غلبه بر خشم و احساس تنهايي

فراموش نکنيم که خشم، ناشي از ارتباط هاي ناسالم است. هميشه هم محتمل است. ارتباط نمي تواند مطابق ميل ما صورت بگيرد. آدميان مشکل دارند. ما نيز مشکل داريم. گاهي زندگي نا خواسته، تبادل اين مشکلات مي شود. انسان موفق و سالم کسي است که بتواند اين مشکلات را حل يا اداره کند. هرگز زندگي بدون مسأله وجود ندارد. از اين رو نبايد به ايده آل ها و روياهاي دست نيافتني پناه برد. زندگي سراسر چالش و مبارزه است. ولي بايد قواعد حل اين چالش ها را فرا گرفت. با منزوي شدن و فرار از آنچه هست نمي توانيم اميد يک زندگي راحت و آسوده را داشته باشيم.
دوشنبه، 24 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غلبه بر خشم و احساس تنهايي

 غلبه بر خشم و احساس تنهايي
غلبه بر خشم و احساس تنهايي


 

نويسنده: دکتر پيمان آزاد




 
فراموش نکنيم که خشم، ناشي از ارتباط هاي ناسالم است. هميشه هم محتمل است. ارتباط نمي تواند مطابق ميل ما صورت بگيرد. آدميان مشکل دارند. ما نيز مشکل داريم. گاهي زندگي نا خواسته، تبادل اين مشکلات مي شود. انسان موفق و سالم کسي است که بتواند اين مشکلات را حل يا اداره کند. هرگز زندگي بدون مسأله وجود ندارد. از اين رو نبايد به ايده آل ها و روياهاي دست نيافتني پناه برد. زندگي سراسر چالش و مبارزه است. ولي بايد قواعد حل اين چالش ها را فرا گرفت. با منزوي شدن و فرار از آنچه هست نمي توانيم اميد يک زندگي راحت و آسوده را داشته باشيم.

انسان موجود نيازمندي است!
 

نفي نيازها مشکلي را حل نمي کند. با سرکوب نيازهاي غريزي، موجودي مي شويم عاطل و باطل! براي برآوردن نيازهاست که بايد با ديگران ارتباط برقرار کنيم. در اين ارتباط است که ما مي توانيم درس بگيريم و درس بدهيم. در اين ارتباط هاست که مي توانيم خود را و ديگران را بشناسيم. در اين شناخت است که راه درست را انتخاب مي کنيم. چرا که زندگي در خلاء نمي گذرد. زندگي در ملاء، يعني در اجتماع مي گذرد. همين جا بگويم که در جريان اين ارتباط ها هيچ اشکالي ندارد که عصباني هم بشويم. خشم هم بگيريم. ولي نبايد با خشم و عصبانيت بمانيم. در صورتي که پس از خشمگين شدن و عصبانيت متوجه شديم که حق با ما نبوده است. بهترين راه اين است که عذرخواهي بکنيم. در اينجا سلامت رواني انسان مشخص مي شود. سلامتي انسان، در گرو عصبانيت نيست. همه ما در معرض واکنش هاي خشم آلود هستيم. سلامتي انسان، در واکنشي است که نسبت به خطاهاي خويش نشان مي دهد. سالم ترين راه، اقرار به گناه و اشتباه خويش است. در صورتي که کسي از کنش و يا واکنش ما خسارت ديده، بايد اين خسارت جبران بشود. اين زندگي منصفانه است. وقتي ديگران احساس کنند که با فرد منصفي رو به رو هستند، از شکايت خود در مي گذرند و خسارت خود را ناديده مي گيرند.
خاطره اي را همين جا نقل کنيم: در تصادفي که شب هنگام به وقوع پيوست، خانمي به شدت مجروح شد. صبح روز بعد، راننده خاطي در کلانتري براي انجام بازجويي حاضر بود. افسر نگهبان از او پرسيد: آيا قبول داريد که مسبب اين تصادف شما بوده ايد؟ راننده خاطي جواب داد: بله! صد در صد تصادف، ناشي از رانندگي من بود. افسر نگهبان به او گفت: مي دانيد چه داريد مي گوييد؟ ممکن است مصدوم فوت کرده باشد! راننده جواب داد: بله، مي دانم. در ضمن من وکيل دعاوي هستم! آثار اقرار خود را هم مي دانم. در همين لحظه جوان برومندي که نزديک افسر نگهبان ايستاده بود رو به راننده خاطي کرد و گفت: من همسر آن خانم مصدوم هستم. همين جا رضايت خود را اعلام مي کنم. مأموري با من بيايد بيمارستان تا رضايت همسرم را بگيرم. جوانمردي و صداقت شما براي من درس آموز بود. اين حداقل کاري است که مي توانم در مقابل آن انجام بدهم. نتيجه اين ماجراي واقعي چه بود؟ جلوي عصبانيت و خشم غضب و خود خوري و اجحاف را گرفت. يک فاجعه به يک برخورد غير منتظره و صلح آميز تبديل شد. اقرار به خطا نه تنها مشکلي براي اين وکيل دعاوي به وجود نياورد، بلکه از يک شکايت کيفري مصون ماند. اين پرونده مي توانست به يک حبس تأديبي ختم بشود. ولي نشد!

اينجا بايد به غرور عصبي و پسيکولوژيک اشاره کنم.
 

آنکه غرور مي ورزد، هم خود را به زحمت و مرارت مي اندازد و هم ديگران را. بنابراين بايد غروري را که ناشي از ناکامي هاي گذشته و عقده هاي فرو خورده و احساس و آزار حقارت است، شناخت. بايد از اين دايره جهنمي برون جهيد. مطالبات رواني، توهماتي بيش نيستند. اين توهمات را بايد رها کرد. زندگي در عالم واقعيت، آنچنان تعبير و تفسير ندارد. تعبير و تفسير به سود خود، توجيهاتي بيش نيستند. اين توجيهات را رها کنيد. بگذاريد ديگران احساس اجحاف نکنند، تا شما و فرزندانتان بتوانيد در هر کجا هستيد نفسي به آسودگي بکشيد.

پس شما با تخليه خشم موافق هستيد؟
 

به طور مشروط بله! خشم به صورت معقول و بجا، يا به صورتي آني و در کمال هوشياري و بصيرت بايد در درون ما، خنثي شود. کنترل خشم آسيب رسان است. ولي در صورتي که آسيب بروز آن بيشتر باشد، حتي زماني که حق با ماست، بايد آهسته برانيم! براي آهسته راندن نيز ناگزيريم که روش هايي براي خنثي کردن و رام کردن خشم خود بياموزيم. هر کس مي تواند نحوه ي برخورد با بروز خشم خود را تجربه کند. همه ي ما با قدري ذکاوت و هوشياري و گوش به زنگ بودن، مي توانيم سرچشمه ي رنجش هاي خويش را بازبيني کنيم. نحوه ي شکل گيري عصبانيت خود را بشناسيم و پيشگيري کنيم. خود را در معرض انفجار خشم قرار ندهيم. تکرار مي کنم: پيشگيري بسيار مهم است. مي توانيم با خودشناسي به اين مهم دست يابيم. با اين همه هرگز به خاطر خشمي که بروز داده ايد خود را سرزنش نکنيد. ولي از آن درس بياموزيد و نحوه به کار بردن اين دروس را در آينده زندگي خود به طور شخصي، بياموزيد.
منبع:نشريه راه کمال- شماره 30



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط