قوانين و مقررات بشر دوستانه در سيره پيامبر اسلام (ص)_(2)
نويسنده:عباسعلي عظيمي شوشتري (*)
2-اسلام
الف- انسان برترين مخلوق خداوند است و از آن جهت که انسان است ارزش دارد.
ب- انسان از آنجا به برترين مخلوقات است، شؤون و حقوقي ذاتي دارد که مهم ترين آنها برابري است. پيامبر گرامي اسلام مي فرمايد: «ايها الناس ان ربکم واحد و ان اباکم واحد کلکم لادم و آدم من تراب ان اکرمکم عندالله ليس لعربي علي عجمي فضل الا بالتقوي» (مجلسي، 1403، ج 73: 350)؛ اي مردم! خداي شما يکي است و پدر شما يکي است. همه فرزند آدميد و آدم از خاک است و هرکس از شما پرهيزگارتر است، پيش خداي شما بزرگوارتر است. براي عرب بر عجم (و بالعکس) جز به پرهيزگاري امتيازي نيست.
ج- حاکمان و فرمانروايان بايد به ديده رحمت و مهرباني به ملتها بنگرند. امام علي (ع) مي فرمايد: «اشعر قلبک الرحمه للرعيه والمحبه لهم و اللطف بهم و لا تکونن عليهم سبعا ضاريا تغتنم اکلهم فانهم صنفان و اما اخ لک في الدين و اما نظير لک في الخلق» (نهج البلاغه، نامه 53)؛ مهرباني کردن با مردم را براي دل خود پوششي گردان و با همه، دوست و مهربان باش و مبادا همچون جانوري وحشي خوردن آنان را غنيمت شماري؛ زيرا مردم دو دسته اند: دسته اي برادر ديني تو هستند و دسته اي ديگر در آفرينش با تو همانندند.
د- هدف اساسي از همه حرکت ها در اسلام، نجات انسان ها و رساندن آنان به کمال است؛ (1) نه کشتن و نابودي آنها. پيامبر گرامي اسلام (ص) مي فرمايد: «يا علي لاتقاتلن احداً حتي تدعوه و ايم الله لان يهدي الله علي يديک رجلاً خير لک مما طلعت عليه الشمس و غربت» (کليني، 1367؛ ج 5: 28) اي علي! هرگز با کسي جنگ نکن، مگر آنکه ابتدا او را به اسلام دعوت کني. به خدا سوگند اگر خداوند به دست تو فردي را هدايت کند، براي تو از همه آنچه که خورشيد بر ان طلوع و غروب کند، بهتر است.
با توجه به آنچه که بيان شد، حتي جنگ هم زماني مشروعيت دارد که درجهت هدايت انسان باشد. از اين رو، توسل به جنگ به عنوان آخرين و تنهاترين راه حل مجاز است. در اين صورت به طريق اولي ابزار و روشهايي هم که مورد استفاده قرار مي گيرند، بايد متناسب با تحقق چنين هدف بزرگي باشد و اين مهم، زماني محقق مي شود که مقررات بشر دوستانه کاملاً رعايت شوند. به همين دليل، قرآن کريم به رفتار همراه با احسان در مقابل دشمن فرمان مي دهد: «و احسنوا انّ الله يحب المحسنين» (بقره (2): 195). بنابراين، بايد به حداقل خونريزي و خسارت بسنده و به مقتضاي ضرورت اکتفا کرد (رشيد رضا، بي تا، ج2، 214)؛ زيرا «ان الله لا يحب المعتدين» (همان، 190). بر مبناي چنين نگاه بنياديني، اسلام مجموعه اي مقررات بشر دوستانه را با اهداف پيش گفته وضع کرده است و پيامبر اکرم بنيان گذار و مجري آنها بوده است. در ادامه، اين مقررات را در سيره پيامبر گرامي اسلام (ص) مورد بررسي قرار مي دهيم.
2-1- تفکيک جنگجويان از مردم عادي در سيره نبوي
پيامبر (ص) به طور کلي، تعرض به مردم عادي را ممنوع اعلام کرده بودند. امام صادق (ع) در اين زمينه مي فرمايند: «کان رسول الله اذا اراد ان يبعث سريه دعاهم فاجلسهم بين يديه ثم يقول: سيروا بسم الله و بالله و في سبيل الله و علي مله رسول الله و لاتغلوا و لا تمثلوا و لاتغدروا و لاتقتلوا شيخاً فانياً و لا صبياً و لا امراه» (عاملي، 1403ق، ج15: 59)؛ هرگاه رسول خدا تصميم مي گرفتند کساني را براي جنگ، اعزام کنند به آنها مي فرمودند: به نام خدا و براي خدا و براساس مشي و روش رسول خدا حرکت کنيد؛ زياده روي نکنيد؛ کشتکان را مثله نکنيد؛ غدر و نامردي نکنيد و پيرمردان، کودکان و زنان را به قتل نرسانيد.
در اينجا لازم است به چند نکته اشاره کنيم:
1- در روايات ديگري، پيامبر اکرم ساير کساني که از جنگ کناره گيري کرده اند را نيز مشمول حکم اين روايت دانسته اند. (2) برخي به استناد اينکه در روايت فوق صرفاً بر
مصونيت زنان، پيران، اطفال و مجانين تأکيد شده است، کشتن سايرين را مجاز مي دانند (الزحيلي، 1412ق : 498). به عبارت ديگر، حکم اين روايت را در موارد ذکر شده، حصري دانسته و تسري آن را به سايرين نپذيرفته اند. دلايل آنان به شرح زير است:
الف- اصل بر کشتن و قتل کفار است و مواردي را که رسول خدا بيان کرده اند، استثنا است. پس نسبت به سايرين بايد به اصل رجوع کرد.
ب- آيه «فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکين حيث وجدتموهم» (توبه (9): 5) بر اين امر صراحت دارد که کفار را هرجا يافتيد، بکشيد. (همان).
به نظر مي رسد طرفداران اين نظر، تنها به ظاهر آيات و روايات توجه دارند و به ساير دلايل، شواهد و رفتارهاي پيامبر کمتر توجه کرده اند. در پاسخ به موارد فوق بايد گفت:
اولاً: همان گونه که در ابتدا گفته شد، در اصل اسلام بر نجات انسانهاست، نه بر کشتن آنها.
ثانياً: اصل بر مقاتله و مبارزه با جنگاوران دشمن و کساني است که عليه اسلام، شمشير کشيده اند. قران کريم بر اين موضوع تأکيد مي کند: «و قاتلوا في سبيل الله يقاتلونکم و لا تعتدوا ان الله يحب المعتدين» (بقره (2): 190)؛ و در راه خدا با کساني که با شما مي جنگند، بجنگيد و زياده روي نکنيد که خدا تجاوزکاران را دوست ندارد.
دستور اين آيه، جنگ با کساني است که با مسلمين نبرد مي کنند؛ يعني افرادي از دشمن که در ميدان جنگ مي جنگند که منظور فقط لشکريان، نيروهاي آماده جنگ و پشتيباني کننده مي باشد؛ اما شامل کساني که دست به اسلحه نبرده و هرگز عليه مسلمين، اقدامي نکرده اند نمي شود (مطهري، 1361: 27- 28).
ثالثاً: آيه مورد استناد قائلين به نظر فوق را بايد با توجه به آيات سوره هاي «بقره» و «محمد» تفسير کرد. در اين صورت يا بايد قائل به نسخ آيات مذکور شويم (3) که قابل قبول نيست؛ زيرا مطلق ناسخ، مقيد نمي شود، مگر اينکه بدان تصريح شده باشد يا اينکه آيه سوره توبه را حمل بر مقيد (يعني آيات سوره هاي «بقره» و «محمد» کنيم. در اين صورت نيز کشتن کساني که در جنگ دخالتي نداشته اند، مجاز نيست، حتي اگر مرداني باشند که قادر به جنگيدن بوده اند.
رابعاً : از پيامبر اسلام (ص) نقل شده است که فرمود: «لا يقاتلوا الا من قاتلهم» (ابن کثير، 1407ق، ج4: 297)؛ يعني مسلمانان، جز با کساني که با آنها مي جنگند، جنگ نمي کنند.
2- البته رواياتي نيز وجود دارند که مضمون آنها اين است که رسول گرامي اسلام، برخي زنان و پيرمرداني که در جنگ شرکت مي کردند را در عداد رزمندگان محسوب مي نمودند، (4) مثل «دريد بن صمه» پيرمرد را که در تهيه طرح وعمليات در جنگ حنين شرکت کرد و يا زني از بني قريظه را که با سنگ، يکي از رزمندگان را به شهادت رساند، رزمنده محسوب کردند (ابن هشام، بي تا: 179).
3- پيامبر اسلام (ص) اماکن مسکوني و افراد غير نظامي را هدف قرار نمي دادند. بنابراين، سلاح هاي آتش افکن را که منجر به ورود خسارت به آنها مي شد به کار نمي بردند. همچنين مسموم کردن آب شرب مردم را جايز نمي دانستند (عاملي، 1403ق، ج 15: 61). اما هدف قرار ندادن غير نظاميان نيز دو استثنا دارد:
اول اينکه، دشمن در مناطق غير نظامي مستقر شود و از آنجا به مسلمين ضربه وارد کند و هيچ راهي نيز براي فتح و سرکوبي دشمن جز با حمله به آن مناطق وجود نداشته باشد؛ اگرچه ممکن است از اين طريق، به غير نظاميان نيز آسيب برسد. به همين دليل در نبرد طائف، پيامبر ازمنجنيق استفاده کرد. از اين منجنيق ها براي فرو ريختن ديوار قلعه ها استفاده شد؛ زيرا از فراز اين ديوارها روي سپاهيان پيامبر، آهن گداخته مي ريختند (واقدي، 1362، ج3: 706- 707).
دوم اينکه، دشمن سپري انساني از غيرنظاميان درست کرده باشد تا به اين وسيله به رزمندگان اسلام ضربه وارد کند. در اين صورت نيز با رعايت سه شرط، مي توان دشمني را که پشت سر آنها پناه گرفته، حتي در صورت احتمال ورود آسيب به مردمي که سپر قرارگرفته اند، هدف قرار داد. اين سه شرط عبارتند از:
1- جنگ در شديدترين زمان خود باشد (نجفي، بي تا، ج 21: 74)؛
2- افراد غير نظامي هدف قرار نگيرد (همان)؛
3- فتح و پيروزي متوقف بر اين امر باشد (همان: 75).
پس مي توان نتيجه گرفت که اگر دشمن براي مصمون ماندن از حملات مسلمانان، پايگاه موشکي با توپخانه خود را در مناطق مسکوني مستقر کند، مي توان آن را هدف قرار داد. حتي اين اعتقاد وجود دارد که اگر امکانات خود را در محل استقرار اسراي مسلمان قرار دهد و يا آنان را سپر خود قرار دهد (همان: 74) و رزمندگان مسلمان را هدف گيرد، با رعايت شرايط فوق، هدف قرار دادن آنان جايز است.
2-2- قربانيان جنگ
الف-اسيران
- در حين جنگ و قبل از معلوم شدن سرنوشت جنگ (پيروزي مسلمين) خود را تسليم نمايد (محقق حلي، 1403؛ ج1، 315)؛
- تقاضاي امان نمايد و امان او توسط رهبر مسلمين يا هر يک از مسلمانان با در نظر گرفتن مصالح اسلام و مسلمين، پذيرفته شود (همان: 314).
ثانياً: کساني که قبل از اسير شدن، مسلمان شوند (احمدي ميانجي، 1411 ق: 239).
در اين زمينه ميان افراد حاضر در جنگ، تفکيکي وجود ندارد و همه کساني که در جنگ شرکت داشته اند، در صورت دستگيري، اسير محسوب مي شوند. در ادامه، سيره پيامبر گرامي اسلام (ص) نسبت به اسرا را در موضوعات زير بررسي مي کنيم:
1-رفتار انساني با اسيران
بودند. پيامبر بزرگ اسلام آنان را مکلف ساختند (طبري، 1362، ج3: 978) که کرامت انساني اسيران را محترم شمارند و به آنها ظلم نکنند؛ زيرا هدف، هدايت آنان است.
رسول خدا (ص) بلال را از عبور دادن اسرا از ميان اجساد و کشته ها که موجب آزار و اذيت و تأثر خاطر آنها مي شد، نهي کرد. ابن اسحاق روايت مي کند که در جنگ خيبر، پس از فتح قلعه «قموص (5)»، «صفيه» دختر «حي بن اخطب» از سران يهود- که توطئه هاي بسياري عليه اسلام کرده بود از جمله زمينه سازي نبرد خندق – را به همراه زني ديگر از ميان کشتگان يهود عبور داده، نزد پيامبر آوردند. آنها از ديدن اجساد کشته گان خود به شدت متأثر شده بودند. زن همراه صفيه، صورت خود را زخمي و بر سر خود خاک ريخته بود. پيامبر از اين حال بسيار ناراحت شدند و به بلال خطاب کردند: عاطفه ات کجا رفته است، آيا زنان را از بين اجساد مردانشان عبور مي دهي؟ (ابن اثير، بي تا: 295).
2- غذاي اسيران
براين اساس، فقها تأمين غذاي اسير به حد کافي را بر مسلمين واجب مي دانند (طوسي، 1410، ج9: 294).
3- محل نگهداري اسيران
مي فرمودند که از آنها خوب نگهداري شود و در موقع غذا خوردن بر مسلمين مقدم داشته شوند (ابن اثير، بي تا، ج1: 147). تعدادي از اسيران را نيز روي صفه اي که خارج از مسجد قرار داشت و محلي براي سکونت آن دسته از مسلماناني بود که جايي براي سکونت نداشتند، نگهداري مي کردند (الزحيلي، 1412 ق: 409- 410). گاهي نيز پيامبر، اسرا را در خانه خود نگه مي داشت (همان).
به اين ترتيب در عصر پيامبر (ص) اسيران جنگي در همان شرايطي به سر مي بردند که عموم مسلمانان مي زيستند و از نظر جسمي در سلامت کامل بودند (همان). نگهداري اسرا توسط مسلمين به اين اعتبار بود که علاوه بر دولت اسلامي، آنان نيز ضامن سلامت اسيران بودند. «ابن ابي الحديد» در شرح نهج البلاغه مي نويسد: «خالد بن هشام» و «اميه بن حذيفه» (دو تن از مشرکين مکه) در خانه «ام سلمه» و «سهيل بن عمرو» در خانه «سوده بنت زمعه» که از همسران پيامبر بودند، نگهداري مي شدند (همان). پيامبر (ص) تأکيد داشتند که نحوه نگهداري از اسرا نبايد به گونه اي باشد که موجب اذيت و آزار آنها شود. «بيهقي» حکايت مي کند که در جنگ بدر، مسلمانان عباس (عموي پيامبر) را به اسارت گرفتند و دست پاي او را محکم بستند، به گونه اي که شب هنگام، صداي ناله او بلند شد. هنگامي که دريافتند پيامبر از اين موضوع، ناراحت شده است، دست و پاي او را باز کردند (همان). از اين رو، اين امر عموميت پيدا کرد و به همين دليل، برخي از اسرا، موفق به فرار شدند؛ مثلاً اسيري که در خانه عايشه نگهداري مي شد، موفق به فرار شد (همان). بنابراين، مسلمين به حکم آيه 4 سوره محمد مکلف شدند، دست ها و بازوان اسرا را ببندند.
4- لباس اسيران
پينوشتها:
*عضو هيأت علمي پژوهشکده تحقيقات اسلامي.
1- ر. ک: سوره بقره، آيه 205 و سوره ذاريات، آيه 56.
2- به عنوان نمونه ر. ک: وسائل الشيعه، ج 15، کتاب الجهاد، باب 18، ح1.
3- مانند نظر برخي از مفسرين (ر. ک: ابن متوج، الناسخ و المنسوخ، شرح سيد عبدالجليل حسين قاري: 183).
4- براي اطلاع بيشتر، ر. ک: شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، ج 15، کتاب الجهاد.
5- مستحکم ترين دژ يهود که توسط علي (ع) فتح شد.
ادامه دارد...
/ج