مفهوم لقاء الله در آيات و روايات (3)

چنانچه ذکر شد مشرکين نيز به بينا شدن خود اعتراف کرد درخواست بازگشت به دنيا را دارند که البته پذيرفته نمي شود. (و لو تري اذ المجرمون ناکسوا روسهم عند ربهم ربنا ابصرنا و سمعنا فارجعنا نعمل صالحاً انا موقنون) (سجده: آيه ي 12) و کاش هنگامي را که مجرمان پيش پروردگارشان سرهاشان را به زير افکنده اند مي ديدي
پنجشنبه، 12 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مفهوم لقاء الله در آيات و روايات (3)

 مفهوم لقاء الله در آيات و روايات (3)
مفهوم لقاء الله در آيات و روايات (3)


 

نويسنده: زهرا محسني زاده




 

گونه هاي مختلف ديدار در قيامت
 

- ديدار کافران و مشرکان
چنانچه ذکر شد مشرکين نيز به بينا شدن خود اعتراف کرد درخواست بازگشت به دنيا را دارند که البته پذيرفته نمي شود. (و لو تري اذ المجرمون ناکسوا روسهم عند ربهم ربنا ابصرنا و سمعنا فارجعنا نعمل صالحاً انا موقنون) (سجده: آيه ي 12) و کاش هنگامي را که مجرمان پيش پروردگارشان سرهاشان را به زير افکنده اند مي ديدي [که مي گويند:] «پروردگارا، ديديم و شنيديم؛ ما را بازگردان تا کار شايسته کنيم، چرا که ما يقين داريم.»
با وجود اين معرفتي که ايجاد مي شود مشرکين هنوز هم در حجاب از رحمت الهي اند:
(انهم عن ربهم يومنذٍ لمحجوبون) (مطففين: آيه ي 15) آنان در آن روز، از پروردگارشان سخت محجوبند.
معناي اين محجوب بودن، حجاب از معرفت الهي نيست بلکه حجاب از رحمت خداوند است (الميزان: ج 19 ص 386).
بنابراين لقاء پروردگار، به صفات جلاليه و جماليه اوست و همه انسانها به لقاء پروردگار نائل مي شوند که در اين ميان کفار با صفات جلاليه خداوند مواجه مي شوند و از رحمت الهي محروم مي مانند.
(انَّ الذين يشترون بعهد الله و ايمانهم ثمناً قليلاً اولئک لا خلاق لهم في الاخرة و لا يکمهم الله و لا ينظر اليهم يوم القيامة و لا يزکيهم و لهم عذاب اليم) (آل عمران: آيه ي 77) کساني که پيمان خدا و سوگندهاي خود را به بهاي ناچيزي مي فروشند، آنان را در آخرت بهره اي نيست؛ و خدا روز قيامت با آنان سخن نمي گويد، و به ايشان نمي نگرد، و پاکشان نمي گرداند و عذابي دردناک خواهند داشت.
خلاق، بهره مندي از رحمت خداوند است اما آنان بهره ايي از رحمت خداوند نداشته و با آنان تکلم نمي شود و نظر رحمتي از سوي خداوند بر آنها نيست و اين با وجود بصيرت - از نوع بصيرت يافتن قيامتي - است که اکنون از آن بهره منداند.

- ديدار مومنين
 

مؤمنين نيز خداوند را به صفات جماليه مشاهده مي کنند: (و اعملوا ا نکم ملاقوه و بشر المومنين) (بقره: آيه ي 223) و بدانيد که قطعاً خداوند را مشاهده مي کنيد، و بشارت براي مومنين است.
همه خداوند را ملاقات مي کنند اما در اين ميان بشارت براي کساني است که در مسير خود به سوي خداوند حرکت ايماني داشته اند. اما از اين دسته نيز يکسان نيستند و شدت و ضعف و خلوص حرکت در مسير، نوع و درجه ملاقات و قربشان را تعيين مي کند.
گروه اول از مومنين، اصحاب يمين اند که پروردگار خود را ديدار مي کنند؛ اما در هر حال اين ديدار نيز قلبي است.

مفهوم ديدار قلبي پروردگار
 

رؤيت امر مقابل سه درجه دارد: جسمي، عقلي و شهود باطني. ديدار ظاهري و مادي خداوند چنانچه ذکر شد مردود است اما ديدار عقلي نيز ممکن نيست. امام حسين (عليه السلام) مي فرمايد: خداوند از عقول و انديشه ها محجوب است همان گونه که از ديدگان محجوب است (تحف العقول: ص 170).
اما آنچه در لقاء پروردگار رخ مي دهد آنگونه معرفت و شناخت نسبت به خداوند است که با زدودن حجابهاي ظلماني و نوراني ايجاد مي شود. چنانچه اين رؤيت قبل از جهان آخرت نيز براي مومنين رخ داده است. ابوبصير در مورد امکان رؤيت خداوند از امام صادق (عليه السلام) مي پرسد: آيا مؤمنين در قيامت خداوند را مي بينند؟ امام (عليه السلام) در پاسخ مي فرمايند: آري و آنها پيش از اين هم هنگامي که به آنان گفته شد: (الست بربکم) گفتند: "بلي" و خداوند را ديدند... آنگاه خطاب به ابوبصير مي فرمايند: آيا تو همين الان او را نمي بيني؟
به بيان ديگر امام با اشاره به امکان و وقوع ديدار در دنيا - که طبعاً با چشم سر نيست -به نوع اين ديدار در قيامت که از همين سنخ است؛ اما به جهت زدوده شدن حجابهاي دنيوي و نيز حجابهاي نوراني ديدار برتر است، اشاره مي کنند.
بالاترين رؤيت که مراد ملکوت اشياء است نيز در قرآن کريم ذکر شده است که ديدن برتر، درک با وجدان و بدون هيچ ستر و پوششي است و البته اگر اين امر به طور اتم و کامل محقق نمي شود به دليل اين است که انسان به خود مشغول بوده و يا گرفتار گناه بوده است. بنابراين قرآن کريم اين نوع علم را رؤيت و لقاء معرفي و تعيين مي کند، چنانچه امکان چنين رؤيتي براي حضرت موسي (عليه السلام) در اين دنيا وجود نداشت.
بنابراين رؤيت پروردگار براي مومنين رخ مي دهد. مؤمنين در بهشت از نعمات مادي و معنوي بهره من مي شوند که از اين رؤيت يا معرفت يافتن به خداوند به صورت بهره مندي آنان از شراب بهشتي - که لذت هم صحبتي با خداوند و نظر به نور الهي و ... را به آنان عطا مي کند - ياد مي شود (چنانچه در روايت دسته سوم ذکر شد) و اين مسئله نيز به سبب قلب سليم مؤمن است که به اين ديدار و لذت نائل مي شود. پيامبر اکرم (صل الله علي و آله) در تفسير کلام خداوند: الا من اتي الله بقلب سليم (شعراء: آيه ي 88) مي فرمايد: (القلب السليم الذي يلقي ربه و ليس فيه احدٌ سواهُ، و کلُّ قلبٍ فيه شرک او شک فهو ساقط و انما ارادوا الزهد في الدنيا لتفرغ قلوبهم للآخره) (الکافي: ج 2 ص 16).
قلب سليم آن دلي است که پروردگار خود را ملاقات کند در آن هيچ کس جز خدا نباشد ... و هر دلي که درجه ايي (قسمي) از اقسام شرک يا شک در آن وجود داشته باشد، آن دل از درجه اعتبار ساقط است؛ و مردم را به زهد در دنيا دعوت کرده اند تا دلهاي آنان را براي آخرت و ملاقات خدا فارغ گردد.
آنان از شرابي مي نوشند که معرفت، شهود و قرب برتري به آنان مي بخشد که ميزاني از شراب معرفتي و قربي مقرون را در خود دارد. (مزاجه من تسنيمٍ) (مطففين: آيه ي 27).
بنابراين اگر پاداش و نعمتي هم مطرح مي شود در سطح بالاتر، همان نعمت قرب و ديدار نور الهي مدنظر است. امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: لا تدرکه العوين بمشاهده العيان و لکن تدرکه القلوب بحقايق الايمان (نهج البلاغه: خطبه 179).
«ان زادَّ الراحل اليک عزم ارائه يختارک بها و يصير بها الي ما يودي اليک اللهم و قد ناداک بعزم الاراده قلبي» (الکافي: ج 2 ص 16).

- ديدار مومنان خاص
 

اما ديدار خاص براي ائمه معصومين (عليه السلام) و اولياي الهي رخ مي دهد، و آنان همان مقربون اند که متنعم به شراب تسنيم اند.
«الهي هب لي کمال الانقطاع اليک و انر ابصارَ قلوبنا بضياءِ نظرها اليک، حتي تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الي معدن العظمه، و تصير ارواحنا معلقه بعز قدسک» (بحار الانوار: ج 91 ص 99).
خدايا کمال انقطاع به درگاهت را به من ببخش و ديده دلهاي ما را به تابش نظر خود روشن نما تا ديده هاي دل پرده هاي نور را بدرد و به سرچشمه عظمت و بزرگواري برسد.
در اين ميان ذکر دو نکته لازم است:
1- اين ديدار براي برخي در اين دنيا نيز واقع شده است. در شب معراج، آيات الهي به رؤيت حضرت رسول (صل الله علي و آله) در آمدند.
(لقد راي من آيات ربه الکبري) (نجم: آيه ي 18) و با ديدن آن مشاهده پروردگارش برايش تمام شد. چرا که مشاهده خدا به قلب، با مشاهده آيات او ايجاد مي شود و ديدن آيت به جهت آيت بودنش به جز صاحب آن چيزي را نشان نمي دهد و البته ديدن ذات متعاليه نيز - بدون حجاب يعني بدون وساطت است - امري محال است، چنانچه قرآن کريم مي فرمايد: (و لا يحيطون به علماً) (طه: آيه ي 110) و حال آنکه ايشان بدان دانشي ندارند.
و اين برترين و نزديکترين مقام رؤيت و لقاء خداوند است: «ثم دني فتدلّي فکان قاب قوسين او ادني؛ سپس نزديک شد و نزديکتر شد تا به اندازه ي دو سر کمان يا نزديکتر (الميزان: ج 19 ص 51).
امام موسي بن جعفر در توضيح و تفسير آيه ي کريم مي فرمايند: «... فلما أسري بالنبي و کان من ربه کقاب قوسين او اني رفع له حجاب من حجبه»؛ شبي که پيامبر به معراج برده شد و به خداوند به مانند دو سر کمان يا نزديکتر شد، حجابي از حجابهايش برداشته شد (نورالثقلين: ج 5 ص 149) اين گونه رؤيت نيازي به برپايي صحنه قيامت ندارد. امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: لو کشف الغطاء مازددت يقيناً؛ اگر پرده هم کنار رود بر يقين من چيزي افزوده نشود (بحار الانوار: ج 40، ص 153).
2- ديدار خداوند به ميزاني است که خود بخواهد، چنانچه امام رضا (عليه السلام) نيز در توضيح امر معراج و ديدار خداوند که براي رسول خدا (صل الله علي و آله) فراهم شد، اين نکته را ذکر مي کنند که خداوند از نور خود آنچه را که دوست داشت به ايشان نشان داد. اين بيان امام مي تواند معناي همان کلام نوراني رسول خدا (صل الله علي و آله) باشد که فرمودند: «ما عرفناک حق معرفتک« تو را آنچنان که شايسته شناختت است، نشناخته ايم (همان: ج 110 ص 34).
كتابنامه:
قرآن کريم
1. الاحتجاج، احمد بن علي طبرسي، تعليق: محمّد باقر خراساني، 1386، دار النعمان.
2. الاختصاص، منسوب به شيخ مفيد، تحقيق: علي اکبر غفاري، السيد محمود الزرندي، 1414، دار المفيد، لبنان.
3. بحار الانوار، محمّد باقر مجلسي، 1403، مؤسسه دارالوفا، لبنان.
4. البرهان في تفسير القرآن، هاشم الحسيني البحراني، تحقيق: قسم الدراسات الاسلاميه مؤسسه البعثه، 1417، قم.
5. تحف العقول، إبن أبي شعبه، تصحيح و تعليق: علي اکبر غفاري، 1426، دارالقاري، لبنان.
6. تفسير مجمع البيان، فضل ابن علي طبرسي، ترجمه: علي کرمي، 1380، انتشارات فراهاني.
7. دعائم الاسلام، القاضي النعمان المغربي، تحقيق: آصف بن علي اصغر فيض، 1383، دار المعارف، قاهره.
8. رساله حول الرؤيه، حسن حسن زاده آملي، ترجمه: گروه ترجمه مؤسسه دارالاسلام، 1375، انتشارات قيام.
9. شرح اصول کافي، ملاصالح مازندراني، 1421، دارالاحياء التراث العربي، لبنان.
10. کشف الاسرار و عده الابرار، ميبدي، تحقيق: علي اصغر حکمت، 1376، اميرکبير.
11. المحاسن، احمد بن محمّد بن خالد البرقي، 1330، دارالکتب اسلامي.
12. مستدرک الوسائل، ميرزاي نوري، تحقيق: مؤسسه آل البيت (عليه السلام)، 1408، موسسه آل البيت (عليه السلام) لإحياء التراث.
13. معجم مقاييس اللغه، احمد ابن فارس، تحقيق: عبدالسلام محمّد هارون، 1389، مکتبه مصطفي الباني.
14. معراج السعاده، احمد بن محمّد مهدي نراقي، 1374، هجرت، قم. مناهج البيان في تفسير القرآن، 1374، مؤسسه الطباعه و النشر وزاره الثقافه و الارشاد المسلمين.
15. الميزان، محمّد حسين طباطبايي، ترجمه: سيد محمّد باقر موسوي خراساني، دفتر انتشارات اسلامي.
16. النوادر، احمد بن عيسي الاشعري، تحقيق: المدرسه الامام المهدي (عليه السلام)، قم: 1408.
17. نهج البلاغه.

منبع:نشريه حديث انديشه، شماره7



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.