جرایم موجه
جرایم موجه
مقدمه:
. امّاهمیشه وضع اینگونه نیست. یعنی گاهی قوه ی حاکمه بنابه دلایل ومصالحی اعمالی را واجد وصف و صبغه ی مجرمانه قلمداد می نماید در حالیکه افراد جامعه اعمال موصوف را قابل نکوهش نمی دانند .این امر تناقض و کشمکشی است بین بینش قانونگذار و دیدگاه فرد و جامعه که گاهی« سبب موجه شدن بزه »میشود. در این نوشتار کوشش شده است تا تعریفی از جرم موجه ارائه شود و سپس به نحو اختصار دلایل توجیه این دست از جرائم در اذهان ،تقدیم گردد. بدیهی است از توجه به نقص دانش راقم ، تازگی این اصطلاح وکمبود منابع معتبر،نگارنده ی این سطورمدعی کمال اثر نیست و تنها شاید مولد بارقه ای در ذهن مخاطب محترم باشد .
تعریف جرم موجه:
اوّلاً: عمل باید توسط قانونگذار دارای وصف کیفر و قابل عقوبت باشد، یعنی نیازجامعه دربرخورد با آن به حدی برسد که جرم تلقی گردد. با این توضیح چنانچه عملی جرم نباشد دیگر از موضوع بحث خارج است و سالبه به انتقاء موضوع است.
ثانیاً: همـانطور که گذشت،در اغلب جرائم جامعـه فرد مرتکب رابه دلیل نقض ارزش هـا و اخلاقیات حاکـم قابل سرزنش مـی داند و شخص بزهکـار نیز با علم به این که عمل او شکست انتظام و ارزش جامعـه را به دنبال دارد، اقـدام به ارتکاب بزه می نماید . بعنوان نمونه قاچاق انسان تقریباً در همه ی جوامع مذموم و مبغوض است . یا مجازات سارق از دیربازدرکلیه ی اجتماعات انسانی اجتناب ناپذیر بوده است.
اما درموارد محدودی علی رغم اینکه عملی در قانون جرم شناخته شده است. هنوز افراد جامعه آن را ضدارزش ، اخلاق و مذهب نمـی داند و چنانچـه مرتکب مجـازات شود ذهـن اشخاص از عمل مـکدر نمـی شود و تبعات منفـی برخورد اجتماعی مجازات را به دنبال ندارد.
پیرامون این مطلب مـی توان از نظریه « برچسب زنی » استمداد نمود. طبق مفاد این نظر2 رفتارهابه خودی خود زشت و قبیح نیستند بلکـه این قضـاوت و داوری دیگـران است که با برچسب انحـراف ،رفتاری را مجرمانه می شناسند. در این زمینه آنچه کـه اهمیت دارد نه عمل انحرافی بلکه مطالعه واکنش جامعه نسبت به این انحراف است .ممکن است یکی ازعلل آن باشد که جامعه این افراد را دارای «شخصیت ضد اجتماعی» 3 و«جامعه ستیز» 4 نمی داند .چون علی الاصول افکار جامعه را مجروح نساخته تابتواند واجد وصف عناوین اخیر باشد. از دیگر سو قانونگذار با مصلحت بینی قبلی چنین رفتارهایی را منحرفانه معرفی می کند حالیه این تناقض و کشمکش بین منظر اذهان جامعه و رویکرد قانونگذار آشکارا محسوس و گریز ناپذیر است که مسلم البیان است آثار منفی خاص خود را در پی خواهدداشت. لهذا برای اطفاء نائره ی توالی فاسد این موضوع، با شناسایی علل و عوامل جرم موجه، بایدتمهیداتی اندیشیده شود تاهرچه بیشتر فاصله ی شکاف، بین خط فکری قانونگذار و ذهن جامعه در اینگونه موارد کمتر شود .این تأثیرات دیدگاههای جامعه حتی می تواند بر دستگاه قضا نافذ افتد و دادرس نیز متأثر از فشارهای روانی حاکم بر محیط اقدام به تبرئه خاطی، یا تخفیف معتنابه مجازات نماید، چه همو نیز یکی از اعضای جامعه ی خود است و همسو با سیل فکری ساری در آن. گذشته از این چنانچه در اینگـونه جرایم موجه، حکم محکومیتی اصدار یابد، عـوامل مجری حکم در اجرای آن امساک می ورزندو به مماطله با محکوم مماشات می کنند. ومی توان گفت در پاره ای مواردعلی رغم میل باطنی منطوق حکم را جامعه ی عمل می پوشانند. حتی می توان پارا از این فراتر نهاد وقوه ی تقنینی را نیز متاثر از این جریانات فکری دانست و امکان جرم زدایی جرائم موجه از زراد خانه ی کیفری وجود خواهد داشت.
لذا هر چند نظام قانونی آن را مـورد عتاب قـرار داده است ،مـع الوصف جامعه مـرتکب چنین اعمالی را چندان سـرزنش نمی کند و به دیده ی منفی به آن نمی نگرد. این امر ریشه در عوامل مختلفی دارد که در محل خود به ذکر آنها خواهیم پرداخت. حتی در پاره ای اوقات نه تنهـا مرتکب چنین جرائمی از نظر جـامعه هنجار شکـن نیستند، 5 که در صـورت برخورد و مجازات، دستگاه های قضایی و اجرائی و مقننه، مورد تعنّت افراد ملّت واقع می شوند، در اینگونه موارد جامعه نیازی به دفاع از بزهکاری نمی بیند و آنرا بی فایده و غیر عقلانی می داند و مجازات چنین فردی را بر خلاف عدالت و دادگری می پندارد.
ثالثاً: رکن دیگر تعریف، ارتکاب بزه با رضایت خاطر بزهکار است، در توضیح باید گفت :این مشخصه کاملاً در ارتباط تنگاتنگی با رکن قبلی است و قهراً به تبع آن خواهد آمد .زیرا مرتکب جزئی از این جریان فکری حاکم درجامعه است .مع الاوصاف چنین فردی به زعم خویش، کار خلاف قاعده ای انجام نمی دهد، حتی بعضاً در این اندیشه است که عمل او می تواند مصلح برخی از مشکلات موجود باشد و بدین گونه نزد فرامن خویشتن نادم و خجل نخواهد بود 6 به هر تقدیر انجام بزه را امری موجه می داند.
عقلانیت جرم موجه:
عوامل موجه شدن جرم :
الف ) مذهب : اعتقادات وسنن دینی که نقش پررنگ وچشمگیری در وقوع انحرافات و اعوجاجات رفتاری فرد ایفا می کند،درمواردی می تواندباعث موجه شدن عمل مجرمانه گردد. با مثالی به تبیین این مدعا می پردازیم. چنانچه در نصوص ومتون فقهی ما از دیر باز اشاره شده است، هرکس زمین مواتی راکه به سبب تعطیل ماندن یا نیزار شدن یا قطع آب آن یا استیلا آب برآن بهره ای از آن برده نمی شود، در زمان غیبت امام (ع) احیا کند مالک آن می شود. به بیان دیگر زمین موات بالاصاله اگرچه مال امام(ع) است– زیرا از انفال می باشد– لکن درزمان غیبت حضرت صاحب الامر(عج)برای هرکس جایز است تحت شرایطی آن را احیاکرده ودرعمران آن اقدام نمایدو احیا کننده ی آن بنابر اقوی مالک آن می شود چه در دارالاسلام باشد چه دار الکفر ... مضافاً اینکه اینگونه آراء فقهاء در مواد 146 به بعد قانون مدنی متبلور شده است. مع الاوصاف هر یک از این مواد و قواعد به موجب قوانین بعدی تحدید شده اند به طوری که فاصله ی زیادی با موضع وجهت اولیه مقنن یا فقه انور گرفته اند. بعنوان نمونه می توان به قانون توزیع عادلانه آب مصوب 16 / 12 / 61 ، با اصلاحیه هـای بعد و نیز قـانون معادن ایران مصوب 27 / 2 / 77 و قـانون راجع به حفظ آثار ملی مصوب 12 / 8 / 1309 و همچنین قانون ملی شدن جنگلهای کشور مصوب 27 / 10 / 1341 و قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع، با اصلاحات بعدی مصوب 30 / 5 / 46 و قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخایر جنگلی کشور مصوب 12 / 7 / 71 و ... اشاره نمود با مـراجعه به قوانین اخیر الذکر معلوم می شود که قانونگذار به نحـو قابل ملاحظه ای از آرای سنتی فقها نسبتاً عدول نموده ومی توان گفت تعارض ظاهری میان قوانین جدید التصویب و نظرات فقهی به نظر می آید.
البته این موضوع بحثی دراز دامن مـی طلبد لکن همین اندازه برای استحصال ادعای معنون مکفـی است .زیرا وقتی در جامعـه ای که اساساً افراد، صبغه ی مـذهبی دارند و از قدیم الایام با اینگونه فتاوا آشنایند، در باطـن خویش با اتکال به نظـرات فقهی گمان به حلیت رفتـار خـود دارند هر چند این کـردار توسـط مقنن منهی باشد.
بدین لحاظ جـامعه ی دینی و فرد، از ارتکاب عملی که به موجب قانون جرم است متأسف و ناراحت نمی شود. مانند شخصی که مبادرت مینماید به احیای اراضی بایر و موات به قصد تملک ، وبا آگاهی ضابطین خاص موضوع پیگیری می شود وبه دادسرا ارجاع می گرددوچون اداره ی منابع طبیعی معتقد است این اراضی ملّی است وعمل مزبور مشمول عنوان ماده 690 ق. م.ا است. معهذا فرد مرتکب شاید مثل هیچ متهم دیگری درمحکمه معتقد به حقانیت خود نباشد وبا ضرس قاطع درمقام دفاع برآید و حتی پس از صدور حکم، منابع طبیعی را متجاوز تصور کند و به تکرار رفتار قبلی اصرار ورزد.
ب ) فرهنگ
با این شرح، چنانچه قانونگذار در برهه ای از زمان تـوجها به مقوله هـای دینی و فرهنگی عملی را جرم انگاری کند
(مانند بی حجابی) وسپس بر اثرعوامل یاد شده دگرگونی فرهنگی روی دهـد، دیگرجامعه فرد بی حجاب را هنجارشکن نخواهدخواند و احتمالا بی حجابی به نوعی هنجار ویا حتی ارزش تبدیل می شود، اینجاست که علی رغم جرم بودن عمل،مردم از ارتکاب آن ابایی ندارند. چون تبدیل به فرهنگ عمومی شده است دراینصورت مجریان قانون حتی به عقب ماندگی فرهنگی متهم می شوند و این فاجعه ای بس بزرگ و دهشتناک است .
در این جایگاه بدنیست به موضوع قوانین نوظهور اشاره نمود، قوانینی که بن و پایه ی عمیقی درفرهنگ ندارند و با امعان نظر به مسائل مستحدثه، وضع می گردند، توضیحاً اینکه با ورود صنعت و تکنولوژی هر روز، وسائل جدید نافعی در دسترس عموم قرار می گیرندکه با وجود منافع بسیار،مضاری هم دارند. و قانونگذار به جهت احتراز از این ضررهای احتمالی اقدام به وضع مقرراتی بازدارنده می کند. درموارد بسیاری چنانچه این قواعد با ارزش های مسلم دین و اخلاقی هم داستان باشند مشکلی ایجاد نمی کنند.
اما گاهی اوقات چون کمتر از لحاظ اخلاقیات مسلم جامعه عمل زشت است ،این قوانین باز دارنده کارساز نیست و افراد جامعه از ارتکاب آن کمتر اظهار ناخشنودی می کنند هر چند عمل جرم انگاری شده باشد ! شاهد این گفتار برخی از قوانین راهنمایی و رانندگی است .مثلاً بسیار مشاهـده مـی شود که رانندگان ازفواصـل بسیارزیاد با چراغ زدن وعلامت دست، راننده های مقابل و پیشروی خود را ازوجود پلیس راهور مطلع می سازند تا راننده ی روبرویی سرعت غیرمجازخود را به سرعت مجاز تنزل دهد.! این اقدام حکایت از آن دارد که علـی رغم جرم انگاری سـرعت غیر مجاز، هنوز این امـر جزئی از فرهنگ عمومی است و لهذا جامعه مرتکب آن را سرزنش جدی نمـی کند و فرد نیز از انجام آن نادم نخواهد بود هر چند نقـض مقررات را دنبال کرده است! بدینصـورت مشاهده شدکه چگـونه اینگونه عوامل، جـرم را نزد بزهکـار و جامعـه مـوجه ظاهرمی نماید و مـوجب تجـاسرمجرم نسبت به انجام آن می گردد.
-درتکمله این گفتار بایدخاطر نشان کردکه دلایل موجه شدن جرمی نزد اجتماع وبزهکار به مواردپیشگفت ختم نمی شود .شاهد، انجام جرایم سیاسی درحکومتهای جائر و غیرمشروع است. بدین توضیح که درحکومتهایی که من غیرحق ،لگام قدرت را بدست گرفته اند، هرچندکه فعالیتهایی که متضمن ضدیت با آن نظام است جرم و مستوجب مکافات است،اما فرد مذکوربه دلیل برخورداری از انگیزه ی شرافتمندانه «یعنی اینکه به تصورخود به انجام رسالتشان در جهت بهبود وضع جامعه خود ... مـی پردازند و اینکه چه بسا افرادی از خودگذشته، اندیشمـند و متفکـر باشند که حتی در تحـولات بعدی در رأس حکـومت قـرار گیرند .» ، از جایگاه ویژه ای نزد روشنفکران و حتی عموم برخوردارند.مضافاً اینکـه اکثریت قریب به اتفاق فقهـای شیعه و گـروهی از فقهـای اهل سنت عقیده دارند که مـبارزه علیه حکومت های نامشروع نه تنها حرام نیست ،بلکه یک تکلیف شرعی است. چرا که سـکوت در مقابل چنین حکومـت هـایی مصداق همکاری با اثم و عدوان است که مـورد نهی شـارع مقدس قرار گرفته است. و در این راستا دلایل متعددی را ازقرآن وسنت می توان ارائه نمود. حالیه درما نحن فیه ،فردی که مرتکب جرائم سیاسی برخلاف نظر حکومت جائرمی شود علی رغم اینکه درقانون مجرم شناخته شده است و مستحق مجازات، لکن در میان جامعه ی خود و نیز باطن خویشتن آسوده است که نه تنها عملی مذموم ازخود بروز نداده، حتی اقدام به اصلاحات درجامعه خود نموده است . بالتبع جامعه نیزخواهان سزای او نیست و بعضاً او را تقویت وتشویق می نماید. و حتی احتمال دارد سیستم جازی را ملامت کند. بدین لحاظ جرم موجه به منصه ی ظهور می رسد.(بدیهی است در حکومتهای مشروع مانند نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ،علاوه بر اینکه جرایم علیه امنیت ملی و آسایش عمومی جرم است جامعه نیز از مرتکب آن متنفر می شود. لهذا جرم ،موجه نیست).
نتیجه:
« هر چند ما بدیم تو ما را بدان مگیر شاهانه ماجرای گناه گدا بگو »
(حافظ)
و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب
منابع
1-امام خمینی(ره)،تحریرالوسیله،ج 3، 1386 انتشارات اسلامی.
2-دکتر محمد علی اردبیلی،حقوق جزای عمومی ج نخست ،1385 نشر میزان.
3-بروس کوِئن ،ترجمه غلامعباس توسلی-رضا فاضل1372 انتشارات سمت.
4-دکترعباس زراعت،جرم سیاسی،1377 نشر میزان.
5-کیت سوئیل-مویراپیلو-کلر تیلور-ترجمه میر روح ا...صدیق،1383 نشر دادگستر.
6-محمد بن جمال الدین(شهید اول) ،لمعه دمشقیه_ترجمه علی شیروانی-ج2 -1386-انتشارات دارالفکر0
7- زین الدین عاملی(شهید ثانی)-الروضه البهیه ج4-1428 ه.ق –مجمع الفکر الاسلامی.
8-موریس کسن ،ترجمه میر روح ا...صدیق،1385 نشر دادگستر.
9--دکتر حسین میر محمد صادقی،جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی،1384 نشر میزان.
10--دکتر رضا نوربها ،زمینه جرم شناسی1385 انتشارات گنج دانش.
11-دکتر رضا نوربها ،زمینه حقوق جزای عمومی،1382 نشر گنج دانش.
12-دکتر محمد صالح ولیدی1387،تقریرات درس جرم شناسی
ارسال توسط کاربر محترم سایت :aminsky
/ج