موانع گفتماني دموکراسي در افغانستان (3)
علي رضا شريفي
ب) گفتمان مجاهدين
مهم ترين دال هايي که در گفتمان مجاهدين مفصل بندي شده عبارتند از: 1- اسلام 2- جهاد 3- قوميت 4-حکومت اسلامي 5- علما
1. اسلام
2. جهاد و مبارزه با اشغال و حضور بيگانه
اعتقاد به آموزه ي جهاد که يکي از واجبات ديني مسلمانان است و روحيه ي بيگانه ستيزي افغان ها باعث شده است که اين کشور هيچ وقت تحت سلطه ي مستقيم بيگانگان قرار نگرفته و يکي از معدود کشور هاي جهان سوم است که مستعمره نبوده است.
3. قوميت
قوميت مهم ترين شکافي است که احزاب جهادي را از همديگر متمايز مي کند.
4. حکومت اسلامي
5. علما
نمودار شماره 9-دالهای مفصل بندی شده در گفتمان مجاهدین
4. موانع گفتماني دموکراسي
1. مردم
آيا در افغانستان اين نگرش به انسان مورد پذيرش واقع شده است؟
براي پاسخ به اين پرسش لازم است نگاهي اجمالي به وضعيت کلي مردم افغانستان بياندازيم. حدود 99% مردم افغانستان مسلمان هستند. فقط حدود 36% مردم اين کشور، باسواد (عمدتاً در حد خواندن و نوشتن) هستند. وضعيت زنان از لحاظ سواد پايين تر از مردان قرار دارد؛ ميزان باسوادي مردان 51% و زنان 21% است. حدود 81% مردم اين کشور به کشاورزي اشتغال دارند. حدود 55% مردم اين کشور زير خط فقر زندگي مي کنند. با توجه به اين وضعيت عمومي مردم، ارزش هاي مردم سالارانه، و نگرش انسان محورانه به سختي مورد پذيرش عامه قرار مي گيرد. علي رغم تأسيس نهاد هاي مردمي و در نظر گرفتن حقوق و آزادي هاي گسترده براي مردم، پذيرش عمومي آن با توجه به وضعيت افغانستان، بسيار مشکل است.
اين جاست که گفتمان هاي رقيب، يعني طالبان و مجاهدين به راحتي در ميان مردم نفوذ داشته و از پذيرش و حتي فهم معني مورد نظر گفتمان دموکراسي براي دال «مردم» جلوگيري مي کنند؛ چه اين که در فرهنگ عوام افغانستان، خدا محوري چنان رسوخ کرده است که نمي توان به اين سادگي ، جايي براي انسان محوري تصور نمود. در نظرسنجي که توسط آسيا فانديشن در سال 1386 صورت گرفته است، فقط 25% مردم از دموکراسي، برداشت حکومت مردم را دارند (نمودارشماره 13).
مارتين ليپست * در تحقيقي که در کشور هاي مختلف انجام داده است، به رابطه ي مستقيمي ميان ميزان سواد، شهرنشيني، درآمد سرانه و نوع حکومت دست يافته است .
نمودار شماره 10- رابطه توسعه اجتماعی- اقتصادی و دموکراسی
درصد باسوادی |
درصد شهر نشینی |
درصد مردان در کشاورزی |
درصد دسترسی به تلفن همراه |
درآمد سرانه |
کشورها و نوع حکومیت |
96% |
36% |
21% |
205 |
695 |
اروپا و کشورهای انگلیسی زبان/دموکراسی با ثبات |
85% |
23% |
21% |
58 |
308 |
اروپا و کشورهای انکلیسی زبان/ دموکراسی بی ثبات و دیکتاتوری |
74% |
26% |
52% |
25 |
171 |
آمریکای لاتین/ دموکراسی- های بی ثبات و دیکتاتوری |
46% |
15% |
67% |
10 |
19 |
آمریکای لاتین/ دیکتاتوری با ثبات |
*Martin Lipset
با توجه به نمودار فوق اگر جدولي براي افغانستان ترسيم کنيم، چنين خواهد بود.
نمودار شماره 11- رابطه توسعه و نوع حکومیت در افغانستان
کشور |
درصد باسوادی |
درصد شهرنشینی |
درصد مردان در کشاورزی |
درصد دسترسی به تلفن همراه |
درآمد سرانه |
نوع حکومت |
افغانستان |
36% |
19% |
81% |
150 |
|
؟ |
2. آزادي
که ابهامات ومشکلات زيادي به وجود مي آيد.
همين ابهام در مفهوم آزادي، باعث معضلات و حتي برخورد هايي ميان گروه ها و اقشار مختلف شده است. عده اي مثلاً شبکه ي تلويزيوني خصوصي، راه انداخته اند. آن ها با استناد به آزادي بيان، برنامه ها، فيلم ها، ميزگرد ها، اخبار و ... را پخش مي کنند. از سوي ديگر در جامعه، گروه ها و افرادي هستند که داراي ارزش ها و باور هاي خاصي هستند و برنامه هاي شبکه ي فوق، ممکن است به اعتقادات و باور هاي آن ها توهين تلقي شود. اين جا بايد طرف چه کسي را گرفت؟ آيا بايد در شبکه تلويزيوني فوق را گل گرفت يا باور هاي و اعتقادات گروه ديگر را ناديده انگاشت؟
اين ابهامات در مفهوم آزادي در جامعه ي سنتي افغانستان، باعث شده است که پذيرش دال دموکراسي از سوي مردم با چالش هاي جدي مواجه شود.
نتيجه ي اين ابهام و بلاتکليفي در مورد آزادي، اين مي شود که عده اي با هر انگيزه اي، هر چه مي خواهند مي گويند، و يا پخش و تبليغ مي کنند. در مقابل، عده اي از مردم، مجاهدين و طالبان، خبرنگاران، روزنامه نگاران و اصحاب رسانه را مسئول مستقيم اين بي بندوباري دانسته و دست به اعمال تلاقي جويانه مي زنند. اگر به آمار و ارقام و گزارش هاي ذيل توجه کنيم عمق اين معضل جامعه ي کنوني افغانستان را به خوبي در مي يابيم:
«در سال 2007 حدود پنج خبرنگار در افغانستان کشته شده و حدود 60 خبرنگار ديگر مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند». (25)
چرا در افغانستان، ظرف يک سال، حدود 6 خبرنگار کشته و بيش از 60 نفر ديگر ضرب و شتم مي شوند؟ جواب ساده است. گفتمان هاي رقيب (طالبان و مجاهدين) و مردم ناراضي از وضعيت، خبرنگاران را نماد و سمبل زياده روي و توهين به مقدسات خود مي دانند که تحت عنوان «آزادي بيان» صورت مي گيرد.
بنابراين به راحتي مي توان چالش دال «آزادي» در گفتمان دموکراسي را در جامعه ي افغانستان تصوير کرد. جامعه اي که 99% مسلمان و شايد به همين ميزان سنتي است، تحمل «معنا» يي را که گفتمان دموکراسي به دال آزادي داده است، ندارد و نمي تواند آن را هضم کند.
اين جاست که هر دو طرف، شکايت دارند: طرفداران آزادي، از نبود آزادي گلايه دارند و اشک تمساح مي ريزند؛ طرف مقابل از زياده روي در آزادي، به شکوه و شکايت مي پردازند. در يک نظر سنجي که در سال 1386 توسط آسيا فانديشن در مورد آزادي بيان صورت گرفته است، بيش از 42% پاسخ دهندگان گفته اند که در افغانستان آزادي بيان وجود ندارد. (26)
جدول شماره 12- افکار عمومی نسبت به آزادی بیان
بر اساس نظرسنجي فوق، از کساني که در مورد آزادي بيان سؤال شده بود، دلايلي مختلفي را براي نبود آزادي بيان ذکر کرده بودند. 36% وضعيت امنيتي را دليل نبود آزادي بيان ذکر کرده اند؛ 39% امنيت شخصي، 25% طالبان، 23% حکومت، و 18% جنگ سالاران را مانع آزادي بيان دانسته اند.
جدول شماره 13- دلایل نبود آزادی بیان در افغانستان
پي نوشت ها :
22- روا، پيشين، ص 55.
23- همان، ص 30.
24- علي محمودي، فلسفه ي سياسي کانت (تهران: نگاه معاصر، 1384)، ص 128.
25- سايت حقوق بشر.
26- صالحي، پيشين، 195.