ديده بان انقلاب
سخن گفتن از سلوك و عملكرد شهيد اسد الله لاجوردي، سخن گفتن از يك فرد نيست، بلكه با مرور بر زندگي سراسر مبارزه و پايمردي وي ميتوان رويكردي دقيق بر مهمترين رويدادهاي تاريخ انقلاب اسلامي، به ويژه در سالهاي بحراني آن داشت.
سالهاي مسئوليت اين شهيد بزرگوار مقارن است با يكي از خطيرترين برهههاي تاريخ انقلاب و نيز ايفاي نقش بيبديل وي در رقم زدن سرنوشتي مغاير با منويات دشمنان قسم خورده انقلاب كه بي ترديد شايسته بررسيهاي گسترده وعميق است و غفلت از عظمت و تاثير ابعاد گوناگون عملكرد وي، بي ترديد باب شبههآفريني و دروغپردازيهاي مخرب را بر دشمنان انقلاب خواهد گشود، كمااينكه تاكنون چنين بوده است. شهيد لاجوردي از جمله انسانهاي صاحب مكتب بود كه حتي بنياديترين اصول را نيز در بوته نقد و شك قرار ميداد و تا ذهن هوشمند و نقادش به صحت امري نميرسيد، دست به عمل نميزد و در مقام عمل به آنچه كه بدان يقين داشت، از طعنه دشمنان كمترين هراسي به دل راه نميداد و استوار و ثابت قدم، تا احقاق حقوق ستمديدگان به پيش ميتاخت.
شهید لاجوردی از جمله نوادر روزگار بود كه به دنيا و رويدادهاي آن به ديده بصيرت مينگرند و سپس با نگاهي عالمانه و هوشمندانه در پي محك زدن به افكار گوناگون بر ميآيند و در تشخيص سرهاز ناسره، به توانائي شگفتآوري دست مييابند. او واجد مجموعهاي از صفات شگفتانگيزي است كه جز در سايه جهاد دروني و بيروني، به دست نميآيند و چون حاصل شدند، آدمي را به بصيرت و يقين ابراهيم گونهاي ميرسانند كه اگر تمامي جهانيان نيز بر صحت امري باطل شهادت دهند، در ايمان و اراده اين دين باوران آزاده و وارسته، كوچكترين تزلزلي پديد نميآيد.
شهيد لاجوردي كه در انديشه و عمل، جامع شفقت و رحمت در كنار قاطعيت و جديت بود، توانست در كسوت«ديدهبان»، خدمات ارزندهاي را در عرصه عبور دادن انقلاب از خطيرترين كمينگاهها به منصه ظهور برساند، به طوري كه نقش وي در حفظ كيان نظام پوياي اسلامي بس مهم و والا محسوب ميشود.
شهید لاجوردی بزرگمردي بود كه در سراسر حيات سرشار از ايثار و پايمردي خويش، با تحمل مرارتهاي سترگ، پيوسته در صف اول مبارزه حضور داشت و در زمره بي ادعاترين مبارزاني بود كه در سالهاي قبل و بعد از انقلاب، وجود و سلامتي و جانش را سپر بلاي نظام و رهبري كرد و در اين رهگذر، جز رضاي خدا و جهاد در راه اقامه عدل را در منظر حيات خويش ننشاند و ملامت دوست و كينه دشمن را با آرامشي در خوربندگان مخلص خدا پذيرا شد و سرانجام نيز كارنامه درخشان عمر پر بركتش را همچون مولايش، با خون تاركش امضا كرد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 28
سالهاي مسئوليت اين شهيد بزرگوار مقارن است با يكي از خطيرترين برهههاي تاريخ انقلاب و نيز ايفاي نقش بيبديل وي در رقم زدن سرنوشتي مغاير با منويات دشمنان قسم خورده انقلاب كه بي ترديد شايسته بررسيهاي گسترده وعميق است و غفلت از عظمت و تاثير ابعاد گوناگون عملكرد وي، بي ترديد باب شبههآفريني و دروغپردازيهاي مخرب را بر دشمنان انقلاب خواهد گشود، كمااينكه تاكنون چنين بوده است. شهيد لاجوردي از جمله انسانهاي صاحب مكتب بود كه حتي بنياديترين اصول را نيز در بوته نقد و شك قرار ميداد و تا ذهن هوشمند و نقادش به صحت امري نميرسيد، دست به عمل نميزد و در مقام عمل به آنچه كه بدان يقين داشت، از طعنه دشمنان كمترين هراسي به دل راه نميداد و استوار و ثابت قدم، تا احقاق حقوق ستمديدگان به پيش ميتاخت.
شهید لاجوردی از جمله نوادر روزگار بود كه به دنيا و رويدادهاي آن به ديده بصيرت مينگرند و سپس با نگاهي عالمانه و هوشمندانه در پي محك زدن به افكار گوناگون بر ميآيند و در تشخيص سرهاز ناسره، به توانائي شگفتآوري دست مييابند. او واجد مجموعهاي از صفات شگفتانگيزي است كه جز در سايه جهاد دروني و بيروني، به دست نميآيند و چون حاصل شدند، آدمي را به بصيرت و يقين ابراهيم گونهاي ميرسانند كه اگر تمامي جهانيان نيز بر صحت امري باطل شهادت دهند، در ايمان و اراده اين دين باوران آزاده و وارسته، كوچكترين تزلزلي پديد نميآيد.
شهيد لاجوردي كه در انديشه و عمل، جامع شفقت و رحمت در كنار قاطعيت و جديت بود، توانست در كسوت«ديدهبان»، خدمات ارزندهاي را در عرصه عبور دادن انقلاب از خطيرترين كمينگاهها به منصه ظهور برساند، به طوري كه نقش وي در حفظ كيان نظام پوياي اسلامي بس مهم و والا محسوب ميشود.
شهید لاجوردی بزرگمردي بود كه در سراسر حيات سرشار از ايثار و پايمردي خويش، با تحمل مرارتهاي سترگ، پيوسته در صف اول مبارزه حضور داشت و در زمره بي ادعاترين مبارزاني بود كه در سالهاي قبل و بعد از انقلاب، وجود و سلامتي و جانش را سپر بلاي نظام و رهبري كرد و در اين رهگذر، جز رضاي خدا و جهاد در راه اقامه عدل را در منظر حيات خويش ننشاند و ملامت دوست و كينه دشمن را با آرامشي در خوربندگان مخلص خدا پذيرا شد و سرانجام نيز كارنامه درخشان عمر پر بركتش را همچون مولايش، با خون تاركش امضا كرد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 28