روان درماني در قرآن (4)

صبر از ديدگاه قرآن به عنوان والاترين و بالاترين درجه دين داري است به عنوان عامل آرامش هم مطرح مي شود. مطمئن ترين كشتي نجات و كليد هر خير و خوبي و دروازه خوشبختي و كامراني دنيا و آخرت صبر است.آيات زيادي براي صبر و صابران و لطف الهي براي اهل صبر در قرآن آمده است. برخي از اين آيات به طور مستقيم با بحث ما ارتباط
دوشنبه، 4 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روان درماني در قرآن (4)

 روان درماني در قرآن (4)
روان درماني در قرآن (4)


 

نويسنده:بتول علامت ساز (*)




 

14- صبر
 

صبر از ديدگاه قرآن به عنوان والاترين و بالاترين درجه دين داري است به عنوان عامل آرامش هم مطرح مي شود. مطمئن ترين كشتي نجات و كليد هر خير و خوبي و دروازه خوشبختي و كامراني دنيا و آخرت صبر است.آيات زيادي براي صبر و صابران و لطف الهي براي اهل صبر در قرآن آمده است. برخي از اين آيات به طور مستقيم با بحث ما ارتباط پيدا مي كند. به طور مثال در سوره مباركه آل عمران مي خوانيم كه: «.... ان تصبروا و تتقوا لا يضروكم كيدهم شيئا ان الله بما تعملون محيط» اگر استقامت و پرهيزگاري پيشه كنيد نقشه هاي (خائنان) آنان، به شما زياني نمي رساند، خداوند به آنچه انجام مي دهند، احاطه دارد.) در اين آيه به ياران پيامبر (ص) كه در ميدان رويارويي با دشمن قرار گرفته اند مي فرمايد: اگر اهل صبر و صابران با تقوي باشيد، ضرري از ناحيه دشمن به شما وارد نمي شود و در امنيت و آسايش قرار خواهيد گرفت. يعني: اهل صبر و صابران با تقوي از نيرنگ دشمنان در امانند. همچنين در سوره مباركه بقره مي فرمايد: « و لنبلونكم بشيء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصبيه قالوا انا للّه و انا اليه راجهون اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئك هم المهتدون» (قطعا همه شما را با چيزي از ترس و گرسنگي و كاهش درمانها و جانها و ميوه ها آزمايش مي كنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان، آنها كه هر گاه مصيبتي به ايشان مي رسد، مي گويند ما از خداييم و به سوي او باز مي گريد. اينها همانها هستند
كه لطف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدايت يافتگان.) در اين آيه هم خداوند به اهل صبر مژده مي دهد و بعد هم بر آنها درود و رحمت مي فرستد و آنها را هدايت يافته واقعي معرفي مي كند. حال با اين عنايت خاصي كه خداوند نسبت به صابران دارد مي توان اهل صبر را در امنيت و آرامش دانست. چرا كه "ان اللّه مع الصابرين" و "و اللّه يحب الصابرين". خداوند با صابران است و آنها را دوست مي دارد. و كسي كه خداوند پشتيبان او باشد و او را دوست بدارد يقيناً امنيت و آرامش هم براي او فراهم مي شود.
از طرفي، صبر و تحمل موجب بالا رفتن و محكم شدن روح آدمي مي شود. و هر چه رشد روحي داشته باشد در مقابل مشكلات و گرفتاريها و ناراحتيها، با آرامش بيشتري برخورد مي كند و در نتيجه در مقابل آنها از پاي در نمي آيد و مشكلات و ناراحتي ها را به راحتي حل مي كند. "صبر زمينه هاي فراواني دارد كه انسان مي بايست در همه زمينه ها مراقبت كند و افسار نفس خود را به دست گيرد. زمينه هايي مانند: صبر بر بلاهاي دنيا، صبر در برابر خواهشهاي نفس، صبر در مقام فرمانبرداري خداوند، صبر در راه تبليغ دين و تحمل زخم زبانها و آزار و اذيتهاي مردم، صبر در ميدان جنگ و صبر در مقام معاشرت با مردم و..." قرآن همه ما را در مواقع رويارويي با خطرات و مشكلات و ناراحتي ها و غم و غصه ها و... به دو عامل آرامش بخش دعوت مي كند 1- صبر 2- نماز «يا ايها الذين آمنو و استعينوا بالصبر و الصلوه ان اللّه مع الصابرين» پس با كمك صبر و بردباري و خواندن نماز كه بهترين راه ياد خداست، آرامش را به زندگي خود هديه كنيم.

15- عفت و پاكدامني
 

عفت "نقطه مقابل شكم پرستي و شهوت پرستي است كه از مهمترين فضائل انساني محسوب مي شود. راغب در مفردات عفت را اينگونه معني مي كند كه، به معني "پديد آوردن حالتي در نفس است كه آدمي را از غلبه شهوت باز مي دارد. و عفيف كسي است كه داراي اين وصف باشد. "حال رابطه عفت و پاكدامني با آرامش در چيست؟ بايد گفت: اولاً نتيجه عفت و پاكدامني، دارا شدن طهارت نفس است و طهارت و پاكي نفس يك آرامشي را با خود براي انسان به همراه دارد.
و ثانياً انسانهاي عفيف فكرشان كمتر به امور جنسي و شهوي مشغول مي شود و وقتي فكر آنها كنترل شد دل مشغولي آنها نسبت به اين امور كمتر خواهد شد و لذا تعادل روحي پيدا مي كنند. براي همين انسانهاي عفيف به مراتب از افراد لا ابالي و هوس باز و... از آرامش روحي و تعادل شخصيتي بيشتري در زندگي برخوردارند. يكي از آياتي كه مي توان اين مطلب را از آن برداشت كرد در سوره مباركه نور است: « قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك ازكي لهم ان اللّه خبير بما يصنعون» (به مؤمنان بگو چشمهاي خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و عفاف خود را حفظ كنند، اين براي آنها پاكيزه تر است، خداوند از آنچه انجام مي دهند آگاه است.) در اين آيه به دو مسئله مهم كه رعايت كردن آنها موجب طهارت و پاكي انسان مي شود اشاره مي كند، كه هر دوي آنها از موجبات آرامش است. كنترل چشم و پوشاندن و حفظ كردن عورتين از نگاه ديگران، از لوازمات پاكدامني و عفاف هستند.
كنترل چشم يكي از دستورات مهم علماي اخلاق براي كنترل فكر و جلوگيري از انديشه هاي باطل است. چرا كه وقتي چشم كنترل شد و آنچه كه نمي بايست ببيند، نديد، فكر هم طبيعتاً مشغول اين امور نمي شود و وقتي فكر انسان مشغوليت نداشت، قلب هم مشغوليت پيدا نمي كند. و نتيجه كنترل چشم، رسيدن به آرامش روحي و آرامش فكري و آرامش جسمي و... مي شود.
نكته: "يغضوا" در آيه گذشته از ماده غض به معني كم كردن و نقصان است كه در بسياري از موارد در كوتاه كردن صدا يا كم كردن نگاه به كار مي رود. بنابراين آيه نمي گويد مومنان بايد چشمهاي خود را فرو ببندند، بلكه مي گويد بايد نگاه خود را كوتاه كنند. و اين تعبير لطيفي است، به اين منظور كه اگر انسان به راستي هنگامي كه با زن نامحرم (يا چيز ديگري كه نگاه به آن جايز نيست و يا نگاه به آن ضرورت ندارد) روبرو مي شود، بخواهد چشم خود را به كلي ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن براي او ناممكن مي شود. اما اگر نگاه را از صورت و اندام او بگيرد و چشم خود را پايين اندازد، گويي از نگاه خويش كاسته است و آن صحنه اي را كه ممنوع است از منطقه ديد خود به كلي حذف كرده است.
در اين آيه علاوه بر اينكه حفظ چشم و كنترل آن را راه رسيدن به پاكي و آرامش معرفي كرده است همچنين پاكدامني و عدم ارتكاب به زنا و پوشش عورتين از نگاه ديگران را نيز يكي از راههاي رسيدن به آرامش و پاكي معرفي فرموده است. "يحفظوا فروجهم ذلك ازكيلهم" اين دو روش (يعني كنترل چشم و پوشش شرمگاه از نگاه ديگران) براي دين و دنياي افراد نافع تر و براي پاك ماندن از تهمت مفيدتر و به تقوي نزديك تر است" براي همين وقتي كسي خود را از تعرض و برخورد با نامحرمان حفظ كند يقيناً تهمت ارتكاب فساد و فحشاء و منكرات به او زده نمي شود و در نتيجه اعصاب و روان او به هم ريخته نمي شود و جنگ و دعوا و خونريزي بر پا نمي گردد. و از طرفي "حفظ شرمگاه انسان را از آلودگي ها و عواقب ناگوار بيماريهاي آميزشي حفظ مي كند"امروزه يكي از اموري كه بسياري از خانواده ها را تهديد مي كند و آنها را به نابودي و از هم پاشيدگي مي كشاند، شيوع بيماريهايي است كه در اثر بي بند و باري افراد پديد آمده است مانند بيماري بسيار خطرناك ايدز، كه هر روز آمار مبتلايان به ايدز افزوده مي شود. يكي از راههاي انتقال اين بيماري ارتكاب به زنا و آميزشهاي جنسي است. كساني كه مبتلا به اين بيماري مي شوند، در جامعه مورد طرد واقع مي شوند و افراد با ديد بد به آنها نگاه مي كنند. براي همين آنها دچار به هم خوردگي تعادل روحي و رواني مي شوند و هميشه مضطرب و پريشان حال هستند. حال اگر همه به توصيه قرآن عمل مي كردند و چشم خود را از گناه و ارتكاب به گناه مي پوشاندند و دامن خود را به فسادهاي اخلاقي مانند: زنا و... آلوده نمي ساختند، ديگر دچار چنين معضلي نمي شدند و در نهايت زندگي شان سرشار از آرامش و امنيت مي شد.

16- محبت، نيكوكاري و احسان به ديگران
 

انسان تشنه محبت و نيكي مي باشد. و اگر از محبت و نيكي و احسان كسي بهره مند شد، احساس آرامش و امنيت مي كند. خداوند براي اينكه همه ما به
داشتن اين روحيه، روحيه محبت كردن به ديگران تشويق كند، پاداش كساني كه (اهل محبت و كمك و احسان به ديگران هستند و اسباب امنيت و آرامش ديگران را فراهم مي كنند) را، رساندن آنها به مقام امنيت و آرامش در دنيا و آخرت بيان مي كند. «بلي من اسلم وجهه اللّه و هو محسن فله اجره عند ربه و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون» (آري، كسي كه روي خود را تسليم خدا كند و نيكو كار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است، نه ترسي بر آنهاست و نه غمگين مي شوند) پس مي توان از اين آيه اين برداشت را كرد كه افراد نيكوكار و خدمت رسان به مردم، كه موجبات آرامش ديگران را فراهم مي كنند خداوند هم در مقابل آرامش و امنيت دنيا و آخرت آنها را فراهم مي كند. نيكي به ديگران و شاد كردن دل ديگران، يك خوشحالي شادابي روحي را نصيب انسان مي كند و يك آرامش رواني را به انسان مي دهد كه قابل وصف نيست. منظور از احسان هم فقط، نيكي به ديگران نيست بلكه به تعبير الميزان "مراد به احسان عمل صالح است. " بنابراين به تعبير قرآن راه رسيدن به آرامش و امنيت در دنيا و آخرت مشروط به دو شرط است 1- تسليم خدا بودن 2- عمل نيك انجام دادن. (آن هم به صورت مستمر و سيره عملي و روش دائمي داشتن).
امنيت و آرامش مطلق در دنيا و آخرت را از (ولا خوف عليهم و لا هم يحزنون) مي فهميم چون به صورت مطلق آمده است و مقيد به قيدي نشده است. و به افرادي كه اهل احسان هستند مژده آرامش و امنيت هميشگي و جاويدان را مي دهد و به آنها مي فهماند كه "روزنه اطمينان بر آنها بسته نمي شود و آثار اميد بخشي اسلام و احسان و آرامش حاصل از آن و رهايي از انگيزه هاي خوف و حزن دائم، همان گشوده شده در بهشت بر روي مسلم و محسن مي باشد. با ديگران احساس برادري كردن از سفارشات قرآن كريم است. «انما المومنون اخوه» هميشه در تنهايي به انسان احساس ترس و اضطراب دست مي دهد. ولي وقتي با گروه باشد حس آرامش براي او ايجاد مي شود. پس براي اينكه با گروه باشد لازم است اين گروه را حفظ كند و براي حفظ گروه، محبت و احسان به آنها لازم است. همكاري با ديگران و كمك مالي ومعنوي به آنها در قالب انفاق و صدقه، هديه و ايثار و گذشت و عفو و بخشش و... مي تواند انسان را در ميان گروه دوست داشتني كند.
پيامبر(ص) در حديث قدسي از محبت و تعاون ميان مردم به صورت عامل جلب محبت خدا و دست يابي به آرامش و اطمينان و امنيت ياد مي كند. آنجا كه مي فرمايد: «قال اللّه تعالي: حقت محبتي للمتحابين في و حقت محبتي للمتزاورين في، و حقت محبتي للمتجالسين في الذين يعمرون مساجدي بذكري، و يعلمون الناس الخير، و يدعونهم الي طاعتي اولئك اوليئي الذين اظلهم في ظل عرشي و اسكنهم في جواري و آمنهم من عذابي و ادخلهم الجنه قبل الناس بخمسمأته عام يتنعمون فيها و هم فيها خالدون» پيامبر بعد از ذكر اين حديث فرمودند: (الا ان اولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون)

17- اصلاح
 

اصلاح به معني درست كردن و عيوب را بر طرف كردن مي آيد. در قرآن كه گاهي به صورت مطلق استعمال شده مي توان برداشت كرد كه منظور، هم اصلاح خويشتن است و هم اصلاح جامعه و ديگران. اگر انسان خودش را اصلاح كند يعني اخلاق و رفتار درستي پيدا كند ثمره اين اصلاح، رسيدن به آرامش روحي و رواني است. چرا كه خودسازي يعني پاكسازي روح از آلودگيهاي اخلاقي، و طهارت و پاكي روح، تسكين دهنده و آرامش بخش مي باشد. اصلاح جامعه هم چنين تأثيري بر افراد جامعه مي گذارد، يعني
اگر جامعه اي اصلاح شد و آلودگيها و تخلفات و جنايات در آن جامعه به حداقل رسيده، همه كساني كه در آن جامعه هستند احساس امنيت و آرامش مي كنند و ترس و دلهره و... از وجودشان بيرون مي رود.
پس براي اينكه حس امنيت و آرامش زندگي انسان را بگيرد لازم است اول به اصلاح خويش و بعد به اصلاح جامعه پرداخت. اگر همه اين كار را وظيفه خود بدانند، فضاي اين جامعه براي همه گلستان مي شود.
قرآن در سوره مباركه اعراف مي فرمايد: « يا بني آدم اما يأتينكم رسل منكم يقصون عليكم آياتي فمن اتقي و اصلح و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون» (اي فرزند آدم اگر رسولاني از خود شما به سراغتان بيايند كه آيات مرا براي شما باز گو كنند (از آنها پيروي كنيد) زيرا آنها كه پرهيزگاري پيشه كنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خويش و ديگران بكوشند) نه ترسي بر آنها هست و نه غمناك هستند.) با توجه به اين آيه مي توان گفت كه كوشش در جهت اصلاح خويشتن و ديگران، ترس و غم را از دل آدمي دور ميكند نه در اين دنيا ناامني و تهديد و ترس سراغ آدمي مي آيد و نه در آخرت، چرا كه پاك سازي خويشتن و ساختن نفس موجب رضاي الهي مي شود و در نتيجه امنيت اخروي آدمي تضمين شده است.
در جامعه اي كه انسانهاي مصلح و اصلاح كننده وجود نداشته باشد، خطر ناامني و بي هويتي آن جامعه را تهديد مي كند. و در مقابل اگر گروهي به اصلاح جامعه بپردازند و فساد و تباهي و جرم و خلاف را در آن جامعه نابود كنند. اين جامعه يك جامعه آرماني و ايده آل مي شود كه از نعمت امنيت برخوردار است كه همه افراد آن جامعه هم از اين نعمت بهره مند مي شوند.

نتيجه گيري
 

قرآن كريم با استفاده از روشهاي مختلف توانست در شخصيت مسلمانان تغييرات شگرفي به وجود آورد و جنبه هاي ضعف شخصيت آنان را درمان كند و خصلتهاي پسنديده اي در نفس آنان به وجود آورد. خصلتهايي كه در تكوين شخصيت بهنجار و متعادل و رشد يافته آنان تأثير بسزايي داشته است. برخي از روشهايي كه قرآن به كار گرفته عبارتند از:
1- تثبيت اعتقاد به توحيد در جان مسلمانان كه اين روش نتايج مهمي در تكوين شخصيت و رفتار آنان در برداشت.
2- واجب كردن عبادات مختلف مثل نماز و روزه كه به ترك بسياري از عادات زشت گذشته و آراسته شدن به عادتها و خصلتهاي پسنديده اي كه به رشد و تعادل شخصيت مسلمانان كمك مي كند، منجر شد.
3- تشويق آنان به صبر در تحمل سختيها كه از احتمال بروز اندوه و اضطراب مي كاهد.
4- تشويق به مداومت بر ذكر خدا كه اين امر باعث مي شود انسان احساس نزديكي نسبت به خدا داشته باشد و خود را تحت حمايت و سرپرستي او قرار دهد و در نتيجه از احساس امنيت و آرامش سرشار شود.
5- تشويق مسلمانان به استغفار و توبه كه اين روش به نوبه خود به انسان كمك مي كند تا از نگراني و اضطراب ناشي از احساس گناه رهايي يابد.
منابع
ـ قرآن كريم
1- ابن كثير، اسماعيل، تفسير القرآن العظيم، جلد اول، بيروت: دار المعرفه، 1402هـ . ق
2- سيوطي، جلال الدين، تفسير جلالين، بيروت: دار الكتب العربي. بي تا
3- قرشي، سيد علي اكبر، قاموس قرآن، تهران: دار الكتب الاسلاميه. 1372
4- نجاتي، محمد عثمان. مترجم: عباس عرب. قرآن و روانشناسي. مشهد: بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي. 1369

پي نوشت ها :
 

*کارشناس ارشد علوم قرآن و حديث و با تشکر از حجت الاسلام دکتر عباس ياري پور به جهت تصحيح و تکميل.
 

منبع: نشريه فصلنامه ي قرآني کوثر، شماره 34... .



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.