شیطان و ائمه اطهار
شيطان و حضرت علي(ع)
ابن بابويه(ره) در علل الشرايع به سند صحيح نقل مي کند: ابليس بر جمعي از اشقيا گذر کرد که نسبت به حضرت اميرالمؤمنين(ع) حرف ناشايست مي زدند، بانگ بر ايشان زد که «تبّاً لکم» يعني خسران دنيا و زيان آخرت نصيب شما باد! من دوازده هزار سال در بين جنّ بندگي خدا را کردم، و بعد از انقراض آن قوم از تنهايي به خداوند شکوه کردم، تا مرا به آسمان دنيا برد و مدتي در آنجا به عبادت حق تعالي مشغول بودم و در ميان ملائکه به سر مي بردم و در آن اثنا ديدم که نوري مشعشع بر ملائکه ظاهر شد و همه بر آن سجده کرده و در حيرت بودند، که آيا اين نور از کدام ملک مقرّب و يا نبيّ مرسل است. در همين حال از جانب خداوند ندا رسيد: ما هذا نور ملک مقرّب و لا نبيّ مرسل هذا نور طينه علي بن ابي طالب(ع)
يعني اين نور، نور ملک مقرب و نبي مرسل نيست بلکه اين نورِ طينت علي بن ابي طالب(ع) است. پس واي بر شما که او را به زشتي نام مي بريد. ابن بابويه در کتاب استحسان از روات اهل سنّت از ابن عباس نقل نموده که رسول خدا(ص) با علي بن ابي طالب(ع) در برابر خانه کعبه نشسته بودند و من در خدمت ايشان بودم که شخصي به جثه و صورت فيل، از طرف رکن يماني پيدا شد، وقتي که چشم رسول خدا به او افتاد فرمود: لعنت بر تو باد!
علي(ع) عرض کرد: يا رسول الله! اين کيست؟ فرمود: آيا او را نمي شناسي او ابليس لعين است، پس علي(ع) جست و خرطوم و پيشاني او را گرفت و او را بر زمين زد و گفت: يا رسول الله! اجازه مي دهي اين لعين را بکشم؟ رسول خدا فرمود: آيا نمي داني تا به روز موعود به او مهلت داده شده، پس حضرت او را رها کرد. چون ابليس آزاد شد عرض کرد: يا علي، بشارت دهم تو را که مرا بر تو و شيعيان تو تسلّطي نيست، به خدا قسم هرکس که با تو دشمني کند، من در نطفه او شريکم چنانکه خداوند متعال در قرآن کريم مي فرمايد: (و شارکهم في الاموال و الاولاد) يعني شيطان در اموال و اولاد با آنها مشارکت نمود.
رسول خدا(ص) در اين مورد قول ابليس را تصديق نموده و فرمود: راست مي گويد يا علي او را رها کن تا برود، اميرالمؤمنين دست از او برداشت.(1)
کشتي گرفتن شيطان و حضرت علي(ع)
از امام محمدباقر (ع) روايت شده که: وقتي علي(ع) ابليس را به در خانه خود به صورت پيرمردي ايستاده ديد او را گرفته بر زمين زد و بر سينه اش نشست ابليس عرض کرد: برخيز تا تو را بشارتي دهم. آن حضرت برخاست و فرمود: آن بشارت کدام است؟ آن ملعون گفت که: چون روز قيامت شود فرزندت امام حسن(ع) به طرف راست عرش مي ايستد و فرزند ديگرت امام حسين(ع) به طرف چپ و برات آزادي از آتش جهنم را به شيعيان تو مي دهند پس عرض کرد که: مي خواهم يکبار ديگر با تو کشتي بگيرم، پس حضرت دوباره او را بر زمين زد. باز گفت: برخيز تا تو را بشارتي ديگر دهم. حضرت برخاست و فرمود: آن بشارت کدام است؟ گفت: چون خدا آدم را آفريد و ذريّه او را مانند ذر بيرون آورد ميثاق محمّد(ص) و تو را از بني آدم گرفت، من دوستان تو را مي شناسم و دشمنان تو را نيز مي شناسم. پس عرض کرد: يا علي! مي خواهم يک بار ديگر با تو کشتي بگيرم. حضرت اين دفعه نيز او را بر زمين زد. شيطان باز عرض کرد: برخيز تا تو را بشارتي دهم. فرمود: آن بشارت چيست؟ گفت: هيچ کس تو را دشمن نمي دارد الا آنکه من او را فريب داده و او را گمراه کنم.(2)
شيطان و امام زمان(ع)
در روايت آمده که: ابليس با وجود مقدس امام زمان (عج) نيز مقابله خواهد کرد. وقتي امام زمان (روحي له الفداء) ظهور نمايند، منادي، ندا خواهد داد که: «هذا بقيه الله فاتّبعوه» يعني اين شخص، بقيه الله است از او اطاعت کنيد. در مقابل اين منادي الهي، شيطان نيز بالاي سر سفياني که از دشمنان امام زمان(عج) است ندا مي دهد که اين شخص يعني سفياني بقيه الله است و مردم را به تبعيت از او دعوت مي کند و از قدرت شيطاني خود به او هم مي دهد.(3)
اسحاق بن عمّار گويد:
روزي محضر شريف امام جعفر صادق(ع) شرفياب شدم و پيرامون آيه شريفه قرآن (ربِّ فانظرني الي يوم يبعثون، قال انّک من المنظرين، الي يوم الوقت المعلوم)(4) سؤال کردم که آخرين روز مهلت حيات شيطان چه زماني است؟
حضرت فرمود: آيا فکر مي کني تا قيامت و صحراي محشر باشد؟! خير چنين نيست، بلکه منظور روز ظهور و قيام قائم آل محمد(ص) مي باشد؛ چون امام زمان(عج) ظاهر گردد و قيام کند، وارد مسجد کوفه خواهد شد و شيطان در مقابل حضرت دو زانو مي نشيند و مي گويد: واي از اين روز که چه روز سختي است. پس از آن امام زمان(ع) از موهاي جلو سر او مي گيرد و گردنش را مي زند و او را به قتل مي رساند. بنابراين، مهلت شيطان تا آن روزي خواهد بود که به دست پر توان حضرت صاحب الزمان(عج) به هلاکت ابدي خواهد رسيد.(5)
دعاي امام سجاد(ع) در رهايي از شرّ شيطان
اللّهم انّا نعوذ بک من نزغات الشّيطان الرّجيم و مکائده و من الثقه بامانيِّه و مواعيده و غروره و مصائده و ان يطمع نفسه في اضلالنا عن طاعتک و امتهاننا بمعصيتک او ان يحسن عندنا ما حسّن لنا و ان يثقل علينا ما کرّه الينا اللّهمّ اخساه عنّا بعبادتک و اکبته بدؤبنا في محبّتک و اجعل بيننا و بينه ستراً لا يهتکه و ردماً مصمتاً لا يفتقه اللّهمّ صلّ علي محمّدٍ و اله و اشغله عنّا ببعض اعدائک و اعصمنا منه بحسن رعايتک و اکفنا ختره و ولّنا ظهره و اقطع عنّا اثره اللّهمّ صلّ علي محمّد و اله و امتعنا من الهدي بمثل ضلالته و زوّدنا من التّقوي ضدّ غوايته و اسلک بنا من التّقي خلاف سبيله من الرّدي اللّهمّ لا تجعل له في قلوبنا مدخلاً و لا توطننّ له فيما لدينا منزلاً اللّهمّ و ما سوّل لنا من باطلٍ فعربفناه و اذا عرّفتناه فقناه و بصرنا ما نکائده به و الهمنا ما نعدّه له و ايقظنا عن سنه الغفله بالرّکون اليه و احسن بتوفيقک عوننا عليه اللّهمّ و اشرب قلوبنا انکار عمله و الطف لنا في نقض حيله اللّهمّ صلّ علي محمّد و اله و حوّل سلطانه عنّا و اقطع رجاءه منّا و ادراه عن الولوع بنا اللّهمّ صلّ علي محمّد و اله و اجعل اباءنا و امّهاتنا و اولادنا و اهالينا و ذوي ارحامنا و قراباتنا و جيراننا من المؤمنين و المؤمنات منه في حرزٍ حارز و حصن حافظ و کهف مانع و البسهم منه جنناً و اقيه و اعطهم عليه اسلحه ماضيه اللّهمّ و اعم بذلک من شهد لک بالرّبوبيه و اخلص لک بالوحدانيّه و عاداه لک بحقيقه العبوديّه و استظهر بك عليه في معرفه العلوم الرّبانيّه اللّهمّ احلل ما عقد و افتق ما رتق و افسخ ما دبّر و ثبِّطه اذا عزم و انقض ما ابرم اللّهمّ و اهزم جنده و ابطل کيده و اهدم کهفه و ارغم انفه اللّهمّ اجعلنا في نظم اعدائه و اعزلنا عن عداد اوليائه لا نطيع له اذا استهوانا و لا نستجيب له اذا دعانا نامر بمناواته من اطاع امرنا و نعظ عن متابعته من اتَّبع زجرنا اللّهمّ صل علي محمّد خاتم النّبيين و سيّد المرسلين و علي اهل بيته الطّيبين الطّاهرين و اعذنا و اهالينا و اخواننا و جميع المؤمنين و المؤمنات ممّا استعذنا منه و اجرنا ممّا استجرنا بک من خوفه و اسمع لنا ما دعونا به و اعطنا ما اغفلناه و احفظ لنا ما نسيناه و صيّرنا بذلک في درجات الصّالحين و مراتب المؤمنين آمين ربَّ العالمين»(6)
«اي آفريدگار بزرگ! از شيطان رجيم که ما را به سوي لغزش و سقوط و وسوسه دعوت مي کند و به هواي گمراهي ما حيله ها به کار مي برد و نيرنگ مي زند، به درگاه تو پناه مي آوريم.
پروردگارا! اهريمن ناپاک در گوش ما سخنهاي فريبنده گويد و در چشم ما چشم اندازهاي فريبنده به جلوه درآورد.
اسرار بسيار ورزد که ما به وعده ها و نويدهايش اعتماد کنيم و به آنچه گويد و نمايد ايمان آوريم.
پروردگارا! اين ديو نابکار دام هاي جور واجور و رنگارنگ در راه ما بگذارد. اين ديو نابکار فکرهاي ابلهانه، غرور و خودبيني را در مغز ما فرو بَرد تا خودبين و مغرورمان بدارد.
اين ديو نابکار به خويشتن وعده مي دهد که دمار از روزگار ما برآورد.
خواه و ناخواه جان ما را از صراط مستقيم، از راهي که به رحمت بي انتهاي تو منتهي شود بازگرداند و به دنبال خويش به بيغوله ها و بيراهه ها سقوطمان دهد.
اغرا کند و اغوا کند و عشق طاعت و شرف عبادت تو را از چشم و دل ما بردارد و در عوض، لذت گناه را در کاممان صد چندان نمايد. و بدين ترتيب معصيت را شيرين و ساده و سبک جلوه دهد و عبادت را تلخ و ناگوار و منفور بنماياند و بالأخره از جوار برکت و مرحمت تو دورمان سازد.
پروردگارا! اين ديو نابکار را همچون سگي که در برابر سنگ و عصا رانده شود از محراب عبادتمان بران، و خورشيد عشق خويش را در دلمان آنچنان بدرخشان که چشم ناپاک بين شيطان کور شود و از کنارمان دور گردد.
پروردگارا! ميان ما و اين عنصر خبيث پرده اي فرو آويز که هرگز پاره نشود و گوهر ايمان و عبادت ما را در پناه حصاري استوار جاي ده که هرگز فرو نريزد.
پروردگارا! به روح مقدس محمد و آل محمد رحمت فرست وآنچنان کن که شيطان مطرود و دور از ما گردد و همواره با دشمنان تو همدم و همنشين باشد و هيچگاه از ما ياد نياورد. و آنچنان کن که در پرده هاي عصمت آسماني از اضلال و اغواي وي ايمن بياراميم و در قلعه عصمت و عفت از انحطاط و انحراف به دور مانيم و مقدّر فرماي که شيطان هميشه پشت به ما و روي با دشمنان ما بدارد و افسون هاي خانمان براندازش در دل و جان ما باطل و بيهوده ماند.
پروردگارا! به روان نازنين محمد و آل محمد رحمت فرست و از پرتو مشعل هدايت ظلمات ضلالت را درهم بشکن و آنچنان که گمراهان از گناهان خويش لذت مي برند کام ما را نيز از لذت صلاح و پارسايي سرشار ساز و بازار توشه تقواي ما را از وعده هاي شيطان بي نياز دار و راه ما را که به جانب سداد و ثواب کشيده شده از راه او که منتهي به کفر و الحاد گردد برکنار دار.
پروردگارا! شيطان را در دل ما جاي مبخش و در خانه ما را به روي سپاه وي مگشاي.
پروردگارا! پرده از فضايح و قبايح ابليس برانداز، چنانچه به هدف منحوس و ملعون وي پي ببريم و از وسوسه ها و دغدغه هايش بگريزيم.
به چشم و گوش ما فروغ آسماني بخش که درست ببينيم و درست بشنويم.
دشمن خويش را بشناسيم و از مکائد و حيله هايش برحذر بمانيم. به قلب ما الهام فرماي که راه بدو ندهد و از خواب غفلت بيدارمان دار تا کار ما به شقاوت و مذلت نيفتد. به ما کمک کن تا با وي بجنگيم.
پروردگارا! تو مي تواني که ما را در قلعه متين و حرز مبين خود جاي بخشي و به جان ما جوشني بپوشان که تيرهاي جانگداز شيطان را باز گرداند و به دست ما حربه اي دهي که دمار از لشکر شيطان برآورد.
پروردگارا! مرا و کسان مرا در آن جوشن نجات بخش از طعنه هاي شيطان ايمن دار و با آن حربه هاي آسماني چيرگي ما را بر لشکر شيطان مسلّم فرماي.
پروردگارا! همان کساني را از گذشتگان و آيندگان که به يگانگي تو ايمان دارند و با اخلاص و صميميت به طاعت و عبادت تو برمي خيزند و در دوستي تو شيطان را دشمن مي دارند، از شرّ شيطان به دور دار.
پروردگارا! اين قوم بندگان تو باشند که جز در پناه تو نتوانند از وسوسه هاي نفس ايمن بمانند و جز دست تو ياري ديگري ندارند که شياطين را از ساحت عصمت و ايمان خويش برانند.
پس چنان کن که دست تواناي تو از کمان غيب به حمايتشان پيش آيد و با فروغ معارف آسماني ظلمات جهل و غفلت در محيط حياتشان از هم بشکافد.
بار پروردگارا! آن گره ها را که با انگشت شيطان فرو بسته شد بگشاي و دوخته هايش را از هم بشکاف و تدبيرش را فرو بگسل و اساس عزمش را به هم بريز و حصار فسادش را فرو بشکن.
پروردگارا! جمعش را پريشان ساز و نقشه هايش را بر آب انداز و پناهگاهش را ويران کن و بيني اش را به خاک مذلت فرو مال.
پروردگارا! ما را در صف دشمنان شيطان بنشان و روا مدار خدايا که نام ما در جريده دوستان نگون بختش نگاشته شود. چنان که در برابر وسوسه ها و فريب هاي وي استوار بمانيم و هرگز به دلبري ها و فريبندگي هاي وي دل نسپاريم و هرگز دعوتش را لبيک اجابت نگوييم.
به زبان ما توان بخش تا بر ضد شيطان سخن گوييم و ديگران را از وساوس وي برحذر داريم و بکوشيم که همگان به جنگ او برخيزند و پشت به پشت هم داده بر وي بستيزند.
پروردگارا! بر محمد خاتم پيامبران و سرور رسولان و بر اهل بيت طيب و طاهرش سلام و صلوات و درود فرست و ما را و اهل و عيال و فرزندان و برادران ما را و جميع مؤمنين را از آنچه پرهيز جسته ايم در جوار عظمت و قدرت خويش پناه ده و از آن مهالک و مشکلاتي که مي ترسيم ايمن دار.
پروردگارا! دعاي ما را بشنو و حاجت ما را برآور و آن سخن هايي که از قلب ما به زبان ما نيامده نگفته بدان. و آن درخواست هايي که فراموش کرديم ناخواسته به اجابت مقرون دار و کرامت فرما و ما را با بندگان صالح و پرهيزگارت در ملکوت مقدس خود همسايه گردان و در رديف پرهيزگاران و پارسايان قرار ده؛ آمين يا رب العالمين»
شکايت امام سجاد(ع) به خداوند از دشمني هاي شيطان
امام سجاد(ع) در مناجات دوم از مناجات خمس عشره يعني مناجات شاکين از دست دشمن هاي شيطان به خداوند شکايت مي کند و مي فرمايد:
«الهي اشکو اليک عدوّاً يضلّني و شيطاناً يغويني قد ملأ بالوسواس صدري و احاطت هواجسه بقلبي يعاضدلي الهوي و يزين لي حبّ الدّنيا و يحول بيني و بين الطّاعه و الزّلفي الهي اليک اشکو قلباً قاسياً مع الوسواس متقلّباً و بالرِّين و بالطّبع متلبّساً و عيناً عن البکاء من خوفک جامدهً و الي ما يسرّنا طامحهً»
پروردگارا! شکايت مي کنم به تو از دشمني که گمراهم مي کند. و شکايت مي کنم به تو از شيطاني که مرا به بيراهه مي کشاند. سينه ام را از وسوسه و تشويش پر کرده است. هوسهايش به دلم احاطه کرده و گرداگرد قلبم را گرفته است. او از خواهش ها و هواهاي نفساني ام حمايت و پشتيباني مي کند. و دوستي دنيا را برايم زينت و آرايش مي دهد. و بين من و بين عبادت و اطاعت و فرمانبرداري و نزديکي به تو حايل و مانع مي شود.
همچنين خدايا! شکايت مي کنم به تو از قلب و دل سياه و دود گرفته ام که با وسوسه ها و تيرگي ها متغيّر و دگرگون گرديده و از چشمي که در خوف تو خشک و جامد است اما در آنچه که خودش خوشش آيد بسيار اشک ريز و خروشان است.
ابن بابويه(ره) در علل الشرايع به سند صحيح نقل مي کند: ابليس بر جمعي از اشقيا گذر کرد که نسبت به حضرت اميرالمؤمنين(ع) حرف ناشايست مي زدند، بانگ بر ايشان زد که «تبّاً لکم» يعني خسران دنيا و زيان آخرت نصيب شما باد! من دوازده هزار سال در بين جنّ بندگي خدا را کردم، و بعد از انقراض آن قوم از تنهايي به خداوند شکوه کردم، تا مرا به آسمان دنيا برد و مدتي در آنجا به عبادت حق تعالي مشغول بودم و در ميان ملائکه به سر مي بردم و در آن اثنا ديدم که نوري مشعشع بر ملائکه ظاهر شد و همه بر آن سجده کرده و در حيرت بودند، که آيا اين نور از کدام ملک مقرّب و يا نبيّ مرسل است. در همين حال از جانب خداوند ندا رسيد: ما هذا نور ملک مقرّب و لا نبيّ مرسل هذا نور طينه علي بن ابي طالب(ع)
يعني اين نور، نور ملک مقرب و نبي مرسل نيست بلکه اين نورِ طينت علي بن ابي طالب(ع) است. پس واي بر شما که او را به زشتي نام مي بريد. ابن بابويه در کتاب استحسان از روات اهل سنّت از ابن عباس نقل نموده که رسول خدا(ص) با علي بن ابي طالب(ع) در برابر خانه کعبه نشسته بودند و من در خدمت ايشان بودم که شخصي به جثه و صورت فيل، از طرف رکن يماني پيدا شد، وقتي که چشم رسول خدا به او افتاد فرمود: لعنت بر تو باد!
علي(ع) عرض کرد: يا رسول الله! اين کيست؟ فرمود: آيا او را نمي شناسي او ابليس لعين است، پس علي(ع) جست و خرطوم و پيشاني او را گرفت و او را بر زمين زد و گفت: يا رسول الله! اجازه مي دهي اين لعين را بکشم؟ رسول خدا فرمود: آيا نمي داني تا به روز موعود به او مهلت داده شده، پس حضرت او را رها کرد. چون ابليس آزاد شد عرض کرد: يا علي، بشارت دهم تو را که مرا بر تو و شيعيان تو تسلّطي نيست، به خدا قسم هرکس که با تو دشمني کند، من در نطفه او شريکم چنانکه خداوند متعال در قرآن کريم مي فرمايد: (و شارکهم في الاموال و الاولاد) يعني شيطان در اموال و اولاد با آنها مشارکت نمود.
رسول خدا(ص) در اين مورد قول ابليس را تصديق نموده و فرمود: راست مي گويد يا علي او را رها کن تا برود، اميرالمؤمنين دست از او برداشت.(1)
کشتي گرفتن شيطان و حضرت علي(ع)
از امام محمدباقر (ع) روايت شده که: وقتي علي(ع) ابليس را به در خانه خود به صورت پيرمردي ايستاده ديد او را گرفته بر زمين زد و بر سينه اش نشست ابليس عرض کرد: برخيز تا تو را بشارتي دهم. آن حضرت برخاست و فرمود: آن بشارت کدام است؟ آن ملعون گفت که: چون روز قيامت شود فرزندت امام حسن(ع) به طرف راست عرش مي ايستد و فرزند ديگرت امام حسين(ع) به طرف چپ و برات آزادي از آتش جهنم را به شيعيان تو مي دهند پس عرض کرد که: مي خواهم يکبار ديگر با تو کشتي بگيرم، پس حضرت دوباره او را بر زمين زد. باز گفت: برخيز تا تو را بشارتي ديگر دهم. حضرت برخاست و فرمود: آن بشارت کدام است؟ گفت: چون خدا آدم را آفريد و ذريّه او را مانند ذر بيرون آورد ميثاق محمّد(ص) و تو را از بني آدم گرفت، من دوستان تو را مي شناسم و دشمنان تو را نيز مي شناسم. پس عرض کرد: يا علي! مي خواهم يک بار ديگر با تو کشتي بگيرم. حضرت اين دفعه نيز او را بر زمين زد. شيطان باز عرض کرد: برخيز تا تو را بشارتي دهم. فرمود: آن بشارت چيست؟ گفت: هيچ کس تو را دشمن نمي دارد الا آنکه من او را فريب داده و او را گمراه کنم.(2)
شيطان و امام زمان(ع)
در روايت آمده که: ابليس با وجود مقدس امام زمان (عج) نيز مقابله خواهد کرد. وقتي امام زمان (روحي له الفداء) ظهور نمايند، منادي، ندا خواهد داد که: «هذا بقيه الله فاتّبعوه» يعني اين شخص، بقيه الله است از او اطاعت کنيد. در مقابل اين منادي الهي، شيطان نيز بالاي سر سفياني که از دشمنان امام زمان(عج) است ندا مي دهد که اين شخص يعني سفياني بقيه الله است و مردم را به تبعيت از او دعوت مي کند و از قدرت شيطاني خود به او هم مي دهد.(3)
اسحاق بن عمّار گويد:
روزي محضر شريف امام جعفر صادق(ع) شرفياب شدم و پيرامون آيه شريفه قرآن (ربِّ فانظرني الي يوم يبعثون، قال انّک من المنظرين، الي يوم الوقت المعلوم)(4) سؤال کردم که آخرين روز مهلت حيات شيطان چه زماني است؟
حضرت فرمود: آيا فکر مي کني تا قيامت و صحراي محشر باشد؟! خير چنين نيست، بلکه منظور روز ظهور و قيام قائم آل محمد(ص) مي باشد؛ چون امام زمان(عج) ظاهر گردد و قيام کند، وارد مسجد کوفه خواهد شد و شيطان در مقابل حضرت دو زانو مي نشيند و مي گويد: واي از اين روز که چه روز سختي است. پس از آن امام زمان(ع) از موهاي جلو سر او مي گيرد و گردنش را مي زند و او را به قتل مي رساند. بنابراين، مهلت شيطان تا آن روزي خواهد بود که به دست پر توان حضرت صاحب الزمان(عج) به هلاکت ابدي خواهد رسيد.(5)
دعاي امام سجاد(ع) در رهايي از شرّ شيطان
اللّهم انّا نعوذ بک من نزغات الشّيطان الرّجيم و مکائده و من الثقه بامانيِّه و مواعيده و غروره و مصائده و ان يطمع نفسه في اضلالنا عن طاعتک و امتهاننا بمعصيتک او ان يحسن عندنا ما حسّن لنا و ان يثقل علينا ما کرّه الينا اللّهمّ اخساه عنّا بعبادتک و اکبته بدؤبنا في محبّتک و اجعل بيننا و بينه ستراً لا يهتکه و ردماً مصمتاً لا يفتقه اللّهمّ صلّ علي محمّدٍ و اله و اشغله عنّا ببعض اعدائک و اعصمنا منه بحسن رعايتک و اکفنا ختره و ولّنا ظهره و اقطع عنّا اثره اللّهمّ صلّ علي محمّد و اله و امتعنا من الهدي بمثل ضلالته و زوّدنا من التّقوي ضدّ غوايته و اسلک بنا من التّقي خلاف سبيله من الرّدي اللّهمّ لا تجعل له في قلوبنا مدخلاً و لا توطننّ له فيما لدينا منزلاً اللّهمّ و ما سوّل لنا من باطلٍ فعربفناه و اذا عرّفتناه فقناه و بصرنا ما نکائده به و الهمنا ما نعدّه له و ايقظنا عن سنه الغفله بالرّکون اليه و احسن بتوفيقک عوننا عليه اللّهمّ و اشرب قلوبنا انکار عمله و الطف لنا في نقض حيله اللّهمّ صلّ علي محمّد و اله و حوّل سلطانه عنّا و اقطع رجاءه منّا و ادراه عن الولوع بنا اللّهمّ صلّ علي محمّد و اله و اجعل اباءنا و امّهاتنا و اولادنا و اهالينا و ذوي ارحامنا و قراباتنا و جيراننا من المؤمنين و المؤمنات منه في حرزٍ حارز و حصن حافظ و کهف مانع و البسهم منه جنناً و اقيه و اعطهم عليه اسلحه ماضيه اللّهمّ و اعم بذلک من شهد لک بالرّبوبيه و اخلص لک بالوحدانيّه و عاداه لک بحقيقه العبوديّه و استظهر بك عليه في معرفه العلوم الرّبانيّه اللّهمّ احلل ما عقد و افتق ما رتق و افسخ ما دبّر و ثبِّطه اذا عزم و انقض ما ابرم اللّهمّ و اهزم جنده و ابطل کيده و اهدم کهفه و ارغم انفه اللّهمّ اجعلنا في نظم اعدائه و اعزلنا عن عداد اوليائه لا نطيع له اذا استهوانا و لا نستجيب له اذا دعانا نامر بمناواته من اطاع امرنا و نعظ عن متابعته من اتَّبع زجرنا اللّهمّ صل علي محمّد خاتم النّبيين و سيّد المرسلين و علي اهل بيته الطّيبين الطّاهرين و اعذنا و اهالينا و اخواننا و جميع المؤمنين و المؤمنات ممّا استعذنا منه و اجرنا ممّا استجرنا بک من خوفه و اسمع لنا ما دعونا به و اعطنا ما اغفلناه و احفظ لنا ما نسيناه و صيّرنا بذلک في درجات الصّالحين و مراتب المؤمنين آمين ربَّ العالمين»(6)
«اي آفريدگار بزرگ! از شيطان رجيم که ما را به سوي لغزش و سقوط و وسوسه دعوت مي کند و به هواي گمراهي ما حيله ها به کار مي برد و نيرنگ مي زند، به درگاه تو پناه مي آوريم.
پروردگارا! اهريمن ناپاک در گوش ما سخنهاي فريبنده گويد و در چشم ما چشم اندازهاي فريبنده به جلوه درآورد.
اسرار بسيار ورزد که ما به وعده ها و نويدهايش اعتماد کنيم و به آنچه گويد و نمايد ايمان آوريم.
پروردگارا! اين ديو نابکار دام هاي جور واجور و رنگارنگ در راه ما بگذارد. اين ديو نابکار فکرهاي ابلهانه، غرور و خودبيني را در مغز ما فرو بَرد تا خودبين و مغرورمان بدارد.
اين ديو نابکار به خويشتن وعده مي دهد که دمار از روزگار ما برآورد.
خواه و ناخواه جان ما را از صراط مستقيم، از راهي که به رحمت بي انتهاي تو منتهي شود بازگرداند و به دنبال خويش به بيغوله ها و بيراهه ها سقوطمان دهد.
اغرا کند و اغوا کند و عشق طاعت و شرف عبادت تو را از چشم و دل ما بردارد و در عوض، لذت گناه را در کاممان صد چندان نمايد. و بدين ترتيب معصيت را شيرين و ساده و سبک جلوه دهد و عبادت را تلخ و ناگوار و منفور بنماياند و بالأخره از جوار برکت و مرحمت تو دورمان سازد.
پروردگارا! اين ديو نابکار را همچون سگي که در برابر سنگ و عصا رانده شود از محراب عبادتمان بران، و خورشيد عشق خويش را در دلمان آنچنان بدرخشان که چشم ناپاک بين شيطان کور شود و از کنارمان دور گردد.
پروردگارا! ميان ما و اين عنصر خبيث پرده اي فرو آويز که هرگز پاره نشود و گوهر ايمان و عبادت ما را در پناه حصاري استوار جاي ده که هرگز فرو نريزد.
پروردگارا! به روح مقدس محمد و آل محمد رحمت فرست وآنچنان کن که شيطان مطرود و دور از ما گردد و همواره با دشمنان تو همدم و همنشين باشد و هيچگاه از ما ياد نياورد. و آنچنان کن که در پرده هاي عصمت آسماني از اضلال و اغواي وي ايمن بياراميم و در قلعه عصمت و عفت از انحطاط و انحراف به دور مانيم و مقدّر فرماي که شيطان هميشه پشت به ما و روي با دشمنان ما بدارد و افسون هاي خانمان براندازش در دل و جان ما باطل و بيهوده ماند.
پروردگارا! به روان نازنين محمد و آل محمد رحمت فرست و از پرتو مشعل هدايت ظلمات ضلالت را درهم بشکن و آنچنان که گمراهان از گناهان خويش لذت مي برند کام ما را نيز از لذت صلاح و پارسايي سرشار ساز و بازار توشه تقواي ما را از وعده هاي شيطان بي نياز دار و راه ما را که به جانب سداد و ثواب کشيده شده از راه او که منتهي به کفر و الحاد گردد برکنار دار.
پروردگارا! شيطان را در دل ما جاي مبخش و در خانه ما را به روي سپاه وي مگشاي.
پروردگارا! پرده از فضايح و قبايح ابليس برانداز، چنانچه به هدف منحوس و ملعون وي پي ببريم و از وسوسه ها و دغدغه هايش بگريزيم.
به چشم و گوش ما فروغ آسماني بخش که درست ببينيم و درست بشنويم.
دشمن خويش را بشناسيم و از مکائد و حيله هايش برحذر بمانيم. به قلب ما الهام فرماي که راه بدو ندهد و از خواب غفلت بيدارمان دار تا کار ما به شقاوت و مذلت نيفتد. به ما کمک کن تا با وي بجنگيم.
پروردگارا! تو مي تواني که ما را در قلعه متين و حرز مبين خود جاي بخشي و به جان ما جوشني بپوشان که تيرهاي جانگداز شيطان را باز گرداند و به دست ما حربه اي دهي که دمار از لشکر شيطان برآورد.
پروردگارا! مرا و کسان مرا در آن جوشن نجات بخش از طعنه هاي شيطان ايمن دار و با آن حربه هاي آسماني چيرگي ما را بر لشکر شيطان مسلّم فرماي.
پروردگارا! همان کساني را از گذشتگان و آيندگان که به يگانگي تو ايمان دارند و با اخلاص و صميميت به طاعت و عبادت تو برمي خيزند و در دوستي تو شيطان را دشمن مي دارند، از شرّ شيطان به دور دار.
پروردگارا! اين قوم بندگان تو باشند که جز در پناه تو نتوانند از وسوسه هاي نفس ايمن بمانند و جز دست تو ياري ديگري ندارند که شياطين را از ساحت عصمت و ايمان خويش برانند.
پس چنان کن که دست تواناي تو از کمان غيب به حمايتشان پيش آيد و با فروغ معارف آسماني ظلمات جهل و غفلت در محيط حياتشان از هم بشکافد.
بار پروردگارا! آن گره ها را که با انگشت شيطان فرو بسته شد بگشاي و دوخته هايش را از هم بشکاف و تدبيرش را فرو بگسل و اساس عزمش را به هم بريز و حصار فسادش را فرو بشکن.
پروردگارا! جمعش را پريشان ساز و نقشه هايش را بر آب انداز و پناهگاهش را ويران کن و بيني اش را به خاک مذلت فرو مال.
پروردگارا! ما را در صف دشمنان شيطان بنشان و روا مدار خدايا که نام ما در جريده دوستان نگون بختش نگاشته شود. چنان که در برابر وسوسه ها و فريب هاي وي استوار بمانيم و هرگز به دلبري ها و فريبندگي هاي وي دل نسپاريم و هرگز دعوتش را لبيک اجابت نگوييم.
به زبان ما توان بخش تا بر ضد شيطان سخن گوييم و ديگران را از وساوس وي برحذر داريم و بکوشيم که همگان به جنگ او برخيزند و پشت به پشت هم داده بر وي بستيزند.
پروردگارا! بر محمد خاتم پيامبران و سرور رسولان و بر اهل بيت طيب و طاهرش سلام و صلوات و درود فرست و ما را و اهل و عيال و فرزندان و برادران ما را و جميع مؤمنين را از آنچه پرهيز جسته ايم در جوار عظمت و قدرت خويش پناه ده و از آن مهالک و مشکلاتي که مي ترسيم ايمن دار.
پروردگارا! دعاي ما را بشنو و حاجت ما را برآور و آن سخن هايي که از قلب ما به زبان ما نيامده نگفته بدان. و آن درخواست هايي که فراموش کرديم ناخواسته به اجابت مقرون دار و کرامت فرما و ما را با بندگان صالح و پرهيزگارت در ملکوت مقدس خود همسايه گردان و در رديف پرهيزگاران و پارسايان قرار ده؛ آمين يا رب العالمين»
شکايت امام سجاد(ع) به خداوند از دشمني هاي شيطان
امام سجاد(ع) در مناجات دوم از مناجات خمس عشره يعني مناجات شاکين از دست دشمن هاي شيطان به خداوند شکايت مي کند و مي فرمايد:
«الهي اشکو اليک عدوّاً يضلّني و شيطاناً يغويني قد ملأ بالوسواس صدري و احاطت هواجسه بقلبي يعاضدلي الهوي و يزين لي حبّ الدّنيا و يحول بيني و بين الطّاعه و الزّلفي الهي اليک اشکو قلباً قاسياً مع الوسواس متقلّباً و بالرِّين و بالطّبع متلبّساً و عيناً عن البکاء من خوفک جامدهً و الي ما يسرّنا طامحهً»
پروردگارا! شکايت مي کنم به تو از دشمني که گمراهم مي کند. و شکايت مي کنم به تو از شيطاني که مرا به بيراهه مي کشاند. سينه ام را از وسوسه و تشويش پر کرده است. هوسهايش به دلم احاطه کرده و گرداگرد قلبم را گرفته است. او از خواهش ها و هواهاي نفساني ام حمايت و پشتيباني مي کند. و دوستي دنيا را برايم زينت و آرايش مي دهد. و بين من و بين عبادت و اطاعت و فرمانبرداري و نزديکي به تو حايل و مانع مي شود.
همچنين خدايا! شکايت مي کنم به تو از قلب و دل سياه و دود گرفته ام که با وسوسه ها و تيرگي ها متغيّر و دگرگون گرديده و از چشمي که در خوف تو خشک و جامد است اما در آنچه که خودش خوشش آيد بسيار اشک ريز و خروشان است.
پينوشتها:
1-حديقه الشيعه، ص 435؛ دانستني هايي درباره جن، ص 95.
2-رياض الحکايات، ص 15.
3-سفينه البحار، باب بلس.
4-سوره حجر، آيه 36- 38.
5-تفسير عياشي، ج2، ص 242، ح14؛ بحارالانوار ج63، ص 254، ح116؛ چهل داستان از امام زمان(ع)، ص80.
6- صحيفه سجاديه، دعاي 17.
/ج