جریان ها و جناح های اصولگرا در ایران

حزب يا جمعيت هيأت هاي مؤتلفه اسلامي در سال 1342 هـ. ش از ائتلاف گروه هايي از ميان بازاريان و مکان هاي مذهبي سر برآورد. بنا بر نظر فعالان اصلي اين جمعيت، اعضاي هيأت هاي مؤتلفه بدون اين عنوان از مهر 1341 در ارتباط نزديک با امام خميني (ره) بودند و فعاليت هاي گوناگون خود را در سه دسته عمده، گروه مسجد امين الدوله، گروه اصفهاني ها و هيأت مسجد شيخ علي پي مي گرفتند.
شنبه، 14 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جریان ها و جناح های اصولگرا در ایران

جریان ها و جناح های اصولگرا در ایران
جریان ها و جناح های اصولگرا در ایران


 






 

1. حزب مؤتلفه اسلامي
 

حزب يا جمعيت هيأت هاي مؤتلفه اسلامي در سال 1342 هـ. ش از ائتلاف گروه هايي از ميان بازاريان و مکان هاي مذهبي سر برآورد. بنا بر نظر فعالان اصلي اين جمعيت، اعضاي هيأت هاي مؤتلفه بدون اين عنوان از مهر 1341 در ارتباط نزديک با امام خميني (ره) بودند و فعاليت هاي گوناگون خود را در سه دسته عمده، گروه مسجد امين الدوله، گروه اصفهاني ها و هيأت مسجد شيخ علي پي مي گرفتند.
اعضاي هيأت مؤتلفه عمدتاً از افراد با سابقه در مبارزات سياسي بودند و محرک اصلي آن ها انديشه اسلامي و ديني بود. اينان که براي روحانيت و به خصوص روحانيون مبارز ارزش فراوان قائل بودند، بعد از درگذشت آيت الله سيد ابوالقاسم کاشاني به سوي امام خميني(ره) جذب شدند. اين تشکل پس از مشخص کردن اعضاي شوراي مرکزي خود، تصميم گرفت يک شوراي روحانيت نيز در تشکيلات مؤتلفه ايجاد نمايد؛ لذا پس از مشورت با امام، قرار شد پنج تن از روحانيون را انتخاب و جهت تأييد به ايشان معرفي کنند.(1)
فعالان هيأت مؤتلفه معتقدند که مخالفتشان با لايحه انجمن هاي ايالتي ولايتي که پيشتر درباره آن سخن گفتيم به شکل گيري سازمان يافته حيات سياسي اين هيأت ها مدد رسانده است. مخالفت با رفراندوم (مه پرسي) شش ماده اي شاه در دي ماه 1341 انگيزه ديگري بود براي رونق بخشيدن به کوشش هاي هيأت مؤتلفه به رهبري امام خميني(ره). اما نهضت 15 خرداد نقش اصلي را براي سازماندهي مؤتلفه داشته است. اما شايد بتوان مهم ترين عامل را در حرکت هاي اسلامي دهه چهل، اعدام انقلابي حسنعلي منصور نخست وزير وقت در بهمن 1343 توسط اعضاي مؤتلفه دانست.
اين اقدام مؤتلفه که اولين و عملاً آخرين اقدام نظامي آن نيز بود با اخذ مجوز و با فتواي آيت الله ميلاني صورت گرفت. کميته مرکزي مؤتلفه در آن زمان عبارت بودند از آقايان حاج مهدي عراقي، حبيب الله عسگر اولادي، بخارائي(2)، صادق اماني(3)، نيک نژاد(4) و هرندي(5) جمعاً 12 نفر و در شوراي روحاني آن آقايان مرتضي مطهري، محمد حسيني بهشتي، محي الدين انواري و احمد مولايي بودند. پس از ترور انقلابي حسنعلي منصور جمعي از سران مؤتلفه به اعدام و مابقي به زندان هاي طويل المدت محکوم شدند.(6) اعضاي مؤتلفه را بيشتر بازاري هاي متوسط و خرده پا که داراي سوابق مبارزاتي بودند تشکيل مي دادند.(7) اعضا و هواداران اين جمعيت در طول دوران مبارزه نقش مؤثري در چاپ و توزيع اعلاميه ها و نوارهاي سخنراني حضرت امام(ره) و سازماندهي اعتراضات بازاريان و اصناف داشته و در ماه هاي پاياني رژيم شاه نيز سهم به سزايي در تدارک راهپيمايي و اعتصابات داشتند.(8) آن ها در کمک و ياري رساندن به خانواده زندانيان سياسي و متحصنين و اعتصابيون نقش ويژه اي ايفا کردند. در آغاز انقلاب، اين جمعيت نقش و تلاش ويژه اي در استقبال از حضرت امام(ره) و اداره مقر ايشان در مدرسه علوي از خود بروز داد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، برخي از اعضاي جمعيت مؤتلفه در مقام هاي کليدي نظام مسئوليت گرفتند که از آن جمله بايد به حضور در کابينه هاي دولت، حضور در کميته هاي انقلاب، دادستاني انقلاب اسلامي و مديريت زندان ها، کميته امداد، بنياد مستضعفان، دانشگاه آزاد، مجلس شوراي اسلامي و استانداري ها اشاره کرد.
با انحلال حزب جمهوري اسلامي، اعضاي مؤتلفه در سال 1367 تمهيدات لازم را براي تشکيلاتي با سازکار نوين فراهم ساختند که با تصويب اساسنامه و مرامنامه در سال 1369 جمعيت مؤتلفه اسلامي با هيأت مؤسس آن شکل گرفت.(9) مؤتلفه اسلامي در تمام مراکز استان ها و بيش از 180 شهر دفتر و شعبه نمايندگي دارد. هفته نامه «شما» ارگان رسمي آن است. در حال حاضر محمد نبي حبيبي دبير کل و اسدالله بادامچيان قائم مقام حزب مي باشد.
مؤتلفه اسلامي انگيزه اصلي خويش را انجام وظيفه و اداي تکليف شرعي در هر زمان و مکان مي داند و رهنمودهاي ولي فقيه زمان را به عنوان بهترين معيار و راهنما قبول دارد. هدف اصلي مؤتلفه، ساختن جامعه ا اسلامي از اعضا و طرفداران در درون تشکل است که نمونه باشد و همچنين پاسداري از ارزش ها و انقلاب اسلامي و راه امام خميني(ره) در ايجاد امت بزرگ و سعادتمند اسلامي مي باشد. برنامه هاي مؤتلفه اسلامي بر اساس اسلام ناب محمدي(ص) و اصول انقلابي و رهنمودهاي امام خميني(ره) و ولي فقيه زمان و منطبق با قوانين و مقررات جمهوري اسلامي مي باشد.
حزب مؤتلفه تشکيلاتي براي فعاليت هايش دارد که عبارتند از:
الف. سازمان مرکزي که تهيه و نظيم نقشه ها و طرح هاي لازم بري رسيدن به هدف هاي جمعيت و برقراري ارتباط با اشخاص و نهادها دو کار عمده آن است.
ب. سازمان مالي که مسئولي امور مالي را بر عهده دارد.
ج. سازمان تبليغات و ارتباطات که هم مسئوليت تبليغات حزب و نيز آموزش و تربيت نيروي انساني را برعهده دارد.
هيأت مؤسس، کنگره، شوراي مرکزي و هيات اجرايي مهم ترين ارکان و تشکيلات حزب مؤتلفه به شمار مي آيند.
کنگره «از منتخبين اعضاء و هر دو سال يک بار تشکيل مي شود و مسئوليت تعيين اعضاي شوراي مرکزي، تصويب اساسنامه و مرامنامه و تغييرات در آن ها و يا انحلال را به عهده دارد.»
اعضاي شوراي مرکزي 25 نفر هستند.(10) حزب داراي 6 واحد است:
1. تشکيلات، 2. تبليغات، 3. آموزش، 4. اداري و مالي، 5. سياسي، 6. طرح و برنامه.
در ماده 9 شرايط عضويت آمده است:
هر عضو بايد مسلمان، معتقد و متعهد به ولايت فقيه و مباني نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي بوده و اساسنامه و مرامنامه جمعيت مؤتلفه اسلامي و عدم عضويت در سازمان ها و احزاب و جمعيت هاي سياسي ديگر را پذيرفته باشد و سوء سابقه عقيدتي، سياسي و اجتماعي نداشته باشد.
در حال حاضر حزب مؤتلفه اسلامي را بايد با سابقه ترين حزب سياسي ايران ناميد. داشتن دفتر و شعبه در همه استان ها و شهرستان هاي کشور نيز از ويژگي هاي اين حزب پرسابقه است. ارتباط گسترده و دائمي با روحانيت و اهتمام در همراهي و اعلام مواضع با آنان را نيز بايد به مختصات حزب مؤتلفه افزود.
اين حزب در مجموعه جريان اصول گرا از جايگاه مهمي برخوردار است و در نقش رهبري و هماهنگ کننده بيش از 10 حزب و تشکل سياسي که با عنوان جبهه پيروان خط امام(ره) و رهبري (11) فعاليت مي کنند، ايفاي نقش دارد به گونه اي که هم اکنون حبيب الله عسگر اولادي(12) دبير جبهه پيروان مي باشد.
مکاتبه هاي دبير کل حزب مؤتلفه با دبير کل حزب مشارکت محمدرضا خاتمي و مجلس ششم در دوران هشت ساله دولت خاتمي و موضع گيري هاي شفاف و صريح، گوياي ديدگاه هاي حزب درباره مسائل و رخدادهاي آن زمان، نمونه اي از نقش آفريني مؤتلفه در رخدادهاي کشور است.

2. جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي
 

با پايان يافتن جنگ تحميلي و متعاقب آن، آغاز دوران بازسازي و سازندگي کشور، شرايط ويژه اي در کشور حاکم شده بود. از يک سو فضاي سياسي کشور متأثر از دو جناح عمده سياسي موسوم به چپ و راست بود.(13) از سوي ديگر، جمع زيادي از نيروهاي انقلاب و جنگ حضور داشتند که مايل به انجام کار تشکيلاتي و سياسي بودند اما نمي خواستند در دسته بندي هاي رايج چپ و راست قرار گيرند. به علاوه ظرفيت بسته و محدود تشکل هاي سياسي دو جناح که فاقد انعطاف و پذيرش ايده ها و ديدگاه هاي نو بودند، خود مانع بزرگي براي توسعه سياسي در شرايط آن روز کشور بود.
دوران هشت ساله سازندگي و عبرت آموزي از آن، جمعي از نيروهاي ايثارگران که سابقه حضور و خدمت در دفاع مقدس و جهاد سازندگي داشتند را بر آن داشت که جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي را در سال 1375 تشکيل دهند. مؤسسان اين حزب سياسي(14) از همان ابتدا چند اصل را به عنوان مزيت نسبي تشکل سياسي خود قرار دادند:
اول؛ آنکه با حفظ احترام به ساير تشکل هاي سياسي همواره استقلال خود را حفظ و در انتخابات با ساير تشکل هاي سياسي ائتلاف نکرده و به صورت مستقل ليست انتخاباتي ارائه دهد.(15)
دوم؛ تلاش براي ايجاد همگرايي و وفاق ميان تشکل هاي سياسي درون نظام فارغ از گرايش مصطلح چپ و راست که فضاي دهه 60 و 70 کشور را به شدت تحت تاثر خود قرار داده بود.
سوم؛ گفتمان سازي، نظريه پردازي و ارائه تحليل هاي نو و بديع را که کمتر سابقه داشت بايد از جمله ويژگي هاي جمعيت ايثارگران برشمرد. اساسنامه جمعيت در دو فصل، چهل و يک ماده و دوازده تبصره است. ارکان تشکيلاتي، هيأت مؤسس، کنگره سراسري، شوراي مرکزي، دبير کل، کميته ها، واحدها، تشکيلات استاني، حوزه ها و عضو را شامل مي شود. نکته مهمي که درباره هيأت مؤسس وجود دارد آن است که اعضاي مؤسس همواره به عنوان عضو دائمي و ثابت در همه ادوار شوراي مرکزي مي باشند.
دبير کل، عالي ترين مقام اجرايي مي باشد و عزل و نصب مسئولان کميته ها و واحدها را با تصويب شوراي مرکزي بر عهده دارد. کميته هاي سياسي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، مسئوليت تأمين، پشتيباني، توليد و ارائه محتوا، موضوعات و تحليل هاي مرتبط با جمعيت را بر عهده دارند. واحدهاي نظارت و ارزشيابي، ارتباطات و روابط عمومي، تبليغات و انتشارات، تشکيلات و هماهنگي، پشتيباني و اداري واحدهاي پنج گانه آن هستند. جمعيت در هر استان داري دفتر و شعبه است.
در مرامنامه اين حزب تلاش در جهت استقرار و گسترش دين اسلام و شکل گيري يک جامعه نمونه اسلامي بر پايه انديشه هاي امام خميني(ره) و رهبري، فراهم ساختن مرکزي براي جذب، سازمان دهي و آموزش نيروهاي جوان، تلاش در جهت احياي توسعه و استقرار تمدن بزرگ اسلامي و تلاش در جهت توسعه فرهنگ؛ امر به معروف و نهي از منکر و بسط نظارت بر فعاليت مسئولين دولتي را از جمله اهداف هفت گانه جمعيت بايد بر شمرد که در مواردي از آن با ساير احزاب سياسي کاملاً متفاوت است.
دهه اول حضور و فعاليت سياسي ايثارگران (1385 ـ 1375) را دوره تأسيس، تثبيت، تحکيم و گسترش آن بايد ناميد. در اين دوران ايثارگران توانست در راستاي اهداف خود جمع زيادي از نيروهاي سياسي در سراسر کشور را شناسايي و براي کادرسازي جذب کند. اين اقدام نقش مهمي در حضور نيروهاي تشکيلاتي در مجلس شوراي اسلامي دوره هفتم داشت و افزون بر آن، ستادهاي انتخاباي محمود احمدي نژاد و بخش قابل ملاحظه اي از تيم دولت نهم برخاسته از همين نيروها و رويکرد است. همزمان، ايجاد دفاتر در سراسر کشور و آموزش نيروها در داخل تشکيلات مورد توجه قرار گرفت.
بولتن خبري حزب که در زمره منظم ترين و تأثيرگذارترين نشريات داراي طبقه بندي در حوزه سياست است، از ابتداي تأسيس تاکنون به طور منظم و به صورت ماهانه منتشر و مشترکان فراواني در ميان نخبگان و مسئولان کشور دارد. ايثارگران در حوزه بيروني توانست در اولين دوره خانه احزاب قائم مقام و دبير کميته سياسي خود را در شوراي مرکزي داشته باشد.(16)
اعضاي شوراي مرکزي 21 نفرند که 9 نفر اعضاي هيأت مؤسس عضو ثابت و 12 نفر ديگر از بين اعضا توسط مجمع عمومي با اکثريت آرا براي مدت 2 سال انتخاب خواهند شد؛ 4 نفر نيز علي البدل هستند.(17)
نقطه اوج نقش آفريني ايثارگران در عرصه سياسي را بايد به رخدادهاي پس از 18 تير 1378(18) (حادثه کوي دانشگاه) مرتبط دانست. در اين ايام، احزاب و تشکل هاي سياسي به شدت نسبت به هم بدبين و واگرايي به صورت بي سابقه اي افزايش يافته بود. سران 4 تشکل سياسي تأثيرگذار و مهم در جريان اصول گرا، جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، جمعيت مؤتلفه اسلامي، جامعه اسلامي مهندسين و انجمن اسلامي پزشکان در ملاقاتي با رهبري (19) به واکاوي و چاره جويي براي بيرون رفت از چالش هاي به وجود آمده برآمدند که بخش عمده اهتمام بايسته براي نظريه پردازي، تشکيل جلسات براي همگرايي بيشتر در ميان احزاب و تشکل هاي اسلامي براي پاسداشت ارزش ها را بايد مرهون تلاش ايثارگران دانست که تا حدود زيادي توانست به تلطيف فضاي سياسي کشور، همگرايي بيشتر جريان هاي سياسي و از همه مهم تر، افزايش همگرايي در ميان جريان اصول گرا موفق باشد.
ايثارگران در انتخابات ساليان اخير همواره حضوري جدي و پر رنگ داشته است. در انتخابات سال 76 در جريان هفتمين دوره انتخابات رياست جمهوري به حمايت از کانديداتوري علي اکبر ناطق نوري پرداخت. در انتخابات 4 سال بعد (1380 هـ. ش) نيز از علي شمخاني و احمد توکلي در برابر محمد خاتمي حمايت کرد. در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري از محمد باقر قاليباف (مرحله اول) و احمدي نژاد (مرحله دوم) حمايت کرد. اين تشکل سياسي در انتخابات هاي مختلف شوراهاي اسلامي شهر و روستا، مجلس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري نقش محوري در ارائه فهرست انتخاباتي و ساماندهي انتخاباتي اصول گرايان داشته است.
اعقاد و التزام عملي به ولايت فقيه، تلاش براي تحکيم حکومت ديني، التزام به حاکميت قانون، تلاش براي نهادينه کردن مشارکت مردمي، توجه به حفظ منزلت حوزه و دانشگاه به عنوان دو کانون فرهنگ ساز، اعتقاد به آزادي و کرامت انساني و نفي هر گونه تبعيض را بايد از جمله مهم ترين مواضع و ديدگاه هاي آن برشمرد. حسين فدايي دبير کل ايثارگران است. بي شک موفقيت اصول گرايان در ساليان اخير در انتخابات و نيز فرهنگ سازي و تبيين گفتمان اصول گرايان و مؤلفه هاي آن، تا حد زيادي مرهون اهتمام ايثارگران است.

3. آبادگران حد واسط راست تا اصول گرايي
 

جريان موسوم به راست يکباره به جريان اصول گرايي تبديل نشد و فرايندي را پشت سر گذاشت که از برنامه ريزي و تشکيلات سازمان يافته اي بخوردار بود. بي ترديد حاکميت جريان دوم خرداد و اصلاح طلبي نقش مهمي در تحقق اين موضوع داشت، چرا که با حاکميت جريان اصلاح طلبي جريان موسوم راست يا آنچه که رقيب سياسي از آن به عنوان «محافظه کار» و با واژگاني چون متحجر، اسلام طالباني، مخالف عقلانيت و خردگرايي، مخالف آزادي و مردم سالاري ياد مي کرد نه تنها در اقليت قرار گرفت بود، بلکه امکان گفتمان سازي و جريان سازي براي برون رفت از وضع موجود را از آن عملاً سلب کرده بود. چنين شرايط، اوضاع و احوالي، برخي از اشخاص حقيقي و مؤثر و نيز معدودي از احزاب و تشکل هاي سياسي را بر آن داشت تا نه تنها طرحي جديد براي برون رفت از شرايط موجود، بلکه براي اداره کشور توسط جريان ارزشي و انقلابي تدارک نمايند.
بي ترديد از معماران اين کار بزرگ بايد از کساني چون علي اکبر ناطق نوري، علي لاريجاني، حبيب الله عسگر اولادي، احمد توکلي، غلامعلي حداد عادل، حسين فدايي، مرتضي نبوي، علي دارابي، محمدرضا باهنر، محمود احمدي نژاد، مصطفي پورمحمدي، عليرضا زاکاني و جمعي ديگر ياد کرد. جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي و تا حدودي جامعه اسلامي مهندسين دو تشکل سياسي بودند که نقش اصلي و بنيادي در عملياتي کردن اين کار و تحقق اهداف مورد نظر را بر عهده داشتند. «شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي» محصول اين دوران است. مجموعه اي که در نقش گرانيکاه جريان هاي ارزشي ـ انقلابي عهده دار سياست گذاري، برنامه يزي، هماهنگي و مديريت اين کار بزرگ بودند. مدت ها کار اين مجموعه بدون سروصدا يا اصطلاحاً «چراغ خاموش» بود. در اين مدت رايزني و گفت و گو با برخي از احزاب و تشکل ها سياسي و اشخاص حقيقي و مؤثر در جريان راست، ارزشي و انقلابي صورت گرفت تا همراهي آنان براي اين کار بزرگ جلب شود. از سوي ديگر، برنامه ريزي هاي راهبردي، سياست ها، طراحي تشکيلاتي و شناسايي نيروها صورت گرفت. تبيين آرمان هاي انقلاب اسلامي و رهنمودهاي امام و رهبري، «تلاش براي کارآمدسازي بيشتر نظام اجرايي کشور»، «کادريابي و سازماندهي نخبگان و ايجاد زمينه هاي بهره گيري از آرمان ها»، «داشتن طرح جامع براي اداره کشور در صورت رأي آوري»، و بالاخره «ايجاد هماهنگي و وحدت ميان نيروهاي انقلابي و ارزشي» را بايد از مهم ترين اهداف «شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي» برشمرد.
اين شورا در همه استان ها و شهرستان ها در مدتي کوتاه توانست جمع زيادي را شناسايي و مسئوليت کار را بر عهده آن ها محول کند. کميته هايي چون: آموزش، استان ها، تشکيلات، سياسي، اقشار، پشتيباني، ارتباطات در ساختار مرکزي طراحي و مسئولاني براي آن ها تعيين شد.
راه اندازي خبرگزاري، فعال کردن سايت هاي خبري، انتشار نشريات و مطبوعات جديد، تشکيل احزاب و تشکل هاي سياسي و بالاخره ايجاد فراگير نهادهاي عمومي غير حکومتي (سازمان هاي مردم نهاد) (20) از اقدامات اولويت دار تعريف شد. «تغيير تابلو و چهره جريان از راست» به مثابه اصلي ترين هدف مورد توجه قرار گرفت. دومين دوره انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا در پيش بود و «شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي» بايد اولين ثمره کار خود را ارائه مي کرد:
هيچ کس پيدا نمي شود که اثرگذاري جرياني که در سال 81 به نام ائتلاف آبادگران ايران اسلامي تأسيس شد را انکار کند، زلزله اي که به انتخابات نهم رياست جمهوري هم کشيده شد...(21)
و بدين سان «ائتلاف آبادگران ايران اسلامي» اعلام موجوديت کرد. اين عنوان جديد که واجد ويژگي هايي تازه بود، چهره هايي متخصص و نخبه که غالباً اشتهار جناحي نداشتند را در بر مي گرفت. استفاده از نيروهاي ارزشي چپ که منتقد جريان اصلاح طلب بودند، گفتمان و شعارهاي جذاب «اعتدال، مردم سالاري ديني، نقش مردم در اداره امور، خرد جمعي، قانون گرايي، عدالت خواهي، رفاه و آسايش مردم» نکوهش و رفتارهاي باندي و جناحي استراتژي اين جريان را تشکيل مي داد. صدور منشور ائتلاف آبادگران گفتمان جديدي بود که ساير گفتمان ها را تحت الشعاع خود قرار داد.(22)
صداقت در گفتار، سلامت در عمل، خدمت صادقانه سه شعار راهبردي آبادگران براي انتخابات شوراها بود. آبادگران توانست در تهران تمامي پانزده. صندلي شورراي شهر را در يک انتخابات رقابتي به دست آورد. انتخابات شوراهاي شهر و روستاها، دوره دوم از يک حيث از انتخابات قبل و بعد از خود متمايز بود. جريان دوم خرداد يا همان اصلاح طلب که اکثريت مطلق شوراي شهر دوره اول را به دست آورده بود، در اين انتخابات با سه ليست انتخاباتي مجزا به صحنه آمد که با شکست قاطع رو به رو شد. محصول کار آبادگران در شوراي شهر و شهرداري تهران «شهردار شدن دکتر محمود احمدي نژاد» بود که با گفتمان خدمت صادقانه، فضاي سياسي ـ اجتماعي کشور را تا حدود زيادي تغيير داد. جريان ارزشي و انقلابي که حالا در جامعه به عنوان آبادگران شناخته شده بود و کمتر از جريان راست نشان داشت، در انتخابات مجلس هفتم شوراي اسلامي نيز با اقبال گسترده مردم رو به رو شد و اکثريت مطلق قوه مقننه را از آن خود کرد. اين موفقيت ها و الزامات اکثريت بودن جريان راست ديروز و ارزشي، انقلاب که اينک با تابلوي آبادگران در جامعه شناخته شده است را بر آن داشت تا به بازتعريف هويت جديد و تبيين مؤلفه هاي آن اهتمام ورزد.
انتخابات رياست جمهوري دوره نهم در پيش بود و ماهيت، انديشه، سخن گويان و برنامه هاي اين جريان بايد بيش از پيش براي افکار عمومي منتشر مي شد. «اصول گرايي» محصول اين فرايند بود و حالا جريان اصول گرايي برآمده از راست ديروز و آبادگران وقت با سخن گويان، گفتمان و برنامه هاي جديد و نو در برابر جريان اصلاح طلبي صف آرايي کرد و توانست پيروز انتخابات در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري باشد.

پي نوشت ها :
 

1. حبيب الله عسگراولادي چگونگي تشکيل اين شورا را اين چنين روايت مي کند:
«در شوراي مرکزي هيأت هاي مؤتلفه اسلامي که دوازده نفر بوديم در اين باره صحبت کرديم که خدمت امام عرض کنيم که ما نمي توانيم اتکايي که به شما داريم با ساير پيوست مراجع ديگر در قم داشته باشيم. ما بيست و پنج نفر از علماي شناخته شده را در نظر مي گيريم و پيشنهاد ما اين است که از بين اينها شما يا ما، پنج نفر را انتخاب کنيد. فرمودند: خودتان برويد انتخاب کنيد و بياييد بگوييد. ما آمديم و از بين صد نفر، بيست و پنج نفر و از بين بيست و پنج نفر، آيت الله مطهري، آيت الله بهشتي، آيت الله انواري، آقاي مولايي و گلزاده غفوري را انتخاب کرديم و به خدمت ايشان رفتيم. ايشان راجع به سه تا صحبت کردند: «من به آقاي بهشتي و آقاي مطهري ارادت دارم. آقاي انواري را هم مي شناسم و قبول دارم. اگر به من دسترسي نداشتيد، به اين آقايان مراجعه کنيد، اگر مطلبي را گفتند شما ترديد نکنيد و عمل کنيد. اما هرگاه به من دسترسي داشتيد به خودم مراجعه کنيد.» براي مطالعه بيشتر ر.ک: مصاحبه با حبيب الله عسگر اولادي، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، جلسه چهارم، نوار اول،1378/5/10
2. محمد بخارايي فرزند علي اکبر در سال 1323 هـ. ش در جنوب شهر تهران به دنيا آمد. با آغاز نهضت امام خميني، با مؤتلفه اسلامي آشنا شد. او در عمليات بدر براي به هلاکت رساندن حسنعلي منصور نقش ويژه اي داشت. محمد بخارايي در سحرگاه 26 خرداد 1344 تيرباران و به درجه رفيع شهادت رسيد.
3. محمد صادق اماني همداني در سال 1309 در تهران متولد شد. وي از کسبه بازار تهران بود که همراه جمعي از ياران به تأسيس مؤتلفه اسلامي اقدام کرد و پس از مدتي رهبري شاخه نظامي آن را عهده دار شد و طراح عمليات بدر در اجراي حکم درباره حسنعلي منصور بود. وي پس از دستگيري و به دنبال حکم دادگاه نظامي شاه به همراه همسنگران خود محمدبخارايي، مرتضي نيک نژاد و رضا صفار هرندي در 1344/3/26 به درجه رفيع شهادت نائل شد. وي نقش اساسي در رهبري مؤتلفه برعهده داشت.
4. مرتضي نيک نژاد در سال 1321 در جنوب شهر تهران در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد. وي پس از پايان دوره ابتدايي در بازار تهران اشتغال داشت. وي در جريان عمليات بدر نفر دوم عمليات و پشتيباني کننده محمد بخارايي بود. در دادگاه تجديد نظر طاغوت با اينکه مريض و قادر به حرکت نبود، اما به دستور رئيس دادگاه نظامي، او را با برانکارد به جلسه آوردند و در حالي که روي نيمکت دراز کشيده بود، او را محاکمه کردند. وي در سحرگاه 26 خرداد 44 به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
5. رضا صفار هرندي فرزند علي اکبر در سال 1325 در خانواده اي اهل علم و دين به دنيا آمد. پس از دوره ابتدايي، دروس ديني را نزد برادرش خواند و در مغازه او به کار مشغول شد. وي روز عمليات ترور منصور، پشتيبان شهيد بخارايي بود. وي در سحرگاه 26 خرداد 1344 به همراه همرزمانش به شهادت رسيد.
6. علي دارابي،سياستمداران اهل فيضيه، صص 77 ـ 76.
7. صادق زيبا کلام، مقدمه اي بر انقلاب اسلامي، صص 239 ـ 238.
همان، ص 77.
8. در تاريخ 1369/3/15اساسنامه و مرامنامه «جمعيت مؤتلفه اسلامي» در 18 ماده و 14 تبصره به تصويب هيأت مؤسس و به تأييد کميسيون ماده 10 احزاب در وزارت کشور رسيد و با کسب مجوز رسمي از وزارت کشور در سال 71 به عنوان «جمعيت مؤتلفه اسلامي» راهي نو را پي گرفت و از سال 82 نيز در چهلمين سالگرد تأسيس با نام «حزب مؤتلفه اسلامي» ادامه طريق داده است.
9. اسامي اعضاي شوراي مرکزي عبارت است از: سيد مصطفي مير سليم، جواد آرين منش، امير رضا آشتياني واعظي، عليرضا اسلامي گيلاني، محمدرضا اعتماديان، محمد علي اماني، محمد کاظم انبارلويي، حسين انواري، اسدالله بادامچيان، راضيه بادامچيان، سيد اکبر پرورش، حسن پزشکيان، حميدرضا ترقي، ابوالفضل توکلي بينا، جعفر شجوني، سيد مهدي جولايي، ابوالفضل حاجي حيدري، طيبه حاجي محمد يزديي، محمد نبي حبيبي، محمد خرسند، فاطمه رهبر، محمد تقي زمانيان کوپايي، مهدي صولي، علي عباسپور تهراني، حبيب الله عسگر اولادي، حسن غفوري فرد، سيده فاطمه فخر، فضل الله فرخ، سيد اصغر رخ صفت، حسين بادامچيان و اعضاي علي البدل عبارتند از: مصطفي حائري زاده، نرگس قديريان، عبدالرحيم بهاروند و علاء مير محمد صادقي.
10. مهم ترين احزاب عضو جبهه پيروان خط امام و رهبري که قبلاً با عنوان تشکل هاي همسو و با محوريت «جامعه روحانيت مبارز» فعاليت مي کردند عبارتند از: جامعه اسلامي مهندسين، جمعيت مؤتلفه اسلامي، جامعه زينب(س)، جامعه اسلامي دانشگاهيان، جامعه اسلامي کارگران، جامعه اسلامي فرهنگيان، کانون اسلامي فارغ التحصيلان شبه قاره هند، جامعه انجمن هاي اسلامي اصناف و بازار، انجمن اسلامي پزشکان و جامعه اسلامي کارمندان. گفتني است، «جامعه وعاظ» و «جامعه اسلامي دانشجويان» نيز قبلاً در اين گروه قرار داشتند که به دلايلي از اين جبهه خارج شدند. براي توضيح بيشتر در اين زمينه ر.ک: علي درابي، انتخاب هشتم (تحليلي بر هشتمين دوره انتخابات رياست جمهوري)، ص 17.
11. حبيب الله عسگراولادي مسلمان فرزند حسين متولد سال 1311 هـ. ش، در تهران متولد شد. بعد از طي تحصيلات اوليه، دروس حوزوي را تا سطح فرا گرفت.
عسگر اولادي در سال هاي پاياني دهه 1320هـ. ش، در حالي که سيزده سال بيشتر نداشت در يک راهپيمايي که به دعوت آيت الله کاشاني به هواداري از مردم فلسطين تشکيل شده بود، دستگير و بازداشت شد. در 1327 به فعاليت هاي سياسي وارد و با حوادث ملي شدن نفت آشنا شد و در تجمعات و تظاهرات اين دوران شرکت مي کرد. وي که با فعاليت جمعيت فدائيان اسلام نيز آشنا بود، در 1333، به همراه عده اي از دوستانش که در مسجد امين الدوله با هم آشنا شده بودند، تصميم گرفتند هيأتي مذهبي تأسيس کنند و به فعاليت فرهنگي بپردازند. لذا هيأتي به نام هيأت «مؤيد» تأسيس کردند و در مسجد امين الدوله به فعاليت مشغول شدند.
با شروع نهضت اسلامي به رهبري امام خميني(ره)، با ايشان آشنا شد و به قم رفت و آمد مي کرد و از طرف امام مأمور وصول وجوهات شرعي در بازار تهران شد. در ماجراي تصويب لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي، ارتباط هيأت وي با بيت امام گسترده تر شد و اين ارتباط باعث ائتلاف آن ها با دو هيأت مسجد شيخ علي و هيأت اصفهاني هاي بازار و تشکيل هيأت هاي مؤتلفه اسلامي گرديد.
در سال 1343 که هيأت هاي مؤتلفه به اعدام انقلابي حسنعلي منصور اقدام کرد، عسگر اولادي نيز به همراه شاخه نظامي مؤتلفه به جرم نگهداري چمدان اسلحه دستگير و به حبس ابد محکوم شد و در 1356 مورد عفو قرار گرفت و از زندان آزاد شد. وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، مدتي وزير بازرگاني بود. سپس با ردي مردم به مجلس شوراي اسلامي راه يافت. همچنين نماينده امام در کميته امداد امام خميني بود. عسگر اولادي در سال 1360 مورد سوء قصد قرار گرفت که اين ترور نافرجام ماند. پس از تأسيس جمعيت مؤتلفه اسلامي در 1369، عسگر اولادي به عنوان دبير کل آن انتخاب و تا مدت ها در اين سمت به کار مشغول بود. براي مطالعه بيشتر ر.ک: حکيمه اميري، تاريخ شفاهي هيئت هاي مؤتلفه اسلامي.
12. درباره اين صف بندي ها و مفاعيم آن در فصل هاي گذشته سخن گفتيم.
13. اعضاي مؤسس جمعيت ايثارگران عبارتند از: حجت الاسلام علي اکبر ابوترابي فرد، حسين فدايي، علي دارابي، مجتبي شاکري، داود دانش جعفري، علي يوسف پور، عبدالحسين روح الاميني، احمد علي مقيمي، هادي ايماني، اصفر صبوري. در سال 1383 با استعفاي صبوري، محمود احمدي نژاد به عنوان جايگزين به عضويت هيأت مؤسس درآمد.
14. اين خط مشي جمعيت در برخي از انتخابات به دلايلي در ائتلاف با ساير تشکل هاي اصول گرا شرکت کرده است. هفتمين و هشتمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي را مي توان از جمله انتخاباتي دانست که جمعيت ايثارگران همراه با ساير تشکل هاي اصول گرا در ائتلاف اصول گرايان شرکت کرد.
15. براي مطالعه بيشتر ر.ک: علي دارابي، انتخاب هشتم، صص 78 ـ 77.
خانه ي احزاب ايران حاصل تلاش جمعي تعداد قابل توجهي از شخصيت هاي سياسي و تشکيلاتي کشور مي باشد که پس از چندين ماه مذاکره و گفت و گو در سال هاي 1378 و 1379 در خصوص چگونگي ايجاد تعامل سازنده بيم گروه ها، تشکل ها و احزاب با ديدگاه ها، نقطه نظرات و سلايق مختلف جهت ايجاد زمينه هاي لازم براي افزايش مشارکت سازمان يافته ي کارآفرينان سياسي کشور و ارتقاي کمّي و کيفي رقابت هاي سياسي تشکيل شد.
اعضاي شوراي مرکزي دوره اول خانه احزاب عبارت بودند از: احمد حکيمي پور، اعظم طالقاني، يدالله طاهرنژاد، سيد حسين موسوي تبريزي، محمدرضا راه چمني، حسين کاشفي، محسن يحيوي، اسدالله بادامچيان، حسن غفوري فرد، علي دارابي، جميله کديور، محمد مهدي مظاهري، عباس شيباني، مهدي نبي زاده، مصطفي کواکبيان،. همچنين در اين دوره سهيلا جلودارزاده، مريم بهروزي، رحمان شمس، ابوالقاسم رئوفيان، کلاه گر و حميدي به عنوان اعضاي علي البدل برگزيده شدند.
16. در چهارمين کنگره جمعيت که 26 ارديبشهت برگزار شد. اعضاي شورا عبارتند از: مصطفي توکليان، عباس درويش توانگر، رضا روستا آزاد، عليرضا سربخش، مسعود سلطان پور صديقه شاکري، محمد علي شم آبادي، جواد عامري، لطف الله فروزنده، مهدي کوچک زاده، الياس نادران و احمد نجابت. خانم ها: معصومه آباد، هاجر تحريري نيک صفت، عشرت شقايق و سيد امير سياح نيز اعضاي علي البدل آن مي باشد.
17. حادثه کوي دانشگاه: به بهانه توقيف و تعطيلي روزنامه سلام جمعي از دانشجويان دانشگاه در خوابگاه اميرآباد کوي دانشگاه اقدام به شعار و تظاهرات کردند. نيروي انتظامي براي
ايجاد امنيت و آرامش وارد صحنه مي شود که دست هاي مشکوک شعله هاي خشم دانشجويان را مشتعل مي کند و لذا شعار عليه نيروي انتظامي و درگيري آغاز مي شود که متعاقب آن چند روز در برخي از شهرهاي کشور بالاخص در تهران، آشوب هايي برپا مي شود. رهبري از اين حادثه به عنوان «خنجر از پشت» ياد کرد. خروش سراسري مردم در راهپيمايي بزرگ در 22 تيرماه در حمايت از رهبري و ارکان نظام موجب خنثي شدن توطئه ها شد.
18. اعضاي ملاقات کننده با رهبري که بعداً به گروه وفاق معروف شدند عبارت بودند از: علي اکبر ولايتي، احمد نجابت، شهاب الدين صدر (انجمن اسلامي پزشکان) حسين فدايي، علي داربي، داود دانش جعفري (جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي)،حبيب الله عسگر اولدي، علي اکبر پرورش، اسدالله بادامچيان، محمد نبي حبيبي (مؤتله اسلامي)، حسن غفوري فرد، محمدرضا باهنر، محسن يحيوي (جامعه اسلامي مهندسين). اين گروه بيش از 40 ملاقات و ديدار با احزاب و تشکل هاي سياسي، با اشخاص حقيقي و حقوقي، مسئولان کشور برگزار کرد تا به منشور وفاق که هدف آن، کاهش تنش ها و افزايش همگرايي ميان نيروهاي انقلاب فارغ از گرايش هاي سياسي آن ها دست يابد. نقش جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي در اين جريان، تأثيرگذار و ماندگار بوده است.
19. NGO
20. هفت نامه اعتماد، ضميمه شماره 1721، پنجشنبه 20 تير 1382، ص 6.
21. متن کامل منشور ائتلاف آبادگران ايران اسلامي به شرح زير است:
مقدمه:
با استعانت از درگاه احديت و با استمداد از ائمه هدي(ع)، ائتلاف آبادگران ايران اسلامي به عنوان يک جريان فکري و غيرحزبي و به دور از وابستگي جناحي و با اتخاذ مشي اعتدال و اعتقاد به مردم سالاري ديني و نقش موثر مردم در اداره جامعه، تقدم مصالح و خرد جمعي بر مصالح و تصميمات فردي و جناحي، خدمت صادقان به مردم، عدالت خواهي، حق باوري، قانون گرايي، وحدت نخبگان کشور، رفاه و امنيت و آسايش حداکثري مردم و نيز ساده زيستي و پاکدستي مسئولان، همچنان که در دومين دوره انتخابات شوراهاي شهر و روستا، هفتمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي با اعتماد عمومي ملت شريف ايران رو به رو گرديد، اصول و مباني فکري و خط مشي و راهبرد خود را با عنوان «منشور ائتلاف آبادگران ايران اسلامي» تدوين و خود را بدان پايبند دانسته و از هر شخص و تشکلي که خود را ملتزم به اين منشور بداند، به عنوان آبادگر ايران اسلامي استقبال مي کند.
الف. اصول و مباني فکري:
اعتقاد و پايبندي به:
1.اسلام و آموزه هاي فردي و اجتماعي آن به عنوان يگانه راه سعادت و تعالي انسان ها. 2.کارآمدي اسلام در اداره اجتماع و تشکيل حکومت براي رشد و سعادتمندي جوامع بشري 3. اصل مترقي «ولايت مطلقه فقيه» به عنوان نماد عيني و مردم سالاري ديني 4. مباني و اهداف جمهوري اسلامي ايران و قابليت کارآمدي نظام به عنوان دستاورد بزرگ انقلاب شکوهمند اسلامي ملت ايران 5. قانون اساسي به عنوان سند ميثاق ديني و ملي مردم 6. حفظ و تحقق و ترويج انديشه و آموزه هاي امام خميني(ره) معمار بزرگ انقلاب و نظام اسلامي ايران و رهنمودهاي مقام معظم رهبري. 7. منشأ الهي حکومت و نقش تعيين کننده مشارکت عامه مردم و آراي عمومي در تجلي آن در نظام سياسي کشور.
ب. خط مشي و راهبردها:
1.عدالت خواهي در همه ي عرصه هاي فردي و اجتماعي و تلاش براي دستيابي به توسعه همه جانبه و متوازن و عدالت محور 2. تحول گرايي و نوخواهي مستمر عقلاني در چارچوب مباني مترقي اسلام و قانون اساسي و استفاده از روش ها و سازوکارهاي جديد و مبتني بر اصول علمي و تجربي براي تضمين پويايي جامعه 3. تأکيد به کرامت منزلت انسان و حفظ و پايبندي به حقوق شهروندي در عرصه هاي گوناگون و تأمين امنيت اجتماعي مردم 4. تقويت آزادانديشي و مبارزه با تصلّب و تحجّر و تأويل و التقاط و همچنين گسترش آزادي هاي مشروع و قانونمند در سپهر خصوصي و اجتماعي. 5. اتکا به فرهنگ و هويت اسلامي ايران و ترويج خودباوري ملي با تاکيد بر نقش و جايگاه برجسته روحانيون. دانشگاهيان و فرهنگيان به عنوان فرهنگ سازان و هاديان جامعه 6. اعتقاد و باور عميق به امکان توسعه و آباداني و پيشرفت همه جانبه ايران با توجه به جايگاه منطقه اي و بين المللي آن در چارچوب سند چشم انداز بيست ساله از طُرق گوناگون با تکيه بر توليد علم و فناوري نوين 7. اهتمام به تقويت روحيه همبستگ ملي و تلاش براي گسترش اعتمادسازي ميان شهروندان و حاکمان 8. تلاش براي افزايش تحمل و مداراي حکومت با شهروندان و پرهيز از دخالت در حوزه خصوصي آنان 9. مبارزه نظام مند و بي اغماض با مظاهر فساد و تبعيض و عوامل بوجودآورنده آن در حکومت و قطع پيوند نامشروع کانون هاي قدرت و ثروت 10. شايسته سالاري در به کارگيري مديران و مقابله با سلطه روابط حزبي و باندي و تبارگرايي دراداره کشور 11. حمايت از به کارگيري مديران دين باور، مردم گرا، برخوردار از روحيه خدمتگزاري، کارآمد و متخصص و داراي بينش نظام مند و راهبردي جهت استفاده بهينه و مطلوب از امکانات و فرصت ها. 12. گسترش فرهنگ نقد و پرسش گري و نظارت موثر مردم بر اعمال دولتمردان و پاسخ گويي مسئولانه و اقناعي آنان به افکار عمومي با تأکيد بر نقش ويژه روشنفکران و رسانه ها. 13. تلاش براي افزايش رفاه مردم و توليد ثروت ملي و تأمين اجتماعي از طريق استفاده بهينه از سرمايه هاي خصوصي. 14. صداقت در گفتار و سلامت در عمل و پرهيز از رفاه طلبي و تجمل گرايي حاکما و ضرورت ساده زيستي و پاکدستي آنان. 15. گسترش نهضت خدمت رساني صادقانه به مردم به عنوان متوليان اصلي کشور. 16. تلاش در جهت گسترش اخلاق و معنويت و مناسبات سالم اجتماعي توسط دولت و تحکيم مباني خانواده با تأکيد بر ارتقاي منزلت زنان در جامعه و نقش آفريني جوانان. 17. استقبال از تعاملات سازنده جهاني و مقابله مدبرانه با جهاني سازي آمريکايي. 18. حمايت از تحکيم و توسعه روابط با جهان اسلام و دفاع از تشکيل دولت فلسطيني در تمام سرزمين هاي فلسطين و همگرايي و روابط مسالمت آميز و متقابل با کشورهاي همسايه 19. اعتماد به توسعه صلح عادلانه و امنيت جهاني و روابط صلح آميز متقابل و تنش زدايي و زمينه سازي براي تشکيل دولت عدل الهي. 20. پذيرش اصول راهبردي عزت، حکمت و مصلحت و نفي هر گونه سلطه گري و سلطه پذيري به عنوان جهت گيري اصلي سياست خارجي.

دارابی، علی؛ (1388) جریان شناسی سیاسی در ایران، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط