تأملاني نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (52)

اين تنها دست پروده هاي آنارشيسم و فاشيسم پوپري مسلک و کفر گويان قبيله شبه روشنفکري نيستند که در خاطرات منسوب به آقاي منتظري مورد پشتيباني و ستايش قرار گرفته اند ، بلکه هر مهره ، چهره يا گروه و دسته اي که به کژراهه رفته اند و با انقلاب و نظام جمهوري اسلامي سرناسزگاري دارند ، مي بينيم که طبق سياست مهدي قاتل که به اصطلاح ( ترکش خورده ها را جلب مي کرد ) از زبان آقاي منتظري از آنان پشتيباني به عمل آمده است ! در خاطرات منسوب به نامبرده مي خوانيم :
يکشنبه، 9 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأملاني نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (52)

تأملاني نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (52)
تأملاني نظري و تاريخي در علل و انگيزه هاي پيدايش جريان آقاي منتظري (52)


 

نويسنده : دکتر سيد حميد روحاني (1)




 

همزباني با نفاق پيشگان و کفر انديشان
 

سياست بازي يا بازي با « ترکش خورده ها » !
 

اين تنها دست پروده هاي آنارشيسم و فاشيسم پوپري مسلک و کفر گويان قبيله شبه روشنفکري نيستند که در خاطرات منسوب به آقاي منتظري مورد پشتيباني و ستايش قرار گرفته اند ، بلکه هر مهره ، چهره يا گروه و دسته اي که به کژراهه رفته اند و با انقلاب و نظام جمهوري اسلامي سرناسزگاري دارند ، مي بينيم که طبق سياست مهدي قاتل که به اصطلاح ( ترکش خورده ها را جلب مي کرد ) از زبان آقاي منتظري از آنان پشتيباني به عمل آمده است ! در خاطرات منسوب به نامبرده مي خوانيم :
... من به بازداشت و زنداني کردن آقاي رستگار هم که در منزلش براي مرحوم آقاي شريعتمداري فاتحه گرفته بود و او را به اين خاطر زنداني کرده بودند ، اعتراض کردم . (2) بالاخره آيت الله شريعتمداري يک مرجع بود که از دنيا رفته بود و قاعده اش اين بود که خود امام خميني براي ايشان فاتحه مي گرفت ، من اين مطلب را به آقاي ري شهري آن وقت که وزير اطلاعات بود ، گفتم ... بالاخره آقاي شريعتمداري يک مرجع است که تعداد زيادي از ترک ها به ايشان علاقه دارند ، من اگر جاي امام بودم در صورتي که آقاي شريعتمداري فوت مي شد در مسجد اعظم يک فاتحه براي او مي گذاشتم ، با اين کار مردم خوشحال مي شدند و احساس مي کردند که مسائل شخصي در کار نيست . به نظر من ، فاتحه گرفتن براي ايشان يک کار عقلايي است ... (3)
در خور نگرش است آن روز که جامعه مدرسين ، آقاي شريعتمداري را از مرجعيت عزل کردند ، آقاي منتظري از اعضاي برجسته اين جامعه بود و در عزل نامبرده نيز نقش بسزايي داشت ، نيز تصرف مراکز مربوط به آقاي شريعتمداري مانند « دار التبليغ » نيز با حمايت و پشتيباني او همراه بود . از اين رو ، بايسته است که چند پرسش از آقاي منتظري به عمل آيد تا واقعيت ها بهتر روشن شود و نادرستي ها و خلاف گويي ها آشکارتر گردد :
1 . آيا عزل آقاي شريعتمداري از سوي جامعه مدرسين با نظر و همراهي آقاي منتظري بوده است يا نه ؟ اگر او با اين عزل همراهي کرده و حتي روي آن اصرار و پافشاري داشته است ، چگونه بعد از در گذشت آقاي شريعتمداري او را مرجع پنداشته و از اينکه « آيت الله شريعتمداري يک مرجع بود » ، سخن گفته است ؟ و اگر عزل او از مقام مرجعيت مورد تأييد و حمايت او نبود است ، چرا و چگونه در آن روز به اعتراض برنخاسته و از « يک مرجع » دفاع نکرده است ؟ و پس از مرگ او که در سمت قائم مقامي قرار داشته مجلس فاتحه برگزار نکرده است ؟
2 . آقاي منتظري اگر آقاي شريعتمداري را « يک مرجع » مي دانسته است ، چگونه در برابر تصرف مراکز ، ساختمان ها و اموال مربوط به آقاي شريعتمداري ، دم برنياورده و به اعتراض برنخاسته و اعلام نکرده است که دست اندازي بر ساختمان ها و اموال «يک مرجع »،«تصرف عدواني » است ، نماز در آن جايز نيست و استفاده از آن برخلاف موازين اسلامي مي باشد؟
3 . آقاي منتظري اگر آقاي شريعتمداري را « يک مرجع » مي دانست روي چه ميزاني کتابخانه سياسي را که زير نظر او و به وسيله مهدي قاتل پايه گذاري شد ، در ساختمان دارالتبليغ که متعلق به آقاي شريعتمداري بود ، داير کرد ؟ و آن روز يادش نيامد که « آقاي شريعتمداري يک مرجع است » ؟ !!
4. آيا از ديد آقاي منتظري تصرف مراکز ، ساختمان ها و اموال و دارايي هاي مربوط به آقاي شريعتمداري جايز و روا بود و تنها مجلس « فاتحه نگرفتن » براي او ناروا و کار « غير عقلايي » به شمار مي آمد ؟
5 . آن روز که اهالي غيور شهر قم ، منزل آقاي شريعتداري را محاصره کردند و بر ضد او شعار دادند و فرياد برآوردند « مرگ بر سه مفسد روزگار ـ کارتر و بگين و شريعتمدار » ، « اين کاظم ديوانه در ميدان آستانه اعدام بايد گردد »... و چرا و چگونه آقاي منتظري به اعتراض برنخاست ؟ و از « يک مرجع » حمايت نکرد ؟ و اعلام نداشت که اهانت به مقام مرجعيت و بي حرمتي و ناسزاگويي به « يک مرجع » روا نيست ؟
6 . آيا آقاي شريعتمداري تا هنگامي که حيات داشت از ديد آقاي منتظري از مرجعيت معزول بود ، اما آن روز که ديده از جهان فرو بست ، « يک مرجع » شد ؟
7 . راستي آقاي منتظري در دوران قائم مقامي و قدرتمداري خود چرا از آقاي شريعتمداري که تحت نظر قرار داشت ، به عنوان « يک مرجع » ياد نکرد و به دفاع از او برنخاست ؟ ! و در پي در گذشت او به يادش آمد که آقاي شريعتمداري « يک مرجع » بود ؟ !!
8 . آيا اين موضوع دوگانه و سخن گفتن از آقاي شريعتمداري به عنوان « يک مرجع » در پي در گذشت او ، اين نکته را روشن نمي کند که انگيزه اصلي ( افزودن بر به زير سؤال بردن امام ) جلب نظر هواداران آقاي شريعتمداري در آذربايجان و به دست آوردن جانشيني و قائم مقامي نامبرده بوده است ؟ ! آنچه اين ديد را استواري مي بخشد نکته اي است که در خاطرات نامبرده ـ که در بالا آمد ـ ديده مي شود و آن اين است که « ... تعدادي از ترک ها به ايشان علاقه دارند ... و با اين کار مردم خوشحال » مي شوند !! ببينيد که هدف از پيشنهاد « فاتحه گرفتن » براي نامبرده « خوشحال » کردن مردمي است که به او « علاقه دارند » !! يکي از تفاوت هاي امام با آقاي منتظري و منتظري ها اين بود که امام هيچ گاه در اين انديشه نبود کاري کند که مردم با فريب و نيرنگ خوشحال شوند ، سخني بگويد که مايه خشنودي کاذب مردم شود ، موضعي بگيرد و رفتاري داشته باشد که رضايت مردم را بدون رضايت خدا جلب کند . براي امام « رضاي خداوند » مطرح بود و مي دانست کاري که رضاي خدا در آن باشد بي ترديد خوشنودي ، خوشحالي و رضايت مردم نيز در آن نهفته است . ليکن فريب خوردگان دنيا به دنبال آنند کاري بکنند که تنها مردم از آنان خوشنود گردند و فرجام اين ديد وداب ، ريا کاري ، سياست بازي و پشت هم اندازي مي باشد و نه تنها نمي توانند رضاي مردم را به دست آورند ،رضاي خدا را نيز از دست مي دهند و مصداق خسر الدنيا والاخره قرارمي گيرند .
از زبان آقاي منتظري در دنبال نوحه سرايي براي آقاي شريعتمداري آمده است :
... به امام گفتم که چه اشکالي داشت طبق وصيت آقاي شريعتمداري که به آقاي صدر گفته بودند تو بر من نماز بخوان ، در آن نيمه شب اجازه مي دادند آقاي صدر بر آقاي شريعتمداري نماز بخوانند ... وقتي اين حرف را زدم امام ناراحت شدند و جمله تندي راجع به آقاي شريعتمداري گفتند که من خيلي تعجب کردم و حکايت از اين داشت که ذهن ايشان را نسبت به آقاي شريعتمداري خيلي مشوب کرده اند ... . (4)
نخست بايد دانست آقاي منتظري در شعار ادعا دارد که « ... مردم صاحبان اصلي انقلاب و حکومت و کشور هستندت و « مردم نامحرم نيستند » و بايد « مردم را در جريان گذاشت » ! ليکن در عمل در جاي جاي خاطرات ، از جمله در فراز بالا مي بينيم که مردم را « نامحرم » پنداشته و « جمله تندي » را که از ديد او امام « راجع به آقاي شريعتمداري گفتند » بازگو نمي کند و درز مي گيرد ، دوم ، از اين فراز از خاطرات مي توان دريافت که آقاي منتظري اصولا از آقاي شريعتمداري شناختي نداشته است ، حتي آن روزي که همراه با ديگر اعضاي جامعه مدرسين او را از مرجعيت کنار زد ، به درستي نمي دانست که جرم و جنايت او چه مي باشد و چه اعمالي از نامبرده سر زده است که او را از شرايط اصلي مرجعيت ساقط کرده است . آقاي منتظري ـ طبق معمول ـ هميشه دنباله رو بوده و طبق جو حرکت کرده است . او در آن روز ، از روي جوزدگي به کنار زدن آقاي شريعتمداري از مقام مرجعيت رأي داد و آن روز که اعلام « فاتحه » براي او و عمل به وصيت او را پيشنهاد مي داد نيز از روي جوزدگي و دنباله روي از ليبرال هاي حاکم در بيت بود که نسبت به آقاي شريعتمداري سمپاتي داشتند . آقاي منتظري اگر رفتار ، کردار و گفتار آقاي شريعتمداري را از آن روزگاري که در تبريز به سر مي برد و از سوي علماي تبريز تفسيق شد و به تهران آمد ، و از برهه اي که در تهران به سر مي برد و سرانجام به قم رفت ، و از آغاز نهضت امام تا روز پيروزي انقلاب اسلامي و در پي رويداد هاي بعد از آن و ... ، مورد بررسي و ارزيابي قرار مي داد ، از « جمله تند » امام درباره آقاي شريعتمداري شگفت زده نمي شد و ساده لوحانه نمي پنداشت که « ذهن ايشان را نسبت به آقاي شريعتمداري خيلي مشوب کرده اند » !! آنچه امام درباره آقاي شريعتمداري بر زبان آورد همان نکته اي بود که جامعه مدرسين را به خلع او از مقام مرجعيت ناگزير ساخت و مردم را بر آن داشت که او را « مفسد في الارض » بخوانند و خواهان اعدام او باشند . مشکل اصلي و ريشه اي اينجاست که آقاي منتظري از راه مردم بيگانه است . شبکه حاکم در بيت ، او را از مردم جدا کرده اند و او را به کژراهه ليبراليستي کشانده و به موضع گيري هاي ليبرال منشانه واداشته اند . از اين رو ، خود او نيز به درستي نمي داند چرا آن روز به خلع شريعتمداري از مرجعيت رأي داد و چرا امروز به حمايت و پشتيباني از او برخاست ؟ چرا آن روز وابستگان و نور چشمي هاي او اموال شريعتمداري را تصرف کردند و چرا امروز در خاطرات منسوب به او براي مظلوميت آقاي شريعتمداري مرثيه سرايي مي کنند ؟! او همانند عناصر ليبرال منش و برخي از احزاب و گروه هاي سياسي ، فراوان از مردم دم مي زند ليکن راه مردم را نمي شناسد و زبان مردم را برنمي تابد .
جريان آقاي شريعتمداري به ديروز و امروز مربوط نمي شود ، بلکه به رويدادهاي تبريز پس از شهريور 1320 بر مي گردد و هر طلبه و جواني که از سال 1341 در متن جريان نهضت امام و مبارزه روحانيت قرار داشت ، خطر آقاي شريعتمداري براي اسلام ، حوزه و روحانيت را به درستي برتافته بود و بسياري ، در فرصت هايي اين خطر را به ديگران گوشزد مي کردند و هشدار مي دادند و آن فاجعه اي را که پس از پيروزي انقلاب اسلامي به دست آقاي شريعتمداري و ايادي او زير پوشش « حزب خلق مسلمان » ! روي داد ، پيش بيني مي کردند و آقاي منتظري تا آن پايه از مسائل سياسي و جريان هاي حوزه و روحانيت بي خبر و ناآگاه است که از موضع امام درباره آقاي شريعتمداري شگفت زده شده و بر پايه « قياس به نفس » گمان برده است که « ذهن امام را نسبت به آقاي شريعتمداري خيلي مشوب کرده اند » !! در صورتي که امام بيش از 30سال از نزديک آقاي شريعتمداري را زير ديد داشت و رفتار و کردار او را به درستي مورد ارزيابي قرار مي داد و از پيشينه هاي او نيز به خوبي آگاه بود .
آقاي منتظري در راه رويا رويي با امام و جلب به اصطلاح « ترکش خورده ها » تا آنجا پيش مي رود که نقش وکيل مدافع آقاي شريعتمداري را بازي مي کند و براي تبرئه او صريحا مي گويد ، يا از زبان او مي گويند :
... از طريق موثقي شنيدم که جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديک محل سکونت امام به کلي جعلي است و واقعيت نداشته است و منظور فقط پرونده سازي براي مرحوم آقاي شريعتمداري بوده است ... . (5)
او افزون بر تلاش در راه تبرئه آقاي شريعتمداري به دفاع از صادق قطب زاده نيز مي پردازند و در راه تبرئه او چنين مي بافد :
... بعدا شنيدم آقاي حاج احمد آقا در زندان سراغ آقاي قطب زاده رفته و به او گفته است شما مصلحتا اين مطالب را بگوييد و اقرار کنيد و بعد امام شما را عفو مي کنند ، ولي بالاخره او را اعدام کردند ... . (6)
بايد دانست « طريق موثق » آقاي منتظري ، آقاي قرباني فر ( پادوي سازمان سيا ) و يا عناصر وابسته به منافقين و ليبرال ـ دموکرات هاي حاکم در بيت او مي باشند و يا سمپات هاي آنان مانند کيميايي ، صلواتي و ... که از ديد آقاي منتظري فرشته هاي معصومي هستند که روايت آنان حکم « ما انزل الله » را دارد و در آن شک و ترديدي راه ندارد ! و اين فرشتگان معصوم ! بي ترديد ديوار گوشتي نيستند !! و آنچه مي بافند و به او القا مي کنند خدشه ناپذير است ! و به تحقيق و بررسي نيز نياز ندارد ! ليکن گذشته از اين « طريق موثق » که خواه ناخواه و مستقيم يا غير مستقيم از سازمان هاي جاسوسي سيا و موساد سر در مي آورد ، بايد دانست که اولا در پي بلوايي که هواداران آقاي شريعتمداري و عوامل نفوذي مانند منافقين ، سلطنت طلبها ، چريک هاي فدايي ، کومله ، توده اي ها و ... زير پوشش « حزب خلق مسلمان » در روز جمعه 14 دي 1358 در قم به راه انداختند ، مرگ سياسي آقاي شريعتمداري فرا رسيد و پرونده او به طور کلي بسته شد و نامبرده از صحنه سياسي کنار رفت . مردم قم و ديگر مردم ايران در برابر گستاخي ها و بي حرمتي هاي « حزب خلق مسلمان » و ديگر اطرافي هاي آقاي شريعتمداري به امام ، در روز 14 دي به خشم آمدند و به اعتراض برخاستند و حتي در تظاهرات ، اعدام او را خواستار شدند ، ديگر آبرو و اعتباري براي او نماند تا به پرونده سازي نياز باشد . خشم و خروش مردم بر ضد او تا به آن پايه بود که مسئولان نظام براي جان او ترسيدند و نگران آن بودند که همان سرنوشت عثمان براي او پيش بيايد ، از اين رو ، سپاه پاسداران ناگزير شد منزل او را در کنترل بگيرد و رفت و آمد با نامبرده را محدود کند و او را به احترام تا پايان عمرش تحت حفاظت و مراقبت نگاه دارد .
ثانيا بايد از آقاي منتظري و شبکه مرموز حاکم در بيت او پرسيد که مسئولان نظام درباره شريعتمداري چه انديشه اي در سر داشتند که بدون پرونده سازي و متهم کردن او به همراهي با کودتاگران نمي توانستند آن نقشه و برنامه را پياده کنند ؟ آيا انديشه اعدام او را دنبال مي کردند !؟ يا برنامه انگيختن مردم ايران بر ضد او را در دست اجرا داشتند ؟ ! اگر انديشه اعدام را در سر داشتند ، چرا در اين راه گامي برنداشتند ؟! و اگر برنامه دوم در نظر بود چرا در مطبوعات و ديگر رسانه ها از نقش آقاي شريعتمداري در کودتا سخني به ميان نيامد ؟ و مسولان نظام ، رسانه ها را از آوردن هر گونه مطلبي در مورد دخالت نامبرده در جريان کودتا بازداشتند ؟ و نه تنها روي اين رويداد مانور ندادند ، بلکه از انعکاس آن در سطح مطبوعات نيز پيشگيري کردند و پس از کشف کودتا در چگونگي زندگي آقاي شريعتمداري هيچ گونه تغييري ديده نشد و نامبرده همان گونه که پيش از کودتا زير نظر و کنترل سپاه پاسداران قرار داشت ، بعد از کشف کودتا نيز به زندگي آرام و عادي خود با همان وضع ادامه داد و هيچ گونه تعرضي به او نشد ؟ بگذريم از اينکه ملت ايران تا آن پايه بر ضد آقاي شريعتمداري به خشم آمده بودند که به تحريک نيازي نداشتند و اگر هشياري و ممانعت امام و برخي از مسئولان نظام نبود ، مردم او را زنده نمي گذاشتند .
ثالثا شادروان حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد احمد خميني پس از پيروزي انقلاب اسلامي هيچ گاه به زندان اوين گام نگذاشت تا با قطب زاده سخني گفته و وعده اي داده باشد . اين دروغ نيز زاييده انديشه هاي شيطاني شبکه مخوفي است که در بيت آقاي منتظري پيوسته سرگرم توطئه چيني ، جوسازي ، دروغ پردازي و شايعه پراکني است . بي ترديد ، اگر حاج سيد احمد خميني ( ره ) يک بار به زندان اوين گام مي گذاشت ، ديده ها به سمت و سوي او جذب مي شد و بسياري از افراد کنجکاوانه از حضور او در آن منطقه پرسش مي کردند و در ميان ملت ايران اين حرکت او بازتاب داشت و اين گونه نبود که تنها آقاي منتظري و باند نفاق و ليبرال ـ دموکرات هاي حاکم در بيت او از آن باخبر شوند . اين گونه خبرهاي نادرست و ساختگي مصداق « ان الشياطين ليوحون الي اوليائهم » مي باشد .
رابعا آقاي سيد کاظم شريعتمداري طي مصابحه اي ، با صراحت به آگاهي از توطئه کودتا اعتراف کرد و از اينکه اين خبر را به مسئولان نظام اسلامي اطلاع نداده است ، استغفار کرد . بنابراين ، چگونه امروز آقاي منتظري به مصداق « کاسه داغ تر از آش » نقش آقاي شريعتمداري در آن کودتا را انکار مي کند و به مردان خدا تهمت مي زند ؟! البته دور از نظر نيست که آقاي منتظري از روي ساده لوحي و خصلت انتقام جويي ، ياوه سرايي هاي راديو امريکا و رژيم صهيونيستي و دستگاه تبليغاتي سلطنت طلبان را باور و تکرار کند و اعترافات آقاي شريعتمداري را در زير شلاق و شکنجه بپندارند !! بنابراين ، بايد ديد مسئولان نظام به اين پرونده سازي و واداشتن قطب زاده به اعتراف بر ضد او ـ بنا بر ادعاي خاطره نويسان ـ چه نيازي داشتند و چه نقشه اي را پياده کردند ؟ و چه بهره اي از آن گرفتند ؟ اين گونه پندار بافي ها و خيال پردازي ها ريشه در بدانديشي و کينه توزي هاي عناصري دارد که انگيزه آسيب رساندن به انقلاب اسلامي را در سر مي پرورانند و دنبال وادادگي و سرسپردگي به بيگانگان ـ به ويژه امريکا ـ هستند و از استقلال و سربلندي ايران رنج مي کشند و يا قدرت طلباني هستند که وقتي مي بينند از قدرت و مقام کنار گذاشته شده اند ، نمي خواهند قدرت و مقام براي ديگران باشد و شعارشان اين است : « يا من يا هيچ » !!
آقاي منتظري در راستاي اجراي سياست به اصطلاح « حمايت از ترکش خورده ها « از مفتي زاده نيز نيز چنين ياد مي کند :
... در همان جلسه من راجع به بازداشت و زنداني کردن آقاي مفتي زاده نيز با ايشان صحبت کردم و گفتم که او در بين مردم کردستان مورد توجه است ... ايشان از صحبت من بسيار عصباني شدند و جمله اي را نسبت به آقاي مفتي زاده فرمودند ... . (7)
در اين مورد نيز آقاي منتظري مردم را « نامحرم » مي داند و آنچه را که امام درباره مفتي زاده شنيده است ، بازگو نمي کند و مي گذارد و مي گذرد . ليکن ، با حمايت از مفتي زاده نيز نمي تواند طرفي بربندد و نظر مردم کردستان را به سوي خويش جلب کند ، زيرا نامبرده در ميان مردم شريف کردستان پايگاهي نداشت تا کساني با پشتيباني از او بتوانند نظر کردستاني ها را به سوي خود بکشانند . شبکه حاکم در بيت نامبرده با همدستي گروه هاي مرموز وابسته به بيگانه ، عناصر ورشکسته ، خود باخته و بي آبرو را نزد آقاي منتظري به عنوان شخصيت هاي سياسي و مورد احترام مردمي مي نماياندند و او نيز از روي سادگي ، زود باوري و اطمينان به « ديوار گوشتي » هاي حاکم در بيت خود ، دروغ بافي ها و زود باوري هاي آنان را باور مي کرد و امروز نيز باور دارد و طبق سياست شبکه ياد شده موضع گيري مي کند و بيش از پيش بر آبرو و حيثيت خود چوب حراج مي زند .

پي نوشت ها :
 

1 . مورخ انقلاب اسلامي .
2. بايسته است آقاي منتظري پاسخ گويند كه اين اعتراض كتبي بوده است يا شفاهي و به چه كساني و مقاماتي در اين مورد اعتراض كرده است . به نظر مي رسد ، اين ادعا دروغي بيش نيست و اگر اين اعتراض واقعا صورت گرفته بود ، خاطره سازان بيت آقاي منتظري آن را با « آب و تاب » و با آوردن ريز جريان پوشش مي دادند و جزئيات ماجرا را بازگو مي كردند .
3 . خاطرات منسوب به آقاي منتظري ، ص 482 .
4. همان ، ص 483 .
5 . همان ، ص 485 .
6 . همان .
7 . همان ، ص 458 .
 

منبع: نشريه 15 خرداد شماره 17



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
نحوه کاشت و نگهداری از گل پیله آ میکروفیلا: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل پیله آ میکروفیلا: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل خفاش: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل خفاش: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
گزارش چهارمین نمایشگاه دستاوردهای وقف
گزارش چهارمین نمایشگاه دستاوردهای وقف
نحوه کاشت و نگهداری از گل پدیلانتوس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل پدیلانتوس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل فرفیون زینتی (گل مرجان): آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل فرفیون زینتی (گل مرجان): آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل آلاله: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل آلاله: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل نرگس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل نرگس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل بگونیا هیمالیس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل بگونیا هیمالیس: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل دراسنا پرچمی: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
نحوه کاشت و نگهداری از گل دراسنا پرچمی: آبیاری، نور، خاک، تکثیر و...
ویژگی دوران امام خمینی از منظر رهبر انقلاب
ویژگی دوران امام خمینی از منظر رهبر انقلاب
به کنسولگری ایران حمله کردید؟ باید انتظار پاسخ داشته باشید!
play_arrow
به کنسولگری ایران حمله کردید؟ باید انتظار پاسخ داشته باشید!
اولین تصویر از جدیدترین پهپاد سپاه پاسداران
play_arrow
اولین تصویر از جدیدترین پهپاد سپاه پاسداران
مخالفان نتانیاهو به خیابان‌های اسرائیل آمدند
play_arrow
مخالفان نتانیاهو به خیابان‌های اسرائیل آمدند
ابتهال زیبای السید محمد النقشبندی
play_arrow
ابتهال زیبای السید محمد النقشبندی
بازداشت قطاری دانشجویان معترض آمریکایی
play_arrow
بازداشت قطاری دانشجویان معترض آمریکایی