قرآن پژوهی های معاصر غربی از مناهج تا نتایج

مؤسسه آلمانی پژوهش های شرقی در بیروت، در سال 2007، اقدام به چاپ و نشر مقالات و پژوهش های ارائه شده به کنگره ای کرد، که در سال 2002 با عنوان «نتایج پژوهش معاصر در قرآن» برگزار شده بود.
چهارشنبه، 9 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قرآن پژوهی های معاصر غربی از مناهج تا نتایج

قرآن پژوهی های معاصر غربی از مناهج تا نتایج
قرآن پژوهی های معاصر غربی از مناهج تا نتایج


 

نويسنده:رضوان السید




 
مؤسسه آلمانی پژوهش های شرقی در بیروت، در سال 2007، اقدام به چاپ و نشر مقالات و پژوهش های ارائه شده به کنگره ای کرد، که در سال 2002 با عنوان «نتایج پژوهش معاصر در قرآن» برگزار شده بود. عنوان یاد شده، بی شک عنوان بی طرفی است و اگر ناشر به همین عنوان (نتایج البحث المعاصر فی القرآن) اکتفا می کرد، حساسیتی بر نمی انگیخت و من هم متوجه آن نمی شدم ؛ زیرا از پیش با آنچه که در این کنگره عرضه و ارائه شد آشنایی داشتم و اصلا نیازی به حاشیه ـ نویسی نداشت، اما ناشر، عنوانی فرعی با نام: «مسئلة النص التاریخی النقدی القرآنی، مسئله متن تاریخی انتقادی قرآن» را به عنوان یاد شده افزوده که من سه ملاحظه بر این عنوان فرعی دارم: نخست این که روش هایی که طی یکصد و پنجاه سال اخیر از سوی شرق شناسان پیگیری شده است، غالبا تاریخی انتقادی خوانده شده اند و تمام اینها به نتیجه ای بیش از آنچه که تئودور نولدکه، مؤلف «کتاب تاریخ قرآن» (چاپ اول 1859) بدان دست یافته، نرسیده اند.
دوم این که نتیجه ای که ابتدا «پرتزل و جفری» و سپس «بلاشر و بارت» بدان دست یافته اند این است که شیوه تاریخی ـ انتقادی بی ثمر است؛ زیرا با قرآن کریم همانند نسخ خطی ای که از سوی افراد مختلف و با متون متفاوت و سطح دقت و قدمت گوناگون کتابت شده، برخورد می کند و چنین که با استفاده از اختلاف نسخه ها، در صدد رسیدن به متنی تحقیقی و نزدیک تر به آنچه که مؤلف نوشته و یا بر جای گذاشته، بر آمده است. این مکتب روشی بر آن است که متن اولیه ای از قرآن وجود داشته، که متون یا نسخ ثانویه و یا نقل های شفاهی، آن را تحریف کرده است. از این رو امید بازگشت به چاپ اول با نسخه خطی اول را دارند، در حالی که «نولدکه» از ابتدا این تلاش را تلاشی بیهوده دانسته و می گوید: متن قرآنی به قرن هفتم میلادی بر می گردد و دارای نسخه های اصلی و فرعی نیست، بلکه به رغم «غرابت ترتیب و ترکیبش» متنی واحد است. اما این سخن صریح نولدکه، اوتوپرتزل ـ شاگرد نولدکه ـ و آرتور جفری بریتانیایی را از گرد آوری اختلاف قرائت ها و نسخه های پیشینی تر قرآن بازنداشت. آن دو، ده ها سال را صرف این کار کردند تا این که پس از جنگ جهانی اول از این پروژه تحقیقی و انتقادی خود دست کشیدند.
ملاحظه سوم اینکه در سی سال گذشته، پژوهش های قرآنی در غرب روش های تاریخی ـ انتقادی را که تا آن زمان بر عوالم آن حاکم بوده، رها کرده و به چهار یا پنج مکتب یا قرائت پناه برده است:
1. قرائت توطئه انگارانه نسبت به تحولات و تغییراتی که ادعا می کنند در شکل گیری متن قرآنی رخ داده است؛
2. قرائت ساختارگرایانه ؛
3. قرائت وازسازانه؛
4. قرائت مردم شناختی؛
5. قرائت ادبی و اسلوبی.
به جز قرائت نخست، دیگر قرائت های جدید و جاری، کشف اصول و منابع تکوین و تطور نص را هدف خود قرار نداده اند و مطالعات و پژوهش هایی که در کنگره 2002 ارائه شده به جز یکی ـ دو تای از آنها که بدان ها خواهیم پرداخت، قرآن را از نگره یکی از این مکاتب و قرائت ها، نگریسته اند. از این رو توجیهی برای عنوان فرعی کتاب وجود ندارد، جز اینکه ناشر، همچنان شیفته رهیافت های تاریخی و زبان شناختی قدیمی است که تا حدود معینی در مقایسه با قرائت توطئه انگارانه که بر غالب قرآن پژوهی های جوانان معاصر غربی حاکم است، معقول و شیرین به نظر می رسد.
قرائت توطئه اندیشانه متن قرآنی دو شاخه اصلی دارد: شاخه ای که معتقد است از عصر پیامبر و صحابه و عصر اموی، تکه ها و بریده هایی وجود دارد، که در آنها شفاهی با مدون و مکتوب در هم آمیخته و سپس به تدریج جمع شده و پس از اضافه و حذف، در حدود قرن سوم هجری به متنی قانونی تبدیل شده است. شاخه دیگر معتقد است: قرآن، ترجمه ای از متنی سریانی از انجیل فرقه ای مسیحی ـ به نام ابیونیه ـ در جزیرة العرب است که حذف و اضافه هایی در آن اعمال شده و در طول صد سال و یا بیشتر از وفات پیامبر اسلام (ص) مرتب و مدون شده است. نماینده شاخه نخست، نوشته های وانسپور در اواخر دهه هفتاد قرن بیستم است و شاخه دوم در کارهای جوانانی مانند لیلنگ آلمانی و لوکزامبورگ لبنانی آلمانی شده و دیگران نمود یافته است. طبعا هر کدام از این دو شاخه، دارای شاخه ها و جزئیاتی هستند که آنها را از یکدیگر متمایز می کند. خط کلی و مشترک این دو شاخه و روش این است که قرآن، متن نوشته شده به وسیله شخص مشخصی نیست، بلکه کشکولی است که در طول دویست سال یا بیشتر شکل گرفته است. برای مثال با تریشیاکرون نه تنها از نظریه پیشین خود که قرآن را دارای ریشه های یهودی می دانست دست کشید، نسبت میان اسلام و یهودیت را هم منکر شد. حتی دیگرانی هم هستند که از ریشه های مانوی و زرتشتی و حتی بودایی بودن قرآن سخن می گویند. عنصر مشترک میان این نظرهای پراکنده، یکی «متن نبودن» قرآن است که پیشتر بدان اشاره کردیم و دیگری توطئه اندیشی است. یعنی اینکه آنها معتقدند تمام این تحولات آگاهانه و با هدفی مخفی کردن «حقائق» شکل گیری قرآن و اسلام ـ به عنوان بخشی به ارث رسیده یا ترجمه شده از سریان و یهود و نیز بنا به مصلحت ایده دین مستقل و دولت امپراطوری شکل گرفته در قرن نخست اسلام تحقق یافته است!
طولانی ترین بحث این کتاب، بحث «کلود ژیلیو» است که «مانفرد کروب» در مقدمه ای که بر کتاب نگاشته، ثنایش گفته است. کلود ژیلیو که شهرت خود را وامدار کارهایش درباره سریانی بودن قرآن است، در این بحث، آن نغمه را اصلا زمزمه نمی کند و تنها به گرد آوری مواردی می پردازد که در مطالعه تاریخ متن قرآن و تحولات و منحنی های آن در چهار قرن نخست به کار می آید، این منابع و مآخذ هم عربی است و هم سریانی و عبری و جدید. اما منابع عربی پژوهش وی، غالبا از کتاب های ناسخ و منسوخ و کتابهای قرائات و تفسیر و نقطه ها و اعجام و حتی کتاب های فضائل القرآن برگرفته شده است. این کار پژوهشی هم در حدی نیست که مستحق آن همه مدح و ثنا باشد و پیش از او هم بسیاری دیگر به آن اقدام کرده بودند که پرآوازه ترینشان آرتور جفری و اوتوپرتزل و برگشتراسر هستند و زمانی این کارها را سامان داده اند که رویکرد زبان شناختی بر مطالعه میراث عمومی اسلام حاکم بود. همین سخن را هم تا حدی می توان درباره مقاله فرانسو از کوینزا گفت، که عنوان «القرآن و المعجمیة التاریخیة عند العرب» را دارد. این مقاله به پیگیری تحولات تعامل معجم ها ـ از زمان صدور کتاب های العین و الجیم ـ تا کنون با واژگان قرآنی پرداخته است، اما وی به این امر اکتفا نکرده و به امکانات دیگر در فهم واژگان قرآنی دارای ریشه غیر عربی می پردازد و احتمال شکل گیری آیات فراوانی از این واژگان قرآنی دارای ریشه غیر عربی می پردازد و احتمال شکل گیری آیات فراوانی از این واژگان با هدف تأویل و تفسیر و یا فهم متفاوت آنها را مطرح می کند.
دیگر پژوهش های این کتاب توجه خاصی به وجود دلالت های اختلافات در نسخ اولیه قرآن (مقاله سرجیو نوسیدا) یا علائق قرآن با شعر جاهلی (مقاله فرانس کریستوف موت) دارد، که در این مقاله ،نویسنده طیرا ابابیل سوره فیل را به عنوان نمونه مطرح می کند. هم چنین به علائق تحول کتابت عربی با کم رنگ شدن سنت شفاهی عربی در سرایش و تلاوت (مقاله جان گودی) و تحولات کتابت عربی و تأثیرات آن در نص قرآنی (مقاله فرانسو دروش) و یا پیشنهادها و ایده هایی درباره روش شایسته رهیافت به نص قرآنی (مقاله منذر صفار) پرداخته شده است .
پژوهش هایی که در این کتاب منتشر شده، گرد آمده از همه پژوهش های ارائه شده به کنگره 2002 نیست؛ زیرا من ملاحظات مانفرد کروب را درباره مرحله شفاهی در دریافت متن قرآنی و مقاله مشترک یاسین دیتون وگاردبوین را درباره آثار اولیه قرآن مکتوب و باقی مانده آن در منابع اصلی و فرعی و چگونگی بهره گیری از آن در قرآئت تحولات متن قرآنی و نیز تأملات گابریل رینولدز در کتاب کریستوف لوکزامبورگ درباره ریشه های سریانی قرآن را خوانده بودم. حتی سخنرانی منتشر نشده لوتز ادزارد را درباره اختلافات قرائات قرآنی و چگونگی بهره گیری از آن در فهم شکل گیری متن قرآنی و گزارش ژین ماکولوف را درباره «دایرة المعارف قرآن» خود که در پنج جلد منتشر شده است را نیز مطالعه کرده ام.
بنابراین من نمی خواهم بگویم هیچ کس حق ندارد در قدمت و اصالت متن قرآنی و در اینکه متن موجود کنونی همان است که پیامبر اسلام(ص) بر جای نهاده، تشکیک کند؛ زیرا این امر مربوط به ما مسلمانان است که معتقدیم متن قرآن به طور کامل همان است که خدا به پیامبرش وحی کرده است، بلکه آنچه را که می خواهم بگویم این است که علم و پژوهش علمی این حق را دارد که قرآن را متنی موجود و استوار در شمار آورد و بر این اساس آن را مطالعه نموده و اندیشه خود را محدود به ایده ای نکند که رأسا بر آن است که اصلا متنی قرآنی در حقیقت وجود نداشته و این متن به تدریج در دو سه قرن و در فضایی چالش آمیز شکل گرفته است؛ زیرا در این صورت دیگر حتی مطالعه ادبی یا اسلوبی نیز نمی توان سامان داد. این وضع نه تنها در مورد قرآن که حتی در مورد متنی مانند کلیه و دمنه یا ادب الکبیر ابن مقفع نیز جاری است و حتی در پاره ای مقالات منتشر شده در این کتاب نیز، مانند مقاله نوسیدا آشکار می کند که خط حجازی، که بر خط کوفی قدمت داشته، در قرن اول هجری هیچ گونه اختلافی میان نسخه های مختلف قرآن را نشان نمی دهد که نظر وانسپور مبنی بر شکل گیری و سر هم بندی متن قرآنی را در طول دو قرن اثبات کند. در مقاله نوسیدا بر این نکته تأکید شده که تمام نسخه های قرآنی به جا مانده از قرن اول هجری مشابه و همگون و فاقد هر گونه اختلافی است.
منبع:www.bashgah.net/
ارسال توسط کاربر محترم سایت :afshinnazemi




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط