روان درماني در قرآن (1)

قرآن كريم براي هدايت مردم به يگانه پرستي و آموزش تفكر و زندگي به انسان و ارشاد او به رفتارهاي بهنجاري كه صلاح فرد و خير جامعه را در بر دارد نازل شده است. بدين منظور قرآن كريم انسانها را به راههاي درست تربيت و پرورش نفس كه در بر دارنده سعادت در دنيا و آخرت است، راهنمايي مي كند. بدون شك در قرآن نيروي معنوي عظيمي
دوشنبه، 4 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روان درماني در قرآن (1)

 روان درماني در قرآن (1)
روان درماني در قرآن (1)


 

نويسنده:بتول علامت ساز (*)




 

چكيده
 

قرآن كريم براي هدايت مردم به يگانه پرستي و آموزش تفكر و زندگي به انسان و ارشاد او به رفتارهاي بهنجاري كه صلاح فرد و خير جامعه را در بر دارد نازل شده است. بدين منظور قرآن كريم انسانها را به راههاي درست تربيت و پرورش نفس كه در بر دارنده سعادت در دنيا و آخرت است، راهنمايي مي كند. بدون شك در قرآن نيروي معنوي عظيمي وجود دارد كه در نفس انسان تاثيري شگرف بر جا مي گذارد و باعث بيداري وجود آن و جلاي روح و درمان بيماريهاي روحي او مي شود. قرآن كريم به تعديل يا تغيير افكار و گرايشهاي فكري انسان مي پردازد تا بدين وسيله او را در برابر مشكلات و حل آنها و در كاهش اضطراب ياري كند. خداي تعالي در قرآن كريم براي ايجاد تغيير در رفتار انسانها، روش كار و ممارست عملي را به كار گرفته و به همين منظور، عبادات مختلفي چون نماز، روزه، زكات و حج را واجب كرده است. انجام منظم و مرتب اين عبادات در اوقاتي معين، باعث مي شود كه انسان همواره با خضوع كامل در تمام كارها به خداوند نظر داشته باشد. همچنين قرآن كريم، صبر و تحمل در برابر سختيها، مجاهده با نفس و تسلط بر خواهشهاي نفساني و اظهار محبت و نيكي به مردم را به انسان مي آموزد و روحيه همكاري و همبستگي اجتماعي آنان را رشد مي دهد. همه اين موارد باعث مي شود كه انسان خصوصيات پسنديده اي كسب كند كه پايه هاي سلامت رواني او را تشكيل مي دهد و از او شخصيتي بهنجار و رشد يافته و داراي سلامت رواني مي سازد.

واژه هاي كليدي
 

اضطراب، صبر، نماز، ذكر، توبه.

مقدمه
 

براي ايجاد تعديل يا تغيير شخصيت و رفتار افراد، ضرورت دارد ابتدا درباره تعديل يا تغيير افكار و گرايشهاي فكري آنان اقدام شود چون رفتار انسان تحت تأثير افكار و گرايشات او قرار دارد. به همين دليل هدف اساسي روان درماني، تغيير تفكرات بيماران درباره خودشان، مردم، زندگي و مشكلاتي است كه قبلاً از مقابله با آن عاجز بودند و موجب اضطرابشان مي شده است. اصولاً روان درماني به تصحيح يادگيري هاي نادرست گذشته افراد مي پردازد زيرا تفكر يا اوهام اشتباه درباره خود و ديگران و مشكلات زندگي موجب اضطراب مي شود، لذا روان درماني به انسان روشهاي مشخصي از رفتار دفاعي را مي آموزد تا با ديدي واقع بينانه به خودش، ديگران و مشكلات بنگرد و به جاي فرار از مشكلات، با آنها مقابله كند. اين تغيير نگرش فرد را از
درگيري رواني و اضطراب رهايي مي بخشد و موجب فعاليت نويني در زندگي او مي شود. به طوري كه لذت زندگي، رضايت روحي و آسودگي خاطر را احساس مي كند.
قرآن كريم به منظور تغيير افكار و گرايشها و رفتارهاي مردم و هدايت آنها به خير و صلاح و نجات از گمراهي و جهل و ايجاد ارزشهاي اخلاقي و الگوهاي والاي زندگي نازل شد. و به گونه اي بي نظير موفق شد تغييراتي بسيار مؤثر در شخصيت، اخلاق و روش زندگي مسلمانان به وجود آورد و از آنان افرادي صاحب عقيده كه داراي ارزشهاي شريف انساني بودند بسازد، به طوري كه توانستند بزرگترين دولتهاي جهان را شكست دهند و در اكثر سرزمين هاي جهان، اسلام را منتشر سازند. قرآن كريم براي تغيير شخصيت انسانها و ايجاد تغيير در رفتار آنان روشهاي مختلفي را در پيش گرفته كه در اين مقاله برخي از اين روشها مورد بررسي قرار گرفته.

1- ايمان و احساس امنيت
 

همه مكاتب روان درماني عامل اصلي بروز بيماريهاي رواني را اضطراب مي دانند ولي در تعيين عوامل اضطراب برانگيز، با هم اختلاف نظر دارند. اين مكاتب، هدف روان درماني را رهايي از اضطراب و به وجود آوردن احساس امنيت در نفس انسان مي دانند. بررسي تاريخ اديان به ويژه دين اسلام، نشان مي دهد كه ايمان به خدا در درمان بيماريهاي رواني و تحقق احساس امنيت و آرامش و پيشگيري از اضطراب و بيماريهاي رواني ناشي از آن، كاملاً مؤثر بوده است. البته شايان توجه است كه درمان، معمولاًً پس از ابتلاي شخص به بيماري شروع مي شود، در حالي كه ايمان به خدا از كودكي در نفس انسان استقرار مي يابد و نوعي مصونيت و پيشگيري از آسيب هاي رواني به شخص مي بخشد. قرآن كريم، امنيت و آرامشي را كه ايمان در نفس مؤمن ايجاد مي كند، چنين توصيف مي كند: « الَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ» (انعام/ 82). آنان كه ايمان آوردند و ايمان خود را به شرك نياميختند، امنيت براي آنهاست و آنان هدايت يافتگانند. اصولاًً ايمان تأثير بسزايي در نفس انسان دارد زيرا اعتماد به نفس و صبر و تحمل در برابر سختيهاي زندگي را در انسان افزايش مي دهد و او را نسبت به حمايت و لطف خداوند اميدوار مي سازد. زيرا انسان در كارهايي كه براي رضاي خدا انجام مي دهد، خدا را در نظر دارد و به همين دليل احساس مي كند كه همواره خدا با اوست و به او كمك مي كند و همين احساس، ضامن استقرار احساس امنيت و آرامش در نفس اوست. (نجاتي، 336) مؤمن واقعي مي داند كه روزي اش در دست خداست، چنانچه قرآن مي فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (اذاريات/ 58) همانا خداوند روزي دهنده و صاحب قوت و قدرت است. لذا از فقر و تنگدستي نمي هراسد و براي كسب روزي حلال تلاش مي كند و به خدا توكل مي نمايد. انساني كه واقعاً به خدا ايمان دارد از مصائب و حوادث نمي هراسد، زيرا عقيده دارد حوادث خوب و بدي كه براي انسانها روي مي دهد، آزمايش الهي است تا معلوم شود چه كساني در هنگام شادي و گشايش سپاس مي گويند و به وقت گرفتاري صبر پيشه مي كنند. قرآن در اين باره مي فرمايد: « وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا
تُرْجَعُونَ» (انبياء/ 35) و شما را با بدي ها و نيكي ها آزمايش مي كنيم و سرانجام به سوي ما باز مي گرديد. انسان با ايمان در خاطرات اندوهناك گذشته زندگي نمي كند و براي چيزهاي از دست رفته افسوس نمي خورد و هنگام رسيدن به خير و خوبي نيز راه فساد در پيش نمي گيرد و طغيان نمي ورزد بلكه خود او را به خاطر خيري كه به او عطا فرموده سپاس مي گويد. قرآن در اين باره مي فرمايد: « مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ. لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ» (حديد، 22 و 23) هيچ مصيبتي در زمين و نه در وجود شما روي نمي دهد مگر اينكه قبل از آنكه زمين را بيافرينيم، در لوح محفوظ ثبت است و اين امر براي خدا آسان است، اين به خاطر آن است كه براي آنچه از دست شما مي رود تأسف نخوريد و به آنچه به شما داده شده است شادمان نباشيد، چون خدا هيچ متكبر فخر فروشي را دوست ندارد. بنابراين، ايمان سبب مي شود كه مسائلي مانند فقر، بيماري، گرفتاري در نظر مؤمن، آزمايش الهي قلمداد شود و با صبر در برابر آن، قدرت تحمل خود را بالا ببرد. (نجاتي، 346)

2- احساس وابستگي به گروه
 

قرآن كريم مسلمانان را به اظهار محبت و علاقه به يكديگر و اتحاد و همبستگي دعوت مي نمايد. اين دعوت از يك سو باعث رشد عاطفة نوعدوستي در نفس انسانها و تقويت روحية ايثار و رعايت منافع مردم و جامعه مي شود و از سوي ديگر موجبات تضعيف حالتهاي انفعالي مانند نفرت، كينه توزي، انگيزه هاي ظلم، تجاوز و خودخواهي را فراهم مي آورد.
شكي نيست كه توانايي دوست داشتن مردم و انجام كار نيك و مفيد براي جامعه، سبب تقويت احساس وابستگي به گروه و از بين رفتن احساس انزوا و تنهايي مي شود كه اين احساس، نقش مهمي در سلامت رواني انسان دارد و به ايجاد شخصيت سالم و تحقق امنيت خاطر و آرامش انسان كمك شاياني مي كند. قرآن كريم براي تحقق اين منظور مسلمانان را تشويق مي كند تا برادران ايماني خود را دوست بدارند و به آنان نيكويي و مساعدت كنند. « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» (حجرات، 10) مؤمنان برادر يكديگرند بنابراين ميان دو برادر خود صلح برقرار سازيد و تقواي الهي پيشه كنيد تا مشمول رحمت او واقع شويد. قرآن مسلمانان را به تعاون و همكاري و ايجاد جامعه اي متحد تشويق مي كند، جامعه اي كه فرد خود را جزئي از بناي رفيع آن حس كند. « وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى» (مائده، 2) و همواره در راه نيكي و پرهيزگاري همديگر را ياري نمائيد. همچنين قرآن با تأكيد بر نماز جماعت و جمعه، بر ايجاد روحيه گروهي در نفس مسلمانان تأكيدكرده است.

3- عبادات و ايجاد آرامش رواني
 

قرآن كريم براي پرورش شخصيت انسانها و ايجاد تغيير در رفتار آنان، روش ممارست عملي را به كار گرفته تا در نفوس آنان، افكار و عادات جديد را تحكيم بخشد. به همين منظور خداوند متعال عبادات مختلفي همچون نماز، روزه، زكات و حج را واجب كرده است. انجام منظم و مرتب اين عبادات در اوقاتي معين، باعث مي شود كه انسان همواره در تمام كارها به خداوند نظر داشته باشد. همچنين صبر و تحمل در برابر سختي ها و جهاد با نفس و تسلط بر خواسته ها و اظهار محبت و نيكي به مردم را
به او مي آموزد و روحيه همبستگي اجتماعي او را رشد مي دهد. اينها همه خصلتهاي پسنديده اي است كه يك شخصيت بهنجار و رشد يافته و متكامل را از ديگران جدا مي سازد. بدون شك انجام مخلصانه و منظم اين عبادتها باعث مي شود شخص بتواند چنين خصوصياتي را كسب كند، خصوصياتي كه پايه هاي درست سلامت رواني او را تشكيل مي دهد و او را از ابتلا به بيماري هاي رواني حفظ مي كند. برخي از عباداتي كه در ايجاد آرامش رواني انسان تأثير دارد عبارتند از:

1- نماز و دعا
 

كلمه صلاه در عربي از ريشه «صله» به معناي پيوند و رابطه است و معناي لغوي صلاه، توجه و انعطاف است. (قرشي، 146/4) و اين معنا نشان مي دهد كه رابطه اي كه بين انسان و پروردگارش وجود دارد. وقوف خاشعانه و خاضعانه انسان در نماز در برابر خداي متعال، به او نيرويي معنوي مي بخشد كه آرامش قلبي و امنيت رواني را در او بر مي انگيزد. خواندن نماز پنج بار در روز، بهترين برنامه تمرين آرام سازي و رهايي از تشنجات عصبي ناشي از فشارها و گرفتاري هاي زندگي است. در حديث آمده است هر گاه امري بر رسول خدا سخت مي آمد، به نماز مي ايستاد و نيز از پيامبر(ص) روايت شده كه فرمودند: «روشنايي چشم من در نماز است.» (ابن كثير، 142/1) حالت تمدد اعصاب و آرامش رواني ناشي از نماز، انسان را از اضطرابي كه بيماران رواني همواره از آن رنج مي برند، مي رهاند. انسان پس از نماز به دعا و ذكر و تسبيح مي پردازد و اين خود به تداوم حالت آرامش رواني كمك مي كند.
اين تأثير مهم كه نماز در درمان اضطراب دارد، شبيه روش روان درماني برخي روان درمانگران رفتارگراي معاصر مانند جوزف ولپه براي درمان اضطراب بيماران رواني است. در اين روش كه «درمان از طريق آرام سازي» نام دارد، درمانگر ابتدا بيمار را با ايجاد تمدد اعصاب، تمرين مي دهد هنگامي كه بيمار در حالت تمدد اعصاب قرار دارد، از او مي خواهد كه يكي از موارد اضطراب انگيز را در ذهن خود تصور كند. وقتي به هنگام تصور، حالت اضطراب به بيمار دست مي دهد، درمانگر از او ميخواهد كه آن تصور را از ذهن خود دور سازد و بار ديگر به حالت تمدد اعصاب برگردد. باز از او خواسته مي شود همان امر اضطراب انگيز را دوباره تصور كند و درمان با اين روش همچنان ادامه مي يابد تا هنگامي كه بيمار بتواند آن عامل اضطراب انگيز را در حالت تمدد اعصاب، بدون اضطراب تصور كند. اين روش بر اصل «شرطي كردن» استوار است و درمانگر در اين روش مي كوشد تا ميان موارد اضطراب انگيز و واكنش مخالف اضطراب، يعني همان حالت تمدد اعصاب، رابطه ايجاد كند. اصولاًً انسان در نماز و دعا با خداي خود به مناجات مي پردازد و از مشكلاتي كه او را در زندگي ناراحت و مضطرب ساخته است به درگاهش پناه مي برد و با بازگو كردن رنج و اندوه خود، از خدا مي خواهد كه در حل مشكلات و بر آوردن نيازها به او كمك كند. در روان درماني نيز بيان مشكلات براي شخص ديگر، باعث كاهش اضطراب مي شود. بنابراين صرف نماز، دعا و تضرع به درگاه خدا، باعث كاهش اضطراب مي شود، زيرا انسان مؤمن مي داند كه خدا در قرآن ميفرمايد: « وَإِذَا سَأَلَكَ
عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ....» (بقره، 186) و هنگامي كه بندگان من از تو درباره من بپرسند، من نزديكم، دعاي دعاكننده را هنگامي كه مرا مي خواند پاسخ مي گويم.
البته بايد توجه داشت كه علاوه بر آزاد شدن روان انسان از زنجير اضطراب، اصولاًً رابطه معنوي ميان انسان و خدا در اثناي نماز، به او نيروي معنوي مي بخشد كه ماية تقويت اراده و آزاد شدن تواناييهاي عزيم وي مي شود، به طوري كه او را بر تحمل سختيها و انجام كارهاي بزرگ قادر مي سازد. نماز جماعت نيز تأثير درماني مهمي دارد زيرا به فرد فرصت مي دهد تا بسياري از افراد را بشناسد و همين آشنايي، موجب برقراري دوستي و ايجاد روابط سالم اجتماعي مي شود. اينگونه روابط اجتماعي دوستانه با ديگران، نه تنها به رشد شخصيت فرد كمك مي كند بلكه نياز تعلق او به گروه و پذيرش از سوي گروه را تأمين مي نمايد و اين خود عامل پيشگيري از اضطرابي مي شود كه برخي از مردم در اثر احساس تنهايي و انزوا و عدم تعلق به گروه، از آن رنج مي برند.

پي نوشت ها :
 

*کارشناس ارشد علوم قرآن و حديث و با تشکر از حجت الاسلام دکتر عباس ياري پور به جهت تصحيح و تکميل.
 

منبع: نشريه فصلنامه ي قرآني کوثر، شماره 34... .



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.