوری اسلامی نبودهام بلکه برعکس عاشق ولایت و مطیع مطلق او بوده و هستم و به همین دلیل من اجازه سواستفاده به رسانههای بیگانه ندادهام. بسیاری از رسانههای بیگانه بارها با خواهر من در کانادا تماس گرفته و خواستهاند در مورد زندگی من گزارش تهیه کنند ولی خواهرم هر بار جواب داده: برادرم شهرام نیاز به حمایت شما ندارد، شهرام آدم مطیع نظام جمهوری اسلامی است. بنویسید خطایی کردهام دوست دارم عادلانه به جرمم رسیدگی شود. شهرام فهمیده اشتباه کرده و به دنبال جبران گذشته است.
*جوانی که به سادگی پیر شد. من خیلی ساده زندگی کردهام. در عمرم شب نشینی نرفتهام، عیاشی نکردهام. ولگردی بلد نیستم. هشتاد تا مسافرت خارجی داشتهام که همهاش را با همسرم سفر کردهام. من عاشق کشورم هستم جانم برای مملکتم میدهم. شهرام جزایری تا حالا یک نخ سیگار نکشیده، آدمی است که سرش به کار خودش است.
*بعد از صدور حکم برائت دیوان عالی کشور، اتهامات جدیدی مطرح شد که من به حکم قطعی به مدت چهار سالش مربوط به جرایم اقتصادی است، بقیهاش مربوط به خدمت سربازی و خروج غیرقانونی است.
*از شما می خواهم کاری کنید که نام شهرام جزایری به قبرستان مردههای ورشکسته رفته و از توهمات ذهنی خارج شود.
*میخواهم پس از آزادی از دغدغهها و استرسهای تهران دور شویم و در مزرعهای در لاویج در شمال کشور نزدیک آمل به کشاورزی و پرورش ماهی بپردازیم. میخواهیم کمبااین خریداری کرده و با آن گندم درو کنیم و لذت درو کردن گندم را با کلاه حصیری به تصویر میکشیم. آرزو میکنیم حوضچه پر از ماهی را بسازیم و در مزرعهمان برق و وسائل الکترونیکی وجود نداشته باشد، تلفن و وسایل ارتباط جمعی نداشته باشیم. با طلوع خورشید بیدار شویم و با غروب آن بخوابیم، هر کدام در کلبهای کوچک و ساده زندگی را کنار خانوادهمان سپری کنیم.
*من کسی هستم که در کمال عزت و قدرت مالی به بیش از هشتاد کشور از اروپا، آسیا و آمریکا سفرکردهام، بهترین هتلها اقامت داشتم، مهمان بزرگترین مدیران شرکتها بودهام اما برای افرادی مثل من هیچ کجا بهتر از مملکت خودش نیست و من دیگر هزینههای لازم برای ادامه زندگی در کشورم را پرداخت کردهام و به هیچ وجه قصد مهاجرت به خارج از کشور را ندارم. مادر و پدر و خواهرم فعلا به طور موقت در کشور کانادا هستند که به طور قطع و یقین پس از آزادی من به وطنشان باز خواهند گشت و این بزرگترین آرزوی خانواده ماست که دوباره گرد هم جمع شویم؛ به خصوص در شهرستان اهواز مدتی را اقامت کنیم تا خاطرههامان تجدید شود. واقعا دل همه خانواده برای آن روزها و همسایهها و ... تنگ شده است. این ۱۰ سال برای من ۴۰ سال گذشت. بهترین زمان زندگیام را خودم تباه کردم، من تمام شدم. من سه فرزند دارم. آرزویم این است که بتوانم مثل هر پدری فرزندانم را در آغوش بگیرم.
*میخواستم یک کارخانه شکلات سازی بسازم و متاسفانه به این آرزویم نرسیدم و وقتی در کارخانه آلومینیوم سرمایه گذاری کردم همیشه آرزو داشتم ای کاش به جای آن شکلات ساز میشدم. هر چند که از لحاظ حجم سرمایه گذاری بسیار پایین تر بود و از نظر مالی میتوانستم یک شکلات ساز خوب شوم . کوتاهی کردم و به آرزویم نرسیدم. این هم جز اشتباهاتم بود
*اولین وامی که گرفتم چهل میلیون تومان بود. من قبل از سررسید، بازپرداخت وامم را شروع میکردم. این در رای دیوان عالی کشور آماده است.
*قبلا توضیح دادم و مجددا عرض میکنم. از بسیاری از تلاشهایم کاملا پشیمان و نادمم خیلی از اوقات کارهایی را انجام دادم که اساسا لزومی نداشته اما به دلیل بی تجربگی و خامی و ناپختگی برای آنها وقت گذاشتم که نه تنها نتیجه نداشته بلکه برعکس مرا گرفتارتر کرده و برایم دردسر درست کرده و برای همین به همه جوانان ایرانی توصیه میکنم مسیری را که من رفتهام دنبال نکنند.
*به نظر من فردی که در کارهای اقتصادی فعالیت میکند که هیچ وجه نباید به افراد سیاسی نزدیک شود. این بدان معنی نیست که خدای ناکرده افراد سیاسی مورد احترام نیستند بلکه بالعکس ضمن احترام وافر به سیاسیون، اول به خودم و بعد به همه فعالان اقتصادی توصیه میکنم وارد عرصه سیاست نشوند، چون سیاست و اقتصاد دو مقوله فوق تخصصی و کاملا جداگانه است.
*از نزدیک شدن به آدمهای سیاسی پشیمانم. هر چند که آنها سراغ من آمدند ولی چون نوع فعالیت سیاسی و اقتصادی به هم ارتباطی ندارد این کار من درست شود
*لبخندی که همیشه در دادگاه داشتم باعث تعجب خبرنگارها، عکاسها و حضار شده بود. بعدها خیلیها از من دلیل لبخند را می پرسیدند و خیلیها مرا با آن لبخند میشناختند، غافل از اینکه به دلیل استفاده داروهای آرامبخش، بیخیال و راحت شده بودم و اساسا به قول معروف در باغ نبودم که چه بلاهایی به سرم میآید.
*آقای محسنی اژهای چون قاضی مستقلی است و از رسانهها تاثیر نمیپذیرد. هر پروندهای را گرفته به سرانجام رسانده، رای قاطع میدهد و پروندههای مهم و ملی از جمله آقای کرباسچی را به بهترین نحو مدیریت و اداره کرد اما نمیدانم چرا هر چقدر برای ایشان نامه مینویسم تا حداقل به عنوان دادستان کل کشور در اجرای حکم کیفری دخالت کند، آن بزرگوار وارد نمیشود و امیدوارم بالاخره روزی برسد تا قاضی بزرگ و قاطعی مانند ایشان تکلیفم را یکسره کنند و از ایم بلاتکلیفی نجاتم دهند.
*در ایران هر کس کار کند میتواند پول دربیاورد. البته باید استعداد این کار داشته باشد. از هر سرمایه داری بپرسید میگوید ایران بهترین جا برای زندگی و کار اقتصادی است. در ایران بازار مصرف خوبی داریم. باعث تاسف است که بازار در انحصار کالاهای چینی، کرهای و ... قرار گرفته. ما خودمان میتوانیم نیازهای بازار را تامین کنیم. فقط نیاز به فرهنگ داریم.
*تلخ ترین لحظه زندگیام لحظهای بود که مرا به اتهام اخلال در نظام اقتصادی به ۲۷ سال حبس محکوم کردند و شیرینترین اش روزی که از اتهام اخلال در نظام اقتصادی توسط دیوان عالی کشور تبرئه شدم و حکم خوش حسابی گرفتم.
*به همه مسوولان و حاکمان نظام مقدس جمهوری اسلامی پیام ندامت و پشیمانی شهرام جزایری را اعلام مینمایم و عرض میکنم که بعد از عدالت، عفو و بخشش برترین خصلت حاکمان است و رافت اسلامی که زینت و افتخار حاکمان فعلی ایران اسلامی است و به همین استناد نیز از شما جراید و رسانهها خواهش میکنم موضوع این مصاحبه را سیاسی ندانید. بلکه بالعکس در دلهای یک مسلمان به حج رفته بدانید و آگاه باشید خداوند فرموده همه بندگان من مورد مغفرت و آمرزش هستند.
داستان آشنايي كروبي با شهرام جزايري
در آستانه انقلاب هم توزيع كمك بين اعتصابيون و خانوادههاي آنها به عهده اينجانب گذاشته شده بود، پس از انقلاب هم به دليل مسئوليت در كميته امداد و بنياد شهيد، صدها ميليون تومان و بلكه ميلياردها تومان كمك از افراد نيكوكار دريافت و عينا براي نيازمندان هزينه كردهام. شما ميتوانيد از مخالفان سياسي اينجانب سؤال كنيد كه بعضي از آنها تاكنون چقدر پول براي كمك به مستمندان و نيازمندان از اينجانب دريافت كردهاند. به صراحت بگويم كه اگر همين امروز هم شهرام يا بهرام نامي پيدا شود و بدون آنكه تقاضاي خاصي از من داشته باشد ـ و من هم سابقه منفي از او سراغ نداشته باشم ـ مبالغي براي كمك به افراد نيازمند در اختيار بنده بگذارد، با كمال ميل قبول خواهيم كرد. همانطور كه در جريان شهرام جزايري هم، او از من كوچكترين توصيهاي براي انجام كارهاي خود نخواست و اوصلا نيازي هم به توصيه بنده نداشت، چون خوشبختانه آنقدر ارتباطات مؤثر با همه به خصوص دوستان آنطرفي داشت كه همه مشكلات او را حل ميكردند!
آيا مايليد توضيح دهيد، آشنايي شما با او چگونه بوده است؟
آيا واقعا اگر باز هم چنين كمكهايي برسد، دريافت خواهيد كرد؟
اين داستان هم جالب است
ماجرای آیتالله بهجت و شهرام جزایری
از فرزند آیتالله بهجت درخواست ملاقات با آقا را داشت. اما وقتی این جریان به اطلاع حضرت آیتالله بهجت رسید وی مخالفت کرد»
شهرام جزایری با طرح ترفندی، روزی به مقابل مسجد حضرت آیت الله بهجت در قم می رود تا وقتی که حضرت آقا از نماز فارغ می شوند، از فرصت استفاده کند و وارد دفتر یا منزل آقا شود و ملاقاتی انجام دهد. به همین منظور بیرون مسجد منتظر میماند تا نماز تمام شود و آقا از مسجد بیرون بیایند.
حضرت آیت الله بهجت همیشه سرشان پایین بود و به کسی نگاه نمیکردند . وقتی از مسجد خارج شدند، یکی از دوستان و نزدیکان شهرام جزایری به آیت الله بهجت نزدیک شد و به آقا گفت: حضرت آیت الله؛ آقای شهرام جزایری از تجار خیـّر تهران هستند و فعالیتهای خیریه فراوانی انجام میدهند و برای عرض ارادت و دستبوسی خدمت رسیدهاند، در این هنگام آقا سر مبارک را بالاگرفتند و به شهرام جزایری نگاهی کردند و فرمودند: «برو و از کارهای خیری که انجام داده ای توبه کن!».
منابع ويژه نامه :
Rajanews.com
تابناك
مکتب نیوز
جوان آنلاین
مشرق نيوز
رهوا
آزادنگار
جوان
nedayeenghelab.com
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
همشهری ماه، شماره 25 اردیبهشت 88
Entekhab.ir
haraznews.com
آتی نیوز
earanian.blogfa.com
baztab.com
جهان نيوز
مجله بازتاب
ویکیپدیا
hnews.ir
جام جم
آینده
آفتاب آزاد
samenonline.ir
تريبون
کیهان
oneonline.ir
niksalehi.com
فارس
www.sokhangoo.ir
ایمنا
banki.ir
fardanews.com
raygah.blogfa.com
/ج