یادمان سفر مقام معظم رهبری به اصفهان (89)

چشم بیدار زمان (2)

امروز به نظر من نظام اسلامى در قبال حوادث مهم جهان وضعیت حساس تری نسبت به گذشته دارد. چشمها و حساسیتها متوجه نظام اسلامى است. خطر دشمنیها وجود دارد؛ مثل همین خطراتى که در تحلیلها و خبرها و جریانات سیاسى جهانى گفته مى شود و کاملا مى شود آن را دید و مشاهده کرد.
چهارشنبه، 3 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چشم بیدار زمان (2)
چشم پندار زمان (یادمان سفر مقام معظم رهبری به اصفهان (89)(2)
 


 





 

تهدیدات
 

11)امروز به نظر من نظام اسلامى در قبال حوادث مهم جهان وضعیت حساس تری نسبت به گذشته دارد. چشمها و حساسیتها متوجه نظام اسلامى است. خطر دشمنیها وجود دارد؛ مثل همین خطراتى که در تحلیلها و خبرها و جریانات سیاسى جهانى گفته مى شود و کاملا مى شود آن را دید و مشاهده کرد. یک وقت صحبت از خطر تهاجم نظامى است، یک وقت صحبت از خطر تلاش برای بر هم زدن امنیت کشور است. هم آن خطر اولى - ولو ضعیف - وجود دارد و هم خطر دومى. همچنین خطر کوشش و تلاش دشمن برای تلاشى درونى و فروپاشى نظام - آن طور که خودشان تعبیر مى کنند - وجود دارد. اینها خطرهایى است که مسؤولان نظام باید آنها را جدی بگیرند.
جدی گرفتن خطر به معنای هوشیار بودن و آماده بودن و کمر بستهبودن است؛ به معنای این نیست که دشمن هر آنچه می خواهد، می تواند آن را انجام بده؛ نه، بیست و سه سال است که دشمن می خواهد همه این کارها را در داخل کشور ما بکند. بیست و سه سال است که دشمن درصدد براندازی و فروپاشی و نابود کردن نظام و ضربه زدن به آن است؛ اما تا به حال نتوانسته و بحمدالله نظام، سرپا و مستحکم و قوی است. بنابراین، اینکه دشمن و دشمنی و نیت دشمنی وجود دارد، دلیل بر این نیست که دشمن موفق هم خواهد شد؛ اما دلیل بر این است که ما باید غفلت نکنیم. هر مقدار غفلت کردیم. دشمن را کامیاب کردیم. این حساسیتها و خطرها متوجه نظام اسلامی است. امروز وفاق ملی یک وظیفه ی عمومی است.
تسلیم شدن در مقابل قواره ی کلی نظام اسلامی، یکی از وظایف عمومی ما مسؤولان است. چیزهایی که ممکن است دلهای مردم را نسبت به نظام و اهدافی که نظام ترسیم کرده ، چرکین کند، اگر از هر یک از مسؤولان سر بزند - چه قول باشد ، چه عمل و رفتار - برخلاف وظیفه و تکلیف و حق است؛ باید مراقب باشیم، کارهایی که مردم را نسبت به صلاح مسؤولان نظام بدبین و آنها را دچار تردید کند، ناحق است و نباید انجام بگیرد. اگر مردم این طور احساس کنند که بخشی از مسؤلان نظام دچار مسابقه ی رفاه طلبی و مسابقه برای دستیابی به ثروت و ثروت اندوزی برای خود هستند. این به ایمان و اطمینان آنها به نظام ضربه می زند و پشتوانه ی اصلی نظام را که ایمانهای مردم است، می گیرد؛ دشمن این را می خواهد.

مسایل اساسی و اولویتها
 

12)آن چیزی که در آن رعایت اولویتها لازم است، مسایل کلی جامعه است. ببینید، گاهی یک مسأله مسئله اصلی ماست؛ اما بر ما یک مسئله فرعی را تحمیل می کنند که مسئله ی عمده ی ما می شود؛ کما این که الان ملاحظه می کنید، مسئله ی قتلها مسئله ی عمده ی کشور شد. آیا واقعا مسئله ی عمده کشور، این چند فقره قتلی است که اتفاق افتاد؟! ما وزارت اطلاعاتی داریم، دستگاههای دیگری داریم؛ مسؤولانی داریم؛ اینها می نشینند حل می کنند آیا واقعا مسئله اصلی کشور این است؟! ما این همه مشکلات داریم ، این همه مسایل و معضلات مردم وجود دارد؛ همه اینها کنار رفت و در برهه های از زمان، اغلب بحثها، یا اغلب همتها مسئله ی قتلها (اشاره به قتلهای زنجیره ای) شد!
این طوری نمی شود کار را با موفقیت ادامه داد و پیش برد. واقعا نگاه کنید ببینید امروز مسئله اصلی کشور چیست؟!
... من گمان نمی کنم اگر کسی نگاه عادی به زندگی مردم بکند تردیدی به وجود بیاید که مسئله اصلی کدام است؟ چرا خودمان را به مسایل درجه دو و مسایل فردی مشغول بکنیم؟! ممکن است در فهرست مسایل مردم مسایل مهمی وجود داشته باشد - مثلا ده رقم نوشته شده باشد - اما مهمترین را باید پیدا کرد . در این جا باید اولویتها را مشاهده کنید.
13)اینکه بعضی ها فضای کشور را آنقدر سیاسی می کنند که مسایل اصلی کشور تحت الشعاع قرار بگیرد. یک غفلت بزرگ است. البته گروه معدودی این غفلت را عمدا انجام می دهند؛ آنها خیانت می کنند ؛ یک
عده هم غفلت می کنند. هر روز مسئله ی سیاسى جدیدی را در کشور ایجاد کردن؛ به مجلس شورای اسلامى نگاه می کنیم، یک طور؛ به مجموعه های گوناگون دیگر نگه می کنیم، یک طور، ذهنها و فکرها را از کاری که باید برای مردم انجام بگیرد، منحرف کردن، هیچ مصلحت نیست.
همه باید ذهنهای خود را به کارهایى که برای پیشرفت و حل مشکلات کشور لازم است، مسایل معیشتى مردم، مسایل اقتصادی مردم، مسئله ی اشتغال منعطف کنند. دستگاهها باید با هم کمک کنند و این کارها را انجام دهند. کار دارد صورت مى گیرد، اما باید شتاب بیشتری پیدا کند و همه جانبه شود.
باید از شعارهای انحرافى پرهیز شود. عده ای اصلا کانه مزد گرفته اند برای اینکه ذهن مسؤولان کشور را از کارهای اصلى منحرف کنند و به جای دیگری ببرند؛ متأسفانه بعضى از مطبوعات هم در این زمینه خیلى تأثیر دارند.
14)البته اولویتها را در نظر بگیرید. امروز در بعضى از گفته ها و اظهارات، راجع به شأن و شخصیت و شرف و کرامت انسان در جامعه حرف زده مى شود- این بلاشک از اصول اسلامى است اما کدام نقض کرامت انسانى بالاتر از این که انسانى، رئیس عائله یى، پدر خانواده یى، در جامعه یى که در آن همه چیز هم هست، نتواند اولیات زندگى فرزندان خویش را تأمین بکند؟! کدام تحقیر از این بالاتر است؟! کدام نقض شخصیت و شرف و کرامت انسانى از این بالاتر است؟ صبح تا شب کار
کند، آخرش به من یا به شما یا به آن مسؤولان دیگر نامه بنویسد که من دو ماه است به خانه ام گوشت نبرده ام! یک وقت در جامعه گوشت و میوه نیست، من و شما هم نمى خوریم، یک وقت در جامعه امکانات رفاهى نیست، من و شما هم استفاده نمی کنیم؛ یک وقت ایام عید که مى شود، فرزندان من و شما هم لباس نو بر تن نمی کنند، در این حالت کسى احساس سرشکستگى نمی کند - البلیه اذا عمت طابت - اما وقتى همه چیز هست، وقتى کسانى در جامعه با استفاده از فرصتهای نامشروع توانسته اند براى خودشان الاف و اولوف و زندگیهای تجملى فراهم بکنند، وقتى طبقاتى در جامعه هستند که برایشان پول خرج کردن هیچ اهمیتى ندارد، چه جمع کثیری از مردم که در بین اینها رزمندگان و عناصر نظامى و کارمندان دولت و معلمان و روستاییان و مردم مناطق محروم و دور و مناطق جنوب هستند، نتوانند نان و پنیر بچه هایشان را فراهم کنند، کدام شکستن شخصیت و شرف انسانى بالاتر از این است؟! شما مى خواهید جواب چه کسى را بدهید؟ شما مى خواهید دل چه کسى را خوش کنید؟ شما مى خواهید چه کسى از شما راضى باشد؟
بله، مسأله ی معیشت قطعا در اولویت اول است. معیشت که نبود، دین هم نیست؛ اخلاق هم نیست؛ حفظ عصمت وعفت هم نیست؛ امید هم نیست. کسى را که به موقعیتى دست پیدا کرده، به خاطر این که برای رفع نابسامانى و فقر تلاش و مجاهدت کند و شب و روز را صرف نماید، ملامت نخواهند کرد. اولویتها را پیدا کنید؛ مسایل اساسى جامعه اینهااست.
عزیزان من! شما بدانید که دشمن شما، دشمن این انقلاب، دشمن این نظام، برنده ترین حربه ای که در اختیار خواهد داشت، فقر و گرفتاری اقتصادی مردم است؛ روی این مسأله باید فکر کرد. گرفتاریهای اقتصادی مردم، همین بیکاری است که در کلمات شماها تکرار مى شود و درست هم هست؛ همین کمبودها و همین مشکلات فراوان است. البته فسادهای گوناگون سوء استفاده های گوناگون، مشکلات اداری و مشکلات فضایى هم در کنارش هست. اولویت اول برای شما این است که امید مردم را حفظ کنید. اولویت اول این است که شکم مردم را سیر کنید. مى شودنشست و حرفهای روشنفکری زد. اگر فلان طور نشد، فلان طور نخواهد شد؛ اگر چنین نشود، چنان نخواهد شد؛ باید دید واقعیت چیست؟
15)بنیان و پایه ی سیاسى کشور مستحکم است. براساس قانون اساسى بسیار خوب و مترقى و جامع و همه جانبه ی ما، بنیان سیاسى کشور بسیار مستحکم است. اشکال کار، در عملکردها و کوتاهى هاست؛ این کوتاهى ها باید برطرف شود. به نظر من آنچه امروز وظیفه اصلى ماست، این است که در بخشهای سه گانه یعنى سیاسى، اقتصادی و فرهنگى پایه ها را مستحکم کنیم. اگر پایه های فرهنگى بخواهد مستحکم شود، شرط اصلى این است که ایمان مردم به دین و مواریث فرهنگى خودشان روزبه روز استحکام پیدا کند و تضعیف نشود. ما نمى خواهیم در یک جزیره زندگى کنیم و فکر نمی کنیم در دنیای امروز مى شود در یک جزیره زندگى کرد؛ ما مى خواهیم مردم به مواریث و ثروت فرهنگى خود ببالند و احساس حقارت نکنند. تلاش بعضی ها این است که در مقابل ثروت فرهنگى که بسیار عظیم است یک حالت گله گذاری و بدهکاری به وجود بیاورند؛ این خطاست و ثروت فرهنگى ما بسیار عظیم است و بخش عمده ی آن، ایمان به خدا و اسلام و توکل به خدا و مفاهیم اسلامى است که بحمدالله در مردم کاملا نافذ و راسخ است؛ بخشى از آن هم مربوط به مسایل فرهنگى ماست؛ اینها را باید قدر دانست و حفظ کرد؛ قوانین باید در این جهت باشد.
استقلال اقتصادی کشور نیز درکنار کارایى بخش های اقتصادی بسیار مهم است... بحمدالله در بخش های اقتصادی، قانونگذاریهای زیادی شده است. البته من الان از تفاصیل قانونگذاری استحضاری ندارم. نفس اهتمام به این مسأله مهم است. امروز این باید جزو مسایل اساسى ما به حساب بیاید.
مردم در زمینه های اقتصادی مشکلات فراوانى دارند. یکى از مشکلات عبارت است از شکاف اقتصادی و تبعیض در مسایل اقتصادی و برخورداریهای ناروا در مقابل محرومیت های سخت و سنگین؛ این مردم را آزار مى دهد. بیش از فقر، تبعیض برای مردم گزنده است. البته قانون همه چیز نیست؛ باید مدیریت اجرایى خوب حتما وجود داشته باشد تا قانون کارایى خود را نشان بدهد؛ لیکن قانون هم سهم بسیارزیادی دارد.

اسراف، فقر، تبعیض، مبارزه با فساد
 

16)آنچه من بر آن تکیه می کنم، این است که نگذارید مسابقه ی رفاه
طلبى و ثروت اندوزی اگر در بین بعضى وجود دارد - ادامه یابد و توسعه پیدا کند. همه مسؤولان از زندگى متوسطى برخوردارند. بعضیها در دوران مسؤولیت درصدد بربیایند از این فرصت استفاده کنند - چون مى دانند مدت مسؤولیتها طولانى نیست و کوتاه است - و برای خود زراندوزی کنند؛ این هم از همان چیزهایى است که انسان را به طغیان می کشاند؛ یکى از سرکشى های بشری این است، قدرتى را که نظام اسلامى به ما داده است، بخواهیم برای خودمان همیشگى کنیم یا از امکان و فرصتى که در اختیار ماست، راه کامجویى ها و التذاذهای شخصى و نامشروع استفاده کنیم؛ همه اینها خطاها و لغزشهایى است که باید از آن به شدت پرهیز کرد، ما باید مراقب باشیم.
17)یکى از چیزهایى که نمى گذارد دست کسانى که توانایى کمک دارند، به یاری فقرا دراز شود، روحیه ی مصرف گرایى و تجمل در جامعه است. برای جامعه بلای بزرگى است که میل به مصرف، روز به روز در آن زیاد شود و همه به بیشتر مصرف کردن، بیشتر خوردن، متنوع تر خوردن، متنوع تر پوشیدن و دنبال نشانه های مد و هر چیز تازه برای وسایل زندگى و تجملات آن رفتن، تشویق بشوند. چه ثروتها و پولهایى که در این راهها هدر مى رود و از مصرف شدن در جایى که موجب رضای خدا و رفع مشکلات جمعى از مردم است، باز مى ماند.
مصرف گرایى برای جامعه بلای بزرگى است. اسراف، روز به روز شکافهای طبقاتى و شکاف بین فقیر و غنى را بیشتر و عمیق تر می کند. یکى از چیزهایى که لازم است مردم برای خود وظیفه بدانند، اجتناب از
اسراف است. دستگاههای مسؤول بخشهای مختلف دولتى، به خصوص دستگاههای تبلیغاتى و فرهنگى - به ویژه صدا و سیما - باید وظیفه خود بدانند مردم نه تنها به اسراف و مصرف گرایى و تجمل گرایى سوق ندهند؛ بلکه در جهت عکس مردم را به سمت قناعت، اکتفا و به اندازه ای لازم مصرف کردن و اجتناب از زیاده روی و اسراف دعوت کنند و سوق بدهند. مصرف گرایى، جامعه را از پای در مى آورد. جامعه ای که مصرف آن از تولیدش بیشتر باشد، در میدانهای مختلف شکست خواهد خورد. ما باید عادت کنیم مصرف خود را تعدیل و کم کنیم و از زیادیها بزنیم.

توصیه به قناعت
 

18)نمى شود وقتى درآمد کم است، کسانى که زیاد خرج می کردند، مثل وقتى که درآمد زیاد است، خرج کنند، این را باید بفهمند. لذا خطاب من در درجه اول متوجه کسانى است که متمکنین به کشورند، دستشان به دهانشان مى رسد و مى توانند خرج کنند؛ مى توانند گوشت، مواد غذایى، امکانات زندگى، محصولات مدرن، انواع و اقسام وسایل برقى و ماشینهای گران قیمت تهیه کنند. «چو دخلت نیست، خرج آهسته تر کن» نگو من دخل دارم، این جا دخل شخصى ملاک نیست؛ دخل کشور ملاک است وقتى که یک ملت مقداری درآمدش کم مى شود، باید ملاحظه کنند؛ هر وقت به مردم گفتیم اسراف نکنید، اکثریت مردم - که طبقات متوسط هستند - گوش می کنند و اسراف هم نمی کنند، لیکن آن کسانى که باید گوش کنند یعنى متمکنین و ثروتمندان - که، بسیاری از موارد، اسراف هم در بین آنهاست - کمتر گوششان بدهکار است. من حالا خطابم به آنهاست.
لازم است که به مسئله قناعت - به معنای اسراف نکردن اهمیت بدهند. اسراف نکردن در مواد غذایى؛ چقدر مواد غذایى زاید دور ریخته مى شود. حتى اسراف نکردن در مواد دارویى؛ چه قدر مواد دارویى غیر لازم خریده مى شود و به خانه ها برده مى شود و بدون مصرف باقى مى ماند. مواد اولیه و یا خود دارو را باید از خارج بخرند و بیاورند، یا در داخل باید با زحمت درست کنند. اینها ثروت و سرمایه مملکت است و از دست مى رود.
کسانى هستند که حتى در کارهای تفننى و تفریحى خودشان هم اسراف می کند؛ مثلا به خارج از کشور مسافرت می کنند چرا؟
فرض کنید خانواده ای هستند که مایلند مسافرتى بکنند، تفریح و تفرجى بکنند چرا به خارج از کشور مى روند و تفرج می کنند، در این کشور به این بزرگى خیلى ها همین تفریح و تفرج را هم نمى توانند بکنند. بعضى ها تا دستشان به دهانشان مى رسد برای تفریح و تفرج خودشان یا خانواده هایشان به فلان کشور خارجى - که حالا نمى خواهم اسم بیاورم - مى روند؛ اینها اسراف قطعى است؛ اینها همان اسرافى است که حرام است. زیاده روی، یعنى این. زیاده روی، وقت به وقت و زمان به زمان تفاوت می کند؛ در امر لباس، در امر مسایل زندگى، در اتومبیل های گران قیمت. پس خطاب اول، به کسانى است که متمکنند و امکاناتى دارند و مى توانند خرج کنند. به آنها عرض می کنیم که کمتر خرج کنید؛ ملاحظه کنید و اسراف نکنید.
19)در نظام اسلامى، مراکز قدرت و کسانى که دستگاههای مختلف و مدیریتها و امضاها را در اختیار دارند، باید به جمع ثروت شخصى برای خود به عنوان یک گناه نگاه کنند زیان بزرگ فساد اقتصادی در دستگاههای دولتى این است که پول را در خدمت قدرت و قدرت را در خدمت پول به کار می گیرند و دور باطلى به وجود مى آید. از قدرت و داشتن مسؤولیت و مدیریت در بخش های مختلف برای جمع آوری ثروت و پول استفاده شود؛ بعد همان پول مجددا در خدمت خریدن آراء رای دهندگان قرار گیرد؛ حالا یا خریدن آشکار - که در خیلى جاها در دنیا معمول است پول بدهند - یا خریدن پنهان با شیوه های گوناگون؛ یعنى با خرج کردن های گوناگون، جلب محبوبیت کنند. وقتى با تبلیغات فریبنده پرخرج، آرای مردم را به سمت خود جلب کنند، این مردسالاری و دخالت مردم نیست؛ رأی مردم در این جا بازیچه شده است. در نظام اسلامى که مظهر کامل آن، حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) است، فریب و حیله گری براى جلب آرای مردم، خودش جرم است؛ استفاده از قدرت برای به دست آوردن پول یکى از بزرگترین جرایم است.
20)باید اسراف نشود هزینه کردن اعتبارات و پولهای کشور در جاهای غیرلازم و تشریفاتى و زیادی، حرام است. امروز پرداختن به کارهایى که به جنبه های عملى زندگى مردم ارتباطى ندارد، کار مسرفانه است.

حفظ وحدت و اتحاد ملی
 

21)عزیزان من یک ملت هر چه قدرتمند باشد، هر چه ثروتمند باشد، اگر اختلاف در بین آنها ریشه گرفت و آتش اختلاف مشتعل شد، بدبخت و بیچاره خواهند شد. اختلافات که گفته مى شود، مقصود اختلاف سلیقه نیست. اختلاف سلیقه هست. اگر اختلاف خط، اختلاف جهت، اختلاف مذاق باشد، اشکالى ندارد. اختلافات، یعنى درگیریهای سیاسى که فضا را متشنج می کند.
22)هرگونه بروز اختلافى، دشمن را تشویق می کند، کسانى هستند که مى گویند: دشمن را تشویق به حمله نکنید، بنده هم موافقم؛ دشمن را نباید تشویق به حمله کرد؛ اما مى دانید چه چیزی دشمن را تشویق به حمله می کند؟ مهمترین مشوق دشمن به حمله این است که احساس کند در بین مسؤولان کشور اختلاف وجود دارد؛ در بین سیاستمداران و زبدگان سیاسى اختلاف وجود دارد. این اتحاد و اتفاق نظر در مسایل و وحدتى که بنده و همه ی مسؤولان این همه روی آن تأکید می کنیم، این اتحاد و اتفاق نظر در مسایل گوناگون سیاسى نیست؛ ممکن است در زمینه های اقتصادی و سیاسى بین مسؤولان اختلاف نظر باشند؛ اما در مورد لزوم مقاومت و ایستادگى ملت ایران در مقابل زورگویى و قلدری دشمن اتفاق نظر است. همه بایستى بر این موضع اتفاق نظر داشته باشند که دارند؛ باید این را ابراز هم بکنند؛ باید این اتفاق نظر را صریحا بگویند. هر چیزی که این اتحاد را به هم بزند و نشان دهنده ی اختلاف باشد، دشمن را تشویق خواهد کرد. آن کسانی که صدای خودشان را با استفاده از کانالهای نامشروع و نامبارک دستگاههای وابسته به سازمانهای اطلاعاتى دشمن در دنیا پخش می کنند و جمهوری اسلامى را به رضاخان قلدر و کله مناره سازی نادر تشبیه مى کنند! اینها مشوق دشمنند، اینها کسانى هستند که دشمن را تشویق می کنند
23)البته اعتقاد این است که امروز مسایل اصلى کشور فراتر از مسایل درون جناحها وگروههای مختلف کشور است. بحثهای جناحى و خطى و سلیقه یى و گرایشى وجود دارد؛ نه مى شود آنها را کاملا متوقف کرد، نه مى شود به کلى آنها را مضر دانست. مقداری از این اختلافات و مباحثات به جستجوگری و آگاه شدن و تفحص فکری و ذهنى جامعه و مردم کمک می کند؛ اگر به شکل سالمى انجام بگیرد، اشکالى ندارد؛ اما همه ی مسایل کشور اینهاست.
مسایل اساسى کشور فراتر از چیزهایى است که در چارچوب گرایشها و خواستها و تمایلات و تشخیصهای جناحى و گروهى محدود شود. به نظر مى رسد هر کس دلسوز و آگاه است، مى تواند مسایل اساسى کشور را ببیند.
آنچه امروز در مواجه با این خصومتها برای ملت ایران مهم است،
24)در درجه اول، اخوت و برادری است. هر چه مى توانند، این اختلافات را کم بکنند، مردم را در علاقه و امیدی که به نظام اسلامى دارند، راحت بگذارند و امید آنها را مخدوش نکنند. متاسفانه عده ای زمینه هایی را درست می کنند برای اینکه دشمن امیدوار شود. رئیس جمهور آمریکا خیال می کرد که روز 18 تیر در تهران علیه نظام اسلامى قیام خواهد شد،
اما دانشجویان ما با آگاهى خود امید دشمن را ناامید کردند. در کشور ما، دانشجو و مسؤولانش آگاهند. آحاد ملت با آگاهى خود نمى گذارند دشمن سوء استفاده کند. دشمن، بد و اشتباه فهمیده است. برادران و خواهران عزیز! آنچه صلابت این ملت را حفظ خواهد کرد، عبارت است از وحدت حول محور ایمان و انقلاب، این چیزی است که دشمن را ناامید می کند، آنها خیال می کنند، برای استحکام نظام خود دنبال سلاح کشتار جمعى و دنبال اتم و این چیزها هستیم، اشتباه مى کنند، این هم تحلیل غلط و اطلاعات نادرستى است. ما مى دانیم آن چیزی که بمب اتم هم در آن کارگر نمى شود، عبارت است از یک ملت مصمم، عازم، مومن، متحد و یکپارچه، این است که کسى نمى تواند بر آن فایق شود و غلبه پیدا کند، والا مگر از اول انقلاب تا حالا با ما دشمنى کم بوده است؟ مگر از اؤل انقلاب تا الان بمب اتم داشتیم؛ آنچه عزت و کیان این ملت را حفظ کرد، نظام اسلامى را سربلند و نام امام را جاودانه کرد، ایمان و عزم راسخ این مردم و ایستادگى و وحدت و یکپارچگى آنها بود.
نکند بعضى ها برخى از ساده لوحى ها و نسنجیده کاری ها را مرتکب شوند و بعضى حرفهای نسنجیده را بگویند و بعضى موضع گیری های نسنجیده را اتخاذ کنند و مردم را ناامید سازند.
ضعفى در فلان دستگاه وجود دارد، فورا نظام اسلامى را زیر سؤال ببرند که چرا این ضعف در این دستگاه هست. دستگاهها، دولتها و مجموعه های کاری، کار خوب دارند، اشتباه و خطا و کار بد هم دارند که باید اصلاح شود، این چه ربطى به ترکیب و هندسه ی نظام اسلامى دارد که بعضى نسنجیده گویى مى کنند؛ خیلى اوقات در این نسنجیده گویى ها، غرض هم نیست، بلکه نادانى است، نادانى هایى است که دشمن از آن استفاده می کند. این نادان دوست که در ادبیات و اشعار، وجود دارد، یعنى همین ها، ممکن است دوست هم باشند، اما نادانند. حرفى مى زنند که نظام اسلامى را زیر سؤال مى برد، حرفى مى زنند که مردم را نسبت به آینده ی خود ناامید مى کند، چرا آخر؟ این مردم با نشاط، پرامید و پرتوان که این همه گردنه ها را پشت سر گذاشته اند، مى توانند به قله برسند، چرا اینها را ناامید مى کنید؟! اگر به قوی ترین کوهنوردها هم در وسط راه بگویند کمرت مى شکند، پایت مى شکند، چشمت کور مى شود، نمى توانى و مى لغزی، در حقیقت مرددش می کنند. چرا باید ملت ایران را در پیمودن راه شرف و عزت و اعتلایى که در پیش گرفته، مردد کرد؟! این قدر مسؤولان دلسوز علاقه مند دارند تلاش و کار می کنند، بدنه ی عظیم مسؤولان در سطوح مختلف دارند تلاش مى کنند، چقدر اخلاصها وجود دارد که بنده و امثال بنده کوچکتر از آن هستیم که بتوانیم به این همه اخلاص و کار مخلصانه احاطه پیدا کنیم، فقط خدا مى داند. انسان همه ی اینها را ندیده بگیرد و روی آنها خط بطلان بکشد و تمام دستگاه را زیر سؤال ببرد! اینها دیگر همان چیزهایى است که خدای متعال باید انسان را از بعضى از لغزشها محفوظ بدارد. باید از خدا خواست که انسان دچارلغزش نشود.
منبع: چشم پندار زمان/ سخنان رهبری /انتشارات پیام صادق / اصفهان : چاپ اول 1382




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما