بررسي سندي روايات آغاز نزول وحي(4)

مناسبت هاي مختلف نازل شده است، آياتي از قرآن کريم نيز تدريجي بودن نزول را بيان مي کنند. «و قرانا فرقناه علي الناس علي مکث و نزلناه تنزيلا» ( اسراء،106)؛ «و قرآني (با عظمت) را بخش بخش بر تو نازل کرديم تا آن را به آرامي بر مردم بخواني و آن را به تدريج نازل کرديم» «و قال الذين کفروا لو لا نزل عليه القرآن جمله واحد کذلک لنثبت به فؤادک و رتلناه ترتيلا» (فرقان،32) و کساني که کافر شدند، گفتند: چرا قرآن يکجا بر او نازل نشده است؟»
دوشنبه، 12 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي سندي روايات آغاز نزول وحي(4)

بررسي سندي روايات آغاز نزول وحي(4)
بررسي سندي روايات آغاز نزول وحي(4)


 

نويسندگان:دکتر سيد علي اکبر ربيع نتاج(1)
عاليه روح اله زاده اندواري(2)




 

بررسي ديدگاه هاي مهم در کيفيت نزول قرآن
 

صرف نظر از اين که از نظر تاريخي، بديهي و قطعي است که آيات قرآن در زمينه ها و
مناسبت هاي مختلف نازل شده است، آياتي از قرآن کريم نيز تدريجي بودن نزول را بيان مي کنند. «و قرانا فرقناه علي الناس علي مکث و نزلناه تنزيلا» ( اسراء،106)؛ «و قرآني (با عظمت) را بخش بخش بر تو نازل کرديم تا آن را به آرامي بر مردم بخواني و آن را به تدريج نازل کرديم» «و قال الذين کفروا لو لا نزل عليه القرآن جمله واحد کذلک لنثبت به فؤادک و رتلناه ترتيلا» (فرقان،32) و کساني که کافر شدند، گفتند: چرا قرآن يکجا بر او نازل نشده است؟»
از اين آيات روشن مي شود که قرآن يکباره نازل نشده و همين باعث اعتراض کافران شده است و اين خود بيانگرآن است که خداوند در چگونگي نزول قرآن طريقي جديد به غير از عادت معهود در پيش گرفته که براي معاصران نزول، طريقي شگفت انگيز و بديع مي باشد. اما آن چه دراين ميان محل نزاع محققان است، وجود نزول دفعي در کنار نزول تدريجي است. طرفداران اين نظريه بر آنند که نزول قرآن از لوح محفوظ به دو نوع نزول بوده است:
نزول دفعي و يکپارچه است که در پي آن، صورت تدريجي به خود مي گيرد.
اين گروه به سه آيه سابق الذکر از قرآن کريم استناد جسته اند که قرآن در ماه رمضان، شب قدر و شب مبارک نازل شده است. آن ها جهت اثبات رأي خود، اين بحث را مطرح کرده اند که در هر سه آيه فعل امر «انزل» وجود دارد و هر جا فعل «انزل» به کار رود، بر نزول دفعي و يکپارچه قرآن دلالت دارد. بنابراين، قرآن در ماه مبارک رمضان به صورت يکپارچه بر پيامبر اسلام نازل شده است.
در اين زمينه و در کيفيت نزول قرآن، جلال الدين سيوطي، محقق نامور علوم قرآني نظريه اي را ارائه مي دهد که قابل تأمل است.
قول صحيح تر و مشهورتر اين است که تمامي قرآن به طور کامل به آسمان دنيا فرود آمد. سپس به طور پراکنده در عرض 23،20 يا 25 سال بر پيامبر نازل شد- بنابر اختلافي که در مدت اقامت حضرت رسول (ص) در مکه پس از بعثت است. ( سيوطي،116/1)
بنابراين با مقايسه ميان دو گروه از آيات؛ يعني آيات مربوط به نزول کلي قرآن در ماه مبارک رمضان و آيات مربوط به نزول تدريجي آن، معلوم مي شود که هيچ گونه تنافي و تضادي ميان آن ها وجود ندارد، بلکه هر گروه ناظر به نوعي از نزول قرآن است.

ديدگاه علامه طباطبايي (ره):
 

«شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن... » ( بقره، 185) : اين آيه دلالت دارد بر اين که قرآن
درماه رمضان نازل شد در صورتي که در آيه ديگر مي فرمايد : «و قرآنا فرقناه لتقراه علي الناس علي مکث و نزلناه تنزيلا» (اسراء،106) و ظاهر آن اين است که قرآن در طول بيست و سه سال تقريباً که مدت دعوت نبي اکرم(ص) بود تدريجاً نازل شد و تاريخ متواتر نيز به همين معنا دلالت دارد و لذا در سازش معناي اين دو آيه اشکال پيدا مي شود. بعضي مطابق روايتي که ار حفص بن غياث قبلاً گفتيم، از اين اشکال چنين جواب دادند که قرآن يک جا در ماه رمضان تا آسمان دنيا و بعد تدريجاً در مدت بيست و سه سال از آن جا بر پيامبر نازل شده. بر اين جواب ايرادي شده و آن اين است که بعد از جمله «شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن... » مي فرمايد: «هدي للناس و بينات من الهدي و الفرقان» و آن دلالت دارد بر اين که قرآندر هنگامي که نازل شده، راهنما و با دلايل و برهان و تميز دهنده بين حق و باطل بوده است و اين صفات با اين که سال ها در آسمان باقي بماند، سازش ندارد، زيرا در آن جا کسي را هدايت نمي کرده است تا مثلاً گفته شود که قرآن در ماه رمضان براي هدايت و راهنمايي آسمان دنيا نازل شده است. ( علامه طباطبايي،15/2)
پاسخ اين است که هادي و راهنما بودن قرآن که در اين آيه مطرح است، وصف شأني قرآن است، نه فعلي آن.
بعضي ديگر به اين اشکال چنين جواب داده اند که منظور از اين که قرآن در ماه رمضان نازل شده اين است که اولين آيه قرآن در ماه رمضان نازل شده است. ولي اين جواب هم درست نيست؛ زيرا چنانکه مشهور است، پيامبر اکرم(ص) با نزول قرآن مبعوث به رسالت شد و بعثت آن حضرت در بيست و هفتم ماه رجب بوده و فاصله آن تا ماه رمضان بيش از سي روز است و چگونه ممکن است در اين مدت آيه اي بر پيامبر نازل شده باشد با اين که اول سوره «اقراء باسم ربک» خود گواهي مي دهد که اولين آيه اي است که نازل شده و همراه بعثت بوده است و هم چنين سوره مدثر در آغاز کار نازل شده است و در هر حال بسيار بعيد است که اولين آيه قرآن در ماه رمضان نازل شده باشد، به علاوه، جمله «انزل فيه القرآن» مانند ساير آياتي که به اين مضمون است مثل اين آيه «والکتاب المبين* انا انزلناه في ليله مبارکه انا کنا منذرين» (دخان،3) و آيه «انا انزلناه في ليله القدر» (قدر،1) دلالتي ندارد در اين که منظور از نازل شدن قرآن يا سوره اي از آن در ماه رمضان يا در شب قدر اين است که اولين آيه اش در آن هنگام نازل شده و قرينه اي که بر اين معني دلالت کند در کلام نيست. بنابراين، تفسير مذکور بي دليل است، ليکن آن چه از تدبر در آيات قرآني بر مي آيد، مطلب ديگري است؛ زيرا در آياتي که دلالت بر نازل شدن قرآن در ماه رمضان يا در شبي از شب هاي آن دارد، تعبير به انزال شده است نه تنزيل. مثل اين
آيات «شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن» ( بقره،185) «حم * و الکتاب المبين* انا انزلناه في ليله مبارکه انا کنا منذرين» (دخان،3-1) «انا انزلناه في ليله القدر» (قدر،1). پس معلوم مي شود که نازل شدن قرآن در ماه رمضان بوده است نه تدريجي. (طباطبايي، 16/2؛ 331/20)
در تفسير «درالمنثور» از ابن عباس نقل شده که «ليله القدر» همان «ليله مبارکه» در ماه رمضان است که در آن شب قرآن به (بيت المعمور) که در آسمان دنيا و جايگاه ستارگان است به طور يک جا نازل شده و بعد به مناسب امر و نهي و در جنگ ها قسمت به قسمت بر پيامبر نازل شد (سيوطي، 628/6) علامه مي گويد : اين معنا از ديگران مانند سعيد بن جبير نيز نقل شده و چنين مي نمايد که از آيات قرآني مانند: «... و الذکر الحکيم» ( آل عمران،58)؛ «في رق منشور* و البيت المعمور* و السقف المرفوع» (طور،5-3)؛ «فلا اقسم بمواقع النجوم* و انه لقسم لو تعلمون عظيم* انه لقرآن کريم* في کتاب مکنون* لا يمسه الا المطهرون» (واقعه،79-74)؛ «و فقضاهن سبع سماوات في يومين و اوحي في کل سماء امرها و زينا السماأ الدنيا بمصابيح و حفظا... » (فصلت،12) استفاده شده است و همه موارد روشن است که جز اين که جايي که ابتدائاً قرآن در آن نازل شده به جايگاه ستارگان در آسمان دنيا معرفي شده در صورتي که بنابر حديث اهل بيت(ع) بيت المعمور در آسمان است و بايد دانست که حديث هم مثل قرآن محکم و متشابه دارد. (الميزان،17/2)

راه حل الميزان
 

علامه (ره) مي گويد: معناي آياتي که مي گويند: قرآن در ماه رمضان و در شبي مبارک و در شب قدر نازل شد اين است که حقيقت قرآن درآن مرحله اي که در لوح محفوظ و در کتاب مکنون و درام الکتاب است و دور از کثرت و تدرّج و تغيير مي باشد بر قلب رسول خدا(ص) نازل شده است و اين مرحله قبل از تفصيل است که در قالب الفاظ و عبارات نمي گنجد. آن گاه از هنگام شروع بعثت آن حضرت (27 رجب) قرآن کريم در طول بيست و سه سال تا پايان بعثت به تدريج در قالب الفاظ و عبارت بر قلب رسول خدا نازل شد. بنابراين قرآن دو نزول بر قلب رسول خدا داشت يکي نزول دفعي که مربوط است به حقيقت قرآن و در مرحله لوح محفوظي قبل از تفصيل و دور از کثرت و تدرّج و دور از درک عقول که در ماه رمضان و در شب قدر واقع شده است و ديگري نزول تدريجي قرآن که در قالب الفاظ و عبارات و آيه آيه و سوره سوره ( همان، 18/2)

ديدگاه طبرسي در مجمع البيان
 

با توجه به نخستين آيه سوره قدر «انا انزلناه في ليله القدر» ( قدر،1) که حاکي از نزول دفعي و يکپارچه قرآن است، اين سؤال پيش مي آيد که چگونه مي توانيم قبول کنيم قرآن در ظرف بيست و اندي سال بر پيامبر اسلام (ص) نازل شد. به عبارت ديگر، آيا نزول دفعي قرآن - که بازده صريح آيه نخست سوره قدر مي باشد- با نزول تدريجي آن - که صريحاً از آيات ديگر استفاده مي شود و از خصوصيات و امتيازات قرآن نسبت به ساير کتب آسماني است- منافاتي ندارد؟
آيا اين دو مطلب متعارض، قابل توجيه و سازش مي باشد؟
مرحوم طبرسي ( رضوان الله عليه) پس از طرح اين مشکل- ضمن تفسير سوره قدر- براي حل آن به نقل از ابن عباس مي نويسد: قرآن را خدا يک مرتبه نازل کرد از لوح محفوظ به آسمان دنيا در شب قدر، پس جبرئيل آن را تدريجاً بر پيامبر (ص) نازل مي نمود و از اول تا آخرش بيست و سه سال بود. (همان،361/10)
اين توضيح با توجه به دو آيه اي که ذيلاً ياد شد، توضيحي در خور و مناسب به نظر مي رسد: آيه «نزل به الروح الامين* علي قلبک... » (شعراء،194-193) اشاره به اين است که جبرئيل امين، قرآن را بر قلب پيامبر (ص) نازل مي نمود يعني مقاصد و محتواي قرآن يکباره بر قلب پيامبر افکنده شد و آيه ديگر «و قرآنا فرقناه لتقراه علي الناس علي مکث و نزلناه تنزيلا» (اسراء،106) نشان مي دهد که قرآن در يک جا جمع بود و خداوند آن را از هم جدا کرد.
و آيه به آيه، سوره به سوره بر پيامبر فرو فرستاد تا آن را با درنگ و تأني بر مردم بخواند، يعني به تدريج از عالم جمعي نزول يافته، در عالم لفظ و عبارت، تکثّر و تفرّق پيدا کرد (حجتي،44-43)
بنابراين طبرسي هم نزول قرآن در ماه رمضان را نزولي دفعي مي داند.
منبع:نشريه علوم و معارف قرآن کريم، شماره5.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.