اسرار و معجزات علمي قرآن در مورد آب و آبشناسي (1)
نويسندگان:مهدي نظرزاده*
علي اكبر غزلي*
علي اكبر غزلي*
بخش اول: ابر، باد و باران
چكيده
كلمات كليدي: قرآن، ابر، باران، علوم مدرن.
1.مقدمه
معجزه بودن قرآن، به اين معني است كه علومي كه در قرآن آمده است، ارتباطي به سواد خواندن و نوشتن داشتن يا نابغه بودن ندارد بلكه علوم آن يا تلسكوپي است يا ميكروسكوپي و براي رسيدن به آنها، نياز به فرستادن زير دريايي در اعماق چند كيلومتري اقيانوسها يا فرستادن فضانورد و ماهواره به فضا و نياز به داشتن دستگاههاي پيشرفته امروزي و يا انبوهي از اطلاعات علمي امروزي است كه غالباً توسط دستگاه و در آزمايشگاههاي مجهز به دست ميآيند [12]. البته كمي از علومي كه در رده نظريهپردازيهاي بشر است نيز، در قرآن وجود دارد كه براي تصحيح انديشههاي مسلمانان و دور كردن آنها از نظريههاي نادرست آن روز بوده است ولي باز هم گفته شدن آنها از طرف قرآن و از طرف انسان به طور دقيق يكي نيست. مثلاً كسي كه گفت زمين به دور خورشيد ميگردد. بر اين مبنا اين حرف را زد كه با تلسكوپ ديد كه سياره زهره به دور خورشيد ميگردد نه به دور زمين.
يا كسي كه گفت خشكيهاي زمين از هم جدا و دور شدهاند بر اين مبنا اين نظر را داد كه نقشه زمين را در دست داشت و ديد كه قارهها تقريباً به هم منطبق هستند. ولي در 1400 سال پيش، هيچ زمينهاي براي بيان آنها در قرآن وجود نداشته است. همچنين قرآن از بيان همه اينها، دنبال هدف خودش است [12]. قرآن هميشه در هر چيزي توحيد را جستوجو ميكند و ميخواهد يك راه ارتباطي ميان خدا و انسان برقرار كند ولي تعبيراتي كه قرآن در اين موضوعات استفاده كرده است؛ براي كساني كه با پژوهشهاي علمي به ويژه عصر جديد آشنا هستند، خيلي اعجابانگيز و حتي اعجازآميز از كار در آمده است [2].
انديشه ي عملينگري به قرآن، اولين بار توسط “امام ابوحامد غزالي” مطرح شد ايشان معتقد بودند كه قرآن تمام علوم گذشتگان و آيندگان را در بر دارد. پس از وي، “فخر رازي” اين نظريه را به كار برد و در تفسير آيات قرآني از آن استفاده كرد. در دوران معاصر نيز كه، پيشرفت علوم و فنآوري، افكار ماديگرانه را رواج داده است، دانشمندان اسلامي به انديشه احياي دين و رفع شبهه “نزاع علم و دين” به اين گرايش تفسيري روي آوردند. مخالفان اين گرايش تفسيري، معتقدند كه حقايق قطعي و نهايي و لا يتغير قرآني را نبايد با نظريههاي متغير علمي مترادف دانست و اين كتاب شريف، اجل از آن است كه با يافتههاي عقل ناقص بشري به تفسير در آيد البته بايد گفت: اگر در پرتوي حقايق علمي، هدايت قرآني حاصل آيد و اين گرايش به تكلف نگرايد، منعي از آن نيست [1].
بنابراين قرآن مجيد، براي تدريس علوم و فنون زندگي كه بشر، به نيروي تفكر مي تواند؛ به آنها دست بيابد، نيامده است و هرگز پيامبر (ص) براي اين مبعوث نگرديده كه علوم فيزيك و يا شيمي و يا ديگر مسائل رياضي و نجومي و فلكي را به انسان بياموزد زيرا قرآن ـ همان طور كه خود را معرفي كرده است ـ كتاب هدايت و تربيت است و هدف از نزول آن، رهبري بشر به سوي خدا و رستاخيز و فضايل اخلاقي و سجاياي انساني است ولي گاهي قرآن در ضمن رهبري بشر به مبدأ و معاد، يا در ميان سخن از قدرت بي پايان خدا، پرده از روي اسراري برداشته است كه قبل از تحولات اخير علمي، هيچ كس از آن آگاه نبود و اسراري از جهان آفرينش را در خود منعكس كرده است كه نمي توان آن را معلول تصادف و يا نتيجه اطلاعات زمان دانست [7].
به راستي قرآن، كتاب نامتناهي و بي پاياني است كه هر چه بينشها وسيعتر و ديدها عميقتر شود و هر چه درباره آن پژوهشها و مطالعات زيادتري انجام گيرد، رموز و اسرار آن رخ مينمايد و حقايق جديدي از آن كشف مي شود. قرآن اين حقيقت را چنين بيان مينمايد: “آيات خود را در دور دستها و در درون خودشان به آنها نشان خواهيم داد تا جايي كه براي آنها روشن شود كه اين قرآن حق است”. (1) پيامبر عاليقدر (ص) نيز در سخنان خود به خصيصه ي “نهايتناپذيري” قرآن اشاره نموده و ميفرمايند: “قرآن ظاهري زيبا و باطني عميق دارد. شگفتيهاي آن پايان نميپذيرد و تازههاي آن كهنه نمي شود”. (2) اميرمؤمنان (ع) نيز در يكي از خطبهها به اين ويژگي اشاره نموده و ميفرمايند: “قرآن مشعل فروزاني است كه فروغ و تابش آن به خاموشي نميگرايد و درياي عميقي است كه فكر بشر به ژرفاي آن نميرسد” (3) [7].
امروزه، وقتي آيات قرآن در مورد نقش آبها در زندگي انسان بررسي مي شود، به نظر ميرسد كه همه آنها، نظرهاي كاملاً آشكاري است زيرا امروزه در عصر علم و تكنولوژي، همه مردم با تفصيل بيشتر يا كمتر، آب در طبيعت را ميشناسند اما اگر مفاهيم و نظريات متفاوت قديمي در اين خصوص در نظر گرفته شود؛ مشخص مي شود كه دادههاي قرآني ناشي از مفهوم هاي اسطورهاي نيست كه در قديم شايع بود و در آنها مطالعات نظري فلسفي، از دادههاي مشاهدهاي سهم بيشتري داشت.
در اين مقاله، اسرار علمي قرآن در مورد نحوه تشكيل ابرهاي بارانزا، رعد و برق و رابطه آن با تگرگ، مقياس باران، ويژگي حياتدهندگي باران و ... تشريح مي شود.
2.نقش باد در تشكيل ابر و باران
اسم باد همه جا قبل از ابر و باران آمده است؛
وزش باد با كلمه “ارسال” و بيشتر موارد به صيغه مضارع است. ارسال، اين مفهوم را مي رساند كه چيزي از مبدأيي به مقصدي با نيرو و وسيلهاي براي مأموريتي به راه افتاده باشد و صيغه مضارع استمرار را مي رساند كه لازمه رطوبترساني مداوم مي باشد.
همه جا به صيغه جمع آمده است، صيغه جمع بودن مي تواند، حاكي از فراواني و كثرت و استمرار باشد و هم خبر از وجود بادهاي متعدد (يعني جناحهاي سرد و گرم) بدهد كه هر دو از شرايط اصلي تشكيل ابر و ريزش باران است. به حسب استقصايي كه كردهاند، هر جا اين كلمه، مفرد آمده است، آنجا بادهايي ذكر شده كه منشأ خرابي و هلاكت و عذاب بوده است، مثل “ارسلنا عليهم الريح العقيم” و هر جا كه قرآن باد را به عنوان يك مبشر رحمت بيان كرده است، به صورت جمع ذكر فرموده است: “رياح”. علم امروز، ثابت كرده است كه بادهايي كه منشأ بارانها ميشوند، يك جبهه ندارند بلكه، جبهههاي مختلفي است كه به شكل خاصي دست به دست يكديگر ميدهند و فقط در آن وقت است كه منشأ باران ميشوند. اين نكته در برخي احاديث نيز تصريح شده است؛ در يكي از دعاها، وارد شده است كه “خدايا باد را براي ما رياح قرار بده نه ريح” (4). حتي از ائمه عليهمالسلام سؤال كردهاند كه مگر چه فرق است ميان “ريح” و “رياح”؟ عين همين جواب را دادهاند، گفتهاند كه هر وقت باد، يك جناحي باشد عذاب و هر وقت چند جبههاي باشد رحمت است. امام علي (ع) نيز باد را به پرندهاي كه داراي يك سر و بالياي مي باشد، تشبيه كردهاند. عين اين تعبير را دانشمندان امروزي به كار بردهاند و حدود پنجاه سال است كه ثابت كردهاند كه گاهي حركت باد به اين شكل است، يعني اگر كسي جناحهاي مختلف و وضع حركت را ببيند، خيال ميكند يك پرنده عظيمي روي دنيا را گرفته است.
ارسال باد، عنوان مقدمه و عامل موجده ي ابر و بارندگي را دارد.
خداوند در آيات متعددي، بادها را به عنوان نشانه و عوامل باران معرفي نموده است. برخي از اين آيات عبارتند از:
“خداوند كسي است كه بادها را فرستاد تا ابرهايي را به حركت در آوردند سپس ما اين ابرها را به سوي زمين مردهاي رانديم و به وسيله آن زمين را پس از مردنش زنده ميكنيم...” (5)
“اگر او اراده كند، بادها را ساكن مي سازد تا آنها بر پشت دريا، بي حركت بمانند. در اين، نشانههايي است براي هر صبر كننده شكرگزار” (6)
“... و در تغيير بادها و ابرهايي كه ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانههايي براي انديشمندان وجود دارد” (7)
“و او خدايي است كه بادها را براي بشارت پيشاپيش رحمت خود فرو فرستاد و از آسمان، آبي را براي شما آبي نازل كرديم” (8)
“ما بادها را براي بارور ساختن (ابرها و گياهان) فرستاديم و از آسمان آبي نازل كرديم و شما را با آن آب، سيراب ساختيم...” (9)
مفسرين در مورد بارور ساختن در اين آيه (حجر ـ 22) اختلاف دارند؛ برخي فقط لقاح گياهان، برخي فقط لقاح ابرها و برخي هر دو را عنوان كرده اند. برداشت از “باوركنندگي” باد در مورد گياهان، كمك به لقاح گياهان از طريق گردهافشاني مي باشد كه موضوع مورد بحث اين مقاله نيست، اما در مورد ابرها، تا اوايل قرن بيستم، تنها ارتباطي كه بين باد و باران شناخته شده بود، حركت ابرها توسط باد بود اما يافتههاي جديد هواشناسي، نقش باروري باد در تشكيل باران را نشان دادهاند: همان طور كه در مراحل تشكيل ابر ملاحظه خواهد شد، بادها بخار آب شناور در هوا را با ذراتي كه از دريا ميبرند بارور ميسازند و به تشكيل باران كمك ميكنند. اگر بادها اين ويژگي را نداشتند، قطرات آب هرگز در لايه فوقاني جو، تشكيل ابر نمي دادند. مرحوم “طبرسي” (548 ق) از نخستين كساني است كه لقاح را به معني آبستني ابرها دانسته است. استاد مكارم شيرازي نيز تفسير لقاح ابرها را براي آيه، ميپذيرند و تفسير لقاح گياهان را رد كرده و نوشته است: “لواقح جمع لاقح به معناي باروركننده است، در اينجا اشاره به بادهايي است كه قطعات ابر را به هم ميپيوندد و آنها را آماده باران مي سازد” [4]. مهدي بازرگان نيز اين معني را پذيرفته است و چنين مينويسد: “آيه دلالت بر لقاح ابرها و بارور شدن آنهاست كه در نتيجه لقاح آن، باران ميبارد... اما بايد دانست تأمين دو شرط فوق (وجود بخار آب در هوا و اشباع شدن و تقطير آن در رسيدن هواي جو به حالت اشباع)، براي تشكيل ابر و ريزش باران كافي نيست، يك عمل يا شرط سوم نيز ضرورت دارد: “بارور شدن” يا عمل لقاح... بخار آب ممكن است، با وجود رسيدن به حالت اشباع، تقطير نشود و وقتي تقطير شد؛ دانهها آن قدر ريز و معلق در هوا بمانند كه سقوط نكنند و باران نبارد مگر آنكه با ذرات نامريي نمك كه به وسليه باد از روي دريا آورده شده است، نطفههاي جذب و آماس كنندهاي تشكيل شود. يا مهمتر از آن، رطوبت هوا به دور برگههاي متبلور برف كه در ارتفاعات بالاتر منعقد شده و به وسيله باد پوشيده مي شود، جمع گردد و بالاخره قطرات ريز اوليه باران در اثر اختلاط و تلاطم و تصادم بادها به هم بپوندد تا رفته رفته درشت شده و در اثر وزن به نسبت زياد خود از خلال تودههاي ابر سقوط گردد... خلاصه آنكه، تشكيل و تقويت ابر و به خصوص نزول باران يا برف بدون عمل لقاح كه با دخالت و تحريك باد صورت ميگيرد، عملي نمي شود” [4]. ايجاد باران مصنوعي، مانند تلقيح مصنوعي حيوانات است، به اين ترتيب كه در هواي صاف يا با قطعات متفرق ابر كه گرم و مرطوب و آماده براي ابر شدن بوده ولي در حال تأخير تعادل باشد گرد يخ متبلور (انيدريد كربنيك) را يا بعضي املاح سرد و جذب كننده ي رطوبت يا غبار به وسيله هواپيما ميپاشند [4]. بايد دقت كرد كه اين عمل تنها وقتي موفق است كه در شرايط مطلوب صورت گيرد. شرط اول اين است كه ابرها بايد از نوع خاصي، كه به ابر بسيار سرد مشهورند، باشند. در اين نوع ابر، ذرات آب تشكيل دهنده ابر در دماي زير صفر درجه قرار دارند. شرط ديگر بارورسازي مؤثر و پر باران ابرها اين است كه جنس ابرها از نوع كومولوس باشد.
پايگاه قرآنشناسي نيز در مورد اين آيه چنين بيان مينمايد كه بادها، لقاحهاي گوناگوني را انجام ميدهند و باعث بارندگي ميشوند:
•بادها ذرات نامرئي بخار آب موجود در هوا را به ذرات دود، غبار، نمك و غيره ميزنند و آنها را دور ذرات مزبور جمع ميكنند (بدون مواد مزبور ذرات بخار به هم نميپيوندند)؛
•بادها ابرها را جمع و متراكم ميكنند.
•بادها موجب ميشوند تا ابرها، داراي بار الكتريكي مثبت و منفي شوند؛
بادها با حركت دادن ابر، باعث ميشوند كه جريان برق، ذرات بخار آب را به هم تركيب كند. با تركيب ذرات بخار، قطرههاي ريز تشكيل ميشوند كه تا حد سقوط كردن، سنگين شده و سقوط ميكنند و در مسير سقوط خود با ذرات ديگر، برخورد و آنها را جذب ميكنند و بزرگ و بزرگتر ميشوند و به صورت قطره (باران) سقوط ميكنند.
همه كاركردهاي مذكور باد، نوعي عمل بارورسازي است (يعني: معني واژه لقاح همه آن موارد را در بر ميگيرد) [12].
“فرانكلين، براي اولين بار در سال 1752 ثابت كرد كه ابرها داراي بار الكتريكي هستند. وي اظهار داشت كه دو نوع الكتريسته با بارهاي مختلف و مخالف، يكديگر را جذب و دو بار همنام همديگر را دفع ميكنند. بنابراين ابرهايي كه داراي يك نوع بار الكتريكي هستند، از همديگر جدا ميشوند اما خداوند متعال، بر خلاف خاصيت فيزيكي و الكتريكي، آنها را توسط باد جمع مي كند و مانع از پراكندگي و دوري آنها از يكديگر مي شود. فقط در اين تجمع است كه ابرها بزرگ شده و قطعات هماهنگ و عظيمي را تشكيل ميدهند. همچنين بادهاي برانگيخته از زمين، داراي بار الكتريكي مثبت هستند كه با برخوردشان با بار الكتريكي موجود در فضا، ميدان الكتريكي گستردهاي را به وجود ميآورند كه بالاخره منجر به پيدايش باران مي شود (بدين ترتيب كه از حوزه ي الكتريكي، موجب تبديل بخار آب به قطرات ريز آب شده و كمكم اين رويداد طبيعي افزايش مييابد تا آنجا كه منتهي به ريزش باران ميگردد). بنابراين عواملي كه در ريزش باران، نقش مهمي به عهده دارند و ابرها را تبديل به باران ميكنند، يكي الكتريسته ي جوي و ديگري باد است كه سبب پيدايش حوزه الكتريكي مي شود [3].
شکل 1، عکسهاي ماهواره اي مبين نقش بادها در تشکيل ابر و شکل(2)، نقش باد در تشکيل ابر و ريزش را نشان مي دهد.
(الف) در اين تصاوير ماهواره اي که طي 11 روز گرفته شده است، ديده مي شود که گردبادها ابرها را مي چرخانند و گرداب ابري، شکل مي گيرد و ابرها را جمع مي کند. قطر اين ابر در حدود 200 کيلومتر و قطر سوراخ مرکز در حدود 10 کيلومتر است.[12]
3.مراحل شکلگيري ابر و بارش باران و تگرگ
دو نوع ابر وجود دارد كه باران را نتيجه ميدهند و بر اساس شكلشان، به دو دسته تقسيم ميشوند: استراتوس (10) (نوع لايهاي) و كومولوس (11) (نوع تودهاي). ابرهاي لايهاي خود به دو دسته استراتوس و نيمبواستراتوس (نيمبو به معني باران است) تقسيم ميشوند. ابرهاي تودهاي نيز خود به كومولوس، كمولونيمبوس (اگر ارتفاع ابرهاي كومولوس خيلي زياد شود به ابرهاي كومولونيمبوس كه معمولاً همراه رعد و برق هستند، تبديل ميشوند) و استراتوكومولوس تقسيم مي شود. (12) اين ابرها با شكل پف كرده و انباشته شده روي يكديگر مشخص ميشوند. كومولوس و “كمولونيمبوس” ابرهاي تودهاي حقيقي هستند و استراتوكومولوس شكلي از كومولوسهاي تغيير شكل يافته و گسترش يافته است (شكل 3) [13]. آيه 43 سوره “نور”، مراحل تشكيل ابرهاي بارانزاي تودهاي (نوع كومولونيمبوس) و آيه “48” سوره “روم” مراحل تشكيل ابرهاي بارانزاي لايهاي را بيان ميكند.
پينوشتها:
* كارشناس بهرهبرداري شركت آب و فاضلاب استان قم
**
كارشناس آب بحساب نيامده و مديريت مصرف آب و فاضلاب كشور
پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه و انتشارات سخن گستر، چاپ یکم ـ زمستان 1385.
/ج