جوانی و ویژگی های آن از دیدگاه اسلام

اسلام خواسته است تا پدر و مادر پیش از آن‌که فرزندشان پا به مرحله جوانی بگذارد، مواظب بُعد روانی شخصیت او باشند و این مهم با عادت دادن وی به فضای عبادت و ایجاد زمینه‌های تدریجی خداشناسی و خداپرستی محقق میشود.
پنجشنبه، 26 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جوانی و ویژگی های آن از دیدگاه اسلام

جوانی و ویژگی های آن از دیدگاه اسلام
جوانی و ویژگی های آن از دیدگاه اسلام


 





 
مرحله بلوغ هم از جهت زیست شناختی و هم از نظر تکلیف شرعی، نقطه عطفی در زندگی جوان است. برخی از علمای تربیت و روانشناسی و جامعه شناسی، این مرحله را پیچیده ترین مراحل زندگی یک مسلمان می‌دانند. به نظر شما چگونه می‌توان به این مسأله نگریست؟
اسلام وقتی‌ با انسان روبه رو می‌شود، بر این مسأله تأکید می‌کند که در درون شخصیت او عناصر و ریشه‌های ناآرامی و پریشان خاطری وجود دارد. آن‌جا که خداوند برای ما از آدم به‌عنوان نمونه «انسان» چنین سخن می‌گوید: «و به یقین پیش از این با آدم پیمان بستیم ولی آن را فراموش کرد و برای او عزمی [استوار] نیافتیم.» در این‌جا سخن از آدم است؛ همان نمونه انسان، که اراده استواری ندارد. زیرا به قول قرآن کریم «انسان از شتاب آفریده شده است. به زودی آیاتم را به شما نشان می‌دهم. پس [عذاب را ] به شتاب از من مخواهید.» و «و انسان همواره شتابزده است.» و «و انسان ناتوان آفریده شده است.» و «خدا آن کس است که شما را ابتدا ناتوان آفرید.» و «من نفس خود را تبرئه نمی‌کنم چرا که نفس قطعا به بدی امر می‌کند مگر کسی را که خدا رحم کند، زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است.»
و به این ترتیب در بسیاری از آیات قرآن بر این نکته تأکید شده است که عناصری از ضعف در درون شخصیت انسان وجود دارد.
وقتی عناصر ضعف را می‌کاویم، می‌نگریم که این عناصر در عمق شخصیت آدمی جا دارد. چنان که می‌دانیم کاربرد ایجابی غرایز در شخصیت انسان موجب استمرار حیات انسانی می‌شود. همچنین کاربرد سلبی عنصر غریزه و جهت گیری انحرافی آن بر حیات آدمی طغیان می‌کند و توازن آن را به هم می‌زند. بنابراین انسان در بین این دو خط قرار دارد: خط ایجابی غریزه و خط سلبی آن. خداوند سبحان عقل را عنصری از عناصر درونی فعالیت‌ در مسیر زندگی قرار داده است که به یاری اراده می‌تواند تعادل و هماهنگی ابعاد وجودی انسان را برآورده کند.
بلوغ؛ حالتی طبیعی
با توجه به آن‌چه گفته آمد، باید مسأله بلوغ را حالتی طبیعی دانست؛ زیرا در این مرحله، عملیات رشد جسمانی در انسان به حدی می‌رسد که برای او احساس نیاز غریزی به ارمغان می‌آورد و آغاز این مرحله، وی را در فضای سرکشی قرار می‌دهد که او را از حالت تسلیم و پیروی دیگران بیرون می‌کشد و به خودآگاهی و استقلال می‌رساند. اما در عین حال راه مستقیم و روش متوازنی که این حال را جهت بخشد وجود ندارد.
مرحله جوانی همانند دوره توازن موج دریاست. گویی انسانی که در مرحله دوم زندگی خویش وارد می‌شود آمادگی شخصیت و هستی جدیدی را می‌یابد. نقش تربیت آن است که انسان را از تباهی بازدارد؛ زیرا جنون غریزه و به تعبیری دیگر، بیداری فعالیت سرکشانه و اطلاع از افق‌هایی ناروشن، گاه تعادل حرکت‌ را به هم می‌زند؛ زیرا او تجربه پیشینی اندوخته ندارد که از آن برای ایجاد تعادل در حرکت خویش یاری جوید.به همین دلیل است که اسلام بر مراقبت فرزند تأکید می‌ورزد. در این باره احادیثی در دست است که می‌گوید: «در هفت سال اول او را به حال خود واگذار، در هفت سال دوم وی را ادب کن و در هفت سال سوم با او همنشین و رفیق باش.» بنابراین مرحله تأدیب - بین 7 تا14 سالگی- زمینه ساز گرایش انسان به سوی راه‌های مستقیم است و در این مرحله باید بذرهای پاکی را که عناصر شخصیت او را می‌سازد، در مزرعه وجودش پاشید، تا زمانی که به سن تقریبی 14 سالگی می‌رسد، به ضوابط و مقررات، گردن نهد.
مراقبت دوره بلوغ باید به گونه‌ای باشد که فضایی مناسب برای نوجوان پدید آید تا او با استفاده از آن، بتواند به شکلی طبیعی وارد عرصه زندگی آینده خود شود.
جوانان و مشکل کج رفتاری
یکی از ویژگی‌های دوره بلوغ و جوانی، کمی و نقص تجربه‌هاست و به همین دلیل، نابهنجاری‌های رفتاری در این دوره فراوان به چشم می‌خورد. آیا اسلام راهنمایی و جهت بخشی در مراقبت از مرحله نوجوانی و بلوغ ارائه کرده است که بتواند مانع افتادن در لغزشگاه‌ها شود؟
اسلام خواسته است تا پدر و مادر پیش از آن‌که فرزندشان پا به مرحله جوانی بگذارد، مواظب بُعد روانی شخصیت او باشند و این مهم با عادت دادن وی به فضای عبادت و ایجاد زمینه‌های تدریجی خداشناسی و خداپرستی محقق می‌شود. این مکتب الهی، همچنین‌ جوان دختر و پسر را مستحق احساس شخصیت قانونی و مستقل دانسته و با این کار به او «خودباوری» بخشیده است. وقتی جوان به سطح «رشد عقلی» که با آن بتواند امور خود را اداره و تدبیر کند، برسد، ولایت از وی برداشته می‌شود: «و یتیمان را بیازمایید تا وقتی به [سن] زناشویی برسند، پس اگر در ایشان رشد [فکری‌] یافتید اموالشان را به آنان رد کنید.» یعنی ولایت(سرپرستی) بزرگ‌ترها(اولیا‌) از انسان بالغ و رشید [چه مرد و چه زن ] برداشته می‌شود.
رشد، حالتی ذهنی است که از سنجش عقلانی و آگاهی سرچشمه می‌گیرد. در این حالت انسان، فرد توانایی تصرف عاقلانه و متعادل در معاملات و روابط و مسائل مربوط به خویش را دارد. بنابراین‌ جوانی، مرحله‌ای فوق العاده نیست؛ بلکه حالتی از حالت‌های طبیعی است که انسان در این مرحله با گذر از سن بلوغ، به مرحله رشد پا می‌گذارد.
جوانی و مسؤولیت
اسلام، انسان را از هنگامی که پا به سن بلوغ می‌گذارد و می‌تواند مسؤول خوب و بد خود باشد، مکلف می‌داند؛ یعنی جوانی را مرحله سبکباری انسان از مسؤولیت‌ها و وظایفش ندانسته و نخواسته است، زیرا امکان دارد مرحله جوانی تا مراحل پایانی عمرش امتداد یابد؛ به لحاظ این‌که فعالیت غرایز از ابتدای بلوغ تا پایان زندگی همراه وی می‌ماند. می‌دانیم که کسانی در چهل، پنجاه یا شصت سالگی نیزجوان هستند، زیرا جوانی حالتی است که با آغاز بلوغ شروع می‌شود و تأثیرات جسمی و روانی آن در بستر زندگی انسانی که بیداری غرایز خود را دریافته است ادامه پیدا می‌کند.
سفارش و راهنمایی
چاره‌ای جز این نیست که کار توجیه روانی و فکری و اجتماعی و دیگر زمینه‌ها را پیش از بلوغ آغاز کنیم تا بتوانیم جوان را از آسیب‌هایی که هنگام بیداری غریزه جنسی [در دوره بلوغ] او را تهدید می‌کند، در امان بداریم و مصونیت وی در دیگر مراحل زندگی هم تضمین شود. همچنین باید اصول تربیت و راهنمایی را چنان مراعات کنیم که انسان امروز را در ارتباط با مسائل متنوع و پویای زندگی همانند انسان پیشین نپنداریم و نکوشیم تا او را در درون قوطی بسته قرار دهیم؛ بلکه باید تلاش کنیم تا ریه اندیشه و روان وی را بگشاییم تا از هوای پاک زندگی تنفس کند.
منبع:پایگاه حوزه
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط