بررسى نقش رسانه‏هاى ديجيتالى بر فرهنگ ملى در عصر جهانى شدن(2)

تأخر فرهنگى كه يكى از نكته‏هاى مهم و پوياشناسى فرهنگى است بر عقب ماندن نسبى يك عنصر فرهنگى از عنصر فرهنگى - هنرى ديگر اطلاق مى‏شود. (18) با عنايت به پروسه‏ى جهانى شدن فرهنگ، به نظر مى‏رسد مؤسسات فرهنگى مى‏بايست ضمن جلوگيرى از تأخر فرهنگى در سطح ملى (كه باعث عدم انسجام درونى و عدم سنخيت عناصر فرهنگى در جامعه خواهد شد) از طريق فرايند جامعه‏پذيرى به توليد و بازتوليد فرهنگ جديد مبادرت ورزند و الگوهاى
يکشنبه، 7 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسى نقش رسانه‏هاى ديجيتالى بر فرهنگ ملى در عصر جهانى شدن(2)

بررسى نقش رسانه‏هاى ديجيتالى بر فرهنگ ملى در عصر جهانى شدن (مطالعه‏ى موردى ايران)(2)
بررسى نقش رسانه‏هاى ديجيتالى بر فرهنگ ملى در عصر جهانى شدن(2)


 

نويسنده: بهناز اژدرى
عضو هيأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد بافت و دانشجوى دكترى علوم سياسى.



 
(با تأكيد بر ارايه‏ى راه‏كارهايى به مؤسسات فرهنگى - هنرى)

تأخر فرهنگى و شكاف ديجيتالى
 

تأخر فرهنگى كه يكى از نكته‏هاى مهم و پوياشناسى فرهنگى است بر عقب ماندن نسبى يك عنصر فرهنگى از عنصر فرهنگى - هنرى ديگر اطلاق مى‏شود. (18) با عنايت به پروسه‏ى جهانى شدن فرهنگ، به نظر مى‏رسد مؤسسات فرهنگى مى‏بايست ضمن جلوگيرى از تأخر فرهنگى در سطح ملى (كه باعث عدم انسجام درونى و عدم سنخيت عناصر فرهنگى در جامعه خواهد شد) از طريق فرايند جامعه‏پذيرى به توليد و بازتوليد فرهنگ جديد مبادرت ورزند و الگوهاى خاص فرهنگ جهانى را با استفاده از فناورى‏هاى ارتباطى الكترونيكى به شهروندان آموزش دهند تا آنها را با دگرگونى گسترده و دامنه‏دار جامعه‏ى اطلاعاتى و فرهنگ خاص آن آشنا ساخته و از اين طريق به مطابقت عناصر فرهنگ ملى با عناصر فرهنگ جهانى بپردازد. اين امر از تأخر فرهنگى در سطح جهانى جلوگيرى خواهد كرد و نيز از بى‏هنجارى و از جا در رفتگى كه انتظار مى‏رود در عصر جديد با اصطكاك فرهنگ جهانى و فرهنگ ملى به وجود خواهد آمد، جلوگيرى به عمل مى‏آورد.
جامع‏ترين شاخصى كه براى مقايسه‏ى كشورها و شناخت شكاف ديجيتالى ارايه شده، شاخصى است كه بانك جهانى ارايه داده است، به نام ISI يعنى شاخص جامعه اطلاعاتى (Information Society Index) كه شامل 23 متغير است. اين متغيرها در 4 زيرساخت كامپيوتر، اينترنت، ارتباطات و اجتماعى طبقه‏بندى شده‏اند. بر اساس اين متغيرها، در سال 2001 كشورهاى جهان به 5 گروه به شرح زير رتبه‏بندى شده‏اند:
گروه اول: اين گزارش آنان را Skaters ناميده است. به معناى كشورهايى كه اسكيت به پا بسته و تند و پرشتاب در مسير عصر ديجيتال به راه افتاده‏اند. اين كشورها در موقعيتى عالى براى بهره‏گيرى از مواهب انقلاب ديجيتال قرار دارند.
گروه اول Skaters

نام کشور

رتبه

نام کشور

رتبه

سوئد

1

سنگاپور

9

نروژ

2

هلند

10

فنلاند

3

ژاپن

11

ایالات متحده

4

کانادا

12

دانمارک

5

آلمان

13

انگلستان

6

اتریش

14

سوئیس

7

هنگ کنگ

15

استرالیا

8

 

 

گروه دوم: اين گروه Striders نام دارند. به معناى كسانى كه با گام‏هاى بلند و مؤثر در راه ديجيتالى شدن حركت مى‏كنند. كشورهاى اين گروه هدفمند و با برنامه وارد عصر اطلاعات شده‏اند. و بخش مهمى از زيرساخت لازم را ايجاد كرده‏اند.
گروه دوم Striders
 

نام کشور

رتبه

نام کشور

رتبه

زلاندنو

16

اسرائیل

22

بلژیک

17

ایتالیا

23

تایوان

18

اسپانیا

24

کره جنوبی

19

پرتقال

25

ایرلند

20

یونان

26

فرانسه

21

جمهوری چک

27

گروه سوم: دوندگان پر سرعت (Sprinters) در اين گروه قرار دارند كه با توجه به فشارهاى اقتصادى و اجتماعى و سياسى كه تجربه مى‏كنند، اولويت‏هاى خود را تغيير داده‏اند و با تمام نيرو سعى دارند راه را براى ديجيتالى شدن هموار سازند.
گروه سوم Sprinters
 

نام کشور

رتبه

نام کشور

رتبه

امارات

28

کاستاریکا

36

مجارستان

29

پاناما

37

لهستان

30

آفریقای جنوبی

38

آرژانتین

31

ونزوئلا

39

مالزی

32

روسیه

40

شیلی

33

ترکیه

41

بلغارستان

34

مکزیک

42

رومانی

35

آکوادور

43

گروه چهارم: كشورهاى اين گروه تفريح كنان (Strollers) به راه افتاده‏اند. در بخش مهمى از اعضاى اين گروه، محدوديت منابع مالى و جمعيت زياد باعث شده كه حركت آنان پايدار و استوار نباشد.
گروه چهارم Strollers
 

نام کشور

رتبه

نام کشور

رتبه

عربستان سعودی

44

چین

52

برزیل

45

اندونزی

53

کلمبیا

46

هند

54

تایلند

47

پاکستان

55

فیلیپین

48

 

 

پرو

49

 

 

اردن

50

 

 

مصر

51

 

 

گروه پنجم: در كل، 55 كشور جهان وارد عصر ديجيتالى شده‏اند ولى 15 كشور ديگر از جمله ايران تازه واردان اين جريان هستند. (Starters) در اين كشورها هنوز زيرساخت لازم براى بهره‏بردارى از عصر ديجيتال ايجاد نشده است. اين گروه 40 % از جمعيت جهان و 4 % از GDP جهانى را تشكيل مى‏دهند. (19)
آمارها حاكى از آن است كه قريب به 6 / 99 % از پايگاه‏هاى اطلاعاتى، در كشورهاى توسعه يافته قرار دارد كه از اين ميزان حدود دو سوم در آمريكا و كانادا و يك سوم در اروپا و ژاپن هستند. مشاركت بقيه‏ى كشورهاى جهان (اغلب كشورهاى جنوب) چيزى حدود 4 / 0 % است. (20)
با اين حال تحقيقات به عمل آمده حاكى از آن است كه كشورهاى در حال توسعه براى جلوگيرى از اين شكاف ديجيتالى تلاش مى‏كنند تا بيش از پيش شرايط لازم را براى رشد و توسعه‏ى فناورى‏هاى جديد نظير اينترنت، مهيا سازند. بر اين اساس تحقيقات به عمل آمده نشان مى‏دهد كه در دهه‏ى 1980 تنها 10% از سرمايه‏گذارى‏ها در دنيا به فناورى اطلاعات اختصاص داشت حال اين كه همين رقم در سال 1999 به 40% و در سال 2000 به 53% و در سال 2002 به 61% بالغ شد. كه اين خود معيارى براى توسعه يافتگى بسيارى از كشورها است. (21)
 

مدل مارپيچ سكوت (عقيده‏سازى)
 

اين مدل بر اساس پاسخ گفتن به اين سؤال كه چگونه افكار عمومى تشكيل مى‏شود، توسط پروفسور اليزابت نوئل، نئومن جامعه شناس آلمانى در سال 1974 طراحى شد. بر اساس اين مدل تفكر شخصى هر فرد وابسته به درجات وسيعى از آن چيزى است كه ديگران فكر مى‏كنند. (22) نگارنده بر اساس اين مدل قصد دارد تا نشان دهد كه جهانى شدن فرهنگ، همچون شمشيرى دو لبه عمل مى‏كند. بسته به اين كه كشورها در مقابل اين پروسه چگونه عمل نمايند، از اين روند بهره خواهند گرفت.
با عنايت به رشد و توسعه‏ى سريع فناورى‏هاى اطلاعاتى و پيوستن بسيارى از كشورها به پروسه‏ى جهانى شدن (در تمام ابعاد فرهنگى - سياسى - اجتماعى - اقتصادى و...) به نظر مى‏رسد چنان چه كشورهاى جنوب و در حال گذار به انحاء مختلف (نظير آن چه كه نظريه‏ى امپرياليسم فرهنگى مطرح مى‏كند) از پيوستن به اين روند خوددارى نموده و به سلاح مؤثر ارتباطات جهت انتقال آموزش و فرهنگ جديد مجهز نشوند؛ فرهنگ جهانى، فرهنگهاى بومى و محلى را استحاله خواهد كرد. اين كشورها اگر چه از نظر تعداد اكثريت را تشكيل مى‏دهند، اما به دليل اين كه فرهنگ خود را مطابق و همخوان با فرهنگ جهانى نمى‏بينند، سكوت اختيار كرده، فضاى عمومى را رها مى‏كنند و به فضاى خصوصى (فرهنگ ملى و محلى) پناه مى‏برند. بدين گونه فرهنگ اقليت تقويت شده و فرهنگ حاكم ميدان بازترى براى خودنمايى پيدا مى‏كند نتيجه‏ى اين امر شكاف ديجيتالى بين اين كشورها خواهد بود و اين خود عاملى جهت استحاله‏ى تدريجى فرهنگ‏هاى ملى و محلى اين كشورها در فرهنگ جهانى خواهد شد.

اينترنت به مثابه حوزه عمومى مجازى
 

ايده‏ى حوزه‏ى عمومى كه ابتدا هانا آرنت و سپس يورگن هابرماس به بسط و توسعه‏ى نظرى آن پرداخته‏اند، بر اين تصور ريشه دارد كه ارتباطات، شهروندان را قادر مى‏سازد تا در فرايندهاى سياسى مشاركت كنند. بر اين اساس با كمك رسانه‏هاى نوين ارتباطى ما شاهد شكل‏گيرى فضاهاى عمومى هستيم كه در آن عمدتا كنش ارتباطى حاكم است. (23)

نگرش مثبت و خوش بينانه
 

صرف نظر از نقدها و تشكيك‏هايى كه بر نظريه حوزه عمومى هابرماس شده است، امروزه عده‏اى معتقدند كه فناورى‏هاى نوين ارتباطى و به ويژه اينترنت مى‏تواند حوزه عمومى را مجددا در تاريخ احيا كند و به شكل‏گيرى حوزه عمومى مجازى منجر شود.
رسانه‏هاى الكترونيكى - تعاملى نوين، نظير شبكه جهانى اينترنت و به تبع آن پايگاه‏هاى اطلاع رسانى، پست الكترونيكى، بولتن‏هاى الكترونيكى و ديگر انواع واقعيت مجازى، نوع جديدى از فضاى اجتماعى را با خود به ارمغان آورده‏اند. اين ابر فضا كه از غير فيزيكى‏ترين فضاها نيز مى‏باشد، مى‏تواند فرصتى را در اختيار خالقان فرآورده‏هاى فرهنگى قرار دهد تا آثار خود را فارغ از دخالت دولت و بدون نياز به سرمايه و استفاده از رسانه‏هايى نظير راديو، تلويزيون، مطبوعات، منتشر سازند. پيدايش پست الكترونيكى به مردم امكان داده است تا به ارتباطات خود جنبه جهانى دهند. اينترنت نيز به شهروندان اين امكان را مى‏دهد تا با دسترسى خود به ساير نقاط جهان، يك بحث و گفتگوى منطقى را عرضه كنند و به نقد منطقى بپردازند (24) بر اين اساس اينترنت يكى از اركان حوزه‏ى عمومى كارآمد جهت تبادل نظر شهروندان در حوزه‏هاى مختلف فرهنگى براى استقرار و پيشبرد دموكراسى خواهد بود. طرفداران اين نگرش معتقدند: اينترنت به جهت دارا بودن ويژگى‏هاى خاص در مقايسه با ساير وسايل ارتباط جمعى، مى‏تواند به عنوان حوزه عمومى مجازى تلقى شود. اين ويژگى‏ها عبارتند از، تمركززدايى، تكه تكه بودن، مجازى بودن، جهانى بودن، تعاملى بودن.

نگرش منفى و بدبينانه
 

عده‏اى از محققان و متفكران، ضمن نقد و نفى ديدگاه خوشبينانه، توانايى و قابليت ادعايى اين شبكه نوين ارتباطى را به چالش مى‏كشند. افرادى نظير مارك پاستر معتقد است: اينترنت به مردم فرصت مى‏دهد تا به طور برابر گفتگو و ابراز وجود كنند اما در اين گفتگو به ندرت بحث منطقى درمى‏گيرد و دسترسى به اجماع يا توافق عملا غيرممكن به نظر مى‏رسد.
وى نيز به اين نكته اشاره مى‏كند كه اينترنت به افراد اجازه مى‏دهد تا هويتشان را تعريف كنند و بنا به اراده يكديگر آن را تغيير دهند ولى اين نوع هويت متغير، با شكل‏گيرى يك هويت با ثبات و پايدار، همخوان نيست. همچنين آنها معتقدند: مخالفت در اينترنت لزوما به اجماع يا توافق منتهى نمى‏شود چرا كه تكثير ديدگاه‏هاى متفاوت را سبب مى‏شود (25)
نوشته‏ى حاضر موافق با نگاه بدبينانه نسبت به اينترنت نيست زيرا چنين به نظر مى‏رسد كه اينترنت و فناورى‏هاى مرتبط به دليل ويژگى‏هايى كه پيشتر بدان اشاره شد، به گونه‏اى سازماندهى شده‏اند كه مى‏توانند به احياء حوزه‏ى عمومى كمك نمايند و نيز ابزارى جهت تشديد همبستگى ارگانيك شوند تا از اين طريق بتوانند وجدان جمعى را در عرصه‏ى فرهنگ بين‏الملل تقويت نمايند. با اين حال از ديدگاه نگارنده اين امر قطعى نيست بلكه اولا؛ مشروط به نوع نظام سياسى و برخورد دولت مردان با اين فناورى‏هاى جديد مى‏باشد و ثانيا؛ مهندسى فرهنگى و مجهز كردن شهروندان به ملزومات فرهنگ جهانى را مى‏طلبد.
بر اين اساس اينترنت را مى‏توان نوعى رنسانس در رسانه‏ها دانست كه ناشناختگى در آن جهت كنش ارتباطى به مثابه شمشير دو لبه عمل مى‏كند.

اينترنت و امنيت فرهنگى
 

امنيت فرهنگى شامل آزادى عقيده، وجدان، زبان، بيان، شيوه‏ى زندگى، قوميت،... و مشاركت فرهنگى و سياسى است. در بحث امنيت فرهنگى نيز مى‏بايست به دو بعد ملى و جهانى توجه كرد. با در نظر گرفتن دو ديدگاه عمده در مورد جهانى شدن (جهان گرايان و امپرياليسم فرهنگى) امنيت فرهنگى را مى‏توان همسو با ابعاد ديگر امنيت، و از نظر روابط امنيت سياسى و فرهنگى با عنايت به سه محور خط مشى سياسى/ فرهنگى، تمركز قدرت سياسى/ فرهنگى و استراتژى مديريت سياسى/ فرهنگى بررسى كرد.
جدول 2- تقابلهاي موجود در عرصه سياستگذاري با تاکيد بر آثار توسعه فناوري و با توجه به انواع روابط دروني و بيروني امنيت سياسي / فرهنگي و ديگر ابعاد امنيت (26)

انواع روابط ابعاد امنیت/ تقابلها

دیدگاه امپریالیسم فرهنگی )دیدگاه رسانه محور(

دیدگاه جهان گرایان )دیدگاه جامعه محور(

امنیت سیاسی / فرهنگی و ابعاد دیگر امنیت

حفظ ارزشهای سنتی و قدیمی

اتخاذ ارزشهای تجدد گرایانه و جدید

حفظ ویژگی های منحصر به فرد جامعه

افزایش تطابق یا همسانی بین المللی

روابط درونی و امنیت سیاسی - فرهنگی

خط مشی

حاکمیت سیاسی و فرهنگی

آزادی سیاسی و فرهنگی

افزایش نظم

تحمل تنوع

تمرکز قدرت

کنترل متمرکز سیاسی – فرهنگی ملی

مشروعیت نامتمرکز سیاسی – فرهنگی و بین المللی

حفظ اقتدار واحد حکومت

حرکت به سوی اقتدار پراکنده ملی

استراتژی مدیریت

نظام تصمیم گیری منزوی و غیر حساس نسبت به فشارهای داخلی و خارجی

نظام تصمیم گیری به هم پیوسته و بسیار حساس نسبت به فشارهای داخلی و خارجی

سلطه نخبگان داخلی بر سیاست امنیتی و فرهنگی

نفوذ گروههای ذینفع داخلی و ملل متحد خارجی بر سیاست فرهنگی و سیاست خارجی

همان گونه كه ملاحظه مى‏شود، امروزه نحوه‏ى نگرش به منشأ و آثار توسعه‏ى فناورى و رسانه‏هاى نوين به خصوص اينترنت يكى از عرصه‏هاى اصلى تقابل ميان دو ديدگاه جهان‏گرايان و امپرياليسم فرهنگى مى‏باشد. مطابق جدول بالا در ديدگاه امپرياليسم فرهنگى گسترش رسانه‏هاى نوين نظير اينترنت موجب تقدس زدايى از ارزش‏هاى سنتى و قديمى و اختلال در حفظ ويژگى‏هاى منحصر به فرد جامعه محسوب مى‏شود كه اين نيز باعث به مخاطره افتادن امنيت فرهنگى مى‏شود. حال آن كه از ديدگاه جهان‏گرايان اين گسترش موجب ظهور ارزش‏هاى جديد و افزايش تطابق با فرهنگ جهانى خواهد شد و متعاقب آن ضريب امنيت فرهنگى نيز افزايش خواهد يافت.
از نظر نگارنده در معركه‏ى انديشه‏ها و جهان‏بينى‏ها، اين واقعيت را نبايد از نظر دور داشت كه در حال حاضر اينترنت به طور بالقوه مى‏تواند هم تهديد و هم فرصت طلايى جهت امنيت فرهنگى و سياسى باشد و در اين راستا مسئوليت‏پذيرى كارگزاران فرهنگى نظير مؤسسات فرهنگى - هنرى در تدوين استراتژى كارشناسانه، شرط اصلى تحقق بيشترين منافع و كمترين آسيب‏ها از گسترش صنعت اينترنت در ايران مى‏باشد.
 

ارائه راه‏كارهايى به مؤسسات فرهنگى - هنرى
آموزش سواد رسانه‏اى
 

يكى از مهم‏ترين ملزومات فرهنگ جهانى، در خصوص رسانه‏هاى جديد سواد رسانه‏اى است. در دنياى امروز ديگر حروف الفبا تنها مبناى سواد نيست، بلكه توانايى درك پيام‏هاى رسانه‏اى نيز عاملى جهت سنجش سواد محسوب مى‏شود. مجهز شدن به اين نوع سواد باعث مى‏شود تا در شرايطى كه شهروندان با انبوه شدن اطلاعات در خصوص فرهنگ‏هاى مختلف مواجه مى‏شوند بهتر بياموزند كه چگونه مى‏توان پيام‏هاى مورد نياز خود را متناسب با فرهنگ بومى خود از رسانه‏هاى مختلف (اعم از ديدارى، شنيدارى، مكتوب و الكترونيكى) گزينش كنند. به عبارتى اين نوع سواد، يك نوع برنامه توانمندسازى براى شهروندان است تا به آنها قدرت گزينشگرى بهترى دهد. آشنايى با سواد رسانه‏اى باعث مى‏شود تا مخاطب بداند كه يك پيام با چه هدف، از چه منبع، از كدامين ساختار قدرت و توسط چه كسى منتشر مى‏شود اين امر مسلما در درك محتواى پيام‏ها بسيار مؤثر است (البته سواد رسانه‏اى يك سرى الزاماتى دارد نظير آزادى بيان و استقلال رسانه‏ها از منابع سياسى و اقتصادى و تكثر ديدگاه‏ها در آن جامعه) با عملياتى كردن اين دانش، نه تنها فرهنگى ايرانى - اسلامى تقويت مى‏شود بلكه بخشى از حقوق مخاطب هم تأمين خواهد شد.

هدف آموزش سواد رسانه‏اى
 

هدف سواد رسانه‏اى، دادن قدرت كنترل برنامه‏هاى رسانه به افراد است. تك تك افراد هرگز نمى‏توانند بر آنچه به علوم عرضه مى‏شود كنترل زيادى داشته باشند، اما مى‏توانند اعمال كنترل بر روش برنامه‏ريزى ذهن خود را بياموزند. بنابراين، هدف سواد رسانه‏اى اين است كه به مردم نشان دهد چگونه كنترل را از رسانه‏ها به خود معطوف كنند. اولين گام در تغيير كنترل از رسانه به شخص اين است كه افراد دريابند چگونه رسانه‏ها آنان را برنامه‏ريزى مى‏كنند. برنامه‏سازى رسانه‏اى دائما در قالب چرخه‏اى دو مرحله‏اى كه مدام تكرار مى‏شود انجام مى‏گيرد. مرحله‏ى اول چرخه‏ى مذكور، »محدود كردن انتخاب‏ها«ست و مرحله‏ى دوم تحكيم »تجربه« است (27)
براي موسسات فرهنگي - هنري که قصد دارند تا اين نوع آموزش را در دستور کار خود قرار دهند، عناصر کليدي سواد رسانه اي در جدول زير آمده است:

جدول عناصر کليدي در سواد رسانه اي (28)
 

 

مفاهیم اساسی

پرسش های کلیدی

پرسش های فردی

کلیدواژه

1

تمام پیام های رسانه ای " تولید می شوند."

چه کسی (کسانی) پیامهای رسانه ای را می آفرینند؟

چگونه این موضوع را کنار موضوعات قرار دهیم؟

هویت

2

پیام های تولید شده در رسانه ها، با استفاده از زبان خلاقانه توأم با قواعد خاص خود، اشاعه می یابند.

چه تکنیکهای خلاقانه ای، بایستی جهت جذب مخاطب به کار رود؟

من باید چه چیزی را ببینم، بشنوم، بو کنم، لمس کنم، یا بچشم؟

قالب

3

افراد مختلف، یک پیام رسانه ای مشابه را به صورتی متفاوت از دیگری درک می کنند.

افراد مختلف چگونه پیامهای رسانه ای را متفاوت از یکدیگر می فهمند؟

تفکر من در این مورد، چه اندازه با تفکر دیگران مطابقت دارد؟

مخاطب

4

رسانه ها، ارزشها و نقطه نظرهای نهادینه شده ای دارند.

چه دیدگاهها، ارزشها، و شیوه هایی از زندگی در یک پیام رسانه ای نشان داده شده یا از قلم افتاده؟

این موضوع، چه چیزی در مورد چگونگی زندگی و باور دیگران، به من یاد می دهد؟

محتوا

5

اغلب پیامهای رسانه ای برای کسب منفعت و قدرت، سازماندهی می شوند

چرا یک پیام ارسال می شود؟

آیا موضوع سعی دارد چیزی به من بگوید و یا برای فروختن چیزی به من در تلاش است؟

هدف

منبع:
©2005 center. For Media Literacy / www.media.org
به ياد داشته باشيم كه آموزش سواد رسانه‏اى مى‏تواند ابزارى ارزشمند در جهت گسترش مهارت‏هاى تفكر انتقادى باشد. مؤسسات فرهنگى - هنرى در صورت تصويب مقوله‏ى سواد رسانه‏اى در خلال متون آموزشى خود مى‏توانند از مدل درسى زير بهره ببرند:
مدل برنامه درسي سواد رسانه اي (29)
آموزش سواد اطلاعاتى
سواد رسانه‏اى در جامعه اطلاعاتى يك نياز لازم است اما كافى نيست. شرط كافى براى اين نوع سواد، سواد اطلاعاتى است. يعنى فرد مى‏بايست ضمن توانمندسازى خود براى بالا بردن قدرت گزينش‏گرى (از طريق سواد رسانه‏اى) مهارت‏هاى استفاده از تكنولوژى‏هاى اطلاعاتى را به خوبى فراگيرد. بر اين اساس، سواد رسانه‏اى و سواد اطلاعاتى در عصر جهانى شدن، لازم و ملزوم يكديگرند.
چندى است كه رتبه‏بندى بر اساس خصوصيت و بومتريك يا سايبرمتريك (توانايى‏هاى اينترنتى) از سوى مؤسسه‏ى آموزش عالى برلين انجام مى‏شود و رتبه‏هاى آن با تحليل كمى مؤلفه‏هايى چون محتواى اينترنتى و وب سايت دانشگاه، توانايى ارتباطى كاربران با اعضاى هيأت علمى دانشگاه و توانايى استفاده از توليدات علمى آن دانشگاه مشخص مى‏شود. حدود پانزده مؤلفه براى تشخيص امتياز وبومتريك يك دانشگاه تعريف شده است.
رتبه‏بندى وبومتريك دانشگاه‏هاى جهان در هفت سطح منطقه‏اى امريكا و كانادا، امريكاى لاتين، اروپا، آسياى شرقى، خاورميانه، اقيانوسيه و آفريقا انجام شده است. فهرست سه هزار دانشگاه برتر جهان از نظر خصوصيت توانايى اينترنتى هم به طور جداگانه انتشار يافته است. در سطح جهان 18 دانشگاه اول، امريكايى هستند و در 50 دانشگاه برتر جهان، 42 دانشگاه از امريكا حضور دارند. در 50 دانشگاه برتر جهان 3 دانشگاه از انگلستان، 3 دانشگاه از كانادا، 1 دانشگاه از سوئيس و يك دانشگاه هم از نروژ حضور دارند. در 100 دانشگاه برتر جهان از نظر توانايى اينترنتى 53% دانشگاه‏ها امريكايى، 10% آلمانى، 8% كانادايى، 6% انگليسى و 4% هلندى هستند. تقريبا همين كشورها را در ميان هزار دانشگاه برتر جهان هم مى‏توان مشاهده كرد. به طور كلى دانشگاه‏هاى كشورهاى امريكا، آلمان، انگلستان، اسپانيا، كانادا، فرانسه، ايتاليا، استراليا، ژاپن، چين، سوئيس و تايوان به ترتيب بيشترين حضور را در ميان هزار دانشگاه برتر جهان از لحاظ وبومتريك داشته‏اند. مطابق آمار فوق هيچ دانشگاه ايرانى در ميان هزار دانشگاه برتر جهان در اين رده‏بندى وجود ندارد. در منطقه‏ى خاورميانه دانشگاه امريكايى بيروت برترين دانشگاه شناخته شده است و دانشگاه تهران رتبه‏ى دوم دانشگاه‏هاى برتر خاورميانه از نظر توانايى اينترنتى كسب كرده است. دانشگاه‏هاى ديگر ايران نيز در رتبه‏بندى‏هاى منطقه‏ى خاورميانه مطابق جدول زير حضور دارند.
جدول 3- فهرست برترین دانشگاه‏هاى جهان در رتبه بندی توانایی اینترنتی
 

رتبه

دانشگاه

  1

دانشگاه MTT

2

دانشگاه استنفورد

3

دانشگاه هاروارد

4

دانشگاه برکلی

5

دانشگاه پنسیلوانیا

6

دانشگاه میشییگان

7

دانشگاه کرنل

جدول 4- رتبه دانشگاه‏هاى ایران در رتبه بندی توانایی اینترنتی (30)
 

رتبه

دانشگاه

  1463

دانشگاه تهران

2301

دانشگاه علوم پزشکی تهران

2633

دانشگاه تربیت مدرس

2699

دانشگاه علم و صنعت ایران

2790

دانشگاه فردوسی مشهد

2844

دانشگاه صنعتی شریف

2953

دانشگاه علوم پزشکی شیراز

همچنين به منظور سنجش وجود ارتباط بين سواد رسانه اي و دو عامل آموزش و سواد اطلاعاتي در ميان اعضاء هيأت علمي دانشگاه‏هاى شيراز و علوم پزشکي شيراز، با تأکيد بر شبکه اينترنت و ديسکهاي نوري تحقيقي به قرار زير به عمل آمده است:
جدول 5: توزیع فراوانی میزان آشنایی با رایانه در دو گروه کاربر و غیرکاربر
 

                   متغیر
آشنایی با رایانه

کاربران

درصد

غیرکاربران

درصد

خیلی کم

8

8/7%

18

26%

کم

14

7/13%

25

3/36%

متوسط

51

50%

26

7/37%

زیاد

23

5/22%

0

0

خیلی زیاد

4

4%

0

0

بی پاسخ

2

2%

0

0

جمع

102

100%

69

100%

جدول 6: آزمون مجذور خی برای سنجش ارتباط بین میزان آشنایی با رایانه و استفاده از اطلاعات الکترونیکی
 

                   متغیر
بررسى نقش رسانه‏هاى ديجيتالى بر فرهنگ ملى در عصر جهانى شدن(2)میزان
آشنایی با رایانه

کاربر

درصد

غیرکاربر

درصد

جمع

درصد

خیلی کم

6

9/4%

16

0/13%

22

9/17%

کم

6

9/4%

23

7/18%

29

6/23%

متوسط/ زیاد/ خیلی زیاد

49

8/36%

23

7/18%

72

5/58%

جمع

61

6/49%

62

4/50%

123

100%

X=23/89331                                Sig=0/00001                                                      dt=2

جدول 7: فراوانی آموزش استفاده از منابع مورد بررسی در دو گروه کاربرو غیرکاربر
 

               متغیر
آموزش

کاربران

درصد

غیرکاربران

درصد

دیسک نوری

16

7/15%

1

5/1%

اینترنت

6

9/5%

2

9/2%

هر دو

36

2/35%

3

4/4%

هیچکدام

41

2/40%

62

8/89%

بی پاسخ

3

3%

1

4/1%

جمع

102

100%0

69

100%

جدول 8: آزمون مجذور خی برای سنجش ارتباط بین آموزش و استفاده از منابع اطلاعات الکترنیکی (31)
 

                  متغیر
آموزش

کاربر

غیرکاربر

جمع

بلی

38
7/30%

5
4%

43
7/34%

خیر

24
3/19%

57
46%

81
3/65%

جمع

62
50%

56
50%

124
100%

X=38/77003                                                  Sig=0                                    dt=1

جداول فوق، نشانگر آن است كه عمده‏ترين مانع استفاده از منابع الكترونيكى اطلاعات در ميان اعضاى هيأت علمى مؤسسات تحت بررسى آنان، كمبود آگاهى در مورد اطلاعات قابل دستيابى از طريق منابع ياد شده، فقدان مهارت‏هاى لازم جهت تعيين محل اطلاعات (فقدان سواد رسانه‏اى و اطلاعاتى) و نياز به آموزش‏هاى لازم (فقدان هوش سازمانى) مى‏باشد.
مطابق جدول 5 عمده‏ترين مشكلات در بين غير كاربران، مسأله‏ى عدم آشنايى است. فراوانى پاسخ‏هاى ارائه شده در مورد ميزان آشنايى با رايانه (سواد رسانه‏اى) نشان مى‏دهد كه تفاوت چشمگيرى در ميزان آشنايى با رايانه در ميان دو گروه وجود دارد. اين تفاوت در مورد آموزش استفاده از منابع مورد بررسى نيز صادق است. (مطابق جدول 7) همچنين مطابق جداول 6 و 8، وجود ارتباط بين استفاده از منابع الكترونيكى اطلاعات و دو عامل ميزان آشنايى با رايانه و آموزش، در اين پژوهش تأييد شده است.
 

آموزش هوش سازمانى
 

مسلما براى تجهيز شدن به سواد رسانه‏اى و اطلاعاتى، هر جامعه‏اى نيازمند به ابزارهايى است. يكى از مهم‏ترين اين ابزارها هوش سازمانى و يادگيرى سازمانى است. تحولات جامعه اطلاعاتى باعث مى‏شود تا شكل سازمانى از عقلانيت بوروكراتيك به طرف سازمان‏هاى شبكه‏اى كه حاوى عقلانيت ارتباطى است، حركت كند. به كمك هوش سازمانى است كه ساختارهاى جامعه مى‏توانند ظرفيت و توانايى مراجعه فعال و تطابق كنشگران را با محيط موج سوم، پا به پاى تحولات آن بالا ببرند. يكى از مؤثرترين نهادها و سازمان‏ها براى ارتقاء هوش سازمانى، مؤسسات فرهنگى - هنرى مى‏باشند. در عصر جديد، اين مؤسسات به مثابه NGO هاى ملى به شدت با تحول مفاهيم پارادايمى درگير هستند و به باز تعريف نقش و تغيير اساسى در ساختارها جهت آموزش به شهروندان نيازمندند.

آموزش هوش هيجانى
 

ابزار ديگرى كه مخاطب را در برخورد با رسانه‏هاى ديجيتالى تجهيز مى‏كند، هوش هيجانى است كه مى‏تواند مثل لجستيك فهم همچون سد يا سپر حفاظتى در مقابل شليك گلوله رسانه عمل كند. شهروندان با تجهيز شدن به اين سلاح نرم‏افزارى مى‏توانند بر عواطف خود غلبه كرده و براى گزينش پيام‏ها، كمتر تحت تأثير فرهنگ‏هاى متنوع قرار گيرند.
هوش هیجانی را می توان برای مخاطب در قالب چهار تصویر زیر تعریف نمود:

 

«شناخت کنش گر»

«اعمال کنشگر»

در رابطه با خود

خود آگاهی) نسبت به احساسات خود(

خود مدیریتی) کنترل عواطف و احساسات(

در رابطه با فرهنگ ارسال شده

آگاهی اجتماعی) تشخیص هدف ارسال شده و توانایی تطبیق مخاطب با محیط موج سوم(

مدیریت روابط)مهارت اجتماعی جهت بالا بردن قدرت گزینشگری فرهنگهای مختلف(

برخلاف هوش سازمانى كه مى‏بايست به صورت يادگيرى آشكار، آن هم توسط نهادهاى رسمى و غير رسمى حكومتى براى شهروندان به دست آيد، در هوش هيجانى، مخاطب در فضاى گفتمانى و تعاملى، از طريق ابزارهاى جامعه اطلاعاتى نظير اينترنت (كه ستون فقرات اطلاعاتى محسوب مى‏شود) به درك قوى از فرهنگ‏هاى مختلف مى‏رسد.
اين نوع يادگيرى برخلاف يادگيرى در هوش سازمانى، نوعى يادگيرى پنهان محسوب مى‏شود. يعنى يادگيرى كه در عمل آشكار نيست اما خود را در عمل بعدى، ضمن يك فعاليت، آشكار مى‏سازد (تأثير ناخواسته و ناآگاهانه فرستنده، پيام به مخاطب) توانمندترين آثار، آنهايى است كه ناديده مانده‏اند و به چشم نيامده‏اند. بر اين اساس تأثير رسانه‏هاى ديجيتالى براى توليد و بازتوليد فرهنگ، نسبت به نهادها و مؤسسات فرهنگى كاملا وابسته به دولت، كه وظيفه توزيع معرفت را به عهده دارند (تعليم آموزش، دين يا سياست) به مراتب بيشتر است چرا كه شهروندان در اين نوع نهاد رسانه، مشاركت داوطلبانه دارند و اجبار و تكليفى در كار نيست.
 

چند توصيه‏ ى سازمان فرهنگى يونسكو
 

- اشاعه‏ى راهبردهاى فرهنگى و ايجاد انگيزه در علاقه‏مندان ميراث فرهنگى
- ايجاد رقابت‏هاى فرهنگى از طريق نظام ارتباطات بين‏الملل
- ايجاد حقوق واحد براى استفاده‏ى رسانه‏اى
- حفظ و حمايت فرهنگى و حقوق بشر
- اشاعه‏ى ارزش‏هاى اخلاقى والاى جهانى
- جمع كردن مردم جهان حول محور «ملل جهان»
- قبول فرهنگ به مثابه‏ى پايه‏ى توسعه و طرح جهانى تنوع فرهنگى جهت تقويت توسعه (32)

نتيجه‏ گيرى
 

بدون شك يكى از عوامل و عناصر اصلى مؤثر در عدم تعادل در رابطه با فرهنگ‏ها و عدم مشاركت همه جانبه عناصر فرهنگ‏ها، نقش سازندگان و اداره كنندگان توليد فرهنگ است. امروزه به مدد گفتمان جهانى شدن و تسهيل جريان انتقال اطلاعات و گسترش ارتباطات، حتى كشورهاى جنوب و در حال گذار نيز مى‏توانند برخى ساخته‏ها و عناصر فرهنگى خود را از طريق رسانه‏هاى ديجيتالى نظير اينترنت در معرض جهانيان قرار داده و بدين گونه سهمى را ر مبادلات معناها به خود اختصاص دهند.
با عنايت به پروسه‏ى عظيم جهانى شدن فرهنگ، مؤسسات فرهنگى - هنرى مى‏بايست ضمن جلوگيرى از تأخر فرهنگى در سطح ملى، از طريق فرايند جامعه‏پذيرى، به توليد و بازتوليد فرهنگ جديد مبادرت ورزند و الگوهاى خاص فرهنگ جهانى را با استفاده از فناورى‏هاى ارتباطى الكترونيكى به شهروندان آموزش دهند. اين امر مى‏تواند ما را به درك متقابل فرهنگ‏ها از يكديگر، بدون گرايش به حذف هدايت كند.
اگر مبادلات فرهنگى را در عصر جهانى شدن در قالب نظريه‏ى بازى‏ها تحليل نماييم، مى‏توان اذعان داشت كه بازيگر خردمند سعى خواهد كرد تا ضمن حفظ و تقويت ارزش‏هاى ملى و بومى خود، كه سپرى در مقابل هنجارهاى باطل بيگانه خواهد بود از بطن آن، عناصر پويا و ارزش‏هاى عام و جهان شمول را شناسايى، توليد و مبادرت به صدور آنها نمايد. از اين طريق او ضمن باقى ماندن در بازى، همواره خواهد كوشيد تا مزيت‏هاى نسبى و مطلق خود را به طور واقع‏بينانه بشناسد و تقدم‏هاى خود را در برخورد با محيط فرهنگى بين‏المللى رديف نمايد تا دچار انتروپى و ركود نشود.
در نهايت در عصرى كه با انفجار اطلاعات مواجه هستيم، هر چه كه شعور فرهنگى شهروندان در بهره‏گيرى از پيام‏هاى رسانه‏اى افزايش پيدا كند، به همان ميزان افراد آن جامعه نسبت به باورها و الگوهاى فرهنگى خود پايبندتر خواهند بود اين عامل مى‏تواند نقش مهمى در ايجاد تعامل و تبادل فرهنگى و عدم استحاله عناصر فرهنگ بومى و محلى در عصر جهانى شدن براى جوامع مختلف به همراه داشته باشد. اين بيان مسئوليت نقش آفرينى تكنسين‏هاى فرهنگى و مؤسسات فرهنگى - هنرى را به مثابه كارگزاران فرهنگى در عصر جهانى شدن متذكر مى‏شود.

پي نوشت ها :
 

1. Ronald Robertson, Globalization, social theory and Global culture, (California, sage, 1992 ) p. 19.
2. David, Held, (2000). A Globalizing word? Cultur, Economic, politices (Undestanding social chauge). (London Routledge) p. 12.
3. ديويد، هلد و آنتونى، مگ گرو؛ جهانى شدن و مخالفان آن، ترجمه مسعود كرباسيان (تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1382) صص 6 - 7.
4. على اصغر، كاظمى؛ جهانى فرهنگ و سياست (تهران، قومس، 1380) ص 243.
5. افشين، زرگر؛ جهانى شدن، دولت و مبادلات فرهنگى، فصلنامه اقتصاد سياسى، سال دوم، شماره هشتم، 1384، ص 59.
6. فرهنگ، رجايى؛ پديده جهانى شدن، ترجمه عبدالحسين آذرنگ (تهران، آگه، 1379) ص 132.
7. جيمز، لال؛ رسانه‏ها، ارتباطات، فرهنگ؛ ترجمه مجيد نكودست (تهران، مؤسسه ايران، 1378) ص 224.
8. منبع پيشين، ص 226.
9. افشين، زرگر؛ جهانى شدن، دولت و مبادلات فرهنگى، فصلنامه اقتصاد سياسى، سال دوم، شماره هشتم، 1384، ص 80.
10. عبدالعلى، قوام؛ منبع پيشين، ص 66.
11. عبدالعلى، قوام؛ نقد نظريه‏هاى نوسازى و توسعه سياسى (تهران، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتى، 1384) ص 71.
12. افشين، زرگر؛ منبع پيشين، ص 80.
13. جميز، لال؛ منبع پيشين، ص 110.
14. دنيس، مك كوايل؛ درآمدى بر نظريه ارتباطات جمعى، ترجمه پرويز اجلالى (تهران، مركز مطالعات و تحقيقات رسانه‏ها، 1382)، ص 143.
15. لزى، اسكلير؛ جامعه‏شناسى نظام جهانى، ترجمه على هاشمى گيلانى، (تهران، مركز مطالعات و تحقيقات رسانه‏ها، 1381)، ص 190.
16. باقر، ساروخانى؛ جامعه‏شناسى ارتباطات، (تهران، اطلاعات، 1383)، ص 100.
17. على اصغر، كاظمى؛ جهانى شدن، فرهنگ و سياست (تهران، قومس، 1380)، ص 235.
18. حسين، بشيريه؛ عقل در سياست، (تهران، نگاه معاصر، 1382) ص 792.
19. محمد،توحيد فام؛ موانع توسعه فرهنگى (تهران، مركز بازشناسى اسلام و ايران، 1381) ص 23.
20. شهين دخت؛ خوارزمى: ايران و انقلاب ديجيتال؛ فصلنامه مطالعاتى و تحقيقاتى وسايل ارتباط جمعى، سال سيزدهم، شماره 4، زمستان 1381، شماره پياپى 52، صص 42 - 41.
21. مباحث روابط بين‏الملل، اينترنت: عرصه جديد در تعامل فرهنگ‏ها؛ مجله سياست خارجى، شماره 2، ص 12.
22. مهرنوش، رجايى؛ چه كنيم تا از غافله ارتباطات عقب نمانيم، نشريه نسيم صبا، 31 / 3 / 82.
23. مهدى، محسنيان راد؛ ارتباطشناسى (تهران، سروش، 1369) ص 457.
24. حسين، بيشريه؛ گذار به دموكراسى (تهران، نگاه معاصر، 1384) ص 336.
25. Plaisted timT Internet, Democracy and the public sphere in Australia, "http://www.weocitied.com.2003.p.4.
26. Mark poster, "The net as a public sphere", http://www.wired.com/wired/archive.1995.p,7.
27. برگرفته از مجموعه مقالات پژوهشکده مطالعات راهبردي، تهران سال 1380، ص 213.
28. جيمز پاتر، تعريف سواد رسانه‏اى، ترجمه ليدا كاووسى، فصلنامه مطالعاتى و تحقيقاتى وسايل ارتباط جمعى، سال هفدهم، شماره 4، شماره پياپى 68، زمستان 1385، ص 21.
29. © 2005 Center. For Media Literracy/ WWW. medialit. org
30. طهمورث، قاسمي: سواد رسانه اي؛ رويکردي جديد به نظارت، فصلنامه مطالعاتي و تحقيقاتي وسايل ارتباط جمعي، سال هفدهم، شماره 4، شماره پياپي 68، زمستان 1385، ص 85.
31. گروه اجتماعي روزنامه اعتماد، پنجشنبه، 30 فروردين 1386، سال پنجم، شماره 1371، ص 14
32. زهير، حياتي و هاجر، ستوده؛ بررسي عوامل موثر در استفاده از منابع الکترونيکي، اطلاعات در ميان اعضاي هيأت علمي دانشگاههاي شيراز و علوم پزشکي شيراز با تأکيد بر شبکه اينترنت و ديسکهاي نوري، مجله علوم اجتماعي و انساني دانشگاه شيراز، دوره نوزدهم، شماره اول، زمستان 1381. (پياپي 37) صص111
33. رحمان، سعيدى و على‏اصغر، كيا؛ نقش جهانى شدن در رسانه‏ها در هويت فرهنگى، (تهران، خجسته، 1384) ص 134.

منبع:مجموعه مقالات همایش ملی جایگاه موسسات فرهنگی و هنری در توسعه فرهنگی کشور؛ (1388) به اهتمام علیرضا شیروانی، اصفهان، حوزه معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، چاپ نخست.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما